مردم بی فرهنگ سرزمین دور
مردم بی فرهنگ سرزمین دور
اصلا این مشکلات همه جای دنیا هست، یک بار که اشتباها ما را برده بودند به یک جای خیلی خیلی دور، فهمیدیم مردم بی فرهنگ آنجا چقدر بی سواد و بی عرضه اند! یک هفته در خیابان های آنجا چیزهای دیدیم، که بازگوکردن هرکدام از آنها به اندازه صدها لطیفه خنده دار است، اصلا حیف از این همه ماشین های آخرین مدل که زیر پایشان بود، هیچ کدامشان بلد نبودند لایی بکشند با کاربردهای کشیدن ترمز دستی ماشین در حال حرکت هم بیگانه بودند، موتورسوارهای آنها هم به جای آن که کلاه های موتورسواری خود را به فرمان موتورشان آویزان کنند اشتباها کلاه را روی سرشان گذاشته بودند!
مردمان بی کار آنجا سیگارهای خود را در جاسیگاری و زباله های خود را در سطل زباله می ریختند، از همه بدتر ایستگاه مترو و صف اتوبوس آنها بود، همه مثل بچه های کلاس اولی پشت سر هم می ایستادند و سوار اتوبوس یا مترو می شدند، مردمان آنجا فشار زیادی را تحمل می کردند و از ترسشان دم نمی زدند، بیچاره ها به خاطر ریختن زباله داخل خیابان جریمه می شدند، آنها خیلی بدبخت بودند و هرچقدر هم سعی می کردیم با زبان شیرین و سلیس فارسی ارشادشان کنیم فایده ای نداشت و فقط می گفتند: «no understand »
مردم بی فرهنگ سرزمین دور
اصلا این مشکلات همه جای دنیا هست، یک بار که اشتباها ما را برده بودند به یک جای خیلی خیلی دور، فهمیدیم مردم بی فرهنگ آنجا چقدر بی سواد و بی عرضه اند! یک هفته در خیابان های آنجا چیزهای دیدیم، که بازگوکردن هرکدام از آنها به اندازه صدها لطیفه خنده دار است، اصلا حیف از این همه ماشین های آخرین مدل که زیر پایشان بود، هیچ کدامشان بلد نبودند لایی بکشند با کاربردهای کشیدن ترمز دستی ماشین در حال حرکت هم بیگانه بودند، موتورسوارهای آنها هم به جای آن که کلاه های موتورسواری خود را به فرمان موتورشان آویزان کنند اشتباها کلاه را روی سرشان گذاشته بودند!
مردمان بی کار آنجا سیگارهای خود را در جاسیگاری و زباله های خود را در سطل زباله می ریختند، از همه بدتر ایستگاه مترو و صف اتوبوس آنها بود، همه مثل بچه های کلاس اولی پشت سر هم می ایستادند و سوار اتوبوس یا مترو می شدند، مردمان آنجا فشار زیادی را تحمل می کردند و از ترسشان دم نمی زدند، بیچاره ها به خاطر ریختن زباله داخل خیابان جریمه می شدند، آنها خیلی بدبخت بودند و هرچقدر هم سعی می کردیم با زبان شیرین و سلیس فارسی ارشادشان کنیم فایده ای نداشت و فقط می گفتند: «no understand »