► •*♥*•◄ تاپیک جامع مقالات نجوم ► •*♥*•◄

► •*♥*•◄ تاپیک جامع مقالات نجوم ► •*♥*•◄

  • خوب بود یا بد

    رای: 1 50.0%
  • تکمیل کردن متن

    رای: 1 50.0%

  • مجموع رای دهندگان
    2

Aydin51

عضو جدید
بیگ بنگ

بیگ بنگ

سلام آقای عراقی
در پاسخ شما مطالبی رو باید عرض کنم شاید بتونه شمارو راضی کنه.
1- بیگ بنگ (BIG BANG) صحیح است نه بینگ بنگ یا همان بانگ اکبر
2- در مورد زمان بیگ بنگ اطلاع دقیقی موجود نمی باشد و 20 میلیون سال اشاره شده بر اساس سال نوری محاسبه نمی شود ولی با این اوصاف باز هم نمیتوان زمان دقیق آن را محاسبه نمود.
3-جهان قبل از بیگ بنگ یک جرم احتمالا کروی یا بیضوی شکل بوده (بر اساس تحقیقات و فرضیات دانشمندان) که بعد از انفجار پخش شده و کهکشانها و ستارگان و اقمار و... را ایجاد نموده است.
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
گذر طوفان های بزرگ منظومه ی شمسی

گذر طوفان های بزرگ منظومه ی شمسی

گذر طوفان های بزرگ منظومه ی شمسی :):smile:

لکه ی بزگ و معروف مشتری و لکه ی تازه کشف شده ی تخم مرغی شکل آن موسوم به (Red Jr.) در حال گذر از کنار یکدیگرند و امکان دارد با هم برخورد کنند اما هیچ کس نمی داند واقعا چه اتفاقی روی خواهد داد .

بزرگترین طوفان های منظومه شمسی در مشتری قرار دارند و این مکان وجود دارد که در شبی در مقابل هزاران تلسکوپ زمینی با یکدیگر برخورد کنند .طوفان اول ((لکه ی بزرگ قرمز )) موسوم به چشم مشتری است که پهنای آن در حدود دو برابر زمین است و هزاران سال است که به دور مشتری در حرکت است و سرعت حرکت آن به حدود 350 مایل بر ساعت می رسد .طوفان دوم که به Red Jr معروف است تنها شش سال عمر دارد و اندازه آن نصف طوفان اول است اما قدرتی معادل طوفان اولی دارد.

ستاره شناسان معتقدند که این دو طوفان کاملا با هم برخورد نمی کنند و چشم مشتری طوفان کوچکتر را نمی بلعد اما به احتمال زیاد لبه های خارجی این دو طوفان در حین این عبور به یکدیگر نزدیک می شوند اما هیچ کس نمی تواند سرانجام این عبور نزدیک را دقیقا پیش بینی کند . بنا به گزارشات پیشین jpl این سومین عبور این طوفان ها از کنار یکدیگر است و گذر این دو طوفان از کنار هم تقریبا هر دو سال یکبار روی میدهد که ظاهرا در گذر های قبلی در سال های 2002 و 2004 این دو طوفان به سلامت و بدون تغییر از کنار یکدیگر عبور کرده اند. سیمون مایلر از پژوهش گران این پروژه اعلام کرد احتمالا این گذر با گذرهای پیشین تفاوت دارد و Red Jr در هنگام عبور از کنار چشم مشتری ، رنگ قرمز خود را از دست خواهد داد .Red Jr در 5 سال اول تولد خود (200 تا 2005) سفید رنگ بوده است مانند دیگر طوفان های کوچک و سفید موجود در مشتری. اما در سال 2006 یک جریان گردابی در این طوفان بوجود آمد که باعث شد Red Jrقرمز رنگ شود.( چگونگی شکل گیری رنگ لکه ی بزرگ قرمز به صورت یک راز برای دانشمندان باقی مانده است . متداول ترین نظریه عقیده دارد که این طوفان مواد موجود در لایه های پایینی اتمسفر مشتری را به قسمت های بالایی کشاند که باعث شد این لکه تغییر رنگ دهد.)
 

asbm1382

عضو جدید
آشنایی با درخش ایریدیوم

آشنایی با درخش ایریدیوم



اغلب ما از تعداد زیاد ماهواره هایی که یکی دو ساعت بعد از غروب خورشید و یا پیش از طلوع آن دیده می شوند مطلعیم. امروزه از میان تقریباً ۸۰۰۰ ماهواره در حال گردش به دور زمین تعداد ۴۰۰ عدد از آنها با چشم غیر مسلح قابل رؤیت هستند.شاتل های فضایی آمریکا معمولاً پرنورتر (به روشنی مشتری در قدر ۵/۲- ) هستند . اما آنها همیشه در حال گردش نیستند. بسیاری از ماهواره هایی که دیده می شوند مراحل پایانی مأموریت خود را طی می کنند. آنها در حال دورانند و در نتیجه درخشندگیشان با تغییر مقطع عرضی قابل رؤیت آنها تغییر می کند. گهگاهی شاهد درخشندگی های پرنورتری هستیم که حاصل انعکاس نور خورشید از یک سطح آینه مانند (مثل صفحات خورشیدی یک ماهواره ) است.

محاسبات نشان می دهند که یک متر مربع از یک سطح آینه ای شده در فاصله ۱۰۰۰ کیلومتر باید شبیه ستاره ای با قدر ۷- به نظر برسد. وقایعی که بدانها اشاره شد غیر قابل پیش بینی هستند زیرا موقعیت دقیق ماهواره و یا صفحات خورشیدی به دلایلی مختلف (امنیتی و غیره) افشا نمی شود. اما این وضعیت با پرتاب ماهواره هایی توسط شرکت ایریدیوم که عملیات آماده سازی آنها در ژوئن سال ۱۹۹۸ به پایان رسید دگرگون شده است .

پس از آنکه این ماهواره ها درخشش های بسیار پرنوری (در حد قدر ۸-) در نقاط مختلف آسمان ایجاد کردند، به زودی مورد توجه راصدان آماتور قرار گرفتند.

سیستم ماهواره ای ایریدیوم متشکل از ۶۶ ماهواره فعال و ۱۱ عدد ماهواره غیر فعال یدکی است که همگی در مدار های پایینی (در حدود ۷۸۰Km)به دور زمین می چرخند. آنها برای پشتیبانی از سیستم تلفن های همراه در سطوح حرفه ای و صنعتی استفاده می شوند و قادرند هر تلفن همراه در سراسر دنیا را که از سیستم ایریدیوم استفاده می کند به هر نقطه دیگری متصل کنند. پوشش این نوع ماهواره ها به قدری کامل است که نقاطی با نام نقاط کور که در آن نتوان سیگنالی را دریافت و یا ارسال کرد وجود ندارد. این سیستم بدین دلیل ایریدیوم خوانده می شود که عنصر ایریدیوم در جدول تناوبی دارای عدد اتمی به شماره تعداد ماهواره های موجود در این سیستم است. هر سیستم ایریدیوم مجهز به سه آنتن آلومینیومی براق است که بازتابنده بسیار قوی نور خورشید هستند . هنگامی که در وضعیتی مناسب نور خورشید از روی یکی از آنتن ها به سطح زمین میرسد ، به دلیل مشخص بودن مسیرهای مداری و جهت ماهواره پیش بینی اینکه انعکاس نور خورشید به کدام نقطه زمین برمی خورد امکان پذیر است .

اگر شما در چنین مکانی ایستاده باشید و به طرف ماهواره نگاه کنید یک نقطه ستاره مانند متحرک با نور ضعیف را خواهید دید که نورش ناگهان به شکل یک درخشش تابناک در می آید. اینچنین درخششی می تواند تا ۳۰ مرتبه نورانی تر از سیاره ای همچون زهره باشد که بغیر از ماه و خورشید پرنور ترین شیء موجود در آسمان است. اینکه نورانیت این درخشش تا چه اندازه ای خواهد بود به موقعیت شما نسبت به مرکز بازتابش بستگی دارد. شما میتوانید برای دانستن آنکه چه موقع و کجا به آسمان نگاه کنید تا یک درخشش ایریدیوم را مشاهده نمایید به جداول موجود در بخش ایریدیوم وب سایت مراجعه کنید. از آنجایی که تعداد زیادی ماهواره در سیستم ایریدیوم وجود دارند و هر کدام از ماهواره ها هم دارای سه آنتن بازتابنده هستند، اینچنین تابش هایی بسیار متداول است. به طور معمول در یک هفته می توانیم انتظار داشته باشیم که به طور متوسط شاهد ۶ درخشش و یا بیشتر باشیم که غالباً در صبح زود و یا اول غروب روی می دهند. شاید این موضوع برای شما جالب باشد که معمولاً غالب این درخشش ها در اول صبح و غروب و نه در نیمه شب اتفاق می افتند. دلیلش این واقعیت است که ماهواره ها تنها هنگامی می درخشند که در داخل سایه زمین واقع نشوند. بنابراین خورشید نباید به مقدار زیادی زیر سطح افق باشد.

بعضی از این تابش ها می توانند بقدری درخشان شوند که حتی در روشنایی روز هم قابل مشاهده باشند. این درخشش ها در هر جای زمین بین ۵ تا ۲۰ ثانیه طول می کشند. اما شما قادرید که این ماهواره ها را قبل از درخشششان پیدا کنید و تا مدتی بعد از درخشش هم ردیابی کنید. بنابراین کل زمان مشاهدات شما می تواند تا یک دقیقه هم طول بکشد. نورانیت درخشان ترین آنها می تواند بسیار شگفت انگیز باشد .در موارد نادری مشاهده شده که برخی از آنها از اجسام اطراف روی زمین سایه انداخته اند. حتی بعضی ها مدعی شده اند که در شب می توانستند زیر نور آنها روزنامه بخوانند.
 

asbm1382

عضو جدید
32 سياره جديد خارج از منظومه شمسی کشف شد

32 سياره جديد خارج از منظومه شمسی کشف شد

اخترشناسان اروپايي با کشف 32 سياره جديد خارج از منظومه خورشيدي ، تعداد سياره هاي کشف شده در خارج از منظومه خورشيدي را تا 400 سياره افزايش دادند.



با این کشف جدید، تعداد سیارات کشف‌شده در خارج از منظومه شمسی به 400 عدد رسید. سبک‌ترین این سیارات تازه کشف شده تنها 5 برابر زمین سنگینی دارد.

اخترشناسان موفق شده‌اند 32 سیاره فراخورشیدی جدید کشف کنند. این سیارات که ابعاد آنها از 5 برابر زمین تا 10 برابر سیاره مشتری متغیر است، با استفاده از تلسکوپ 3.6 متری رصدخانه جنوبی اروپا در لاسیای شیلی آشکار شده‌اند.

این کشف از آن‌رو پراهمیت است که نشان می‌دهد تعداد سیارات کم‌جرم در کهکشان ما بسیار زیاد است. استفان اودری، اخترشناس در دانشگاه ژنو در سوییس می‌گوید: «نتایج رصدهای ما نشان می‌دهد حداقل 40درصد از ستارگان خورشید مانند در کهکشان میزبان سیارات کم‌جرم هستند. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که در اصل، سیارات کم‌جرم در همه‌جا پیدا می‌شوند و این، نکته‌ای بسیار مهم است. جالب‌تر این‌جاست که مدل‌های اخترشناسی نیز وجود آنها را پیش‌بینی می‌کند و ما امیدواریم که بتوانیم حتی سیارات بسیار کم‌جرم زمین مانند را نیز پیدا کنیم».


در جستجوی زمین ‌مانندها
این کشف جدید، تعداد سیارات فراخورشیدی شناخته‌شده را به بیش‌از 400 ستاره افزایش داد و این، درحالی است که تا همین 15 سال پیش، سیارات منظومه شمسی تنها سیارات شناخته‌شده در کل جهان محسوب می‌شد.
سیارات فراخورشیدی را به شیوه‌های متنوع و با استفاده از تلسکوپ‌های مختلفی می‌توان آشکار کرد. اما سیارات جدید با استفاده از طیف‌سنج حساس هارپس در لاسیا کشف شده‌اند. هارپس که مخفف عبارت «ابزار جوینده سیارات پردقت با استفاده از سرعت شعاعی» است، از روشی استفاده می‌کند که بعضی وقت‌ها روش لنگ زدن نیز خوانده می‌شود، روشی غیرمستقیم برای مشاهده سیارات و ستارگان بسیار کم‌نوری که به‌دور ستارگان معمولی گردش می‌کنند. وقتی سیاره‌ای بر گرد ستاره‌اش می‌گردد، تغییرات منظم ولی اندکی در سرعت و موقعیت ستاره مادر ایجاد می‌شود که متناسب با موقعیت، سنگینی و سرعت گردش سیاره است. با استفاده از همین روش بود که در سال 1995 / 1374، نخستین سیاره خارج از مرزهای منظومه شمسی به‌دور ستاره 51-اسب‌بالدار (پنجاه‌ویکمین اختر صورت‌فلکی اسب بالدار) کشف شد.

م‌اکنون اخترشناسان درتلاشند تا با ارتقای فناوری ابزارهای خود، محدودیت موجود بر اکتشاف سیارات فراخورشیدی را کاهش دهند. هم‌اکنون آنها می‌توانند سیاراتی مشتری مانند را پیدا کنند و به همین دلیل، اغلب 400 سیاره فراخورشیدی کشف‌شده سیاراتی غول‌پیکرند.
اما هارپس جستجوی خود را روی ستارگان سبک، کوچک و نسبتا سرد رده‌طیفی M متمرکز کرده است. جرم این ستارگان که دمای سطح آنها به بیش از 3900 کلوین (برای مقایسه، دمای سطح خورشید 5800 کلوین است، حدود 5500 درجه سانتی‌گراد) نمی‌رسد، حداکثر 30درصد خورشید است و از این‌رو، تاثیر گردش سیارات زمین مانند بر گرد آنها به اندازه تاثیر گردش سیارات مشتری‌مانند به‌دور ستارگان سنگین‌تر است؛ بنابراین پژوهشگران امیدوارند بتوانند سیاراتی سنگی و بسیار شبیه به زمین را در اطراف این ستارگان بیابند.

از 28 سیاره فراخورشیدی کشف‌شده با جرم کم‌تر از 20 برابر جرم زمین، 24 عدد از آنها توسط هارپس کشف شده که 6 تای آنها در میان 32 سیاره تازه کشف‌شده قرار دارند. سبک‌ترین آنها، دو سیاره با جرم‌های 5 برابر جرم زمین است.

روش‌های ترکیبی
پیش‌از این نیز هارپس موفق شده بود سیاره‌ای با جرم تخمینی 2 برابر جرم زمین پیدا کند که انتشار خبر آن در اردیبهشت ماه، موجی از شادی را در جامعه نجومی برانگیخت. البته این شادی دیری نپایید، زیرا بررسی‌های بیشتر، اخترشناسان را مطمئن کرد که فاصله این سیاره با ستاره مادرش بسیار کم است و دمای فوق‌العاده بالای سطح آن، مانع از شکل‌گیری حیات خواهد شد.

اعضای گروه هارپس در مراسم اعلام خبر کشف این 32 سیاره، ابراز امیدواری کردند که تا شش ماه دیگر بتوانند خبر کشف حداقل همین تعداد سیاره فراخورشیدی جدید را اعلام کنند. هدف نهایی این گروه، یافتن سیاره‌ای سنگی در منطقه قابل سکونت به‌دور ستاره مادرش است؛ جایی‌که دمای سیاره اجازه دهد آب مایع بر سطح آن وجود داشته باشد.
اخترشناسان بسیار امیدوارند که بتوانند تا چند سال دیگر و با استفاده از فناوری‌های پیشرفته‌تر، سیارات سبک‌تری مانند زمین را آشکار کنند. ناسا به‌تازگی تلسکوپ فضایی کپلر را به مدار زمین فرستاده است. این تلسکوپ با بررسی تغییرات نور رسیده از ستارگان، می‌تواند افت ناچیز نور ستارگان را وقتی سیاره‌ای زمین‌مانند از مقابل آنها عبور می‌کند، تشخیص دهد.

البته با استفاده از هر روش می‌توان بخشی از ویژگی‌های این سیارات را بدست آورد. تلسکوپ کپلر می‌تواند شعاع سیارات را اندازه‌گیری کند، درحالی‌که برای اندازه‌گیری جرم این ستاره باید از روش سرعت شعاعی و ابزارهایی مانند هارپس استفاده کرد. به همین دلیل است که اخترشناسان علاقمندند از تمام ابزارها و روش‌های موجود برای تعیین تمام ویژگی‌ها استفاده کنند.

منبع : jamejam online
 

asbm1382

عضو جدید
نشانه‌های حیات در سیاره‌ای فراخورشیدی

نشانه‌های حیات در سیاره‌ای فراخورشیدی


[/CENTER]


برای دومین بار، پژوهشگران موفق شدند مولکول‌های آلی را در اطراف سیاره‌ای مشتری‌مانند و داغ در خارج از منظومه شمسی کشف کنند. این بدان معنی است که فراوانی مولکول‌های آلی و بنیان‌های اصلی حیات در جهان، بسیار بیشتر است و احتمالا حیات بسیار آسان‌تر شکل‌ می‌گیرد.

پژوهشگران ناسا توانستند در جایی بسیار دور از منظومه شمسی، مولکول‌های پایه حیات را در یک سیاره گازی داغ بیابند. این کشف، گامی رو به جلو برای منجمانی است که درتلاشند سیاراتی را که می‌توانند میزبان حیات باشند، مشخص کنند این سیاره تازه‌کشف شده قابل سکونت نیست، ولی مواد شیمیایی مشابهی دارد که، اگر در آینده در اطراف یک سیاره سنگی کشف شود، می‌تواند نشانه‌ای از وجود حیات باشد.

مارک سواین از پژوهشگران آزمایشگاه پیشرانش جت ناسا، جی.پی.ال در پاسادنای کالیفرنیا می‌گوید: «این دومین سیاره خارج از منظومه شمسی است که در آن آب، متان و دی‌اکسید کربن یافت شده، موادی که وجود آنها برای فرایندهای زیستی در سیارات قابل سکونت لازم است. کشف ترکیبات آلی در دو سیاره بیرون از منظومه شمسی، این احتمال را افزایش می‌دهد که سیاراتی که در آنها مولکول‌های لازم برای حیات وجود دارند، به تعداد بیشتر و حتی معمول‌تر در فضا وجود دارند».

سواین و پژوهشگران همکارش از اطلاعات دو رصدخانه مداری بزرگ ناسا یعنی تلسکوپ فضایی هابل و تلسکوپ فضایی اسپیتزر برای بررسی سیارهHD 209458b استفاده کردند. این سیاره گازی داغ و عظیم‌الجثه از مشتری بزرگ‌تر است و به دور ستاره‌ای خورشید مانند در فاصله 150 سال نوری از زمین در صورت فلکی اسب بالدار (پگاسوس) می‌چرخد. یافته‌های جدید آنها، دومین کشف این گروه بعد از کشف دی‌اکسید کربن در اطراف یک سیاره گازی داغ و مشتری‌مانند است به نام HD 189733b است. مشاهدات پیشین هابل و اسپیتزر از آن سیاره، آب و بخار متان را نیز آشکار کرد.



اولین سیاره فراخورشیدی دارای مولکولهای آلی به دور ستاره ای میگردد که در مرکز این تصویر واقع شده است

این کشفیات با طیف‌سنجی انجام شد. در این روش، پرتوهای نور مریی از درون ابزاری منشورمانند عبور می‌کنند و به مولفه‌های تشکیل دهنده تجزیه می‌شوند. هر ماده شیمیایی بر طول‌موج‌های بخصوص و یکتایی از طیف نور مریی و فروسرخ تاثیر می‌گذارد و بدین‌سان، می‌توان با بررسی دقیق طیف، مواد مختلف شیمیایی تشکیل دهنده آن را آشکار کرد. اطلاعات دوربین فروسرخ نزدیک هابل و طیف‌سنج چند جسمی آن، وجود مولکول‌ها را نشان می‌دهد و اطلاعات نورسنج و طیف‌سنج فروسرخ اسپیتزر نیز مقدار آنها را معین می‌کند.

[طرحی خیالی از سیاره فراخورشیدی مشتری مانند و داغ که در فاصله نزدیکی از ستاره مادر گردش میکند]
به گفته سواین: «این نشان می‌دهد که ما می‌توانیم مولکول‌های لازم برای فرایند‌های حیاتی را کشف کنیم». اکنون منجمان می‌توانند با مقایسه جو دو سیاره، به شباهت‌ها و تفاوت‌های این دو سیاره هم‌دسته پی ببرند. برای مثال، مقادیر نسبی آب و دی‌اکسید کربن در دو سیاره مشابه است، ولی HD 209458b مقادیر بیشتری از متان به نسبت HD 189733b دارد. سواین می‌گوید: «مقدار زیاد متان چیزی را به ما نشان می‌دهد. این می‌تواند به این معنی باشد که چیز خاصی در ترکیبات تشکیل دهنده این سیاره وجود داشته است».

به گفته سواین، دیگر سیارات بزرگ داغ و مشتری مانند را نیز می‌توان با استفاده از امکانات موجود بررسی و با هم مقایسه نمود. این کار پایه و اساس نوعی تحلیل است که اخترشناسان باید انجام دهند تا در نهایت بتوانند فهرستی از سیارات سنگی زمین مانند تهیه کنند که در آنها، نشانه‌هایی از مواد آلی نشان‌گر حیات احتمالی وجود دارد.

انتظار می‌رود که ماموریت کپلر ناسا بتواند تعدادی از این دنیاهای جامد را کشف کند. این فضاپیما در سال جاری پرتاب شد، ولی به اعتقاد اخترشناسان ما دست‌کم یک دهه تا کشف حیات احتمالی روی چنین سیاراتی زمان لازم داریم.

به گفته سواین اگر زمانی چنین سیارات زمین مانندی در آینده کشف شوند، «کشف ترکیبات آلی الزاما به این معنی نخواهد بود که روی یک سیاره حیات وجود دارد، چرا که راه‌های دیگری نیز برای تولید چنین مولکول‌هایی وجود دارد. اگر ما مواد شیمیایی آلی را روی یک سیاره سنگی زمین مانند کشف کنیم، پس از آن خواهیم خواست تا به اندازه کافی در مورد آن سیاره بدانیم تا فرایندهای غیر زیستی را که ممکن است به حضور این مواد روی آن سیاره ختم شده باشند، حذف کنیم».

«این موارد آنقدر از ما دور هستند که نمی‌شود به آنجا کاوشگر فرستاد، در نتیجه تنها راهی که ما بتوانبم چیزی در مورد آنها بدانیم این است که تلسکوپ‌ها را روی آنها تنظیم کنیم. طیف‌سنجی، ابزاری بسیار قوی برای تعیین مواد شیمیایی و دینامیک آنها است».

این خصیصه تعاملی که در جی.پی.ال توسعه یافته، داستان کشف سیارات جدید بیرون منظومه شمسی را وارد مرحله تازه‌ای می‌کند، داستانی که با تفکرات فلاسفه باستانی آغاز شد و در نهایت به وضعیت کنونی مشاهدات و رصدهای فضایی توسط ماموریت‌های اسپیتزر و کپلر ناسا رسید. در طول زمان نقاط برجسته‌ای در فرهنگ، فناوری و علم وجود داشته‌اند که از جمله آنها، یک شمارنده سیارات خواهد بود که آهنگ کشف سیارات بیرونی را در طول زمان تعقیب می‌کند.

تلسکوپ فضایی هابل یک پروژه همکاری بین‌المللی بین ناسا و آژانس فضایی اروپا است و هدایت آن در مرکز فضایی گودارد در گرینبالت مریلند است، انستیتوی علمی تلسکوپ فضایی در بالتیمور مریلند عملیات علمی هابل را هدایت می‌کند. اتحادیه دانشگاه‌ها برای پژوهش‌های اخترشناسی، آئورا مستقر در واشینگتن، این انستیتو را برای ناسا مدیریت می‌کند.

جی.پی.ال ماموریت تلسکوپ فضایی اسپیتزر را برای ناسا مدیریت می‌کند. ماموریت‌های علمی در مرکز علمی اسپیتزر در کالتک (انستیتو فناوری کالیفرنیا در پاسادنا) هدایت می‌شود. کلتک هم‌چنین جی.پی.ال را برای ناسا اداره می‌کند.[/SIZE]
 

kemeia

عضو جدید
تئوری سفر به گذشته و آینده؛ کلید روشن کننده ماشین زمان!

تئوری سفر به گذشته و آینده؛ کلید روشن کننده ماشین زمان!

سفر در زمان که درحال حاضر تنها در فیلم های علمی تخیلی امکانپذیر است می تواند در آینده و با کمک قوانین فیزیک به واقعیت تبدیل شود.





یک فیزیکدان ایتالیایی مدل تئوریکی ساخته است که از طریق " یکتایی های خام " که در کهکشانها قرار دارند، پرش به گذشته را پیش بینی می کند.
"فرناندو د- فلیشچه"، استاد فیزیک دانشگاه پادوا در ایتالیا در زمره دانشمندانی است که تئوری های پرش در فضا – زمان کهکشان ها را با استفاده از یک "ماشین زمان فرضی" توسعه داده اند. این فیزیکدان با بررسی پدیده های مختلف کیهانی و فرمول های ریاضی، مدل تئوریکی را ساخته است که پرش به گذشته را از طریق "یکتایی های عریان" که در کهکشان ها پیدا می شوند، امکانپذیر می کند.
این فیزیکدان در خصوص "یکتایی عریان" توضیح داد :" وقتی یک سیاه چاله برای فروپاشی ستاره ای که در میدان گرانش آن قرار گرفته شکل می گیرد، در داخل سیاه چاله یک "یکتایی" به وجود می آید. یکتایی درحقیقت منطقه ای از سیاه چاله است که موقعیتهای غیرعادی را ایجاد می کند. نوری که سیاه چاله از یک ستاره بدست می آورد مانع مشاهده "یکتایی" می شود. اما گروهی دیگر از یکتاییها وجود دارد که به آنها "یکتایی عریان" گفته می شود. نور، این یکتاییها را نمی پوشاند و بنابراین قابل رویت هستند. از یکتاییهای عریان می توان اطلاعاتی درباره میدان گرانشی سیاه چاله به دست آورد. درحقیقت در داخل این میدان گرانشی پدیده ها به طرز استثنایی تغییر می کنند که "وارونگی زمانی" یکی از این تغییرات عجیب است.
به اعتقاد این دانشمند در یکتایی، ذرات نسبت به زمان وارونه حرکت می کنند، همانطور که پیش از این تئوری نسبیت انیشتن این پدیده را پیش بینی کرده بود. در واقع اگر در زندگی ما ثانیه ها به صورت ۱،۲،۳ جلو می روند برای کسی که دریکتایی عریان زندگی می کند، نسبت به مشاهده گری که از خارج به آن نگاه می کند، بصورت ۱- ، ۲- ، ۳- پیش می روند.
به عبارت دیگر، فردی که در این منطقه سیاه چاله ای زندگی می کند، به جای اینکه از زمان حال به آینده برسد، از حال به گذشته می رود.
هنوز زمانی که یک فضاپیما بتواند خود را به این منطقه برساند مشخص نیست و برای رسیدن به این زمان به توسعه فناوریهای جدیدی نیاز است. فناوریهایی که امکان سفر فضاپیماها را با سرعت کمتر از سرعت نور به داخل این "یکتایی" فراهم کنند.
درحال حاضر دانشمندان بسیاری هستند که در رویای ساخت ساعتی بسر می برند که عقربه هایش به عقب برمی گردد. این دانشمندان بدون نگرانی از چگونگی پرش به گذشته می توانند لحظه تولد خود را ببینند.
شاید بتوان گفت که یکی از مهمترین جنبه های تحقیقات "فرناندو د- فلیچه" که در مجله "نیوساینتسیت" منتشر شده ، قدرت کنترل زمان گذشته و آینده است.
این دانشمند در این خصوص اظهار داشت:" سفر به آینده می تواند در لابراتوار بازسازی شود. ذراتی که با سرعت نور سفر می کنند، در یک هزارم ثانیه مخفی می شوند و می میرند، اما ما وجود این ذرات را در ۱۰ ثانیه مشاهده می کنیم. این مسئله نشان می دهد که زندگی این ذرات طولانی شده و این درست شبیه به پرش به آینده است."
پرش به آینده با پارادکسهای دوقلوها بهتر توضیح داده می شود. درحقیقت اگر دو انسان دوقلو جدا از هم یکی روی زمین و دیگری در یک فضاپیما که با سرعت نور بین ستارگان حرکت می کند، زندگی کنند، وقتی پس از ۲۰ سال نجومی همدیگر را پیدا کنند، این زمان به سالهای زمینی برابر با ۲۰۰سال می شود. یعنی اگر این دوقلوها هنگام جدا شدن یکسال داشته باشند، پس از این مدت زمان برادر زمینی ۲۰۱ ساله و برداری که در فضا با سرعت نور سفر می کرد، ۲۱ سال خواهد داشت. درواقع می توان گفت که برادری که با سرعت نور سفر کرده است، به آینده برادر ساکن زمین پرش کرده است.
این دانشمند در پاسخ به این سوال که اگر این یکتایی به جای اینکه در کهکشان ساخته شود، در لابراتوار بازسازی شود، چه اتفاقی می افتد، توضیح داد:" دراینصورت محاسبه جرم این یکتایی به سختی امکانپذیر خواهد شد. دانشمندان مطمئن نیستند که بتوانند تولید مصنوعی یک سیاه چاله کوچک و یکتایی آن را در لابراتوار سازماندهی کنند. درواقع براساس قوانین کلاسیک فیزیک امکان شکل دادن سیاه چاله های مصنوعی وجود ندارد."
دراینحال شاید ماهواره "گلاست" (Glast) ناسا که سال آینده با هدف اندازه گیری لامپ های نوری با انرژی بالا در فضا، در مدار قرار می گیرد، بتواند تئوری "د- فلیچه" را مورد استفاده قرار دهد.
 

A.sailor

عضو جدید
سلام کمیای عزیز
خیلی قشنگ بود ازش استفاده کردم

ولی اکاش منبعش رو هم می گفتی....
 

silenta

عضو جدید
کشف یک نوع جدید از ابرنواختران

کشف یک نوع جدید از ابرنواختران

کشف یک نوع جدید از ابرنواختران
.
ستاره شناسان آمریکایی موفق شدند اولین نمونه از نوع جدید ابرنواختران را که تئوری وجود آنها در سال 2007 ارائه شده بود کشف کنند.
وجود گروه جدیدی از ابرنواختران از نظر تئوری در سال 2007 پیش بینی شد اما تاکنون هیچ نمونه ای از این گروه رصد نشده بود.
اکنون گروهی را ستاره شناسان دانشگاه کالیفرنیا در برکلی اعلام کردند که موفق به کشف و رصد اولین ابرنواختر این گروه جدید شده اند.
بیشتر ستارگان در پایان عمر خود کوتوله های سفید را تشکیل می دهند. جرم کوتوله های سفید قابل قیاس با جرم خورشید است اما این جرم در حجمی برابر با حجم زمین متمرکز شده است. اطراف این اجرام آسمانی هلیم، اکسیژن و هیدروژن در دمای بسیار پایین جمع شده است.
در برخی موارد یکی از این کوتوله ها می تواند با اختلاف زمان چند دقیقه نزدیک به دیگری بچرخد به طوری که هیلم جرم کوچکتر جذب نیروی گرانش هر دو کوتوله می شود.
در این مورد که به ندرت رخ می دهد، شرایط برای آغاز واکنشهای ترموهسته ای ایجاد می شود و به این ترتیب داخل ستاره یک انفجار رخ می دهد. با این انفجار، میزان زیادی انرژی تولید می شود که این انرژی زیاد ابرنواختر "نوع یک- آ" را می سازد.
اکنون این ستاره شناسان در کهکشان NGC 1821 واقع در صورت فلکی خرگوش، این نوع جدید ابر نواختر را (ابر نواختر نوع یک- آ) را کشف کردند. این ستاره شناسان توانستند در کمتر از 27 روز نور ابرنواختر جدید را رصد کنند.
تاکنون تنها ابرنواختران نوع یک و نوع دو کشف شده بودند.

 

sajed pegasus

عضو جدید
سیاره ای مشابه زمین هست ؟

سیاره ای مشابه زمین هست ؟

با سلام :

:que:دوستان می خواستم بدونم سیاره ای شبیه زمین هست که زندگی داشته باشه (البته واقعیش) یا هنوز کشف نشده ؟

با تشکر
 

neda1362

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
با سلام :

:que:دوستان می خواستم بدونم سیاره ای شبیه زمین هست که زندگی داشته باشه (البته واقعیش) یا هنوز کشف نشده ؟

با تشکر
منجمان سياره اي را در خارج از منظومه شمسي رديابي كرده اند كه بيش از هر سياره خارجي ديگري كه تا به امروز كشف شده به زمين شباهت دارد؛ كره اي كه امكان دارد آب بر سطح آن جاري باشد.
اين سياره در مدار ستاره كم فروغي به نام "Gliese 581" كه فقط 20 سال و شش ماه نوري از زمين فاصله دارد در صورت فلكي "ميزان" (Libra) كشف شده است.

دانشمندان اين كشف را با كمك تلسكوپ 6/3 متري "اسو" (رصدخانه جنوبي اروپايي) انجام داده اند.

آنها مي گويند دماي ملايم سطح سياره بدان معني است كه هرگونه آبي در آن احتمالا در حالت مايع وجود دارد و اين موضوع شانس وجود حيات در آن را افزايش مي دهد.

استفان اودري از رصدخانه ژنو كه نويسنده اصلي مقاله اي علمي در اين باره است مي گويد: "ما تخمين زده ايم كه ميانگين دماي اين 'ابرزمين' چيزي ميان صفر و 40 درجه سانتيگراد باشد، و بنابراين آب در آن در حالت مايع خواهد بود."

"به علاوه، شعاع آن تنها بايد يك و نيم برابر شعاع زمين باشد، و مدل ها پيش بيني مي كند كه اين كره يا سنگي است - مثل زمين - يا پوشيده از اقيانوس ها."

خاوير دلفوسه، از اعضاي تيم محققان دانشگاه گرنوبل، افزود: "همانطور كه مي دانيم آب براي وجود حيات اهميت اساسي دارد."

به اعتقاد وي اين سياره ممكن است به هدف خيلي مهمي براي ماموريت هاي آينده فضايي جهت يافتن زندگي فرازميني بدل شود.

در اينگونه ماموريت ها تلسكوپ هايي در فضا قرار داده خواهد شد كه مي توانند "نشانه هاي" نوري گوياي وجود فرآيندهاي بيولوژيكي را رديابي كنند.

اين رصدخانه هاي فضايي در پي رديابي آثار گازهاي جوي مانند متان و حتي نشانگرهاي كلوروفيل، رنگدانه هاي گياهان زميني كه نقشي حياتي در فتوسنتر بازي مي كنند، برخواهند آمد.

رديابي 'غيرمستقيم'

اين سياره خارجي كوچكترين سياره يافت شده تا به امروز است و ظرف تنها 13 روز يك دور كامل حول ستاره مركزي مي گردد.

در اصطلاح منجمان به سياراتي كه حول ساير ستاره ها غير از خورشيد مي گردند سياره خارجي گفته مي شود.

فاصله اين سياره از ستاره مركزي چهارده بار كمتر از فاصله زمين از خورشيد است.

با اين حال با توجه به اينكه اين ستاره مركزي كوچكتر و سردتر - و در نتيجه كم فروغ تر - از خورشيد است، سياره مورد نظر در "ناحيه قابل سكونت" اطراف آن، يعني ناحيه اي كه آب مي تواند در آن به صورت مايع باشد قرار دارد.


گليسه 581 خيلي كم فروغ تر و خنك تر از خورشيد است

منظومه گليس 581 توسط رصدخانه جنوبي اروپايي (European Southern Observatory) در لا سيلا واقع در كوير آتاكاما شناسايي شد.

پژوهشگران براي اين اكتشاف، از يك ابزار بسيار حساس كه مي تواند تغييرات بي نهايت كوچك در شتاب يك ستاره هنگام كشيده شدن توسط نيروي گرانش سياره اي در آن اطراف را اندازه گيري كند استفاده كردند.

منجمان هنوز مجبور به توسل به اين شيوه ها هستند زيرا تلسكوپ هاي فعلي قادر به عكس گرفتن از اجرام آسماني خيلي دوردست و كم فروغ مانند سيارات خارجي نيستند، به ويژه اگر در نزديكي ستاره اي درخشان قرار داشته باشند.

تاكنون وجود سه سياره در منظومه گليس 581 استنباط شده است. به غير از "اَبَر زمين" دو سياره ديگر يكي 15 برابر زمين و ديگري 8 برابر زمين در اين منظومه وجود دارد.

كشف تازه باعث هيجان زيادي ميان دانشمندان شده است.

از ميان 200 سياره خارجي كه تاكنون كشف شده، شمار بسيار زيادي از آنها غول هاي گازي از نوع مشتري هستند كه دماي آنها به علت نزديكي به خورشيدهاي داغ، بسيار بالاست.

اليسون بويل، مسئول بخش نجوم در موزه علوم لندن در مورد اين اكتشاف گفت: "از همه سياراتي كه تاكنون در اطراف ساير ستاره ها پيدا كرده ايم، اين يكي طوري به نظر مي رسد كه گويي حاوي مخلفات لازم براي حيات باشد."

"فاصله اش از ما 20 سال نوري است يعني به اين زودي ها به آن پا نخواهيم گذاشت و بايد منتظر انوع تازه فناوري هاي رانشي كه مي تواند در آينده تغيير كند باشيم. و واضح است كه تلسكوپ هاي قدرتمندي را بر آن متمركز خواهيم كرد تا ببينيم چه مي توانيم رؤيت كنيم."

"اينكه آيا جاي ديگري (غير از زمين) زندگي وجود دارد يا نه سوالي اساسي است كه همه ما مي پرسيم."
منبع:
اخبار نجومي
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
نخستین نور در عالم

نخستین نور در عالم

نخستین نور در عالم .... :smile::gol:



آسمان شب با هزاران نقطه نورانی تزئین شده است و تریلیون ها ستاره در گروه هایی بنام کهکشان در سر تا سر عالم پراکنده شده اند. ستاره ها ابتدایی ترین و رایج ترین اجرام درعالم اند که دراندازه های گوناگونی پیدا میشوند. آنها کره های عظیمی از گاز هیدروژن و هلیم – گاهی هم با کمی عناصر سنگین تر- هستند که در ابرهای چرخان وسیعی بنام سحابی(nebula) شکل گرفته اند.

در طی چن میلیون سال گرانش سبب میشود مواد در بخش های مختلف سحابی با هم بیامیزند و تکه های بزرگتر و سنگین تری را شکل دهند. سرانجام این بخش سحابی به تدریج تحت فشار گرانش جرم خودش فرو میریزد. وقتی چگالی و دمای هیدروژن در بخش مرکزی تکه ای از سحابی به قدر کافی زیاد شود واکنش گرما- هسته ای به نام همجوشی(fusion) آغاز میشود که طی آن چهار هسته اتمی هیدروژن بهم جوش میخورند و یک هسته اتمی هلیم شکل میدهند. جرم یک هسته هلیم 7/0 درصد کمتر از جرم چهار هسته هیدروژن است. این جرم گمشده به انرژی تبدیل میشود.

این زمانی است که ستاره ای متولد میشود و بلافاصله شروع به انتشار انرژی میکند. ما این انرژی را به صورت نور میبینیم, به صورت گرما حس میکنیم, و به شکل دیگر صورت های تابش, همچون پرتو ایکس و پرتو فرابنفش, آشکارش میکنیم. در حقیقت, هر ثانیه میلیاردها بمب هیدروژنی درون خورشید منفجر میشوند. البته ستاره ها منفجر نمیشوند چون فشار انفجار همجوشی هسته ای, رو به بیرون, در هسته شان کاملا با فشار گرانشی جرم عظیم اطراف هسته, رو به درون, در تعادل است.





نخستین نور در عالم در زمان تولد نخستین نسل از ستاره ها, حدود 300-200 هزار سال پس از انفجار بزرگ Big bang منتشر شد. آن ها ستاره های پر جرمی بودند چون فقط از هیدروژن و هلیم- تنها عناصر تولید شده در عالم پس از انفجار بزرگ- تشکیل شده بودند. عمر نخستین نسل ستاره ها فقط چند صد میلیون سال بود که در این مدت همه عناصر سنگین تر, به ترتیب وزن اتمی شان, تا آهن در هسته آنها تولید شدند.

وقتی سوخت هسته ستاره به اتمام میرسد نیروی همجوشی هسته ای در مرکز دیگر قادر نیست در برابر وزن بسیار زیاد مواد اطرافش مقاومت کند و ستاره ناگهان بر سر خودش فرو میریزد. دما درون هسته افزایش میابد و ناگهان ستاره در انفجار مهیبی بنام انفجار ابرنواختری (supernova) از هم میپاشد. این انفجار چنان درخشان است که در سرتاسر عالم دیده میشود. چون نسل اول ستاره ها بسیار پر جرم بودند پس از ابرنواختر, هسته ستاره تبدیل به سیاهچاله چرخان پرسرعتی شدند.

در این مرحله عناصر سنگین تر از آهن خلق میشوند که همراه با باقی مانده هیدروژن و هلیم و عناصر سبک تر, که در طول عمر ستاره در هسته شکل گرفتند, به صورت یک سحابی سیاره نما (planetary nebula) در اطراف پراکنده میشوند.

فرآیند شکل گیری ستاره های نسل دوم در حالی در این سحابی آغاز شد که:
1- عناصر سنگین تر از هیدروژن و هلیم کمک کردند که واکنش اتمی همجوشی زودتر رخ دهد که سبب شود این ستاره ها, که اکنون عالم را پر کرده اند, از ستاره های مادرشان بسیار سبک تر باشند.

2- عناصر سنگین تر سیاره هایی را در گردش به دور ستاره ها تشکیل دادند و منظومه های خورشیدی شکل گرفتند.
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
عجیبت ترین نظریه های کیهان شناسی

عجیبت ترین نظریه های کیهان شناسی

عجیبت ترین نظریه های کیهان شناسی



آیا جهان ما می تواند غشاء شناوری در ابعاد دیگر فضا باشد؟ ماهیت واقعی ماده تاریک چیست؟ بعد چهارم فضا و زمان کجاست؟ چرا هر دو سوی جهان مشابه هم است؟ در این مقاله به برسی 10 تئوری برتر جهان که به عنوان عجیب ترین تئوری های کیهان شناسی برگزیده شده اند خواهیم پرداخت و نگاهی بر این نظریه ها از قبیل تئوری برخوردهای غشایی، جهان های زاینده، بعد چهارم ، هستی طلایی، نفوذ جاذبه ،روح هستی، جهان کوچک، نوترون های خنثی، ماتریکس و... خواهیم داشت.


برخوردهای غشایی
1- آیا جهان ما می تواند غشاء شناوری در ابعاد دیگر فضا باشد که مرتباً به جهان های دیگر برخورد می کند؟ بر طبق یکی از نظریه های موجود در تئوری «جهان غشایی» (braneworld) فضا ابعاد زیادی دارد و تا زمانی که جاذبه بر آنها اعمال می شود ما در جهان خودمان که تنها دارای سه بعد می باشد محصوریم. نیل توروک (Neil Turok) از دانشگاه کمبریج و پائول استاینر (Paul Steinhardt) از دانشگاه پرینستون نیوجرسی، در ایالات متحده، در حال کار بر روی نظریه چگونگی رخداد بیگ بنگ در زمانی که جهان ما با جهان همسایه برخورد نمود، می باشند. این تصادف ها و برخوردها مرتب اتفاق می افتد و هر لحظه بیگ بنگ جدیدی را به وجود می آورد. بنابراین اگر این مدل از چرخه هستی درست باشد در واقع هستی ما فناناپذیر می باشد.


2- جهان های زاینده
زمانی که مواد در یک حجم فوق العاده کم در مرکز یک سیاه چاله فشرده می شوند یک انفجار بزرگ رخ داده و یک دنیای جدید (new baby universe) متولد می شود. قوانین فیزیکی در نسل جدید متولد شده ممکن است اندکی با والدین متفاوت باشد. این نطریه زاد و ولد هستی توسط لی اسمالین (Lee Smolin) از انستیتو پریمر در واترلو کانادا ارائه شده است. هستی هایی که سیاه چاله های زیادی تولید می کنند فرزندان زیادی نیز دارند. بنابراین در آخر جمعیت غالب را به خود اختصاص خواهند داد. اگر ما در جهان نوعی زندگی می کنیم آن جهان باید قوانین و ثابت های فیزیکی ای داشته باشد که تولید سیاه چاله ها را به بهترین نحو به انجام برساند. اما هنوز مشخص نشده که آیا جهان ما مشمول این قانون می شود یا خیر!


3- بعد چهارم (فضا-زمان)
یکی از عجیب ترین تئوری های گیتی شناسی این است که بعد چهارم فضا-زمان (space-time) در واقع ماده فوق العاده هادی ای(superfluid substance) است که در آن اصطکاک حرکتی برابر با صفر است. طبق نظریه فیزیکدانها پائول مازو (Pawel Mazur) از دانشگاه کارولینای جنوبی و جورج چاپلین (George Chapline) در آزمایشگاه لاورنس لیور مور (Lawrence Livermore) کالیفرنیا، اگر جهان در حال چرخش باشد بعد چهارم فوق العاده هادی تحت تاثیر گردابها قرار گرفته و پراکنده می شود و در واقع این گردابها بذر ساختارهایی نظیر کهکشانها را پخش می کنند. مازور معتقد است که جهان ما از یک ستاره در حال فروپاشی به وجود آمده، در جایی که مواد ستاره ای و فضاهای هادی می توانستند انرژی تاریک (dark energy) تولید کنند. انرژی تاریک در واقع نیرویی است که باعث گسترش هستی می شود.


4- هستی طلایی
چرا جهان دارای خصوصیاتی است که حیات را امکانپذیر می سازد؟ تنها با کنار هم قرار دادن چندین ثابت فیزیکی به هیچ ستاره، ماه یا هستی ای که تنها برای یک چشم بر هم زدنی موجودیت داشته باشد نمی رسیم. یک دلیل می تواند اصل انسان دوستی یا anthropic principle باشد. جهانی که به آن نگاه می کنیم باید گرم و غریب نواز و مهربان باشد در غیر این صورت اینجا نخواهیم بود تا آن را نظاره کنیم. اخیراً این نظریه طرفدارانی پیدا کرده چون نظریه تورم (theory of inflation)بیان می دارد که احتمالاً هستی های نامحدودی وجود دارد و نظریه رشته ای (string theory) به این نکته اشاره دارد که آنها احتمالا خواص مختلف و قوانین فیزیکی متفاوتی دارند.اما بسیاری از گیتی شناسان اصل انسان دوستی را به خاطر غیر عملی بودن و بیان احتمالات غیر قابل آزمایش رد می کنند.


5- نفوذ جاذبه
ماده تاریک (Dark matter) در واقع یک ماده یا جسم نیست و تنها یک نام گمراه کننده برای رفتار غیرعادی جاذبه می باشد. تئوری MOND (دینامیک نیوتونی تغیریافته) بیان می دارد که جاذبه به سرعتی که تئوری های کنونی پیش بینی می کنند از بین نمی رود. این جاذبه قوی تر می تواند با در کنار هم قرار دادن کهکشانها و خوشه ها نقش ماده تاریک را ایفا کند. در غیر این صورت اینها از هم پاشیده خواهند شد. فرم جدید برای نظریه ماند (MOND) که با نظریه نسبیت همخوانی دارد حرف های جالبی برای گفتن دارد. اما احتمالاً با الگوی نقطه ای میکروطول موج های پس زمینه ای سازگاری ندارد.



6- روح هستی
سه رمز گیتی شناسی مدرن را می توان در یک روح جمع نمود. پس از پذیرفتن قانون کلی نسبیت انیشتن گروهی از فیزیکدان ها یک ماده عجیبی به نام «روح همچگال» یا ghost condensate از تئوری جدیدشان ارائه دادند. این ماده می تواند نیروی جاذبه-دافعه ای را برای کنترل گسترش جهان در بیگ بنگ تولید کند. این درحالی است که افزایش شتاب آرامتری را موجب می شود که به انرژی تاریک (dark energy) نسبت می دهند. به علاوه اگر این ماده لغزنده تجمع یابد می تواند ماده تاریک (dark matter) را به وجود آورد.


7- جهان کوچک
الگوی نقطه ای در پس زمینه ی میکروطول موج های جهان داری نقص مشکوکی می باشد: به طوری که به طرز شگفت انگیزی نقطه های بزرگی در پس زمینه وجود دارد. یک توضیح قابل قبول این است که جهان کوچک است، آنقدر کوچک که اگر به زمان تولید پس زمینه میکرو طول موج ها بازگردیم هستی نمی توانست آن لکه های بزرگ را نگه دارد.


8- چرا هر دو سوی جهان مشابه هماست؟ این یک معماست چون چیزهای قابل روئیت در هستی هرگز قابل دسترس نبوده حتی اگر به اوایل بیگ بنگ نیز برگردیم ، به زمانی که این مناطق خیلی به هم نزدیکتر بودند، نور نیز زمان کافی برای رسیدن به نقطه ای دیگر را نداشت. حتی زمان برای توازن دما و غلظت هم کافی نبود. اما الان این توازن برقرار است. اما یک راه حل این است: حرکت نور در گذشته بسیار سریعتر از اکنون بوده است! اما برای عملی کردن این راه حل به یک بازنگری اساسی و کلی در مورد تئوری نسبیت انیشن احتیاج است.


9- نوترون های خنثی
ماده تاریک از اجزای دافعی تشکیل شده – نوترون های خنثی یا sterile neutrinos – و تنها تحت تاثیر جاذبه بر یکدیگر اثر می گذارند و این امر آنها را غیر قابل شناسایی می سازد. اما حتماً باید خواص درستی داشته باشند تا ماده تاریک گرم بوده و با سرعت چندین کیلومتر در ثانیه حرکت کنند. این نوترون های خنثی می توانند در شکل گیری ستارگان و سیاه چاله ها موثر باشند.


10- ماتریکس
شاید هستی ما واقعی نباشد. پروفسور نیک باستروم (Nick Bostrom) چنین ابراز می کند که ما احتمالاً داخل یک شبیه ساز کامپیوتری زندگی می کنیم. با فرض این مساله شبیه سازی دانش و آگاهی نیز امکان پذیر می شود و سپس تمدن آینده نیز از آن تبعیت می کند. اکثر جهان های مشاهده شده یک بار شبیه سازی شدند. شانس زیادی هست که ما در یکی از آنها هستیم. در این مورد شاید تمام عجایب گیتی شناسی از جمله ماده تاریک و انرژی تاریک تکه هایی هستند که به آسانی به هم می چسبند تا بتوانند تناقضات و ناهماهنگی های موجود در شبیه سازی مان را بپوشانند.

منبع : سایت نجوم ایران
از سایت علمی newscientist.com



این تصویر تغییر سایز داده شده است. اینجا را کلیک کنید تا با سایز اصلی آنرا مشاهده کنید. سایر اصلی این تصویر 600در 460

آیا بعد چهارم فضا-زمان واقعاً یک ماده فوق العاده هادی است که با گردابهای درحال چرخش به اطراف پراکنده شده است؟ (تصور: Forex/Rex Features)
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
محاسبه قطر و فاصله ماه در زمان گرفت

محاسبه قطر و فاصله ماه در زمان گرفت

محاسبه قطر و فاصله ماه در زمان گرفت



ماه‌گرفتگی یا خسوف پدیده‌ای است که به سبب عبور ماه از درون سایه زمین ایجاد می‌شود. در ما گرفتگی کامل قرص نقره ای ماه به تدریج تیره و تیره تر می‌شود و بدلیل شکست نور از درون جو زمین رنگ ماه به قرمز و یا زرد تبدیل می‌شود. در طول گرفتگی کامل منظره زیبایی در آسمان پدید می آید. ابرخفس اخترشناس یونان باستان با رصد ماه‌گرفتگی تلاش کرد که قطر و فاصله ماه تا زمین را محاسبه کند اما او میبایست برای این کار فاصله زمین و خورشید را بداند.خورشید به شکل قرص نورانی دیده می‌شود و به همین دلیل از تمام جهات به زمین می‌تابد. نتیجه این تابش این است که سایه‌ای در فضا ایجاد می‌شود. سایه زمین دو بخش دارد : بخش درونیف سایه تیره‌تر است. اگر ناظر در این بخش قرارگیرد، هیچ چیزی از خورشید نمی‌بیند . زمین به طور کامل جلوی نور خورشید را می‌گیرد. این بخش را اصطلاحاً تمام سایه می‌گویند. در هاله کم‌نورتر اطراف، بخشی از خورشید دیده می‌شود که آن را نیمسایه می‌نامند.

اندازه‌گیری مخروط سایه

در شروع کار توپ تنیسی را در نظر می‌گیریم. قطر توپ تنیس 6.5 سانتیمتر است و مدل خوبی برای زمین است. چون زمین جو دارد، حاشیه دایره تمام‌سایه شکل محوی دارد. توپ تنیس هم پوشش کرکی دارد و حاشیه تمام‌سایه‌اش محو است. در زمانی که خورشید ارتفاع کمی از افق دارد، توپ تنیس را در مقابل دیواری نگه‌دارید. دو بخش سایه توپ روی دیوار دیده می‌شود، و برعکس هرچه توپ از دیوار دورتر نگه‌داشته شود، تمام‌سایه‌اش کوچکتر می‌شود و هرچه به دیوار نزدیکتر شود تمام‌سایه‌اش بزرگتر دیده می‌شود. روش دیگر برای مشاهده این موضوع به صورت مستقیم است. در این روش شما باید از عینک شماره 14 جوشکاری بهره ببرید. در این روش توپ را در جلوی نور خورشید قرار دهید و از پشت آن به خورشید بنگرید و فاصله مخروط را محاسبه کنید. با استفاده از هرکدام از روشهای گفته شده، میتوانید عامل دلتا ( ∆ ) را بدست آورید که از فرمول زیر محاسبه میشود.

قطر توپ / طول مخروط سایه = ∆


با اندازه‌گیری‌های انجام شده، مقدار متوسط دلتا برای توپ تنیس 104 بدست می‌آید. با در نظر گرفتن فاصله متوسط زمین تا خورشید مقدار دلتا برای زمین 108 محاسبه می‌شود. قطر متوسط زمین هم 12740 کیلومتر است. با این حساب اندازه مخروط سایه زمین 1375920 کیلومتر است.

فاصله و قطر ماه

به طور تقریبی ماه در هر ساعت نیم درجه در آسمان به سمت شرق تغییر مکان می‌دهد. زمانی که ماه وارد سایه زمین می‌شود، با استفاده از دو روش می‌توان اندازه زاویه‌ای دایره تمام‌سایه را حساب کرد. اگر گرفتگی جزیی باشد، در هر ساعت طرحی از قرص ماه و بخش تیره شده آن را رسم کنید. بعد با توجه به قطر زاویه‌ای ماه در آسمان، در کنار خط کشی که ساعتهای رصدی را نشان می‌دهد.
در این روش می‌توانید بخشی از دایره تمام‌سایه را که بوجود آمده مشاهده کنید و اندازه‌گیری قطر ماه میسر می‌شود. چند نکته را حتماً در طراحی رعایت کنید: اول اینکه اندازه دایره فرضی را که برای قطر ماه در نظر می‌گیرید، تغییر ندهید. دوم اینکه، توجه کنید که قطر ماه می‌باید معادل اندازه خطی یک ساعت در خط‌کش ساعتی باشد. روش دیگر که بهتر می‌توانید در آن عمل کنید و از دقت بالاتری برخوردار است، روش عکاسی میباشد. البته در این عکسها شما فقط مقداری از قطر تمام سایه را می‌بینید و به آسانی می‌توانید اندازه زاویه‌ای کل دایره را نسبت به قطر ماه اندازه بگیرید. البته با تعداد بیشتری از این عکسها مقدار دقت شما افزایش میابد.

حال به اصل ماجرا می‌رسیم. اینکه چگونه فاصله و قطر ماه را اندازه بگیریم. با فاصله گرفتن از زمین، قطر واقعی تمام سایه، با افزایش عامل f کاهش می یابد. اندازه f در قله مخروط سایه " یک " است. بر این اساس

قطر واقعی تمام سایه =*12740(f-1)


قطر زاویه‌ای تمام سایه را قبلاً بر حسب درجه محاسبه کرده‌ایم و اکنون آنرا بر حسب رادیان تبدیل کنید. D بنامید. اندازه قطر واقعی تمام‌سایه تقسیم بر فاصله ماه از زمین.
پیشتر حاصل تقسیم 12740/1375920 را دلتا ∆ در نظر گرفته بودیم. با این حساب معادله بالا به صورت زیر تغییر می‌یابد:

(1 + (∆ * D )) / 1 = f


مقدار دلتا که 108 است. قطر زاویه‌ای تمام‌سایه (D) هم بر حسب رادیان مشخص است. از رابطه 3 f را محاسبه کنید و فاصله ماه بر حسب کیلومتر برابر است با f * 1375920 و برای محاسبه قطر واقعی ماه ابتدا تمام سایه را از رابطه 1 بدست آورید. از طرفی نسبت قطر زاویه‌ای ماه به تمام‌سایه را هم از طریق رصد محاسبه کنید. اگر قطر واقعی تمام‌سایه را در این نسبت ضرب کنید، قطر واقعی ماه محاسبه می شود. امیدواریم این مقاله رصدی بتواند نیاز منجمان آماتور را تا حدودی بر طرف سازد. منتظر رصد های شما هستیم.
 

naser-gh

عضو جدید
منجمان سياره اي را در خارج از منظومه شمسي رديابي كرده اند كه بيش از هر سياره خارجي ديگري كه تا به امروز كشف شده به زمين شباهت دارد؛ كره اي كه امكان دارد آب بر سطح آن جاري باشد.
اين سياره در مدار ستاره كم فروغي به نام "Gliese 581" كه فقط 20 سال و شش ماه نوري از زمين فاصله دارد در صورت فلكي "ميزان" (Libra) كشف شده است.

دانشمندان اين كشف را با كمك تلسكوپ 6/3 متري "اسو" (رصدخانه جنوبي اروپايي) انجام داده اند.

آنها مي گويند دماي ملايم سطح سياره بدان معني است كه هرگونه آبي در آن احتمالا در حالت مايع وجود دارد و اين موضوع شانس وجود حيات در آن را افزايش مي دهد.

استفان اودري از رصدخانه ژنو كه نويسنده اصلي مقاله اي علمي در اين باره است مي گويد: "ما تخمين زده ايم كه ميانگين دماي اين 'ابرزمين' چيزي ميان صفر و 40 درجه سانتيگراد باشد، و بنابراين آب در آن در حالت مايع خواهد بود."

"به علاوه، شعاع آن تنها بايد يك و نيم برابر شعاع زمين باشد، و مدل ها پيش بيني مي كند كه اين كره يا سنگي است - مثل زمين - يا پوشيده از اقيانوس ها."

خاوير دلفوسه، از اعضاي تيم محققان دانشگاه گرنوبل، افزود: "همانطور كه مي دانيم آب براي وجود حيات اهميت اساسي دارد."

به اعتقاد وي اين سياره ممكن است به هدف خيلي مهمي براي ماموريت هاي آينده فضايي جهت يافتن زندگي فرازميني بدل شود.

در اينگونه ماموريت ها تلسكوپ هايي در فضا قرار داده خواهد شد كه مي توانند "نشانه هاي" نوري گوياي وجود فرآيندهاي بيولوژيكي را رديابي كنند.

اين رصدخانه هاي فضايي در پي رديابي آثار گازهاي جوي مانند متان و حتي نشانگرهاي كلوروفيل، رنگدانه هاي گياهان زميني كه نقشي حياتي در فتوسنتر بازي مي كنند، برخواهند آمد.

رديابي 'غيرمستقيم'

اين سياره خارجي كوچكترين سياره يافت شده تا به امروز است و ظرف تنها 13 روز يك دور كامل حول ستاره مركزي مي گردد.

در اصطلاح منجمان به سياراتي كه حول ساير ستاره ها غير از خورشيد مي گردند سياره خارجي گفته مي شود.

فاصله اين سياره از ستاره مركزي چهارده بار كمتر از فاصله زمين از خورشيد است.

با اين حال با توجه به اينكه اين ستاره مركزي كوچكتر و سردتر - و در نتيجه كم فروغ تر - از خورشيد است، سياره مورد نظر در "ناحيه قابل سكونت" اطراف آن، يعني ناحيه اي كه آب مي تواند در آن به صورت مايع باشد قرار دارد.


گليسه 581 خيلي كم فروغ تر و خنك تر از خورشيد است

منظومه گليس 581 توسط رصدخانه جنوبي اروپايي (European Southern Observatory) در لا سيلا واقع در كوير آتاكاما شناسايي شد.

پژوهشگران براي اين اكتشاف، از يك ابزار بسيار حساس كه مي تواند تغييرات بي نهايت كوچك در شتاب يك ستاره هنگام كشيده شدن توسط نيروي گرانش سياره اي در آن اطراف را اندازه گيري كند استفاده كردند.

منجمان هنوز مجبور به توسل به اين شيوه ها هستند زيرا تلسكوپ هاي فعلي قادر به عكس گرفتن از اجرام آسماني خيلي دوردست و كم فروغ مانند سيارات خارجي نيستند، به ويژه اگر در نزديكي ستاره اي درخشان قرار داشته باشند.

تاكنون وجود سه سياره در منظومه گليس 581 استنباط شده است. به غير از "اَبَر زمين" دو سياره ديگر يكي 15 برابر زمين و ديگري 8 برابر زمين در اين منظومه وجود دارد.

كشف تازه باعث هيجان زيادي ميان دانشمندان شده است.

از ميان 200 سياره خارجي كه تاكنون كشف شده، شمار بسيار زيادي از آنها غول هاي گازي از نوع مشتري هستند كه دماي آنها به علت نزديكي به خورشيدهاي داغ، بسيار بالاست.

اليسون بويل، مسئول بخش نجوم در موزه علوم لندن در مورد اين اكتشاف گفت: "از همه سياراتي كه تاكنون در اطراف ساير ستاره ها پيدا كرده ايم، اين يكي طوري به نظر مي رسد كه گويي حاوي مخلفات لازم براي حيات باشد."

"فاصله اش از ما 20 سال نوري است يعني به اين زودي ها به آن پا نخواهيم گذاشت و بايد منتظر انوع تازه فناوري هاي رانشي كه مي تواند در آينده تغيير كند باشيم. و واضح است كه تلسكوپ هاي قدرتمندي را بر آن متمركز خواهيم كرد تا ببينيم چه مي توانيم رؤيت كنيم."

"اينكه آيا جاي ديگري (غير از زمين) زندگي وجود دارد يا نه سوالي اساسي است كه همه ما مي پرسيم."
منبع:
اخبار نجومي

ها ای که گفتی یعنی چه؟:surprised:
 

water.87

کاربر بیش فعال
سلام
ممنون ازنوشتتون، خیلی خوب بود.
کلا وقتی تصاویر نجومی رو می بینم یه حس قشنگی بهم دست میده...:gol:
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
استفاده از فناورى بيوراكتور در پزشكى فضايى

استفاده از فناورى بيوراكتور در پزشكى فضايى

استفاده از فناورى بيوراكتور در پزشكى فضايى



سيستم ايمنى نقش محافظت و مبارزه با سلول ها و ميكروب هاى تخريب كننده را در بدن ايفا مى كند. با اين حال شرايط عملكردى اين سيستم در فضا بسيار متفاوت است. در اواخر دهه 60 و 70 ميلادى، محققان با بررسى خون فضانوردانى كه حضور طولانى مدت و حتى كوتاه در فضا داشته و در ماموريت هاى آپولو، سايوز و اسكاى لب فعاليتنموده بودند، متوجه افزايش تعداد نوعى از سلول هاى سفيد و كاهش تعداد سلول هاى لنفاوى خون شدند.

سلول هاى لنفاوى نوعى سلول سفيد است كه در گره هاى لنف بدن، طحال، غده تيموس، ديواره هاى روده و مغز استخوان وجود دارد.

سلول هاى لنفاوى از نوع تى و پادتن ها، باعث بالا بردن ايمنى بدن شده و به انواع سلول هاى كمك رسان، محافظ و از بين رونده تفكيكمى شوند. آزمايش روى خون فضانوردان كاهش تعداد سلول هاى موثرلنفاوى و افزايش سلول هاى سفيد خون را نشان داد. اين تغيير باعث نقص در توزيع و پخش مايعات بدن از جمله خون و سبب تنش و حتى تغيير شكل در سلول هاى لنفاوى شد.

فرض كنيد كه قصد مسافرت از تهران به يكى از شهرهاى جنوبى كشور را داشته باشيد. در طول اين مسير پاها، دست ها و چشم ها در گير هستند و به طور حتم خستگى در آن بخش ها احساس مى شود. حال اگر اين سفر با هواپيما و در مسيري نه چندان دور مانند فرانسه باشد، در اين سفر با يك سرى امواج تابشى مواجه خواهيم شد. در سفر به فضا اولين عامل بسيار محسوس، كمبود جاذبه است. در شكل زير انواع امواج تابشى كه به بدن يك فضانورد اصابت مى كند نشان داده شده است.


اين سفر را تا جايى ادامه مى دهيم كه به سياره سرخ، مريخ برسيم. جاذبه كم، اصابت امواج تابشى، شش ماه مسافرت بدون توقف و پيمودن ميليون ها كيلومتر، از هيجان هاي اين سفر مى كاهد. ماهيچه هاى خشك، چروك و تضعيف شده، استخوان هاى ناتوان و رو به زوال، اختلال در سيستم ا يمنى، تغيير شكل در ساختار ژن بدن متاسفانه از جمله يادگارهاى سفرهاى فضايى و طولانى مدت است.

هنگام پياده شدن از فضاپيما، رويارويى با ضعف ماهيچه ها كه منجر به خزيدگى مى شود بسيار دردناك است، فعاليت هاى روزانه در فضا بسيار متفاوت با زمين است. به طور مثال براى نظافت دندان ها از غلطكى كوچك از جنس كتان استفاده مى شود.

بعد از استعمال، ويروس هاى موجود در بزاق روى آن جمع مى شود. بزاق انسان حاوى ويروس هايى است كه تعداد آنان در فضا بسيار بيشتر از زمين است. شكل زير باكترى نامفيد روى مرى كه سبب اختلال شده است را نشان مى دهد.


بدن انسان به طور دائم مورد حمله انواع باكترى ها و ويروس ها قرار مى گيرد. محل حضور بسيارى از آن ها روده است و از طريق هوا و يا استفاده از مواد خوراكى منتشر مى شود. باكترى و ويروس هاى مضر توسط سيستم دفاعى بدن مهار مى شوند و قبل از اين كه تعدادشان از كنترل خارج شود، به وسيله ي سيستم دفاعى بدن از بين مي روند.

سيستم دفاعى بدن شامل سلول هايى است كه دائما با بيمارى و مرض مقابله نموده و در تمام بدن حركت مينمايند. انواع مختلفى از اين سلول هاى دفاعى وجود دارد. دو نوع معروف و مهم آن سلول بى، سلولى كه آنتى بادى را به منظور مهار ميكروب مى سازد و تمامى مهاجمان آسيب رسان را از بين مىب رد. سلول هاى تى شكل، كه در واقع سربازان بدن هستند و به طور فيزيكى عوامل بيماري زا را از بين مى برند. شكل زير، سلول تى شكل را نشان مى دهد كه با وارد نمودن ضربه به ويروس آنفلوآنزا باعث از بين بردن آن شده است.


به طور مثال استرس و تنش باعث آزادشدن هورمونى مى شود كه در عملكرد سلول تى بسيار موثر است و منجر به كاهش فعاليت سيستم ايمنى مى شود. بنابراين فضا كه خود محيطى خشن و تنش زا است و علاوه بر آن، اعمال تنش هاى فيزيكى چون مرحله شروع پرتاب و بلندشدن از زمين، عبور از جو و قرارگيرى در مدار و سپس بى وزنى و همچنين تنش هاى روحى- روانى سبب تحريك هورمون هاى ضد سيستم ايمنى مى شوند.

براى حل اين گونه مسائل و مشكلات و همچنين بررسى چگونگى رشد سلول ها در محيطى خارج از بدن انسان تحقيقات گستردها ى انجام و باعث ساخت وسيله اى به نام بيوراكتور شد. مطالعه وضعيت سلول ها در بدن انسان و يا حتى كشت سلول ها، امكان مطالعه ساختار سلول ها را در حالت دو بعدى مقدور مى سازد و شايد نتايج دقيق و مكفى ارائه ندهد. ناسا با ساخت و توليد اين فناورى نوعى شبيه سازى از جاذبه كم را فراهم آورد كه در اين محيط، مطالعه پيرامون سلول ها و به ويژه تحقيق در سلول هاى ايمنى خون را راحت تر و دقيقتر نمود.

منبع :تبيان
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
آیا دهمین ستاره پرنور آسمان کم‌نورتر می‌شود؟

آیا دهمین ستاره پرنور آسمان کم‌نورتر می‌شود؟

آیا دهمین ستاره پرنور آسمان کم‌نورتر می‌شود؟ .... :)

اخترشناسان با بررسی ستاره سرخ رنگ یدالجوزا متوجه شده‌اند این ستاره درحال کوچک‌تر شدن و احتمالا کم‌نورتر شدن است.

ستاره‌شناسان آمریکایی دریافته‌اند قطر ستاره سرخ‌رنگ و غول‌پیکر یدالجوزا در صورت‌فلکی شکارچی (جبار) طی 15 سال آینده تا 15 درصد کاهش می‌یابد. این درحالی است که شعاع ستاره یدالجوزا بیش‌از پنج واحد نجومی است، به‌طوری‌که هم‌اکنون این ستاره، شعاع مدار سیاره مشتری را کاملا پر می‌کند.


به گزارش خبرگزاری مهر، دانشمندان دانشگاه کالیفرنیا در برکلی در تحقیقات خود نشان دادند که شعاع این ستاره که یک غول سرخ است، طی 15 سال آینده تا قطر مدار سیاره ناهید یعنی 1.4 واحد نجومی کاهش خواهد یافت. هر واحد نجومی برابر فاصله متوسط زمین تا خورشید است که مقدار آن یکصدوپنجاه میلیون کیلومتر تخمین زده می‌شود.


هم‌چنین به گزارش ایسنا، چارلز تاونز، استاد دانشگاه کالیفرنیا در برکلی که جایزه نوبل فیزیک را در سال 1343 / 1964 برای اختراع لیزر کسب کرد، سرپرستی این تیم تحقیقاتی را برعهده دارد و در مورد نتایج یافته‌های آن که در مجله Astrophysical Journal Letters منتشر شده، می‌گوید: «رصد این تغییرات واقعا شگفت‌انگیز است. ما در سال‌های آینده به دقت رصد این ستاره ادامه خواهیم داد و کاهش ابعاد آن را اندازه‌گیری می‌کنیم. اما شگفت‌انگیزتر، این‌که وجود کوچک شدن، درخشندگی ستاره تغییری نکرده است».




ستارگان به‌دلیل فاصله بسیار دوری که از زمین دارند، بی‌اندازه کوچک دیده می‌شوند و از این‌رو اندازه‌گیری قطر آنها به‌روش مستقیم، بسیار دشوار است. برای اندازه‌گیری قطر ستارگان از روشی به نام تداخل‌سنجی استفاده می‌کنند. نخستین بار در سال 1300 / 1921، قطر این ستاره با تداخل‌سنجی در طیف‌های متفاوت موج الکترومغناطیس اندازه‌گیری شد و قطر این ستاره با اختلاف 30 درصد، حدود قطر مدار مریخ، یعنی 3 واحد نجومی بدست آمد.
غول سرخ، زمانی روی می‌دهد که ستاره‌ای پیر شده باشد. در این حالت، سوخت هیدروژنی ستاره به پایان می‌رسد و ستاره با آغاز هم‌جوشی هلیوم، داغ‌تر و بزرگ‌تر می‌شود. شعاع ستاره تا یکصد برابر افزایش می‌یابد و با کاهش دمای سطح، رنگش به سرخی می‌گراید. از این‌رو، این ستاره را غول سرخ می‌نامند.

شایان ذکر است صورت فلکی شکارچی را می‌توان در تیر و مرداد، پیش‌از طلوع آفتاب در افق شرقی مشاهده کرد؛ اما خردادماه خورشید بسیار به این صورت فلکی نزدیک است و نمی‌توان آن را دید.
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
نقشه‌برداري از منظومه شمسي

نقشه‌برداري از منظومه شمسي

نقشه‌برداري از منظومه شمسي

كاوشگر سازمان فضايي آمريكا (ناسا) براي نقشه برداري از حواشي منظومه شمسي با دانشمندان همكاري مي‌كند.



به گزارش ايسنا، اين كاوشگر از حواشي منظومه شمسي نقشه‌برداري مي‌كند تا به دانشمند‌ان در توليد اولين نقشه كامل و مفهوم از اين منطقه كمك كند.

اين نواحي حاشيه‌اي از منظومه شمسي 10 ميليارد مايل فضايي از زمين فاصله دارند.

اين كاوشگر IBEX نام دارد كه اطلاعات خود را در اختيار محققان قرار داده است.

به اين ترتيب محققان مي‌توانند مرز بين خورشيد و باقي كهكشان را با جمع‌آوري اتم‌هاي پر سرعت پيدا كند و بررسي نمايد.

محققان مي‌گويند: IBEX نوار بسيار باريكي را نشان مي‌دهد كه دو تا سه برابر روشنتر از هر نقطه ديگري در آسمان است.

ناسا گفت: نگاه نزديك به بخش‌هاي اين نوار ساختارهاي جالبي را نشان داده كه تراكم يون‌ها را نشان مي‌دهد كه در مرزهاي بين ستاره‌اي در حال افزايش است.
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
اندازه‌گیری سرعت پرتوهای گامای یک کهکشان

اندازه‌گیری سرعت پرتوهای گامای یک کهکشان

اندازه‌گیری سرعت پرتوهای گامای یک کهکشان.... :gol::gol:
فضا- همشهري آنلاين:

150 ستاره‌شناس بین‌المللی با رصد کهکشانی به نام NGC 253 موفق شدند پرتوهای گامایی را که از قلب این کهکشان ساطع می‌شود اندازه‌گیری کنند.


ستاره‌شناسان بین‌المللی به سرپرستی تیم موسسه ماکس پلانک آلمان با استفاده از تلسکوپ HESS (سیستم طیف‌نگار انرژی بالا) توانستند به اندازه گیری‌های دقیقی از پرتوهای گامایی که از مرکز کهکشان NGC 253 ساتع می شود دست یابند.


منشاء این پرتوهای پرانرژی منطقه‌ای بسیار نزدیک به مرکز کهکشان است. این منطقه محل تولد بیشترین تعداد ابرنواختر است.

فاصله این کهکشان 12 میلیون سال نوری است و یکی از نزدیک‌ترین کهکشان‌های مارپیچ به کهکشان راه شیری به شمار می‌رود. رصد این کهکشان در نور مرئی همانند رصد آن در طیف فراسرخ و طیف بسامدهای رادیویی است. منطقه مرکزی NGC 253 محل تولید تعداد زیادی ستاره است. این منطقه محتوی حجم بالایی از گرد و غبار و گازهای بین سیاره‌ای است.


ستاره‌های با جرم زیاد که در این منطقه متولد می‌شوند از سوخت هسته‌ای نسبتا سریع و متناوبی استفاده می‌کنند. فروپاشی هسته زمانی رخ می‌دهد که ستاره در انفجار نهایی خود را نابود کند. در این زمان یک ابرنواختر متولد می‌شود که نور آن میلیون‌ها برابر بیشتر از نور خود ستاره است.


براساس گزارش ساینس اکسپرس، بین سال‌های 2005 تا 2008 ستاره‌شناسان با استفاده از سیستم تلسکوپ HESS واقع در نامیبیا به مدت 119 ساعت پرتوهای گامایی با انرژی 220 میلیارد الکتروولت را رصد کردند و دریافتند که منبع این پرتوها مرکز کهکشان NGC 253 است.


اکنون این ستاره‌شناسان موفق شده‌اند سرعت جریان پرتوهای گامایی را که از این منطقه NGC 253 ساتع می‌شود اندازه‌گیری کنند و نشان دهند که سرعت این پرتوها هزار برابر بیشتر از سرعت پرتوهای گامای موجود در مرکز کهکشان راه شیری است.

همچنین منطقه مرکزی NGC 253 پنج برابر درخشان‌تر از نور پرتوهای گامای حاضر در بقیه قسمت‌های هر دوی این کهکشان‌ها است.

به گزارش ماهنامه نجوم، سیستم HESS که از چهار تلسکوپ تشکیل شده است از سال 2004 وارد عملیات شد. مساحت آینه هر یک از چهار تلسکوپ HESS برابر با 108 مترمربع است.
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
اولین سیاره سنگی فراخورشیدی

اولین سیاره سنگی فراخورشیدی

اولین سیاره سنگی فراخورشیدی کشف شد... :gol::gol:
فضا- همشهري آنلاين:

دانشمندان موفق به شناسایی اولین سیاره فراخورشیدی شدند که سنگی بوده و با سیاره‌های گازی مانند زحل و مشتری کاملا متفاوت است


ساختار این سیاره جدید شباهت زیادی به زمین دارد اما در محیطی قرار دارد که به گفته دانشمندان تصویر جهنم برای انسان متصور می‌شود، زیرا این سیاره به ستاره خود بسیار نزدیک است به شکلی که درجه حرارت در روزهای این سیاره در حدود دو هزار درجه سلسیوس و در شبها در حدود منفی 200 درجه سلسیوس تخمین زده شده است.

اخترشناسان احتمال می‌دهند یک سمت این سیاره همیشه به سوی ستاره بوده و سمت دیگر آن همیشه از ستاره به دور است، به همین دلیل آن سمت سیاره که به سوی ستاره‌اش قرار گرفته است، همیشه گداخته به نظر می‌آید و سوی دیگر در صورت وجود آب همیشه پوشیده از یخ خواهد بود. همچنین به دلیل عدم وجود اتمسفر در این سیاره، امکان توزیع یکسان حرارت در آن وجود ندارد.

این سیاره که نام CoRoT-7b برای آن انتخاب شده است در واقع در سال گذشته کشف شد اما درک ساختار سنگی و شبه زمینی آن مدتها به طول انجامید. اخترشناسان ابعاد این سیاره را با نگریستن به عبور آن از برابر ستاره‌اش تخمین می‌زدند و مطالعه بر روی تاثیر وزن سیاره بر روی ستاره‌اش در حدود 70 ساعت به طول انجامید.


به گزارش ماهنامه نجوم، با اطلاعاتی که از این مطالعات به دست آمد تنها اجرام منظومه خورشیدی که از نظر چگالی با سیاره جدید مشابهند، زهره، عطارد و زمین هستند و در نهایت مطالعات بیشتر بر روی این سیاره که در فاصله 500 سال نوری و در صورت فلکی تک شاخ قرار گرفته است، شباهت زیاد آن را با سیاره زمین آشکار کرد.

با وجود این که سیاره جدید جرمی پنج برابر بیشتر از زمین دارد، کوچک‌ترین سیاره فراخورشیدی است که تا به حال در خارج از منظومه شمسی کشف شده است. این سیاره نسبت به زمین هفت بار سریع‌تر به دور ستاره‌اش حرکت کرده و فاصله‌اش از ستاره 23 بار نزدیک‌تر از فاصله عطارد تا خورشید است.

بر اساس گزارش سی ان ان، تلسکوپ CoRot برای اولین بار این سیاره را در سال 2008 کشف کرد و در حال حاضر در حدود 42 دانشمند و 17 موسسه مشغول مطالعه بر روی این پروژه هستند.
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
حلقه‌های سیاره‌ای

حلقه‌های سیاره‌ای

حلقه‌های سیاره‌ای ... :gol::gol:

چه اخترشناسان و چه مردم عادی همواره از مشاهده‌ی حلقه‌های دوست داشتنی زحل در تلسكوپ شگفت زده‌اند.اما داستان حلقه‌های سیاره‌ای با نظر به نه سیاره‌ی منظومه‌ی شمسی عمر زیادی ندارند.

زحل تنها سیاره‌ای بود كه تا سال 1979 گمان برده می‌شد چند حلقه‌ای داشته باشد. در حقیقت مردم در هر كجای دنیا براحتی می‌توانستند حلقه‌های رویت ‌پذیر زحل را تشخیص دهند.

حلقه‌های زحل:

گالیله كسی است كه مبداء تاریخ استفاده از تلسكوپ برای مطالعه‌ی سیارات را در سال 1610 بنیان نهاد و خود اولین فردی بود كه موفق به رصد حلقه‌های شگفت‌انگیز زحل شد. در ابتدا او گمان می‌برد دو حلقه‌ی كوچكتر حلقه‌ی مركزی سیاره را احاطه كرده‌اند و در سمتی كه اقمار قرار داشتند با آن در تماس بودند. اما دو سال بعد آنگاه كه دوباره به زحل نگریست اعلام كرد كه هر دو حلقه‌ی كوچك زحل ناپدید شده‌اند. این مسأ له زمانی عمیق‌تر شد كه او دوباره در سال 1616 اظهار داشت زحل بوسیله ی یك شیءٍ هلالی احاطه شده است. او آن را ansae نامید كه در لاتین به معنای دستگیره است. بعدها یك اختر‌شناس هلندی به نام كریستسن هویگنز كه یك سال قبل، تیتان بزرگترین قمر زحل را كشف كرده بود، بالاخره راز آن شیئ طبیعی را نیز حل نمود. در سال 1656 او اطلاع داد در سراسر مسیر مدار تیتان ظاهر حلقه‌ها هیچ تغیری نكرده و در نتیجه دریافت كه آن باید یك حلقه عریض، نازك و پیوسته باشد. در سال 1675 رصدها بوسیله‌ی جین دومینیك كاسینی از سر گرفته شد و معلوم شد یك خط نازك و تاریك‌تر حلقه را به دو حلقه‌ی خارجی جدا از هم تقسیم كرده‌است. یك حلقه‌ی خارجی بنام A و حلقه‌ی داخلی بنام B. بعدها رصدها دقیق‌تر شدند و آشكار شد كه آنها هم خود به زیر مجموعه‌های بسیار دیگری تقسیم شده‌اند. به افتخار این دو اخترشناس فضاپیمایی که به سوی زحل رهسپار شد به نام آن دو نامگذاری گردید و اكنون در حال ارسال اطلاعاتی مفید از زحل و اقمار آن است.

كاسینی به كاوش در اطراف زحل می‌پردازد و كاوشگر هویگنز كاوش در سطح قمر تیتان را به انجام رساند.



طبیعت فیزیكی حلقه‌های زحل:



ده‌ها سال پس از اینكه حلقه‌های زحل بوسیله‌ی گالیله رصد شد، طبیعت حلقه‌ها یكی از موضوعات مورد بحث در محافل نجومی گردید. برخی اظهار می‌كردند كه درآن‌ها صفحاتی جامد از مواد هستند در حالیكه دیگران گمان می‌بردند آنها متشكل از میلیون‌ها ذرات كوچكی هستند كه هر یك شبیه به اقماری فرضی به گرد زحل حلقه زده‌ و در حرکتند. رقبای نظریه‌ی صفحات جامد این چنین دلیل می‌آورند كه فعالیت نیروهای كشندی بر روی یك حلقه‌ی جامد باید بسیار قوی باشد تا اینكه بتواند طی مدتی كوتاه حلقه را جدا جدا كند مگر اینكه به احتمال بعید حلقه از مقداری مواد بسیار قوی كه در زمین ناشناخته هستند، ساخته شده باشد.

طرفداران نظریه‌ی حلقه جامد پیشنهاد كردند كه در واقع حلقه از نوار- حلقه‌های بسیار باریك ساخته شده‌اند در این صورت نیروهای كشندی برای اینكه فشار كافی جهت جداسازی حلقه ایجاد كنند بسیار کوچک خواهند بود.

در سال 1675 رصدها ، خطی بسیار نازك و تاریك را در میان آن حلقه آشكار كردند که آن را به دو حلقه‌ی جدا از هم به‌نام‌های حلقه‌ی بیرونی A و حلقه‌ی درونی B تقسیم می‌كرد.

در اواسط سال 1850 اخترشناسان حلقه‌ای كوچك و جدید را در میان حلقه یB آشكار كردند كه اكنون به‌نام حلقه‌ی C شناخته می‌شود و در واقع همانی بود كه از میان صفحه‌ی زحل كمی نمایان بود. این بطور جدی اشاره می كرد كه حداقل این حلقه جامد نیست. ماهیت طبیعی حلقه‌های زحل بالاخره در سال 1857 معین شد. فیزیكدان اسكاتلندی یعنی جیمز كلارك ماكسول كه بعدها نظریه‌ی میدان مغناطیسی را ارائه كرد با استفاده از فیزیك نیوتونی نشان داد كه حلقه‌های جامد با ماهیتی به این باریكی هرگز نمی توانند پایدار باقی بمانند.

فضاپیمای پایونیر 11 اولین نگاه اجمالی انسان را برای دید تركیبی از حلقه‌های زحل با پرواز به سوی آن در سال 1979 فراهم كرد و سپس فضاپیماهای ویجر 1 و 2 نیز در دهه 80 به زحل فرستاده شدند. تصاویری كه آنها به زمین ارسال دادندحاكی از این بود كه هر سه حلقه به تعداد بسیار زیادی از حلقه‌های باریكتر تقسیم شده‌اند و همه‌ی آنها از خرده ذراتی ساخته شده‌اند كه اندازه آنها از یك دانه شن گرفته بود تا آجرها و سنگهای ساختمانی میباشند. همچنین موقعی که هر یك از فضاپیماها از پشت زحل عبور می كرد، فرصت مناسبی بود تا با استفاده از میزان تضعیف سیگنالهای رادیویی آنها، چگالی حلقه‌ها تعیین گردد. از طریق قیاس و هم‌سنجی اطلاعات فروسرخی، مرئی و فرابنفش تركیبات مواد موجود در حلقه ها تأیید شد . وجود مقدار زیادی مخلوط یخ آب بهمراه مقادیر ناچیزی آهن و گوگرد كه بی‌ثباتی در رنگ زرد مایل به قهوه‌ای در حلقه‌ها را در پی دارند كاملاً تأیید شد. ویجر 1 در طی پرواز خود پیرامون زحل، تصاویری از مقداری مواد تاریك در طول بالایی حلقه‌ی B گرفت كه قسمت فوقانی حلقه را همچون چرخ پره های موجود در یک چرخ به چند قسمت جدا كرده بود. عقیده بر این بود كه آنها دانه‌های غباری هستند كه از حلقه‌ها بیرون آمده‌اند و بوسیله‌ی ضربه‌های ناشی از شهاب‌سنگها باردار می شوند و به سبب وجود تركیبی از عوامل گرانشی و مغناطیس موقتاً بالای حلقه‌ها معلق می‌مانند. گمان می‌شود خاستگاه حلقه‌های زحل از سرگردانی شی یا اشیاء و شاید هم قمری اززحل منشاء گرفته است؛ كه صد میلیون سال پیش بسیار به سیاره نزدیك شده و به تدریج به چند تكه، تقسیم گردیده است. پس قطعات با هم برخورد كرده‌اند و در برابر یكدیگر سائیده شده و در نتیجه هر یك به قطعات كوچك و كوچكتر تقسیم شده‌اند و سرانجام همه‌ی آنها خود در نواری عریض توزیع گشته‌اند. فضاهای خالی در میان حلقه‌ها نیز بوسیله ی اقماری كه بنام اقمار چوپان هستند ایجاد شده‌اند كه در بیرون و درون حلقه‌ها جای دارند. یكی از اقمار زحل، میماس پدید‌آورنده‌ی فضایی خالی و نسبتاً عریض در میان دو حلقه‌ی A و B شده است. كاوش منظم زحل با سفر فضاپیمای كاسینی از 1 جولای 2004 دنبال شده است و انتظار می رود اطلاعات ارزنده‌ای را پیرامون سیاره، حلقه‌ها و اقمار آن و نیز سؤالات سر به مهر زحل فراهم آورد.



حلقه‌های پیرامون دیگر سیارات:



از میان چهار سیاره‌ی خارجی‌تر منظومه شمسی به غیر از پلوتو، تنها زحل از گذشته‌های دور بطور تزئین شده با حلقه‌هایی دیده شده بود. اگر چه یكی از حلقه‌هایی كه اخترشناسان را به هیجان و امیدواری وا می‌دارد حاصل رویارویی با رصدی شانسی است كه آنها را به كشف غیرمترقبه‌ای در آسمان راهنمایی كرد. داستان كشف حلقه‌های اورانوسی و رمز و راز كمان‌های حلقه‌ای نپتون دو نمونه هستند یكی در شب دهم مارس 1977 است زمانیكه اخترشناسی امریكایی بنام جیمز الیوت از MIT در حال تلاش برای اندازه‌گیری چگالی جو سیاره‌ی اورانوس بود البته به كمك عملی بنام رصد استتار و یا همان اختفا و به كمك تلسكوپ فروسرخی واقع در رصد‌خانه‌ی ایربرن كوئیپر ناسا. الیوت به هنگام رد شدن ستاره از لبۀ اورانوس مشاهده كرد كه ستاره چندین بار چشمك زد تا اینكه به پشت سیاره رفت و سپس از سوی دیگر اورانوس بیرون آمد. این باعث شد او این چنین استنباط كند كه تنها در صورتی چنین اتفاق می افتد كه اورانوس متناسب با همان تعداد سوسوزدن‌های ستاره بوسیله‌ی حلقه‌هایی احاطه شده باشد. در ژانویه‌ی 1986 ویجر 2 كه در حال عبور از كنار اورانوس بود استنتاج را تأیید كرد و تصاویری نیز از حلقه‌ها به زمین ارسال نمود.



خواستگاه و طبیعت فیزیكی حلقه‌های مشتری:



سیستم حلقه‌ای مشتری برای نخستین بار در سال 1979 با سفر دو فضاپیمای ویجر 1 و 2 به نزدیكی سیاره كشف شد. علت دیده نشدن حلقه‌های مشتری تا آن زمان از زمین حال چه با رصدهای تلسكوپی (مانند حلقه‌های زحل) یا با اختفا ( همچون حلقه‌های اورانوس) این بود كه حلقه‌های مشتری غباری و در عین حال بسیار نازك ، ظریف و باریك هستند و نمی توانند براحتی نور خورشید را بازتاب كنند و نیز بوسیله‌ی رصدها هم آشكار نمی شدند و یا نور ستارگانی را كه از میان آنها می‌گذشت، جذب نمی‌كردند. اولین نگاه ویجر به سیستم حلقه‌ای مشتری آشكار كرد كه آن متشكل از حلقه‌ای خارجی و مسطح و نازك است كه حلقه‌ی اصلی نامیده می‌شود و حلقه‌ای درونی و نسبتاً ضخیم‌تر كه به سبب ساختار ابرگونه‌اش هاله نامیده شد.

یك سری از تصاویری كه كاوشگر گالیله( كه تا دسامبر سال 1995 هم در حال گردش به دور مشتری بود) تهیه كرده بود حلقه‌ی سومی را هم كه در خارج از حلقه‌ی اصلی بود آشكار كرد كه به دلیل شفافیتش بند شیطان نام گرفت. این حلقه از دو حلقه‌ی جاسازی شده در کنار هم تشكیل می‌شود. اطلاعاتی كه بوسیله‌ی فضاپیمای گالیله جمع‌آوری شد آشكار كرد كه بر خلاف قطعات بزرگ یخی كه سازنده‌ی حلقه‌های زحل هستند حلقه‌های مشتری از ذرات غبار مانند و لطیفی ساخته شده است. وجود آن‌ها وابسته به جاذبه‌ی گرانشی فوق‌العاده زیاد سیاره مشتری است كه شبیه به یك جاروب كننده‌ی عظیم تعداد بیشماری غبار و ذرات میان سیاره‌ای و دنباله‌داری را مكیده و آنها را در مسیر خورد قرار داده است. آنگاه كه به نزدیكی سطح مشتری می‌آیند اغلب به سطح چهار قمر داخلی مشتری - متیس، آدراستیا، آمالتیا و تِبه - برخورد می كنند .

سرعت این برخوردها صدها تا هزاران مایل بر ساعت برآورده شده است، و در اثر آنها مواد سطحی قمر مورد نظر به غبار رقیق و ظریف تبدیل می شود كه فوراً هزاران مایل به بالای سطح قمر پرتاب می‌گردند. یك قمر طبیعی بزرگ چون ماه ما باید جاذبه‌ی كافی برای كشیدن ذرات غبار بسوی سطح خود را داشته باشد اما این چهار قمر كوچك كه البته بزرگترین آنها آمالتیا با شعاع 86 کیلومتر است (40/1 ماه )، بسیار كوچكتر از آن هستند كه ذرات غباری خود را بازیابند. بنابراین ذرات غبار به داخل مداری به گرد مشتری خواهند رفت و همچون قمری كه آن شكل گرفته‌اند به دور سیاره می چرخند و بزودی در پیكربندی مسطح بصورت حلقه‌ای در مجاورت همان قمر مستقر می‌شوند. تصاویر جدید از فضاپیمای گالیله به وضوح هاله و حلقه‌ی اصلی را نشان می‌دهد كه در مجاورت آدراستیا و متیس شكل گرفته‌اند حال آنكه آمالتیا حلقه‌های بند شیطان را دو نیم كرده و تبه در مرز خارجی آن واقع شده است. از تصاویر متوالی هم كه بوسیله‌ی گالیله تهیه شد ذرات غباری از حلقه‌های بند شیطان براحتی می توانند دیده شوند كه بسوی آمالتیا و تبه می آیند. به گفته‌ی دانشمندان برنامه‌ریز فضاپیمای گالیله، ساختار حلقه‌ی بند شیطان كاملاً غیر منتظره بود و یكی از علمی‌ترین اكتشافات در كل پژوهشهای تصویری گالیله به محسوب می شود.



كمان‌های حلقه‌ای اغفال کننده نپتون:



خیلی پیش از رویارویی ویجر 2 با نپتون در آگوست سال 1989 چند رصد خیلی پیچیده از زمین دانشمندان را راهنمایی كرد كه این سیاره بوسیله‌ی ده‌ها كمان حلقه‌ای - حلقه‌های تكه تكه به جای حلقه‌های پیوسته - احاطه شده است. داستان رمز كمان‌های حلقه‌ای و اتصال‌ كننده‌ی نپتون از 1981 آغاز شد آنزمان كه مدار نپتون سیاره را در میان 3 ستاره قرار داد. در یک موردنوریكی از ستارگان بوسیله‌ی جرم مبرحمی تضعیف شد كه به نظر می رسید 176 کیلومتر قطر داشته و بطور قطع مداری به گرد نپتون داشت. این تضعیف یا انسداد نور اختفا نامیده می‌شود. از آنجایی كه این اتفاق در طرف دیگر سیاره رخ نداد نشانه آنبود که آنچه به گرد سیاره است حلقه‌های یك‌دست و پیوسته نیست. این اختفا ناشی از قمر اسرارآمیز نپتون بود بطوریكه موقت 1 N 1981 نامیده شد. اسرارآمیز آن بودكه این جرم به جای اینكه نور ستاره را همچون جسمی جامد كاملاً مسدود كند تنها نور آن را تضعیف نمود.

دوباره در طی تابستان سال 1983، 1984، 1985 اختفای ستاره‌ای مشابهی از سوی نپتون رصد شد. هر بار تنها در یك طرف سیاره. به تدریج دانشمندان باور كردند كه دلیل اینكه نور ستاره بجای قطع شدن تنها تضعیف می‌شود چنین است كه این جرم قطعه‌ی جامدی از ماده نیست اما از تجمع تعداد بسیاری جرم كوچك بصورت حلقه‌ای به گرد سیاره پدید آمده است. و از آن جایی كه این پدیده در طرف دیگر سیاره تكرار نشود حلقه‌ها غیر پیوسته و متصل هستند همچون یك كمان یا قوس. این یك كمان حلقه ای نامیده می‌شود. تا زمانیكه ویجر 2 به نپتون رسید بیش از 50 اختفای ستاره‌ای مسابه ناشی از نپتون رصد شد. این دانشمندان را به این نتیجه رساند كه ده‌ها كمان حلقه‌ای از 100 کیلومتر گرفته تا 1000 کیلومتر باید در مداری پیرامون نپتون موازی با استوای سیاره وجود داشته باشند كه ساخت آنها از موادی جامد و بسیار تاریك است كه بازتابی آنهابه اندازه‌ی زغال چوب میباشد. امكان وجود كمان‌های حلقه‌ای فریب دهنده بود زیرا پخش‌شدن 360 درجه‌ای خوشه‌ای ا زمواد حلقه‌ای با عرض 16 کیلومتری تنها 3 سال به طول می‌انجامد. چنین اتفاقی به این دلیل رخ می‌دهد كه مواد موجود درون خوشه از مواد خارجی آن سریعتر سیر می‌كنند و سرانجام می‌توانند دایره‌ی كامل اما بسیار باریكی از ماده را در گرد سیاره ایجاد كنند.

تعدادی مختصر از كمانهای حلقه‌ای خیلی جوان هستند. یكی از مكانیزم‌هایی كه می توانند در ازای عمر آن را توضیح دهد وجود قمری در آن نواحی است كه طنین گرانشی آن اختلالی برای محبوس كردن ماده چه در طول و چه در عرض برای شكل‌گیری یك كمان حلقه‌ای ایجاد می كند اگر چه این قمر 180 کیلومتر قطر داشته باشد و محورش نسبت به آن كمان‌ها كج و مایل باشد.

همانطور كه ویجر به نپتون نزدیك می شد اخترشناسان برای دیدن آنچه دوربینهای ویجر امكان داشت که از اقمار و یا كمان‌های حلقه‌‌ای ببینند شبانه روز مراقب بودند. ویجر 2 ، 64 روز قبل از نزدیك‌‌‌‌ترین ملاقات با نپتون، قمری با 300 کیاومتر پهنا و با 114000 کیاومتر فاصله را یافت اما هیچ كمان حلقه‌ای رصد نشد. 34 روز بعد سه قمر دیگر به انضمام 1 N 1981 نیز كشف شد اما هنوز هیچ كمان حلقه‌ای آشكار نشده بود. شور و هیجان در 11 آگوست 1989 به اوج خود رسید زمانیكه کاوشگرتنها دو هفته و 19 میلیون کیاومتر با نپتون فاصله دتشت و با سرعت 18 کیاومتر بر ثانیه در حال سیر بود چندین كمان حلقه‌ای كه سالی از دید اخترشناسان پنهان مانده بودند برای نخستین بار در میدان دید دوربینهای آن ظاهر شدند. این دو هفته فرخنده‌ترین و پر سودترین زمان برای اخترشناسان بود كه یكی یكی 7 قمر و همه‌ی سیستم كمان‌های حلقه‌ای نپتون كشف و بوسیله‌ی دوربین‌های ویجر 2 عكاسی شد. به عنوان امتیازی اضافه یكی از اختفاها‌ی ناشی از كمانی بوسیله‌ی دو ابزار موجود در ویجر 2 مطابق با دقت رصدهای قبلی از زمین ثبت شد.
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
كشف منشاء شيميايي منظومه شمسي

كشف منشاء شيميايي منظومه شمسي

كشف منشاء شيميايي منظومه شمسي .... :gol::gol:

جام جم آنلاين: محققان آمريکايي با بررسي مواد سازنده شهاب سنگي که در سال 1940 در هند سقوط کرده است موفق شدند منشاء شيميايي منظومه شمسي در چهار ميليارد سال قبل را شناسايي کنند. به گزارش مهر، شهاب سنگ "سمارکونا" در سال 1940 در هند سقوط کرد. اجزاي سازنده اين شهاب سنگ به طرز شگفت انگيزي از گرما و عوامل شيميايي در مدت چهار ميليارد سال بدون تغيير باقي مانده اند...




به همين علت گروهي از دانشمندان موسسه کارنگي، موزه تاريخ طبيعي آمريکا و سازمان زمين شناسي آمريکا با بررسي اين شهاب نشان دادند که سطوح سديم بالاتر از حد طبيعي پيدا شده در اين شهاب سنگ قديمي از 6/4 ميليارد سال قبل بي تغيير باقي مانده اند و بنابراين مي توانند نشان دهند که توده هاي گرد و غباري که منشاء سيارات نزديک به هم هستند چگال تر و متراکم تر از آن چيزي بوده اند که تاکنون تصور مي شد.

اين محققان که نتايج يافته هاي خود را در مجله علمي "ساينس" منتشر کرده اند انواعي از خرده سنگهايي از ماده اي با عنوان "پيروکسين" را تجزيه کردند.

شهاب سنگ "سمارکونا" همانند تمام شهابهاي غني از پيروکسين در اولين مراحل شکل گيري منظومه شمسي ايجاد شده اند اما برخلاف ساير شهابها اجزاي سازنده اين شهاب سنگ در اثر گرما و عوامل شيميايي از چهار ميليارد سال قبل بدون تغيير باقي مانده است و بنابراين اين شهاب مي تواند پنجره اي به سوي دوره شکل گيري منظومه شمسي بگشايد.


تجمعات پيروکسين در اثر گرماي ناگهاني ذرات گرد و غبار بين کهکشاني شکل مي گيرند. ترکيبات اين مواد در دماي حدود دو هزار درجه سانتيگراد تشکيل مي شوند اما منشاء اين گرما ناشناخته باقي مانده است.


تجزيه ترکيبات اين شهاب نشان مي دهد که مواد سازنده آن به طرز شگفت انگيزي غني از سديم است که منشاء شکل گيري پيروکسين است. بنابراين در فاز اوليه شکل گيري منظومه شمسي سديم حضور داشته است.
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
مقدمات ‌‌عبور ‌انسان ‌‌از‌ ‌‌فضا

مقدمات ‌‌عبور ‌انسان ‌‌از‌ ‌‌فضا

مقدمات ‌‌عبور ‌انسان ‌‌از‌ ‌‌فضا .... :gol::gol:

جام جم آنلاين: پرتاب موفقيت‌آميز كاوشگر 2 به مدار زمين كه با بهره‌گيري از دانش محققان داخلي صورت گرفته است، جرقه‌اي بزرگ براي تحقق هدف بعدي طرح توسعه برنامه‌هاي فضايي كشور يعني اعزام حيوان به فضا به حساب مي‌آيد. چندي پيش محمد ابراهيمي از مركز تحقيقات هوافضاي كشور از برنامه آتي اين مركز براي استفاده از كاوشگرهاي 3 و 4 براي پرتاب حيوانات به فضا خبر داد تا به اين وسيله دانش فضايي كشور از جهش‌هاي بلند و باسابقه قطب‌هاي فضايي جهان نظير روسيه و امريكا در زمينه اعزام حيوانات به فضا عقب نماند.





آنچه از سوي ابراهيمي در قالب هدف اين برنامه جالب توجه عنوان شده است عمدتا به بررسي تأثيرپذيري فيزيولوژي بدن فضانوردان در شرايط بي وزني باز مي‌گردد ، مطالعه‌اي كه در آينده مي‌تواند نتايج تعيين كننده‌اي براي تحقق هدف بلند مدت برنامه‌هاي فضايي كشور يعني اعزام فضانورد به فضا به همراه داشته باشد.

تاكنون به زمان دقيق اعزام حيوانات به فضا و گونه‌هاي جانوري كه براي اين منظور در نظر گرفته مي‌شود، هيچ اشاره مشخصي نشده است؛ اما نگاهي به انجام چندين باره چنين ماموريت‌هايي از سوي محققان شوروي سابق و آمريكايي نشان مي‌دهد سگ‌ها و ميمون‌ها به دليل شباهت‌هاي فيزيولوژيكي خاصي كه با بدن انسان دارند ، مي‌توانند نتايج مورد نظر محققان را به همراه داشته باشند.

بي‌شك نتايجي كه بيش از نيم قرن پيش درخصوص تأثيرپذيري ساختار بدني فضانوردان در شرايط بي‌وزني به دست آمده است، اكنون و با تلاش محققان داخلي تكميل‌تر خواهد شد.
نگاهي به نيم قرن ماجراجويي بشر در عرصه‌هاي فضايي نشان مي‌دهد كه حيوانات مقدمات عبور انسان از مرزهاي فضا را فراهم كرده‌اند. در سال 1957 محققان شوروي سابق سگي به نام لايكا را به فضا فرستادند تا بدين ترتيب به عنوان نخستين كشور جهان در زمينه اعزام حيوانات به فضا لقب بگيرد.

لايكا از ميان 3 سگ راه يافته به مرحله نهايي گزينش انتخاب شد تا به عنوان نخستين جانور زنده زميني راهي مدار شود. گرچه لايكا تنها ساعاتي پس از پرتاب جان سپرد، اما سفر وي ثابت كرد كه موجودات زنده مي‌توانند جايي در فضا پيدا كنند.

محققان شوروي سابق با استفاده از نتايج اين سفر كوتاه اما ارزشمند به اين نتيجه رسيدند كه با رعايت شرايطي خاص مي‌توان به ادامه حيات در شرايط بي‌وزني در مدار زمين اميدوار بود.

پس از اين پرتاب تاريخي، دانش تازه جان گرفته ماجراجويي‌هاي فضايي با اعزام گروه‌هاي مختلفي از سگ‌ها به مدار زمين شاهد زمينه سازي جدي براي ورود انسان به فضا بود. در دهه‌هاي 50 و 60 ميلادي دانشمندان شوروي سابق كه در آن زمان كشورشان به عنوان سردمدار اصلي گام گذاشتن به فضا لقب گرفته بود، براي بررسي تأثيرات جانبي بي‌وزني و زندگي در مدار زمين بر ساختارهاي فيزيولوژيكي مشابه انسان، حداقل 57 سگ را به فضا اعزام كردند.

نكته جالب توجه اين است كه اين دانشمندان براي بررسي سفر چندباره فضانوردان در آينده، برخي سگ‌ها را بيش از يك بار به فضا اعزام كردند و از اين رو گام‌هاي بلندي براي سفر انسان به فضا و در ادامه به ماه برداشته شد.

اين سگ‌ها توانستند افق‌هاي تازه‌اي فراروي دانشمندان بي‌صبر و قرار باز كنند. استفاده از نوعي ميمون كوچك كه بي‌شباهت به موش‌خرما نبود، طرح بعدي اين دانشمندان بود.

آنها ميمون را پس از آموزش‌هاي ابتدايي حضور در فضا، در پوشش سيليكوني و در نهايت كپسولي كوچك قرار دادند و به فضا پرتاب كردند.

هيچ گاه درخصوص نتايج اين مأموريت گزارشي منتشر نشد اما در سال 1958 ميمون مشابه ديگر به نام كوردو به فضا پرتاب شد.

در اين مأموريت راكت حامل ميمون آن را تا ارتفاع 310 مايلي زمين بالا برد و اين در حالي بود كه كوردو همچنان زنده بود. با اين حال باز نشدن چتر نجات در راه باز گشت به زمين موجب مرگ دلخراش اين حيوان در اقيانوس شد.

نگاهي به نيم قرن ماجراجويي بشر در عرصه‌هاي فضايي نشان مي‌دهد كه حيوانات مقدمات عبور انسان از مرزهاي فضا را فراهم كرده‌اند

انجام اين آزمايش تاريخي به عنوان نقطه عطفي در تحقيقات فضايي به حساب مي‌آيد. در ادامه اين موفقيت‌ها 2 ميمون در يك راكت و در كنار يكديگر به فضا پرتاب شدند تا ناسا با پرتاب اين ميمون‌ها نخستين گام‌هاي جدي براي اعزام انسان به فضا را برداشته باشد.

در حقيقت با پايان يافتن جنگ‌هاي جهاني و آغاز دوران جنگ سرد، اعزام حيوانات به فضا به يكي از بزرگ‌ترين ابزارهاي نمايش قدرت شرق و غرب تبديل شده بود. آبل و بيكر ميمون‌هايي بودند كه در سال 1959 راهي فضا شدند و پس از بازگشت موفقيت‌آميز به زمين در كنفرانس خبري ويژه ناسا به جهانيان معرفي شدند.

اين ميمون‌ها توانسته بودند شرايط خاصي را كه در آن فشاري درحدود 38 برابر جاذبه طبيعي حاكم بوده است، به خوبي تحمل كنند. آنها حدود 9 دقيقه در شرايط بي وزني كامل بودند و اين رويداد تاريخي كافي بود تا بشر نسبت به آينده و گام گذاشتن انسان در فضا اطمينان خاطر پيدا كند.

نكته جالب توجه ديگر اين بود كه بيكر تا سال 1984 يعني 25 سال پس از سفر فضايي خود زنده ماند و تنها به دليل پيري جان سپرد.

پرتاب موفقيت‌آميز اين دو ميمون و از آن مهم‌تر بازگشت زنده آنها به زمين، ناسا را نسبت به آينده اميدوارتر كرد. در اوايل سال 1961 و تنها چند ماه مانده به گام گذاشتن يوري گاگارين روس به فضا به عنوان نخستين فضانورد تاريخ، ناسا برنامه استفاده از شامپانزه‌ها براي توسعه برنامه اعزام فضانورد به فضا و در ادامه ماه را در دست داشت.

در اين خصوص حدود 20 شامپانزه در پايگاه هالومان نيروي هوايي آمريكا در نيومكزيكو با استفاده از به‌روزترين تجهيزات آموزش فضانوردي آن دوران آموزش‌هاي لازم براي حضور در فضا را مي‌ديدند. آنها ياد مي‌گرفتند كه در مجاورت نور و صداهاي خاص چه نوع واكنش‌هايي را از خود بروز دهند.

در نهايت 2 شامپانزه براي اعزام به فضا انتخاب شدند كه به فاصله 10 ماه از يكديگر راهي فضا شدند. مأموريت در نوع خود يك موفقيت بزرگ براي ناسا و آمريكا به حساب مي‌آيد.

يكي از شامپانزه‌ها كه «هم» نام داشت در ژانويه 1961 به فضا پرتاب شد و سفر 16 دقيقه و 59 ثانيه‌اي را تجربه كرد.

«انوس» حيوان ديگري بود كه پس از 10 ماه از پرتاب اول راهي فضا شد و 2 بار نيز زمين را دور زد! بازگشت موفقيت آميز اين دو شامپانزه ناسا را كاملا اميدوار ساخت كه مي‌توان حيات زميني را در فضا نيز ادامه داد.

به اين ترتيب بيستم فوريه 1962 جان گلن به عنوان نخستين آمريكايي به فضا پرتاب شد تا دور تاريخي خود به زمين را تجربه كند
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ارتباط غبار شهاب سنگها با سرچشمه منظومه شمسی

ارتباط غبار شهاب سنگها با سرچشمه منظومه شمسی

ارتباط غبار شهاب سنگها با سرچشمه منظومه شمسی

ما از کجا هستیم؟ پاسخ به این بستگی دارد که چقدر به گذشته نگاه کنیم. محققان در حال مطالعه ی قدیمی ترین دانه های شخانه هستند تا سرچشمه ی منظومه شمسی را کشف کنند . بعضی از مواد سازنده ی سیارات احتمالاً از تصادم کهکشان ما با کهکشان دیگری بوجود آمده اند.




حدود 4.6 میلیارد سال پیش ستاره ی زرد ما و صفحه پر از اجرام آن از ابر مولکولی چگالی برخاستند. بیشترین جزئیات درباره ی محیط پیش-خورشیدی (پیش از شکل گیری خورشید) با داغ شدن نخستین گاز و غبار از بین رفتند، اما بعضی از خرده های صخره ای از دگرگونی فرار کردند و بنابراین از مدارک گذشته ی دور منظومه ی شمسی مراقبت کردند.

فیلیپ هک از دانشگاه شیکاگو می گوید:" خرده های پیش خورشیدی قدیمی ترین مواد در منظومه ی شمسی هستند، سن این مواد به طور واضح نشان می دهد که آنها از منظومه ی شمسی هم پیرتر هستند." اما چقدر پیرتر؟

هک و همکارانش 22 قطعه از سنگ آسمانی مورکیسون را، که به دلیل مواد درونش شناخته شده است، جدا کردند و اینکه این مواد قبل از آمدن به منظومه ی شمسی در حال تولد ما چه مدتی در فضای بین ستاره ای بوده اند را اندازه گیری کردند.

سن قطعات مذکور، که در شماره ی اخیر نشریه ی اختر فیزیک Astrophysical Journal گزارش شده، این فرضیه را که منظومه ی شمسی ما پس از عبور یک کهکشان کوچک اقماری از راه شیری در حدود 6 میلیارد سال پیش شکل گرفته است، حمایت می کند.





اجرام پیش خورشیدی

دانشمندان از دهه ی 1960 می دانند که شهابسنگ ها حاوی ایزوتوپ های ( یک ایزوتوپ نوع سبکتر یا سنگینتری از یک عنصر است) کمیاب هستند. در سال 1987 برخی از این ایزوتوپ ها در قطعات میکرومتری شهابسنگها یافت شدند که احتمالاً بیرون منظومه ی شمسی شکل گرفته بودند و فرآیند تشکیل سیاره ها را پشت سر گذاشته بودند.

برای مثال برخی از کریستالهای الماس در شهابسنگ ها مقادیر زیادی از ایزوتوپهای گاز زنون را دارند که نشان می دهد آنها از انفجارات ابرنواختری سرچشمه گرفته اند.

هک می گوید:" وفور ایزوتوپ ها به ما می گوید که یک قطعه ی پیش-خورشیدی از چه نوع ستاره، سیاره یا جرمی آمده است."


هک و همکارانش به طور خاص به قطعات کربید سیلیکون از شهابسنگ مورکیسون توجه کردند. این اجرام به دلیل بیشتر داشتن ایزوتوپهای سنگین سیلیکون از هر جرم دیگری در منظومه شمسی، برجسته هستند. خصوصاً میزان سیلیکون 29 و سیلیکون 30 (خویشاوندان ایزوتوپ رایج تر سیلیکون 28) 100 مرتبه از کریستالهای معمولی یافت شده بیشتر است.

به دلیل این وفور غیر عادی دانشمندان باور دارند که قطعات کربید سیلیکونی پیش-خورشیدی در بادهای ستاره ای ناشی از ستاره های asymptotic giant branch (AGB) شکل می گیرند، که معمولاً به دلیل میزان زیاد کربن در اتمسفرشان ستاره های کربنی نامیده می شوند.

Space.com​
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دوران سفرهای بین ستاره ای

قطعات کربید سیلیکونی ایزوتوپهای دیگری نیز دارند که سخن از سفر طولانی بین ستاره ای از ستاره ی کربنی سرچشمه شان به ابر مولکولی که منظومه ی شمسی را تشکیل داد، می گویند.



فضای بین ستاره ای پر از اشعه ها ی کیهانی است ، که پروتونها و هسته های پر از انرژی هستند. وقتی یک اشعه ی کیهانی به جرمی سرگردان در فضا برخورد می کند می تواند اتمهای موجود را به چند قسمت تفکیک کند . طبق توضیحات هک برخی از این قسمتها ایزوتوپهایی هستند که احتمال نمی رود در ستاره ها شکل بگیرند.




این ایزوتوپها مانند ساعت هستند؛ هر چه یک جرم حاوی مقدار بیشتری از آنها باشد، یعنی بیشتر در فضای بین ستاره ای بوده و توسط اشعه های کیهانی بمباران شده است. (به محض اینکه جرم با صخره های فضایی بزرگتری از یک منظومه ی خورشیدی در حال تولد ترکیب شود، دیگر با تشعه های کیهانی زیادی ترکیب نمی شود بنابراین ساعت متوقف می شود.)

محققان دیگر سعی در اندازه گیری زمان این سفر بین ستاره ای دارند، اما نتایج آنها با عدم قطعیت های زیادی همراه است زیرا نمی دانند که دقیقاً چه اتفاقی برای اتمهایی که با اشعه ی کیهانی برخورد می کنند می افتد.

هک و همکارانش از یک مدل پیشرفته برای فعل و انفعالات اشعه ی کیهانی استفاده می کنند، و روی گازهای ساکن شیمیایی متمرکز شده اند که پیشینه ی واضحتری از گذشته تهیه می کنند. با استفاده از طیف سنج جرمی گاز نجیب ، محققان مقادیری از هلیوم 3 و نئون 21 را در نمونه هایشان ثبت کرده اند. هر دوی اینها ایزوتوپهای کمیابی هستند که به طور گسترده از تصادم اشعه های کیهانی پدید می آیند. محققان از وفور ایزوتوپ ها تخمین می زنند که بیشتر این اجرام بین 3 تا 200 میلیون سال را در فضای بین ستاره ای گذرانده اند؛ پیش از اینکه به ابرهای مولکولی 4.6 میلیارد سال قبل برخورد کنند.



تصادم کهکشانی



سن اجرام از آنچه انتظار می رود کمتر است. مطالعات قبلی تخمین زده بود که قطعات کربید سیلیکونی می توانند 500 میلیون سال در فضای بین ستاره ای بمانند قبل از اینکه با موج تلاطم یک ابرنواختر نابود شوند.





از این حقیقت که هیچ کدام از قطعات مورد مطالعه ی هک سنهای پیش-خورشیدی بیش از 200 میلیون سال ندارند به نظر می رسد که اتفاقی دراماتیک در تاریخ کهکشان ، درست قبل از شکل گیری منظومه شمسی ما، رخ داده است. این اتفاق دراماتیک می توانسته ادغامی بین کهکشان راه شیری ما با یک کهکشان اقماری بدون فلز بوده باشد . به پیشنهاد دونالد کلیتون از دانشگاه کلمسون، همچین تصادمی باعث متلاشی شدن ساختار ستاره می شود.

کلیتون می گوید: این تصادم که باعث انفجار ستاره شده است حدود دو میلیارد سال قبل از تولد خورشید رخ داده است که در واقع این اطلاعات را تشریح می کند.

زمان این ادغام عدم وجود کربید سیلیکون قدیمی را توضیح می دهد. این برای یک ستاره ی با جرم متوسط حدود یک و نیم میلیارد سال طول می کشد تا ستاره به بلوغ برسد و به یک ستاره ی AGB تبدیل شود، پس باید یک آرامش نسبی در جرم حاصل از قطعه ی کربید سیلیکونی پس از انفجار در ساختار ستاره وجود داشته باشد. سپس در حدود 200 میلیون سال قبل از شکل گیری منظومه شمسی ستاره هایی که توسط این ادغام تحریک شده بودند شروع به تلمبه کردن این قطعات کردند.

این قطعات در یک نقطه باقی نمی ماندند و در کهکشان حرکت می کردند. در واقع این مدرکی است که نشان می دهد تمامی موادی که منظومه شمسی ما را شکل دادند خیلی پراکنده بوده اند. پس ما در جای خاصی متولد نشده ایم. هر چند شاید در زمان خاصی متولد شده باشیم. قبل از ادغام کهکشان ما موادی که توسط ستارگان شکل می گیرند را برای تشکیل نوع منظومه شمسی ما نداشت.

هک می گوید: "همچین انفجاری، به خصوص برای رساندن کربن و دیگر عناصر به منظومه ی شمسی ما بسیار مهم بوده است."



SPACE.com
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
نگاهى به زندگى ستارگان در دنياى ما

نگاهى به زندگى ستارگان در دنياى ما

نگاهى به زندگى ستارگان در دنياى ما .... :gol::gol: كوتوله سياه مرده، سياه چاله و يا تپ اَختر. اينها سرنوشت پايانى يك ستاره است. ستارگان نيز همچون تمامى مخلوقات عالم متولد مى شوند، تكامل پيدا مى كنند و در آخر عمر خود پير و فرسوده، تغيير شكل مى دهند.

مرگ ستارگان آن قدرها هم غمناك و تاسف بار نيست. در حقيقت ستارگان هرگز نمى ميرند بلكه از شكلى به شكل ديگرى تغيير پيدا مى كنند، منتها ميزان انرژى در مراحل مختلف زندگى آنها متفاوت است و كم و زياد مى شود. صحبت كردن درباره هر آنچه از ستارگان مى دانيم كار آسانى نيست، زيرا كه علم شناخت ستارگان داراى موضوعات بسيارى است كه بيان تمامى آنها در اين مقاله ممكن نخواهد بود. بيش از ده ها كتاب درباره ساختار ستارگان توسط ستاره شناسان و دانشمندان دنيا نوشته شده كه تعدادى از آنها در كشورمان به چاپ رسيده است. كتاب ساختار «ستارگان و كهكشان ها» نوشته «پاول هاچ» از جمله كتاب هايى در اين زمينه است كه به طور كامل در كشورمان به چاپ رسيده است. در اين مقاله سعى داريم با نگاهى گذرا به چگونگى پيدايش، تكامل و مرگ ستارگان شما را با زندگى ميلياردها ميليارد جرم درخشانى كه در دنياى ما وجود دارند آشنا كنيم.

پيدايش ستاره (Star) كره اى از گازهاى بسيار سوزان و پرانرژى است كه در مغز چگال(چگال نسبت به محيط اطراف) ابرهاى مولكولى متولد مى شود. ابرهاى مولكولى محل زايش و هسته اوليه تشكيل ستارگان هستند. ستاره ها هنگامى تشكيل مى شوند كه نواحى پرتراكم گاز هاى «ميان ستاره اى» دچار رمبش گرانشى و از يك موج تكانشى متاثر شوند. فضاى خالى بين ستارگان را گازهاى ميان ستاره اى پر كرده اند كه از هيدروژن تشكيل شده اند.

ستارگان جديد در ميان همين گازهاى ميان ستاره اى متولد مى شوند. ميلياردها سال پيش توده هاى عظيم ماده عالم اوليه بر اثر گرانش بسيار بالاى خود در هم رمبيدند و كهكشان ها را به وجود آوردند. در درون كهكشان ها ميليون ها ستاره وجود دارد كه اندازه تعدادى از آنها ده ها بار بزرگ تر از خورشيد است. بيشتر كهكشان ها در خوشه هاى همبسته با گرانش متشكل از ۳ تا ۳ هزار كهكشان مجتمع شده اند. ستارگان مى توانند به صورت خوشه هاى كروى و خوشه هاى باز نيز در محيطى گردهم آيند و در آن جا رشد و نمو كنند. پيشتر گمان بر اين بود كه فضاى ميان كهكشان ها خلاء كامل است اما امروزه دانشمندان با توجه به مشاهدات جديد رصدى به اين نتيجه رسيده اند كه اين فضاى ميا ن كهكشانى خالى نيست و اجرام بسيارى در فضاى ميان كهكشان ها وجود دارد. بزرگ ترين كهكشان ها داراى يك تريليون و كوچك ترين كهكشان ها داراى ۱۰ميليون ستاره هستند.

ستارگان مى توانند در نزديكى «سياه چاله ها» نيز تشكيل شوند. «سياه چاله ها» كه روزگارى خود ستاره اى بودند، نقاطى هستند كه تمام انرژى موجود در اطراف را به سوى خود جذب مى كنند و حتى نورهايى كه از اطراف آن نيز مى گذرند، در جاذبه شديد اين نقاط قرار مى گيرند. سياه چاله ها به دليل جذب نور از خود نورى باقى نمى گذارند و بنابراين تاريك و بدون نور هستند. به همين دليل تاكنون سياه چاله اى با تلسكوپ رصد نشده است. اما ستارگان بسيار بزرگ مى توانند در نزديكى سياه چاله هاى پرجرم به وجود آيند. ستارگانى كه جرمشان ۵۰ برابر خورشيد است مى توانند پيرامون سياه چاله ها تشكيل بشوند. به طور كلى ستارگان در محيط هاى ميان ستاره اى (Intersteller Space)، سحابى ها (Nebula) و در كنار گرانش يك جرم بزرگ تر تشكيل مى شوند.

اكنون سير زندگى ستارگان را از تولد تا مرگ بررسى مى كنيم. • زندگى ستارگان پس از ميلياردها سال پس از تولد خود كه با نور تقريباً ثابتى مى درخشند آرام آرام همچون بادكنكى باد شده بزرگ و بزرگ تر مى شوند تا اين كه در سير زندگى خود تبديل به «غول سرخ» (Red Gaint) مى شوند. غول سرخ ستاره باد شده بزرگى است كه ده ها بار بزرگ تر از حالت اوليه ستاره است و با نور قرمز مايل به نارنجى مى تابد. غول سرخ داغ و سوزان است و مدام در حال جذب انرژى است. ستاره هاى غول سرخى كه هم اكنون وجود دارند ده ها بار بزرگ تر و پرانرژى تر از خورشيد هستند. ستارگان پس از آن كه تبديل به غول سرخ مى شوند دو راه جداگانه را در پيش مى گيرند. راه اول: ستارگانى كه جرم بالايى دارند و به اصطلاح پرجرم تر از ديگر ستارگان هستند از «غول سرخ» تبديل به «اَبر غول» مى شوند. ابرغول ده ها بار بزرگ تر از غول سرخ است. اما ابرغول طى يك رشته واكنش هايى كه طى ميليون ها سال رخ مى دهد، پس از آن كه به بزرگ ترين حالت خود رسيد به صورت يك «اَبَرنواَختر» (Super Nova) منفجر مى شود و نور بسيار زيادى را كه حاصل آزاد سازى انرژى هاى خود است را به محيط اطراف آزاد مى كند. «نو اَختر» به معنى ستاره جديد و متحول شده اى است كه تغيير حالت داده است. «ابرنواَخترها» مدام دچار انفجار هاى بسيار بزرگى كه ناشى از فعاليت هاى هسته اى است مى شوند.

روشنايى حاصل از انفجارهاى ابرنواخترها به ميزان روشنايى ميلياردها ستاره همچون خورشيد است كه در كنار يكديگر قرار دارند. اَبَر نواَختر ها نيز به دو سرنوشت دچار مى شوند. آنها كه چگال تر و انرژى بيشترى دارند تبديل به «سياه چاله» (Black Hole) مى شوند و دسته دوم تبديل به «تَپ اَختر» مى شوند. «تَپ اَختر » ستاره پير و متراكمى است كه تقريباً تمامى سوخت هسته اى خود را مصرف كرده است. اين نوع جديد از ستارگان در سال ۱۹۶۷ براى اولين بار به وسيله راديو تلسكوپ كشف شد. راه دوم: در صورتى كه جرم ستاره اى كه تبديل به «غول سرخ» شده برابر با جرم خورشيد ما باشد گازهاى بيرونى خود را از دست داده و به اصطلاح كم كم «فروريزش» مى كند، يعنى در خود فروريخته و لايه هاى بيرونى خود را از دست مى دهد. اين روند ادامه دارد تا اينكه «غول سرخ» تبديل به «كوتوله سفيد»(White Dwarf) مى شود. كوتوله هاى سفيد اجرام نورانى كوچكى در اندازه هاى زمين هستند كه دما و حرارت بالايى دارند. كوتوله سفيد آن قدر انرژى از خود مى سوزاند تا اين كه پس از ميليارد ها سال تبديل به «كوتوله سياه» (Black Dwarf) مى شود. كوتوله هاى سياه اجرام تقريباً بدون نورى هستند كه نشان دهنده پايان عمر آن ستاره هستند. سرنوشت خورشيد ما نيز در راه دوم قرار دارد. بيش از ۵ ميليارد سال بعد خورشيد در سير توالى زندگى خود تبديل به غول سرخ مى شود. اين اتفاقات به يك باره رخ نمى دهد و طى اين ۵ ميليارد سال خورشيد آرام آرام گرم تر شده و بزرگ تر مى شود. خورشيد باد مى كند و سياره هاى عطارد، زهره و زمين را به سمت خود جذب كرده و به نوعى مى بلعد و تا سياره مريخ پيشروى مى كند. خورشيد ما كه قطر آن ۴/۱ ميليون كيلومتر است ۵ ميليارد سال بعد ده ها ميليون كيلومتر وسعت خواهد داشت. خورشيد پس از آن كه غول سرخ شد آرام آرام گازهاى بيرونى خود را از دست مى دهد و پس از فروريزش طى مراحلى به كوتوله سفيد تبديل مى شود. در اين مرحله خورشيد تقريباً به اندازه زمين است. ميلياردها سال بعد از آن خورشيد به انتهاى عمر خود رسيده و تبديل به كوتوله سياه مرده اى مى شود كه تاريكى در سراسر آن حاكم است. • ستارگان متغير و دوتايى هر يك از ستارگان طى زندگى خود ويژگى هايى دارند. يك جرم آسمانى مى تواند در حقيقت ستاره اى متغير، دوتايى(دوگانه)، دوگانه گرفتى و يا نوترونى باشد. توضيح درباره نوع و فعاليت گونه هاى مختلف ستارگان خود بحث هاى جديد و مفصلى را باز مى كند. بنابراين تنها به خصوصيات ستاره هاى دوتايى(دوگانه) و ستاره هاى متغير اشاره مى كنيم و سپس به سرنوشت انتهايى ستارگان به عنوان آخرين بخش مقاله مى پردازيم. «ستاره متغير» (VariableStar) جرمى است كه درخشندگى ثابتى ندارد و درخشندگى (قدر) آن در زمان هاى مختلف متفاوت است. در حقيقت ستارگان متغير چيزى جدا از ديگر ستارگانى همچون غول هاى سرخ و ديگر انواع ستارگان نيستند. متغير بودن نور يك جرم تنها ويژگى خاص آن جرم است و در سير تكاملى زندگى آن جرم تاثير خاصى ندارد. به طور مثال سحابى «خرچنگ» و غول سرخى در صورت فلكى «جبار» از اجرام متغير هستند. ستارگان «دوتايى»يا مُزدوج (Binary Star) اجرامى هستند كه با هم و به دور هم گردش مى كنند. ستاره شناسان ويژگى هاى ستارگان دوتايى واقعى را كه در حقيقت با يكديگر مزدوج هستند را به وسيله طيف نما بررسى مى كنند. دليل آن اين است كه برخى از ستارگان دوتايى واقعى چنان به يكديگر نزديك هستند كه ممكن است حتى با بزرگ ترين تلسكوپ ها نيز نتوان آنها را از هم تفكيك كرد. هر دو عضو يك ستاره دوتايى به دور مركز ثقل مشترك خود گردش مى كنند. دوتايى هاى «عَناق و سُها»، «اِپسيلون ۱ و ۲ شلياق» و «آلفا ۱ و ۲ جدى» از جمله دوتايى هايى هستند كه با چشم غيرمسلح (بدون ابزار رصدى) ديده مى شوند. اما دوتايى «عَناق» (قدر ظاهرى ۳/۲) و («سُها» ۴) در صورت فلكى خرس بزرگ (دب اكبر) از شناخته شده ترين دوتايى هاى ظاهرى براى منجمان آماتور هستند. اين دوتايى، تنها از ديد ما در كنار هم قرار گرفته و يك دوتايى واقعى نيست. اما ستاره «عَناق» يك همدم واقعى دارد كه «عَناق ۲» ناميده مى شود. با تلسكوپ مى توان دوتايى واقعى عَناق را كه جدايى زاويه اى آنها ۴/۱۴ ثانيه قوسى است، رصد كرد. • سرنوشت نهايى همان گونه كه در ابتداى مقاله گفتيم ستارگان در پايان عمر خود از سه سرنوشت خارج نيستند. كوتوله سياه مرده، سياه چاله يا تپ اَختر. كوتوله سياه عاقبت دسته اى از ستارگان است كه به پايان زندگى خود رسيده اند. كوتوله سياه كه به آن «كوتوله سياه مرده» نيز مى گويند آن قدر تاريك است كه در نور عادى ديده نمى شود. كوتوله سياه پير را تنها مى توان با توجه به تاثير جاذبه آن بر اجرام مجاورش كشف و رصد كرد. دسته ديگرى از ستارگان در پايان عمر خود تبديل به سياه چاله مى شوند كه پيشتر با آن آشنا شديم. اما نكته جالبى كه وجود دارد چگونگى رصد آنها است. سياه چاله را هرگز نمى توان حتى با قوى ترين تلسكوپ ها چه از روى زمين و چه خارج از جو با تلسكوپ هاى فضايى در حال گردش رصد كرد. آنچه (يك ستاره و يا هر جرم و جسمى) كه توسط سياه چاله بلعيده مى شود پيش از آن كه در سياه چاله ناپديد شود از خود پرتوهاى ايكس و گاماى پرانرژى تابش مى كند. ستاره شناسان به وسيله آشكارسازهاى قوى و پيشرفته مى توانند پرتوهاى ايكس و گاماى پرانرژى ساطع شده از سياه چاله ها را دريافت كرده و از وجود يك سياه چاله كه سرنوشت دسته اى از ستارگان است مطلع شوند. در راه دومى كه برخى از ستارگان در زندگى خود پيش مى گيرند: ستاره هايى كه جرم كمى دارند در صورتى كه به صورت يك ابرنواختر منفجر شوند در پايان زندگى خود تبديل به «تپ اَختر» مى شوند. تپ اَختر نوعى ستاره است كه دليل نام گذارى اين گونه از ستارگان ارسال تپ هايى از انرژى و موج به فضا است. تپ اَخترها بسيار تند و سريع به دور خود مى چرخند و گردش آنها به دور خود حتى به بيش از ۶۰۰ دور در ثانيه نيز مى رسد. آنها طى دوران خود پرتوهاى باريكى را از خود روانه فضا مى كنند. تپ هاى (تپش) انرژى تپ اَخترها به صورت نور به زمين مى رسد و ما اين گونه از ستارگان را به صورت اجرام نورانى و درخشنده اى مى بينيم. البته فاصله تپ اَخترها از ما ساكنان زمين بسيار زياد است و تنها به وسيله قوى ترين تلسكوپ ها مى توان آنها را رصد كرد. تپ اختر ها بيشتر توسط تلسكوپ هاى راديويى رصد مى شوند، بدين صورت كه موج اين ستارگان توسط تلسكوپ هاى راديويى بزرگى كه در زمين قرار دارد دريافت شده و پس از پردازش به وسيله كامپيوتر تصوير گنگى از ستاره را به همراه نمودار تعداد تپ هاى ستاره در هر ثانيه به دست مى آورند. ••• تا زمانى كه دنياى ما به گسترش(انبساط) بى پايان خود ادامه مى دهد ستارگان و اجرام بسيار ديگرى در سرتاسر دنيا متولد شده و روزى تغيير شكل مى دهند. آن چه مهم است پى بردن به عظمت و بى كرانگى دنيايى است كه به گفته ستاره شناسان، تاكنون تنها توانسته ايم ۵ درصد از آن را مشاهده كنيم. دنياى بزرگ ما آن قدر وسعت دارد كه علم ما نسبت به آن هيچ گاه كامل نخواهد شد.

روزنامه شرق....
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
نحوه تشکیل منظومه شمسی

نحوه تشکیل منظومه شمسی

نحوه تشکیل منظومه شمسی خورشید ما كمی بیش از چهار و نیم میلیارد سال پیش تشكیل شده است. خورشید ما نیز مثل هر ستاره دیگری در جهان به شكل توده در هم پیچیده ای از ابرهای گازی كه عمدتا از هیدروژن و هلیم تشكیل شده بود به وجود آمده اما خرده ریزه هایی كه از انفجار سایر ستاره ها باقی مانده بودند، غبارهای بسیار ریز كیهانی كه از عناصر سنگین تر همانند كربن، اكسیژن، آلومینیوم، كلسیم و آهن تشكیل شده بودند، نیز در سرتاسر این ابرها پراكنده بودند. این ذرات گرد و غبار كه حتی از ذرات غباری كه لبه پنجره می نشیند، كوچك تر است، به عنوان نقاط تجمع در سحابی خورشیدی عمل می كند. سایر موارد از جمله یخ، دی اكسید كربن منجمد، دور این نقاط گردهم می آیند و بدین ترتیب این ذرات كم كم بزرگ و بزرگ تر شده و به اجرامی به اندازه یك دانه شن، یك صخره و نهایتا یك تخته سنگ تبدیل می شوند. طی چند میلیون سال، تریلیون ها تریلیون قطعه یخی، سنگ ریزه و اجرام فلزی در اطراف خورشید جوان گردهم می آیند. طی ربع میلیارد سال بعد بسیاری از این اجسام در یكدیگر ادغام شده و بدین شكل سیارات بزرگ ، اقمار، سیارك ها و اجرام موجود در كمربند كوئیپر به وجود می آیند.

اجرام كوچكتری كه حول خورشید در حال چرخشند، طی مدت های طولانی كه از تشكیل آنها گذشته است، چندان تغییر نكرده اند.

بعضی وقت ها یكی از این قطعات سرگردان كه باقیمانده های تشكیل سیارات محسوب می شوند با سطح زمین برخورد می كنند. هنگامی كه قطعات با زمین برخورد كنند، شهاب سنگ نامیده می شوند. مجموعه داران شهاب سنگ ها را برحسب میزان جلب توجهشان قیمت گذاری می كنند، اما اخترشناسان این اجرام را با توجه به تاریخ شان ارزش گذاری می كنند.
همانطور كه سنگواره های گیاهان و جانوران، داستان حیات در زمین را ثبت می كنند، این اجرام نیز داستان منظومه شمسی را در سال های اولیه آن ثبت كرده اند.

بعضی اوقات نیز این امكان وجود دارد كه از آنها برای بررسی تاریخ شكل گیری منظومه شمسی استفاده كنیم. در تحقیقات جدید كه توسط شوگوتاچیبانا (Shogo Tachibana) و گری هاس (gary Houss) در دانشگاه ایالتی آریزونا انجام شده است نیز دقیقا همین كار صورت گرفته است؛ یعنی آنها با بررسی آهن رادیواكتیو - یا به عبارت بهتر - تحقیق روی دوتا از قدیمی ترین شهاب سنگ های شناخته شده، توانستند گام دیگری به شناخت حوادثی كه به تولد خورشید منجر شد، بردارند.

آهن موجود در زمین رادیواكتیو نیست، یا حداقل در حال حاضر رادیواكتیو نیست. بیش از 90 درصد آهنی كه در زندگی روزمره با آنها سروكار داریم، از جمله آهنی كه در ساختمان ها به كار می رود یا آهن موجود در كلم بروكسل و خون، حاوی 26 پروتون و 30 نوترون است. سایر اتم های آهن نیز حاوی 28، 31 یا 32 نوترون است. انواع مختلف یك عنصر كه ایزوتوپ نامیده می شوند، توسط اختلافی كه در تعداد نوترون های هسته آنها وجود دارد، از یكدیگر متمایز می شوند، اما برای نامگذاری آنها مجموع تعداد نوترون ها و پروتون های هسته ذكر می شود؛ بنابراین انواع مختلف آهن به صورت آهن 56 یا آهن 58 و غیره نامگذاری می شود.

تمام این ایزوتوپ های آهن از لحاظ رادیواكتیوی پایدارند. ایزوتوپ های دیگری نیز از آهن وجود دارند اما پایدار نیستند. طی زمان اتم های سازنده ایزوتوپ های ناپایدار به طور خودبه خود ذرات زیر اتمی را از هسته خود منتشر می كنند. این فرآیند (كه تلاشی هسته ای نامیده می شود) باعث تغییر در تعداد پروتون ها و نوترون های موجود در هسته می شود و بدین ترتیب یك ایزوتوپ به ایزوتوپ دیگر یا حتی به عنصر متفاوت دیگری تبدیل می شود. در نهایت نیز ایزوتوپ ناپایدار مورد نظر از بین می رود. از سرعت تلاشی رادیواكتیو می توان به عنوان ساعتی برای تعیین زمان حوادث مهمی كه در تاریخ زمین یا منظومه شمسی روی داده است، استفاده كرد.
حداقل به طور نظری، می توان به اندازه گیری نسبت ایزوتوپ های رادیواكتیو ویژه به محصولات پایداری كه طی تلاشی بعضی عناصر به وجود می آید، دریافت كه از زمانی كه جسم آخرین بار از گونه های رادیو اكتیو غنی شده است، چه مدت زمانی می گذرد با توجه به این نكته كه هركدام از ایزوتوپ های رادیواكتیو با سرعت ثابتی كه ویژه آن ایزوتوپ است، تجزیه می شود، سرعت تجزیه را می توان بر حسب مفهوم «نیمه عمر بیان كرد.
نیمه عمر نشان دهنده مدت زمانی است كه طول می كشد یك ایزوتوپ ویژه تجزیه شده و به ایزوتوپ پایدارتر خود تبدیل شود. اندازه گیری هایی كه با استفاده از ایزوتوپ های با عمر كوتاه همانند كربن 14 كه دارای نیمه عمر حدود 700/5 سال است، می تواند تاریخ آثار تمدن های اولیه بشری را كه در تحقیقات باستانشناسی به دست می آید، نشان دهد.

اما اندازه گیری های صورت گرفته توسط ایزوتوپ های با نیمه عمر طولانی تر، همانند اورانیم 238 كه نیمه عمری حدود 5/4 میلیارد سال دارد می توانند تاریخ تشكیل صخره ها، سیارات و ستارگان را بیان كنند.
آهن 60 كه ایزوتوپ رادیواكتیو با نیمه عمر حدودا 5/1 میلیون سال است طی انفجارهایی كه در ستارگان بسیار سنگین یا ابر نواختر (Supernova) روی می دهد، به وجود می آید. از آنجایی كه منشا این ایزوتوپ منحصر به فرد است، می توان از این خاصیت مفید برای درك رویدادهای كیهانی استفاده كرد. تاجیبانا و هاس نسبت ایزوتوپی حدود ده نمونه كوچك كه از دو شهاب سنگ قدیمی تهیه شده بود را اندازه گیری كردند. این دو جرم كه به خاطر مكانی كه در آن یافت شده اند، بیشانبور و كریمكا نامیده می شوند (اولی در هند و دومی در اوكراین به دست آمده اند) به دسته ای از اجرام تعلق دارند كه طی چند میلیون سال تولد خورشید تشكیل شده اند.
تمام آهن 60 موجود در دو نمونه شهاب سنگ مدت ها پیش از بین رفته و به كبالت 60 رادیواكتیو تبدیل شده است. كبالت 60 رادیواكتیو هم به نوبه خود به اتم پایدار نیكل 60 تبدیل شده است.
تاجیبانا و هاس با آزمایشاتی كه روی ذرات مواد معدنی موجود در شهاب سنگ ها انجام دادند، دریافتند مقدار اضافی قابل توجهی از نیكل 60 در نمونه موجود است كه این نكته نشان دهنده آن است كه آهن 60 زمانی در این نمونه ها وجود داشته است. این محققین با استفاده از سایر عناصر و ایزوتوپ ها، به عنوان ساعت مرجع تاریخ آهن 60 را ردیابی كرده و دریافتند كه در سحابی خورشیدی اولیه به ازای هر یك میلیارد (109) اتم پایدار آهن 56 حدود 300 اتم آهن 60 داشت.

شاید این عدد بسیار كوچك به نظر برسد اما باید گفت این عدد ده برابر نسبت ایزوتوپ هایی است كه فعلا در گازهای بین ستاره ای كهكشان راه شیری وجود دارد. این مقدار اضافی از آهن 60 درابتدای تشكیل منظومه شمسی رازهای زیادی در مورد منشا كهكشان ما بیان می دارد.

اخترشناسان می دانند كه خورشید از ابرگازی شكلی حاصل شده است. علاوه بر آن می دانیم كه عاملی باعث شده است تا این توده ابر به چنان چگالی برسد كه به تشكیل خورشید منجر شده است. اما پرسش این است كه آن حادثه اولیه چه بوده است؟ طبق مدلی كه پیش از این ارائه شده است، امواج انفجار ناشی از ابر نواخترها مظنون اصلی این رویداد است. میزان آهن 60 موجود در این دو شهاب سنگ قدیمی دلایل جدیدی در تأیید این نظر فراهم می كند. احتمالا لایه های در حال انبساط مواد ستاره ای كه حاوی اتم های آهن 60 حاصل از انفجار ابر نواخترها بودند، هسته های اولیه ابرهای خورشیدی را تشكیل دادند و به همین دلیل حاوی این ساعت های آهن رادیواكتیو هستند. در همان زمان، نیروی اولیه لازم برای تشكیل خورشید منظومه شمسی و نهایتا زمین فراهم شده است

هوپا ....
 
بالا