► •*♥*•◄ تاپیک جامع مقالات نجوم ► •*♥*•◄

► •*♥*•◄ تاپیک جامع مقالات نجوم ► •*♥*•◄

  • خوب بود یا بد

    رای: 1 50.0%
  • تکمیل کردن متن

    رای: 1 50.0%

  • مجموع رای دهندگان
    2

gordafarin

عضو جدید
کاربر ممتاز
کتاب‌های دیگری از صوفی نیز تاکنون بازمانده‌اند که سه رساله در باره کاربرد استرلاب، کتابی در علم احکام نجوم و نیز کتابی در تشریح و ساخت کره آسمانی، نمونه‌ای از آنها است.
:D
هیچکدام کتاب‌های اخیر تاکنون در ایران منتشر نشده‌اند.
:w00:
 

d3000

عضو جدید
اَشـی ایزدبانوی آسمان ایران باستان

اَشـی ایزدبانوی آسمان ایران باستان

صورت فلکی ذات‌الکرسی/ کرسی‌نشین (Cassiopeia/Cassiopee) یکی از صورت‌های فلکی پیراقطبی است که در سراسر هر یک از شب‌های سال در آسمان شمالی دیده می‌شود. ذات‌الکرسی نسبت به ستاره قطبی (جدی) با صورت فلکی خرس بزرگ/ دب اکبر قرینه است و این دو، در دو سوی ستاره قطبی در حال چرخش همیشگی‌اند.
نسبت ستاره‌های قدر دوم و سوم ذات‌الکرسی بیشتر از دیگر صورت‌های فلکی بوده و از همین رو یکی از درخشان‌ترین صورت‌های فلکی آسمان دانسته می‌شود. برخی از ستارگان این صورت فلکی در دوران گذشته بسیار پر نور‌تر از امروز بوده‌اند و حتی «اَبَـر نو اخترانی» نیز در آن دیده شده‌اند. یکی از این ابر نو اختران، ستاره «تیکو» است که در حدود چهارصد سال پیش ناگهان به اندازه‌ای نورانی شد که حتی در روز روشن هم دیده می‌شد. دانش امروز تقریباً معلوم ساخته است که ستاره کاپا- ذات‌الکرسی در گذشته پر نورترین ستاره سراسر آسمان بوده، اما زمان دقیق آن هنوز به درستی مشخص نشده است. چشمه‌های قوی تشعشعات امواج رادیویی ناشی از انفجارهای کیهانی در صورت فلکی ذات‌الکرسی دیده و شناخته شده است.
ذات‌الکرسی همانند دیگر اجرام و پدیده‌های آسمانی تأثیر فراوانی بر باورداشت‌های اسطوره‌ای و کیهانی مردمان باستان داشته است. در یونان باستان، «کاسیوپیا» (گونه یونانی شده نام ایرانی ذات‌الکرسی) ملکه‌ای دانسته می‌شد که به سزای کارهای زشت خود به آسمان برده شده و وادار می‌شود تا برای همیشه و در برابر چشمان شوهر حسود خود به دور ستاره قطبی بگردد و مجازات شود.
اما باورداشت‌ها ایرانی در باره ذات‌الکرسی به گونه‌ای دیگر است. در اینجا و در زبان اوستایی او به نام «اَشـی» خوانده می‌شده است که در زبان پهلوی به شکل «اَرت/ اَرد» تغییر آوا می‌دهد. «اشی» در اصل به معنای بهره و فراوانی بوده است که بعدها تشخص می‌یابد و به هیئت ایزدبانوی بهره‌مندی و فراوانی و بی‌نیازی در می‌آید. او به پیکر دختر زیبایی تصور می‌شده که بر کرسی یا تختی کیهانی نشسته است و وظیفه نگاهبانی از شکوفه‌های بهاری را نیز بر عهده دارد.
بخش هفدهم اوستا که در زمره بخش‌های کهن اوستا دانسته می‌شود به اشی اختصاص دارد و در این بخش با زیباترین و دلکش‌ترین سرودها به ستایش و گرامیداشت این ایزدبانوی (یا دوشیزه) گرامی ایرانیان پرداخته شده است. او در همه جا صفت «وَنگوهی» (نیک) را به همراه دارد و بخشنده زندگانی نیک و خرم به همه مردمان دانسته می‌شود. او برخلاف باورهای همتای یونانی خود، آورنده و بخشنده زندگانی شاد و آرام است. زندگانی‌ای که در آن همه مردان و مردمان آرزوی یاری و همراهی او را دارند:
«ای اشی نیک! ای اشی زیبا! ای اشی فروغمند و خوش‌فراز! ای که با فروغ خود شادی می‌افشانی، ای که فر نیک می‌بخشایی به مردانی که تو همراهشان هستی. از آن خانمان بوی خوش و سازگاری و دوستی استوار بر می‌آید؛ از آن خانمانی که تو ای اشی نیک در آن گام می‌نهی . . . ای اشی نیک! اگر تو مردان را یاور باشی، شهریاری کنند در کشوری با خوراک‌های فراوان. به راستی خوشا به کسی که تو یارش باشی، یار من باش ای بخششگر، ای توانا.»

در اینجا عبارت‌های «فروغمند» و «خوش‌فراز» از همین ویژگی‌های صورت فلکی ذات‌الکرسی برگرفته شده است که بخاطر ستاره‌های پر نور موجود در آن، یکی از نورانی‌ترین صورت‌های فلکی؛ و بخاطر وضعیت پیراقطبی آن، از بلند جایگاه‌ترین اجرام آسمانی دانسته می‌شده است.
اشی در سرودهای مهریشت اوستا که در ستایش و بزرگداشت «میترا» سروده شده و پیش از این پیوند آن با ستاره قطبی را بررسی کردیم؛ از یاوران یاری‌رسان به میترا دانسته می‌شود و همراه با هفت یار دیگر خود، مجموعه هشتگانه صورت‌های فلکی پیراقطبی یا یاوران میترا را بر می‌سازند.
اشی یا ذات‌الکرسی هر چند که یکی از زیباترین صورت‌های فلکی آسمان، یکی از زیباترین و نیکوترین دختران در باورهای ایرانی و یکی از زیباترین و باشکوه‌ترین بخش‌های اوستای کهن است، اما در بخش‌های اوستای نو و در متن‌های پهلوی زرتشتی ساسانی، همچو «روایت پهلوی» (ترجمه مهشید میرفخرایی، 1367) کارکردهای آیینی او را بشدت تحریف و دیگرگون می‌کنند و او را همچون دیگر ایزدبانوان به دختری و همسری اهورامزدا در می‌آورند و هر اعتقاد نوساخته‌ای را که قصد تبلیغ و گسترش آنرا داشته‌اند از زبان همپرسگی او و دیگر ایزدان با اهورامزدا و زرتشت بیان می‌کنند. چنین متن‌هایی، نه ارتباطی با باورهای ایرانی دارد و نه پیوندی با آموزه‌های زرتشت، بلکه تنها دستاورد تحریف‌های موبدان زرتشتی عصر ساسانی است.
بسیاری از نجوم‌نگاران ایرانی به شرح و توصیف ذات‌الکرسی پرداخته‌اند. یکی از بهترین‌ها، کتاب «صورالکواکب» از صوفی رازی است او تعداد سیزده کوکب این صورت فلکی را فهرست می‌کند و مشخصات و مختصات آسمانی هر یک را به دقت ثبت می‌کند. او همچنین نگاره‌ای از ذات‌الکرسی به همراه ستاره‌های تشکیل‌دهنده آنرا در کتاب خود آورده است. چنانکه از توصیف‌های صوفی بر می‌آید، گویا شمار ستارگان قدر پایین‌تر (پر نورتر) این صورت فلکی در زمان او بیشتر بوده است و احتمال دارد نمونه‌هایی از درخشندگی ناگهانی ابر نو اختران ذات‌الکرسی، شبیه آنچه «تیکوبراهه» اخترشناس دانمارکی در سده شانزدهم میلادی گزارش کرده است؛ در زمان صوفی نیز وجود داشته باشد.
«اشی» یا «ارد/ ارت» نام روز بیست و پنجم ماه در گاهشماری‌های گوناگون ایرانی است. بیرونی در «التفهیم» نام این روز را در گاهشماری سغدی «اَردوخ» و در گاهشماری خوارزمی «اَرجوخی» ثبت کرده است. به این ترتیب ممکن است نام «اَردوخْشو» که بر شماری از سکه‌های ایران خاوری دیده شده است، با نام اشی در پیوند باشد.
 

d3000

عضو جدید
نجوم در ایران

نجوم در ایران

بسياري از ابزارهاي دريانوردي و كشتي‌راني توسط ايرانيان اختراع شده است
كهن‌ترين سند دريانوردي ايرانيان، مهري است كه در چغاميش خوزستان بدست آمده است. تاريخ تمدن ناحيه چغاميش به شش‌هزارسال پيش از ميلاد مي‌رسد. اين مهر گلين، يك كشتي را با سرنشينانش نشان مي‌دهد. در اين كشتي يك سردار پيروز ایرانی، بازگشته از جنگ، نشسته، و اسيران زانوزده در جلوي او ديده مي‌شوند. در اين مهر يك گاو نر و يك پرچم هلالي شكل هم ديده مي‌شوند. نقش‌هاي برجسته پاسارگاد نمايانگر توانمندي دريايي ايرانيان و فرمانروايي ايشان بر هفت‌درياست.



قطب نما

در مورد اختراع قطب‌نما روايت‌هاي زيادي وجود دارد. تني چند از دانشمندان آن را به چيني‌ها و يا حتي ايتاليايي‌ها نسبت مي‌دهند. اما بيشتر دانشمندان متفق‌القولند كه قطب‌نما به وسيله ايرانيان ساخته شده است. قطب‌نماي ايراني برخلاف قطب‌نماي چيني كه 24 جهت داشت، داراي 32 جهت بوده‌است. عدد 32 علاوه بر نشان‌دادن دقت بيشتر قطب‌نماي ايراني، نمايانگر آشنايي ايرانيان با اعداد در مبناي 2 و دانش رياضي پيشرفته آنان است،‌كه خود بحث جداگانه‌ و بسيار مفصلي را مي‌طلبد. در افسانه‌هاي كهن ايراني آمده است كه اسفنديار رويين به هنگام حركت براي نبرد با اژدها از پيكاني آهنين سود مي‌جسته، كه همواره جهت ثابتي را به او نشان ميداده است. در دوران نخستين اسلامي، قبله‌نما توسط ايرانيان به قطب‌نما افزوده شد تا همواره و در هر وضعيتي بتوان جهت درست قبله را پيدا نمود. ايرانيان از اين اختراع استفاده كامل نموده و آن را به ديگر مسلمانان شناساندند. نام‌هاي فارسي اجزاي قطب‌نما در زبان عربي شاهد تاريخي مسلمي است كه كاربرد قطب‌نما از طريق ايرانيان به دست ديگر ملت‌هاي مسلمان رسيده است.



سكان

اختراع فرمان كشتي (سكان - سوكان) از سوي تمامي دانشمندان، بدون استثنا، به ايرانيان نسبت داده شده است. در روايت‌ها وداستان‌‌هاي ايراني چنين آمده است كه سندباد، ناخدا و دريانورد پرآوازه ايراني اهل بندر سيراف، سكان را اختراع كرده است. نامه‌اي نيز از معاويه، فرمانده نيروي دريايي مسلمانان در درياي مديترانه، به خليفه دوم بر جاي مانده كه در آن از مزاياي اين اختراع ايرانيان و برتري كشتي‌هاي ايراني داراي سكان به كشتي‌هاي رومي سخن گفته است. در اين نامه او از خليفه درخواست نموده كه كليه امور دريانوردي، كشتي‌راني و درياپويي به ايرانيان واگذار شود. ترجمه متن اين نامه در كتاب اسماعيل رايين، دريانوردي ايرانيان، آورده شده است.



ژرفناياب – عمق ياب

براي تعيين ژرفناي آب در دريا، به ويژه مناطق ساحلي درياي پارس و درياي مكران، ايرانيان ابزاري اختراع نموده و به كار مي‌بردند كه شباهت زيادي به شاقول بنايي داشته است. هرچند كه اختراع اين سوند باستاني به سندباد ناخداي پرآوازه ايراني نسبت داده شده است، اما اكتشافات اخير كشتي‌هاي غرق شده ايراني در درياي اژه، كه در يورش به يونان شركت داشته‌اند، نشان مي‌دهد كه از دوران هخامنشيان، ايرانيان اين ابزار را شناخته و به كار مي‌بردند.



مسافت ياب

دريانوردان ايراني، از زمان‌هاي باستان، ابزارهايي براي پيمودن مسافت‌هاي دريايي به كار مي‌برده‌اند.يكي از اين ابزارها ريسماني بوده كه به تدريج باز مي‌شده، كه پس از رسيدن به انتها، آن را مي‌پيچيدند و دوباره استفاده مي‌كرده‌اند.



رهنامه‌ها

راه‌نامه‌ها، نقشه‌ها و نوشته‌هايي بودند كه در آنها كليه اطلاعات مربوط به دريانوردي ثبت و مستند شده بود. ايرانيان از روزگار باستان، مبتكر و صاحب رهنامه‌هايي بوده‌اند و به كمك آنها دريانوردي و درياپويي مي‌كرده‌اند. رهنامه‌هاي ايرانيان، اطلاعات و آگاهي‌هايي در مورد بنادر و جزاير، گاه‌شناسي و جهت يابي، جريان‌هاي دريايي، جريان‌هاي هوايي، ابزارهاي دريانوردي و ... را در بر داشته‌اند. پس از اسلام، بسياري از رهنامه‌هاي دوران ساساني به عربي ترجمه شد و دريانوردان دوران اسلامي، بهره فراواني از آنان برگرفتند.





پيل الكتريكي

در سال 1330 خورشيدي، باستان شناس آلماني ويلهلم كونيك و همكارانش در نزديكي تيسفون ابزارهايي از دوران اشكانيان را يافتند. پس از بررسي معلوم شد كه اين ابزارها پيل‌هاي الكتريكي هستند كه به دست ايرانيان در دوران اشكانيان ساخته شده و به كار برده مي‌شده‌اند. او اين پيل‌هاي تيسفون را Baghdad Battery ناميد. جهت آگاهي بيشتر از اين پيل الكتريكي مي‌توانيد به سايت‌هاي با موضوع Baghdad Battery در اينترنت مراجعه نماييد.

اكتشاف اين اختراع ايرانيان به اندازه‌اي تعجب و شگفتي جهانيان را بر انگيخت كه حتي برخي از دانشمندان اروپايي و امريكايي اين اختراع ايرانيان را به موجودات فضايي و ساكنان فراهوشمند سيارات ديگر كه با بشقاب‌هاي پرنده و كشتي‌هاي فضايي به زمين آمده‌ بودند، نسبت دادند، و آن را فراتر از دانش انديشمندان و پژوهشگران ايراني دانستند. براي ايشان پذيرفتني نبود كه ايرانيان 1500 سال پيش از گالواي ايتاليايي(1786 ميلادي) پيل الكتريكي را اختراع نموده باشند. (براي آگاهي بيشتر مي‌توانيد به كتاب ارابه خدايان نوشته اريك‌فن‌دنيكن مراجعه كنيد).

ايرانيان از اين پيل‌هاي الكتريكي جريان برق توليد مي‌كردند و از آن براي آبكاري اشيا زينتي سود مي‌جستند. اما در پهنه دريانوردي ايرانيان از اين اختراع جهت آبكاري ابزارهاي آهني در كشتي و جلوگيري از زنگ زدن و تخريب آنها استفاده مي‌كردند.



كشتي‌سازي

فرهنگ فني و مهندسي ايرانيان از ديدگاه دريانوردي و كشتي‌سازي بسيار غني و پربار است. آب‌هاي نيلگون درياي پارس، درياي مكران (عمان)، و اقيانوس هند، همچنين رودخانه‌هاي جنوب‌غربي ايران، از ديرباز پهنه دريانوردي و درياپويي ايرانيان بوده است. در شاهنامه فردوسي، چندين بار، از كشتي‌سازي و كشتي‌راني ايرانيان، سخن رانده شده است. قدمت و پيشينه اين رشته از دانش و فن مهندسي ايرانيان را از سروده‌هاي فردوسي مي‌توان دريافت. فردوسي از جمشيد، پادشاه پيشدادي، به عنوان نخستين انساني كه هنر غواصي و صنعت كشتي‌سازي و دريانوردي را به ديگران آموخت، نام برده است. مي‌توان دريافت كه دانشمندان ايراني در دوره تابندگي نژاد آريا كه در شاهنامه فردوسي به نام دوره پادشاهي جمشيد نام برده شده است، موفق به اختراع كشتي و فنون دريانوردي و درياپويي شده‌اند.

گذركرد زان پس به كشتي بر آب


ز كشور به كشور برآمد شتاب



كشتي‌راني در آب‌هاي ايران از ديرباز انجام مي‌شده و با توجه به اين سنت دريانوردي، نياز به كشتي‌سازي و سودجستن از ابزارهاي دريانوردي در ايران وجود داشته است. نخستين كشتي‌هايي كه در رودخانه‌هاي ميان‌رودان آمدوشد مي‌كردند، به شكل‌هاي گوناگون ساخته مي‌شدند و ابزار حركت دادن آنها پارو بوده است.

نبردناوهاي ايراني در زمان هخامنشيان، بزرگترين كشتي‌هاي جنگي زمان خود بودند كه سه رديف پارو زن و بادبان داشتند و با سرعت 80 ميل دريايي در روز حركت مي‌كردند. هر نبردناو شامل 200 جنگجو بود كه 30 نفر از آنها سربازان زبده فارسي، تكاور، بوده‌اند. نيروي دريايي ايران در زمان ساسانيان نيز، قدرت مطلق در درياي پارس و اقيانوس هند بوده كه زير بناي فرهنگ دريانوردي و درياپويي مسلمانان را تشكيل داد.



استرلاب

استرلاب astrolabe ، ابزاري بوده كه در جهان باستان براي تعيين وضعيت ستارگان نسبت به كره زمين به كار مي‌رفته است. استرلاب، در سه گونه استرلاب خطي، استرلاب صفحه‌اي و استرلاب كروي ساخته مي‌شده است. قطعات استرلاب نسبت به يكديگر حركت كرده و مي‌توانستند جهت ستارگان، ارتفاع جغرافيايي آنها و فواصل نسبي را مشخص نمايند. استرلاب در دريانوردي، براي جهت‌يابي به كار مي‌رفته است. استرلاب‌هاي ايراني از برنج و آلياژهاي ديگر مس ساخته مي‌شده‌اند. هرچند پاره‌اي مورخان اختراع اوليه استرلاب را به يونانيان و فنيقيان نسبت مي‌دهند، اما سهم انديش‌ورزان ايراني در اختراع انواع گوناگون استرلاب و تكامل و افزودن بخش‌هاي مختلف آن، انكارناپذير بوده و از سوي تمامي تاريخ‌نگاران ثبت شده است.



نقشه‌برداري

از دوران‌هاي پيشين در ايران‌زمين كارهاي مهندسي با سودجستن از ابزارهاي مساحي و پياده كردن نقشه انجام مي‌گرفته است. نقشه‌برداري از سواحل و تعيين مسيرهاي ايمن دريايي، به ويژه در نقاط كم‌عمق، از وظايف نيروي دريايي ايران بوده است.



ابزارهاي اندازه‌گيري

تراز (تئودوليت)

تراز شاهيني، كه نخستين نوع تئودوليت به شمار مي‌آيد توسط كرجي مخترع و دانشمند ايراني، اختراع شده است. اين دستگاه شامل صفحه‌اي مدرج بوده كه به وسيله زنجيري از ميله‌اي آويزان مي‌شده است. با تعيين امداد افقي مي‌توان مستقيم اختلاف ارتفاع بين دو نقطه را از روي درجه‌بندي آن تعيين نمود.



شاخص خورشيدي

پيشينه تعيين تغيير زمان از طريق اندازه‌گيري سايه آفتاب به زمان باستان برمي‌گردد. در آغاز، شاخص‌هاي خورشيدي، ويژه اندازه‌گيري زمان و حركت خورشيد، از سايه ساختمان‌ها و درختان تشكيل مي‌شده است. به‌تدريج، با گذشت زمان از ابزارهايي كه به صورت شاخص قائم بر روي صفحه‌اي قرار داده مي‌شده ساخته شدند. شاخص‌هاي آفتابي معمولا ارتفاع خورشيد و عرض جغرافيايي روزانه را مشخص مي‌نمودند. علاوه بر اين شاخص‌ها شواهدي هم در دست است كه ايرانيان از ابزارهاي آفتابي ديگري براي مشخص نمودن طول جغرافيايي و جهت سود مي‌جستند. در دوران اسلامي، دريانوردان ايراني، براي مشخص نمودن جهت مكه، جهت انجام وظايف مذهبي روزانه، در هر نقطه شاخص‌هايي ساخته بودند. در اين ابزار يك شاخص آفتابي قائم نصب شده كه زمان را مشخص مي‌كرده و آنگاه با گرداندن آن ابزار در امتداد مدار، جهت مكه كاملا مشخص مي‌شده است.



ابزار نمايش و پردازش حركت سيارات

از جمله ابزارهايي بوده كه ريشه‌هاي تاريخي آن را نياز به مطالعات ستاره شناسي و دريانوردي تشكيل مي‌دهد، این ابزارها برای نمايش حركت سيارات، زمين و خورشيد و همچنين محاسبات زاويه‌اي و طولي به كار مي‌رفته است. اينكه ايرانيان، دست‌كم 1500 سال پيش از اروپاييان مي‌توانستند طول جغرافيايي را، به ويژه در دريا، از نصف‌النهار مبدا (نيمروز – سيستان) حساب كنند، از سوي بسياري از دانشمندان و تاريخ‌نگاران پذيرفته شده است. اين محاسبات و پردازش‌هاي پيچيده، بدون سودجستن از ابزارهايي كه در مثلثات و محاسبات زاويه‌اي به كار مي‌رود، غيرممكن بوده است. يكي از اين ابزارها كه در لاتين اكواتوريوم، ‌Equatorium، ناميده مي‌شود براي تعيين مدار خورشيد و سيارات به كار مي‌رفته است.



مواد نفتي

مواد نفتي به صورت‌هاي گوناگون در جهان باستان، ايران و ميان‌رودان، شناخته شده و به كار برده مي‌شده است. گذشته از استفاده‌هاي سوختي و گرمائي كه از آغاز عمل شناخت قير و برداشت‌هاي متافيزيكي از آتش و آتش‌جاويدان بوده، در دانش و فناوري استفاده مي‌شده است. كاربرد آن به صورت عامل چسباننده، عايق‌بندي كننده و ملات بوده است. ايرانيان، كف كشتي‌ها را قيراندود و نفوذ ناپذبر مي‌ساخته‌اند.



استفاده از آتش در صنايع نظامي

كاربرد آتش در جنگ، براي سوزاندن كشتي‌ها و تاسيسات دريايي دشمن، از دوران باستان معمول بوده است. در ارتش ايران، هم در نيروي زميني و هم در نيروي دريايي همواره گروهي به نام نفت‌انداز، نپتان يا نفات، با اونيفورم ويژه خود ماموريت پرتاب مواد قيري و نفتي را بر عهده داشته‌اند.

ساده‌ترين روش،‌پرتاب آتش با تير بوده است، اين روش سپس به صورت پرتاب ظرفي از آتش، نارنجك مانند، تكامل پيدا نمود. براي پرتاب ظرف‌هاي بزرگ از ابزارهاي مكانيكي، همچون منجنيق، سود مي‌جستند. نفت يا نپتا، كه در شاهنامه از آن تحت عنوان قاروره ياد شده است، تا مدتها جزو اسرار نظامي بود.

پروكوپيوس، Preoccupies، تاريخ نگار رومي در سده ششم ميلادي، از روغن مادها نام مي‌برد و مي‌گويد كه ايرانيان، ظرف‌هايي از روغن مادها و گوگرد را پر كرده و آنها را آتش زده و به سوي دشمن پرتاب مي‌كنند. پروكوپيوس مي‌گويد كه اين ماده در روي آب شناور مانده و به محض تماس، كشتي‌هاي دشمن را به آتش مي‌كشيده است.

در شاهنامه فردوسی واژه قیر به صورت قار به کار رفته است.



چو دریای قار است گفتی جهان


همه روشناییش گشته نهان

یکی خیمه زد بر سر از رود قار


سیه شد جهان، چشمها گشت تار







خشاب (چراغ دريايي)

از دوران‌هاي پيشين در درياي پارس ساختمان‌هايي ساخته بودند كه بر فراز آنها آتش افروخته مي‌شد. اين ساختمان‌ها عمل برج‌دريايي و چراغ‌دريايي را براي راهنمايي دريانوردان و همچنين خبررساني انجام مي‌دادند. فاصله اين چراغ‌هاي دريايي چنان بوده كه باپديد شدن يكي، ديگري نمايان مي‌شده است.

برج‌هاي دريايي، با‌ آتشي كه بر فراز آنها افروخته مي‌شد، به چند دليل ساخته مي‌شدند.

نخست آنكه، با بالا آمدن آب در زمين‌هاي كم عمق اين خطر وجود داشته كه كشتي‌ها ندانسته به سوي آب‌هاي كم عمق رفته، به شن نشسته و نابود شوند.

دوم آنكه، با ديدن نور در تاريكي، كشتي‌ها، در تاريكي شبانگاه و هواي ابري راه و جهت خود را بيابند.

سوم اينكه، در صورت يورش دزدان و غارتگران دريايي، به پادگان‌هاي زميني و رزم‌ناوها خبر داده تا به سرعت جهت مقابله با آنها اقدام كنند.

دليل چهارم اين بوده است كه دريابان‌هاي مستقر در اين ساختمان‌ها، پديده‌هاي هواشناختي و درياشناختي را ثبت مي‌كرده‌اند. دريانوردان تازه‌كار ايراني از اين اطلاعات براي رويارويي با رخدادهاي هوا و دريا، به ويژه رخدادهاي چرخه‌اي و دوره‌اي استفاده مي‌كردند.



چكيده نويسي

در دربار پادشاهان ايراني، گروهي از دبيران وظيفه داشتند كه گزارش‌هاي رسيده از اطراف كشور را كوتاه‌نوشته كرده به مقامات بالاتر ارائه دهند. در امر دريانوردي و كشتي‌راني هم نياز دريانوردان ايراني در به همراه داشتن چكيده‌اي از سفرهاي پيشين ديگر درياپويان در مسيرهاي دريايي، باعث گسترش اين فن در ميان دريانوردان بوده است.



دوربين (تلسكوپ)

در تاريخ سلسله پادشاهي يوان در چين مندرج شده كه براي تاسيس رصدخانه پكن، به سرپرستي کوئوشوچينگ منجم دربار، تعدادي ابزارهاي رصدي از رصدخانه مراغه در ايران خريداري شده است. از جمله اين ابزارها ذات الحلق، عضاده (اليداد)، دو لوله رصد، صفحه ای با ساعتهای مساوی، کره سماوی، کره زمين، تورکتوم (نشان دهنده حرکت استوا نسبت به افق) هستند. چينيان لوله رصد را وانگ-تونگ ناميده‌اند. به گفته تاريخ سلسله پادشاهي يوان ايرانيان از اين اختراع نه تنها براي رصد اجرام آسماني، بلكه براي مشاهده دوردست‌ها، به ويژه در دريا سود مي‌جسته‌اند.



پزشكي دريايي

در سفرهاي دريايي اكتشافي كه در زمان هخامنشيان انجام مي‌شد، همواره پزشكاني با كاروان‌هاي دريايي همراه بودند كه وظيفه مراقبت‌هاي بهداشتي دريانوردان را بر عهده داشته‌اند. در دانشگاه جنديشاپور، دوره ساسانيان، هم بخشي به گردآوري اطلاعات در باره بيماري‌هاي دريانوردان و راه‌هاي درمان آنها اختصاص داشته است.

اما نخستين كتابي كه در اين باره نوشته شد، بخشي از كتاب جامع ، فردوس الحكمه، است كه توسط علي‌بن‌ربان تبري (تبرستاني)، پزشك ايراني، گردآوري و تاليف شده است. ربان تبرستاني، يك پزشك بود كه در طي سفرهاي فراوان دريايي خود اطلاعاتي در باره بيماري‌هاي دريانوردان و درمان آنها گردآوري نمود. او يادداشت‌هاي ارزشمند خود را براي پسرش علي به ميراث گذاشت. علي‌بن‌ربان تبري نخستين كتاب جامع در پزشكي را نوشت كه بخشي از آن به بيماري‌هاي دريايي و درمان آنها اختصاص داشت. هم او بود كه در زمان اقامتش در شهر ري به آموزش پزشكي پرداخت و رازي پزشك نامدار ايراني و كاشف الكل، شاگرد او بوده و اصول علم طب را از وي فراگرفته بود.

ابوعلي‌سينا هم در بخش پنجم كتاب قانون، بيماري‌هاي كل بدن، فصلي را به بيماري‌هاي دريايي اختصاص داده است. علي بن عباس اهوازي نيز در دايره‌المعارف طبي خود در سده چهارم هجري در اين خصوص مطالبي را ارائه داشته است.
 

Saeed Esmaili

عضو جدید
بازسازی رصدخانه‌ی گاليله / تلاش برای كشف دليل نابينایی گاليله

بازسازی رصدخانه‌ی گاليله / تلاش برای كشف دليل نابينایی گاليله

اختر شناسان به منظور بزرگداشت چهارصدمین سالگرد اکتشافات گالیله در تلاش برای خلق مجدد تلسکوپ و رصدخانه ای هستند که در آن موقعیت، گالیله موفق به تغییر شیوه های رصد نجومی در جهان شد.
به گزارش خبرگزاری مهر، اختر شناسان رصدخانه Arcetri در ایتالیا در حال خلق مجدد شرایط و موقعیتی هستند که گالیله در قرن 17 در آن به اکتشافات بزرگ خود نائل آمد. با استفاده از این بازسازی اخترشناسان قصد دارند به دسته بندی و فهرست بندی تمامی اجرامی بپردازند که گالیله در سال 1610 آنها را مشاهده کرده و طی مقاله ای آنها را منتشر ساخته است.

این گروه از اخترشناسان ایتالیایی تاکنون ماه و زحل را از این موقعیت رصد کرده اند و اکنون در حال ثبت تصاویری از اقمار مشتری و سطح زهره هستند. این تحقیقات شواهد بسیار قاطعی بر تایید نظریه مرکزی بودن مدار خورشید و اثبات عدم مرکزیت زمین خواهد بود.

برای خلق این شرایط محققان با تلاش فراوان بر روی لنز تلسکوپی که در سال 1610 توسط دوک بزرگ توسکانی به گالیله اهدا شده بود، تحقیق و بررسی کردند. این تحقیقات شامل اندازه گیری ابعاد، شمایل و خواص بازتابی لنز این تلسکوپ و همچنین استفاده از اشعه ایکس به منظور درک خصوصیات ساختاری شیشه لنز بوده است.

هدف اصلی از اجرای این برنامه چیزی فراتر از کشف مجدد کشفیات گالیله است. اخترشناسان قصد دارند با اجرای این برنامه تمامی مشاهدات وی را از قبیل آنچه تا به حال منتشر نشده است نیز دریافته و منتشر کنند.

این گروه تحقیقاتی در عین حال مشتاقند با گشودن آرامگاه گالیله و نمونه برداری دی ان ای از وی دلیل نابینایی او را که در اواخر عمر همراهیش کرد دریافته و با استفاده از این اطلاعات شبیه سازی خود را به واقعیت نزدیک تر کنند. با این وجود تا به حال مجوز این کار به پژوهشگران داده نشده است.

بر اساس گزارش زی نیوز، این گروه قصد دارند تصاویر به دست آورده را به زودی بر روی سایتهای اینترنتی و در دسترس عموم قرار دهند.

خبرگزاري مهر
 

jimmi

عضو جدید
خیلی خیلی از دوستمون آقای سعید اسماعیلی ممنونم که با زدن این خبر تو تالار نجوم مشارکت کردند.

کاش این تاپیک "اخبار نجومی" و سایر تاپیکهایی که قرار بوده مهم شن، مهم بشن تا دوستان عزیزی مثل آقا سعید توجهشون به تاپیکهای مهم جلب بشه و بجای ایجاد اینهمه تاپیک متفرقه هر مطلبی تو تاپیک خودش به شکل یه پست طرح بشه. بنظر من که اونجوری خیلی بهتره.
 

Saeed Esmaili

عضو جدید
خیلی خیلی از دوستمون آقای سعید اسماعیلی ممنونم که با زدن این خبر تو تالار نجوم مشارکت کردند.

کاش این تاپیک "اخبار نجومی" و سایر تاپیکهایی که قرار بوده مهم شن، مهم بشن تا دوستان عزیزی مثل آقا سعید توجهشون به تاپیکهای مهم جلب بشه و بجای ایجاد اینهمه تاپیک متفرقه هر مطلبی تو تاپیک خودش به شکل یه پست طرح بشه. بنظر من که اونجوری خیلی بهتره.
به نظر منم اين جوری بهتره...........................

چشم از اين به بعد اخبارو اونجا می زنم.................
 

Saeed Esmaili

عضو جدید
لحظه شماری دانشمندان برای پايان زمستان مريخی.................

لحظه شماری دانشمندان برای پايان زمستان مريخی.................

لحظه شماری دانشمندان برای پایان زمستان مریخی

دانشمندان ناسا اعلام کردند که منتظر پایان زمستان بسیار سخت مریخی هستند تا خاک محل فرود مریخ نشین فنیکس را مورد بررسی دقیق قرار دهند.
به گزارش خبرگزاری مهر، دانشمندان ناسا اعلام کردند اکنون چندین هفته از خاموشی فنیکس می گذرد و در این مدت خاک قطب شمال مریخ تحت تأثیر شرایط بسیار سخت و سرد و درعین حال خشکی قرار گرفته است.

با این حال هنگامی که چرخه های طولانی مدت سخت جوی این منطقه به پایان رسیده و شرایط با آغاز تابسان مریخی مهیاتر شود، این خاک مرطوب شده و می توان بررسیهای شیمیایی بر روی آن انجام داد.

بر اساس گزارش مدیا نیوزوایر، مریخ نشین فنیکس توانست در چند ماه فعالیت خود بر روی قطب شمال مریخ موفق به ارائه یافته های جالب توجهی برای دانشمندان شد.

با استفاده از این داده ها دانشمندان توانستند الگوهای جوی مناسبی برای مریخ تهیه کنند.

به نقل از خبرگزاری مهر
 

179

عضو جدید
کاربر ممتاز
فلسفه نام ماه ها در فرهنگ ایرانی

فلسفه نام ماه ها در فرهنگ ایرانی

فلسفه نام ماه ها در فرهنگ ایرانی

ایرانیان برای هر پدیده سودمندی جشن (یعنی نیایش همگانی) برگزار می‌كرده‌اند. از این پدیده‌ها می‌توان رویدادهای طبیعی را نام برد. زمین در گذر خود به گرد خورشید از مداری بیضی شكل می‌گذرد. هرگاه خورشید در هر یك از دو مركز این بیضی باشد (زمین در دو سر قطر بزرگ جای داشته باشد)، درازای روز و شب برابر می‌شوند كه نقطه‌های اعتدال بهاره و پاییزه نامیده شده‌اند.


با گذر از نقطه اعتدال و رسیدن زمین به دو سر قطر كوچك بیضی طول روز یا شب كم‌كم به بلندترین اندازه خود می‌رسد كه به ترتیب نقطه‌های انقلاب تابستانه و زمستانه نام دارند. از سوی دیگر هم زمان با گردش زمین زاویه تابش خورشید به بخش‌های گوناگون زمین نیز دگرگون شده، گرمای آنجا را كم یا زیاد می‌كند. بدین گونه سال خورشیدی، فصل‌، ماه و دیگر پدیده‌های مربوط به گاه شماری پدید می‌آید. در دو نقطه اعتدال بهاره وپاییزه همچنین در نقطه‌های انقلاب تابستانه و زمستانه به ترتیب جشن‌های نوروز، مهرگان، تیرگان و دیگان (یلدا) برگزار می‌شده است.


در گاه شمار ایرانی سال دوازده ماه سی‌ روزه دارد كه هر روز را به نامی می‌خوانده‌اند. هر روز كه نام آن با نام ماه یكی می‌شده، آن روز را جشن‌ می‌گرفته‌اند. آیین برگزاری این جشن‌ها نیز با نام آن هماهنگ بوده است. در همه این جشن‌ها نخست با نیایش همگانی از خداوند سپاسگزاری ‌كرده، پیمان می‌بسته‌اند كه به خشنودی اهورامزدا برای نوكردن جهان همه كردارشان را بنابر هنجار هستی انجام دهند و خرد خود را با منش نیك همگام سازند. سپس به شادی برخاسته، داد و دهش (هدیه دادن و پذیرایی) می‌كرده‌اند.


یكی از بزرگترین جشن‌های ایرانی نوروز است. در باور ایرانیان جهان در شش مرحله آفریده شده است: آسمان، زمین، آب، گیاه، جانور، و انسان. بنابر این باور انسان در پنج روز آخر سال آفریده شده، در نوروز از فروردین (= فْرَوَهْر = راهنمای اهورایی) برخوردار در نتیجه نو و تازه می‌ شود. بنابر این ایرانیان در پایان اسفند پیرامون خود را پاكسازی می‌كرده‌اند. آنگاه در پنج روز مانده‌ی آخر سال كه به نام پنجو، پنجه شناخته می‌شده با سرودن یكی از پنج بخش گاتها می‌كوشیده‌اند كه درونشان را پاكسازی كنند، تا آماده دگرگونی نوروزی شوند. خانه تكانی پیش از نوروز یادگار این آیین است. سپس به جشن (= نیایش همگانی) می پرداخته‌اند تا از خداوند برای چنین آفرینش و هدایتی سپاسگزاری كنند.


انسان در خانواده ساخته و در اجتماع پرورده می‌شود. سپس می‌تواند با پرورش شش جلوه‌ی خداوند در خودش به او نزدیك شود. از دیدگاه دستور زبان، بهمن، اردیبهشت و شهریور به صورت خنثی یا مذكر و اسفند، خرداد و امرداد نیز سه جلوه‌ای هستند كه به صورت مونث بكار برده شده‌اند. این شش صفت در فرهنگ التقاطی ساسانیان با نام اَمْشاسپندان (به معنی بی‌مرگان افزاینده، پاكان و مقدسان جاودان) دچار شخصیت فرشته‌ای شدند.


در اسطوره‌های ساسانی تخم‌مرغ، شیر و شیر برنج نماد بهمن؛ آتش نماد اردیبهشت؛ فلز نماد شهریور زمین نماد اسفند؛ آب نماد خرداد؛ گیاه سبز و خوراكیهای گیاهی نماد امرداد هستند. انسانی كه این شش پرتو را در خود پرورده باشد، روحش چون آیینه روشنایی خداوند را باز می‌تاباند، بنابراین كتاب آسمانی گاتها و آیینه نیز بایستی نماد اهورایی شدن انسان باشد. در همه جشن‌ها از جمله پنج روز پنجه، سفره‌ای گسترده و نیایش‌ها در كنار آن انجام می‌شود. این هفت عنصر در همه سفره‌هایی كه برای آیین‌های دینی (جشن‌ها) گسترده می‌شوند، وجود دارد و سفره هفت‌سین یادگار آن است. معنی نام‌ها این نكته را بهتر نشان می‌دهد ...



فروردین (ماه فروهر‌ها) :



 

179

عضو جدید
کاربر ممتاز
فروردین (ماه فروهر‌ها) :
فروردین نام نخستین ماه فصل بها ر و روز نوزدهم هر ماه در گاه شماری اعتدالی خورشیدی است.

در گاه شمار ایرانی سال با لحظه گذر زمین از نقطه اعتدال بهاره كه درازای روز با شب برابر است، آغاز می‌شود در اسطوره‌های ایرانی پنج روز پیش و پنج روز پس از نوروز فروهر‌ها به زمین می‌آیند تا روان انسان را تازه كنند. همان گونه كه جهان خموده از زمستان به حركتی تا بلندای رسیدن در می‌آید.


در اوستا و پارسی باستان فرورتینام، در پهلوی فرورتین و در فارسی فروردین گفته شده كه به معنای فروردهای پاكان و فروهرهای ایرانیان است.


واژه ی فروهر (فرورد، فرورتی و فروشی به معنی راهنما) نام ذره‌ای از ذات خداوندی است كه برای راهنمایی باشندگان به سوی خداوند درون آنها نهاده شده است. روان راستكاران با فروهرشان یكی می‌شود. به سخنی دیگر انسان قطره‌ای كوچك از دریای خداوند است كه پس از پالایش دریایی می‌شود به كوچكی یك قطره.


در جشن فروردینگان (نوزدهم فروردین) ایرانیان به آرامگاه‌ها رفته از خداوند برای چنین بخششی سپاسگزاری، برای درگذشتگان درخواست شادی روان و برای خود آرزوی راستكاری می‌كرده‌اند.


بنا به عقیده پیشینیان، ده روز پیش از آغاز هر سال، فروهر در گذشتگان كه با روان و وجدان از تن جدا گشته، برای سركشی خان و مان دیرین خود فرود می آیند و ده شبانه روز روی زمین به سر می برند. به مناسبت فرود آمدن فروهرهای نیكان، هنگام نوروز را جشن فروردین خوانده اند. فروهران در ده روز آخر سال بر زمین هستند و بامداد نوروز پیش از بر آمدن آفتاب، به دنیای دیگر می روند.


اردیبهشت (اشا وهیشتا = بهترین هنجار، راه و قانون) :


اردیبهشت نام دومین ماه سال و روز دوم هر ماه در گاه شماری اعتدالی خورشیدی است.
طبیعت ایران در این هنگام بهترین و زیبا‌ترین حالت خود را داشته، از بهترین هنجار برخوردار است همانگونه كه به هنجارترین چیزها زیباترین چیزهاست.گاتها آموزش می‌دهد كه خداوند هنجاری به نام اشا بر جهان استواركرده‌ است. پیامد شناخت این هنجار دانش نام دارد؛ دانشی كه انسان را توانا و پیروز می‌كند، ولی خرسندی زمانی به دست می‌آید كه انسان همراه با اشا از بهمن نیز برخوردار باشد.


در اوستا اشاوهیشتا و در پهلوی اشاوهیشت و در فارسی اردیبهشت گفته شده كه كلمه ای است مركب از دو جزء: جزء اول اشا از جمله لغاتی است كه معنی آن بسیار منبسط است، راستی و درستی، تقدس، قانون و آئین ایزدی، پاكی ... و بسیار هم در اوستا به كار برده شده است. جزء دیگر این كلمه كه واژه وهیشت باشد. صفت عالی است به معنای بهترین، بهشت فارسی به معنی فردوس از همین كلمه است. در مجموع این كلمه به بهترین راستی و درستی است.


در عالم روحانی نماینده صفت راستی و پاكی و تقدس اهورامزداست و در عالم مادی نگهبانی كلیه آتش های روی زمین به او سپرده شده است.

در معنی تركیب لغت اردیبهشت مانند بهشت هم آمده است.


خرداد (رسایی و كمال) :


خرداد نام سومین ماه سال و روز ششم در گاه شمار اعتدالی خورشیدی است.بنابر چرخه‌های بلند مدت آب و هواشناختی ایران در این ماه از سال سیلاب‌های بهاری فرو نشسته‌ و كم آبی‌های تابستانی هنوز فرا نرسیده است؛ بنابراین منابع طبیعی آب در بهترین حالت خود هستند. بچه‌های جانوران دوره حساس نوزادی را پشت سر گذاشته و شكوفه‌ها میوه شده‌اند.


در اوستا و پارسی باستان هئوروتات، در پهلوی خردات و در فارسی خورداد یا خرداد گفته شده كه كلمه ای است مركب از دو جزء: جزء هئوروه كه صفت است به معنای رسا، همه، درست، و كامل؛ دوم تات كه پسوند است برای اسم مونث، بنابراین هئوروتات به معنای كمال و رسایی است. ایزدان تیرو باد و فروردین از همكاران خرداد می باشند. خرداد نماینده رسایی و كمال اهورامزداست و در گیتی به نگهبانی آب گماشته شده است.در اسطوره‌های ایرانی نگهداری از آب ها و زندگان، در برابر دیو تشنگی به این امشاسپند سپرده شده است.


تیر (ایزد باران، ستاره تیشتر، شعرای یمانی) :


تیر نام چهارمین ماه سال و روز سیزدهم هر ماه گاه شماری اعتدالی خورشیدی است.
در چرخه‌های بلند مدت هواشناسی ایران بیشترین تبخیر و كمترین بارش در این ماه روی می‌دهد، ولی به هر روی نم بارانی می ‌بارد. از سوی دیگر ستاره تیر در این هنگام طلوع می‌كند كه ستاره شناسان ایران باستان آن را قرین باران می‌دانستند.در اوستا تیشریه، در پهلوی تیشتر و در فارسی صورت تغییر یافته آن یعنی تیر گفته شده كه یكی از ایزدان است و به ستاره شعرای یمانی اطلاق می شود.

فرشته مزبور نگهبان باران است و به كوشش او زمین پاك، از باران بهره مند می شود و كشتزارها سیراب می گردد. تیشتر را در زبانهای اروپایی سیریوس خوانده اند.هر گاه تیشتر از آسمان سر بزند و بدرخشد مژده ریزش باران می دهد. این كلمه را نباید با واژه عربی به معنی سهم اشتباه كرد.

در این اسطوره ی ایرانی دیو اَپَ ‌ئوشه آب‌ها را بخار و در آسمان زندانی می‌كند. ایزد تیر پس از كشمكش‌های بسیار این دیو را شكست می‌دهد.

بدین گونه آبها آزاد شده، باران می‌بارد.

در تاریخ اسطوره‌ای ایران چندین جنگ بزرگ به دلیل بارش باران در این ماه به آشتی انجامید. از رویدادهای اسطوره‌ای این ماه پرتاب تیر بوسیله آرش است كه برای مشخص كردن مرز ایران و توران و پایان جنگی درازمدت انجام شد. از آنجا كه آرش راستكار و ایرانیان خداپرستانی بر حق بودند، ایزد باد تیر آرش را تا كرانه جیحون برده، همراه با آن سختی و غم را از دل و جان ایرانیان دور می‌سازد. در جشن تیرگان (دهم تیر ماه) كه برابر با انقلاب تابستانه است، مردم پس از سپاسگزاری از خداوند و آرزوی افزایش بارش با شادی به یكدیگر آب می‌پاشیده‌اند كه نمادی از باران است.

همچنین در این روز هفت رشته رنگین را به هم تابیده نخ هفت رنگی (نماد هفت رنگ یا نو‎ع درد و رنج) به نام تیرو (به یاد تیر آرش) درست كرده، دور مچ دست چپ خود گره می زده‌اند. سپس در روز باد بر سر یك بلندی این تیرو را به باد می‌سپرده‌اند تا همچون تیر آرش سختی و رنج را از ایشان دور كند.


مرداد (بی‌مرگی و جاودانگی) :

امرداد نام پنجمین ماه سال و روز هفتم هر ماه در گاه شماری اعتدالی خورشیدی است.
در اوستا امرتات، در پهلوی امرداد و در فارسی امرداد گفته شده كه كلمه ای است مركب از سه جزء:


اول ا ادات نفی به معنی نه، دوم مرتا به معنی مردنی، نیست و نابود شدنی و سوم تات كه پسوند و دال بر مونث است. بنابر این امرداد یعنی بی مرگی و آسیب ندیدنی یا جاودانی. پس واژه مرداد به غلط استعمال می شود؛ و گویش اشتباه مرداد به معنی مرگ و نابودی به دو دلیل ناپسند است. نخست آنكه امرداد از نام‌ها و جلوه‌های خداوند و اشتباه در گفتن آنها بسیار ناپسندیده است. دو دیگر آنكه مرگ و نابودی نام زیبایی نیست و با فرهنگ پیشبرنده ایرانی هم‌خوانی ندارد.


در ادبیات مزدیسنا امرداد یكی از امشاسپندان است كه نگهبانی نباتات با اوست. در مزدیسنا شخص باید به صفات مشخصه پنج امشاسپند دیگر كه عبارتند از :

نیك اندیشی، صلح و سازش، راستی و درستی، فروتنی و محبت به همنوع، تامین اسایش و امنیت بشر مجهز باشد تا به كمال مطلوب همه كه از خصایص امرداد است نایل گردد.
در فرهنگ ایرانیان گیاه و سبزی، نماد بی‌مرگی بوده است. زیرا گیاهان عمری بسیار دراز دارند و هرسال دوباره تازه و شاداب جوانه می‌زنند. از سوی دیگر گیاه با تامین هوای پاك و خوراك به دیگر زندگان، زندگی می‌بخشد. در این هنگام از سال گیاهان در بهترین وضعیت رشد سبزینه‌ای خود هستند.


شهریور (شهریاری نیك و برگزیدنی، سلطه و قدرت نیك) :


شهریور نام ششمین ماه سال و روز چهارم هر ما در گاه شماری اعتدالی خورشیدی است.
در اوستا خشتروئیریه، در پهلوی شتریور و در فارسی شهریور می دانند. كلمه ای است مركب از دو جزء: خشتر كه در اوستا و پارسی باستان و سانسكریت به معنی كشور و پادشاهی است و جزء دوم صفت است از ور به معنی برتری دادن وئیریه یعنی برگزیده و آرزو شده و جمعا یعنی كشور منتخب یا پادشاهی برگزیده. این تركیب بارها در اوستا به معنی بهشت یا كشور آسمانی اهورامزدا آمده است.


خداوند تنها شهریار دو جهان است. اگر انسان آن گونه كه شایسته است پرورش یابد، بر همه چیز شهریار بوده، نمی‌گذارد چیزی بر او سلطه داشته باشد. در گاتها نیز رابطه‌ی انسان با خدا رابطه‌ی دلداده و دلدار یا استاد و شاگرد است.


شهریور در جهان روحانی نماینده پادشاهی ایزدی و فر و اقتدار خداوندی است و در جهان مادی پاسبان فلزات. چون نگهبانی فلزات با اوست، او را دستگیر فقرا و ایزد رحم و مروت خوانده اند. روایت شده است شهریور آزرده و دلتنگ می شود از كسی كه سیم و زر را بد به كار اندازد یا بگذارد كه زنگ بزند.


مهر (پیوستن با مهربانی) :


نگهبانی ماه هفتم و روز شانزدهم هر ماه را به عهده ایزد مهر است.
زمین در این هنگام از نقطه اعتدال پاییزه می‌گذرد بنابراین درازای روز با شب برابر می‌شود. گرمای خورشید نه چون تابستان بسیار است و نه چون زمستان اندك. حیوانات و حشرات نیز در این ماه جفت‌گیری می‌كنند. در اسطوره‌های ایرانی گرما و نور خورشید را ایزد مهر می دانستند.
در سانسكریت میترا، در اوستا و پارسی میثر، و در پهلوی میتر، و در فارسی مهر گفته می شود، كه از ریشه سانسكریت آمده به معنی پیوستن.


اغلب خاورشناسان معنی اصلی مهر را واسطه و میانجی ذكر كرده اند. مهر واسطه است میان آفریدگار و آفریدگان. میثره در سانسكریت به معنی دوستی و پروردگار و روشنایی و فروغ است و در اوستا فرشته روشنایی و پاسبان راستی و پیمان است. مهر، ایزد هماره بیدار و نیرومند است و برای یاری كردن راستگویان و بر انداختن دروغگویان و پیمان شكنان در تكاپوست. مهر از برای محافظت عهد وپیمان و میثاق مردم گماشته شده است.


از این رو فرشته فروغ و روشنایی نیز هست كه هیچ چیز از او پوشیده نمی ماند. برای آنكه از عهده نگهبانی برآید اهورامزدا به او هزار گوش و ده هزار چشم داده است. مقام مهر در بالای كوه هرااست، آنجایی كه نه روز است و نه شب ، نه گرم است و نه سرد، نه ناخوشی و نه كثافت. مهر از آنجا بر ممالك آریایی نگران است. این آرامگاه، خود به پهنای كره زمین است یعنی مهر در همه جا حاضر است و با شنیدن آوای ستمدیدگان آگاه گشته به یاری آنان می شتابد.


آیین مهر در دین مسیح نیز مشهود است. ایزد مهر در اصل به جز ایزد خورشید بوده است اما بعدها آن دو را یكی دانسته اند. مورخان یونانی مهر را به نام میترس یاد كرده اند و ذكر كرده اند كه ایرانیان خورشید را به اسم میترس می ستایند. از این خبر پیداست كه در یك قرن پیش از میلاد مسیح، آن دو با یكدیگر خلط شده اند.ایرانیان مهرپرور و عدالت خواه، جشن مهرگان را نوروز خاصه می‌نامیده‌اند.


آبان (آب‌ها) :


در اوستا آپ در پارسی باستان آپی و در فارسی آب گفته می شود.در اوستا بارها آپ به معنی فرشته نگهبان آب استعمال شده و همه جا به صیغه جمع آمده است.


نام ماه هشتم از سال خورشیدی و نام روز دهم از هر ماه را، آبان می دانند. ایزد آبان موكل بر آهن است و تدبیر امور و مصالح ماه به او تعلق دارد. به سبب آن كه زو كه یكی از پادشاهان ایران بود در این روز با افراسیاب جنگ كرده، او را شكست داده، تعقیب نموده و از ملك خویش بیرون كرد، ایرانیان این روز را جشن می گیرند، دیگر آنكه چون مدت هشت سال در ایران باران نبارید مردم بسیار تلف گردید و بعضی به ملك دیگر رفتند. عاقبت در همین روز باران شروع به باریدن كرد و بنابراین ایرانیان این روز را جشن كنند.


آفتاب در این ماه در برج عقرب یا كژدم قرار می گیرد.در این ماه از سال به طور معول باران می‌بارد. آبان، در گاه شماری باستانی این ماه آغاز زمستان بزرگ بوده است.


آذر (آتش) :


در اوستا آتر و آثر، در پارسی باستان و پهلوی آتر و در فارسی آذر می گویند. آذر فرشته نگهبان آتش و یكی از بزرگترین ایزدان است.


آریائیان(هندوان و ایزدان) بیش از دیگر اقوام به عنصر آتش اهمیت می دادند. ایزد آذر نزد هندوان، آگنی خوانده شده و در ودا (كتاب كهن و مقدس هندوان) از خدایان بزرگ به شمار رفته است.آفتاب در این ماه در برج قوس یا كماندار قرار می گیرد؛ و سرما به اندازه‌ای است كه باید آتش روشن كرد.


دی (دادار، دانای آفریننده) :


در اوستا داثوش یا دادها به معنی آفریننده ، دادار و آفریدگار است و غالباً صفت اهورامزدا است و آن از مصدر دا به معنی دادن و آفریدن است.


در خود اوستا صفت دثوش(=دی) برای تعیین دهمین ماه استعمال شده است. در میان سی روز ماه، روزهای هشتم و بیست و سوم به دی(آفریدگار، دثوش)موسوم است. برای این كه سه روز موسوم به دی با هم اشتباه نشوند نام هر یك را به نام روز بعد می پیوندند. مثلا روز هشتم را دی به آذر و روز پانزدهم را دی به مهر و ...


دی نام ملكی است كه تدبیر امور و مصالح روز و ماه دی به او تعلق دارد.
در این هنگام از سال كه با انقلاب زمستانه همراه است، كوتاه ترین روزها و بیشترین سرما زندگی مردم و جانوران را آن چنان با خطر روبرو می‌سازد كه تنها خداوند می تواند آن ها را در امان نگه‌ دارد. از سوی دیگر همه ی كارهای كشاورزی و بیشتر كارهای دامداری تعطیل است و بهترین راه برای گذراندن این شب‌های بلند و سرد، نیایش به درگاه خداوند است. در این ماه چهار جشن دیگان در روزهای اورمزد، دی به آذر، دی به مهر و دی به دین برگزار می‌شود.

نخستین روز این ماه یعنی اورمزد و دی ماه (25 آذر ماه در گاه شمار امروزی) برابر با شب یلدا است. این باور وجود داشته‌ است كه پس از مهرگان، مهر (گرما و نور خورشید) رو به نابودی می رود تا آن كه در اورمزد و دی ماه دوباره متولد می‌شود. واژه آرامی یلدا این نكته را نشان می دهد. در فرهنگ اروپایی پس از جایگزین شدن مسحیت به جای مهرپرستی، این آیین تولد، به نام تولد مسیح برگزار می شده است.


بهمن (منش نیك) :


در اوستا وهومنه ، در پهلوی وهومن، در فارسی وهمن یا بهمن گفته شده كه كلمه ای است مركب از دو جزء: وهو به معنی خوب و نیك و مند از ریشه من به معنی منش است؛ پس یعنی بهمنش، نیك اندیش و نیك نهاد.


نخستین آفریده اهورامزدا است و یكی از بزرگترین ایزدان مزدیسنا. در عالم روحانی مظهر اندیشه نیك و خرد و توانایی خداوند است. انسان را از عقل و تدبیر بهره بخشید تا او را به آفریدگار نزدیك كند.


یكی از وظایف بهمن این است كه به گفتار، نیكی را تعلیم می دهد و از هرزه گویی باز می دارد. خروس كه از مرغكان مقدس به شمار می رود و در سپیده دم با بانگ خویش دیو ظلمت را رانده، مردم را به برخاستن و عبادت و كشت و كار می خواند، ویژه بهمن است.همچنین لباس سفید هم از آن وهمن است.


بنا به نوشته ابوریحان بیرونی، جانوران سودمند به حمایت بهمن سپرده شده اند و كشتار در بهمن روز منع شده است.بهمن اسم گیاهی است كه به ویژه در جشن بهمنجه خورده می شود؛ در طب نیز این گیاه معروف است.


در هات 28 بند 1 از گاتها در نماز آرزو می‌شود كه برای خرسندی جهان همه كارهایمان با اشا و خردمان با منش نیك همگام باشد.


با نگاهی به طبیعت ایران می بینیم كه زایش بسیاری از جانوران سودمند اهلی و وحشی پس از جشن سده (جشن سوختن آتش) روی می‌دهد. جشن سده كه به نظر می رسد جشن آغاز سال نو كشاورزی بوده باشد در روز مهر ایزد این ماه برگزار می‌شود. درگذشته نخستین كار برای آغاز كشاورزی كندن بوته‌های بیابانی و سوزاندن آنها بود. امروزه نیز بسیاری از كارهای كشاورزی و باغبانی پس از سده آغاز می شود.



 

179

عضو جدید
کاربر ممتاز
ادامه ...

ادامه ...

اسفند (آرامش افزاینده، پارسایی مقدس) :


دراوستا اسپنتا آرمیتی، در پهلوی اسپندر، در فارسی سپندار مذ، سفندارمذ، اسفندارمذ و گاه به تخفیف سپندار و اسفند گفته شده است. اسفند یا سپنتا آرمیتی، آرامشی است كه از عشق و ایمان سرچشمه می گیرد.


در ادبیات اوستایی این جلوه اهورایی به صورت مادینه (مونث) به كار برده شده است. بنابراین در اسطوره‌های ایرانی این امشاسپند نگهبان زن و زمین به شمار می رفته است. در بندهشن آمده كه زن نیك چون زمین نیك سختی‌ها را می گوارد و بر شیرین می دهد. از این روی جشن اسپندگان (29 بهمن ماه امروزی) ویژه ی زنان بوده است. در این روز مردها با دادن هدیه به زنان از ایشان قدردانی می‌كرده‌اند.


ابوریحان بیرونی از این جشن با نام مردگیران یاد كرده می‌آورد كه دختران شوی (شوهر) مورد علاقه خود را در این روز برمی‌گزیده‌اند.


سپندارمذ، موظف است كه همواره زمین را خرم ، آباد، پاك و بارور نگه دارد، هر كه به كشت و كار بپردازد و خاكی را آباد كند، خشنودی اسپندارمذ را فراهم كرده است. آسایش در روی زمین، سپرده به دست اوست و خود زمین نیز نماینده این ایزد بردبار و شكیباست و مخصوصاً مظهر وفا و اطاعت و صلح و سازش است.


بیدمشك گل مخصوص سپندارمذ می باشد.


اینك كه معنی نام‌های ماه را دانستیم باری دیگر به چرخه سال باز می‌گردیم ولی اینبار با دیدی دیگر سال را از زمستان آغاز می‌كنیم. شاید بتوان زمستان را همانند آغاز آفرینش دانست. زمانی كه تنها خداوند بود و خواست كه روزگار جهان با فروغ آسایش و آرامش روشن باشد. پس نخست روشنایی را آفرید. آنگاه با خرد خود آیین راستی (هنجار هستی- اشا) را آفرید و بهترین منش (بهمن) را استوار كرد (هات 31 بند 7 گاتها).

از آنجا كه در بیشتر موارد بهمن به صورت نرینه (مذكر) بكار برده شده شاید بتوان آنرا همانند پدر دانست. پدری كه از دانش و خرد، منشی نیك دارد. شاید بتوان اسفند را نیز همانند مادر دانست، زیرا از دیدگاه دستور زبان این جلوه خداوندی همواره به صورت مادینه (مونث) بكار برده شده است. مادری كه از دانش، دلدادگی و ایمان به خدا آرامشی افزاینده (اطمینان قلب) دارد.


 

linux_0011

عضو جدید
شش عدد حاكم بر كل جهان کدام است؟!

شش عدد حاكم بر كل جهان کدام است؟!

شش عدد بر كل جهان حاكم است كه از زمان انفجار بزرگ شكل گرفته اند. اگر هر كدام از اين اعداد با مقدار فعلي آن كمي فرق داشت، هيچ ستاره، سياره يا انساني در جهان وجود نداشت. قوانين رياضي عامل تحكيم ساختار جهان است. اين قاعده فقط شامل اتم ها نمي شود، بلكه كهكشان ها، ستاره ها و انسان ها را نيز در برمي گيرد. خواص اتم ها ـ از جمله اندازه و جرمشان، انواع مختلفي كه از آنها وجود دارد و نيروهايي كه آنها را به يكديگر متصل مي كند ـ عامل تعيين كننده ماهيت شيميايي جهاني است كه در آن به سر مي بريم. تعداد بسيار اتم ها به نيروها و ذرات داخل آنها بستگي دارد. اجرامي را كه اخترشناسان مورد بررسي قرار مي دهند ـ سيارات، ستارگان و كهكشان ها ـ توسط نيروي گرانش كنترل مي شوند و همه اين موارد در جهان در حال گسترشي روي مي دهد كه خواصش در لحظه انفجار بزرگ اوليه(Bigbang) در آن تثبيت شده است. علم با تشخيص نظم و الگوهاي موجود در طبيعت پيشرفت مي كند، بنابراين پديده هاي هر چه بيشتري را مي توان در دسته ها و قوانين عام گنجاند. نظريه پردازان در تلاشند اساس قوانين فيزيكي را در مجموعه هاي منظمي از روابط و چند عدد خلاصه كنند. هنوز هم تا پايان كار راه زيادي باقيمانده است، اما پيشرفت هاي به دست آمده نيز چشمگيرند. در آغاز قرن بيست و يكم، شش عدد معرفي شدند كه به نظر مي رسد از اهميت فوق العاده اي برخوردارند.
دو تا از اين اعداد به نيروهاي اساسي مربوط مي شوند؛ دو تاي ديگر اندازه و «ساختار» نهايي جهان ما را تثبيت مي كند و بيانگر آن هستند كه آيا جهان براي هميشه امتداد مي يابد يا خير؛ و دو عدد باقيمانده بيانگر خواص خود فضا هستند. اين شش عدد با يكديگر« نسخه»اي را براي جهان تشكيل مي دهند. گذشته از اين جهان نسبت به مقدار اين شش عدد بسيار حساس است: اگر يكي از اين اعداد تنظيم نشده باشد، آن وقت نه ستاره اي در جهان وجود مي داشت و نه حياتي.
سه تا از اين اعداد (كه به جهان در مقياس بزرگ وابسته است) به تازگي با دقت زياد اندازه گيري شده است. سر برآوردن حيات انسان در سياره زمين حدود 5/4 5.6 ميليارد سال به درازا كشيده است. حتي پيش از آنكه خورشيد ما و سيارات گرداگرد آن تشكيل شوند، ستاره هاي قديمي تر، هيدروژن را به كربن، اكسيژن و ديگر اتم هاي جدول تناوبي تبديل مي كردند. اين فرآيند حدود ده ميليارد سال به درازا كشيده است. اندازه جهان قابل مشاهده تقريباً برابر فاصله اي است كه نور بعد از انفجار بزرگ پيموده است بنابراين اين جهان قابل مشاهده كنوني بايد بيش از 10 ميليارد سال نوري وسعت داشته باشد.(X=Ct ,t=1*3600*24*365,C=3*10^8) بسياري از مناقاشات پردامنه و طولاني مباحث كيهان شناختي امروزه ديگر پايان يافته، و در مورد بسياري از مواردي كه پيش از اين موضوع بحث بودند، ديگر مناظره اي صورت نمي گيرد.
اينشتين در يكي از مشهورترين كلمات قصار خود مي گويد: «غيرقابل درك ترين چيز در مورد جهان، قابل درك بودن آن است.» وي در اين عبارت بر شگفتي خود در مورد قوانين فيزيك كه ذهن ما نسبتاً با آنها خو گرفته و تا حدودي با آنها آشناست تاكيد مي كند، قوانيني كه نه فقط در روي زمين بلكه در دوردست ترين كهكشان ها هم مصداق دارد. نيوتن به ما آموخت همان نيرويي كه سيب را به سمت زمين مي كشد، ماه و سيارات را در مدار خود به گردش در مي آورد. هم اكنون مي دانيم همين نيروست كه عامل تشكيل كهكشان ها است و همين نيروست كه باعث مي شود ستاره ها به سياهچاله تبديل شوند.
قوانين فيزيكي و هندسه ممكن است در جهان هاي ديگر متفاوت باشد. چيزي كه جهان ما را از ساير جهان ها متمايز مي كند ممكن است همين شش عدد باشد.
1- عدد كيهاني امگا نشان دهنده مقدار ماده ـ كهكشان ها، گازهاي پراكنده و «ماده تاريك» ـ در جهان ماست. امگا اهميت نسبي گرانش و انرژي انبساط در جهان را به ما ارائه مي دهد جهاني كه امگاي آن بسيار بزرگ است، بايستي مدت ها پيش از اين درهم فرورفته باشد، و در جهاني كه امگاي آن بسيار كوچك است، هيچ كهكشاني تشكيل نمي شود. تئوري تورم انفجار بزرگ مي گويد، امگا بايد يك باشد؛ هر چند اخترشناسان درصددند مقدار دقيق آن را اندازه بگيرند.

2- اپسيلون بيانگر آن است كه هسته هاي اتمي با چه شدتي به يكديگر متصل شده اند و چگونه تمامي اتم هاي موجود در زمين شكل گرفته اند. مقدار اپسيلون انرژي ساطع شده از خورشيد را كنترل مي كند و از آن حساس تر اينكه، چگونه ستارگان، هيدروژن را به تمامي اتم هاي جدول تناوبي تبديل مي كنند، به دليل فرآيندهايي كه در ستارگان روي مي دهد، كربن و اكسيژن عناصر مهمي محسوب مي شوند ولي طلا و اورانيوم كمياب هستند. اگر مقدار اپسيلون 006/ يا 008/ بود ما وجود نداشتيم. عدد كيهاني e توليد عناصري را كه باعث ايجاد حيات مي شوند ـ كربن، اكسيژن، آهن و… يا ساير انواع كه باعث ايجاد جهاني عقيم مي شود را كنترل مي كند.

3- اولين عدد مهم تعداد ابعاد فضا است. ما در جهاني سه بعدي زندگي مي كنيم. اگر D برابر دو يا چهار بود امكان تشكيل حيات وجود نداشت. البته زمان را مي توان بعد چهارم فرض كرد، اما بايد در نظر داشت بعد چهارم از لحاظ ماهيت با ساير ابعاد تفاوت اساسي دارد چرا كه اين بعد همانند تيري رو به جلو است، ما فقط مي توانيم به سوي آينده حركت كنيم.

4- چرا جهان پيرامون اين چنين وسيع است كه در طبيعت عدد مهم و بسيار بزرگي وجود دارد. N نشان دهنده نسبت ميان نيروي الكتريكي است كه اتم ها را كنار يكديگر نگاه مي دارد و نيروي گرانشي ميان آنهاست. اگر اين عدد فقط چند صفر كمتر مي داشت، فقط جهان هاي مينياتوري كوچك و با طول عمر كم مي توانست به وجود آيد. هيچ موجود بزرگ تر از حشره نمي توانست به وجود آيد و زمان كافي براي آنكه حيات هوشمند به تكامل برسد در اختيار نبود.

5- هسته اوليه تمام ساختارهاي كيهاني ـ ستاره ها، كهكشان ها و خوشه هاي كهكشاني ـ در انفجار بزرگ اوليه تثبيت شده است. ساختار يا ماهيت جهان به عدد Q كه نسبت دو انرژي بنيادين است، بستگي دارد. اگر Q كمي كوچك تر از اين عدد بود جهان بدون ساختار بود و اگر Q كمي بزرگ تر بود، جهان جايي بسيار عجيب و غريب به نظر مي رسيد، چرا كه تحت سيطره سياهچاله ها قرار داشت.

6- اندازه گيري عدد لاندا در بين اين شش عدد، مهم ترين خبر علمي سال 1998 بود، اگرچه مقدار دقيق آن هنوز هم در پرده ابهام قرار دارد. يك نيروي جديد نامشخص ـ نيروي «ضدگرانش» كيهاني ـ ميزان انبساط جهان را كنترل مي كند. خوشبختانه عدد لاندا بسيار كوچك است. در غير اين صورت در اثر اين نيرو از تشكيل ستارگان و كهكشان ها ممانعت به عمل مي آمد و تكامل كيهاني حتي پيش از آنكه بتواند آغاز شود، سركوب مي شد.

آدرس مقاله به زبان انگلیسی : http://www.firstscience.com/site/articles/blackholes.asp

"ما خلق الله السماوات و الارض و ما بینهما الا بالحق و اجل مسمی "(روم آیه 8)
"ان ربکم الله الذی خلق السموات و الارض فی ستته ایام ثم استوی علی العرش" (اعراف آیه 54)
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
شما میفرمایید جهان و نه کره زمین 20 میلیون سال پیش در اثر بینگ بنگ بوجود آمد ؟!!اولا این آمار شما غلط است چون فقط عمر جوانترین کهکشان که همان کهکشان راه شیریست بیشتر از زمانی است که مرقوم داشته اید برای اینکه بدانید در بیان عمر جهان اشتباه می کنید باید بگویم شما شاهد نورهایی از ستارگان در آسمان هستید که تا به شما رسیده میلیونها سال نوری را پشت سر گذاشته اند پس بهتر است عمر زمین را تغییر دهید!
دوم اینکه بفرمایید قبل از بینگ بنگ چی بوده ؟!!هیچی ؟ یا یه چیز دیگه ؟ اگر قبل از بینگ بنگ هیچی یا عدم وجود داشته بفرمایید عدم چیست ؟ آیا عدم نوعی هستی است ؟
یه ذره بیشتر تدبر نمایید
خرد نگهدارت
جهان چيست؟ جهان سازماني كامل پويا است . اين جهان روزي آغاز شد - شايد با يك انبساط بزرگ ناگهاني ماده- و ممكن است روزي پايان يابد - ما نمي دانيم ! در همين زمان (بين آغاز و پايان ) با انبساط بيشتر جهان كهكشان ها از يكديگر دورتر و دورتر مي شوند . جهان با فعاليت و حركت در حال بزرگ شدن است . ستاره ها در تمام طول زندگيشان منقبض مي شوند ، منبسط مي شوند و منفجر مي شوند . سيارات به دور ستاره ها در حال گردشند. كهكشان ها مي چرخند و ستاره هاي دنباله دار و خرد سيارك ها در منظومه شمسي در حال حركت بر روي مدار خود هستند .عناصر ،اتمها ،مولكول ها و ذره ها پيوسته بر يكديگر اثر مي گذارند و تغيير مي كنند . موجهاي الكترومغناطيس همه جا هستند (ما براي ديدن آنها بايد بيرون از محوطه وجوديشان باشيم) ممكن است همه جهان از ماده سياه ساخته شده باشد كه ما در اين مورد مطمئن نيستيم . علم كيهان شناسي چيست؟ علم كيهانشناسي در مورد چگونگي تكامل و ساختار جهان توضيح مي دهد. اين علم شامل سوالات بزرگي مي شود . مثل : آغاز جهان چگونه بوده است ؟ آيا جهان به پايان خواهد رسيد ؟ پايان جهان چگونه خواهد بود ؟ اجزا تشكيل دهنده جهان چه تاثيري برهم ميگذارند ؟ آيا جهان مرز دارد؟ و ... امروزه تئوريهاي مبني بر مشاهده دقيق ساختار جهان،مطالعه و بحث در مورد ان وجود دارد كه رياضيات و فيزيك پايه هاي اساسي آنها هستند . جهان چگونه آغاز شد؟ رايجترين تئوري در مورد خلق جهان تئوري انفجار بزرگ است. اين تئوري عقيده بسياري از دانشمندان بويژه ادوين هابل اخترشناس مشهور قرن بيستم است . انفجار بزرگ مي گويد كه جهان بوسيله يك موج سنگين انرژي و ماده 10 تا 20 ميليون سال پيش بو جود آمده است . انفجار بزرگ شكل گيري گازها و ذرات موجود در آسمان و هر چيز ديگري كه در آن يافت مي شود را نشان مي دهد . اين تئوري همچنين انبساط جهان در آينده را بيان ميكند و نيز دور شدن همه اجزا آسمان ، كهكشانها ،ستاره ها و سيارات و هر چه در آن است . چه نوع ذراتي در انفجار بزرگ خلق شدند؟ در نتيجه انفجار نخستين واكنش سريع آغاز شد و ذرات بسيار كوچك تشكيل شدند (دانشمندان مي گويند كه انفجار بزرگ يك انفجار نبود بلكه يك موج عظيم بود ) و بعد بلافاصله جز اتمي ذرات بو جود آمد (براي خلق پروتون و نوترون ) هيدروژن و هليوم اولين اتمها بودند . از تاثير اين دو عنصر اساسي بر يكديگر همه مواد ديگر - از جمله خود شما - بو جود آمدند. جهان چگونه منبسط مي شود ؟ متاسفانه ما نمي توانيم بيرون از جهان برويم تا مشاهده كنيم كه جهان چگونه منبسط مي شود اما مي توانيم آن را تجسم كنيم اگر يك بادكنك را با گذاشتن نقطه هايي علامت گذاري مي كنيم و بعد آنرا باد كنيم نقطه ها از يكديگر دورتر مي شوند و اين درست مثل اتفاقي است كه در جهان براي كهكشانها رخ مي دهد. آيا انبساط جهان در آينده ادامه خواهد داشت ؟ يك نظريه رايج مي گويد اين امر به چگونگي پيدا شدن مواد فيزيكي در جهان مربوط است - وما مطمئن نيستم كه چه مقدار ماده در جهان وجود دارد . مقدار ماده اي كه براي ثابت نگه داشتن جهان لازم است امگا نام دارد .امگا يك كميت مجهول فرضي از ماده است . اما دانشمندان مي خواهند كه اگر مقدار ماده از امگا كمتر يا بيشتر باشد چه اتفاقي مي افتد؟ اگر ماده كمتر از امگا جهان منبسط خواهد شد سرد تر و قسمت هاي آن از هم دورتر و دورتر مي شوند. ستاره ها احتمالا خاموش خواهند شد . زندگي همه مواد با سياه شدن و سرد شدن و دور شدن از يكديگر خواهد بود.اين مفهوم انبساط جهان را طبق نظريه باز بيان مي كند . اگر ماده بيشتر از مقدار امگا باشد ، نيروهاي گرانشي (هر ذره ماده ذره هاي ديگر را به سوي خود مي كشد .) خيلي زود يا به آهستگي و خيلي دير انبساط را متوقف مي كند و باعث مي شود ماده در هم فرو بريزد و جهان شروع به منقبض شدن كند . در بعضي نقاط جهان روي خودش سقوط مي كند . اين مفهوم به نظريه جهان بسته معروف است . به طور كلي به نام Big Crunch شهرت يافته است. در آخر جهان Big Crunch چگونه خواهد شد؟ ما مطمئنا نمي دانيم در آخر جهان چه پيش خواهد آمد اين تئوري به جاذبه اي كه باعث شده همه چيز در جهان منقبض شده ودر خودش فرو بريزد مربوط است . دو نتيجه را دانشمندان به طور كلي پيشنهاد مي كنند : يكي تمام جهان در خودش فرو مي ريزد و در يك لحظه جهان به سياه چاله تبديل خواهد شد و اين آخر جهان خواهد بود و ديگر اينكه Big Crunch منجر به انفجار بزرگ ديگري خواهد شد و در نتيجه جهان ديگري به وجود خواهد آمد (يا جهاني مشابه جهان ما ) p30world
 

farzan-shz

عضو جدید
کاربر ممتاز
آسمان امشب شهاب باران است

آسمان امشب شهاب باران است

آسمان امشب شهاب باران است;)

شهابي برساوشي در آسمان قابل رؤيت خواهد بود.

بارش شهابي برساوشي هر ساله در روزهاي 21 و 22 مرداد رخ مي‌دهد و در آسمان شب قابل رؤيت است.

از ساعت 22 چهارشنبه 21 مرداد تا 30 دقيقه بامداد پنج شنبه 13 آگوست (22 مرداد) اين بارش شهابي به اوج خود مي‌رسد البته از آنجا كه ماه امشب 55 درصد روشنايي دارد، نمي‌توان شهاب‌هاي كم نور را رصد كرد.
اخترشناسان براي بارش شهابي امسال تخمين زده‌اند كه در هر ساعت 100 شهاب را مي‌توان با توجه به نور ماه در آسمان رصد كرد.

شهاب‌ها قطعات سنگي اغلب كوچكي هستند كه با ورود به جو زمين و سوختن شديد، براي لحظه‌اي در آسمان به صورت نقطه‌اي درخشان و متحرك با سرعت زياد ديده مي‌شوند و سريع ناپديد مي‌شوند.

منشأ بارش‌هاي شهابي، ستاره‌هاي دنباله‌دار هستند و زماني كه مدار زمين با مدار دنباله‌داري تقاطع داشته باشد ذرات باقي مانده از آن دنباله‌دار در جو زمين مي‌سوزد كه ما آن را بارش شهابي مي‌ناميم.

دنباله‌دار سازنده‌ بارش شهابي معمولا هر 130 سال يكبار مدار خود را تغذيه مي‌كند و تغذيه كردن به اين معني است كه اين دنباله‌دار هر 130 سال يكبار دور خود را كامل مي‌كند.

كانون بارش شهابي برساوشي را صورت فلكي برساوش و ذات‌الكرسي است و اگر امتداد شهاب‌ها را رسم كنيم تمامي اين خطوط در يك نقطه به نام كانون بارش همديگر را قطع مي‌كنند و از ديد ما به صورتي است كه همه شهاب‌ها از اين نقطه شليك مي‌شوند.

تمام شهاب‌ها به صورت موزاي با جو زمين برخورد مي‌كنند اما از ديد ما ساكنان زمين به علت پرسپكتيو، تمامي شهاب‌ها در نقطه‌اي همديگر را قطع مي‌كنند.
 

مي مو

عضو جدید
کاربر ممتاز
تعریف واژگان رایج در اختر شناسی

تعریف واژگان رایج در اختر شناسی

در این نوشتار به تعریف مختصر حدود یکصد واژه و اصطلاح علم نجوم خواهم پرداخت. امید است مورد توجه و استفاده ی دوستان قرار گیرد
 

مي مو

عضو جدید
کاربر ممتاز
ابرِ ستاره ای :
مناطقی از راه شیری که در آن ها تعداد بسیار زیادی ستاره در کنار ه دیده می شوند.

ابَرغول :
ستاره ای بزرگتر و نورانی تر از غول هایی که همان اندازه را دارند. تنها ستارگانی که جرم بسیار زیاد دارند به این مرحله می رسند.

اَبَر نواختر :
انفجار و نابود شدن یک ستاره ی بسیار پر جرم.

اختفا :
پنهان شدن یک جسم آسمانی پشت جسم آسمانی دیگر.
گرفت یک ستاره به توسط ماه یا سیاره ای دیگر.


ارتفاع :
فاصله ی زاویه ای یک جسم بر فراز افق. این زائیه معملا بر حسب درجه اندازه گیری می شود.

استوای آسمانی :
دایره ی عظیمه ی فرضی که بر فراز استوای زمین و موازی با آن بر روی کره ی آسمانی قرار دارد.

اعتدال :
یکی از دو نقطه ی تقاطع دایره البروج و استوای آسمانی.

اعتدال بهاری :
تقاطع دایره البروج با استوای آسمانی که در آن خورشید استوای آسمان را از جنوب به طرف شمال قطع می کند.

اعتدال پاییزی :
تقاطع دایره البروج با استوای آسمانی که در آن خورشید استوای آسمان را از شمال به طرف جنوب قطع می کند.

افق رویداد :
سطح یک ستاره ی فرو ریخته که در آن سرعت گریز معادل سرعت نور است. ستاره هنگامی که به سیاهچاله تبدیل می شود، دارای چنین سطحی می شود.

ان.جی.سی (فهرست عمومی جدید) :
این پیشوند به همراه یک عدد، برای مشخص کردن اجرام غیر ستاره ای در فهرست عمومی جدید به کار می رود. فهرست یاد شده در سال 1888 توسط جی.ال.ای دریر تکمیل شد. برای مثال در این فهرست، ابر بزرگ ماژلان با NGC2070 مشخص می شود.

انحراف :
اختلاف میان طول سماوی یک جسم از طول سماوی خورشید در آسمان.

انقلاب :
هر یک از دو نقطه ای که در آن ها خورشید به بیشترین مقدار فاصله از استوای آسمانی می رسد.

انقلاب تابستانی :
نقطه ای در کره ی آسمان که در آن ها خورشید به بیشترین مقدار فاصله شمالی از استوای آسمانی می رسد

انقلاب زمستانی :
نقطه ای در کره ی آسمان که در آن ها خورشید به بیشترین مقدار فاصله جنوبی از استوای آسمانی می رسد

آنگستروم :
واحد طول موج با طولی که معادل 10 میلیاردم متر است.

اوج :
دورترین نقطه از خورشید، در مدار جسمی که به دور خورشید می گردد.

بُعد :
زاویه ی یک جسم روی استوای آسمانی، که با ساعت، دقیقه و درجه، از نقطه ی اعتدال بهاری به طرف شرق اندازه گیری می شود.

پارسِک :
فاصله ای که از آن یک واحد نجومی تحت زاویه ی یک ثانیه ی قوسی دیده شود. یک پارسِک معادل 3/261633 سال نوری است.

پولسار(تب اختر) :
ستاره نوترونی چرخنده که تک موج های رادیویی با تناوب 0/001 تا 4 ثانیه گسیل می کند.

تاج(اکلیل) :
بیرونی ترین لایه جو خورشید و بسیاری از ستارگان دیگر که به شکل هاله ای از گاز بسیار بسیار داغ است.
 

دختری از شمال

عضو جدید
ستارگان

ستارگان

ستارگان متولد می‌شوند، میلیونها یا میلیاردها سال می‌درخشند و سپس می‌میرند. هر ستاره چرخه حیات چند مرحله‌ای دارد که در خلال آنها اندازه و دمایش شدیدا تغییر می‌کند. جرم هر ستاره (میزان ماده موجود در ستاره) تعیین کننده اصلی درازای عمر ستاره و نحوه تکامل آن می‌باشد. هر چه جرم ستاره بیشتر باشد، در واکنشهای هسته‌ای گازهایش را سریعتر می‌سوزاند و زودتر می‌میرد. پر جرمترین ستارگان برای چند میلیون سال دوام می‌آورند. آنهایی که جرم کمتری دارند، می‌توانند تا دهها میلیارد سال بدرخشند.
بطور کلی ستارگان دارای مراحل مختلف ، جنینی ، کودکی و جوانی و پیری هستند. پس از اکتشاف برابری جرم و انرژی توسط انیشتین ، دانشمندان تشخیص دادند، که کلیه ستارگان باید تغییر و تحول یابند. هر ستاره هنگامی که نور (انرژی) پخش می‌کند مقداری از ماده خویش را مصرف می‌کند. ستارگان همیشگی نیستند، روزی به دنیا آمده‌اند و روزی هم از دنیا خواهند رفت. اختر فیزیکدانان بر این باورند، که در بعضی کهکشانها ، از جمله کهکشان راه شیری ، ستارگان نوزاد بسیاری در حال تولد هستند، افزون بر آن که ، پژوهشگران اظهار می‌دارند که تکامل ، تخریب و محصول نهایی یک ستاره ، به جرم آن بستگی دارد. در واقع سرنوشت نهایی ستاره که تا چه مرحله ای از پیشرفت خواهد رسید با جرم ستاره ارتباط مستقیم دارد.

نحوه تشکیل ستارگان

گوی آتشین موردنظر در نظریه انفجار بزرگ ، حاوی هیدروژن و هلیوم بود، که در اثر انفجار بصورت گازها و گرد و غباری در فضا بصورت پلاسمای فضایی متشکل از ذرات بسیاری از جمله الکترونها ، پروتونها ، نوترونها و نیز مقداری یونهای هلیوم به بیرون تراوش می‌کند. با گذشت زمان و تراکم ماده دربرخی سحابیها شکل می‌گیرند. این مواد متراکم رشد کرده و توده‌های عظیم گازی را بوجود می‌آورند که تحت عنوان پیش ستاره‌ها معروفند و با گذشت زمان به ستاره مبدل می‌شوند. بسیاری از این توده‌ها در اثر نیروی گرانش و گریز از مرکز بزرگ و کوچک می‌شوند، که اگر نیروی گرانش غالب باشد، رمبش و فرو ریزش ستاره مطرح می‌شود و اگر نیروی گریز از مرکز غالب شود، احتمال تلاشی ستاره و شکل گیری اقمار و سیارات می‌رود.

جمعیت ستارگان


پس از مهبانگ ، ماده جهان از نقطه انفجار در تمام جهات به خارج پاشیده شد. ناپایداریهای مختلف باعث ناهمگنی در مواد اولیه شده و نیروی سخت ثقل ، سطوح چگالتر را به شروعهای کهکشانها کشاند. در میان کهکشانها ، ناپایداریهای دیگری موجب بوجود آمدن ابرهای بزرگی از H و He برای شروع انعقاد در ستارگان گردید. با نزدیکتر شدن ماده به طرف مرکز ثقل ستاره پروتونی (Proton Star) گرما حاصل شده است. سرانجام ، دانسیته ماده به اندازه کافی بالا رفته و دماهای بسیار زیاد برای شروع گداخت جهت تولید انرژی ستارگان بدست آمده است.

نسل اول ستارگان

اولین نسل ستارگان تشکیل شده به نام ستارگان جمعیت III خوانده می‌شوند. آنها بسیار سنگین و اساسا حاوی He ، H و دارای عمرهای نسبتا کوتاه هستند. واکنشهای هسته‌ای که در این ستارگان انجام گرفت، عناصر جدیدی را بوجود می‌آورد که در نتیجه سوخت لازم برای سنتز هسته‌ای در نسلهای بعدی ستارگان تأمین گردد. در حال حاضر از ستارگان جمعیت III در کهکشان ما ، وجود ندارد.

نسل دوم ستارگان

نسل بعدی ستارگان تشکیل شده تحت عنوان ستارگان جمعیت II ، مشابه حالت ستارگان جمعیت III ولی به مواد متفاوت حیات خود را شروع کردند. بجای فقط He و H ، ستارگان جمعیت II همچنین دارای تقریبا یک درصد عناصر سنگینتر مانند کربن و اکسیژن بودند.



نسل سوم ستارگان

نسل سوم ستارگان به نام جمعیت I دارای 5 - 2 درصد عناصر سنگینتر از He و H هستند. خورشید ، مثالی از یک ستاره جمعیت I است.

تکامل یک ستاره

گفتیم که تکامل تدریجی یک ستاره بستگی به ترکیب اولیه آن ستاره و جرم مواد آن دارد. خورشید ما ، ستاره‌ای زرد و نسبتا با جرم کم ، به عنوان مرجع است. یک ستاره ، در طی مدت زیادی از عمر خود در ترتیب اصلی قرار می‌گیرد. برای یک ستاره با جرم خورشید ، این مدت تقریبا 10 میلیارد سال است. ستاره‌های با جرم کمتر مدت زیادتری در آن قرار می‌گیرند، چرا که آنها سوخت هسته‌ای خود را با میزان و سرعت کمتری می‌سوزانند. ستارگان با جرم بسیار بالا سریعتر تکامل پیدا می‌کنند. ستاره ای با جرم تقریبا 20 برابر جرم خورشید ، تنها به مدت چند میلیون سال در ترتیب اصلی قرار می‌گیرد.

کوتوله سیاه

کوتوله‌های سفید ستاره‌هایی هستند که تدریجا خنک شده ، روشنایی آنها کمتر شده و به آرامی می‌میرند. ستاره‌هایی سفید که به آخر عمر خود نزدیک می‌شوند، از ترتیب اصلی به سمت ناحیه غولهای سرخ حرکت می‌کنند و پس از این فاز ، سرنوشت ستاره بستگی به جرم اولیه آن دارد. ستاره‌های با جرمهای پایینتر (کمتر از 4/1 برابر جرم خورشیدی) کوتوله‌های سفید (White dwarfs) را تشکیل می‌دهند. ستاره‌های سنگینتر سرنوشتی متفاوت و تماشایی‌تر دارند. بجای سرد شدن آرام ، آنها به صورت یک نواختر یا ابر نواختر منفجر می‌شوند. قلب ستاره که پس از انفجار باقی می‌ماند یا به صورت یک ستاره نوترونی (برای ستارگان با اجرام 3 - 1.4 برابر جرم خورشید یا بیشتر) ظاهر می‌گردد

مرگ ستارگان

سه طریق برای مرگ ستارگان وجود دارد. ستارگانی که جرم آنها کمتر از 1.4 برابر جرم خورشید است. این ستارگان در نهایت به کوتوله‌های سفید تبدیل می‌شوند. ستارگانی که جرم آنها بیشتر از 1.4 برابر جرم خورشید است، در نهایت به ستارگان نوترونی و به سیاه چاله‌ها تبدیل خواهند شد. دیر یا زود سوخت هسته‌ای ستارگان به پایان رسیده و در این صورت ستاره با تراکم خود انرژی گرانشی غالب آمده و این تراکم (رمبش) تا تبدیل شدن الکترونهای آزاد ستاره به الکترونهای دژنره ادامه پیدا می‌کند، که در این صورت ستاره به یک ستاره کوتوله سفید تبدیل شده است. برخی از ستارگان از طریق انفجارهای ابر نواختری در ستارگان نوترونی تبدیل می‌شوند. ستارگانی که بیشتر از 1.4 و کمتر از سه برابر جرم خورشید دارند، به ستاره نوترونی تبدیل شده و آنهایی بیشتر از سه برابر جرم خورشید دارند، عاقبت به سیاه چاله تبدیل می‌شوند. سیاه چاله آخرین مرحله مرگ ستاره می‌باشد.

ستاره بعد از تولد

بعد از آنكه ستاره شكل می‌گیرد (تولد ستاره)، بلافاصله حیاتی پایدار بدست می‌آورد. در همین زمان واكنشهای هسته‌ای در داخلی‌ترین هسته ستاره ، هیدروژن را به هلیوم تبدیل می‌كند و انرژی آزاد می‌گردد. سرانجام همه هیدروژن درون آن به مصرف می‌رسد. بعد از این ، تغییراتی در لایه‌های درونی ستاره آغاز می‌شود. در حالی كه واكنشهای جدیدی از هلیوم شروع می‌شوند، لایه‌های بیرونی باد می‌كنند تا ستاره را به اندازه غول برسانند.
در اثر تغییرات زیاد ، ستاره به مرحله متغیر بودن می‌رسد. در نهایت هیچ منبع ممكن برای آزادسازی انرژی باقی نمی‌ماند. ستارگان كوچكتر در اثر انقباض به كوتوله‌های سفید تبدیل می‌شوند. ستارگان سنگین‌تر به صورت ابر نو اختر منفجر می شوند. ماده بیرون ریخته از یك ابرنواختر ، بخشی از گاز بین ستاره‌ای را تشكیل می‌دهد كه زادگاه ستارگان جدید است.

سحابی سیاره ای

ستارگان در یكی از آخرین مراحل زندگی خود ، قبل از آن كه به كوتوله سفید تبدیل شوند منظره بسیار زیبایی در آسمان بوجود می‌آورند. این مرحله ســـبب پیدایش سحابی‌های سیاره‌ای می‌شود. یك سحابی ســیاره‌ای هنگامی تشكیل می‌شود كه ستاره مركزی آن ، لایه‌ای به بیرون پرتاب كند. لایه گاز همانند حلقه‌ ای از دود منبسط می‌شود.
 

مي مو

عضو جدید
کاربر ممتاز
تلسکوپ بازتابی :
تلسکوپی که در آن یک آینه تصویر اصلی را به وجود می آورد.

تلسکوپ شکستی :
تلسکوپی که در آن یک عدسی تصویر اصلی را به وجود می آورد.

تماس :
مراحلی از گرفت، گذر یا اختفا، که در آن ها، لبه ی قرص های ظاهری اجسام آسمانی با هم مماس می شوند.

جدایی :
فاصله ی زاویه ای میان مولفه های یک ستاره ی دوتایی، که بر حسب درجه، دقیقه و ثانیه ی قوسی اندازه گیری می شود.

حرکت انتقالی:
حرکت مداری یک سیاره یا جسمی دیگر به دور خورشید یا جرم مرکزی دیگر.

حرکت تقدیمی :
جابه جایی آرام راستای محر زمین که زمان تناوب آن حدود 26 هزار سال است.

حرکت رجوعی :

حرکت ظاهری سیارات به عقب ( به طرف باختر ) در آسمان، که طی آن، در مدت زمانی تقریبا طولانی، سیاره مسیری به صورت حلقه می پیماید.


حرکت وضعی :
چرخش یک سیاره و یا جسم دیگر به دور محور خود.

حضیض :
نزدیک ترین نقطه از خورشید، در مدار جسمی که به دور خورشید می گردد.

خوشه ی کروی :
گردهمایی کروی ستارگانی که منشا یکسان دارند. خوشه های کروی و ستارگان موجود در آن ها اجرامی بسیار پیر هستند.

خوشه ی کهکشانی (خوشه ی باز ) :
گردهمایی نامنظمی از ستارگان که منشا یکسان دارند و جوان هستند. این خوشه ها در بازوهای مارپیچی و صفحه ی کهکشان دیده می شوند.

دایره البروج:
مسیر ظاهری خورشید در آسمان، در طی سال. این مسیر همچنین توسط ماه و سیارات طی می شود.

دایره ی ساعتی:
دایره ی عظیمه در روی کره ی آسمان که از جسم آسمانی و قطب های آسمان می گذرد.

رُخگرد :
تغییر سیمای قابل مشاهده ی ماه، که امکان می دهد مقادیر مختلفی از سطح ماه را در گرداگرد لبه ی آن ببینیم.

رشته :
نواحی تاریک که به صورت خط های تاب خورده بر سطح خورشید دیده می شود. رشته ها، در واقع، تصویر فوران ها بر روی قرص خورشید هستند.

رگبار شهابی :
ظهور تعداد زیادی شهاب در زمانی کوتاه. هنگامی که زمین از مدار یک ستاره دنباله دار عبور می کند.

زاویه ی ساعتی :
زاویه ی اندازه گیری شده در روی استوای آسمان به طرف باختر، از نصف النهار محلی تا دایره ی ساعتی که از جسم آسمانی می گذرد.

زمان جهانی:
زمان خورشیدی در نصف النهار گیرینویچ در انگلستان.

زمان خورشیدی :
زمانی که بر مبنای خورشید اندازه گرفته می شود. معمولا برابر است با زاویه ی ساعتی خورشید به علاوه ی 12 ساعت
 

مي مو

عضو جدید
کاربر ممتاز
زمان نجومی:
زمانی که از روی ستارگان اندازه گیری می شود. زاویه ساعتی اعتدال بهاری که معادل است با بُعد جسم آسمانی در نصف النهار ناظر.

سال نوری:
فاصله ای که نور در یک سال می پیماید، که معادل 9460 میلیون کیلومتر یا 63240 واحد نجومی است.

سایه:
در یک گرفت، به بخشی از سایه ی ماه یا زمین اطلاق می شود که در آن قرص خورشید کاملا ناپیداست. همچنین، بخش داخلی تر و نازک تر یک لکه ی خورشیدی.

ستاره ی دوتایی:
منظومه ای از دو یا چند ستاره که بر گرد نقطه ی تعادلشان می گردند.

ستاره ی دوگانه :
منظومه ای از دو یا چند ستاره. دوگانه ی حقیقی آن است که ستارگان آن به طور فیزیکی با هم مرتبط اند. اما حالتی که در آن صرفا به سبب آن که دو یا چند ستاره در یک راستا از زمین دیده شده و به همین دلیل در کنار هم ظاهر شوند، دوگانه ی دیداری نام دارد.

ستاره ی رشته ی اصلی :
ستاره ای که واکنش اصلی درون آن، همجوشی هسته ای هیدروژن است. این ستارگان دوران عمر به هنجار خود را می گذرانند و در نمودار دمای ستارگان بر حسب نورانیت، در نواری جای می گیرند که نوار اصلی نامیده می شود.

ستاره ی متغییر :
ستاره ای که نورانیت ظاهری آن در طول زمان تغییر کند.

ستاره ی نوترونی :
ستاره ای بسیار کوچک ( با قطری حدود 20 کیلومتر ) و بسیار چگال ( با چگالی حدود یک میلیارد تن در سانتیمتر مکعب ) که حاصل فرو ریزش یک ستاره ی در حال مرگ است، تا جایی که تنها این امر از فرو ریزش بیشتر آن جلوگیری می کند که نوترون ها در مقابل فشار بیشتر و نزدیک تر شدن به هم، مقاومت می کنند.

سحابی :
منطقه ای از گاز یا غبار در یک کهکشان که به صورت دیداری دیده می شود.

سحابی بازتابی:
ابری از غبار که نور ستاره ای را بازمی تاباند و از این رو، درخشان دیده می شود.

سحابی جذبی:
ابری از گاز و غبار میان ستاره ای که به سبب جذب کردن نورهایی که از پشت آن می رسد، تاریک دیده می شود. به این سحابی ها، سحابی های تاریک نیز گفته می شود.

سحابی سیاره ای :
پوسته ای از گاز که از یک ستاره ی در حال مرگ ( که تقریبا هم جرم خورشید است ) پرتاب می شود.

سحابی نشری:
ابری از گاز که از یک ستاره ی داغ انرژی می گیرد و بدین سبب تابشی در خطوط نشری نظیر خطوط هیدروژنی گسیل می کند.

سَمت:
زاویه ای که در روی افق آسمان، از طرف نقطه ی شمال به طرف خاور و تا تقاطع افق با دایره ی عمودی که از جسم آسمانی می گذرد، اندازه گیری می شود.

سَمت الراس:
نقطه ای از کره ی آسمان که مستقیما در بالای سر ناظر قرار دارد؛ 90 درجه بالای افق.

سیارک :
سیاره ی کوچک، که کوچک تر از تمام سیارات منظومه ی خورشیدی است و جز ماه ها نیز به حساب نمی آیند، بلکه همانند سیارات به دور خورشید می گردند.

سیاهچاله :
نقطه ای از فضا که در آن ماده چنان چگال است که هیچ چیز، حتی نور، نمی تواند از آن بگریزد.

شراره ی خورشیدی:
فوران انفجاری در خورشید، که در آن دما به میلیون ها درجه می رسد. شراره ها غالبا در کنار لکه های خورشیدی رخ می دهد.

شهاب (شَخانه ):
شهاب واره ای که هنگام عبور از جو زمین، و به سبب اصطکاک با آن، داغ می شوند و خطی نورانی در آسمان پدید می آورند

شهاب سنگ :
بخشی از یک شهابواره که پس از گذشتن از جو زمین، باقی می ماند. شهاب سنگ هایی که یافت می شوند اطلاعات زیادی در مورد مواد سازنده ی منظومه ی خورشیدی به دست می دهند.

شهابواره:
تکه ی کوچک سنگی یا آهنی در منظومه ی خورشیدی، که اغلب در مسیر مدار ستاره های دنباله دار پراکنده اند. آن ها اکثرا تراشه هایی از سیارک ها هستند.
 

دختری از شمال

عضو جدید
تشکیل کوتوله سفید

نیروی گرانش یک نیروی جاذبه است، لذا ذرات ماده در اثر این نیرو به هم نزدیکتر می‌شوند. همچنین چون نیروی گرانش با جرم ذرات نسبت مستقیم دارد و نیز چون جرم ستاره فوق‌العاده زیاد است، لذا جاذبه گرانشی درون آن بسیار شدید خواهد بود. به عنوان مثال در اعماق خورشید فشار در فاصله یک دهمی سطح تا هسته ، تقریبا یک میلیون بار بیشتر از فشار جو در سطح زمین است. در این فاصله فشار تا هزار میلیون بار بیشتر از فشار جو زمین صعود می‌کند. این فشار با مقاومت گازهای داغ درون خورشید مواجه می‌شود. این گاز توسط کوره هسته‌ای گرم نگه داشته می‌شود .هنگامی که آتش هسته‌ای رو به کاهش می‌گذارد، گاز داغ درون ستاره سرد می‌شود. بنابراین نیروی گرانش غالب می‌شود. آنچه در این مرحله روی می‌دهد، به جرم ستاره بستگی دارد. ستاره‌ای رو به مرگ مانند خورشید ، درهم فرو می‌ریزد تا به اندازه زمین برسد. در این روند هیچ انفجار واقعی و قابل توجه رخ نمی‌دهد. ستاره فقط به توده‌ای از خاکستر رادیواکتیو تنزل پیدا می‌کند و به آرامی سوسو می‌زند. در این حالت ستاره به یک کوتوله سفید تبدیل می‌شود. یک فنجان از ماده آن یک صد تن وزن دارد.

تشکیل تپ اختر

برخی از ستارگان نوترونی به سرعت می‌چرخند و در هر بار چرخش ، تابشهایی در محدوده امواج رادیویی گسیل می‌کنند. اینگونه ستارگان نوترونی ، تپ اختر نامیده می‌شوند.

تشکیل سیاهچاله ها

یک ستاره رو به مرگ ، مثلا با جرمی 10 برابر جرم خورشید چنان زیر بار گرانش تولید شده قرار می‌گیرد که هیچ نیرویی نمی‌تواند در برابر فرو ریزش آن مقاومت کند. وقتی که چنین ستاره‌ای منقبض می‌شود و به اندازه‌ای در حدود دو کیلومتر می‌رسد، گرانش به حدی زیاد می‌شود که سرعت گریز ازسطح آن به بیش از سرعت نور می‌رسد.از موشک گرفته تا ذرات نور و علائم رادیویی ، هیچ یک نمی‌توانند از سطح آن بگریزند. این گرانش به قدری نیرومند است که همه چیز را به طرف خود می‌کشد. ما فقط می‌دانیم که در این حالت ، ستاره به یک سیاهچاله تبدیل می‌شود. سیاهچاله‌ها را نمی‌توان دید، چون نور نمی‌تواند از سطح آن بگریزد.

عقاید انسان ها در مورد ستارگان

از یک نظر زمانی هر یک از ما درون ستارگان بوده است و از دیدگاه دیگر ، هر کس روزگاری در فضای خالی و گسترده بین ستارگان جای داشته است. بالاخره اگر برای جهان آغازی در نظر گرفته شود، زمانی هر یک از ما در آن آغاز حضور داشته است. به این معنی که هر مولکول بدن ما ، دارای موادی است که روزگاری در مرکز داغ و پر فشار یک ستاره جای داشته‌اند. در این نقاط بود که آهن موجود در سلولهای قرمز خون ، شکل گرفته است.

ستارگان نواختر

در سال 1592 ، هنگامی که در صورت فلکی ذات الکرسی ستاره جدیدی با روشنی قابل توجه ، مشاهده شد، نجوم اروپایی از خواب طولانی برخاسته بود. تیکو براهه جوان ستاره جدید را به دقت رصد کرد و کتاب نواختران (Denous Stella) را نوشت. بر اساس نام این کتاب است که هر ستاره جدید را نواختر خوانده‌اند.

ستارگان ابرنواختر

قابل توجه‌ترین نواختری که پس از اختراع تلسکوپ ظاهر شد ستاره‌ای بود که ارنست هارویک (Ernest Hanwrg) اخترشناس آلمانی ، در سال 1885 در کهکشان امراة المسلسه کشف کرد و به آن نام امراة المسلسه S داده شد. اگر این ستاره کمی روشن بود، با چشم غیر مسلح نیز دیده می‌شد. در آن زمان کسی نمی‌دانست که کهکشان مزبور چقدر دور است یا چقدر بزرگ است. اما پس از نتیجه گیریهای هابل درباره فاصله این کهکشان ، ناگهان روشنایی نواختری که در سال 1885 ظاهر شده بود، اخترشناسان را دچار حیرت کرد. این نو اختر می‌بایست 10000 برابر روشن‌تر از نواختران معمولی باشد. این یک ابر نواختر (Super nova) بود.

تفاوت بین یک نواختر و ابرنواختر

رفتار فیزیکی ابر نواختران آشکارا با رفتار فیزیکی نواختران متفاوت است و اخترشناسان به بررسی جزئیات طیفهای آنها مشتاقند. اشکال اصلی این است که ابر نواختران کمیاب هستند. به عقیده تسویکی ، در هر هزار سال بطور متوسط سه ابر نواختر در کهکشان ظاهر می‌شود. روشنایی یک ابر نواختر (با قدرمطلقهایی از مرتبه 14- و بطور تصادفی 17-) فقط می‌تواند نتیجه یک انفجار کامل یعنی تکه تکه شدن یک ستاره ، باشد.
زندگی هر ستاره ابر غول دارای بیش از 10 برابر جرم خورشیدی در انفجاری عظیم به نام ابرنواختر پایان می‌یابد. این انفجار آنچنان پر انرژی است که شاید از کهکشان کاملی با میلیاردها ستاره ، درخشنده‌تر شود. شاید تا مدتی از دید ناظر زمینی این ابر نواختر به صورت ستاره تازه و خیلی درخشان به نظر برسد. اگر از این انفجار ، هسته‌ای با 1.4 الی 3 جرم خورشیدی بجای ماند، هسته کوچک می‌شود و ستاره نوترونی تشکیل می‌دهد. اگر جرم هسته از 3 برابر جرم خورشیدی بیشتر باشد، جاذبه آن را وا می‌دارد که بیشتر منقبض شود تا حفره سیاه تشکیل بدهد.

انفجار ابرنواختران

انرژی که از انفجار هر ابر نواختر آزاد می‌شود، می‌تواند دهها هزار سیاره نظیر زمین را ویران کند. همگی ابر نواخترها ویرانگر نیستند، ولی این انفجارها عناصر بوجود آمده در درون ستارگان را در فضای میان ستاره‌ای منتشر می‌کنند تا در آنجا به ستارگان و سیارات تازه تبدیل شوند. اتمهای کربن که بخشی از مولکولهای تشکیل دهنده اکثر غذاها و بدنمان هستند، برای نخستین بار در داخل ستارگان ایجاد شده‌اند.

گرانش یک ستاره

نیروی گرانش ، همواره جذب می‌کند و مایل است که ذرات ماده را همیشه به هم نزدیکتر سازد. ما به این سبب وزن داریم که جرم زمین جرم بدن ما را به طرف خود می‌کشد و در نتیجه نیروی گرانشی هر یک از اتمهای بدن ما ، اتمهای دیگر را به طرف خود می‌کشد. از آنجا که جرم یک ستاره معمولی بسیار زیاد است و حتی ممکن است یک میلیون بار بیشتر از جرم زمین باشد، گرانش درونی آن نیز بسیار شدید است.
لحظه‌ای اعماق خورشید را مجسم کنید، فشار آن در یک دهمی فاصله سطح تا هسته تقریبا یک میلیون بار بیشتر از فشار جو در سطح زمین است. در این فاصله ، فشار با مقاومت گازهای داغ درون خورشید روبرو می‌شوند، هنگامی که آتش هسته‌ای رو به کاهش می‌گذارد، گاز ستاره سرد می‌شود و بعد گرانش به نیروی مسلط تبدیل می‌شود. آنچه در این مرحله روی می‌دهد، به جرم ستاره بستگی دارد

مراحل مرگ ستاره

ستاره‌ای رو به مرگ ، مانند خورشید در هم فرو می‌رود تا به اندازه زمین برسد. در این روند هیچ انفجار واقعی و قابل توجهی رخ نمی‌دهد. ستاره فقط به توده‌ای از خاکستر رادیواکتیو تنزل می‌کند و به آرامی سوسو می‌زند. در این مرحله ، ستاره به یک کوتوله سفید تبدیل می‌شود. یک فنجان از ماده آن یک صد تن وزن دارد

ستاره نوترونی

اگر جرم ستاره‌ای بسیار بیشتر از خورشید باشد، فشار فرو ریزش مرحله کوتوله سفید را نیز پشت سر می‌گزارد و متوقف نمی‌شود، آن قدر فرو ریزش ادامه می‌یابد که قطر ستاره به حدود ده کیلومتر می‌رسد. در این نقطه ستاره گلوله‌ای است چگال از ذرات هسته‌ای که آن را ستاره نوترونی می‌نامند. یک فنجان از ماده آن یک میلیون میلیون تن وزن دارد. برخی از ستارگان نوترونی به سرعت می‌چرخند و در هر بار چرخش تابشهایی در طول موج رادیویی گسیل می‌کنند، این گونه ستاره‌های نوترونی ، تپ اختر (پولسار) نام دارد. در قلب سحابی خرچنگ ، تپ اختری وجود دارد که سی بار به دور خود می‌چرخد


مرگ یک ستاره نوترونی

یک ستاره نوترونی بدون وقوع یک انفجار شدید اولیه شکل نمی‌گیرد. ستاره رو به مرگ ممکن است در چند ثانیه آخر حیات خود به‌صورت یک ابر نواختر شعله‌ور شود. درخشش آن چند روز از تمام کهکشانها پیشی می‌گیرد. از بخش مرکزی ابرنواختر ، یک ستاره نوترونی پدید می‌آید. جرم ستارگان نوترونی نمی‌تواند بیشتر از دو برابر جرم خورشید باشد.
یک ستاره رو به مرگ مثلا با جرم ده برابر جرم خورشید ، چنان زیر بار گرانش تولید شده قرار می‌گیرد که هیچ نیرویی نمی‌تواند در برابر فرو ریزش آن مقاومت کند. وقتی که چنین ستاره‌ای منقبض می‌شود (رمبش ستاره)، به اندازه حدود دو کیلومتر می‌رسد، گرانش به حدی زیاد می‌شود که سرعت گریز از سطح آن به بیشتر از سرعت نور می‌رسد.

 

دختری از شمال

عضو جدید
* نجوم در اسلام *

* نجوم در اسلام *

آفرینش منظومه شمسی

«آیا آفرینش شما مشکل تر است یا منظومه شمسی؟ جوانب آن را بهم آورده غلظت آنرا بالا برد و آنرا ساخت ـــ و شب و روز را برای آن درست کرد»! « زمین و سیارات را نوآوری نمود».
(واژه «سَـمْـک» به معنی: غـلظت و تراکم و کـلـفــتیِ بهـم برآمده است. یعنی جمع و جور و کلفـت و متراکم شده. و واژه «رَفع» در آیه نیز به معنی: "بالا بردن و افزایش دادن" است که از معانی آن است).
نکات آیات: 1ــ بالا بردن غلظت منظومه شمسی و درست کردن آن.2ــ مرده بودن و دوباره پا گرفتن منظومه شمسی. 3ـــ درست کردن شب و روز برای منظومه شمسی.

مرده بودن منظومه شمسی از نظر قرآن

کسانی که به خدا معتقد نبوده و نیستند از جمله می گفـته اند و می گویند که: وقـتی مـا می میرویم دیگر زنده نمی شویم. خدا زنده نمودن موارد گوناگونی را در قرآن برای آنها مـثال زده است. در ایـنجا زنده نـمـودن مـنظـومه شمسی را مثال زده و گـفـته: آیا آفـرینش شما مشکـل تر است یا منظومه شمسی؟ این به این معنی است که مـنـظـومـه شمسی مرده بوده و دوباره به حیات و زندگی برگردانده شده است.
و در آیه 101 سوره انعام نیز گفته که خدا بدیع زمین و سیارات است. بدیع بمعنی: نوساز، نوآور، نوین پرداز و مواردی از این قبیل است (هم خانواده واژه «ابداع» است). و این موضوع از جنبه ضمنی و تلویحی به این معنی است که زمین و سیارات پیش از این چیزِ دیگری بوده اند و وضعیت فعلی آنها، شکل نوآوری شده آنست.
مـنـظـومـه شمسی در واقـع در اصـل جـرم و انرژی مربوط به لاشه یک ستاره بسیار بزرگ غول آسائی بوده که مرده و لاشه آن بصورت ابر در فضای مـنظومه شمسی پراکنده شده بوده است. و منظومه شمسی فعلی نوآوری آن است.

ایجاد شب و روز از نگاه قرآن

منظور از شب و روز درست کردن برای منظومه شمسی شب و روز درست کردن برای سیارات آنست. و شب و روز در سیارات ناشی از گردش آنها بدور خود و وضعیت محور آن نسبت به خورشید است. وقتی محور سیاره به موازات خورشید قرار می گیرد با چرخش سیاره بدور خود باعث ایجاد شب و روز می شود. ولی در صورتی که محور زمین یا هر سیاره دیگری عمود بر خورشید قرار می گرفت شب و روز ایجاد نمی شد هر چند سیاره بدور خود نیز می چـرخید. مثلاً اگر قطب شمال زمین رو به خورشید می بود قطب شمال همیشه روز می بود و قطب جنوب همیشه شب، هر چند زمـیـن بدور خود نیز می چرخید.
مطرح کردنِ "درسـت کـردن" شب و روز برای منظومه شمسی برای استدلال به حساب و کتاب داشتن و برنامه ریزی شده بودنِ ایجاد "شب و روز" در آنست. و این چیزی است که با عـلـم نجوم عـصر محمد کـه در آن زمین مرکز عالم بود و خورشید بـدور آن می چرخید نمی خواند. چون در صورت گردش خورشید بدور زمین ایجاد شب و روز امری طبیعی می نمود، ولی در صورت گردش زمین بدور خود و بدور خورشید است که در صورت قرار نگرفـتن درست محور زمین و سیارات نسبت به خورشید شب و روز در آنها ایجاد نخواهد شد.

 

دختری از شمال

عضو جدید

فاصله گرفتن سیارات از هم

«آیا کسانیکه بخدا ایمان ندارند نمی توانند ببینند کـه زمین و سیارات منظومه شمسی در آغاز "بهم چسبیده" بـودند بعد آنها را با نیرو از هم باز کردیم»؟
«خدا آنست که سیارات منظومه شمسی را با ستونهائی که آنها را نمی بینید بلند کرد».
«و سیارات منظومه شمسی را بلند کرد و در آن ( در منظومه شمسی) تعادل ایجاد نمود».
نکات آیات: 1ـــ زمین و سیارات در ابتدا به هم متصل بوده اند، بعد از هم باز کرده شده و بلند کرده شده اند. 2ـــ میان سیارات ستونهای نامرئی وجود دارد. 3ـــ میان سیارات تعادل وجود داد.

اتصال زمین و سیارات از نظر قرآن

چنانکه پیش از این آمد خورشید و سایر سیارات منظومه شمسی در ابتدا در کـنـار هـم شکـل گرفته بوده اند و بعدها از هم فاصله گرفته اند. علت اینکه قرآن دور شدن آنها را "بلند کردنِ" آنها توصیف نموده این است که بالای ما قـرار دارنـد و دور شـدن آنها نسبت به ما حالتِ "بلند شدن و بالا رفـتنِ آنها" دارد.

ستون های نامریی از دیدگاه قرآن

سیارات منظومه شمسی با نیروی جاذبه که انسان آنرا بصورت ستونهای از موج تصور می کند و به شکـل سـتـون آنـرا رسم می کند با هم نگـهـداشته شده اند.

تعادل میان سیارات از دیدگاه قرآن

عـلـتِ کشیده نشدن سیارات بطرف همدیگر و یا هل ندادن همدیگر وجود نیروی جذب و دفع متعادل میان آنها است. مثلاً خورشید زمین را بـطرف خود می کشد و زمین در حرکت خود دور خورشید که رو به دور شدن از از خورشـیـد است خود را از خورشید دفع می کند (که به آن نیروی گریز از مرکز گفته می شود). نیروی کشش خورشید و دفع زمین به یک اندازه است، به این خاطر نه خورشید می تواند زمین را بطرف خود بکشد و نه زمین از مدار خود دور خورشید خارج شده و به بیرون از منظومه شمسی برود. از آنجا که زمین در مداری شبه بیضی دور خورشید می گردد هنگامی که به خورشید نزدیک می شود سرعت آن بیشتر می شود، در نتیجه نیروی دفع (نیروی گریز از مرکز) آن نیز بیشتر می شود که برابر می شود با نیروی جاذبه بیشتر شده خورشید، و هنگامیکه از خورشید دور می شود و نیروی جاذبه خورشید کمتر می شود سرعت حرکت آن نیز کمتر می شود، و به این شکل همیشه نیروی جذب و دفع (نیروی گریز از مرکز) برابر است. این وضع در رابطه با همه اجرامی که در مرکز هستند و اجرامی که در مداری دور آنها می گردند صادق است، مانند زمین و ماه.
 

دختری از شمال

عضو جدید
اثبات وجود 11 سیاره در قرآن

« یوسف به پدر خود گفت: پدرم! من یازده سیاره دیدم و خورشید و مـاه را دیدم که برای من سجده می کرده اند».
نکـتـه آیـه: یوسف 11 سیاره دیده است:
"خورشید" و "ماه" که یوسف در خواب دیده پدر و مادر وی (کـه مادر وی در واقع خالـه وی بوده) می باشد. و 11 سیاره 11 برادر وی می باشد، ولی دیدن 11 سیاره الـزاماً به این معنی است کـه یازده سیاره برای دیده شدن می بایست وجود داشـته باشد.
در زمانی که یوسف این خواب را دیـده (یعـنی 2000 سال پیش از میلاد مسیح)، تا زمان محمد و همینطور تا پیش از اختراع تلسکوپ، انسان فـقـط سیاراتی را که بچشم می دید می شناخت. یعنی عـطارد، زهره، مریخ و مشتری.
هـفتمین سیاره (اورانوس) در سال 1781 کشف شد ــــ نپتون (هشتمین سیاره) در سال 1846 ـــ و پلوتون (نهمین سیاره) در سال 1930. مجموع سیارات منظومه شمسی که فعلاً انسان آنها را می شناسد 9 تا است.
در سال 1992 انـسـان یـک سـیاره یخی کوچکی را در خارج از حومه پلوتون کشف کرد. و از آن پس 15 سیاره کوچک دیگر را در همان نواحی پیدا کرده، ولی فعلاً مشغـول بررسی آنهاست که آیا سیاره هستند یا سیارک و یا چیز دیگری.
در سال 2003 سیاره دیگری کشف شد که بعدها بعنوان دهمین سیاره شناخته شد. جرم آن حداقل به اندازه پلوتون است و فاصله آن از خورشید بیش از دو برابر فاصله پلوتون از خورشید است.
« خدا سیارات و زمین را نگه می دارد که فرونپاشند، اگر فروبپاشند کس دیگری غیر خدا نیست که بخواهد آنها را بگیرد. خدا خیلی بردبار است و مسائل را برای تعیین تکلیف شدن به آینده موکول می کند».
هـمانطور که آیـه مطرح کـرده زمـیـن و سیارات در واقع در مدار خود نگه داشـته شده اند که فـرو نمی پاشند. چیزیکه آنها را نگه داشته نیروی جاذبه و دافعه (گریز از مرکز) میان آنها و خورشید است. و اینکه آیه می گوید خدا آنها را نگه داشته جنبه مجازی دارد. به این معنی که قانون جاذبه و دافعه (گریز از مرکز) از طرف خدا وضع شده است.
(هیچیک از علومی که ما در این کتاب از آن صحبت می کنیم در زمان محمد وجود نداشته است. و منظور از موکول نمودن مسائل به آینده برای تعیین تکلیف شدن" اینست که خدا به هر کسی و هر مردمی فرصت یک زندگی می دهد، و مجموع اعمال آنها را در نهایت حسابرسی می کند، و به خاطر ستمگری کسی یا کسانی یا حاکمیتی نظام هستی را به هم نمی ریزد و همه چیز را نابود کند).
 
بالا