► •*♥*•◄ تاپیک جامع مقالات نجوم ► •*♥*•◄

► •*♥*•◄ تاپیک جامع مقالات نجوم ► •*♥*•◄

  • خوب بود یا بد

    رای: 1 50.0%
  • تکمیل کردن متن

    رای: 1 50.0%

  • مجموع رای دهندگان
    2

دختری از شمال

عضو جدید
نظریه زمین مرکزی

نظریه زمین‌مركزى در طول تاریخِ پر فراز و نشیبِ علم نجوم، به آن راحتى كه در تصورِ ما است، مورد قبولِ همگان نبوده است، بلكه از همان صبحِ پرطراوت باستان تا اواخرِ شكوفاییِ دوره اسلامیِ علوم، مخالفان و نقادانى داشته است؛ به‌طورى كه در مقابلِ آن، نظریه‌هاى دیگرى به عنوانِ سیستم گردشى براى سیارات و اجرام آسمانى پیشنهاد و كشف شد.
شكل‌گیریِ این نوع مخالفت‌ها و اكتشافات، به زمان آریستارخوسِ ساموسى در چهار یا پنج قرن پیش از میلاد مسیح باز می‌گردد. و به همین ترتیب در میان یونانیان و حتى هندی‌هاى شرق‌نشینِ باستان، مخالفت‌هاى علمى و عقیدتى با آن صورت گرفت؛ تا اینكه علم نجوم با همه عظمتش وارد دوره با شكوه اسلامى شد كه در این دوره بسى عمیق‌تر و علمی‌تر مورد بازاندیشى و نقادى قرار گرفت؛ به گونه‌اى كه بسیارى از زیرساخت‌هاى نجوم و فیزیكِ پیشرفته (یعنى آنچه كه امروزه به عنوان علمى پیشرفته شاهدِ آن هستیم) در این دوره پی‌ریزى شد. نظریاتى نظیرِ گردش سیارات داخلیِ( Inferior planet) مدارات منظومه شمسى به دور خورشید توسطِ دانشمندان دوره شكوفایى ستاره‌شناسى مسلمانان، عبورِ عطارد از بالاى خورشید و گردشِ آن به دور خورشید توسط بوعلى سینا، و بیضویت مداراتِ حركتیِ سیارات به دور خورشید توسط ابوسعید سجزى، و بسیارى از نظریه‌هاى متعالى كه در این دوره كشف و مطرح شد.
و بالاخره این پیشرفت، با همه آثار مكتوب و صنعتى (ابزار آلاتِ نجومی) كه داشت، در دوره رنسانس به‌وسیله تاجران و غارت‌گرانِ فرهنگى به مناطق گوناگون اروپایى (مثل ایتالیا، فرانسه، لهستان، و.. ) منتقل شد، به‌طورى كه در عرصه مناطق اسلامى حتى آثارى از برخى كتاب‌ها و ابزار آلات نجومى به جا نماند. و امروزه براى بررسیِ چنین منابعى ناچار از رجوع به كتابخانه‌هاى اروپایى هستیم (تازه اگر آن غارت‌گران چنین اجازه‌اى را براى استفاده علمى از منابع میراثیِ خودمان به ما بدهند!)
مناسب است كه به طور اجمالى، شكل‌گیرى مخالفت‌ها و نوآوری‌هاى دانشمندانِ دوره باستان و دوره اسلامى در مقابلِ نظریه زمین‌مركزى را از لحاظ تاریخى بررسى كنیم.
 

دختری از شمال

عضو جدید
1. نظریه آریستارخوس ( Aristarchos )

تقریبا نخستین نظریه‌اى كه در مقابلِ سیستمِ زمین‌مركزى در یونان مطرح شد نظریه آریستارخوس ساموسى درباره حركت انتقالى زمین به دور خورشید و مركز نبودن آن براى عالم بود، به طورى كه ارشمیدس به صراحت، فرضیه‏اى را كه بر اساس آن ثوابت و خورشید بی‏حركتند، و زمین در محیط دایره‌اى است كه خورشید در وسط آن قرار گرفته و به دور خورشید می‏گردد، به آریستارخوس نسبت می‏دهد و آن را بزرگ‌ترین پیشرفت علم می‏شمارد. (دورانت، 1367، ج 2، ص 707. و نیز: راسل، 1373، ج1، ص314) راسل نیز در كتاب تاریخِ فلسفه غرب آن نظریه را به‌عنوان شكلِ كامل فرضیه كوپرنیك (1474-1543م) قلمداد كرده است. (راسل، همان، ج1، ص313) ولى به نظر می‌رسد، این گفته راسل صحیح نباشد، چرا كه نظریه آریستارخوس نه نظریه‌اى ریاضى بوده، و نه نظریه‌اى منطبق با واقعیتِ مداریِ منظومه شمسی؛ بلكه صرفاً براساس مشاهدات و رصدهاى پیوسته، به طورِ بیانى و گفتاریِ ساده می‌گفت كه زمین و سیارات دیگر در مدارهاى دایره‌اى مختص به سیارات (Tropic of copricorn) به دور خورشید می‌گردند و این نوع فرض براى حركتِ اجرامِ آسمانى صحیح به‌نظر می‌رسد. به همین جهت، نظریه آریستارخوس، چیزى بیش از آنچه كوپرنیك مطرح كرده بود، نبوده است. و بلكه شاید به خاطر فرض گرفتنِ این مسئله، اندكى كم اعتبار‌تر از نظرِ كوپرنیك بوده باشد.
مشكلِ زمینِ متحرك
تنها مشكل اساسى كه متوجه نظریه زمینِ متحرك بوده و هست، مسئله اختلاف منظر(parallax) است. براى توضیحِ اختلاف منظر، به بیانِ ساده‌اى از هلزى ‌هال بسنده می‌كنیم:
ایرادِ علمى جدى بر نظر آریستارخوس این بود كه اگر زمین حركت می‌كند، پس جاى ستارگان هم باید به نسبتِ یكدیگر تغییر كند، مانند چیزهاى ثابتى كه از درون كشتیِ در حال حركت دیده می‌شوند. اما وقتى كشتى از آن چیزها بسیار دور باشد، حركتِ كشتى در مقایسه با فاصله آن اجسام از كشتى، ناچیز است و بنابراین تغییرِ وضع‌هاى نسبى از دیده پنهان می‌ماند. پاسخ درستِ این ایراد این است كه فاصله‌هاى اخترهاى ثابت باید آنقدر زیاد باشد كه در مقام مقایسه، قطر مدارِ زمین ناچیز بنماید. و به قولِ ارشمیدس، این نكته را نیز آریستارخوس بیان كرده بود". (هلزى هال، 1363، ص99).
همان گونه كه از منابع و شواهدِ تاریخى پیدا است، خودِ آریستارخوس به طورِ كاملا علمى و تحقیقى، به حمایت و اثباتِ نظریه حركتِ زمین و مركزیتِ خورشید، پرداخته بود. و بسیارى از حقایقِ مربوط به آسمان پر ستاره را فهمیده بود؛ از این‌رو یكى از محققانِ تاریخ فلسفه نوشته است:
(ما امروزی‌ها كه) می‌گوییم بزرگیِ فواصل، بزرگیِ تغییرات را جبران می‌كنند، چنین می‌نماید كه حتى آریستارخوس نیز در شرایطِ نامساعد‌تر زمان خود، همین گونه حكم كرده است." (گمپرتس، 1375، ج3، ص1454.) این تفكر دقیقا همان اندیشه‌اى است كه در میانِ منجمانِ زیركى چون بیرونى (362-442ق، مقارن با 973-1053م) از مسلمانانِ دوره شكوفاییِ علوم در بین مسلمانان، رواج داشت، به طورى كه همان بیرونى براى اولین بار در طول تاریخ نجوم به تبیینِ دقیق و علمیِ آن پرداخت.
 

دختری از شمال

عضو جدید

2. نظریه آناکسیمندر ( Anaximander )

دومین نظریه‌اى كه در مصاف با فرضیه بطلیموس به چشم می‌خورد، اندیشه آناكسیمندر درباره زمین است كه می‌گفت: "زمین آزاد در فضا شناور است و بر چیزى تكیه ندارد".(راسل، همان، ج1، ص311) البته این نظریه بیشتر به مقابله با تفكرِ افسانه‌اى تكیه زمین به دو شاخ گاو، و... شبیه است تا مقابله با زمین‌مركزى، اما با این حال با توجه به شواهدِ تاریخى (علی‌رغمِ ابهاماتِ فراوانى كه دارد) آناكسیمندر از مخالفانِ این سیستم به شمار می‌رود. قابلِ توجه است كه اندیشه تكیه زمین به موجوداتى نظیرِ گاو، نهنگ، لاك پشت و... از سرزمینِ باستانى و قبل از اسلام (یونان، ایران، هند، و مصر و بابل ) به عرصه علوم و معارف اسلامى وارد شده است؛ اگرچه در صورتِ صحیح بودنِ روایت‌هاى مربوط به آن، شاید داراى تاویل و تفسیرِ عرفانیِ ویژه‌اى باشد كه آن هم بر هیچ كس عیان نیست.

3. نظریه فیلولائوس

سومین نظریه‌اى كه در میان ورق‌هاى درخشانِ تاریخ می‌درخشد نظریه مسكوت‌‏مانده فیلولائوس درباره عدم مركزیت زمین در آسمان بیكران است كه می‌گفت:
زمین مركز كاینات نیست، و تنها یكى از چندین سیاره‌‏اى است كه به دور آتش مركزى در گردش‌‏اند. (دورانت، همان، ج 2، ص 378 )
اما فرقى اساسى میانِ نظریه "كره و گوى آتشینِ (Fireball) مركزیِ" او و نظریه سآریستارخوس وجود داشت، زیرا:
از نظرِ او جهان كروى و محدود است، و آتشِ مركزى در مركز آن جاى دارد. ...(او) ضمنِ اعتقاد به دوران زمین بر گرد مركز جهان، فلك ثوابت را نیز همچون گذشته، همانند سایر افلاك در حركت می‌دانست.(اكرمى،1380، ص53.) در حالى كه آریستارخوس نظریه شبهِ خورشیدمركزى خود را در مقابله با این رویكرد به سیستم حركتى سیارات ارائه كرده بود.

4. نظریه هراکلیتوس

هراكلیتوسِ پنتوسى هم در ردیف نوآورانِ سحرگاه یونان باستان به‌عنوان چهارمین نظریه‌پرداز برعلیه سیستمِ هیپارخوسى ـ بطلیموسى (زمین‌مركزی) از جمله دانشمندانى بود كه با سرسختیِ تمام در مقامِ مخالفت با سیستمِ زمین‌مركزى و تفكرِ ساكن بودنِ آن در جایگاهِ خود، در تبیینِ علمى و واقع‌بینانه از آسمانِ كاملا واضح و با صداقت می‌كوشید، وى می‌گفت:
اگر به جاى اینكه‏ تصور كنیم تمام دنیا به دور زمین می‏گردد، بپنداریم كه زمین‏ دور محور خود می‏چرخد، بر بسیارى از مسائل چیره ‏شده‏ایم. (دورانت، همان، ج 2، ص563.) او علاوه بر پافشارى به نظریه گردشِ محوریِ زمین، با توجه به دقت‌هاى فراوان در نحوه حركتِ سیارات در آسمان پى برده بود كه حركتِ دو سیاره زهره و عطارد فقط با گردش به دورِ خورشید قابلِ توجیه و تبیین است؛ از این‌رو با صراحت بیان كرد كه این دو سیاره نه تنها به دور زمین نمی‌گردند بلكه به‌طور كاملاً واضح به دور خوشید در گردش‌اند. (كرومبى، 1371، ج1، ص101.) او در این مرحله از وظیفه خود در قبالِ علم، دو گامِ بسیار اساسى و والا برداشت (حركت‌ محورى زمین و گردش زهره و عطارد به دور خورشید)، با این كه به خاطرِ عواملِ گوناگونى، تثبیت و مقبولیتِ نظریه مركزیت خورشید بر سیاراتِ هفتگانه (عطار، زهره، زمین، ماه، مریخ، مشترى، زحل) صدها سال به تأخیر افتاد.

5. نظریه آریه بته در هند باستان

از میان دانشمندان پرآوازه در سرزمینِ باستانى و تمدن سازِ آسیاى شرقى، یعنى هند، آریه بته اول (كه با نام‌هاى گوناگونى نظیرِ: آرجبهد، آرجیهد، آرجهبد، آرجهبز، شناخته شده است) به چشم می‌خورد، كه فقط سامانه گردش محورى زمین را مطرح ساخت؛ در زمانِ هندِ باستان همچون یونان، "عقیده عموم برآن بود كه زمین در مركزِ گیتى است و تمامى حركات به دور آن انجام می‌شوند ولى آریه بته اول، علی‌رغمِ دیگر منجمانِ هندى، می‌گفت كه زمین به دور خود می‌چرخد". (كریشنان، 1367، ج1، ص466 و بعد. و نیز بیرونى، 1373ق-1954م، ج1 ص 49 به بعد. همچنین: بیرونى، 1403ق-1983م، ص205 و بعد).
 

دختری از شمال

عضو جدید
مخالفان نظریه زمین مرکزی در میان دانشمندان اسلامی

علی‌رغمِ نظریاتى از این دست كه در میان باستانی‌ها در مقامِ مخالفت با سیستم زمین‌مركزى مطرح شده است، اما آنچه در میان مسلمانان شكل گرفته است بسى متفاوت از نظرات پیشین است. نكته اساسى در مورد تفاوت مزبور، دقت و ظرافتِ بسیار زیاد در نگرش‌هاى دانشمندان اسلامى است؛ نگرش‌هایى نظیر بیضویت مدار حركتیِ سیارات، ترسیم نحوه طبیعى و حقیقیِ حركات رجعى، و بسیارى از موضوعات و مسایل نوین.
براى ترسیمِ این مسئله، مناسب است به طور اجمالى، شكل‌گیرى مخالفت‌ها و نوآوری‌هاى دانشمندانِ اسلامى در مقابلِ نظریه زمین‌مركزى را (از لحاظ تاریخی) بررسى كنیم:

1. نظریه ابو سعید سجزی

از میانِ ستاره‌شناسانِ مسلمان نیز نام ابوسعید سجزى (احمد بن محمد بن عبد الجلیل سجزى، از ستاره‌شناسانِ چیره‌دست اسلامى د ر اواخر قرن4 و اوایل قرن5 ق "414 ق"، معاصر با ابوریحان بیرونی: ابن طاووس، 1368ق، ص127.) چنان پرتلالو می‌درخشد كه كمتر كسى در تاریخ علوم دوره اسلامى به منزلت و مقام علمیِ او می‌رسد؛ (نعمه، 1367،ص66 و 68.) چرا كه علاوه بر قائل شدن به حركتِ زمین و مخالفت با گردش افلاك به دور آن، اسطرلابى طراحى كرده و اختراع نمود، كه عملاً كاركرد و چگونگى سیستمِ چرخشِ سیاره‌اى زمین (Planetary rotation of Earth)را نشان می‌داد. او این اسطرلاب را كه به نامِ "اسطرلابِ زورقی" معروف است، به‌گونه‌اى ساده و زیبا ساخته بود كه دقیقاً براساس حركتِ محوریِ زمین كار می‌كرد؛ علاوه بر این، از پیچیدگیِ اسطرلاب‌هاى دیگر كه براساس زمین‌مركزى ساخته می‌شدند، خالى بود؛ زیرا سایر اسطرلاب‌ها شامل اجزاى پیچیده زیادى بودند (مركب از شمالى، جنوبى، و...) در حالى كه این اختراع بسیط و غیرمركب از آن اجزا بود. (حلبى، 1365، ص278.) ابوریحان بیرونى (362-442ق، مقارن با 973-1053م) معاصرِ وى، درباره اختراع بی‌نظیرش چنین می‌نویسد:
حقیقتاً براى ابوسعید سجزى اسطرلابى از نوع بسیط و غیرمركب از شمالى و جنوبى دیدم كه آن را زورقى نامیده بود، و او را به خاطر این اختراعش بسیار تحسین كردم، اختراعى كه براساسِ اصل مستقل و قائم به خودش استوار گشته و ساخته شده بود، همان اصلى كه (چنان كه برخى از مردم معتقدند) می‌گوید:
حركت كلیِ مرتبِ شرقى (از جانب غرب به شرق) همانا به زمین تعلق دارد نه فلك و آسمان. و به جانم قسم كه این مسئله شبهه بسیار سخت و غیر قابلِ حلى بود (كه شاید با ساخته شدنِ این اسطرلاب، مسئله حل شود) و چیزى از رد آن براى مهندسان و دانشمندان دانشِ نجوم حاصل نمی‌آید. (بیرونى، 1380، ص128. و نیز: نصر، 1359، ص 126).
زورقى به معنى بیضوى (Elliptic) می‌باشد، و اساس اندیشه سجزى در ساختنِ این اسطرلاب برپایه علمیِ كشف شده به‌وسیله خودش بود كه قایل به منظومه شمسى با مدارهایى بیضوى براى سیاراتِ آن بود. از این‌رو می‌بینیم كه كاشف و نظریه‌پردازِ اصلى درباره سیستم منظومه‌اى نه تنها كوپرنیك نبوده است، بلكه اساساً این اندیشه به فكر غربی‌ها خطور نكرده است، و هر آنچه كه در این‌باره گفته‌اند به بركت دزدی‌هایى بوده است كه از كتاب‌ها و منابع مسلمانان به انجام رسانده‌اند.
به هر حال، از این نوع تحسین و استقبالى كه ابوریحان از سجزى و اختراعش كرده است روشن می‌شود كه خودِ او نیز قائل به حركتِ زمین و عدم مركزیتِ آن بوده است. و همچنین، از عبارتِ اخیر، كه نوشته است: "چیزى از رد آن براى مهندسان و دانشمندان دانشِ نجوم حاصل نمی‌آید". چنین بر می‌آید كه خودِ ابوریحان نیز به بطلان زمین‌مركزى و صحیح بودن نظریه حركتِ زمین و خورشیدمركزى، معتقد بود، كه به زودى آن را بررسى می‌كنیم.
البته احتمال می‌رود كه منظور بیرونى از این عبارت، این نكته باشد كه فرضِ سكون یا حركتِ زمین، در نحوه محاسباتِ نجومى فرقى اساسى ایجاد نمى كند. همان گونه كه عده‌اى از منجمان بر این باورند. (حسن زاده آملى، 1416ق، ج3، ص525، تعلیقه شماره21).
 

دختری از شمال

عضو جدید
. نظریه ابوریحان بیرونی

با توجه به این توضیحات مشخص می‌شود كه خودِ بیرونى نیز از جمله منتقدان و مخالفانِ سیستم زمین‌مركزى بوده است. بنا به نوشته ویل دورانت:
ابوریحان بیرونى در كروى بودن زمین تردید نداشت؛ معتقد بود كه اشیا به طرفِ مركز زمین جذب می‌شوند. گفته بود كه داده‌هاى نجومى را، مطابق این فرض كه زمین هر روز یك بار به دور محور خود و هر سال یك بار به دور خورشید می‌گردد، به همان سهولت می‌توان توضیح داد كه اگر عكس آن را فرض كنیم. (دورانت، همان، ج4، ص314.) دانشمندِ جلیل‌القدر، عبدالله نعمه، در كتاب فلاسفه شیعه، در مورد نظریه ابوریحان بیرونى درباره حركت زمین این گونه نوشته است: : شاید بیرونى اولین كسى است كه اشاره به چرخیدنِ زمین بر محور خود نمود، پیش از آنكه گالیله ایتالیایى (1564-1642م) به حركت زمین معتقد شود. (نعمه، همان، ص66).
البته با توجه به توضیحاتى كه درباره تلاش‌هاى علمى و عملیِ سجزى داده شد، روشن می‌شود كه سخنِ عبدالله نعمه اعتبارِ چندانى ندارد؛ چرا كه قبل از قایل شدنِ بیرونى به حركت زمین، و لااقل قبل از مطرح نمودنِ چنین نظرى در آثارِ علمی‌اش، ابوسعید سجزى اسطرلابى با این كاركرد ساخته بود. پس بیرونى اولین كس در این عرصه نیست. از طرفى، چنانكه در ادامه ذكر می‌كنیم، نه شاید و بلكه حتما و یقیناً ابوریحان بیرونى قایل به حركت محورى، و حتى حركت انتقالى زمین بوده است.
علاوه بر این و از این واضح‌تر همو در كتاب قانون مسعودى، بر حركت زمین دلیل اقامه كرده و به‌طور كاملا روشن و علمى به اثبات رسانده است:
هنگامى كه چیزى از بلندى فرو می‌افتد، محل افتادن آن درست پایه خط قائم بر نقطه فرو افتادن نیست، و سقوط‌ها با زوایاى مختلف نسبت به خط قائم صورت می‌گیرد، هنگامى كه پاره‌اى از زمین از آن جدا می‌شود و فرومی‌افتد، داراى دو گونه حركت است: یكى حركتِ دورانى كه از گردشِ زمین، به آن تعلق می‌گیرد؛ و دیگرى حركت مستقیم‌الخطى كه از سقوط مستقیمِ آن به طرف مركز زمین، براى آن حاصل می‌شود. اگر تنها حركت مستقیم می‌داشت، لازم بود كه محل سقوطِ آن در طرف مغربِ وضع قائم آن قرار گیرد. ولى چون هر دو حركت در زمان واحد وجود دارد، نه در مشرقِ خط قائم سقوط می‌كند و نه در امتداد قائم، بلكه محل سقوطِ آن اندكى در جانب غرب است. (بیرونى، همان، ج1، ص50 به بعد. و نیز: شریف، 1367، ص416).
اگر نیك به استدلال و شیوه نگرشِ بیرونى به آسمان و زمین، و پدیده مرموز حركتِ اجرام در گنبدِ پیچیده كیان بنگریم، روشن می‌شود كه او افق‌هاى بسیار والایى از مدل‌هاى ریاضى و فیزیكیِ زمین و آسمان را فهم كرده بود. چرا كه استدلالِ ارایه شده به وسیله كوپرنیك، گالیله، و دیگران براى مدلِ خورشیدمركزى (Heliocentric model)، و حركت زمین را با بیان شیوا و صریحى ذكر كرده است. البته این توجه از سوى بیرونى به‌عنوان ساختارِ حقیقى و طبیعیِ زمین، نه فقط از جانبِ وى بلكه از جانبِ بوعلى سینا و پیروانِ مشائیِ او به عنوانِ ردیه‌اى براى نظریه زمین متحرك، مطرح شده بود؛ همانگونه كه بعدها، خودِ كوپرنیك هنگامى كه می‌خواست نظریه خورشیدمركزى را ارایه كند با این اشكال مواجه شده، به شیوه‌اى شبیه به روش بیرونى، آن را حل كرد. فرقى كه میانِ بوعلى سینا و كوپرنیك بود این است كه بوعلى سینا براى رد كردنِ نظریه مبنى بر حركتِ زمین عنوان می‌كرد، و بیرونى و كوپرنیك به عنوان دفاع از چنین رویكردى به سیستمِ سیاره‌اى منظومه شمسی. به هرحال اشكالِ بوعلى سینا با بیانى كه خودش مطرح كرده است بدین قرار است:
و اگر آنچه كه طرفدارانِ حركت زمین می‌گویند درست باشد، آنگاه جسمِ افتانى كه در حال سقوط است، باید از جایگاه قائم و شاقولیِ سقوطش منحرف گردد. و با توجه به اینكه در این صورت حركتِ زمین بسیار سریع خواهد بود، آن جسم از راستاى قائم به طور قابلِ ملاحظه‌اى زیاد عقب خواهد ماند، ..." (بوعلى سینا، ؟، ج2، ص55 به بعد).
نجم‌الدین كاتبى نیز در عینِ حالى كه استدلال بوعلى سینا را رد كرده است، با استدلال و اشكالِ دیگرى دوران و حركتِ زمین را رد كرده است:
برخى گمان كرده‌اند كه زمین حركت می‌كند و حركتِ آن (از مغرب) به مشرق است، و ظهورِ ستارگان در مشرق و ناپدید شدنِ آنها در مغرب به همین خاطر است، نه به این خاطر كه فلكِ اعظم حركت می‌كند، بلكه فلك اعظم ساكن است.
اما این سخن صحیح نیست، البته نه به این سبب كه برخى (مثلِ بوعلى سینا) گفته اند: اگر زمین به طرف مشرق حركت كند باید پرنده‌اى كه در جهتِ حركت زمین پرواز می‌كند نتواند (در همان محل) فرود آید، به سببِ اینكه حركت زمین سریع‌تر از حركت پرنده است، براى اینكه زمین (با حركتِ سریع خود) در یك شبانه روز به جاى اول خود بر می‌گردد، زیرا این ملازمه را نمی‌توان قبول كرد، چون ممكن است هوایى كه به زمین متصل است با حركت زمین حركت كند، همان طورى كه اثیر هم با فلك حركت می‌كند؛ بلكه به این خاطر (زمین حركت مستدیر ندارد) كه داراى میل مستقیم به پایین است، و در این صورت نمی‌تواند داراى حركت مستدیر باشد، (والا باید داراى دو میلِ متضاد باشد در حالى كه این امر محال است)." (كاتبى قزوینى، 1375، ص192).
نكته‌اى كه كاتبى به آن اشاره كرده است بسیار عالى و تحلیلى فیزیكى از مسئله به شمار می‌رود، اما با این حال او به خاطرِ پیش زمینه‌هاى نادرستى كه از سیستمِ منظومه‌اى داشت، از پى بردن به حقیقتِ بزرگ، و مهمِ فیزیكى و طبیعى عاجز مانده بود.
برتراند راسل نیز داستانِ این اشكال را به گونه‌اى دیگر مورد توجه قرار داده است كه از نقل آن صرف نظر می‌كنیم. (راسل، همان، ج2، ص728).
 

دختری از شمال

عضو جدید
3. نظریه ابو عبدالله بتانی

بتانى از جمله مخالفانِ سیستمِ زمین‌مركزى بود؛ اما او در این مخالفت با توجه به توجیه‌ناپذیر بودنِ حالتِ زیروسكوپى و فرفره‌گونة زمین براساسِ مركزیت و ساكن بودنِ آن، حركتِ رقص محورى ( Nutation ) زمین را مطرح كرد، و با محاسبة زیركانة این حركت شالودة اساسیِ سیستمِ بطلیموسى (ساكن بودنِ زمین) را در هم ریخت؛ او با این كار كه قدمى بسیار بزرگ در تحولِ علم نجوم بود، "با بطلیموس ـ كه اوجِ خورشید را ثابت می‌دانست ـ مخالفت ورزید و ثابت كرد كه اوجِ خورشید، تابعِ حركتِ تقدیمیِ (Precession ) اعتدالین است." (الفاخورى، الجر، 1377، ص365.) براى فهمِ این نوآورى بهتر است كه توصیفى از حركت اعتدالى ارایه كنیم:
نقاطِ اعتدال ثابت نیستند. [برخلافِ پنداشتِ بطلیموسیان] هر نقطه به آرامى بر دایرة بروج حركت می‌كند و یك دورِ كامل را تقریبا در 25800 سال می‌بیماید. این حركتِ نقاطِ اعتدال را تقدیمِ اعتدالین گویند.
... اگر فرفره‌اى را روى زمین به چرخش در آوریم به طورى كه محور فرفره بر زمین عمود نباشد، نیروى ثقلِ فرفره می‌خواهد فرفره را به زمین بیاندازد، ولى چون فرفره داراى حركت دورانى (و نیروى مركز‌گرا Cetripetal force) است به زمین نمی‌افتد بلكه در حولِ خطِ قایمِ نقطة اتكا می‌گردد و محورش در حولِ این خط، مخروطى را طى می‌كند." (زمانى قمشه‌اى، 1381، ج1، ص135. و نیز: زیلیك و اسمیت، 1376، ج1، ص114 به بعد.) ویل دورانت نیز از نآوریهاى وى سخن گفته و جایگاه والاى او را مورد توجه قرار داده است. (دورانت، همان، ج4، ص311. )


4. نظریه ابن الا علم بغدادی

ابوالقاسم این الا علم بغدادى از منجمانِ زبردستِ نیمه اولِ قرن چهارم (350 ق، مقارن با سالِ961م) نیز با مطالعاتى به طورِ كاملاً علمى و تحقیقى ـ پژوهشى در بسترِ آسمان، نتایج شگرفى به دست آورده بود كه قابلِ توجه است؛ چرا كه از میانِ دانشمندانِ اسلامى، اولین كسى بود كه به‌شدت اصرار بر كرویتِ زمین كرده و تمام مناطق این كره خاكى را قابل سكونت دانسته است. و همو نیز اولین منجمى بوده كه اقمار مشترى را چیزى حدودِ چهار قرن قبل از گالیله (1564-1642م) كشف و رصد كرد، و حركتِ كلفهاى خورشید را حدودِ هزار و دویست سال قبل از به وجود آمدن تلسكوپ‌هاى پیشرفته، مورد بحث و مطالعه قرار داده، مدار خارج مركزِ ستاره‌هاى دنباله‌دار را محاسبه و تعیین كرد. (شریف، همان، ص414. و نیز: ابن طاووس، همان، ص125).

5. نظریه هاتف اصفهانی

از میان دانشمندان اسلامى كه در مورد زمین و آسمان نظریاتِ ویژه‌اى داشتند، نام پرآوازه هاتف اصفهانى نیك می‌درخشد. او در بسیارى از موارد در آثار شعرى خود، به مركزیت خورشید، اشاره داشته است، كه یكى از آنها این بیت است:
دلِ هر ذره را كه بشكافى آفتابیش در میان بینى
این بیت بیانگر دو نكته بسیار دقیقِ علمى است: یكى، هسته داشتنِ ذراتِ ریز (اتم، زیراتمى، مولكول، و...) است، كه با تمام ظرافت، و دقت، افق‌هاى والاى یافته شده از حقایقِ هستى را ذكر كرده است؛ دیگرى (به طور كلى و اجمالی) عبارت است از در وسط قرار گرفتنِ خورشید به سایر اجرام است. كه از لحاظ بیانِ حقیقتى از حقایق كاینات بسیار حائز اهمیت است.

6. نظریه عضدالدین عبدالرحمن بن احمد

بنا به ادعا و تحقیقِ نویسنده شیعى، عبدالله نعمه در كتابِ هشام بن حكم، نظریه گردشِ زمین به دور خورشید، به طور صریح و قاطع، حداقل دویست سال قبل از كوپرنیك و گالیله توسطِ عضدالدین عبدالرحمن بن احمد در عالم اسلام مطرح شده بود. (نعمه، 1405ق، ص87).


7. نظریه سیاره ای و منظومه ای ابن شاطر دمشقی

براساس اسناد و شواهد تاریخى، و همچنین تحقیق‌هاى علمیِ به عمل آمده از سوى برخى از دانشمندان، اولین سیستمِ اصلاح یافته خورشیدمركزى، در دوره ركودِ علم نجوم، توسط علاء‌الدین ابوالاحسن على بن ابراهیم، معروف به ابن شاطر دمشقى (705- 777ق. برابر با 1305- 1375م.) كه از شاگردان مكتب ستاره‌شناسى مراغه بوده است، ارائه و بسط یافته است كه تمامیِ نظریه‌پردازانِ مغرب زمین از قرن پانزده به بعد از تحقیقات و دست‌آورد‌هاى او استفاده كرده و نظرات او را به اسم خود به جهان علم عرضه كرده‌اند. او نتایج چندین سال زحمت و تلاش علمى و تجربیِ خود را در كتابى به نام نهایهًْ السول فى تصحیح الاصول لبطلیموس گردآورى نمود كه همین كتاب به دست كسانى چون كوپرنیك و تیكو براهه و دیگران رسید، و راه را براى آنه هموار ساخت تا نظریه‌اى سامان یافته مبنى بر مركزیت خورشید و گردش سیارات به دور آن ارائه دهند؛ گرچه نه تنها هیچ‌یك از آنان اسمى از ابن شاطر و كتاب پر اهمیتش به میان نیاورده‌اند. (جورج صلیبا،("the development of astronomy in Mdieval Islamic Society"
 

دختری از شمال

عضو جدید

8. نظریه عده ای از متکلمان

شیخ مفید در كتابِ اوایل المقالات عده‌اى را به‌عنوانِ مخالفانِ زمین‌مركزى معرفى كرده است:
گفتارى در فلك: می‌گویم: همانا فلك محیط به زمین بوده، به دورِ آن می‌گردد؛ و درونِ آن خورشید و ماه، و سایرِ ستارگان وجود دارند؛ و زمین نیز در وسطِ آن به منزله نقطه‌اى در وسطِ دایره است؛ این مذهبِ ابوالقاسمِ بلخى، عده زیادى از اهلِ توحید، و بیشترِ قدما و منجمین است؛ در حالى كه عده‌اى از بصریانِ معتزلى و اهلِ نحله‌ها با آنان مخالف بوده‌اند." (شیخ مفید، 1413ق. ،ص99.) در جاى دیگرى از همین كتاب نیز می‌نویسد:
گفتارى در زمین و شكلِ آن، و اینكه آیا متحرك است یا ساكن؟ می‌گویم همانا زمین به شكلِ كره، در وسطِ فلك به حالِ سكون قرار گرفته است؛ و علتِ ساكن بودنش، در مركز بودنش است... در این مساله جبایى و پسرش، (ابن طاووس، همان، ص154) و عده‌اى از اهلِ كلام مخالفِ نظریة زمین‌مركزى شده‌اند." (شیخ مفید، همان، ص99).

9. نظریه عده ای دیگر از متکلمان

علامه مجلسى نیز به‌طورِ كاملا مبهم و كلى، عده‌اى از متكلمین را به عنوانِ مخالفانِ این تئورى معرفى كرده است با این عبارت كه بسیار شبیهِ گفتارِ شیخ مفید است:
و البته در این‌باره گروهى از بصریانِ معتزلى مذهب، و دیگران اظهارِ مخالفت كرده‌اند... و همچنین جبایى و پسرش، و گروهِ دیگرى از متكلمانِ مقلد در فرقه‌هاى گوناگون با سكونِ زمین در مركزِ عالم مخالفت كرده‌اند." (مجلسى، 1404ق، ج57، ص98.) این عبارت نشان می‌دهد كه نظریاتِ گروهِ مذكور به طورِ منبعِ صریح و دستِ اول در دستِ علامه مجلسى نبوده او فقط به نوشته‌هاى شیخ مفید اكتفا كرده است؛ اما به خاطر تعصب براى نظریه زمین‌مركزى از سوى شیخ مفید (و حتى علامه مجلسى و دیگران) اثرى از تلاش‌ها و دست‌آورد‌هاى گروه مذكور در دست نمانده است. .

10. نظریه ابوخالد سجستانی

ابوخالد حبیب بن المعلى سجستانى، كه از شاگردان برجسته مكتب علمیِ امام صادق علیه‌السلام بود، یكى از بزرگترین دانشمندان علم نجوم در دوره اسلامى به شمار می‌رود. او در نجوم بندرى چیره دست و ماهر بود كه با استفاده از احكام علم نجوم توانست كه شهادتِ امام موسى كاظم را استخراج كرده و خود را از مهلكه بزرگِ واقفیه نجات دهد. (كشى، 1348، ص612. و نیز: بن‌طاووس، همان، ص131.) همو از جمله منجمینى بوده است كه در مقابل نظریه زمین‌مركزى، تلاش‌هاى علمیِ زیادى به انجام رسانید. و نظریه گردش زمین به دور خورشید را مطرح نمود.

11. ابوالقاسم علی بن القاسم قیصری

بنا به گزارش و نوشته سید بن طاووس، ابوالقاسم قصیرى نیز از دانشمندانى است كه قایل به گردش سیارات هفتگانه به دور خورشید بوده است به طورى كه حتى كتابى در زمینه تشریح این نظریه و توضیح انواع حركات سیارات نوشته است، كه نام آن "ترتیب حساب دساتر الكواكب السبعه" می‌باشد. (ابن طاووس، همان، ص128).

12. حافظ شیرازی

همانگونه كه بعدا نیز اشاره و تبیین خواهد شد، حافظ از جمله شعرایى است كه با مهارت و زیركیِ تمام، نكات و مسائل زیبایى درباب نجوم و اختران بیان كرده است. او در یكى از غزل‌هاى خود اینگونه سروده است:

گوى زمین ربوده چوگان عدلِ اوست
وین بر كشیده گنبدِ نیلى حصار هم
عزم سبك عنان تو در جنبش آورد
این پایدار مركز عالى مدار هم
تا از نتیجه فلك و طورِ دور اوست
تبدیلِ ماه و سال و خزان و بهار هم

حافظ با ظرافت و زیبایى در این ابیات جنبش و حركت زمین را مورد تصریح و تأكید قرار داده است. نكاتى كه در این سخن بسیار مهم، توجه فكرِ ظریف اندیشه را جلب می‌كند عبارت‌اند از: 1.كرویتِ زمین: با تعبیرِ "گوى زمین"؛ 2.قانون جاذبه عمومی: با تعبیرِ "ربوده" در بیت اول كه هم زمین و هم كنید نیلى حصار را در برمی‌گیرد؛ 3.حركت و جنبشِ زمین در مقابل سكون مركزیت آن: با تعبیر "جنبش و مركزى عالى مدار" در بیت دوم؛ 4.پدید آمدنِ فصل‌ها، و ماه و سال به واسطه حركتِ زمین، نه دوران افلاك: با بیت سوم.
ظریف‌اندیشى و افق‌هاى بلند و والاى حافظ در این سه بیت كاملاً نمایان است و اگر ابیات و اشعارِ دیگرِ دیوان او بازخوانى و بازاندیشى شود، نكات، غرائب، و حقایقِ والاى بیشترى در پیش روى مشتاقانِ حقیقت قرار می‌گیرد. (غزنى، 1363، ص89 و بعد).

13. نظامی گنجوی

بنا به اظهارِ برخى از نویسندگان، نظامى گنجوى نیز از جمله شعرایى است كه نظریه حركت زمین را به صراحت در نظم كشیده است. استناد اصلى براى اثبات این مدعا، اشعارى است كه نظامى در بندِ چهارم از مقدمه لیلى و مجنون بیان كرده است كه البته اینگونه تطبیق‌ها نوعى توجیه به‌شمار می‌رود؛ زیرا عبارات و اشعارِ نظامى در مواردِ استناد شده، جز در گوى و ارگیِ زمین و نیروى جاذبه آن، در چیز دیگرى صریح نیست. ( ثروتیان، 1369، ص98 و بعد).
پیشرفت و تعالى (Elevation ) مسلمانان در این نظریات به شكلى كه بررسى شد، محدود نمی‌شود. به تصویر كشیدنِ اوج تعالى و گشودن افق‌هاى ناپیداى علوم در بستر علوم اسلامى، تحقیق و بررسی‌هاى گسترده‌اى به خود می‌طلبد؛ تا پژوهشگرها و متخصص‌هاى شاخه‌هاى گوناگونِ علوم با كاوش و كنكاش در منابع اصیلِ اسلامى و دانشمندانِ دوره اسلامى صفحه و صحنه پیشرفت در قرن بیست‌ویكم به‌گونه‌اى دیگر رقم بخورد.
 

دختری از شمال

عضو جدید
مخالفان نظریه زمین مرکزی در میان دانشمندان غربی ( پس از رنسانس )

با توجه به چنین روندى از شكل‌گیرى و بررسیِ نوآورانه درباره زمین و آسمان، در میان مسلمانان، حال نوبت به بررسى این روند در میان دانشمندان غربى می‌رسد. با در نظر گرفتنِ این نگرش تاریخى به مسئله، و شروعِ اولین نقادی‌هاى غربی‌ها از نظریه زمین‌مركزى چندین قرن بعد از مسلمانان، به خوبى روشن می‌شود كه دست‌آورد‌هاى علمى مسلمانان چقدر با اهمیت و قابل توجه بوده است؛ درحالیكه هیچ نوع توجه و رویكردى به این مسئله از سوى دانشمندانِ غربى به وقوع نپیوسته است. (همانگونه كه اشاره شد، رویكردِ غربی‌ها از اولین دستیابى به منابع اسلامى تاكنون، غارت‌گرانه و دزدى بوده است.) در اینجا فقط دو مورد از بازاندیشی‌هاى غربی‌ها را كه مهم‌اند ذكر می‌كنیم. و باید توجه داشت كه هر تحولى در نجوم مسیحیانِ غربى پس از شروع این باز اندیشی‌ها به وقوع پیوسته است، همه و همه، با اثر پذیرى از دست آورد‌هاى مسلمانان بوده است.

اولین نقادی های غربی ها از هیات بطلمیوس به وسیله بوریدان

به هرحال، با گذشتن از سخنِ چنین فاجعه‌اى تاریخى، اولین نگرش‌ها و بررسی‌هاى نقادانه درباره سیستم زمین‌مركزى در غرب چیزى حدودِ چهار قرن بعد از مسلمانان شروع و به ظهور رسیده است؛ یعنى در نیمه اولِ قرن چهاردهمِ میلادی. یكى از دانشمندان غربى به نام لیندبرگ در این باره، چنین می‌نویسد:
جویاترین تحقیقاتى كه درباره تبعات و استلزام‌هاى یك زمین چرخان به عمل آمد، در قرن چهاردهم و به وسیله ژان بوریدان (معروف ـ 1300 تا 1358م ـ در موردِ الاغِ گرسنه و تشنه كه یادش در ص16 گذشت.) و نیكول اورم صورت گرفت. در این تحقیقات فكرِ برداشتنِ زمین از مركزیت عالم در كار نبود؛ آنچه ژان بوریدان و اورم در اندیشه داشتند، صرفاً گردشِ روزانه زمین بر گرد محورش (حركت وضعى آن) بود." (لیندبرگ، 1377، ص348 و بعد.) آنها دلیلى شبیه به دلیلِ برخى از منجم‌هاى اسلامى، یعنى عدم افتادن مستقیمِ یك جسم افتان، اقامه می‌‌كردند.


 

دختری از شمال

عضو جدید
نظریه جیمز برادلی

در سر آغازِ رویكرد‌هاى نوین به آسمان و زمین در غرب، تازه این اولین و تا دو ـ سه قرن بعد از آن آخرین دقت و بررسى بود. و تقریباً هیچ دانشمندى تا سه قرن بعد از آن نتوانست حركت زمین را به‌طور علمى و استدلالى مطرح كرده، به اثبات برساند، تا اینكه جیمز برادلى (J.Bradley, 1693-1762)، در اوایل قرن هجدهم به‌طور معجزه‌آسایى به این مهم دست یازید. بنا به گفته یكى از دانشمندان غربی:
روزى كه در رودخانه تیمس به گردش پرداخته بود و حركاتِ باد نماى قایق را تماشا می‌كرد، متوجه شد كه امتداد بادنما، در نتیجه تغییر امتدادِ سرعت حركت قایق تغییر می‌‌كند. لذا دریافت كه تغییرِ امتداد بادنما فقط از ناپایدارى امتداد باد نیست بلكه تركیبِ سرعتِ باد و كشتى موجب این تغییرات است. به سبب این مشاهده ( Observation ) ناگهان حدس زد كه شاید سبب تغییر امتداد شعاع نورانى ستارگانِ ثابت به زمین نتیجه تركیب حركتِ نور و حركت زمین باشد و سبب امكانِ قبول این فرض این بود كه شصت سال قبل از وى، رومِر (به شرح مذكور در متنِ كتاب) ثابت كرده بود كه سرعت نور متناهى است و بنابراین می‌دانست كه سرعت حركت زمین با سرعت نور قابل مقایسه است و لذا تركیبِ این دو سرعت، معقول و منشأِ اثر است." (هاپوود جیمز، 1381، ص78، پاورقی).
این دو مورد نخستین پیشینه براى بازاندیشى درباره مسایل تجربى و عینى در علم مكانیك آسمان(Celestial mechanics) بود كه در غرب به وقوع پیوست. و هر چه در عالمِ غرب مشاهده شده است، پس از این دو مورد بوده است و در حقیقت، خودِ دانشمندان غربى تقریباً همه آنچه ارائه كرده‌اند برگرفته از منابع به غارت رفته از سرزمین‌هاى اسلامى بوده است. پس از رسیدنِ آثار علمى دوره اسلامى علوم به دست غربی‌ها ده‌ها سال طول كشید تا بتوانند به‌طور پراكنده و ناقص، نظریاتِ دانشمندان اسلامى را از كتاب‌هاى آنها استخراج كرده و به صورت محدود و تدریجى مطرح كنند؛ و دلیل اساسیِ این تاخیر در ارائه نظریاتِ جدید در ستاره‌شناسى و مكانیك آسمان، درك نكردنِ سطح و عمقِ مباحث و مسائل مطرح شده در آثار مسلمانان توسط آنان بود. این عامل باعث شده است تا حتى امروزه نیز بسیارى از زوایاى عمیقِ علمى همچنان در این آثار پوشیده بماند

 

دختری از شمال

عضو جدید
موقعیت زمین و خورشید در زبان قرآن و روایات زمین و خورشید در قرآن

همه آثار و دست‌آورد‌هاى عمیقِ علمى مسلمانان در دوره شكوفایى علوم، مرهون معارف و آموزه‌هاى والاى متونِ دینى است. در علم نجوم نیز الهام‌هایى از قرآن و زبانِ ائمه علیهم‌السلام رهنمون دانشمندان به افق‌هاى برتر از یافته‌هاى یونانی‌ها بوده است كه اشاره و بررسى برخى از آنها مفید خواهد بود. آیات و روایاتى كه ذكر می‌شود مواردى هستند كه مورد استناد گذشتگان بوده است و در زمینه‌ها و مسائل دیگرى از علومِ نجوم، فیزیك، و كیهان‌شناسى، معارف و آموزه‌هاى دست‌نخورده‌اى وجود دارد كه استخراجِ آنها همتِ عالى و تلاش اساسیِ مسلمانان را به خود می‌طلبد. مسائلى نظیرِ: حفره‌هاى آسمانى، فواصل ستارگان، موجودات فرازمینى ( Transterrestrial )، وجود سیاراتِ مسكون، و بسیارى دیگر از مسائل كه مسلمانان به خاطر عواملِ متعددى، به كشف و بازخوانیِ آن آموزه‌ها توفیق نیافته‌اند.

آیاتی از سوره یس و تفسیر علامه طباطبایی از آن

"والشمس تجرى لمستقر لها ذلك تقدیر العزیز العلیم جریان شمس همان حركت آن است، و لام در جمله "لمستقرلها" به معناى الى ـ به سوى و یا براى غایت ـ تا می‏باشد. و كلمه مستقر مصدر میمى و یا اسم زمان و یا اسم مكان است؛ و معناى آیه این است كه: خورشید به طرف قرار گرفتن خود حركت می‏كند و یا تا آنجا كه قرار گیرد حركت می‏كند، یعنى تا سرآمدن اجلش، و یا تا زمان استقرار، و یا محل استقرارش حركت می‏كند. حال ببینیم معناى جریان و حركت خورشید چیست؟
از نظر حس اگر حساب كنیم، حس آدمى براى آفتاب اثبات حركت می‏كند، حركتى دورانى پیرامون زمین، و اما از نظر بحث‌هاى علمى قضیه درست به عكس است؛ یعنى خورشید دور زمین نمی‏چرخد، بلكه زمین به دور خورشید می‏گردد. و نیز اثبات می‏كند كه: خورشید با سیاراتى كه پیرامون آنند به سوى ستاره نسر ثابت حركتى انتقالى دارند. و به هر حال حاصل معناى آیه شریفه این است كه: آفتاب پیوسته در جریان است، مادامى كه نظام دنیوى بر حال خود باقى است، تا روزى كه قرار گیرد و از حركت بیافتد، و در نتیجه دنیا خراب گشته، این نظام باطل گردد.
...اما اینكه بعضى جریان خورشید را بر حركت وضعى خورشید به دور مركز خود حمل كرده‏اند، درست نیست، چون خلاف ظاهر جریان است، زیرا جریان دلالت بر انتقال از مكانى به مكانى دیگر دارد.
..."و القمر قدرناه منازل حتى عاد كالعرجون القدیم" آیه شریفه از آیت قمر، تنها احوالى را كه نسبت به مردم زمین به خود می‏گیرد بیان كرده، نه احوال خود قمر را و نه احوال آن را نسبت به خورشید؛ و از این جا است كه می‏توان گفت: بعید نیست مراد از تجرى در جمله "و الشمس تجرى لمستقر لها"، اشاره باشد به احوالى كه خورشید نسبت به ما دارد، و حس ما از ظاهر این كره احساس می‏كند، و آن عبارت است از حركت روزانه و فصلى و سالیانه‌اش؛ همچنین بعید نیست كه مراد از جمله "لمستقر لها" اشاره باشد به حالى كه خورشید فی‌نفسه دارد، و آن عبارت است از اینكه نسبت به سیاراتى كه پیرامونش در حركتند، ساكن و ثابت است، پس گویا فرموده: یكى از آیت‏هاى خدا براى مردم این است كه خورشید در عین اینكه ساكن و بی‌حركت است، براى اهل زمین جریان دارد، و خداى عزیز علیم به وسیله آن سكون و این حركت پیدایش عالم زمینى و زنده ماندن اهلش را تدبیر فرموده، و خدا داناتر است.
..."و كل فى فلك یسبحون" یعنى هریك از خورشید و ماه و نجوم و كواكب دیگر در مسیر خاص به خود حركت می‏كند و در فضا شناور است، همان‌طور كه ماهى در آب شنا می‏كند، پس كلمه فلك عبارت است از همان مدار فضایى كه هریك از اجرام آسمانى در یكى از آن مدارها سیر می‏كنند، و چون چنین است بعید نیست كه مراد از كلمه كل هر یك از خورشید و ماه و شب و روز باشد، هرچند كه در كلام خداى تعالى شاهدى بر این معنا نیست و اگر در جمله "یسبحون" ضمیر جمعى آورده كه خاص عقلا است، براى این است كه اشاره كند به اینكه هر یك از اجرام فلكى در برابر مشیت خدا رام است و امر او را اطاعت می‏كند، عیناً مانند عقلا، همچنان كه این تعبیر در جاى دیگر نیز آمده و فرموده است: "ثم استوى الى السماء و هى دخان فقال لها و للأرض ائتیا طوعا او كرها قالتا اتینا طائعین"." (طباطبایى، 1374، ج17، ص133 به بعد. و نیز: طباطبایى، 1374، ج17، ص89 و بعد).

ذکر برخی دیگر از آیات قرآنی در زمینه انواع حرکت های زمین



برخى از اساتیدِ فن نجوم و مفسران قرآن، در زمینه اثبات نوعى حركت براى زمین ذكر كرده‌اند كه در اینجا فقط به‌طور گذرا و مختصر یادآورى می‌شود:

الف. " و ترى الجبال تحسبها جامده و هى تمر مر السحاب" (نمل/88)

ب. "هو الذى جعل لكم الارض ذلولا فامشوا فى مناكبها" (ملك/15)

ج. "و الذى جعل لكم الارض مهدا" (طه/53)

د. و الارض بعد ذلك دحاها" (نازعات/30) (زمانى قمشه‌اى، همان، ج1، ص70 به بعد).
و آیات دیگرى كه در این باب مطرح شده است. و ما از بررسیِ كامل و مفصلِ آن‌ها در این مختصر چشم‌پوشى می‌كنیم.
 

دختری از شمال

عضو جدید
روایت مربوط به مناظره امام رضا (ع) با اهل کتاب

در روایتى كه از ماجراى مناظره امام رضا علیه السلام با اهل كتاب و فضل بن سهل، نقل شده است، به‌طور كاملاً صریح و دقیق، مركزیت خورشید در وسطِ آسمان را بر می‌خوانیم:
"روزى امام رضا علیه السلام، در مرو با مأمون و فضل، بر سرِ سفره‌اى نشسته بودند، كه اشعث بن حاتم پرسید: آیا روز، اول خلق شده است یا شب؟ امام در پاسخ فرمود: از قرآن جواب دهم یا از علم حساب (علم نجوم)؟ فضل در آن هنگام گفت: از هر دو پاسخ بگو. امام فرمود: البته می‌دانید كه طالع دنیا، سرطان است؛ و سیارات موضعِ شرفِ آن هستند، زحل در برج میزان، مشترى در برج سرطان، خورشید در برج حمل، و ماه در برج ثور قرار دارند؛ و این قضیه دلالت دارد بر اینكه خورشید در وسطِ آسمان قرار دارد؛ و این نكته موجب می‌شود بر اینكه روز قبل از شب خلق شده باشد.
اما دلیلِ این مسئله از قرآن این است كه حق تعالى فرمود: سزاوار نیست كه خورشید ماه را درك كند، و شب از روز پیشى بگیرد." (ابن شهرآشوب مازندرانى، 1379ق، ج4، ص353. و نیز: مجلسى، همان، ج54، ص226. براى اطلاع از اصطلاحاتِ به كار رفته در روایت، رجوع به كتاب‌هاى زیر بسیار مفید خواهد بود: مسعودى، 1382، ص150. قمى، 1375، ص58 به بعد. و نیز: حسن‌زاده آملى، 1371، ج1، ص69 به بعد).
همانگونه كه از كلمات و عباراتِ این روایت معلوم می‌شود، امام علیه السلام، خواسته است در قالبِ این اصطلاحات، ثابت بودنِ خورشید براى گردشِ سیارات به دورِ آن را بیان نماید؛ لذا معنا كردنِ آن بر اساس زمین‌مركزى و هیاتِ بطلیموسى، نادرست است. (همانگونه كه استاد حسن‌زاده آملى به این عمل دست زده‌اند: دروس هیات و دیگر رشته‌هاى ریاضى، ج1، ص71 و بعد. و نیز، همانگونه كه علامه مجلسى و سید بن طاووس چنین كارى كرده‌اند: بحارالانوار، ج54، ص226 به بعد).
 

دختری از شمال

عضو جدید
بیان امام علی (ع) درباره نحوه حرکت زمین

حضرت على علیه السلام با بیانى زیبا و صریح، در یكى از خطبه‌هایش معروف به "عجایبى از ساختار هستی"، حركتِ زمین را به حقیقت‌جویان طریقِ امامت و كمال یادآور شده است كه مثل سایر رهنمودهاى انسان سازش، مورد غفلت واقع شده، و از سوى مفسران و شارحانِ گفته‌هاى آن حضرت، براساسِ اندیشه‌هاى وام گرفته شده از یونانیانِ باستان، ترجمه و توضیح داده شده است. این نكته نغز در گفتارِ ایشان چنین است:
"... و محكم زمینى را كه آسمان آن را حمل می‌كند ... كوه گردانید سنگینیِ آن را ... پس زمین على رغمِ اینكه داراى حركت است ساكن شد ... همانا در این حقیقت عبرتى براى كسانى است كه خشیت الهى دارند." (امام على، 1415ق، ص444، خ211).
اما عبارتى با این وضوح و صراحت از سوى مفسران و شرح‌دهندگانِ فرمایشات امام، با پشتوانه‌هاى فكریِ زمین‌مركزى تفسیر و تشریح شده است؛ و براساسِ آن پنداشت‌ها توجیه‌هاى بی‌جا و بی‌ربطى به هم بافته‌اند، كه انسانِ اندیشمند با مطالعه آن بسى در تأسف و افسوس فرو می‌رود. (ابن ابى الحدید، 1404ق، ج11، ص58. و نیز: مجلسى، همان، ج54، ص41)
 

دختری از شمال

عضو جدید
بیان امام صادق (ع) در رد دوران فلک

شخصى به اسمِ هشام خفاف كه اهل عراق بوده است، از امام صادق علیه السلام نقل كرده است:
روزى در خدمتِ ایشان بودم كه فرمود: بینش تو نسبت به نجوم چگونه است؟ سپس پرسید: دورانِ فلك چگونه است؟ من هم با چرخاندنِ كلاهم به ایشان نشان دادم؛ در حالیكه ایشان فرمود: اگر حقیقت آنگونه است كه تو می‌گویى، پس حال و روزِ ستاره‌هاى مهمى صورت‌هاى فلكیِ دب اكبر و دب اصغر یعنی) بنات النعش، جدى، و فرقدین، چیست كه در طول ایام سال هیچ نوع گردشى از آنچه كه تو نشان دادى ندارند؟ من در پاسخ به ایشان گفتم: به خداوند قسم یاد می‌كنم كه من در این‌باره هیچ نمی‌دانم و تا كنون از هیچ كسى از اهل علم نجوم چنین مسئله‌اى نشنیده‌ام كه مطلبى در این مورد گفته باشند. ..." (كلینى، 1365، ج8، ص352. و نیز: مجلسى، همان، ج47، ص225).
روشن است كه ستاره‌هاى پیرامونِ هر دو قطب به میزانى ویژه خود نیزحركت می‌كنند، اما آنچه مهم است این نكته است كه حركتِ آن ستاره‌ها به هیچ عنوانى قابل مقایسه و تطبیق با حركت و جابجاییِ ستاره‌هاى منطقه استوایى، دایره البروجى (Ecliptic )، و منطقه البروجى ( Zodiac ) نیست؛ از این‌رو امام در مقایسه بسیار ساده و قابل فهمى، حركت آن ستاره‌ها را رد نمود تا به منجم عراقى آموزش دهد كه دوران كواكب آنگونه كه در ظاهر به چشم می‌آیند نمودى بیش نیست، و نظریه دوران افلاك نیز به آن مفهومى كه در عالم علمِ نجوم رایج است، باطل و توهمى بیش به شمار نمى رود.

بیان امام صادق (ع) درباره حرکت زمین

امام صادق علیه السلام در مناظره‌اى با یكى از زندیقانِ زمان خود كه سوالاتى از ایشان پرسیده بود، اینگونه پاسخ گفته است:
...هر آینه اشیاى عالم بر پدید آمدنِ خود گواهى می‌دهند، مثلا دورانِ فلك با هر آنچه كه در اوست، به حركت درآمدنِ زمین با هر آنچه كه بر روى آن است، و دگرگونى زمان‌ها، و همه حوادثى كه با كم و زیادیش اتفاق می‌افتند، دل و جانِ آدمى را بر این می‌دارند كه براى تمام عالم سازنده و تدبیرگرى است. ..." (احمد بن على طبرسى، 1403ق، ج2، ص336. و نیز: مجلسى، همان، ج 10، ص164).
دقت در عبارات این روایت، چند نكته را روشن می‌كند:
ـ براساسِ روایتى كه دوران فلك را رد كرده بود، چنین به نظر می‌رسد كه تعبیرِ دوران فلك، با توجه به سیستم گردشیِ ظاهرى ستارگان در گستره دیدِ آسمان، مطرح شده باشد، نه براساسِ حقیقت هستی. لذا حمل روایت به معناى زمین‌مركزى و افلاكِ بطلیموسى، امرى خلافِ ظاهر و مبناى علم شناختیِ امام بر حقیقتِ كاینات است.
ـ از طرفى، این نوع معنا، با ظاهرِ روایت كه تصریح و تأكید بر "به حركت در آمدن زمین" دارد، در تنافى و ناسازگارى می‌افتد. و علاوه بر این، با روایت قبلى نیز دچارِ تناقض و تعارض می‌شود. از این‌رو، تنها راه معنا كردنِ دوران فلك در این روایت، بر نمودِ ظاهرى آسمان منحصر می‌شود.
ـ نكته مهم‌تر اینكه، تحركِ زمین و هر آنچه بر روى آن است، به‌طورِ كاملاً صریح و بی‌پرده، حركت كردن آن را مطرح می‌كند. و نیازى به تاویل، و یا تطبیق با نظریات علمى (چه زمین‌مركزى و چه خورشیدمركزی) نیست. اگرچه در روایت مذكور به مركزیت خورشید هیچ اشاره‌اى نشده است، ولى نیك روشن است كه با عنوان كردنِ حركت زمین، مخالفتى كاملاً ظاهرى و صریح با ساختار و مبانیِ سیستم زمین‌مركزى به عمل آمده است، كه خود مسئله‌اى حائز اهمیت است.
ـ بعلاوه، با توجه به تصریحى كه امام درباره حركت خودِ زمین دارد، هیچ دلیلى یر تاویلِ حركتِ زمین در این روایت به حركت بخش‌ها و مناطق گوناگون زمین در اثر زلزله و سایر بلایاى طبیعى نیست.
با در نظر گرفتن این نكات، به‌خوبى متوجه می‌شویم كه تاویل‌ها، و تفسیرهاى ناهمساز و بی‌ارتباط با صریحِ روایت، كه از سوى عده‌اى از محدثان و مفسران مطرح شده است، امرى نادرست و بى اعتبار به شمار می‌رود. (نظیر آنچه كه علامه مجلسى در تفسیر این روایت بیان كرده است: مجلسى، همان، ج54، ص78 به بعد).
 

دختری از شمال

عضو جدید
تعبیر حضرت علی (ع) درباره حرکات زمین

امام على علیه السلام، با دو نوع تعبیرِ بسیار زیبا و نغز در خطبه معروف به اشباح (خ 91) از نهج البلاغه، حركت‌هایى بیش از یك حركت را براى زمین مطرح نموده است، كه اگر كسى با ذهنى خالى و بدون پیش‌فرض‌هاى نادرست به استقبالِ عبارات آن برود، بدون هیچ شكى، معارفى در ردیه و مخالفتِ صریح با سیستم زمین‌مركزى و سكونِ آن، برخواهد خواند:
"... و حركت‌هاى زمین را به سبب كوه‌هاى سخت و سنگینِ سر به فلك كشیده تعدیل كرد ... درنتیجه، به واسطه فرو رفتن كوه‌هاى در دلِ زمین، زمینِ داراى حركات، از لرزش و اضطراب آرام گرفت." (امام على علیه السلام، همان، ص163، خ 91. و نیز رجوع شود به: زمانى قمشه‌اى، همان، ج1، ص78).
همانگونه كه روشن است، امام على علیه السلام در این عبارات، به موجودیتِ انواع حركت در روند گردشیِ زمین اشاره نموده است. و این نوع تعابیر به طور صریح در رد و مخالفت با اندیشه سكون و مركزیت زمین عنوان و مطرح شده است.
مسئله‌اى كه باقى می‌ماند این است كه اگر نتوان با تكیه بر این آیات و روایات بر حركتِ زمین و خورشیدمركزى به خاطرِ وجودِ روایاتى مخالف با آنها استدلال نمود، نهایت سخن این است كه به همین طریق نمی‌توان با آیات و روایاتِ مربوط به سكونِ زمین و حركت فلك و خورشید آن طرف قضیه را نیز اثبات كرد؛ زیرا كه این دو قسم از آیات و روایات در دو طرفِ نقیض و در تقابل با هم قرار می‌گیرند. به هر حال اگر همین قدر از جنبه دین‌شناختیِ مسئله را هم نتوان اثبات كرد، تكیه ستاره‌شناسانِ شیعى بر چنین اندیشه‌اى با توجه به آموزه‌هاى دینیِ برگرفته از معارف اهل بیت براى اثبات مسئله كافى است.

 

دختری از شمال

عضو جدید

اثبات سیاهچاله در اسلام

یکی از معجزات علمی که در قرآن آمده است، در مورد سیاه چاله ها می باشد.
خداوند با اشاره به مشخصات خاصی، در آیه زیر به سیاه چاله ها اشاره می کنند.
این مشخصات عبارتند از :
۱) آن ها ستارگانی در حال حرکت هستند.
۲) آن ها پنهان هستند.
۳) آن ها ستارگانی جارو کننده هستند.
اجازه بدهید قبل از اینکه ببینیم اخترفیزیک دان ها در مورد سیاه چاله ها چه می گویند، به آیه زیر از قرآن کریم اشاره کنیم.
خداوند در قرآن فرموده اند:
فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ (به راستی سوگند به اختران بازآینده نمی خورم) «15/ سوره تکویر»
الْجَوَارِ الْکُنَّسِ (آن روندگان نهان شونده) «16/ سوره تکویر»

وَاللَّیْلِ إِذَا عَسْعَسَ (و به شب چون تاریک شود) «17/ سوره تکویر»

وَالصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ (و به سپیده چون بدمد) «18/ سوره تکویر»

إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ (که این سخن فرستاده ای است بزرگوار«جبرئیل») «19/ سوره تکویر»

به خوبی امروزه مشخص شده است که ستارگان در طول عمر خود دچار تحول می شوند تا آنکه بمیرند. یکی از انواع مرگ ستارگان، تبدیل شدن به سیاه چاله است.
خداوند در قرآن می فرمایند:
وَلا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لا إِلَهَ إِلا هُوَ کُلُّ شَیْءٍ هَالِکٌ إِلا وَجْهَهُ لَهُ الْحُکْمُ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ
(با خداوند، معبود دیگری را نخوانید. خدایی نیست جز او، هرچیزی نابود می شود مگر ذات او فرمان مخصوص اوست، به سوی او بازگردانده می شوید.) «۸۸/ قصص»


فلک در اسلام

براتون 4 دلیل برای اثبات اینکه فلک عبارت است از مدار نجوم و مدار کواکب میگم
1- در سوره یس آیه 40 (و این جمله درسوره انبیاء آیه 33 نیز آمده است ) بعد از ذکر زمین و آنجه در آن است و نیز بعد از ذکر خورشید و ماه و منازل آسمانی می فرماید : « کل فی فلک یسبحون » یعنی؛ هر یک در چرخی شنا می کند؛
از این آیه اطایفی استفاده می شود ، از جمله اینکه :
اجرام آسمانی مطابق گفتار دانشمندان امروزی درفضا شناورند و نیز ثابت هم نیستند، بر خلاف پندار پیشینیان که تصور می کردند این اجرام ثابت هستند.
اما آنچه دلالت دارد این است که ستاره گان و دیگر اجرام آسمانی همانند ماهی که در آب شناور است در فضا شناورند و گردش می کنند.
2-در سوره نازعات آیه 3 می فرماید : « والسابحات سبحا» یعنی : سوگند به شنا کنندگان شنا کردنی؛
ظاهر آیه مطابق برخی تفاسیر این است که «سابحات» کنایه از نجوم است و به معنی تُندرُان و در لغت عرب استعمال سباحت بسیر سریع در غیر آب دلالت دارد.
علت اینکه، در بسیاری از آیات قرآن سیر نجوم را به شناوری تعبیر نموده است آن است
که بر اثر تقابل با خورشید همیشه یک طرف از هر سیاره روشن است و در طرف دیگر تاریکی حکمفرما است و سایه به شکل مخروطی ممتد است که مجموع جرم و ظل مخروطی هر ستاره در حین حرکت در هوا مانند ماهی است که در آب شنا می کند.
3- در سوره مؤمنون آیه 17 می فرماید: « ولقد خلقنا فوقکم سبع طرائق » یعنی: و براستی در بالای شما هفت راه آفریدم؛ طرائق جمع طریق است و ظاهر آیه چنین می فهماند که افلاک عبارت است از خطوط سیر اجرام آسمانی که هر جرمی در فلک در خط سیر خود حرکت می کند، همانند حرکت پرنده در هوا و ماهی در دریا. بر خلاف این نظر که گفته است: افلاک عبارت است از اجسامی عظیم که ستاره گان در آن مسقرند
4- در سوره «یس» آیه 39 می فرماید: « والقمر قدرناه منازل حتی عاد کالعرجون القدیم »
یعنی: و آماده کردیم برای ماه منزلگاه هایی، تا برگشت کند مانند بند خوشه، که از کهنگی خشک شده باشد.
در تفسیر این آیه شریفه احتمال حذف مضاف داده شده، یعنی حرکت ماه را منزل به منزل کرده ایم تا مانند هلالی شبیه به عرجون شود.
( عرجون در لغت به معنی چوبِ خُوشه خرما و انگور وغیره است که به آن بند خوشه می گویند که بر اثر کهنگی خشک و زرد و کج شده باشد و به همین دلیل هلال را از نظر زردی و باریکی و کجی به آن تشبیه کرده اند و از خشکیدگی آن هم می توانیم به طبیعت کره ماه اشاره کنیم.)


 

مي مو

عضو جدید
کاربر ممتاز
شید سپهر :
سطح مرئی خورشید یا هر ستاره ی دیگر.

صورت فلکی:
آرایشی از ستارگان که با تشبیه آن ها به اجسام، اشخاص یا جانوران، نام های گوناگونی به آن ها داده اند. نیز به منطقه ای از کره ی آسمان گفته می شود که صورت فلکی در آن قرار دارد.

غول :
ستاره ای نورانی تر و بزرگ تر از ستارگانی که همان رنگ و دما را دارند. ستارگان هنگامی به غول ( معمولا غول سرخ ) بتدیل می شوند که تماو هیدروژن موجود در مرکز خود را به اتمام برسانند.

غول سرخ :
ستاره ای باد کرده؛ مرحله ای که در اواخر عمر ستاره در رشته ی اصلی، روی می دهد.

فوران :
گازهای معلق شده بر فراز شیدسپهر خورشید به توسط میدان مغناظیسی.

فهرست مِسیه :
فهرستی از 103 جرم غیر ستاره ای در اعماق آسمان که به توسط شارل مسیه، اخترشناس فرانسوی، در سال های دهه ی 1770 تکمیل شد. در این فهرست، هر جرم با آوردن حرف M و یک عدد مشخص می شود.

قانون هابل :
رابطه ای میان سرعت و فاصله ی کهکشان ها و دیگر اجرام دوردست. این رابطه نشان می دهد که جهان در حال انبساط است.

قَدر :
مقیاس لگاریتمی نورانیت، که در آن تغییر به اندازه ی 5 قدر، معادل تغییر نورانیت با عامل 100 است. به ازای افزایش هر قدر، نورانیت 2/512 بار کاهش می یابد. بنابراین، عدد بزرگ تر قدر، نشان دهنده ی نورانیت کمتر است.

قدر ظاهری :
قدر ( بزرگی ) نور ستاره به همان صورتی که بیننده، با چشم غیر مسلح، آن را می بیند.

قدر مطلق:
قدر ظاهری ستاره، هنگامی که ستاره در فاصله ی 10 پارسکی واقع باشد.

قطب های آسمانی:
نقاطی که در آن ها، امتداد محور چرخش زمین، کره ی آسمان را قطع می کند.

کره ی آسمانی :
کره ای فرضی که در پیرامون زمین است و ستارگان و دیگر اجرام نجومی در روی آن دیده می شوند.

کسوف (گرفت خورشید، خورشید گرفتگی ):
عبور سایه ی ماه از روی زمین.

کوتوله ی سپید :
ستاره ی چگال و کوچک که در آن هیدروژن درونی ستاره به مصرف رسیده است. کوتوله ها از مراحل پایانی عمر یک ستاره هستند.

کهکشان :
مجموعه ی بسیار بزرگی از ستارگان، گاز و غبار. یک کهکشان، صدها میلیون ها تا هزاران میلیون ستاره را در بر می گیرد.

کهکشان بیضی شکل :
کهکشانی که به شکل بیضوی دیده می شود و مواد میان ستاره ای قابل ملاحظه ای ندارد. کهکشان های بیضی شکل، کهکشان های قدیمی هستند.

کهکشان بی نظم :
کهکشانی که فاقد تقارن چرخشی است و نیز جز کهکشان های بیضی شکل و مارپیچی نیست.

کهکشان راه شیری:
کهکشان محلی ما که خورشید و منظومه ی خورشیدی در آن است. جرم کهکشان راه شیری، در حدود یک تریلیون برابر جرم خورشید است.

کهکشان مارپیچی:
کهکشان پهن و چرخان که بازوهایی مارپیچی از مواد ستاره ای و ستارگان جوان به دور هسته ی آن حلقه زده اند.

کهکشان مارپیچی میله ای :
نوعی کهکشان مارپیچی که در آن بازوهای مارپیچی از دو سر یک ساختار میله مانندی که از هسته ی کهکشان می گذردف سرچشمه می گیرند. در کهکشان مارپیچی، بازوها از خود هسته بیرون می آیند.

کوازار:
جسم شبه ستاره ای که انتقال به طرف قرمز آن بسیار بزرگ است. این اجسام امواج رادیویی شدیدی گسیل می کنند و در فواصل بسیار دوردست قرار دارند.
 

مي مو

عضو جدید
کاربر ممتاز
گرفت حلقه ای :
گرفت خورشید یا کسوفی که در آن، حلقه ای نورانی از شید سپهر خورشید که در پیرامون قرص تاریک ماه دیده می شود. این حالت ناشی از آن است که کسوف به هنگام نزدیک تر بودن ماه به زمین روی داده است.

گرفت ماه ( خسوف ):
عبور ماه از میان سایه ی زمین

گذر :
عبور یک سیاره ی داخلی (عطارد یا زهره ) از مقابل قرص خورشید، که از زمین دیده شود. نیز، عبور یک قمر از جلوی قرص سیاره ی مادر.
گذر، همچنین به عبور یک جسم از نصف النهار ناظر گفته می شود.


گسیختگی کاسینی :
گسیختگی عمده ای که میان حلقه های زحل دیده می شود و حلقه ی A را از حلقه ی B جدا می کند.

لکه های خورشیدی :
مناطق نسبتا تاریک در شید سپهر خورشید که به نواحی دارای میدان های مغناطیسی بسیار شدید مربوط اند.

مقابله :
نقطه ای در مدار یک سیاره که در آن طول آسمانی سیاره 180 درجه با خورشید اختلاف دارد. یک سیاره در مقابله، در تمام طول شب قابل مشاهده است.

مقارنه :
وضعیت یک سیاره هنگامی که طول آسمانی خورشید و آن، یکسان است. این اصطلاح در مورد هر دو جسم آسمانی که طول آسمانی یا بُعد یکسان دارند، به کار می رود.

مقارنه داخلی :
مقارنه ای که در آن یک سیاره داخلی ( سیاره ای که مدار آن در داخل ودار زمین و خورشید است.) از میان زمین و خورشید می گذرد.

مقارنه عُلوی :
آرایشی از یک سیاره (که با خورشید طول یکسان دارد ) با سیاره ای که بسیار دورتر از خورشید است، به وجود می آید.

منطقه البُروج:
به طور مرسوم، به 12 صورت فلکی گفته می شود که ماه و خورشید و سیارات در طی سال از میان آن ها می گذرند. در واقع، به نواری پهن در آسمان ( به عرض 19 درجه ) گفته می شود که دایره البروج از وسط آن می گذرد.

مِیل:
یکی از مختصه های دستگاه مختصات نجومی که متناظر است با عرض جغرافیایی، و بر حسب درجه، دقیقه و ثانیه ی قوسی اندازه گیری می شود. میل در شمال استوای آسمان با علامت + و در جنوب آن با - مشخص می شود.

ناوش :
حرکت نوسانی کوچک در مدار چرخش زمین به دور خود که دوره ی تناوب آن 19 سال است. این حرکت به حرکت تقدیمی اضافه می شود.

نصف النهار:
دایره ی عظیمه ای که از قطب های آسمان و سمت الرس ناظر می گذرد.

نواختر :
ستاره ی جدیدی که در آسمان پدیدار می شود، یا ستاره ای که نورانیت آن به ناگاه بسیار افزایش می یابد.

نور باران :
در یک رگبار شهابی به نقطه ای اطلاق می شود که به نظر می رسد تمام شهاب ها از آن نقطه سرچشمه می گیرند.

نیمسایه :
در یک گرفت، بخشی از سایه ی زمین یا ماه که از آن قسمتی از قرص خورشید دیده می شود. همچنین، بخش بیرونی تر و تقریبا روشن تر یک لکه ی خورشیدی.

واحد نجومی (AU ) :
فاصله ی میانگین زمین تا خورشید که معادل 149598770 کیلومتر ( درحدود 149 میلیون ) است. واحد نجومی ، واحدی است که در اندازه گیری فاصله ها در منظومه ی خورشیدی به کار می رود.
 

jimmi

عضو جدید
نگاهی دقیق بر M20

نگاهی دقیق بر M20

نگاهی دقیق بر M20
تصاویر جدید به دست آمده از سحابی سه تکه نشان میدهد که این کارخانه ستاره سازی با فاصله ای در حدود 5500 سال نوری از زمین ترکیبی کم نظیر از سه گونه متفاوت از سحابی ها را در دل خود جای داده است.

این تصویر که توسط اختر شناسان رصدخانه جنوبی اروپا(ESO) در شیلی به دست آمده است در واقع اولین مراحل زندگی ستاره ها از شکل گیری تا نخستین انوار آنها را پیش روی ما قرار میدهد.از طرفی گرما وبادهای ساطع شده از این ستاره های تازه متولد شده این دیگ مملوء از گازوگردوغباررا متلاطم میکند و از سوی دیگر رمبش مواد تیره رنگ درون سحابی تولد ستاره هایی جدید را رقم می زند . دلیل نامگذاری این سحابی نوارهای تیره ایست که قلب درخشان سحابی را به سه قسمت تقسیم میکند.اختر شناس فرانسوی شارل مسیه نخستین کسی بود که این سحابی را به صورت جرمی درخشان ومه آلود رصد کرد و آن را در رده بیستم کاتالوگ خود به نام M20نامگذاری کرد اما 60 سال بعد هنگامی که دانشمند انگلیسی جان هرشل در رصدهای خود نوار تیره رنگ تفکیک کننده آنرا مشاهده کرد نام سحابی را به "سه تکه " تغییر داد.





این تصویرکه نمایی جدیداز سحابی را نشان میدهد توسط دوربین عکاسی میدان باز متصل شده به تلسکوپ 2.2 متری ESO در رصد خانه شمال شیلی گرفته شده است وهمانطورکه در تصویرمشخص است نواحی مختلف سحابی در نور مرئی دیده میشوند.
ناحیه آبی رنگی که در قسمت سمت چپ و بالای تصویر قرار دارد یک سحابی بازتابی است که نور رسیده از ستاره های جوان نزدیکی سحابی را بازتاب میکند . بزرگترین و درخشانترین این ستاره ها که دمای فوق العاده زیادی دارند در طیف مرئی به رنگ آبی می درخشند و با توجه به اینکه ذرات گرد و غبار طیف نور آبی را بیش از نو قرمز پراکنده می کنند(پدیده ای که سبب رنگ آبی آسمان در روز و رنگ قرمز آن در هنگام غروب میشود) این بخش از سحابی به رنگ نیلی دیده می شود.

رنگ صورتی مایل به قرمزی که در نواحی پیرامونی سحابی دیده میشود بخش نشری سحابی و ناشی از گاز هیدروژن درون آن است . در اینجا این گاز که بخش عمده حجم سحابی را تشکیل میدهد براثر گرمای فوق العاده ای که از ستارگان سوزان مرکز سحابی ساطع می شود داغ شده و از خود نور قرمز منتشرمی کند .

و در نهایت سومین بخش تشکیل دهنده سحابی سه تکه، نوارهای تیره رنگ و تقسیم کننده ایست که از میان آن میگذرد . این نوارهای تیره همان سحابی های تاریک هستند که به سبب تیره بودن به این نام خوانده میشوند. درون این نواحی تیره مراحل پایانی عمر ستاره ها یعنی رمبش مواد، تحت نیروی عظیم گرانشی صورت میگیرد.

در قسمت زیرین بخش نشری، باریکه ای از گاز از دل این ابر کیهانی بیرون زده که جهت آن به سمت مرکز سحابی است. این بخش نمونه بارزی از توده گازی تبخیر شونده یا
"EGG " (ستون های از گاز متراکم که محل شکل گیری ستاره ها هستند)است خصوصیتی که در نواحی دیگر ستاره سازی چون سحابی عقاب هم دیده میشود .درنوک این ستون گازی توده متراکم تری از گاز دیده میشود که مانع رسیدن نور ستاره های پرجرم به این ناحیه میشود.

ترجمه:فاطمه اثنی عشری،مسئول بخش خبر انجمن ستاره شناسی اراک
منبع: www.parssky.com

 
آخرین ویرایش:

SerpentoR

عضو جدید
کاربر ممتاز
ستارگان متولد می‌شوند، میلیونها یا میلیاردها سال می‌درخشند و سپس می‌میرند. هر ستاره چرخه حیات چند مرحله‌ای دارد که در خلال آنها اندازه و دمایش شدیدا تغییر می‌کند. جرم هر ستاره (میزان ماده موجود در ستاره) تعیین کننده اصلی درازای عمر ستاره و نحوه تکامل آن می‌باشد. هر چه جرم ستاره بیشتر باشد، در واکنشهای هسته‌ای گازهایش را سریعتر می‌سوزاند و زودتر می‌میرد. پر جرمترین ستارگان برای چند میلیون سال دوام می‌آورند. آنهایی که جرم کمتری دارند، می‌توانند تا دهها میلیارد سال بدرخشند.
بطور کلی ستارگان دارای مراحل مختلف ، جنینی ، کودکی و جوانی و پیری هستند. پس از اکتشاف برابری جرم و انرژی توسط انیشتین ، دانشمندان تشخیص دادند، که کلیه ستارگان باید تغییر و تحول یابند. هر ستاره هنگامی که نور (انرژی) پخش می‌کند مقداری از ماده خویش را مصرف می‌کند. ستارگان همیشگی نیستند، روزی به دنیا آمده‌اند و روزی هم از دنیا خواهند رفت. اختر فیزیکدانان بر این باورند، که در بعضی کهکشانها ، از جمله کهکشان راه شیری ، ستارگان نوزاد بسیاری در حال تولد هستند، افزون بر آن که ، پژوهشگران اظهار می‌دارند که تکامل ، تخریب و محصول نهایی یک ستاره ، به جرم آن بستگی دارد. در واقع سرنوشت نهایی ستاره که تا چه مرحله ای از پیشرفت خواهد رسید با جرم ستاره ارتباط مستقیم دارد.

نحوه تشکیل ستارگان

گوی آتشین موردنظر در نظریه انفجار بزرگ ، حاوی هیدروژن و هلیوم بود، که در اثر انفجار بصورت گازها و گرد و غباری در فضا بصورت پلاسمای فضایی متشکل از ذرات بسیاری از جمله الکترونها ، پروتونها ، نوترونها و نیز مقداری یونهای هلیوم به بیرون تراوش می‌کند. با گذشت زمان و تراکم ماده دربرخی سحابیها شکل می‌گیرند. این مواد متراکم رشد کرده و توده‌های عظیم گازی را بوجود می‌آورند که تحت عنوان پیش ستاره‌ها معروفند و با گذشت زمان به ستاره مبدل می‌شوند. بسیاری از این توده‌ها در اثر نیروی گرانش و گریز از مرکز بزرگ و کوچک می‌شوند، که اگر نیروی گرانش غالب باشد، رمبش و فرو ریزش ستاره مطرح می‌شود و اگر نیروی گریز از مرکز غالب شود، احتمال تلاشی ستاره و شکل گیری اقمار و سیارات می‌رود.

جمعیت ستارگان


پس از مهبانگ ، ماده جهان از نقطه انفجار در تمام جهات به خارج پاشیده شد. ناپایداریهای مختلف باعث ناهمگنی در مواد اولیه شده و نیروی سخت ثقل ، سطوح چگالتر را به شروعهای کهکشانها کشاند. در میان کهکشانها ، ناپایداریهای دیگری موجب بوجود آمدن ابرهای بزرگی از H و He برای شروع انعقاد در ستارگان گردید. با نزدیکتر شدن ماده به طرف مرکز ثقل ستاره پروتونی (Proton Star) گرما حاصل شده است. سرانجام ، دانسیته ماده به اندازه کافی بالا رفته و دماهای بسیار زیاد برای شروع گداخت جهت تولید انرژی ستارگان بدست آمده است.

نسل اول ستارگان

اولین نسل ستارگان تشکیل شده به نام ستارگان جمعیت III خوانده می‌شوند. آنها بسیار سنگین و اساسا حاوی He ، H و دارای عمرهای نسبتا کوتاه هستند. واکنشهای هسته‌ای که در این ستارگان انجام گرفت، عناصر جدیدی را بوجود می‌آورد که در نتیجه سوخت لازم برای سنتز هسته‌ای در نسلهای بعدی ستارگان تأمین گردد. در حال حاضر از ستارگان جمعیت III در کهکشان ما ، وجود ندارد.

نسل دوم ستارگان

نسل بعدی ستارگان تشکیل شده تحت عنوان ستارگان جمعیت II ، مشابه حالت ستارگان جمعیت III ولی به مواد متفاوت حیات خود را شروع کردند. بجای فقط He و H ، ستارگان جمعیت II همچنین دارای تقریبا یک درصد عناصر سنگینتر مانند کربن و اکسیژن بودند.



نسل سوم ستارگان

نسل سوم ستارگان به نام جمعیت I دارای 5 - 2 درصد عناصر سنگینتر از He و H هستند. خورشید ، مثالی از یک ستاره جمعیت I است.

تکامل یک ستاره

گفتیم که تکامل تدریجی یک ستاره بستگی به ترکیب اولیه آن ستاره و جرم مواد آن دارد. خورشید ما ، ستاره‌ای زرد و نسبتا با جرم کم ، به عنوان مرجع است. یک ستاره ، در طی مدت زیادی از عمر خود در ترتیب اصلی قرار می‌گیرد. برای یک ستاره با جرم خورشید ، این مدت تقریبا 10 میلیارد سال است. ستاره‌های با جرم کمتر مدت زیادتری در آن قرار می‌گیرند، چرا که آنها سوخت هسته‌ای خود را با میزان و سرعت کمتری می‌سوزانند. ستارگان با جرم بسیار بالا سریعتر تکامل پیدا می‌کنند. ستاره ای با جرم تقریبا 20 برابر جرم خورشید ، تنها به مدت چند میلیون سال در ترتیب اصلی قرار می‌گیرد.



:
کوتوله سیاه

کوتوله‌های سفید ستاره‌هایی هستند که تدریجا خنک شده ، روشنایی آنها کمتر شده و به آرامی می‌میرند. ستاره‌هایی سفید که به آخر عمر خود نزدیک می‌شوند، از ترتیب اصلی به سمت ناحیه غولهای سرخ حرکت می‌کنند و پس از این فاز ، سرنوشت ستاره بستگی به جرم اولیه آن دارد. ستاره‌های با جرمهای پایینتر (کمتر از 4/1 برابر جرم خورشیدی) کوتوله‌های سفید (White dwarfs) را تشکیل می‌دهند. ستاره‌های سنگینتر سرنوشتی متفاوت و تماشایی‌تر دارند. بجای سرد شدن آرام ، آنها به صورت یک نواختر یا ابر نواختر منفجر می‌شوند. قلب ستاره که پس از انفجار باقی می‌ماند یا به صورت یک ستاره نوترونی (برای ستارگان با اجرام 3 - 1.4 برابر جرم خورشید یا بیشتر) ظاهر می‌گردد

مرگ ستارگان

سه طریق برای مرگ ستارگان وجود دارد. ستارگانی که جرم آنها کمتر از 1.4 برابر جرم خورشید است. این ستارگان در نهایت به کوتوله‌های سفید تبدیل می‌شوند. ستارگانی که جرم آنها بیشتر از 1.4 برابر جرم خورشید است، در نهایت به ستارگان نوترونی و به سیاه چاله‌ها تبدیل خواهند شد. دیر یا زود سوخت هسته‌ای ستارگان به پایان رسیده و در این صورت ستاره با تراکم خود انرژی گرانشی غالب آمده و این تراکم (رمبش) تا تبدیل شدن الکترونهای آزاد ستاره به الکترونهای دژنره ادامه پیدا می‌کند، که در این صورت ستاره به یک ستاره کوتوله سفید تبدیل شده است. برخی از ستارگان از طریق انفجارهای ابر نواختری در ستارگان نوترونی تبدیل می‌شوند. ستارگانی که بیشتر از 1.4 و کمتر از سه برابر جرم خورشید دارند، به ستاره نوترونی تبدیل شده و آنهایی بیشتر از سه برابر جرم خورشید دارند، عاقبت به سیاه چاله تبدیل می‌شوند. سیاه چاله آخرین مرحله مرگ ستاره می‌باشد.

ستاره بعد از تولد

بعد از آنكه ستاره شكل می‌گیرد (تولد ستاره)، بلافاصله حیاتی پایدار بدست می‌آورد. در همین زمان واكنشهای هسته‌ای در داخلی‌ترین هسته ستاره ، هیدروژن را به هلیوم تبدیل می‌كند و انرژی آزاد می‌گردد. سرانجام همه هیدروژن درون آن به مصرف می‌رسد. بعد از این ، تغییراتی در لایه‌های درونی ستاره آغاز می‌شود. در حالی كه واكنشهای جدیدی از هلیوم شروع می‌شوند، لایه‌های بیرونی باد می‌كنند تا ستاره را به اندازه غول برسانند.
در اثر تغییرات زیاد ، ستاره به مرحله متغیر بودن می‌رسد. در نهایت هیچ منبع ممكن برای آزادسازی انرژی باقی نمی‌ماند. ستارگان كوچكتر در اثر انقباض به كوتوله‌های سفید تبدیل می‌شوند. ستارگان سنگین‌تر به صورت ابر نو اختر منفجر می شوند. ماده بیرون ریخته از یك ابرنواختر ، بخشی از گاز بین ستاره‌ای را تشكیل می‌دهد كه زادگاه ستارگان جدید است.

سحابی سیاره ای

ستارگان در یكی از آخرین مراحل زندگی خود ، قبل از آن كه به كوتوله سفید تبدیل شوند منظره بسیار زیبایی در آسمان بوجود می‌آورند. این مرحله ســـبب پیدایش سحابی‌های سیاره‌ای می‌شود. یك سحابی ســیاره‌ای هنگامی تشكیل می‌شود كه ستاره مركزی آن ، لایه‌ای به بیرون پرتاب كند. لایه گاز همانند حلقه‌ ای از دود منبسط می‌شود.

خیلی عالی بود.دستت درد نکنه. رفتم به حال و هوای خوش :cry::cry::cry::cry:Mass Effect
 

jimmi

عضو جدید
وضعیت رویت پذیری هلال ماه شوال 1430

وضعیت رویت پذیری هلال ماه شوال 1430

هلال ماه شوال در بعضی از مناطق دنیا در غروب روز شنبه 29 رمضان و در مناطق دیگر در غروب روزیک شنبه قابل رویت می باشد از جمله در ایران هلال ماه شوال در غروب روز شنبه 29 رمضان نه تنها با چشم غیر مسلح بلکه با قویترین ابزار اپتیکی نیز قابل رویت نمی باشد که در ادامه به این موضوع خواهیم پرداخت.

سید محسن قاضی میرسعید

بنام خداوند جان و خرد


وضعیت رویت پذیری هلال ماه شوال 1430هجری قمری در جهان به شرح زیر تقدیم می گردد.
لحظه مقارنه ماه و خورشید در ساعت 18.44 دقیقه بعد از ظهر جمعه 18 سپتامبر 2009میلادی، برابر با 27 شهریور1388 هجری شمسی مطابق با 28 رمضان 1430هجری قمری به وقت بین المللی ، و به وقت ایران در همین روز در ساعت 22.44 دقیقه بعد از ظهر خواهد بود ، در غروب روز جمعه در هیچ نقطه ای از جهان هلال ماه رویت نخواهد شد چون در غروب روز جمعه در هیچ نقطه ای از جهان هلالی شکل نگرفته تا قابل رویت باشد ، اما 24 ساعت بعد یعنی در غروب روز شنبه 29 ماه مبارک رمضان هلال ماه شوال در مناطقی از جهان قابل رویت است که به شرح زیر بدان خواهیم پرداخت.
نتیجه : هلال ماه شوال در بعضی از مناطق دنیا در غروب روز شنبه 29 رمضان و در مناطق دیگر در غروب روزیک شنبه قابل رویت می باشد از جمله در ایران هلال ماه شوال در غروب روز شنبه 29 رمضان نه تنها با چشم غیر مسلح بلکه با قویترین ابزار اپتیکی نیز قابل رویت نمی باشد که در ادامه به این موضوع خواهیم پرداخت.
قاره اقیانوسیه : هلال ماه شوال در غروب روز شنبه 29 رمضان در کشور زلاند نو غیر قابل رویت ودر استرالیا در جنوب شرقی – مرکز – و غرب ان کشور فقط با ابزار اپتیکی قابل رویت می باشد.
قاره اسیا : هلال ماه شوال در غروب روز شنبه 29 رمضان در هیچ نقطه ای از این قاره پهناور قابل رویت نخواهد بود فقط طبق محاسبه نگارنده احتمال رویت هلال ماه شوال در غروب روز شنبه درمنطقه کوچکی در منتها الیه جنوب غربی کشور یمن با ابازار اپتیکی قوی محتمل می باشد با این اوصاف بهتر است گفته شود این هلال در تمام قاره اسیا حتی با ابزار نیز در غروب روز شنبه 29 ماه مبارک رمضان رویت نخواهد شد.

قاره افریقا : هلال ماه شوال درغروب روز شنبه 29 رمضان در شمال قاره افریقا از جمله کشورهای مصر – لیبی – تونس – الجزائر – مراکش و صحرای باختری غیر قابل رویت و در کشورهای سودان – چاد – نیجر – مالت – موریتانی با ابزار اپتیکی و در سایر نقاط افریقای مرکزی و جنوبی با چشم غیر مسلح رویت می گردد.
قاره اروپا : هلال ماه شوال در غروب روز شنبه 29 رمضان در هیچ نقطه ای از این قاره حتی با قویترین ابزار نیز قابل رویت نخواهد بود.
قاره امریکا : هلال ماه رمضان در غروب روز جمعه درکشور کانادا – شمال و مرکز کشور ایالات متحده امریکا غیر قابل رویت ودر مرکز و جنوب این کشور با ابزار اپتیکی قابل رویت می باشد ، همچنین این هلال در شمال مکزیک با ابزار اپتیکی و در جنوب این کشور با چشم غیر مسلح قابل رویت می باشد ، این هلال در تمامی نقاط امریکای مرکزی و امریکای جنوبی با چشم غیر مسلح در غروب رو شنبه 29 رمضان قابل رویت است.


و اما در کشور عزیزمان ایران محاسبات نشان می دهد وضعیت مداری و مختصات ماه به صورتی است که در مناطق شمالی هلال ماه زودتر از خورشید غروب کرده و طبیعی است که امکان رویت هرگز وجود نخواهد داشت ، در مناطق مرکزی و جنوبی هلال ماه تقریبا همزمان با خورشید غروب می کندو در منتها الیه جنوب کشورمان در جزائر همیشگی خلیج فارس هلال ماه در بهترین نقطه 11 دقیقه بعد از غروب خورشید غروب خواهد کرد این هلال در زمان غروب خورشید در بهترین مکان 1.5 درجه از افق ارتفاع خواهد داشت که نه تنها با چشم غیر مسلح به هیچ عنوانی قابل رویت نیست بلکه با قویترین ابزار موجود نیز نمی توان در زمان غروب خورشید این هلال را رویت کرد نور بسیار شدید خورشید و نزدیکی هلال ماه به خورشید مانع از رویت این هلال حتی با ابزار می گردد لذا با توجه به توضیحاتی که داده شد می توان نتیجه گرفت طبق محاسبات هلال ماه رمضان 29 روزه نیست ، تنها امکان اینکه بتوان هلال ماه رمضان را 29 روزه به پایان برد این است که با توجه به شفاف بودن اسمان در بالای سر ( سمت الراس ) نسبت به افق احتمال رویت هلال ماه در روز محتمل است و اگر چنین اتفاقی صورت پذیرد و هلال ماه در روزبا ابزار های اپتیکی بسار قوی رویت شود ان وقت بحث فقهی پیش امده و ممکن است با توجه به فتاوای جدید رمضان امسال 29 روزه پایان پذیرد ولی همانطور که توضیح داده شد اگر ملاک در زمان غروب خورشید باشد لزوما می بایستی رمضان امسال را 30 روزه دانست.
با تجدید احترام : سید محسن قاضی میرسعید.
پژوهشگر هلال ماه .
تهران 1388.6.23



منبع : parssky.com
 

jimmi

عضو جدید
وضعیت رویت پذیری هلال ماه شوال 1430

وضعیت رویت پذیری هلال ماه شوال 1430

هلال ماه شوال در بعضی از مناطق دنیا در غروب روز شنبه 29 رمضان و در مناطق دیگر در غروب روزیک شنبه قابل رویت می باشد از جمله در ایران هلال ماه شوال در غروب روز شنبه 29 رمضان نه تنها با چشم غیر مسلح بلکه با قویترین ابزار اپتیکی نیز قابل رویت نمی باشد که در ادامه به این موضوع خواهیم پرداخت.

سید محسن قاضی میرسعید

بنام خداوند جان و خرد


وضعیت رویت پذیری هلال ماه شوال 1430هجری قمری در جهان به شرح زیر تقدیم می گردد.
لحظه مقارنه ماه و خورشید در ساعت 18.44 دقیقه بعد از ظهر جمعه 18 سپتامبر 2009میلادی، برابر با 27 شهریور1388 هجری شمسی مطابق با 28 رمضان 1430هجری قمری به وقت بین المللی ، و به وقت ایران در همین روز در ساعت 22.44 دقیقه بعد از ظهر خواهد بود ، در غروب روز جمعه در هیچ نقطه ای از جهان هلال ماه رویت نخواهد شد چون در غروب روز جمعه در هیچ نقطه ای از جهان هلالی شکل نگرفته تا قابل رویت باشد ، اما 24 ساعت بعد یعنی در غروب روز شنبه 29 ماه مبارک رمضان هلال ماه شوال در مناطقی از جهان قابل رویت است که به شرح زیر بدان خواهیم پرداخت.
نتیجه : هلال ماه شوال در بعضی از مناطق دنیا در غروب روز شنبه 29 رمضان و در مناطق دیگر در غروب روزیک شنبه قابل رویت می باشد از جمله در ایران هلال ماه شوال در غروب روز شنبه 29 رمضان نه تنها با چشم غیر مسلح بلکه با قویترین ابزار اپتیکی نیز قابل رویت نمی باشد که در ادامه به این موضوع خواهیم پرداخت.
قاره اقیانوسیه : هلال ماه شوال در غروب روز شنبه 29 رمضان در کشور زلاند نو غیر قابل رویت ودر استرالیا در جنوب شرقی – مرکز – و غرب ان کشور فقط با ابزار اپتیکی قابل رویت می باشد.
قاره اسیا : هلال ماه شوال در غروب روز شنبه 29 رمضان در هیچ نقطه ای از این قاره پهناور قابل رویت نخواهد بود فقط طبق محاسبه نگارنده احتمال رویت هلال ماه شوال در غروب روز شنبه درمنطقه کوچکی در منتها الیه جنوب غربی کشور یمن با ابازار اپتیکی قوی محتمل می باشد با این اوصاف بهتر است گفته شود این هلال در تمام قاره اسیا حتی با ابزار نیز در غروب روز شنبه 29 ماه مبارک رمضان رویت نخواهد شد.

قاره افریقا : هلال ماه شوال درغروب روز شنبه 29 رمضان در شمال قاره افریقا از جمله کشورهای مصر – لیبی – تونس – الجزائر – مراکش و صحرای باختری غیر قابل رویت و در کشورهای سودان – چاد – نیجر – مالت – موریتانی با ابزار اپتیکی و در سایر نقاط افریقای مرکزی و جنوبی با چشم غیر مسلح رویت می گردد.
قاره اروپا : هلال ماه شوال در غروب روز شنبه 29 رمضان در هیچ نقطه ای از این قاره حتی با قویترین ابزار نیز قابل رویت نخواهد بود.
قاره امریکا : هلال ماه رمضان در غروب روز جمعه درکشور کانادا – شمال و مرکز کشور ایالات متحده امریکا غیر قابل رویت ودر مرکز و جنوب این کشور با ابزار اپتیکی قابل رویت می باشد ، همچنین این هلال در شمال مکزیک با ابزار اپتیکی و در جنوب این کشور با چشم غیر مسلح قابل رویت می باشد ، این هلال در تمامی نقاط امریکای مرکزی و امریکای جنوبی با چشم غیر مسلح در غروب رو شنبه 29 رمضان قابل رویت است.


و اما در کشور عزیزمان ایران محاسبات نشان می دهد وضعیت مداری و مختصات ماه به صورتی است که در مناطق شمالی هلال ماه زودتر از خورشید غروب کرده و طبیعی است که امکان رویت هرگز وجود نخواهد داشت ، در مناطق مرکزی و جنوبی هلال ماه تقریبا همزمان با خورشید غروب می کندو در منتها الیه جنوب کشورمان در جزائر همیشگی خلیج فارس هلال ماه در بهترین نقطه 11 دقیقه بعد از غروب خورشید غروب خواهد کرد این هلال در زمان غروب خورشید در بهترین مکان 1.5 درجه از افق ارتفاع خواهد داشت که نه تنها با چشم غیر مسلح به هیچ عنوانی قابل رویت نیست بلکه با قویترین ابزار موجود نیز نمی توان در زمان غروب خورشید این هلال را رویت کرد نور بسیار شدید خورشید و نزدیکی هلال ماه به خورشید مانع از رویت این هلال حتی با ابزار می گردد لذا با توجه به توضیحاتی که داده شد می توان نتیجه گرفت طبق محاسبات هلال ماه رمضان 29 روزه نیست ، تنها امکان اینکه بتوان هلال ماه رمضان را 29 روزه به پایان برد این است که با توجه به شفاف بودن اسمان در بالای سر ( سمت الراس ) نسبت به افق احتمال رویت هلال ماه در روز محتمل است و اگر چنین اتفاقی صورت پذیرد و هلال ماه در روزبا ابزار های اپتیکی بسار قوی رویت شود ان وقت بحث فقهی پیش امده و ممکن است با توجه به فتاوای جدید رمضان امسال 29 روزه پایان پذیرد ولی همانطور که توضیح داده شد اگر ملاک در زمان غروب خورشید باشد لزوما می بایستی رمضان امسال را 30 روزه دانست.
با تجدید احترام : سید محسن قاضی میرسعید.
پژوهشگر هلال ماه .
تهران 1388.6.23



منبع : parssky.com
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
نقش میدان‌های مغناطیسی در شکل‌گیری ستارگان

نقش میدان‌های مغناطیسی در شکل‌گیری ستارگان

نقش میدان‌های مغناطیسی در شکل‌گیری ستارگان .... :):)



فضا- همشهري آنلاين:

نیروی گرانش با کشیدن مواد به سمت خود به شکل‌گیری ستارگان کمک می‌کند.

هنگامی که ابری غول‌آسا از گاز و غبار میان ستاره‌ای فرو می‌ریزد تا خوشه‌ای جدید از ستارگان شکل گیرد ، تنها بخش کوچکی از جرم ابر تبدیل به ستاره می‌شود .دانشمندان در مورد علت این پدیده کاملا مطمئن نیستند، اما مطالعات جدید نشان می‌دهد که ممکن است میدان‌های مغناطیسی در شکل‌گیری ستارگان نقش داشته باشند.

نیروی گرانش با کشیدن مواد به سمت خود به شکل‌گیری ستارگان کمک می‌کند. بنابراین اگر بیشتر مواد به ستاره تبدیل نمی‌شود، نیروهای اضافی دیگری باید پشت پرده باشند.

میدان‌های مغناطیسی یکی از این نیروها هستند که جذب گازهای میان ستاره‌ای از تمامی جهات را دشوار می‌سازند.
میزان قطبیت نور ناشی از ابرها تحت تاثیر جهت و قدرت‌مندی میدان‌های مغناطیسی داخلی است. بنابراین محققين با اندازه‌گیری این قطبیت توانستند قدرت میدان‌های مغناطیسی را مشخص کنند.

داده‌های ما نشان می‌دهند که هسته‌های ابرگونه مولکولی که در کنار یکدیگر قرار دارند نه فقط به وسیله نیروی گرانشی، بلکه توسط میدان‌های مغناطیسی نیز با یکدیگر در ارتباطند. این کشف به آگاهی و درک ما درمورد چگونگی شکل‌گیری ستارگان و سیارات کمک می‌کند و به عبارتی نشان می‌دهد که عالم چگونه مانند آنچه امروز می‌بینیم تحول یافته است.
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
کشف میدان مغناطیسی در يکی از درخشان‌ترين ستاره‌ها ....

کشف میدان مغناطیسی در يکی از درخشان‌ترين ستاره‌ها ....

کشف میدان مغناطیسی در يکی از درخشان‌ترين ستاره‌ها .... :):)

فضا- همشهري آنلاين:

اخترشناسان برای اولين بار وجود ميدان مغناطيسی در يکی از درخشان‌ترين ستاره‌های آسمان را با کمک تجهيزات طيف‌نگار تلسکوپ برنارد- ليوت به ثبت رساندند

گروهی از دانشمندان با استفاده از طيف‌سنج قطبی تلسکوپ برنارد- ليوت واقع در فرانسه موفق به مشاهده تاثير ميدان مغناطيسی، مشهور به تاثير "زيمان" بر روی نور تابيده شده از ستاره نسرواقع(وگا) شدند.

به دليل اينکه ستاره وگا بسيار درخشان و نزديک به زمين است، معمولاً مورد مطالعه قرار می‌گيرد اما زمانی که اين كار با کمک تجهيزات قدرتمند انجام می‌گيرد، معمولا حقايق جديدی را آشکار می‌کند. زمان چرخش مداری اين ستاره کمتر از يک روز است در حالی که خورشيد طی 27 روز چرخش خود را کامل می‌کند.

نيروی گريز از مرکز شديد وگا که توسط چرخش‌های بسيار سريع اين ستاره به وجود آمده، باعث مسطح شدن قسمت‌های قطبی ستاره و ايجاد تفاوت حرارتی متغير و بيش از 1000 درجه سلسيوس ميان دو قطب و قسمت‌های استوايی خواهد شد.

اخترشناسان طی مطالعات جديد خود نور قطبی شده اين ستاره را بررسی کرده و موفق به رديابی ميدان مغناطيسی بسيار ضعيفی در آن شدند. البته اين پديده امری شگفت انگيز به شمار نمی‌رود زيرا حرکت ذرات باردار در ستاره‌ها عامل ايجاد ميدان‌های مغناطيسی هستند.
با اين حال برای ستاره‌های بزرگ‌تر از خورشيد مانند وگا، مدل‌های زمين‌ساختی توانايی پيش بينی شدت و ساختار ميدان مغناطيسی را نخواهند داشت. به همين دليل پس از مطالعات ناموفق متعدد طی دهه گذشته، اخترشناسان در نهايت موفق به رديابی اين پديده با کمک تلسکوپی قدرتمند در ستاره وگا شدند.

شدت ميدان مغناطيسی ستاره وگا 50 ميکرو تسلا تعيين شده است که در برابر شدت ميدان مغناطيسی زمين و خورشيد کاملا ناچيز به شمار می‌رود. اخترشناسان معتقدند اين کشف قدمی کليدی در درک ميدان مغناطيسی بين ستاره‌ای و تاثير آنها بر روی تکامل ستارگان به شمار می‌رود.

ستاره نسرواقع (وگا) يکی از مشهورترين ستاره‌ها در ميان اخترشناسان حرفه‌ای و آماتور است و در فاصله 25 سال نوری از زمين در صورت فلکی چنگ(ليرا) واقع شده است. اين ستاره پنجمين ستاره درخشان آسمان زمين به شمار می‌رود. وگا همچنين به عنوان مقياس برای سنجش ميزان نور ديگر ستارگان آسمان مورد استفاده قرار می‌گيرد. اين ستاره ابعادی دو برابر خورشيد داشته و تنها يک دهم خورشيد عمر دارد.
 

mostafa_jam

عضو جدید
منجمان قدیم چه کرده اند؟

منجمان قدیم چه کرده اند؟

سلام خدمت دوستان عزیزم
میخواستم یه بیوگرافی مختصر از یکی از مشاهیر ایران که در زمینه نجوم و اختر فیزیک کار کرده اند و کارایی رو که انجام داده اند در حد سه چهار صفحه برام بذارین
خیلی واسم مهمه لطفا کمکم کنید
 

پیرجو

مدیر ارشد
مدیر کل سایت
مدیر ارشد
ستاره دنباله دار

ستاره دنباله دار





Discovery HD Comet Collision
English | 00:50:33 | 1280 x 720 | 23.976 fps | XVID 5971 Kbps | AVI | AC3 5.1 384 Kbps | 2.25 GB
Genre: Documentary

Introduction

Comet Collision takes us where no spacecraft has gone before: inside NASA's brilliant but risky mission to collide with a scorching comet moving at 66,000 mph!

http://rapidshare.com/files/292805928/DHD.C.C.X.part01.rar
http://rapidshare.com/files/292805829/DHD.C.C.X.part02.rar
http://rapidshare.com/files/292805847/DHD.C.C.X.part03.rar
http://rapidshare.com/files/292805812/DHD.C.C.X.part04.rar
http://rapidshare.com/files/292805906/DHD.C.C.X.part05.rar
http://rapidshare.com/files/292805799/DHD.C.C.X.part06.rar
http://rapidshare.com/files/292805881/DHD.C.C.X.part07.rar
http://rapidshare.com/files/292805841/DHD.C.C.X.part08.rar
http://rapidshare.com/files/292805797/DHD.C.C.X.part09.rar
http://rapidshare.com/files/292805933/DHD.C.C.X.part10.rar
http://rapidshare.com/files/292810841/DHD.C.C.X.part11.rar
http://rapidshare.com/files/292810988/DHD.C.C.X.part12.rar
http://rapidshare.com/files/292810993/DHD.C.C.X.part13.rar
http://rapidshare.com/files/292810963/DHD.C.C.X.part14.rar
http://rapidshare.com/files/292810923/DHD.C.C.X.part15.rar
http://rapidshare.com/files/292810900/DHD.C.C.X.part16.rar
http://rapidshare.com/files/292810919/DHD.C.C.X.part17.rar
http://rapidshare.com/files/292811062/DHD.C.C.X.part18.rar
http://rapidshare.com/files/292811042/DHD.C.C.X.part19.rar
http://rapidshare.com/files/292811037/DHD.C.C.X.part20.rar
http://rapidshare.com/files/292815671/DHD.C.C.X.part21.rar
http://rapidshare.com/files/292815767/DHD.C.C.X.part22.rar
http://rapidshare.com/files/292815761/DHD.C.C.X.part23.rar
http://rapidshare.com/files/292799293/DHD.C.C.X.part24.rar
 

Aydin51

عضو جدید
UFO ها دروغ هستند؟ مقاله خواندنی راجع به ناشناخته ها

UFO ها دروغ هستند؟ مقاله خواندنی راجع به ناشناخته ها

UFO ها دروغ هستند؟ مقاله خواندنی راجع به ناشناخته ها
ام اشیاء پرنده ی ناشناخته در فضا است که غالباً با نام UFO شناخته میشود.این اشیاء که از سالهای دور همواره ناشناخته باقی مانده باعث توجه و جلب نظر بیشتر دانشمندان به سوی خود شده است.
طی این قرن که فناوری ها و نوآوری ها درنقاط مختلف جهان شکوفا شد،ufo به پدیده ی تازه ای تبدیل شد و موجب برانگیخته شدن حس کنجکاوی مردم و به وجود آمدن سوالاتی در اذهان عمومی انسانها گردید.
افراد سودجو با بهره گیری از نا آگاهی عمومی جامعه با انتشار تصاویر و مطالب غیر معتبر شروع به فریب دادن مردم کردند و با خیالات و تصورات بچگانه ی خود از موجودات فضایی و ماجراهای ساختگی رو به رو شدنشان با موجودات فضایی کتابها نوشتند و چه بسا از این راه به ثروتهای هنگفتی رسیدند.
من در این مقاله سعی کرده ام تا واقعیت هایی را درباره ی ufo) ) یوفوها بیان کنم تا بتوانیم بیشتر در باره ی این اشیاء ناشناخته بدانیم.
اکثر شاهدان عینی بیان کرده اند که موجودی با چشم های کشیده،قد 150 سانتیمتر و چشمانی بزرگ دیده اند، ولی سوال اینجاست که لزوم تشابه موجودات فضایی با انسان ها چیست؟
چرا موجودات فضایی نیز همانند انسان باید، چشم،گوش یا بینی داشته باشند؟
آیا این نشان دهنده ی کذب بودن این ادعا ها نیست؟
چرا افراد اکثراً در تنهایی موجودات فضایی را مشاهده میکنند؟
شاید این افراد در تنهایی دچار توهّم بینایی یا Hallucination Visual شده بودند و در تاریکی شب،از سایه ها برای خود اشکالی همانند سفینه های فضایی و موجودات بیگانه درست کرده بوده اند. توهّم بینایی یکی از مهمترین خطاهای حسی در انسان است که این نوع توهم ممکن است ابتدایی وناقص باشد (مثل برق جرقه دود و شعله) یا به شکل آدمها حشرات پرندگان اشیاء جامد حتی اعضای بدن انسان یا حیواناتی را که هیچکدام وجود خارجی ندارند می بیند. گاهی این توهمات یک منظره کامل را شامل می شوند. توهم بینایی هم در پسیکوزهای فونکسیونل و هم عضوی ممکن است مشاهده شود.
همچنین خطاهای حسی ایلوزیون (Illusion) یکی از اختلالات درک است که در آن اشیاء یا پدیده های واقعی بصورت متفاوت یا تغییر یافته درک می شوند. مثال کلاسیکی از خطای حسی بصری شکسته و خمیده به نظر رسیدن قاشق در لیوان پر از آب است. دکارت در این مورد گفته است "چشم من آن را شکست و عقل من آن را ساخت"



به وضوح مشخص است که استدلالاتی که برخی افراد در رابطه با ربوده شدن انسانها توسط موجودات فرازمینی مطرح می کنند کاملاً کذب وبر پایه همین توهمات ذکر شده است. در بسیاری از متون منتشره درباره ufo ها به پنجاه وپنج به اصطلاح دلیل استناد شده که هر کدام از آنها نمایانگر توهمات و هذیانات فکری این افراد است. نمونه هایی از این دلایل عبارتند از:


ایا در رختخواب خود دچار نوعی فلج شده اید؟ در حالی که احساس میکنید موجودی در اتاق تان است؟!!


(فلج خواب - بختك فلج خواب(sleep paralysis) به حالت ناتواني در انجام حركات ارادي حين خواب اطلاق مي شـود. فلج خواب يـك تـجربـه ي دلــهره آور و هراس انگيز مي بـاشد. فـلـج خـواب اغـلب اوقات هنگام بيدار شـدن از خـواب و يـا در مـوارد نـادر در لحظه ي به خـواب رفتن رخ ميدهد. فلج خواب از چند ثانيه تا چـند دقيـقه بـه طـول مي انجامد. جالب است بدانید 25 تا 30 درصد جـمعيت كشـور حـداقل يكبار در طول زندگي خود اخـتـلال فلج خـواب را تـجـربه كرده اند. علايم فلج خواب: 1- ناتواني در حركت دادن تنه، دستها و پاها و صحبت كردن (فرد از فرط ترس ميخواهد فرياد بكشد و براي بيدار شدن تقلا ميكند، اما گويي تلاش وي بي نتيجه است). 2- فلج تمام و يا بخشي از عضلات اسكلتي ي بدن. 3- احساس خفگي و نزديك بودن زمان مرگ (گويي موجودي روي قفسه سينه ي شما قرار گرفته است). 4- وحشتزدگي و اضطراب. 5- توهمات خواب (hypnologic hallucinations): به توهمات شنيداري، ديداري و لمسي ي رويا مانند اطلاق ميشود. احساس حضور يك انسان ديگر در اتاق، احساس فشردگي در قفسه سينه، ديدن سايه ي افراد، ديدن منبع نوراني، شنيدن صداي افراد، شنيدن صداي قدمهايي كه نزديك ميشوند، ديدن شبح، تجربه خروج از بدن، احساس شناور شدن در هوا، شنيدن صداي بازو بسته شدن درها. تصورات غلط نسبت به فلج خواب و يا بختك: آزار و اذيت توسط جن، شيطان، ديو و يا موجودات فرازميني. مكانيسم ايجاد فلج خواب: در طي خواب در مرحله ي حركات سريع چشم(REM)، يعني مرحله اي كه رويا بيني در آن روي ميدهد، مغز انتقال سيگنالهاي عصبي بسوي عضلات اسكلتي (به استثناي عضله ديافراگم و عضلات چشم) را مسدود و متوقف ميسازد، تا شما روياهاي خود را برون ريزي نكنيد )


دیدن خواب های زیاد در مورد بشقاب پرنده ها - نورهای رنگارنگ و موجودات فرازمینی!

(احتمالاً شخص پیش از خواب فیلم تخیلی راجع به موجودات فضایی یا احیاناً e t را مشاهده کرده و روی مبل یه خواب رفته است!)




داشتن احساس مرموز در مورد اینکه شما انسان بخصوص یا یک ((انتخاب شده)) هستید!!!
( هذیان خود بزرگ بینی یا همان delusion grandiose که در آن بیمار خود را یک انسان بخصوص
می داند. در این اختلال هذیانی مایه مسلط هذیان این می باشد که شخص از ارزش و قدرت و معلومات و هویت خاص برخوردار است)

نیمه شب از خواب پریدن با وحشت و اضطراب زیاد!
) وحشت شبانه / این اختلال به شکل بیدار شدن از خواب در ثلث اول شب. تقریباً همیشه با فریاد وگریه گوش خراش اضطراب شدید تا حد حمله هراس آغاز می شود. بیمار با حالت وحشت زده در بستر می نشیند و گاهی بلافاصله بیدار شده و احساس وحشت شدیدی به او دست می دهد)

داشتن ترس زیاد و غیر قابل توضیح. (برای مثال از ارتفاع - مار ها - عنکبوت ها - حشرات بزرگ - صداها ی بلند - نورهای درخشنده - امنیت شخصی یا تنهایی! (از علائم رایج بیماری روانی فوبیای ساده phobia simple که در آن شخص از دچار وحشت شدیدی از اشیاء پیرامون خود می گردد)



داشتن خاطره از وجود مکان مخصوصی که معانی روحی برای شما داشته در بچگی!!

بودن شخصی در زندگیتان که ادعا میکند در نزدیکی شما یک سفینه یا یک موجود عجیب دیده و پس از ان شما برای مدتی مفقود شده اید!!!

علاقه زیاد به موضوع بشقاب های پرنده و موجودات فرازمینی یا مطالعه زیاد درباره آنها!!!!!!!!


داشتن احساس اینکه تحت نظر هستید و به مدت طولانی شما را نگاه می کنند. بخصوص در شب!!؟
(درست نشان دهنده بیماری روانی paranoid ideation که در آن بیمار ادعا میکند تحت نظر است و کسی به او نگاه و توجه می کند)


دیدن مه یا دود عجیب در مکانی که نمی تواند وجود داشته باشد! (توهم بینایی ناقص یا همان (Hallucination Visual

شنیدن صداهای عجیب وزوز یا صداهای ضربان دار بدون اینکه بفهمید منشا انها کجاست؟!!!
)توهم شنیداری یا همان Auditory Hallucination
این توهم اغلب به صورت درک خودبخوی کلمات صداها و صحبتها و سر و صداها ظاهر میشود. توهمات کلامی از نظر محتوی ممکن است خیلی با هم فرق داشته باشند. مثلاً بیماری صدای کسی را می شنود که او را به نام می خوانند گاهی بیمار جمله ای یا صحبتی طولانی را با چندین صدای متفاوت می شنود. این اتفق برای افراد سالم نیز روی می دهد. بیماران اسکیزوفرنیک گاهی صداهایی می شنوند که آنها را بعنوان سوم شخص مورد خطاب قرار می دهد)

داشتن بی خوابی یا اختلال در خوابیدن.
(اختلال خواب یا Insomnia)

شنیدن صدایی خارجی که از درونتان با شما سخن می گوید. به شما دستور میدهد یا شما را راهنمایی می کند.
(توهم شنیداری Auditory Hallucination
بیماران اسکیزوفرنیک که بعضاً می تواند خطرآفرین باشد و قطعاً نیاز به درمان دارد)


از گنجه یا کمدتان میترسید.
(از علائم رایج بیماری روانی فوبیای ساده phobia simple که در آن شخص از دچار وحشت شدیدی از اشیاء پیرامون خود می گردد)


این همه دلیل برای اثبات کذب بودن استدلالات بالا کافیست تا ما درک کنیم استدلالات ذکر شده بالا در رابطه با ربوده شدن افراد توسط موجودات فضایی ناشی از عوامل روانی همچون توهم است و علم روانکاوی میتواند همه این به اصطلاح استدلالات را نفی کند و حقیقت را برای ما روشن سازد. تا ما عوامل روانی خود را نشانه ای از وجود فرازمینیان ندانیم و اگر به اصول تحقیق و پژوهش علمی پایبند باشیم لااقل با چشمی باز و با تمسک به شواهد و قرائن مستدل به دنبال دلایلی محکم و قانع کننده برای اثبات وجود موجودات فرازمینی بگردیم.
منبع:psychology and Psychiatry (1
N.Pourafkarry


Sleep & Dream(2
A Medical Approach
F. Fadai

نویسنده: عماد کسرایی
emadkasraie@yahoo.com
 
بالا