••๑۩๑۞๑۩๑ مسابقه بزرگ ادبی این عکس متعلق به کیست؟ دارای جایزه ویژه ๑۩๑۞๑۩๑ ••

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز

احمد شاملو
تولد ۲۱ آذر ۱۳۰۴
تهران
مرگ ۲ مرداد ۱۳۷۹
کرج، شهرک دهکدهٔ فردیس
زمینه فعالیت شاعر، نویسنده، فرهنگ‌نویس، روزنامه‌نگار و مترجم

احمد شاملو (زاده ۲۱ آذر، ۱۳۰۴ در تهران؛ ۱۲ دسامبر ۱۹۲۵، در خانهٔ شمارهٔ ۱۳۴ خیابان صفی‌علیشاه - درگذشته ۲ مرداد ۱۳۷۹؛ ۲۴ ژوئیه ۲۰۰۰ فردیس کرج) شاعر، نویسنده، فرهنگ‌نویس، ادیب و مترجم ایرانی است. آرامگاه او در امامزاده طاهر کرج واقع است. تخلص او در شعر الف. بامداد بود.
شهرت اصلی شاملو به خاطر شعرهای اوست که شامل اشعار نو و برخی قالب‌های کهن نظیر قصیده و نیز ترانه‌های عامیانه‌است. شاملو تحت تأثیر نیما یوشیج، به شعر نو (که بعدها شعر نیمایی هم نامیده شد) روی آورد،اما برای اولین بار درشعر «تا شکوفهٔ سرخ یک پیراهن» که در سال ۱۳۲۹ با نام «شعر سفید غفران» منتشر شد وزن را رها کرد و به‌صورت پیشرو سبک جدیدی را در شعر معاصر فارسی گسترش داد. از این سبک به شعر سپید یا شعر منثور یا شعر شاملویی یاد کرده‌اند. بعضی از منتقدان ادبی او را تنها شاعر موفق در زمینه شعر منثور می‌دانند.
شاملو علاوه بر شعر، کارهای تحقیق و ترجمه شناخته‌شده‌ای دارد. مجموعه کتاب کوچه او بزرگ‌ترین اثر پژوهشی در باب فرهنگ عامیانه مردم ایران می‌باشد. آثار وی به زبان‌های: سوئدی، انگلیسی، ژاپنی، فرانسوی، اسپانیایی، آلمانی، روسی، ارمنی، هلندی، زاگربی، رومانیایی، فنلاندی، ترکی ترجمه شده‌است.

دفترهای شعر
۱۳۳۰ آهنگ‌های فراموش‌شده، توسط ابراهیم دیلمقانیان منتشر شد.
۱۳۲۹-۱۳۲۳ آهن‌ها و احساس، در چاپ‌خانهٔ یمنی تهران توسط فرمانداری نظامی ضبط و سوزانده شد.
۱۳۳۰ بیست و سه (۲۳)، چاپ مستقل ۱۳۳۰، چاپ‌های سانسور شدهٔ دیگر ضمیمهٔ مرثیه‌های خاک.
۱۳۳۰-۱۳۲۹ قطعنامه، چاپ اول با مقدمه فریدون رهنما و به هزینهٔ او:۱۳۳۰.
۱۳۳۵-۱۳۲۶ هوای تازه
۱۳۳۸-۱۳۳۶ باغ آینه
۱۳۴۱-۱۳۳۹ لحظه‌ها و همیشه
۱۳۴۳-۱۳۴۱ آیدا در آینه
۱۳۴۴ـ۱۳۴۳ آیدا، درخت و خنجر و خاطره
۱۳۴۵ـ۱۳۴۴ ققنوس در باران
۱۳۴۸ـ۱۳۴۵ مرثیه‌های خاک
۱۳۴۸-۱۳۴۹ شکفتن در مه
۱۳۴۸-۱۳۵۲ ابراهیم در آتش
۱۳۵۶ـ۱۳۵۵ دشنه در دیس
۱۳۵۶-۱۳۵۹ ترانه‌های کوچک غربت
۱۳۶۹ مدایح بی‌صله
۱۳۶۴-۱۳۷۶ در آستانه
۱۳۵۱-۱۳۷۸ حدیث بیقراری ماهان

شعر (ترجمه)
غزل غزل‌های سلیمان ۱۳۴۷
هم‌چون کوچه‌یی بی‌انتها ۱۳۵۲
هایکو، شعر ژاپنی با ع. پاشایی، ۱۳۶۱
سیاه همچون اعماقِ آفریقای خودم، (کتاب و نوار صوتی) ترجمه و اجرای اشعاری از لنگستون هیوز، نشر ابتکار ۱۳۶۲، ترجمه چند شعر دیگر از هیوز در ۱۳۷۰ با حسن قباد
ترانه‌های میهن تلخ، اشعار یانیس ریتسوس، (کتاب و نوار صوتی)، موسیقی میکیس تئودوراکیس، نشر ابتکار ۱۳۶۰
ترانهٔ شرقی و اشعار دیگر، اشعار فدریکو گارسیا لورکا، (کتاب و نوار صوتی)، موسیقی گیتار آتا هوآلپا یوپانکویی. نشر ابتکار ۱۳۵۹
سکوت سرشار از ناگفته‌هاست، (کتاب و نوار صوتی) ترجمهٔ آزاد و اجرای اشعاری از مارگوت بیکل، با محمد زرین‌بال موسیقی بابک بیات، نشر ابتکار ۱۳۶۵
چیدن سپیده دم، (کتاب و نوار صوتی) ترجمهٔ آزاد و اجرای اشعاری از مارگوت بیکل، با محمد زرین‌بال موسیقی بابک بیات، نشر ابتکار ۱۳۶۵

داستان و رمان و فیلم‌نامه
داستان زنِ پشتِ درِ مفرغی ۱۳۲۹
زیر خیمهٔ گر گرفته شب ۱۳۳۴
درها و دیوار بزرگ چین ۱۳۵۲
میراث ۱۳۶۵
روزنامهٔ سفر میمنت اثر ایالات متفرقهٔ امریق (اوکلند کالیفرنیا)، منتشر نشده‌است

رمان و داستان(ترجمه)
نایب اول اثر رنه بارژاول، ۱۳۳۰
لئون مورنِ کشیش اثر بئاتریس بک، ۱۳۳۴
برزخ اثر ژان روورزی ۱۳۳۴
زنگار(خزه) اثر هربرت لوپوریه ۱۳۳۴
پابرهنه‌ها اثر زاهاریا استانکو ترجمه ناقصی با عطا بقایی ۱۳۳۷، ترجمه کامل ۱۳۵۰
قصه‌های بابام اثر ارسکین کالدول. ۱۳۴۶
پسران مردی که قلبش از سنگ بود اثر موریوکایی ۱۳۳۰
۸۱۴۹۰ اثر آلبر شمبون ۱۳۴۴
افسانه‌های هفتاد و دو ملت در دو جلد، ۱۳۳۷
دماغ، سه قصه و یک‌ نمایش‌نامه اثر ریونوسوکه آکوتاگوا، ۱۳۵۱
افسانه‌های کوچک چینی ۱۳۵۱
دست به دست نوشتهٔ ویکتور آلبا، ۱۳۵۱
سربازی از دوران سپری شده ۱۳۵۲
زهرخند، ۱۳۵۱
لبخند تلخ، ۱۳۵۱
مرگ کسب و کار من است اثر روبر مرل ۱۳۵۲
بگذار سخن بگویم اثر مشترک دومیتیلا چونگارا و موئما ویئزر، با ع. پاشایی، ۱۳۵۹
شازده کوچولو نوشتهٔ آنتوان دو سنت‌اگزوپری. نخست در ۱۳۵۸ با نام مسافر کوچولو در کتاب جمعه منتشر شد و بار دیگر در ۱۳۶۳ به ضمیمهٔ نوار صوتی با موسیقی گوستاو مالر توسط نشر ابتکار انتشار یافت.
عیسایی دیگر، یهودایی دیگر، بازنویسی رمان قدرت و افتخار اثر گراهام گرین، در ۱۳۵۶ ترجمه شد اما تاکنون (۱۳۸۵) چاپ نشده‌است.
دن آرام اثر میخائیل شولوخف، ۱۳۸۲

نمایش‌نامه (ترجمه)
مفتخورها اثر گرگهٔ چی‌کی. با انگلا بارانی، ۱۳۳۲
درخت سیزدهم اثر آندره ژید ۱۳۴۰
سی‌زیف و مرگ اثر روبر مرل با فریدون ایل‌بیگی ۱۳۴۲
نصف شب است دیگر دکتر شوایتزر، اثر ژیلبر سسبرون. ۱۳۶۱
خانهٔ برناردا آلبا، عروسی خون (با بازبینی مجدد) بار اول در ۱۳۴۷، یرما سه نمایشنامه از فدریکو گارسیا لورکا ۱۳۷۹

متن‌های کهن فارسی
حافظ شیراز به روایت احمد شاملو، ۱۳۵۴ تصحیح دیوان حافظ، مقدمهٔ این کتاب پس از انقلاب اجازه چاپ پیدا نکرد و تمام چاپ‌های بعد از چاپ سوم (۱۳۶۰) بدون مقدمه منتشر شده‌است.
افسانه‌های هفت گنبد، نظامی‌گنجوی ۱۳۳۶
ترانه‌ها (رباعیات ابوسعید ابوالخیر، عمر خیام و بابا طاهر) ۱۳۳۶

شعر و قصه برای کودکان
قصهٔ خروس زری پیرهن پری و یل و اژدها بر اساس قصه‌های لئو تولستوی با نقاشی‌های فرشید مثقالی به صورت کتاب و نوار صوتی برای کودکان
قصهٔ هفت کلاغون، با نقاشی‌های ضیاالدین جاوید، ۱۳۴۷
پریا با نقاشی ژاله پورهنگ ۱۳۴۷، به صورت نوار صوتی با صدای شاعر به نام قاصدک ۱۳۵۸
ملکهٔ سایه‌ها (بر اساس قصه‌ای ارمنی) با نقاشی ضیاالدین جاوید ۱۳۴۸
چی شد که دوستم داشتن؟ اثر ساموئل مارشاک با نقاشی ضیاالدین جاوید ۱۳۴۸
دخترای ننه دریا با نقاشی ضیاالدین جاوید ۱۳۵۷
دروازه بخت با نقاشی ابراهیم حقیقی ۱۳۵۷
بارون با نقاشی ابراهیم حقیقی ۱۳۵۷
یل و اژدها بر اساس قصهٔی از آنگل کرالی یی‌چف، با نقاشی اصغر قره‌باغی به ضمیمه نوار صوتی ۱۳۶۰
قصهٔ مردی که لب نداشت ۱۳۷۸

سردبیری نشریه‌ها
هفته‌نامهٔ خوشه، شماره ۲۲ مرداد ۱۳۴۶(در سال ۱۳۴۸ با اخطار رسمی ساواک تعطیل شد.)
هفته‌نامهٔ سخن‌نو (پنج شماره) ۱۳۲۷
هفته‌نامهٔ روزنه (هفت شماره) ۱۳۲۹
سردبیر چپ (در مقابل سردبیر راست) مجلهٔ خواندنی‌ها ۱۳۳۰
هفته‌نامهٔ آتشبار، به مدیریت ابوالقاسم انجوی شیرازی ۱۳۳۱
مجلهٔ آشنا ۱۳۳۶
اطلاعات ماهانه، دورهٔ یازدهم ۱۳۳۷
مجلهٔ فردوسی ۱۳۳۹
کتاب هفته(۲۴ شمارهٔ اول) ۱۳۴۰
هفته‌نامهٔ ادبی و هنری بارو، که بعد از سه شماره با اولتیماتوم وزیر اطلاعاتِ وقت تعطیل می‌شود. ۱۳۴۵
قسمت ادبی و فرهنگی هفته‌نامهٔ خوشه، ۱۳۴۶(در سال ۱۳۴۸ با اخطار رسمی ساواک تعطیل شد.)
همکاری با روزنامه‌های کیهان فرهنگی و آینده‌گان ۱۳۵۱
انتشار ۱۲ شماره هفته‌نامهٔ ایرانشهر در لندن(شهریور ۵۷). دی‌ماه ۵۷ استعفا می‌دهد. (به علت اختلاف‌هایی با مدیر هفته‌نامه).
سردبیر هفنه‌نامهٔ کتاب جمعه (بعد از ۳۶ شماره به اجبار تعطیل می‌شود).

مجموعهٔ کتاب کوچه
مجموعه‌ٔ کتاب کوچه واژه‌نامه‌ای است از ضرب‌المثل‌ها، تکیه‌کلام‌ها، خرافه‌ها و اصطلاحات زبان عامیانه‌ٔ مردم ایران. از سال ۱۳۶۰ به بعد با همکاری آیدا شاملو تدوین شد و پس از درگذشت شاملو کار بر روی این کتاب توسط آیدا ادامه دارد. چاپ مجلدات این مجموعه هنوز به پایان نرسیده‌است.

سخنرانی‌ و شعرخوانی
۱۳۴۶ شب شعر در کرمانشاه به دعوت دانشجویان
۱۳۴۶ سخنرانی در دانشگاه شیراز
۱۳۵۱ (۲۶ مهرماه) شب شعر در انجمن فرهنگی گوته
۱۳۵۱ (اول آبان) شب شعر در انجمن ایران و امریکا
۱۳۵۴ شرکت در کنگره‌ٔ نظامی‌گنجوی به دعوت دانشگاه رم
۱۳۵۵سخنرانی و شعرخوانی در دانشگاه‌های MIT بوستون ، UC برکلی
۱۳۵۵ میهمان مدعو فستیوال جهانی شعر در سانفرانسیسکو و آستینِ تگزاس، شب شعر به دعوت دانشجویان ایرانی فیلادلفیا و نیویورک
۱۳۵۵ شب شعر در انستیتو گوته
۱۳۶۷ سخنرانی تحت عنوان من دردِ مشترکم، مرا فریاد کن! در دومین کنگره‌ٔ بین‌المللی ادبیات: اینترلیت ۲ تحت عنوان جهانِ سوم: جهانِ ما در ارلانگن آلمان و شهرهای مجاور
۱۳۶۷ شب شعر در کُل‌لوکیومِ ادبی برلین
۱۳۶۷ سفر به اتریش به دعوت دانشگاه اقتصاد وین و یورو آفریک اینستیتو، برای شب شعر و سخنرانی.
۱۳۶۷ شب شعر در شهر دانشگاهی گیسن آلمان.
۱۳۶۷ سفر به سوئد به دعوت انجمن جهانی قلم (Pen) و دانشگاه Göteborg (گوتنبرگ)؛ شب شعر در Folket hus «خانهٔ مردم» استکهلم
۱۳۶۹ میهمان مدعو سیرا ۹۰ توسط دانشگاه UC برکلی؛ سخنرانی‌های نگرانی‌های من و مفاهیم رند و رندی در غزل حافظ، دو شب شعر در UC برکلی
۱۳۶۹ شب شعر دانشگاه UCLA لوس‌آنجلس، در رویس هال
۱۳۶۹ شب شعر و سخنرانی در دانشگاه‌های شیکاگو، آن اربر میشیگان، کلمبیا، واشنگتن، راتگرز، هاروارد، دالاس و آستین
۱۳۶۹ سه شب شعر در بوستون و UC برکلی به نفع زلزله زدگان ایران
۱۳۶۹ شب شعر در مدرسهٔ ارامنه‌ٔ بوستون
۱۳۶۹ شب شعر به نفع آواره‌گان کُرد عراقی در UC برکلی و UCSC لوس‌آنجلس به همراه محمود دولت‌آبادی (قصه‌خوانی) به دعوت انجمن فرهنگی کُردها (آمریکا)
۱۳۶۹ شب شعر به نفع آواره‌گان کُرد عراقی در دانشگاه وین (اتریش) به همراه محمود دولت‌آبادی (قصه‌خوانی) به دعوت انجمن فرهنگی کُردها (اروپا)
۱۳۷۳ شب شعر در Göteborg، سوئد
۱۳۷۳ دو شب شعر در Åsa gymnasium استکهلم

سایر آثار و فعالیت‌ها
۱۳۴۵ تهیهٔ برنامه‌ٔ کودکان برای تلویزیون به اسم قصه‌های مادربزرگ
۱۳۴۹ کارگرانی چند فیلم فولکلوریک برای تلویزیون: پاوه، شهری از سنگ و آناقلیچ داماد می‌شود
۱۳۵۰ نمایشنامهٔ آنتیگون (ناتمام)
۱۳۵۲ نوشتن مقدمه بر نمایشگاه نقاشی گیتی نوین زیر عنوان "پوستموس : سیری در فضاهای شعری احمد شاملو"
۱۳۵۱ اجرای برنامه‌های رادیویی برای کودکان و جوانان
۱۳۵۷ از مهتابی به کوچه (مجموعهٔ مقالات).
محمدعلی، محمد. «گفت‌وگو با احمد شاملو». گفت‌وگو با احمدشاملو، محمود دولت‌آبادی، مهدی اخوان ثالث. تهران: نشر نقره، ۱۳۷۲، ۸۰-۹.
در بارهٔ هنر و ادبیات دیگاه‌های تازه، گفت‌وشنودی با احمد شاملو. حریری، ناصر. چاپ سوم، تهران: نشر اویشن و نشر گوهرزاد، ۱۳۷۲.
شب‌های شعر خوشه. شاملو، احمد. تهران: انتشارات گل‌پونه، ۱۳۷۷، ۴ـ۰۴ـ۶۶۶۳ـ۹۶۴ ISBN.
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
با تشکر از ساسان عزیز:gol::gol::gol:
تصویرِ بعدی: ازنويسندگان و مترجمين تواناي معاصر،


 

snazari

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام نغمه جان ایشون خانم سیمین دانشور هستن.......;)


دانشور در سال ۱۳۰۰ شمسی در شیراز متولد شد. او فرزند محمدعلی دانشور (پزشک) و قمرالسلطنه حکمت (مدیر هنرستان دخترانه و نقاش) بود. تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را مدرسهٔ انگلیسی مهرآیین انجام داد و در امتحان نهایی دیپلم شاگرد اول کل کشور شد. سپس برای ادامهٔ تحصیل در رشتهٔ ادبیات فارسی به دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران رفت.
دانشور، پس از مرگ پدرش در ۱۳۲۰ شمسی، شروع به مقاله‌نویسی برای رادیو تهران و روزنامهٔ ایران کرد، با نام مستعار شیرازی بی‌نام.
در ۱۳۲۷ مجموعهٔ داستان کوتاه آتش خاموش را منتشر کرد[۷] که اولین مجموعهٔ داستانی است که به قلم زنی ایرانی چاپ شده‌است. مشوق دانشور در داستان‌نویسی فاطمه سیاح، استاد راهنمای وی، و صادق هدایت بودند. در همین سال با جلال آل‌احمد، که بعداً همسر وی شد، آشنا شد.
در ۱۳۲۸ با مدرک دکتری ادبیات فارسی از دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل شد. عنوان رسالهٔ وی «علم‌الجمال و جمال در ادبیات فارسی تا قرن هفتم» بود (با راهنمایی سیاح و بدیع‌الزمان فروزانفر).
دکتر سیمین دانشور به سال ۱۳۲۹ زمانی که در اتوبوس نشسته بود تا راهی شیراز شود با جلال آل‌احمد نویسنده و روشنفکر ایرانی آشنا شد[۸] در همین سال با آل‌احمد ازدواج کرد.[۹] دانشور در ۱۳۳۱ با دریافت بورس تحصیلی به دانشگاه استنفورد رفت و در آنجا دو سال در رشتهٔ زیبایی‌شناسی تحصیل کرد. وی در این دانشگاه نزد والاس استنگر داستان‌نویسی و نزد فیل پریک نمایش‌نامه‌نویسی آموخت.[۱۰] در این مدت دو داستان کوتاه که دانشور که به زبان انگلیسی نوشته بود در ایالات متحده چاپ شد.
پس از برگشتن به ایران، دکتر دانشور در هنرستان هنرهای زیبا به تدریس پرداخت تا این که در سال ۱۳۳۸ استاد دانشگاه تهران در رشتهٔ باستان‌شناسی و تاریخ هنر شد. اندکی پیش از مرگ آل‌احمد در ۱۳۴۸، رمان سَووشون را منتشر کرد، که از جملهٔ پرفروش‌ترین رمان‌های معاصر است. در ۱۳۵۸ از دانشگاه تهران بازنشسته شد. از سیمین دانشور همواره بعنوان یک جریان پیشرو و خالق آثار کم نظیر در ادبیات داستانی ایران نامبرده می شود.



[ویرایش] کتاب‌ها

اولین آثار منتشرشدهٔ دانشور عبارت‌اند از مجموعه‌های داستان کوتاه آتش خاموش (اردیبهشت ۱۳۲۷) و شهری چون بهشت (دی ۱۳۴۰) و نیز ترجمهٔ آثاری از برنارد شاو (سرباز شکلاتی، ۱۳۲۸)، آنتوان چخوف (دشمنان، ۱۳۲۸)، آلن پیتون (بنال وطنناتانیل هاثورن (داغ ننگ) و دیگران.
معروف‌ترین اثر دانشور، رمان سَووشون (انتشارات خوارزمی، تیر ۱۳۴۸) است که مدت کوتاهی پیش از مرگ نابهنگام جلال آل احمد، همسر دانشور، منتشر شد. دربارهٔ این رمان نقدهای بسیاری منتشر شده‌است (گلشیری، ص ۹). این رمان به وقایع پس از پادشاهی محمدرضا شاه می‌پردازد، و ماجراهای آن در نیمهٔ اول سال ۱۳۲۲ در شیراز اتفاق می‌افتند، ولی به گفتهٔ خود دانشور به شکلی رمزی به سقوط دولت مصدق در مرداد ۱۳۳۲ نیز اشاره می‌کند (گلشیری، ص ۱۷۱).
از آثار دیگر وی می‌توان به چهل طوطی (با جلال آل‌احمد)، به کی سلام کنم؟ (خوارزمی، خرداد ۱۳۵۹)، و ترجمهٔ ماه عسل آفتابی (۱۳۶۲) اشاره کرد. وی چند اثر غیرداستانی نیز دارد، از جمله غروب جلال (انتشارات رواق، ۱۳۶۰)، شاهکارهای فرش ایران، راهنمای صنایع ایران، ذن بودیسم، و مقالاتی با عنوان «مبانی استتیک» در روزنامهٔ مهرگان.
مهم‌ترین آثار دانشور پس از انقلاب ایران رمان‌های جزیرهٔ سرگردانی (خوارزمی، ۱۳۷۲) و ساربانْ سرگردان هستند که به وقایعی که به این انقلاب منجر شد و اتفاقات بعد از آن می‌پردازند.
 
  • Like
واکنش ها: floe

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
سیمین بهبهانی




http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%DB%8C%D9%85%DB%8C%D9%86_%D8%A8%D9%87%D8%A8%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C#searchInput

تولد۲۸ تیر ۱۳۰۶تهراننام دیگرسیمین خلیلیزمینه فعالیتنویسنده و غزل‌سراملیتایرانیوالدینعباس خلیلی،
فخرعظمی ارغون


سیمین بـِهْبَهانی (زادهٔ ۲۸ تیر ۱۳۰۶ در تهران) نویسنده و غزل‌سرای معاصر ایرانی است. او به خاطر سرودن غزل فارسی در وزن‌های بی‌سابقه به «نیمای غزل» معروف است.
زندگی

سیمین خلیلی معروف به «سیمین بهبهانی» فرزند عباس خلیلی (شاعر و نویسنده و مدیر روزنامه اقدام) و نبیره حاج میرزا حسین حاج میرزاخلیل است. پدرش عباس خلیلی (۱۲۷۲ نجف - ۱۳۵۰ تهران) به دو زبان فارسی و عربی شعر می‌گفت و حدود ۱۱۰۰ بیت از ابیات شاهنامه فردوسی را به عربی ترجمه کرده بود و در ضمن رمان‌های متعددی را هم به رشته تحریر درآورد که همگی به چاپ رسیدند.
مادر او فخرعظما ارغون (۱۳۱۶ ه.ق - ۱۳۴۵ ه.ش) دختر مرتضی قلی ارغون (مکرم السلطان خلعتبری) از بطن قمر خانم عظمت السلطنه (فرزند میرزا محمد خان امیرتومان و نبیره امیر هدایت الله خان فومنی) بود. فخر عظما ارغون فارسی و عربی و فقه و اصول را در مکتبخانه خصوصی خواند و با متون نظم و نثر آشنایی کامل داشت و زبان فرانسه را نیز زیر نظر یک مربی سوئیسی آموخت. او همچنین از زنان پیشرو و از شاعران موفق زمان خود بود و در انجمن نسوان وطن‌خواه عضویت داشت و مدتی هم سردبیر روزنامه آینده ایران بود. او همچنین عضو کانون بانوان و حزب دموکرات بود و به عنوان معلم زبان فرانسه در آموزش و پرورش خدمت می‌کرد.
پدر و مادر سیمین که در سال ۱۳۰۳ ازدواج کرده بودند، در سال ۱۳۰۹ از هم جدا شدند و مادرش با عادل خلعتبری (مدیر روزنامه آینده ایران) ازدواج کرد و صاحب سه فرزند دیگر شد.
سیمین بهبهانی ابتدا با حسن بهبهانی ازدواج کرد و به نام خانوادگی همسر خود نامبردار شد ولی پس از وی با منوچهر کوشیار ازدواج نمود. او سال‌ها در آموزش و پرورش با سمت دبیری کار کرد.
او در سال ۱۳۳۷ وارد دانشکده حقوق شد، حال انکه در رشته ادبیات نیز قبول شده بود. در همان دوران دانشجویی بود که با منوچهر کوشیار آشنا شد و با او ازدواج کرد. سیمین بهبهانی سی سال-از سال ۱۳۳۰ تا سال ۱۳۶۰- تنها به تدریس اشتغال داشت و حتی شغلی مرتبط با رشتهٔ حقوق را قبول نکرد.
در ۱۳۴۸ به عضویت شورای شعر و موسیقی در آمد . سیمین بهبهانی ، هوشنگ ابتهاج ، نادر نادرپور ، یدالله رویایی ، بیژن جلالی و فریدون مشیری این شورا را اداره می کردند . در سال ۱۳۵۷ عضویت در کانون نویسندگان ایران را پذیرفت .
در ۱۳۷۸ سازمان جهانی حفوف بشردر برلین مدال کارل فون اوسی یتسکی را به سیمین بهبهانی اهدا کرد . در هین سال نیز جایزه لیلیان هیلمن / داشیل هامت را سازمان نظارت بر حقوق بشر (HRW) به وی اعطا کرد
دوباره می‌سازمت وطن اگر چه با خشت جان خویش:gol:ستون به سقف تو می‌زنم،اگرچه بااستخوان خویش


آثار

  • سه‌تار شکسته (۱۳۳۰/۱۹۵۱)​
  • جای پا (۱۳۳۵/۱۹۵۴)​
  • چلچراغ (۱۳۳۶/۱۹۵۵)​
  • مرمر (۱۳۴1/۱۹۶۱)​
  • رستاخیز (۱۳۵۲/۱۹۷۱)​
  • خطی ز سرعت و از آتش (۱۳۶۰/۱۹۸۰)​
  • دشت ارژن (۱۳۶۲/۱۹۸۳)​
  • گزینه اشعار (۱۳۶۷)​
  • درباره هنر و ادبیات (۱۳۶۸)​
  • آن مرد، مرد همراهم (۱۳۶۹)​
  • کاغذین‌جامه (۱۳۷۱/۱۹۹۲)​
  • کولی و نامه و عشق (۱۳۷۳)​
  • عاشق‌تر از همیشه بخوان (۱۳۷۳)​
  • شاعران امروز فرانسه {(۱۳۷۳) ترجمهفارسی از اثر پیر دوبوادفر،چاپ دوم :۱۳۸۲}​
  • با قلب خود چه خریدم؟ (۱۳۷۵/۱۹۹۶)​
  • یک دریچه آزادی (۱۳۷۴/۱۹۹۵)​
  • مجموعه اشعار (۲۰۰۳)​
  • يكي مثلا اين كه(۲۰۰۵)​
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
از نویسندگانِ معروفِ معاصرِ ایرانی:
 
  • Like
واکنش ها: floe

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز

جلال آل احمد
جلال الدین سادات آل احمد، معروف به جلال آل احمد، فرزند سید احمد حسینی طالقانی در محله سید نصرالدین از محله های قدیمی شهر تهران به دنیا آمد، او در سال 1302 پس از هفت دختر متولد شد و نهمین فرزند پدر و دومین پسر خانواده بود.
پدرش در کسوت روحانیت بود و از این رو جلال دوران کودکی را در محیطی مذهبی گذراند. تمام سعی پدر این بود که از جلال، برای مسجد و منبرش جانشینی بپرورد.
جلال پس از اتمام دوره دبستان، تحصیل در دبیرستان را آغاز کرد، اما پدر که تحصیل فرزند را در مدارس دولتی نمی پسندید و پیش بینی می کرد که آن درسها، فرزندش را از راه دین و حقیقت منحرف می کند، با او مخالفت کرد:
« دبستان را که تمام کردم، دیگر نگذاشت درس بخوانم که: «برو بازار کار کن» تا بعد ازم جانشینی بسازد. و من رفتم بازار. اما دارالفنون هم کلاسهای شبانه باز کرده بود که پنهان از پدر اسم نوشتم. »
پس از ختم تحصیل دبیرستانی، پدر او را به نجف نزد برادر بزرگش سید محمد تقی فرستاد تا در آنجا به تحصیل در علوم دینی بپردازد، البته او خود به قصد تحصیل در بیروت به این سفر رفت، اما در نجف ماندگار شد. این سفر چند ماه بیشتر دوام نیاورد و جلال به ایران بازگشت.

در «کارنامه سه ساله» ماجرای رفتن به عراق را این گونه شرح می دهد:
«تابستان 1322 بود، در بحبوحه جنگ، با حضور سربازان بیگانه و رفت و آمد وحشت انگیز U.K.C.C و قرقی که در تمام جاده ها کرده بودند تا مهمات جنگی از خرمشهر به استالینگراد برسد. به قصد تحصیل به بیروت می رفتم که آخرین حد نوک دماغ ذهن جوانی ام بود و از راه خرمشهر به بصره و نجف می رفتم که سپس به بغداد والخ .... اما در نجف ماندگار شدم. میهمان سفره برادرم. تا سه ماه بعد به چیزی در حدود گریزی، از راه خانقین و کرمانشاه برگردم. کله خورده و کلافه و از برادر و پدر.»
پس از بازگشت از سفر، آثار شک و تردید و بی اعتقادی به مذهب در او مشاهده می شود که بازتابهای منفی خانواده را به دنبال داشت.
«شخص من که نویسنده این کلمات است، در خانواده روحانی خود همان وقت لامذهب اعلام شد ه دیگر مهر نماز زیرپیشانی نمی گذاشت. در نظر خود من که چنین می کردم، بر مهر گلی نماز خواندن نوعی بت پرستی بود که اسلام هر نوعش را نهی کرده، ولی در نظر پدرم آغاز لا مذهبی بود. و تصدیق می کنید که وقتی لا مذهبی به این آسانی به چنگ آمد، به خاطر آزمایش هم شده، آدمیزاد به خود حق می دهد که تا به آخر براندش.»



آل احمد در سال 1323 به حزب توده ایران پیوست و عملاً از تفکرات مذهبی دست شست. دوران پر حرارت بلوغ که شک و تردید لازمه آن دوره از زندگی بود، اوج گیری حرکت های چپ گرایانه حزب توده ایران و توجه جوانان پرشور آن زمان به شعارهای تند وانقلابی آن حزب و درگیری جنگ جهانی دوم عواملی بودند که باعث تغییر مسیر فکری آن احد شدند.
همه این عوامل دست به دست هم داد تا جوانکی با انگشتری عقیق با دست و سر تراشیده، تبدیل شد به جوانی مرتب و منظم با یک کراوات و یکدست لباس نیمدار آمریکایی شود.
در سال 1324 با چاپ داستان «زیارت» در مجله سخن به دنیای نویسندگی قدم گذاشت و در همان سال، این داستان در کنار چند
داستان کوتاه دیگر در مجموعه "دید و بازدید" به چاپ رسید. آل احمد در نوروز سال 1324 برای افتتاح حزب توده و اتحادیه کارگران وابسته به حزب به آبادان سفر کرد:
«در آبادان اطراق کردم. پانزده روزی. سال 1324 بود، ایام نوروز و من به مأموریتی برای افتتاح حزب توده و اتحادیه کارگران وابسته اش به آن ولایت می رفتم و اولین میتینگ در اهواز از بالای بالکونی کنار خیابان".
آل احمد که از دانشسرای عالی در رشته ادبیات فارسی فارغ التحصیل شده بود، او تحصیل را در دوره دکترای ادبیات فارسی نیز ادامه داد، اما در اواخر تحصیل از ادامه آن دوری جست و به قول خودش «از آن بیماری (دکتر شدن) شفا یافت».
به علت فعالیت مداومش در حزب توده، مسؤولیتهای چندی را پذیرفت. خود در این باره می گوید:
«در حزب توده در عرض چهار سال از صورت یک عضو ساده به عضویت کمیته حزبی تهران رسیدم و نمایندگی کنگره.... و از اوایل 25 مأمور شدم زیر نظر طبری «ماهنامه مردم» را راه بیندازم که تا هنگام انشعاب 18 شماره اش را درآوردم حتی شش ماهی مدیر چاپخانه حزب بودم.»
در سال 1326 به استخدام آموزش و پرورش درآمد. در همان سال، به رهبری خلیل ملکی و 10 تن دیگر از حزب توده جدا شد. آنها از رهبری حزب و مشی آن انتقاد می کردند و نمی توانستند بپذیرند که یک حزب ایرانی، آلت دست کشور بیگانه باشد. در این سال با همراهی گروهی از همفکرانش طرح استعفای دسته جمعی خود را نوشتند.
آل احمد با نثر عصیانگرش اینگونه می گوید:

«روزگاری بود و حزب توده ای بود و حرف و سخنی داشت و انقلابی می نمود و ضد استعمار حرف می زد و مدافع کارگران و دهقانان بود و چه دعویهای دیگر و چه شوری که انگیخته بود و ما جوان بودیم و عضو آن حزب بودیم و نمی دانستیم سر نخ دست کیست و جوانی مان را می فرسودیم و تجربه می آموختیم. برای خود من «اما» روزی شروع شد که مأمور انتظامات یکی از تظاهرات حزبی بودیم (سال 23 یا 24؟) از در حزب خیابان فردوسی تا چهارراه مخبرالدوله با بازوبند انتظامات چه فخرها که به خلق نفروختم، اما اول شاه آباد چشمم افتاد به کامیون های روسی پر از سرباز که ناظر و حامی تظاهرات ما کنار خیابان صف کشیده بودند که یک مرتبه جا خوردم و چنان خجالت کشیدم که تپیدم توی کوچه سید هاشم و ....."


در سال 1326 کتاب «از رنجی که می بریم» چاپ شد که مجموعه 10 قصه کوتاه بود و در سال بعد «سه تار» به چاپ رسید. پس از این سالها آل احمد به ترجمه روی آورد. در این دوره، به ترجمه آثار «ژید» و«کامو»، «سارتر» و «داستایوسکی» پرداخت و در همین دوره با دکتر سیمین دانشور ازدواج کرد.

«زن زیادی» نیز به این سال تعلق دارد.

در طی سالهای 1333 و 1334 «اورازان»، «تات نشینهای بلوک زهرا»، «هفت مقاله» و ترجمه مائده های زمینی را منتشر کرد و در سال 1337 «مدیر مدرسه» «سرگذشت کندوها» را به چاپ سپرد. دو سال بعد «جزیره خارک- در یتیم خلیج» را چاپ کرد. سپس از سال 40 تا 43 «نون و القلم»، «سه مقاله دیگر»، «کارنامه سه ساله»، «غرب زدگی» «سفر روس»، «سنگی بر گوری» را نوشت و در سال 45 «خسی در میقات» را چاپ کرد و هم «کرگدن» نمایشنامه ای از اوژان یونسکورا. «در خدمت و خیانت روشنفکران» و «نفرین زمین» و ترجمه «عبور از خط» از آخرین آثار اوست.

آل احمد در صحنه مطبوعات نیز حضور فعالانه مستمری داشت و در این مجلات و روزنامه ها فعالیت می کرد.

نکته ای که در زندگی آل احمد جالب توجه است، زندگی مستمر ادبی او است. اگر حیات ادبی این نویسنده با دیگر نویسندگان همعصرش مقایسه شود این موضوع به خوبی مشخص می شود.

جلال در سالهای فرجامین زندگی، با روحی خسته و دلزده از تفکرات مادی به تعمق در خویشتن خویش پرداخت تا آنجا که در نهایت، پلی روحانی و معنوی بین او و خدایش ارتباط برقرار کرد.

او در کتاب "خسی در میقات" که سفرنامه ی حج اوست به این تحول روحی اشاره می کند و می گوید: دیدم که کسی نیستم که به میعاد آمده باشد که خسی به میقات آمده است. . .

این نویسنده پر توان که همواره به حقیقت می اندیشید و از مصلحت اندیشی می گریخت، در اواخر عمر پر بارش، به کلبه ای در میان جنگلهای اسالم کوچ کرد.

جلال آل احمد، نویسنده توانا و هنرمند دلیر به ناگاه در غروب روز هفدهم شهریور ماه سال 1348 در چهل و شش سالگی زندگی را بدرود گفت.

 

سرمد حیدری

مدیر تالارهای مهندسی شیمی و نفت
مدیر تالار
محمدعلی سپانلو


تحصیلات : لیسانس حقوق ملیت : ایرانی جوایز : جایزه شعر ماکس ژاکوب فرانسه / شوالیه شعر فرانسه محمدعلی سپانلو شاعر، منتقد ادبی، مترجم، متولدِ 1319 (تهران) است و تا به حال بیش از پنجاه جلد کتاب در زمینه‌های شعر و داستان و تحقیق، به صورتِ تالیف و یا ترجمه، منتشر کرده است. سپانلو از نخستین اعضای کانون نویسندگان ایران است.
سپانلو فعالیت ادبی اش را در دهه ۱۳۴۰ شروع کرد و با منظومه پیاده روها شهرت یافت. از میان اشعار او، به ویژه منظومه خانم زمان اقبال عمومی یافت. او از سن ژان پرس، آلبر کامو، گراهام گرین و گیوم آپولینر آثاری را ترجمه کرده است.
در بیست سالِ گذشته، او به عنوانِ یکی از چند نماینده‌ی معدودِ ادبیاتِ معاصرِ فارسی در بسیاری از گردهمایی‌های بین‌المللی در اروپا و امریکا شرکت کرده است و سهمِ بزرگی در معرفیِ ادبیاتِ ایران به جهانیان دارد. بسیاری از آثارِ او تا به حال به زبان‌های انگلیسی، آلمانی، فرانسه، هلندی، عربی، و سوئدی ترجمه شده است. نویسندگانِ پیشروِ ایران که گلچینی از آثارِ داستانیِ نویسندگانِ قرنِ بیستمِ ایران، به همراهِ بررسیِ آنهاست، جزوِ منابعِ درسی در بسیاری از دانشگاه‌های ایران است و تابه‌حال فروشِ بسیار بالایی داشته است. ضمناً سپانلو از معدود شاعران و نویسندگانِ ایرانی است که در دنیایِ ادبیاتِ غرب نیز شناخته شده است، و توانسته است نشان شوالیه‌ی نخلِ آکادمیِ فرانسه (بزرگ‌ترین نشانِ فرهنگی کشورِ فرانسه)، و جایزه‌ی ماکس ژاکوب (بزرگ‌ترین جایزه‌ی شعرِ فرانسه) را دریافت کند.
سپانلو مقالات و تحقیقات متعددی هم در زمینه ی شعر و داستان دارد .
سپانلو از همسر سابقش پرتو نوری علا دو فرزند دارد که یکی از آن ها، شهرزاد سپانلو خواننده پاپ ایرانی و دیگری سندباد است.
برخی از آثار
شعر
• فیروزه در غبار (مجموعه‌ی شعر)
• ژالیزیانا (مجموعه‌ شعر)
• پیاده‌روها
• خانم زمان
• آه بیابان
• خاک
• رگبارها
• سندباد غایب
• هجوم
• نبض وطنم را می گیرم
• ساعت امید
تحقیق
• نویسندگانِ پیشروِ ایران
• چهار شاعرِ آزادی و بهار
• تعلق و تماشا
• پاییز در بزرگراه
• بازآفرینی واقعیت
هزار و یک شعر (آنتولوژی شعر نو فارسی در قرن بیستم)، انتشارات کاروان
• قصه‌ی قدیم
• در اطراف ادبیات و زندگی، مجموعه ی بیست ودو مقاله و نقد درباره‌ی ادبیات
• تاریخچه ی رمان
• صد قصه ی کوتاه
• نمایش نامه ونقد ادبی در ایران معاصر
• شاعر ترانه ی ملی، در باره ی عارف قزوینی.
• مرات البلدان، اثر اعتمادالسلطنه (ویرایش)
• سیاحت‌نامه ی ابراهیم بیگ اثر زین العابدین مراغه ای ( تنظیم ومقدمه )
• چشم انداز شعر امروز ایران
ترجمه ها
• در محاصره
• عادلها
• کودکی یک رئیس
• دهلیز وپلکان
• آنها به اسبها شلیک می کنند (هوراس مک کوی)
• مقلدها
کودکان
• امیر حمزه صاحب قران و مهتر نسیم عیار
• سفرهای سندباد بحری
مقالاتی از محمدعلی سپانلو
استادان ادبیات و شاهکارشان
درباره ی جوایز ادبی ایرانی
به‌ این‌ها می‌گویید شعر؟
نشانه های پاییز در شاعران
فاکنر یا مارکز


آثار محمدعلی سپانلو


 

snazari

عضو جدید
کاربر ممتاز
سید محمدعلی جمال‌زاده (۲۳ دی ۱۲۷۴ در اصفهان[۱][۲] - ۱۷ آبان ۱۳۷۶ در ژنو) نویسنده و مترجم معاصر ایرانی است. او را پدر داستان کوتاه زبان فارسی و آغازگر سبک واقع‌گرایی در ادبیات فارسی می‌دانند.
او نخستین مجموعهٔ داستان‌های کوتاه ایرانی را با عنوان یکی بود، یکی نبود در سال ۱۳۰۰ خورشیدی در برلین منتشر ساخت.
داستان‌های وی انتقادی (از وضع زمانه)، ساده، طنزآمیز، و آکنده از ضرب‌المثل‌ها و اصطلاحات عامیانه است.

وی در سال ۱۳۷۶ در ۱۰۲ سالگی در یک خانه سالمندان در ژنو، سوئیس درگذشت.
 

Hamid MB

مدیر تالار زنگ تفریح
مدیر تالار
کاربر ممتاز
سلام :gol:
ببخشید یهو پریدم تو حرفاتون این مهدی محقق نیست ؟ :w16:
 

snazari

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه راهنمایی می کنم ایشون در زمان رضاشاه بدست گروه افراطی و مرتجع فداییان اسلام به قتل رسیدن
 

snazari

عضو جدید
کاربر ممتاز
احمد کسروی تبریزی (۸ مهر ۱۲۶۹، ۲۰ اسفند ۱۳۲۴) تاریخ‌نویس، زبانشناس و پژوهشگر برجسته ایرانی بود. دو کتاب او به نام‌های تاریخ مشروطهٔ ایران و تاریخ هجده‌سالهٔ آذربایجان از مهم‌ترین آثار مربوط به تاریخ جنبش مشروطه‌خواهی ایران است و هنوز به آنها استناد می‌شود.
در کتاب آذری یا زبان باستان آذربایجان کسروی، برای نخستین بار این نظریه را مطرح کرد که زبان تاریخی منطقهٔ آذربایجان ایران قبل از رایج شدن زبان ترکی آذربایجانی که مورخان از آن به نام "آذری" یاد کرده‌اند، زبانی از خانوادهٔ زبانهای ایرانی بوده‌است. این نظریه هنوز مخالفانی میان قوم‌گرایان دارد اما در نزد زبان‌شناسان به صورت عام پذیرفته شده‌است.[۱]
کسروی در جوانی به کسوت روحانیون شیعه درآمد ولی به دلایلی مدتی پس از رفتن به تهران عبا و عمامه‌اش را کنار گذاشت و در عدلیه استخدام شد و بعد از مدتی به خوزستان منتقل شد. او مدتی بعد از عدلیه برکنار شده و وکیل دعاوی شد.[۲] کسروی نشریهٔ پیمان (از ۱۳۱۲ تا ۱۳۲۰[۲]) و پس از اشغال ایران و برکناری رضاشاه پهلوی، نشریهٔ پرچم را منتشرکرد و درآن‌ها به ترویج دیدگاه‌های خود دربارهٔ دین و زبان و باورهای ایرانیان پرداخت. کسروی حزب یا جمعیتی نیز تشکیل داد و آن را باهماد آزادگان نامید.[۳]
وی مبلغ «پاک‌دینی» (زدودن خرافات از مذهب) بود.[۴] [۲] کسروی از طرف‌داران سره‌نویسی در زبان فارسی بود [۵] ، تا به جایی که در انتهای کتاب‌هایش لغت‌نامه‌ای برای کمک به خواننده لازم به نظر می‌رسید. البته اکثر این معادل‌هایی که کسروی ساخته بود، بعدها خود به تدریج وارد زبان رایج شدند.
در اواخر عمر، نوشته‌های کسروی بسیار تندتر شد؛ و کتب و نوشتارهایی حاوی حملات شدید به برخی از شاعران فارسی‌گو، بهاییت، صوفی‌گری، شیعه و شیخی‌گری منتشر کرد.
سرانجام احمد کسروی در ساختمان کاخ دادگستری تهران در سکوت دولت و روشنفکران وقت، توسط فدائیان اسلام به اتهام الحاد و ارتداد، با ضربات متعدد چاقو به قتل رسید. قاتلین وی هیچ‌گاه مجازات نشدند.
 

Similar threads

بالا