“نامه دختر 16 ساله قبل از خودكشي”

[pinion]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]سلام مامان خوبي؟[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]اول از همه مي خوام بگم دوستت دارم ،خيلي دوستت دارم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]نميدوني حالا كجا هستم؟[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]نمي دوني چه حالي دارم؟[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]خيلي سبك دارم پرواز مي كنم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]حالا بالاي ميز اتاق تو هستم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]تو رو خدا قسم گريه نكن ،چون من دارم مي بينمت ها[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]مامان جونم ازتو 2 تا خواهش دارم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]گوش مي كني؟[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]اول اينكه برام گريه نكني ،باشه ؟[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]من الان جام خيلي خوبه[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]خيلي راحت تر از شما هاست[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]مي خوام بدوني من اينجا چه كار مي كنم ؟[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]پس برو جاي كتابهام[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]اون كتاب قرمزه ...[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]كه اسمش<< سفر روحه>> اونو بخون ، مطمئن باش درست مي گه[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]پس ازتو خواهشم مي كنم ......گريه نكني[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]جسم من پيش شما نيست ولي[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]دارم شما را مي بينم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]امروز صبح كه بهت زنگ زدم يادته؟؟
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]بهم فحش دادي ،داد و فرياد هات يادته
[/FONT][/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif]خيلي ناراحت شدم ...ولي الهي فدات بشم ...مي بخشمت ...خودتو ناراحت نكن[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]مي خوام چند تا حقيقت را بهت بگم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]*اول اينكه[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]اين طرز فكرت كه مي گي هر بچه اي تو ناز و نعمت بزرگ بشه ،خراب مي شه[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]و هربچه اي كه سختي ببينه قدر پول رو مي بينه و آينده اش خوب مي شه[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]*به نظر من اشتباه بود[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]درست مي گي ولي بچه اي كه پول نداشته باشه و پول نبينه ،مثل من[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]كه بدون پول است و پول نمي بينه خيلي فرق مي كنه[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]من وقتي مي ديدم موبايلم قطع شده فكر مي كني ناراحت نمي شدم؟[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]فكر مي كني وقتي مي گم ميز رسم مي خوام نمي خريدي ناراحت نمي شم؟[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]فكر مي كني روزي 1000 يا 2000 هزار تومان پول تو من را ناراحت نمي كنه؟[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]مامان[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]فكر مي كني 800 هزار تومان پول مدرسه دادي و 000/000/000/20 ميليار بار گفتي تو سر من نخورده ؟[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]مامان جونم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]"مي دونم دوستم داري "مي دونم همه زندگيت منم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]واسه همين دارم اينا رو برات مي نويسم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]مامان[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]تنها آرزوم اين بود[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]امروز ظهر بيام تو بغلت بخوابم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]ببوسمت[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]ولي........هرچي بود تمام شد[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]تو هميشه مي گفتي شوهر درست بايد انتخاب كرد[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]مامان بگذار از اين حرفها بگذريم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]*خواهش دومم كه مي دوني چيه ؟نه؟نميدوني؟[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]اينه كه بگم به بابا مدارا كن ،اونم دوستت داره ،به جون خودت دوستت داره[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]ولي بلد نيست ابراز كنه[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]مامان جون عزيزم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]*نبينم يه وقت بخواهيد از هم جدا بشين ها....[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]قربون او اشكهات برم گريه نكني....[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]ببين من الان چه خوشحالم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]اگه تو گريه كني منم ناراحت مي شم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]تو دوست داري من ناراحت باشم؟؟؟[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]مامان جونم بدون هميشه دوستت داشتم تو رو و بابا رو ...........[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]بخدا قسم من تا جايي كه تونستم سعي كردم ازمن ناراحت نشي[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]ولي عجب......[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]*تو يادت رفت من هم نياز به محبت دارم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]اما آخرش[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]الهي قربون چشمات برم [/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]فقط گريه نكني [/FONT]​

 

[nasim khanom]

آخي چه دردناك

 

[sanaz950]

اين كه واقعي نبود؟نه؟

 

[afsoon6282]

وای خدای من
پدر و مادرا خیلی چیزا رو باید بدونن ولی نمی دونن
فقط ماها باید حواسمون باشه برای بچه هامون جبران کنیم.

 

[laleh_a]

یادمون باشه اول خودمون یاد بگیریم و بعد به بچه هامون یاد بدیم که "زندگی" هدیه خداوند به ماست و "چگونه زندگی کردن" هدیه ماست به خداوند و اونقدر ارزشمنده که نباید برای 800 هزار تومن پول مدرسه یا نخریدن میز رسم از بین برده بشه.
زندگی هر چقدر هم که سخت باشه از زیر خاک سرد قبر خیلی بهتره.
برای روح این دوست عزیز طلب آمرزش می کنم.

 

[shabnam777]

نمی دونم چی باید گفت
متاسفم برا همه

 

[k.m.r.c]

خودکشی بهشت است ، اگر زندگی برایت جهنم باشد "تولستوی"

 

[حمید...HaMiD]

بسیار حزن نگیز بود
خیلی ناراحت شدم.
اما باید یادمان باشد
کسانیکه خودکشی میکنند همیشه روحشان سرگردان است و وارد بهشت نخواهند شد.

 

[پرندیس]

خیلی بچگانه و غیر منطقی بود.....خوب اقتضای سن 16 برا دختر بچه های احساساتی از این کارا سر می زنه....ولی بر می گرده به تربیت اشتباه......متاسفم

 

[gol_bahar]

متاسفم
مادر و پدر ها خیلی چیزهارا باید درباره فرزندانشان بدانند، زندگی که همه اش پول نیست
بعضی اوقات یه چیزهای قشنگی توی زندگی وجود دارد که ما توجهیبه آنها نداریم،بهتر دقیق تر ببینیم.

 

[amarjani200]

!!!!!!!!!!!!!!!!

 

[ahad-sanobary]

این دیگه آخرش بود الانه که منم خود کشی کنم

 

[sam-smith]

من که گریه ام گرفت

بعضی وقت ها ما زیادی احساساتی میشیم، بعضی وقت ها پدر و مادر ها احساس رو فراموش می کنن، یا تظاهر می کنن که فراموش کردن که به قول خودشون ما رو بسازند

طبق معمول هدف خوب و وسیله ی بد

خدا رحمتش کنه

 

[comudf]

صد بار گفته گریه نکنی که مامانش براش گریه کنه؟؟ دلیل خودکشی؟؟ واقعی بود؟؟

 

[hamidkurd]

 

[Modernist]

ميگن بهشت زير پاي مادران است
ولي يادشون رفته بگن نه هر مادري
ايني كه اين دختره گفته عين حقيقته
بارها و بارها ديدم دورو برم
خدايي مادر نيستن بعضيا ديوانن
يكي از دوستام هست البته چند سالي از من كوچيكتره بيشتر واسه درد و دل و راهنمايي با من حرف ميزنه
كلاس دوم دبيرستانه الان
ولي خيلي بيشتر از سنش ميفهمه خيلي
حدود يه سال پيش وقتي مامانش فهميد اين دوست پسر داره چه بلاهايي كه سر اين دختر بيچاره نياورد ، مادره خودش آبروي اينو داشت ميبرد ، و امان از اين آدماي دوروي پست اطرافمون
اي كاش فقط به گرفتن گوشي موبايل و اجازه ندادن به اينكه جايي بره ختم ميشد
مامانش پا شد اومد آموزشگاه كلاس زبانش جلوي دوستاش ، جلوي استاداش ، جلوي مدير آموزشگاه آبرو واسه اين نذاشت
چه حرفايي كه توي جمع و با صداي بلند نميزد به اين بيچاره
عكس العمل مدير آموزشگاه : آره من ديدم اصلا پوشش مناسب نداره دختره شما با ماشين ميان دنبالش ميبرن ميارنش حرفاي دروغ
استادش : آخه تو رو چه به اين كارا برو بشين سر درس و مشقت
حالا يكي نبود به اون مدير دانشگاه بگه آخه مردك هيز واسه چي دروغ ميگي اوضاع رو بدتر ميكني چي بهت ميرسه
يا به اون استاد الدنگ بگه آخه اين كه شاگرد زرنگ كلاست بوده از درس و مشق چيزي كم نذاشته كه واسه خالي نبودن عريضه حرف مفت ميزني
نميدونم شايد ظاهر اين ماجرا ساده باشه ولي وقتي كه اتفاق ميفته خيلي اوضاع وحشتناكي پيش مياد واسه طرف
خيلي اين شرايط آزارش ميداد بهش گفتم هيچ كاري نميتوني بكني خودكشي ، فرار هيچ كدوم راه چاره نيست
فعلا بچسب به درست تا چند سال بگذره به سن قانوني برسي(وقتي اينا رو بهش ميگفتم پشت تلفن داشتم گريه مي كردم چه سن قانوني كه واسه ازدواج و خارج شدن از اين ممللت اجازه پدر ميخواي و اگه شوهر كني بازم واسه كارات اجازه شوهر) خودم بهش اعتقاد نداشتم ولي اون موقع واسه آروم كردنش اينا رو بهش گفتم درستو بخون دانشگاه قبول ميشي ميري سر كار واسه خودت كسي ميشي ( ميري دانشگاه بازم با اين ماماني كه تو داري غروب نشده بايد خونه باشي جرات نداري با يه همكلاسي پسرت جزوه رد و بدل كني )
........
آه اي خدايم صدايت مي كنم بشنو صدايم ......
اشكام نميذاره چيزي رو صفحه مونيتور ببينم بحث رو ادامه بدم مشكل طولاني تر از اين حرفاس
شاد باشيد

 

[yamaha R6]

ميگن بهشت زير پاي مادران است
ولي يادشون رفته بگن نه هر مادري
ايني كه اين دختره گفته عين حقيقته
بارها و بارها ديدم دورو برم
خدايي مادر نيستن بعضيا ديوانن
يكي از دوستام هست البته چند سالي از من كوچيكتره بيشتر واسه درد و دل و راهنمايي با من حرف ميزنه
كلاس دوم دبيرستانه الان
ولي خيلي بيشتر از سنش ميفهمه خيلي
حدود يه سال پيش وقتي مامانش فهميد اين دوست پسر داره چه بلاهايي كه سر اين دختر بيچاره نياورد ، مادره خودش آبروي اينو داشت ميبرد ، و امان از اين آدماي دوروي پست اطرافمون
اي كاش فقط به گرفتن گوشي موبايل و اجازه ندادن به اينكه جايي بره ختم ميشد
مامانش پا شد اومد آموزشگاه كلاس زبانش جلوي دوستاش ، جلوي استاداش ، جلوي مدير آموزشگاه آبرو واسه اين نذاشت
چه حرفايي كه توي جمع و با صداي بلند نميزد به اين بيچاره
عكس العمل مدير آموزشگاه : آره من ديدم اصلا پوشش مناسب نداره دختره شما با ماشين ميان دنبالش ميبرن ميارنش حرفاي دروغ
استادش : آخه تو رو چه به اين كارا برو بشين سر درس و مشقت
حالا يكي نبود به اون مدير دانشگاه بگه آخه مردك هيز واسه چي دروغ ميگي اوضاع رو بدتر ميكني چي بهت ميرسه
يا به اون استاد الدنگ بگه آخه اين كه شاگرد زرنگ كلاست بوده از درس و مشق چيزي كم نذاشته كه واسه خالي نبودن عريضه حرف مفت ميزني
نميدونم شايد ظاهر اين ماجرا ساده باشه ولي وقتي كه اتفاق ميفته خيلي اوضاع وحشتناكي پيش مياد واسه طرف
خيلي اين شرايط آزارش ميداد بهش گفتم هيچ كاري نميتوني بكني خودكشي ، فرار هيچ كدوم راه چاره نيست
فعلا بچسب به درست تا چند سال بگذره به سن قانوني برسي(وقتي اينا رو بهش ميگفتم پشت تلفن داشتم گريه مي كردم چه سن قانوني كه واسه ازدواج و خارج شدن از اين ممللت اجازه پدر ميخواي و اگه شوهر كني بازم واسه كارات اجازه شوهر) خودم بهش اعتقاد نداشتم ولي اون موقع واسه آروم كردنش اينا رو بهش گفتم درستو بخون دانشگاه قبول ميشي ميري سر كار واسه خودت كسي ميشي ( ميري دانشگاه بازم با اين ماماني كه تو داري غروب نشده بايد خونه باشي جرات نداري با يه همكلاسي پسرت جزوه رد و بدل كني )
........
آه اي خدايم صدايت مي كنم بشنو صدايم ......
اشكام نميذاره چيزي رو صفحه مونيتور ببينم بحث رو ادامه بدم مشكل طولاني تر از اين حرفاس
شاد باشيد

امان از این آدم های دو رو و پست که..............


تو زندگی نباید خیلی سخت گرفت ونه خیلی راحت . همواره باید متعادل بود تا به نتیجه رسید .

رهرو آن نیست گهی تند و گهی خسته رود
رهرو آنست که آهسته و پیوسته رود

 

[jonny depp]

ميگن بهشت زير پاي مادران است
ولي يادشون رفته بگن نه هر مادري
ايني كه اين دختره گفته عين حقيقته
بارها و بارها ديدم دورو برم
خدايي مادر نيستن بعضيا ديوانن
يكي از دوستام هست البته چند سالي از من كوچيكتره بيشتر واسه درد و دل و راهنمايي با من حرف ميزنه
كلاس دوم دبيرستانه الان
ولي خيلي بيشتر از سنش ميفهمه خيلي
حدود يه سال پيش وقتي مامانش فهميد اين دوست پسر داره چه بلاهايي كه سر اين دختر بيچاره نياورد ، مادره خودش آبروي اينو داشت ميبرد ، و امان از اين آدماي دوروي پست اطرافمون
اي كاش فقط به گرفتن گوشي موبايل و اجازه ندادن به اينكه جايي بره ختم ميشد
مامانش پا شد اومد آموزشگاه كلاس زبانش جلوي دوستاش ، جلوي استاداش ، جلوي مدير آموزشگاه آبرو واسه اين نذاشت
چه حرفايي كه توي جمع و با صداي بلند نميزد به اين بيچاره
عكس العمل مدير آموزشگاه : آره من ديدم اصلا پوشش مناسب نداره دختره شما با ماشين ميان دنبالش ميبرن ميارنش حرفاي دروغ
استادش : آخه تو رو چه به اين كارا برو بشين سر درس و مشقت
حالا يكي نبود به اون مدير دانشگاه بگه آخه مردك هيز واسه چي دروغ ميگي اوضاع رو بدتر ميكني چي بهت ميرسه
يا به اون استاد الدنگ بگه آخه اين كه شاگرد زرنگ كلاست بوده از درس و مشق چيزي كم نذاشته كه واسه خالي نبودن عريضه حرف مفت ميزني
نميدونم شايد ظاهر اين ماجرا ساده باشه ولي وقتي كه اتفاق ميفته خيلي اوضاع وحشتناكي پيش مياد واسه طرف
خيلي اين شرايط آزارش ميداد بهش گفتم هيچ كاري نميتوني بكني خودكشي ، فرار هيچ كدوم راه چاره نيست
فعلا بچسب به درست تا چند سال بگذره به سن قانوني برسي(وقتي اينا رو بهش ميگفتم پشت تلفن داشتم گريه مي كردم چه سن قانوني كه واسه ازدواج و خارج شدن از اين ممللت اجازه پدر ميخواي و اگه شوهر كني بازم واسه كارات اجازه شوهر) خودم بهش اعتقاد نداشتم ولي اون موقع واسه آروم كردنش اينا رو بهش گفتم درستو بخون دانشگاه قبول ميشي ميري سر كار واسه خودت كسي ميشي ( ميري دانشگاه بازم با اين ماماني كه تو داري غروب نشده بايد خونه باشي جرات نداري با يه همكلاسي پسرت جزوه رد و بدل كني )
........
آه اي خدايم صدايت مي كنم بشنو صدايم ......
اشكام نميذاره چيزي رو صفحه مونيتور ببينم بحث رو ادامه بدم مشكل طولاني تر از اين حرفاس
شاد باشيد

واقعا از این جور خانواده ها و آدم های دروغ گو متنفرم
دیدم این جور آدم هارو .یه مدیر داشتم تو دبیرستان اون هم مثل این مدیر و معلم پست بود
اما بعد سن 18 دیگه نیاز به اجازه ی پدر برای خروج از کشور نداره من تابستون پاسپورت (امیدوارم املاش درست باشه) گرفتم از پدرم امضا یا اجازه نخواستن

 

[Modernist]

واقعا از این جور خانواده ها و آدم های دروغ گو متنفرم
دیدم این جور آدم هارو .یه مدیر داشتم تو دبیرستان اون هم مثل این مدیر و معلم پست بود
اما بعد سن 18 دیگه نیاز به اجازه ی پدر برای خروج از کشور نداره من تابستون پاسپورت (امیدوارم املاش درست باشه) گرفتم از پدرم امضا یا اجازه نخواستن

تو مگه دختري ؟
من فكر مي كردم تو پسري تا حالا

 

[zahra_m]

خیلی غم انگیز بود
به امید روزی که این جور خونواده ها دیگه نباشن تو کشورمون که خودشون باعث از بین رفتن بچه هاشون نشن
ضمنا jonny depp عزیز فکر کنم واسه خروج از کشور اجازه پدر لازمه ولی واسه پاسپورت نه

 

[psychic]

 

[jonny depp]

تو مگه دختري ؟
من فكر مي كردم تو پسري تا حالا

قبلا این فکرو می کردن اما مدتیه که دیگه همه فهمیدن که من دخترم
اما منم تا چند وقت پیش همین فکر رو در مورد شما می کردم

 

[jonny depp]

خیلی غم انگیز بود
به امید روزی که این جور خونواده ها دیگه نباشن تو کشورمون که خودشون باعث از بین رفتن بچه هاشون نشن
ضمنا jonny depp عزیز فکر کنم واسه خروج از کشور اجازه پدر لازمه ولی واسه پاسپورت نه

وقتی پاسپورت داشته باشی هر جا بخوای می تونی بری
از مامانم موقع پاسپورت گرفتن از بابام اجازه خواستن موقع خروج از کشور دیگه کاری نداشتن
نمی دونم شاید شما درست بگید
ولی امیدوارم اجازه نخوان

 

[monmoni]

واقعی بود؟؟؟؟؟؟؟؟

 

[nazliii]

وحشتناکه

 

[Modernist]

وقتی پاسپورت داشته باشی هر جا بخوای می تونی بری
از مامانم موقع پاسپورت گرفتن از بابام اجازه خواستن موقع خروج از کشور دیگه کاری نداشتن
نمی دونم شاید شما درست بگید
ولی امیدوارم اجازه نخوان

اجازه پدر ميخواد
اگه نميخواست كه الان دختر تو ايران نمونده بود
يه پولي رديف مي كردن و از ايران در ميرفتن

 

[jonny depp]

اجازه پدر ميخواد
اگه نميخواست كه الان دختر تو ايران نمونده بود
يه پولي رديف مي كردن و از ايران در ميرفتن

میشه یکم در مورد اجازه بیشتر توضیح بدید کی کجا و چگونه اجازه می خوان؟
دختره مگه 2 دبیرستان نیست؟

 

[Modernist]

دختر ۸۰ ساله براي اجازه ازدواج به دادگاه رفت
دختري كه در جواني عاشق پسر همسايه شده اما در ازدواجش ناكام مانده بود در ۸۰ سالگي براي رسيدن به آرزويش، راهي دادگاه شد تا اجازه ازدواج بگيرد.

مطلبش كامل تو اين سايت هست بخونيد
http://iran-world.com/article.php?id=33590

 

[Modernist]

میشه یکم در مورد اجازه بیشتر توضیح بدید کی کجا و چگونه اجازه می خوان؟
دختره مگه 2 دبیرستان نیست؟

من كلي گفتم كاري به اون ندارم حالا
به سن قانوني هم برسي واسه خروج از ايران اجازه پدر ميخواد
اگه اجازه پدر نميخواست كه الان دختري تو ايران نمونده بود

 

[mohammad u3fi]

بیچاره !!


اما اصلا دلم واسش نسوخت .. به نظر من خیلی بچه بود. ایقد که نه معنی زندگی رو میفهمید نه معنی مرگ رو