mahsa_chemist
عضو جدید
rooze madare emrooz.hame be man sms midan migan rooze madaro be mamanet tabrik begoo.mage man monshie telefonam?????? eshgham roozet mobarak...

سلام
روز همه معلم های مهربون ودوست داشتنی مبارک
![]()
روز خودمم مبارک![]()
مرسی عسیسمپاری عزیزم اول از همه به خودت تبریک میگم خانم معلم باحالو مهربون..![]()
بعدشم به آگاهدخت عزیزم...
حالا که رفتیم رو سن به خواهر و شوهر خواهر عزیزمم تبریک میگم...
من پنجم دبستان که بودم یه معلم فوق العاده خشن داشتیم.... اقای معین فر... ولی با من خوب بود همیشه... منو مبسر کلاس میذاشت تا بچه ها شلوغ نکنن
ولی بچه ها ازم حساب نمیبردن... من عصبانی میشدم و میزدمشون.... ولی فایده ای نداشت...منم یه دفتر چه داشتم اسم مینوشتم...یکی بود خیلی شر بود همیشه اسمشو مینوشتم
یه روز معلم عصبانی شد از دستش .... اینقد کتکش زد بیهوش شد بعد یا کفشاش رفت روی سرش... همه از ترس مردن.... از اون به بعد همه ازم میترسیدن![]()
داییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی......
این چه کاری بود بابچه بدبخت کردی داهی جونم؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!
وای دایی من دیگه ازت میترسم!!!!!!!!!!!
داهی ....مطمینی این موجودی که توصیفشو کردی معلم بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!تاحالا توعمرم از این معلماندیدم؟!!!!!!!
.
.
.
ولی دایی خیلی کار باحالی باهاش کردی......الحق که دایی خودمی...![]()
من پنجم دبستان که بودم یه معلم فوق العاده خشن داشتیم.... اقای معین فر... ولی با من خوب بود همیشه... منو مبسر کلاس میذاشت تا بچه ها شلوغ نکنن
ولی بچه ها ازم حساب نمیبردن... من عصبانی میشدم و میزدمشون.... ولی فایده ای نداشت...منم یه دفتر چه داشتم اسم مینوشتم...یکی بود خیلی شر بود همیشه اسمشو مینوشتم
یه روز معلم عصبانی شد از دستش .... اینقد کتکش زد بیهوش شد بعد یا کفشاش رفت روی سرش... همه از ترس مردن.... از اون به بعد همه ازم میترسیدن![]()
تازه اینکه چیزی نبود تو راهنمایی بچه ها رو با شیلنگ کتک میزدن.... جز یوسف... چون همیشه سر به راه بود
یادش بخیر
عجب بابا منم مبسر کلاس بودم امار دفترو میاوردم واسه بچه ها گند کاریاشونو میپوشوندم.چون دوسشون داشتم.ولی یوفس باید عوضشو از استخونت در بیارم کاری کردی پسر مردم غش کنه!یه روز بیا دانشگاه حسابی حساب اون طفل معصومو پس بدیمن پنجم دبستان که بودم یه معلم فوق العاده خشن داشتیم.... اقای معین فر... ولی با من خوب بود همیشه... منو مبسر کلاس میذاشت تا بچه ها شلوغ نکنن
ولی بچه ها ازم حساب نمیبردن... من عصبانی میشدم و میزدمشون.... ولی فایده ای نداشت...منم یه دفتر چه داشتم اسم مینوشتم...یکی بود خیلی شر بود همیشه اسمشو مینوشتم
یه روز معلم عصبانی شد از دستش .... اینقد کتکش زد بیهوش شد بعد یا کفشاش رفت روی سرش... همه از ترس مردن.... از اون به بعد همه ازم میترسیدن![]()
خب منکه مرض نداشتم میخواستن ساکت بشن!!!دیراستی شنبه صبح طبقه پایین دانشگاه ساختمون قدیمیه تو کارگاه کامپیوتر کلاس دارم!جرات داری بیااز استخونم در بیارشعجب بابا منم مبسر کلاس بودم امار دفترو میاوردم واسه بچه ها گند کاریاشونو میپوشوندم.چون دوسشون داشتم.ولی یوفس باید عوضشو از استخونت در بیارم کاری کردی پسر مردم غش کنه!یه روز بیا دانشگاه حسابی حساب اون طفل معصومو پس بدی![]()
اکثر معلمای که یادمه چه زن چه مرد یه جورای بیمار روانی بودن.عقده ای.یادمه یه خانوم معلمی بود چون صاحب پسر نمیشد از دختر نفرت داشت چند باری هم خودکشی کرده بود.اینقد وحشیانه بچه های 8ساله رو کتک میزد که تاچندین شب کابوسمون بود.چون بچه زرنگ تشریف داشتم هرگز کتک نخوردم.ولی چهره دوستامو هرگز فراموش نمیکنم.تازه تهدید میکرد اگه برید خونه لو بدید تنبیهات بدتر میشه
شنبه ظهرش هستم .بنظرم دوستاتم بیار تا بتونن جمعت کنن ببرنت خونهخب منکه مرض نداشتم میخواستن ساکت بشن!!!دیراستی شنبه صبح طبقه پایین دانشگاه ساختمون قدیمیه تو کارگاه کامپیوتر کلاس دارم!جرات داری بیااز استخونم در بیارش![]()
ماهم تنبیهات در ملا عام بود. هرچند مادختر بودیم وچقد وحشیانه برخورد میکردند.خداخدا میکردیم سال بعد معلممون مرد باشه.اقایون برخوردشون با دختر بچه ها خیلی خوب بود روزی چندبار دردمونو مینداختن رو سر پسرا.ولی ما خوبیش این بود! تنبیهات در ملا عام صورت میگرفت!
من از خدام بود تنبیه بشن بچه ها کلاس کلا تعطیل میشد! و صحنه های اکشن شروع میشد
حتی پسر معاون مدرسه که زرنگ بود و رفیقم بود بعضی وقتا کتک میخورد![]()
من جزو پرسنل حراست دانشگام...دیگه گفتن نداره!فقط همین !!! ما تو دبیرستان باروت میساختیم!شنبه ظهرش هستم .بنظرم دوستاتم بیار تا بتونن جمعت کنن ببرنت خونهببین جانم مزه دوران ابتدای و راهنمایو دبیرستان به خاطرات شلوغ کاریشه.یادش یخیر دبیرستان تربیت به یمن قدوم منو دوساتم به دبیرستان جن زده معروف شده بود.روزای سردو برفی کلید پنکه ها که تو راهرو بودو میزدیمو در میرفتیم.یادشششششششششششششششش بخییییییییییییییییییییییییییییییییر
ایووووووووووووووول باروتو خوب اومدی.اگه شما جرات ترکوندنشو نداشتید ما یک بار چندتا محلول از ازمایشگاه اوردیم شیرین کاریمون گل کرد کلاسو فرستادیم رو هوا یک شیشه سالم نموند.اگه شد فردا فیتیله بیچت میکنممن جزو پرسنل حراست دانشگام...دیگه گفتن نداره!فقط همین !!! ما تو دبیرستان باروت میساختیم!![]()
خاله یوسف؟؟؟؟تو چرا اینقده پر تحرکی..ترقه رو که صد در صد میترکونیدم!!!!چطوری فیتیله پیچ میکنی اونوخت؟
ای خدا به کی بگم استاد .... فردا واسه ما امتحان میان ترم گذاشته![]()