یک لحظه تامل........

[.angel.]

الهی... من تاحالا باهاشون برخورد نداشتم. ولی فک نکنم بترسم از اینکه بغلشون کنم... طفلکیا

خوب باید فرهنگ سازی کنیم که این ترس از بین بره!اون طفلکیا که گناهی ندارن!

 

[amir-66]

عزیزم خیلی تاثیر گذار بود
برای خودم خیلی متاسفم که تاحالا به این چیزا فکر نکرده بودم
مطلبتو که خوندم کلی گریه کردم نمیدونم خودت چه حالی داشتی وقتی این تاپیکو زدی
ازت خیلی ممنونم

برای چی گریه کردی
دنیا همینه دیگه
باید براشون دعا کنیم نه اینکه براشون گریه کنیم
اونا ترحم نمیخوان محبت میخوان عزیزم

منم ازتون ممنونم برای پست یاداوره حقایق زندگیتون

 

[elnaz1366]

مرسی
تلخ بود اما تلنگرخوبی بود
ای کاش ما آدمها یاد میگرفتیم تا با کفش های کسی راه نرفتیم درمورد راه رفتن او قضاوت نکنیم
تا میشنویم یکی همچین بیماری داره بدون اینکه دلیلش و رو بدونیم به خودمون اجازه ندیم درموردش قضاوت کنیم

 

[.angel.]

برای چی گریه کردی
دنیا همینه دیگه
باید براشون دعا کنیم نه اینکه براشون گریه کنیم
اونا ترحم نمیخوان محبت میخوان عزیزم

منم ازتون ممنونم برای پست یاداوره حقایق زندگیتون

مرسی
تلخ بود اما تلنگرخوبی بود
ای کاش ما آدمها یاد میگرفتیم تا با کفش های کسی راه نرفتیم درمورد راه رفتن او قضاوت نکنیم
تا میشنویم یکی همچین بیماری داره بدون اینکه دلیلش و رو بدونیم به خودمون اجازه ندیم درموردش قضاوت کنیم

ممنون از پستای خوبی که گذاشتید.
واقعا باید به خودمون فرصت فکر کردن بدیم و بعدش قضاوت...........

 

[شیمیدان تازه کار]

خیلی دردناکه.

 

[ni_rosa_ce]

آخی!

 

[Mʀ Yᴀsɪɴ]

ببخش که دیر ج میدم زیبا بود

 

[Green stone]

فقر ... فقر محبت

فقر ... فقر محبت

داستان مردم شهر من ، داستان پسرک فال فروشی است که کف خیابان برای یک لقمه نان میگرید!
چهره زیبای دستان خسته یک پدر برای عیدی دخترش !
پینه های دست مادریست برای یک جرعه نفس!
آری داستان ، داستان فقر است، فقر همه چيز حتى محبت...