یاد خاطرات : چرا معماری رو انتخاب کردین ؟

pooneh.p

عضو جدید
سلام رشته ي اصليم معماري نيست من مهندسي متالوژي مواد گرايش سراميك ميخونم فقط 3 سال آمريكا بودم واسه اينكه بيكار نباشم معماري و دكوراسيون داخلي خوندم چون يه سري كار داشتم نميتونستم خودم رو خيلي درگير دانشگاه و درس كنم ساده ترين رشته هم اين بود البته يه خورده هم بهش علاقه دارم ولي عاشق دكوراسيون داخلي هستم و الآنم هر از گاهي يه كارايي چه واسه نقشه كشي و چه واسه ي دكوراسيون داخلي ميگيرم
 
آخرین ویرایش:

faeal

عضو جدید
من اومدنم کلی داستان داره:):)...براتون تعریف میکنم.باحاله:redface:...کلاس اول ابتدایی بودم داییم دانشجوی معماری یزد بود...نه کودکستان بودم:biggrin:....داییم شب تحویل پایان نامش بود 3- 4 شب خونه ما داشت ماکت میساخت...بعد از 4 شب و صبح که دیگه تموم شده بود یه پارچه کشید سرش که کسی سراغش نره..من فرداش از بیرون اومدم کسی خونه نبود با پسر خالم اونو اوریم پایین کیف کردیم خیلی باحال بود :biggrin::smile::D:D...همش با فوم بود بعد من سقفش که شیروانی بود و شکوندم اینقد فاز داد...بعد شیشه هاشو در آوردیم و بعد رفتم روش و خلاصه خراب خراب شد...داییم که اومد مارو دید اول بغض کرد:cry: ..بعد ما دو تا رو اینقه کتک میزد که هنوزم بعد از 15 سال یادم نرفته و هنوزم جاش درد میکنه:cry::cry:...بعد از اون موقع دوست داشتم منم ماکت بسازم بعد بهش علاقه مند شدم :eek:بعد کنکور دادم و معماری رو انتخاب کردم و حالا خیلی خوشحالم.;)..بعضی از مواقع که ماکتام خراب میشه میخام بشکونمش فاز میبرم..و کلی میخندم...باحال بود مگه نه؟


خیلی باحال بود .خیلی خندیدم آخه منم یه خواهرزاده دارم که دسته کمی از شما نداره.موقعه تحویله پروژه علی الخصوص درست کردنه ماکت اشکمو در میاره.
مجبورم براش یه ماکته کوچولو بسازم بعد ماکته خودمو کامل کنم.آخرشم میگه یه دونه عینه این باید بسازی
 

faeal

عضو جدید
سلام رشته ي اصليم معماري نيست من مهندسي متالوژي مواد گرايش سراميك ميخونم فقط 3 سال آمريكا بودم واسه اينكه بيكار نباشم معماري و دكوراسيون داخلي خوندم چون يه سري كار داشتم نميتونستم خودم رو خيلي درگير دانشگاه و درس كنم ساده ترين رشته هم اين بود البته يه خورده هم بهش علاقه دارم ولي عاشق دكوراسيون داخلي هستم و الآنم هر از گاهي يه كارايي چه واسه نقشه كشي و چه واسه ي دكوراسيون داخلي ميگيرم

خیلی هم ساده نیستا؟
 

arien

عضو جدید
اولش واسه اینکه یه سال بیکار نباشم رفتم اما 2 ماه بعد چون رشته ی دبیرستانمم این نبود و کلی از بچه ها عقبتر بودم پشیمون شدم اما بعد کم کم از این رشته خوشم اومدو الان عاشقه رشتمم:heart::heart: وتعریف نباشه شاگرد اوله کلاسمونم:smile:
 

bany-20

عضو جدید
ازبهترین رشته هاست در عین سخت بودنش همیشه جذاب وسرگرم کننده است .من خودم رشتمو انتخاب کردم
بهترین انتخاب تو زندگیم بود:)
 

sunshid

عضو جدید
خیلی علاقه داشتم و دارممممممممممم
اصلا به معماری فکرم نمیکردم.تادلتون بخواد عاشق هنر و گرافیک بودم.اما بابام گیر داده بود به معماری.وقتی امتحان ورودی هنرستان دادم معماری نیاوردم البته از عمدا سوالارو جواب ندادم تا حداقل برگردم دبیرستان و تجربی بخونم(آخه علاقه دومم بود)ولی بابام وقتی نتیجه امتحانمو دید قضیه رو فهمید و واسه اینکه کم نیاره یه پارتی جور کرد و هرجور بود منو معماری ثبت نام کرد. از شما چه پنهون یبارم ترم ۳ کاردانی بخاطر بی علاقگی انصراف دادم و رفتم دنبال نقاشی و هنرو ...اما دیگه این کارا راضیم نمیکرد. دو سه سال بعدش دوباره کنکور دادم با این تفاوت که این بار عاشق معماری شده بودم و قدرشو میدونستم.الان ترم دو کارشناسی ناپیوسته ام و ازاینکه دوباره معماری میخونم خیلی خوشحالم
 

4042

عضو جدید
من اولش به اصرار داداشم كه عمران بود اومدم كه همكار شيم ولي العان عاشق رشتمم.:w40:
 

archi girl

عضو جدید
راستش من خيلي قصه اين انتخاب رو دوست دارم . من عاشق كامپيوتر بودم ولي قبول نمي شدم تا اينكه خواهر كوچكترم معماري قبول شد و رفت من هم ازدواج كردم تو دانشگاه خواهرم دوجفت خواهر بودن كه با هم معماري ميخوندن و من و اون هم كه خيلي به هم عشق مي ورزيديم حسودي ميكرديم و اون كلي حالش بد بود و اون خواهرام كلي بهش پز مي دادن تا اينكه همون سال اول ورودم به بندر عباس براي اولين بار مهندسي معماري اومد تو رشته هاي دانشگاه اونجا منم كه با كلي ذوق خواهرم مواجه بودم فقط و فقط اون رو انتخاب كردم و حالا بعداز گذشت 8 سال معماري عشق زندگيه منه البته بعداز پسرم
 

fateme_003

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
راستش من خيلي قصه اين انتخاب رو دوست دارم . من عاشق كامپيوتر بودم ولي قبول نمي شدم تا اينكه خواهر كوچكترم معماري قبول شد و رفت من هم ازدواج كردم تو دانشگاه خواهرم دوجفت خواهر بودن كه با هم معماري ميخوندن و من و اون هم كه خيلي به هم عشق مي ورزيديم حسودي ميكرديم و اون كلي حالش بد بود و اون خواهرام كلي بهش پز مي دادن تا اينكه همون سال اول ورودم به بندر عباس براي اولين بار مهندسي معماري اومد تو رشته هاي دانشگاه اونجا منم كه با كلي ذوق خواهرم مواجه بودم فقط و فقط اون رو انتخاب كردم و حالا بعداز گذشت 8 سال معماري عشق زندگيه منه البته بعداز پسرم
هی وای من!!!! شما با یه پسر معماریم خوندی؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!
 

farshid bastam

عضو جدید
سلام به همگی
بابای من کارش ساخت و سازه واسه همین به معماری علاقه مند شدم.ولی به اسرار خانواده نفت خوندم بعد از چهار ترم هنوز دلم پیشه معماری بود
به هر حال نفتو ول کردم افتادم دنباله معماری
 

yasihood

عضو جدید
اولش تو دبیرستان که باید انتخاب رشته میکردیم چون ریاضی و فیزیک دوست داشتم رفتم ریاضی, بدون اینکه به رشته دانشگاهیم فکر کنم :w18:
بعد دیدم فامیلیم معمارزاده ست با حال میشه برم معماری:w16:
ترم اول برام سخت بود با اینکه نمره هام خوب بودا اما راضی نبودم به نظرم کافی نبود دانشگاه
مخصوصا که یه استاد داشتیم که همش میگفت معماری به درد دخترا نمیخوره, منم چون سراسری صنعتی اصفهان قبول شده بودم و
به خاطر معماری آزاد رو رفته بودم خیلی دل سرد شده بودم همش اینطوری بودم::w04:
بعدش با خیلیا صحبت کردم فهمیدم خودمون باید دنبال یادگرفتن باشیم و به دانشگاه اکتفا نکنیم حالا خیلی خوشم اومده از معماری:w42:
 

محبوبه مافی

عضو جدید
واااااااااای معماری
عاشقشم
یادمه مقطع راهنمایی بودم که داداشم مهندسی عمران میخوند وقتی نقشه میکشید با ذوق نگاه کاراش میکردمو دست به وسایلاش میزدم
یادش بخیر
بعدم که وقت انتخاب رشته شد به پیشنهاد داداشم رفتم ریاضی
اونجا بود که جرقه معماری خوندن تو سرم زده شد
حالام از معماری واقعا لذت میبرم
میدونین هم هنره هم خلاقیته هم محاسباتی
باحاله دیگه...
ایشالله که هرکی این رشته رو دوست داره و بخاطرش تلاش میکنه موفق باشه و جزو بهترین معمارای اینده شه
به امید اون روز...
:)
 
آخرین ویرایش:

soroor t

عضو جدید
اول ابتدایی بودم که داییم واسه کنکورش درس میخوند. منم همیشه مینشستم درس خوندنش رو نگاه میکردم
از همون موقع که فهمیدم کنکور و دانشگاه چیه می دونستم باید معماری بخونم
چراش یادم نیست ولی می دونم از همون موقع ها که 6-7 ساله بودم دوست و فامیل و آشنا مهندس صدام میزدن
 

sara_e

عضو جدید
معماریو دوس داشتم و اینکه خلاقیت و تنوع توش داره و...! زیاده
مهم اینه که الان راضیم ازش!:)
 

Sahar Gh

عضو جدید
کاربر ممتاز
من اولش می خواستم برم هنر..بعد دیدم ریاضی فیزیکم بد نیستو اینااااااااااااااااااا...گفتیم بریم معماری.واقعا که خوب شد.خیلی جذابه.یوهوووووووو;)
 

mahsa.b

عضو جدید
چه جالب.منو خاهرمم تو يك كلاسيم.اون 5 سال از من بزرگتره!من از ناچاري اومدم معماري.معدل الفم اما علاقه اي ب معماري ندارم!
 

آیدا معمار

عضو جدید
من خیلی اتفاقی اومدم معماری وقتی نتیجه کنکور اومد اصلا نمیتونستم رتبمو باور کنم خیلی ناراحت بودم خواهرم واسم همه کار کرد انتخاب رشته ثبت نام همه کار اول مهر منو گذاشت خوابگاهو رفت الان عاشق رشتمم دوسش دارم
 

.After The Rain.

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
من از اولش عاشق معماری و هنر بودم، سال دوم دبیرستان رفتم ریاضی که واسه دانشگاه بتونم معماری بخونم، البته ریاضیمم خوب بودا واسه انتخاب رشته ام کلا 12 تا رشته از 100 رشته رو انتخاب کردم:surprised:اونم چه دانشگاههایی...که اصلا امکان نداشت قبول شم!:w15:
بعد دیدم حوصله ندارم دوباره یه سال بمونم پشت کنکور رفتم دانشگاه آزاد! انقد دوسش دارم معماری رو که نگو، عاشقشم!:w16:
فکر کن یه عالمه رشته ی دیگه میتونستم بغیر از معماری تو دانشگاه های سراسری بخونم ولی آزاد معماری رو به همه شون ترجیح دادم!!!
معماری همه زندگیمه:redface:
:w27:
 

Goonay

عضو جدید
از معماری در حد لالیگا بدم میاد.آقا متنفرم.
حالم بهم میخوره.
خیلی هم رتبه خوبی آوردم کنکور.
ب مهندسی پزشکی ک خیلی خوشم میا د هم میرسوندم اما بابام اصرار کرد معماری بخونم منم حرفشو گوش کردم.
اما حالا واقعا پشیمونم.
 

michi

عضو جدید
اولش دوس داشتم برم فنی و هنر یا معماری بخونم
معماری رو کامل نمیشناختم اما خیلی دوسش داشتم بخاطر تنوعش و ساخت و سازش
چون من از درسای تئوری بدم میاد
ولی به اصرار خونواده رفتم ریاضیو ..... همیشه شاکی از رشته م
مث همه کنکور دادم
از 100 تا حق انتخاب فقط 19 تا انتخاب کردم
که معماری الویت زیادی داشت هرچند بودن رشته های دیگه ایی که ممکن بود قبول شم
اما خدا دوسم داشت و یکی از بهترین لطفاشو در حقم کرد
که همیشه ازش ممنونم

اینو هرچند وقت یه بار بهش یادآوری میکنم
 

PADIDE 89

عضو جدید
چون عاشق كاراي هنري تو ساختمونم چون عاشقه طراحي هستم چون مي خوامش:cool:
 

شقایق رییسی

عضو جدید
من اولش اصلااین رشته رونمیشناختم.وقت انتخاب رشته هم نبودم بابام انتخاب رشته کرده بودتاقبل ازدانشگاه همش بارشته باستان شناسی اشتباه میگرفتم براهمین خیلی دوستش داشتم.بعدازیه هفته سرکلاس رفتن تازه فهمیدم اشتباهی فکرمیکردم.اماخوب الان خیلی به رشتم علاقه دارم وخداروشکرتقریباموفقم.سعی کنیدشماازاین اشتباه های شیرین زیادانجام بدید.
 

atimehr

عضو جدید
به خاطر اینکه عاشق درس کردن ماکت و کشیدن وطراحی کردن و اینجور چیزام.من واقعا رشتمو دوس دارم.
 

Similar threads

بالا