گپ و گفتگو در مورد جن ، احضار روح، هیپنوتیزم

eng-rafiei

عضو جدید
بچه ها تا حالا تجربه دیدن جن ، مجالس احضار روح و هیپنوتیزم رو داشتید ؟

اگه دوست داشتین تو این تاپیک با این موضوع گپ بزنیم ...
 

leanthinker

عضو جدید
کاربر ممتاز
خیلییییییییییییی جالبه
توروخدا اگه کسی چیزی دیده بگه
من فقط خاطرات خونه مادر بزرگم رو دارم که می گفتن قبلا قبرستون بوده
یه خونه بزرگ بود که از زیرزمینش به وضوح شبا صدای گریه بچه می اومد و من با گوشای خودم شنیدم.
خیلی ترسناک بود:surprised:
وقتی بزرگ تر شدم (اول دبیرستان)یه کاری کردم که باید تو خاطرات بامزه می نوشتم!
یه کاغذ برداشتم و گفتم سلام من مهردادم میشه لطفا ازتون خواهش کنم با من ارتباط برقرار کنین؟
و این جملات رو به سه زبون فارسی- عربی-و انگلیسی نوشتم !!!!
دوتا مستطیل کشیدم رو یکیش نوشتم آری و روی یکیش نوشتم خیر
بعدش انداختم تو حیات نزدیک زیرزمین و قضیه یادم رفت
بعد 3-4 روز که رفتم دیدم یه نقطه کوچیک (مثله یه دونه گیاه) سیاه دقیقا روی مستطیل خیر بود:w04::surprised:
دیگه از اون به بعد شبها که اونجا نمی خوابیدم هیچ تا وقتی مامانبزرگم خونشو عوض نکرد به هر بهونه ای بود نمی رفتم خونش!!:w45:
 

nilofarane

کاربر بیش فعال
حالا خوب بود که نمیخواسته باهات ارتباط بر قرار کنه والا چیکار میکردی:biggrin:
راستی ما که تازه اومده بودیم این خونمون طبقه پایین هنوز خالی بود هر چند که نو سازه اما فکر کنم توش جن بود یه صداهای عجیب و غریب از توش میومد تا وقتی که مستاجر نیومده بود شبا یه خواب راحت نداشتم .واااااااایییییی......:eek:
 

eng-rafiei

عضو جدید
مهرداد جان من 2 بار با چشمای خودم جن رو دیدم ، من زمانی که دانشجو بودم حدود یک سال تو شهرستان تو خونه مجردیم تنها زندگی میکردم ، یه شب ساعت حدود3.5 یا 4 صبح بود ، هنوز کاملا خوابم نبورده بود ، انگار هزار نفر بهم گفتن چشماتو باز کن ؛ باورتون نمیشه همینطوری که دراز کشیده بودم دیدم دور و ورم پر آدم کوچولو دارن این ور اونور میرن ، یادمه فقط نشستم حدود 50-60 ثانیه خشکم زده بود ، یه کم که به خودم اومدم ساعت 4 صبح با شلوارک از خونه زدم بیرون رفتم خونه رفیقم خوابیدم ...
 

eng-rafiei

عضو جدید
یکی از تفریح های دوران دانشجوییم و براتون بگم میگید این پسر خل بوده

ما یکی از تفریحامون ترم اول و دوم این بود ساعت 3 نصف شب میرفتیم یه قبرستون متروکه که ماله شهر قدیم فردوس بود ، بعد شرط بندی میکردیم که تنهایی بریم تو قبرستون سر یه قبری علامت بزاریم فردا صبح هرکی دور تر رفته بود برنده میشد ...
 

leanthinker

عضو جدید
کاربر ممتاز
حالا نمی شد این تاپیک رو صبح می ذاشتی؟
بابا من بعد یه هفته تصمیم گرفته بودم یه شب خفاش نباشم و شب بخوابم
امروز کلی تلاش کردم بیدار بمونم!!
حالا کی می تونه بخوابه؟
در ضمن همین الان موهام سیخ شده!! آخه من یه اتاق تو انباری زیرزمین خونمون واسه خودم درست کردم(به علت داشتن آکواریوم و ماهی و بیرون پرت کردنم از خونه!! هیشکی پسرارو دوس نداره!!)
زشت نیست برم بالا بگم منو راه میدین؟ آخه با این سیبیلام از جن می ترسم؟؟؟؟؟!!:child:
 

eng-rafiei

عضو جدید
یه شب تو یه جلسه احضار روح بودم ، هر چی احضار میزدیم ارتباط نمیگرفتیم ، خلاصه این بنده خدا که جلسه رو میچرخوندو خداییش هم کارش خیلی درست بود ، یکی از حضار رو خواب کرد تو خواب میگفت دو نفر سر میز هستن یه روح پیرمرد یه روح جوون ، بعد ازشون پرسید که چرا ارتباط نمیدن و اوناهم جوابشو میدادن و ...

ولی این مسائل خیلی جالب اگه موقعیت پا داد حتما شرکت کنید .
 

leanthinker

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکی از تفریح های دوران دانشجوییم و براتون بگم میگید این پسر خل بوده

ما یکی از تفریحامون ترم اول و دوم این بود ساعت 3 نصف شب میرفتیم یه قبرستون متروکه که ماله شهر قدیم فردوس بود ، بعد شرط بندی میکردیم که تنهایی بریم تو قبرستون سر یه قبری علامت بزاریم فردا صبح هرکی دور تر رفته بود برنده میشد ...
ای ول! دانشگاه آزاد فردوس بودی؟
من اونجا فامیل دارم امین جون
چطوریه؟ خوبیه؟ چه مکنه؟
 

leanthinker

عضو جدید
کاربر ممتاز
نه تو دانشگاه فردوس بود
فکر می کنم معاونت دانشجویی بود
 
آخر مهری جان به تاپیک دلخواهش دسید :w17: ولی به قیمت نخوابیدن من :w05:. آخه همین امشب که تنهام باید از جن و روح حرف بزنین ؟؟؟:w15:
کاش نیومده بودم توی این تاپیک ولی حالا که اومدم دیگه نمیشه رفت . فک کنم این تاپیک جن داره . یکی دستمو گرفته نمیذاره برم . کممممممممممممممممممممک :crying2:
 

leanthinker

عضو جدید
کاربر ممتاز
آره بابا جن چیه؟
اینا فقط .. اینا فقط..
یه صداهای کوچیکی داره از موتور خونه میاد که اصلا ربطی به اینا که فقط افسانه! هستن نداره!!
بسم ا.. بسم ا... خدایا توبه!
خوبه پمپ آکواریومم روشنه همرو میذارم به حساب صدای اون!!:lol:
فامیلیشم داورپناه بود.
 

eng-rafiei

عضو جدید
تابستون امسال جاتون خالی سر یه پروژه بودم شمال ، رو ارتفاع 4000 متری بودیم بالای کوه ، دو تا چادر زده بودیم ، اتفاقا عکسش تو باشگاه هست
من و یکی از همکارامون داشتیم تو یکی از چادرا همینطوری که تو کیسه خواب بودیم صحبت جن و روح و احضار روح و ... میکردیم ، حرفامون گل انداخته بود ، چادر کنارمون هم دو تا از بچه های شرکت بودن یکیشون که خواب بود یکیشون بیدار بود ، این بنده خدا نگو تمام حرفای ما رو شنیده بود ، حالا حساب کن بالای کوه چشم چشم و نمیبینه تو چادر خوابیدی چادر بغلیتم موضوع بحث جن باشه
بنده خدا تا صبح از ترس نخوابیده بود
 

nilofarane

کاربر بیش فعال
بچه ها یه بار داداشم که ازدواج کرده خانمش نبود قرار بود شب بیاد خونه ما بخوابه منم که میدونستم گیر میده که تو اتاق من بخوابه میخواستم یه کاری کنم منصرف شه.رختخوابشو تو پذیرایی انداختم.بعد اومدیم و خلاصه از جن وروح حرف شد .من که داشتم از ترس سکته میکردم بهش گفتم تو میتونی تو اتاق من بخوابی ها منم رفتم پیش خواهرم.فکر کنم اون از قبل نقشه رو کشیده بود.;)
 

eng-rafiei

عضو جدید
آره نیلوفر جان ، باور کن اصلا حالت خیالات نداشت ، چون دومین بار بود که دیده بودم
 
بچه ها همینجوری که پای کامپیوتر نشستین چراغ اتاقتونو خاموش کنین که فقط مانیتورو ببینین . حالا تصور کنین که بر میگردین پشت سرتونو نگاه میکنین . یهو یه جفت چشم قرمز میبینین که داره شما رو نگاه میکنه !!! چیکار میکنین حالا ؟؟
من که تمام موهام سیخ شد :w47:
 

eng-rafiei

عضو جدید
اینو که براتون میگم خودم موهای تنم سیخ میشه ، دقیقا ترم اول دانشگاه بود ،من یکی دو هفته تو خوابگاه بودم تا خونه گیر بیارم، خوابگاه یه خونه قدیمی بود با اتاقای تو در تو ...
تو اتاق دو نفر بودیم ، نصف شب از خواب بیدار شدم دیدم گوشه اتاق یه چیزی سیاه تر از سیاهی شب کنج اتاق ایستاده ، تقریبا قدبلند ولی اتاق خیلی تاریک بود صورتش برام مفهوم نبود ... خیلی ترسیده بودم یه جورایی کپ کرده بودم ؛ خلاصه رفیقم رو بیدار نکردم رفتم تو یه اتاق دیگه خوابیدم ... باورتون نمیشه رفیقم صبح سر صبحانه چی بهم گفت بد جوری تو فکر بود ، ( الان میگم واقعا یه جوری شدم ) بهم گفت دیشب یه چیزی کنار اتاق دیدم ، گفت فکر کنم خیالاتی شدم ، اینو که گفت ترس من تازه شروع شد ...
 

abc_ramak

عضو جدید
کاربر ممتاز
منم یه مدتی هشترود دانشجو بودم.
یعنی فقط یه ترم.
یه جایی وسط چند تا کوه که با جاده تبریز-میانه 20 کیلومتری فاصله داره.
بهترین محل واسه زندگی این موجودات کوچولوی دوست داشتنی :love:
ترم اول رو که خوندم دیگه انصراف دادم :D
 

leanthinker

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه خاطره دیگم اینه که یه مستاجر داشتیم که همین جایی که ماییم می شستن و ما هم بالا بودیم
خوراکش جن و اینا بود و دنبال جنگیرو آیینه بین بودن که جنارو ازشون بیرون کنه!
ما هم طبقه بالا بودیم و من 5-6 سالم بود و اینارو بعدا داداشم برام گفت.
می گفت دخترش تو خواب و بیداری دیده که یه آدم سیاه قد بلند اومده و لباس سفید مامانش که تو دستش بوده به دندونش گرفته بوده و می کشیده و از لای دندوناش خون میاد بیرون می زده:surprised:
بعدش که از خواب پاشده دیدن واقعا جای دندونای قرمز رو لباسه و هرچی شستن جاش نرفته:w45:
از اون به بعد مامانم اعصابش ضعیف شده بود و می گفت تو انباری صدا میاد!!و بابام که اصلا به جن اعتقاد نداره یه روز میاد با کمر بند میوفته به جونه جنا می گه بیاین بیرون پدرسوخته ها!! دیگه ازون به بعد مادرم ترسش می ریزه!
 

abc_ramak

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیگه تا صبح میشینم دنبال دوچرخه می گردم
اصلا مگه آدم وقتی درس داره میگیره می خوابه؟ :cry:
نمی ترسمااااااا
 

melika62

عضو جدید
استادمون تعريف مي كرد رفته بود كرمان ماشينش كنار يك حمام قديمي كه مخروبه بوده خراب ميشه همين طور كه تو ماشين نشسته بوده يه پير مرد از حموم در مي ياد بيرون و بهش ميگه مي توني بياي پيش من تا كمك برسه نصف شب بوده اخه ميگه رفتم پيشش يه قسمتي از كف حمام اب جمع شده بوده پير مرد پاچه هاش و كشيد بالا تا از اونجا رد شه يه دفعه ديدم پاهاش مثل پاي حيوونا مو داره و مثل اسب نعل داره ميگه از ترس داشتم سكته مي كردم از حموم دوئيدم بيرون و همين طور يه نفس دويدم تا به اداره پليس رسيدم با ترسو لرز ماجرا رو مي خواستم واسه پليس توضيح بدم همش مي گفتم پاهاش يه طوري بود ولي زبونم نمي گشت درس توضيح بدم پليسه گفت فهميدم پاچه هاشو كشيد بالا گفت اينطوري بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
:w15::w15:
 

abc_ramak

عضو جدید
کاربر ممتاز
آره بابا ترس نداره که :D
شما هم دارین درسای دوره دانشگاهتون رو مرور کنین؟
کار خوبی میکنین :)
اصلا واسه چی وقتمون رو با خوابیدن تلف کنیم؟
 

abc_ramak

عضو جدید
کاربر ممتاز
استادمون تعريف مي كرد رفته بود كرمان ماشينش كنار يك حمام قديمي كه مخروبه بوده خراب ميشه همين طور كه تو ماشين نشسته بوده يه پير مرد از حموم در مي ياد بيرون و بهش ميگه مي توني بياي پيش من تا كمك برسه نصف شب بوده اخه ميگه رفتم پيشش يه قسمتي از كف حمام اب جمع شده بوده پير مرد پاچه هاش و كشيد بالا تا از اونجا رد شه يه دفعه ديدم پاهاش مثل پاي حيوونا مو داره و مثل اسب نعل داره ميگه از ترس داشتم سكته مي كردم از حموم دوئيدم بيرون و همين طور يه نفس دويدم تا به اداره پليس رسيدم با ترسو لرز ماجرا رو مي خواستم واسه پليس توضيح بدم همش مي گفتم پاهاش يه طوري بود ولي زبونم نمي گشت درس توضيح بدم پليسه گفت فهميدم پاچه هاشو كشيد بالا گفت اينطوري بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
:w15::w15:
وا خدا مرگم بده
به حق چیزای ندیده :surprised:
 

eng-rafiei

عضو جدید
نزول جنيان از آنجايي كه نوع خلقت جنيان با انسان ها متفاوت است واضح است كه مكان زندگي آنها متناسب با نوع خلقت آنها باشد ولي آن مكان ها كجاست؟ در بين عوام شايع است كه زير زمين ها جاهاي تاريك و مرطوب مانند حمام ها،چاه ها و عمق جنگل ها جايگاه جنيان است. اما بررسي ها حاكي از آن است كه قطعاً آنها در جايي زندگي مي كنند كه از انسان ها به دور باشند. در روايتي از امام صادق(ع) نقل شده كه:در وادي شقره(بياباني كه رنگ خاكش سرخ مايل به زرد است)نماز نخوان زيرا در آنجا منازل جن است.(وسايل الشيعه،ص452) قابل ذكر است يكي از معروفترين مساجد مكه به نام(مسجدالجن)در غرب شهر مكه محل نزول جنيان در مكه است و مستحب است حاجيان درآن مسجد رفته و دو ركعت نماز به جا آورند. توليد مثل جنيان آنچه مسلم است اين است كه بنابر ذات وجودي جنيان آنها نيز مانند انسان داراي غريزه جنسي بوده وتولد و تناسل دارند و لازمه ادامه و بقاي نسلشان آميزش جنسي مؤنث و مذكر است.اما اين سؤال كه آيا آنها مانند انسان ها و ساير جانداران با عمل لقاح و تشكيل نطفه تولد مي يابند چيزي نيست كه ازكلام خداوند بتوان استنباط كردولي ابن عربي در فتوحات گفته است تناسل بشر به القاي آب نطفه در رحم است و تناسل جن به القاي هوا در رحم اثني(جنس ماده)مي باشد(جن الشيطان،ص57) روايتي است از بخشي از وصيت حضرت رسول به اميرالمؤمنين كه فرمود: اي علي در شب اول و وسط و آخر ماه آميزش مكن همانا جنيان در اين سه شب به پيش زنان خويش(براي مقاومت)مي روند.(وسايل الشيعه،ص91) ودر آيه اي براي وصف حوريان بهشتي آمده است:حوريان بهشتي را قبل از شوهرانشان نه آدمي و نه جن دست زده است.(سوره الرحمن،آيه56و74)

منبع : وبلاگ جن گیر
 

Similar threads

بالا