گناه مورد نظر پیدا نشد!

M.Adhami

عضو جدید
کاربر ممتاز
sidT0c_432.jpg
 

mahsa15

اخراجی موقت
مرسی ...
بسیار جالب بود ...
توبه کردم که دگر می نخورم ...

غذای روح بود باده رحیق الحقکه رنگ او کند از دور رنگ گل را دق
به رنگ زنگ زداید ز جان اندوهگینهمای گردد اگر جرعه‌ای بنوشد بق
به طعم، تلخ چوپند پدر و لیک مفیدبه پیش مبطل، باطل به نزد دانا، حق
می‌از جهالت جهال شد به شرع حرامچو مه که از سبب منکران دین شد شق
حلال گشته به فتوای عقل بر داناحرام گشته به احکام شرع بر احمق
شراب را چه گنه زان که ابلهی نوشدزبان به هرزه گشاید، دهد ز دست ورق
حـلال بر عـقلا و حـرام بر جهـالکه می‌محک بود وخیرو شر از او مشتق
غلام آن می‌صافم کزو رخ خوبانبه یک دو جرعه برآرد هزار گونه عرق
چو بوعلی می‌ناب ار خوری حکیمانهبه حق حق که وجودت شود به حق ملحق
 

Similar threads

بالا