گلستـان شهـدای باشگاه مهندسان ایران ...

لیمویی

عضو جدید
کاربر ممتاز
 

شهید یوسف الهی

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز



توجه به دیگران . احساس همدردی با مستمندان
يك روز كه مهدي از مدرسه به خانه آمد، از شدت سرما تمام گونه ها و دست هايش سرخ شده بود. پدرش همان شب تصميم گرفت براي او پالتويي تهيه كند. دو روز بعد، با پالتوي نو و زيبايش به مدرسه رفت؛ اما غروب همان روز كه از مدرسه بر مي گشت با ناراحتي پالتويش را به گوشه اتاق انداخت. همه با تعجب به او نگاه كردند. او در حالي كه اشك در چشمش نشسته بود، گفت: چه طور راضي شوم كه پالتو بپوشم، وقتي كه دوست بغل دستي ام از سرما به خود مي لرزد؟ خاطرات شهید مهدی باکری برگرفته از كتاب افلاكيان زمين، جلد7، نوشته ی محمد حسين عباسي ولدي ، نشر شاهد.
 

لیمویی

عضو جدید
کاربر ممتاز


به نام خدا
من میخواهم در آینده شهید بشوم برای اینکه ...
معلم که خنده اش گرفته بود پرید وسط حرف علی و گفت :
ببین علی جان ! موضوع انشا این بود که می خواهید در آینده چه کاره شوید
باید در مورد یه شغل یا یه کار توضیح می دادی
مثلا پدر خودت چه کاره است ؟
آقا اجازه ....شهید .....
 

شهید یوسف الهی

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز


همراه و همدل



فصل پاییز بود و هوای منطقه سرد، حاج همت برای مأموریتی بیرون رفته بود . وقتی برگشت ، متوجه شد که بچه ها برای رزم شبانه رفته اند و در این هوای سرد ، هر کدام فقط یک پتو و تجهیزات نظامی با خود برده اند . یک پتو برداشت و از سنگر بیرون رفت و آن شب را با یک پتو در محوطه باز اردوگاه به سر برد . وقتی علتش را از او پرسیدم،
گفت : « امشب نـیروهـا تـوی ایـن سـرما با یـک پتـو می خوابند، من چطور داخل سنگر گرم بخوابم ».



منبع : کتاب سردار خیبر

 

s.1.8.1.18

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سالروز شهادت شهید مهدی زین الدین

سالروز شهادت شهید مهدی زین الدین

27 آبان شهادت شهید مهدی زین الدین فرمانده تیپ علی بن ابی طالب (ع)



عراق پاتک سنگینی کرده بود. آقا مهدی، طبق معمول، سوار موتورش توی خط این طرف و آن طرف می رفت و به بچه ها سر می زد. یک مرتبه دیدم پیدایش نیست. از بچه ها پرسیدم، گفتند«رفته عقب.» یک ساعت نشد که برگشت و دوباره با موتور، از این طرف به آن طرف. بعد از عملیات، بچه ها توی سنگرش یک شلوار خونی پیدا کردند. مجروح شده بود، رفته بود عقب، زخمش را بسته بود، شلوارش را عوض کرده بود، انگار نه انگار و دوباره برگشته بود خط.

منبع


پ.ن: لطفا صلوات و فاتحه نثار روح این شهید بزرگوار فراموش نشه:gol:
 
بالا