گفتگو با حضرت آدم

N. fotros

عضو جدید
کاربر ممتاز
گفتگو با حضرت آدم:

نامت چه بود ؟
آدم

فرزند ؟
من را نه مادری نه پدری، بنویس اولین یتیم خلقت
محل تولد ؟
بهشت پاك

اینك محل سكونت ؟
زمین خاك

آن چیست بر گرده نهادی ؟
امانت است

قدت ؟
روزی چنان بلند كه همسایه خدا، اینك به قدر سایه بختم به روی خاك

اعضاء خانواده ؟
حوای خوب و پاك، قابیل خشمناك، هابیل زیر خاك

روز تولدت ؟
روز جمعه، به گمانم روز عشق

رنگت ؟
اینك فقط سیاه، ز شرم چنان گناه

چشمت ؟
رنگی به رنگ بارش باران، كه ببارد ز آسمان

وزنت ؟
نه آنچنان سبك كه پرم در هوای دوست ... نه آنچنان وزین كه ننشینم بر این خاك

جنست ؟
نیمی مرا ز خاك، نیمی دگر خدا

شغلت ؟
در
كار كشت امیدم

شاكی تو ؟
خدا

نام وكیل ؟
آن هم خدا

جرمت ؟
یك سیب از درخت وسوسه

تنها همین ؟
همین !!!

حكمت ؟
تبعید در زمین

همدست در گناه ؟
حوای آشنا

ترسیده ای ؟
كمی

ز چه ؟
كه شوم اسیر خاك

آیا كسی به ملاقاتت آمده ؟
بلی

كه ؟
گاهی فقط خدا

داری گلایه ای ؟
دیگر گلایه نه!، ولی ...

ولی چه ؟
حكمی چنین؛ آن هم به یك گناه!؟

دلتنگ گشته ای ؟
خیلی زیاد

برای كه ؟
تنها خدا

آورده ای سند ؟
بلی

چه ؟
دو قطره اشك

داری تو ضامنی ؟
بلی

چه كسی ؟
تنها كسم خداست

در آخرین دفاع ؟
می خوانمش كه چنان اجابت كند دعا

 

babi charlton

عضو جدید
کاربر ممتاز
به به :w16:
http://www.www.iran-eng.ir/images/icons/icon_gol.gifhttp://www.www.iran-eng.ir/images/icons/icon_gol.gifhttp://www.www.iran-eng.ir/images/icons/icon_gol.gif
 

svastica

عضو جدید
جالب بود و همراه با تلنگری بر ذهن
ولی با یکی دو جاش من مشکل داشتم
مثل اون قسمتی که میگه کسی بهت سر میزنه
میگه" گاهی فقط خدا! " خدا همیشه به بنده هاش سر میزنه مخصوصا کسانی رو که تضرع به درگلاهش دارند اون هم 40 سال
 

N. fotros

عضو جدید
کاربر ممتاز
جالب بود و همراه با تلنگری بر ذهن
ولی با یکی دو جاش من مشکل داشتم
مثل اون قسمتی که میگه کسی بهت سر میزنه
میگه" گاهی فقط خدا! " خدا همیشه به بنده هاش سر میزنه مخصوصا کسانی رو که تضرع به درگلاهش دارند اون هم 40 سال


سلام ممنون كه سر زديد:gol:
بله شما درست مي گيد خدا هميشه به بنده هاش سر مي زنيد
اينجا آدم مثالي از همه ماست
بله خدا هميشه به سرما مي زنه ولي متأسفانه ما دركش رو نداريم و فقط گاهي كه خودمون هوايي ميشيم و دلمون تنگ خدا ميشه و وجودمون خدايي
فكر مي كنم فقط اون لحظه ها خدا كنارمونه
و بي اطلاع از اينكه او هميشه بوده و ما بي خبر بوديم...
 

svastica

عضو جدید
سلام عزیز پس بذار یه ایراد دیگش هم بگم
اون قسمت که میگه " حکمه چنین آن هم به یک گناه "
احساس میکنم حضرت آدمی که 40 سال برای بخشوده شدن گناهش گریه می کنه
عظمت گناهش رو درک کرده
و اینکه گاهی اوقات یه حرکت از نظر ما ناچیز میاد ولی خیلی زمینه ها رو تاثیر میذاره
این شاید نگرش ابتدائی حضرت آدم بود ولی چون جملات شما مربوط به بعد از درک
عظمت گناهش هست هم خوانی نداره
یا علی
 

N. fotros

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام عزیز پس بذار یه ایراد دیگش هم بگم
اون قسمت که میگه " حکمه چنین آن هم به یک گناه "
احساس میکنم حضرت آدمی که 40 سال برای بخشوده شدن گناهش گریه می کنه
عظمت گناهش رو درک کرده
و اینکه گاهی اوقات یه حرکت از نظر ما ناچیز میاد ولی خیلی زمینه ها رو تاثیر میذاره
این شاید نگرش ابتدائی حضرت آدم بود ولی چون جملات شما مربوط به بعد از درک
عظمت گناهش هست هم خوانی نداره
یا علی

همون طور كه مي خونيد گلايه نداره ولي ته دلش يه كم راضي نشده
اونم نه براي گناهش كه اون قبول كرده ولي نگاهش به لطف و بخشش خداست
كه همه ما بندگان خدا چشم طمع به فضل و بخشش او داريم كه جز او نداريم
گفتم كه اون مثالي از همه ماست گاهي شده كه ماهم مي دونيم اشتباه كرديم و ميدونيم مستحق مجازات ولي باز هم از خدا گلايه مي كنم چون جز او نداريم
 

svastica

عضو جدید
این در مورد ما آدم ها که به وافر صدق میکنه چون اگه دل به کرم و بخشش او نداشته باشیم در خونه کی رو بزنیم
ممنونم از پاسختون
یا علی
 

mlarchitect

کاربر فعال
گفتگو با حضرت آدم:

نامت چه بود ؟
آدم

فرزند ؟
من را نه مادری نه پدری، بنویس اولین یتیم خلقت
محل تولد ؟
بهشت پاك

اینك محل سكونت ؟
زمین خاك

آن چیست بر گرده نهادی ؟
امانت است

قدت ؟
روزی چنان بلند كه همسایه خدا، اینك به قدر سایه بختم به روی خاك

اعضاء خانواده ؟
حوای خوب و پاك، قابیل خشمناك، هابیل زیر خاك

روز تولدت ؟
روز جمعه، به گمانم روز عشق

رنگت ؟
اینك فقط سیاه، ز شرم چنان گناه

چشمت ؟
رنگی به رنگ بارش باران، كه ببارد ز آسمان

وزنت ؟
نه آنچنان سبك كه پرم در هوای دوست ... نه آنچنان وزین كه ننشینم بر این خاك

جنست ؟
نیمی مرا ز خاك، نیمی دگر خدا

شغلت ؟
دركار كشت امیدم

شاكی تو ؟
خدا

نام وكیل ؟
آن هم خدا

جرمت ؟
یك سیب از درخت وسوسه

تنها همین ؟
همین !!!

حكمت ؟
تبعید در زمین

همدست در گناه ؟
حوای آشنا

ترسیده ای ؟
كمی

ز چه ؟
كه شوم اسیر خاك

آیا كسی به ملاقاتت آمده ؟
بلی

كه ؟
گاهی فقط خدا

داری گلایه ای ؟
دیگر گلایه نه!، ولی ...

ولی چه ؟
حكمی چنین؛ آن هم به یك گناه!؟

دلتنگ گشته ای ؟
خیلی زیاد

برای كه ؟
تنها خدا

آورده ای سند ؟
بلی

چه ؟
دو قطره اشك

داری تو ضامنی ؟
بلی

چه كسی ؟
تنها كسم خداست

در آخرین دفاع ؟
می خوانمش كه چنان اجابت كند دعا

می خوام عاشق بشم اما تب دنیا نمی ذاره
سر راه بهشت من درخت سیب می کاره....
 

mlarchitect

کاربر فعال
آدمیت....

آدمیت....

از همان روزی که دست حضرت قابیل گشت آغشته به خون حضرت هابیل...
آدمیت مرد...
گرچه آدم زنده بود...
از همان روزی که یوسف را برادر ها به چاه انداختند...
از همان روزی که با شلاق و خون دیوار چین را ساختند....
آدمیت مرده...
بعد از آن
این چرخ گردون گشت و گشت
سلها از مرگ آدم هم گذشت....
ای دریغ...
آدمیت برنگشت!!!
(فریدون مشیری)
 

Similar threads

بالا