[ گفتگوی معماری]تا به حال این سوال در ذهن شما آمده که"طرح را از کجا شروع کنم ؟ "،" چی بکشم ؟"

#Tulip#

عضو جدید
من در این مورد ضعیفم و اغلب طراحیام از کاربری تبعیت می کنه و از نظر بصری چندان جالب نیستن ولی روابط رو خوب حل می کنم(به گفته استادام)این ضعف حسابی منو آزار میده:mad:
 

ASDNA

عضو جدید
درود بر همه دوستان

در این بخش می خواهیم وارد مطالعات بستر طرح بشویم ( بخش های قبلی مربوط به مطالعات موضوع طرح بودند )

در این بخش با یک حرکت کل به جزء ، به بستر طرح می نگریم و آنرا مورد مطالعه و تحلیل قرار می دهیم :

1- انجام مطالعات کلی در خصوص استان و شهرستانی که پروژه در آن اجرا می شود ( موقعیت جغرافیایی استان ، موقعیت جغرافیایی شهر ، موقعیت شهر در شبکه ارتباطی ، وضعیت توپوگرافی و شیب های موثر ، سطح آب زیر زمینی و آب های جاری ، زمین ساخت و زلزله خیزی )

2- خصوصیات شهر مورد نظر برای اجرای پروژه ( سیر تاریخی ، بافت شهری ، سیمای شهر ، تاسیسات زیر بنایی )

3- بررسی معماری بومی - اقلیمی ، در صورت وجود

4- بررسی شهر از نظر چیدمان کاربری های مختلف در شهر

پس از این مرحله مستقیما به خود زمین طرح می پردازیم :

1- محل قرارگیری زمین طرح

2- جانمایی پروژه و تهیه نقشه دقیق و فنی سایت

3- تحلیل سایت ( از نظر دید از بیرون به داخل ، دید از داخل به بیرون ، ارتباطات و دسترسی ها ، شیب ها ، همسایگی ها ، اقلیم و ... )

4- تهیه نقشه توان سایت با توجه به تحلیل های بالا

در مرحله بعدی ، به مرور وارد جذاب ترین بخش طراحی خواهیم شد که همانا طرح پروژه است .
 

soroush89

متخصص Photoshop
کاربر ممتاز
درود بر همه دوستان

در این بخش می خواهیم وارد مطالعات بستر طرح بشویم ( بخش های قبلی مربوط به مطالعات موضوع طرح بودند )

در این بخش با یک حرکت کل به جزء ، به بستر طرح می نگریم و آنرا مورد مطالعه و تحلیل قرار می دهیم :

1- انجام مطالعات کلی در خصوص استان و شهرستانی که پروژه در آن اجرا می شود ( موقعیت جغرافیایی استان ، موقعیت جغرافیایی شهر ، موقعیت شهر در شبکه ارتباطی ، وضعیت توپوگرافی و شیب های موثر ، سطح آب زیر زمینی و آب های جاری ، زمین ساخت و زلزله خیزی )

2- خصوصیات شهر مورد نظر برای اجرای پروژه ( سیر تاریخی ، بافت شهری ، سیمای شهر ، تاسیسات زیر بنایی )

3- بررسی معماری بومی - اقلیمی ، در صورت وجود

4- بررسی شهر از نظر چیدمان کاربری های مختلف در شهر

پس از این مرحله مستقیما به خود زمین طرح می پردازیم :

1- محل قرارگیری زمین طرح

2- جانمایی پروژه و تهیه نقشه دقیق و فنی سایت

3- تحلیل سایت ( از نظر دید از بیرون به داخل ، دید از داخل به بیرون ، ارتباطات و دسترسی ها ، شیب ها ، همسایگی ها ، اقلیم و ... )

4- تهیه نقشه توان سایت با توجه به تحلیل های بالا

در مرحله بعدی ، به مرور وارد جذاب ترین بخش طراحی خواهیم شد که همانا طرح پروژه است .

ممنونم. اجمالی بود اما پیشنهاد خوبی برای روند طراحیه. متاسفانه خیلی از اساتید به این مقوله توجهی نمی کنند. و این دانشجو رو سر در گم می کنه.
 

ASDNA

عضو جدید
ممنونم. اجمالی بود اما پیشنهاد خوبی برای روند طراحیه. متاسفانه خیلی از اساتید به این مقوله توجهی نمی کنند. و این دانشجو رو سر در گم می کنه.

درود بر سروش عزیز

هر جایی را که به نظرتان توضیح بیشتر می خواهد مشخص کنید تا من به همراه شما و بقیه دوستان آنرا بشکافیم . دلیل اینکه بحث را باز نکردم اینستکه می خواهم ببینم برای کسی سوال ایجاد می شود یا نه ؟

پیروز باشید.
 

*t*

عضو جدید
ایـــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــده!

ایـــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــده!

سلام به استاد و استادان گرامی
راستش یکمی شاخام درومده ... آخه من تا حالا توی این انجمن یا جاهای دیگه کمتر چنین تاپیکی دیدم که بعضی ها که استاد هم باشند وبیایین و برای ما وقت بذارن ....
.
.
.
راستش من برای همین مشکلاتم داشتم سرچ می کردم که اینجا رو دیدم ...
جسته گریخته پست ها رو خوندم ....
بناها رو تا حدودی خوب تحلیل می کنم .... روند مطالعات و برنامه فیزیکی و اینا رو هم رعایت میکنم .... طرح زدن هم اگه از من بخوان صدتا طرح می زنم ... اما طرح ها رو هوان! یعنی چی ؟؟؟؟
این ترم طراحی یه مدرسه رو داریم و چون استادمون می خواد ما رو از پایه قوی کنه رسیدیدم به ایــــــــــده و کلی هم داره بهش گیر می ده ....
نه تنها مدرسه که اگه هر چیزی به غیر از خونه رو از من بخوان توی ایده ش گیر می کنم .... حالا من چی کار کنم ؟؟؟ این مشکل دوره کاردانی من هم بوده و همیشه کارم آخرهمه تایید می شد نمی خوام توی کارشناسی این اتفاق بیفته.... منظورم آک بودن مخم هست.....
ایده
ایده
ایده
چه جور ایده رو به طرح برسونی :cry:
.
.

.
در ضمن استاد ، ما جزو اون دسته ایم که مشتاق این تاپیکیم و شرکت نمیکنیم :D
 
آخرین ویرایش:

tistou

عضو جدید
با سلام و درود
از این پست خوبی که گذاشتید واقعا ممنون، تورو خدا در مورد کانسپت و اسکیس هم توضیح بدین( اگه ممکنه همراه با شکل( لطفا))، تا حالا از هر کسی توضیح خواستیم فقط کتاب معرفی کرده ، اصلا فکر نمی کردم یکی پیدا بشه دلش به حال ما بسوزه ممنون خیلی ممنون
 

baran270

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
به منم كمك ميكنيد؟

اين تايپيكتونو خيلي دوست دارم
طرح رو از كجا شروع كنم هميشه اين سوال تو ذهنمون هست واقعا طرح رو از كجا شروع كنم:gol:
من الان بايد پرسپكتيو داخلي بكشم اما نميدونم چي بكشم:cry::cry:
 

arch.mi

عضو جدید
کاربر ممتاز
با اجازه همه بزرگان تاپیک.:redface:
این تجربه ای که من بعد از 5ترم یادگرفتم.البته هرکس یه روش داره واسه ایده گرفتن.
بعد از مطالبی که مدیرارشد فرمودن و تحلیل سایت انجام شد و بهترین جایگذاری مشخص شد نوبت به طراحی میرسه.
به نظرمن جوجه معمار بهترین کار برای گرفتن ایده اینه که بدونی مفهوم چیزی که میخوای طراحی کنی چیه.اینجوری خیلی راحت میتونی ایده بگیری.از برداشتی که از مفهوم میکنی میتونی ایده بگیری.وقتی موضوع مشخص میشه یه خورده در رابطه با خود موضوع مطالعه کنیم معنی کلمه و...
متاسفانه الان اینجوری شده که چندتا حجم کنارهم میذارن و مفهوم حجمشونم خودشونم نمیدونن...:surprised:هرخطی که میکشیم باید واسش دلیل داشته باشیم.چه تو پلان وچه تو حجم.
در حال اتود زدن میتونی چندتا کارخوب ببینی و ایده ای که خودت داری و با ایده هایی که از اون کار میگیری تلفیق کنی.محیط و فرهنگ و..باید درنظربگیریم.
بهتر پلان وحجم باهم پیش بره.
درضمن قبل از طراحی حجم خیلی بهتر که ریز فضاها مشخص بشه ودیاگرام کار زده بشه.
ببخشید اگه عامیانه گفتم.
 

arch.mi

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
به منم كمك ميكنيد؟

اين تايپيكتونو خيلي دوست دارم
طرح رو از كجا شروع كنم هميشه اين سوال تو ذهنمون هست واقعا طرح رو از كجا شروع كنم:gol:
من الان بايد پرسپكتيو داخلي بكشم اما نميدونم چي بكشم:cry::cry:

دوسی چندتا کارپرسپکتیو داخلی در مورد موضوعت ببینو خودت شروع کن اتود زدن.:gol:
 

ASDNA

عضو جدید
با اجازه همه بزرگان تاپیک.:redface:
این تجربه ای که من بعد از 5ترم یادگرفتم.البته هرکس یه روش داره واسه ایده گرفتن.
بعد از مطالبی که مدیرارشد فرمودن و تحلیل سایت انجام شد و بهترین جایگذاری مشخص شد نوبت به طراحی میرسه.
به نظرمن جوجه معمار بهترین کار برای گرفتن ایده اینه که بدونی مفهوم چیزی که میخوای طراحی کنی چیه.اینجوری خیلی راحت میتونی ایده بگیری.از برداشتی که از مفهوم میکنی میتونی ایده بگیری.وقتی موضوع مشخص میشه یه خورده در رابطه با خود موضوع مطالعه کنیم معنی کلمه و...
متاسفانه الان اینجوری شده که چندتا حجم کنارهم میذارن و مفهوم حجمشونم خودشونم نمیدونن...:surprised:هرخطی که میکشیم باید واسش دلیل داشته باشیم.چه تو پلان وچه تو حجم.
در حال اتود زدن میتونی چندتا کارخوب ببینی و ایده ای که خودت داری و با ایده هایی که از اون کار میگیری تلفیق کنی.محیط و فرهنگ و..باید درنظربگیریم.
بهتر پلان وحجم باهم پیش بره.
درضمن قبل از طراحی حجم خیلی بهتر که ریز فضاها مشخص بشه ودیاگرام کار زده بشه.
ببخشید اگه عامیانه گفتم.

درود بر ARCHMI عزیز

با کلیات صحبت های شما موافقم . فقط یک توصیه به شما و همه دوستان می کنم ، اینکه به جمله های خطرناکی مثل "هرخطی که میکشیم باید واسش دلیل داشته باشیم" زیاد تکیه نکنید چون خود جمله آنقدر مشغول کننده هست که می تواند شما را در ورطه ای از تفکرات بیندازد که به راحتی نتوانید از آن بیرون بیایید و زمان زیادی از دست بدهید.

تاکید می کنم منظورم از جملات بالا این نیست که بی هدف خط بکشیم .
 

ye marde

عضو جدید
درود خدای خرشید بر تو

الکی نیست .... حی استاد رها استاد رها نشون داد! حرف آخر رو اول زد
 

ye marde

عضو جدید
دوست ندارم به کسی ایراد بگیرم ... اما توجه شما رو به این سخن جلب میکنم که "معمار باید به اندازه اقیانوس به عمق یه بند انگشت اطلاعات داشته باشه" هرکی معماری خونده حداقل 10 بار این جمله رو شنیده...! کی گفته مطالعات آزاد و به قول شما بی سر و ته بده ؟ بعد ازاونجایی که معماری یکم حنریه بایستی خیلی از مسائل رو درش با آزمایش و خطا به دست آورد... یه کی از دوستان یه حرف جالبی زد.... 100 درصد پشت یه خط زیبا فلسفه قوی و زیباییه! من به این مورد هم اعتقاد دارم هم برام عین روز روشنه.... بعد دوستان می فرماین معمار...! کی میگه معماره ؟ معمار شخصیه که طی یه فرایند تجربی طولانی به اون درجه میرسه ... مگه شوخیه... معمار میدونی یعنی چی؟ اسمش با اسم خدا یکیه... یعنی طراح ، خلاق ، همه چی دون.... کم اسمی نیست ... اسم بزرگ ، جایگاه بزرگ ، شخصیت بزرگ، انسانیت بزرگ ، ظرف بزرگ می خواد ... هر کی بره یه دکتری چیزی بگیره نمیتونه خط کش ،کاغذ و کلاه بگیره بگه من معمارم... همه میدونیم فاستر یه کلاس معماریم سواد نداره ! (یعنی تحصیلات آکادمیک) یا خیلیا هستن که خیلی تحصیلات آکادمیک دارن اما 100 سال فاستر نمی شن! آقای عزیز خانم گرامی همکار محترم ... غیر از چند مورد بقیه حتی اساتید دانشگاها هم در حد مشاوره ان مخصوصا تو رشته معماری که هر روز که میگزره یه داستان جدید توش ایجاد میشه من 18 ماه خدمت بودم از اون موقع تا حالا 3 دوره داستان معماری عوض شده کلی چیزای جدید اصطلاحات جدید اومده... من نمیتونم بگم چون ارشد دارم یا دکترم یا دانشگاه رفتم معمارم!؟ من شما همه ما معماری خوندیم... شاید یه تعدادیمونم مهندس معماری شیم.... یا باشیم اما معمار....! ازیزم اسم مصدره... اول باید در سایزش باشیم بعد خودمون رو به اون نام بخونیم....

و اما روند...! همون طور که رها گفت و من تایید کردم روند طراحی چند بعدیه ... حتی اگه همه مطالعاتت دقیق باشه و اقلیم و استانداردو فلان و فلان رو بشناسی باز اگه طرح نخواد بیاد نمیاد... من که این طوریم... طرح واسم یه انرژی سیاله.... یه هو میاد میریزه ...باریده میشه...شلیک میشه بهم و میره یه حس عجیبه و قتی اون حالتیم همه چی برام جوابه تو اون حال هر فضایی بخوام اضافه و کم میکنم بدونه این که چیزی عوض شه... بازم میگم روندی به نظر من نمیشه واسه طراحی پیشنهاد کرد ... میشه روند مطالعاتی پیشنهاد کرد اما طراحی سیاله لزج چند بعدیه .... یه نکته ای که تو طراحی خیلی مهمه هارمونی و تناسباته حنری در اطراف طراحه (برای رسیدن به اون حسه که گفتم)... موسیقی(مخصوصا موسیقی در شکل دادن تم کار بسزا تاثیر داره) ... نقاشی... فرش وصنایع دستی... هارمونی های طبیعی: صدای پای آب... آفتاب... سایه ... سکوت پرواز .... اینام تاثیر داره به شرطی که طراح بینشش رو داشته باشیه... ما طراح صنعتی یا چمیدونم ساخت و تولید نیستیم که بگیم خوب اینو بشناس اینم استاندارد ، بگیر اینم اقلیم... بپاشیم درو پنجره و دیوارو کف سازی و فلان توش.....بگیم تموم شد... یه کم حس ... یه فلسفه درست و حسابی./.. هارمونی... چشم نوازی... اخه لامزهب ذوق و هنری چیزی....

بازم عرض می کنم به نظر من روند طراحی نمیتونه اصطلاح درستی باشه حتی من یه کتابم به این نام دارم خوندم اما نشد... روند مطالعه یا مطالعات میتونه درست تر باشه ... تا میتونید بخونید الکیم شده عرفان... فلسفه... هنر... زیست شناسی ... پزشکی ....تاریخ هرچی پاداد ، اصلا هم نترسید هیچ انرژی که شما بزاری حدر نمیره یه جا بکارت میاد.... شیخ بهایی ،تفکراتش و نحوه مطالعتش باشه سر لوحه زندگی و کارتون خدای شیخ هم نگه دارتون
 

ye marde

عضو جدید
سلام
به منم كمك ميكنيد؟

اين تايپيكتونو خيلي دوست دارم
طرح رو از كجا شروع كنم هميشه اين سوال تو ذهنمون هست واقعا طرح رو از كجا شروع كنم:gol:
من الان بايد پرسپكتيو داخلي بكشم اما نميدونم چي بكشم:cry::cry:

بازم من...

اول باید ببینی چی میخواهی بکشی...پرسپکتیو داخلی یه راه حل داره به هر کیم بدی یه چی میکشه ... حالا یکی دستش قوی بهتر یکی بدتر..... طرح زدن یا دکوراسیون کردن هم حتی باهم فرق دارن....
یه درسی هست به نام هندسه پرسپکتیو معروفه به هندسه 1 قوانین و ضوابط پرسپکتیو و میده شمام بر اساس اطلاعاتی که داری بسماله.... شروع میکنی ولی قبل کار همیشه دستاتو خطکش و پاکنت رو بشور این همیشه یادت باشه.... ;)
 

ASDNA

عضو جدید
دوست ندارم به کسی ایراد بگیرم ... اما توجه شما رو به این سخن جلب میکنم که "معمار باید به اندازه اقیانوس به عمق یه بند انگشت اطلاعات داشته باشه" هرکی معماری خونده حداقل 10 بار این جمله رو شنیده...! کی گفته مطالعات آزاد و به قول شما بی سر و ته بده ؟ بعد ازاونجایی که معماری یکم حنریه بایستی خیلی از مسائل رو درش با آزمایش و خطا به دست آورد... یه کی از دوستان یه حرف جالبی زد.... 100 درصد پشت یه خط زیبا فلسفه قوی و زیباییه! من به این مورد هم اعتقاد دارم هم برام عین روز روشنه.... بعد دوستان می فرماین معمار...! کی میگه معماره ؟ معمار شخصیه که طی یه فرایند تجربی طولانی به اون درجه میرسه ... مگه شوخیه... معمار میدونی یعنی چی؟ اسمش با اسم خدا یکیه... یعنی طراح ، خلاق ، همه چی دون.... کم اسمی نیست ... اسم بزرگ ، جایگاه بزرگ ، شخصیت بزرگ، انسانیت بزرگ ، ظرف بزرگ می خواد ... هر کی بره یه دکتری چیزی بگیره نمیتونه خط کش ،کاغذ و کلاه بگیره بگه من معمارم... همه میدونیم فاستر یه کلاس معماریم سواد نداره ! (یعنی تحصیلات آکادمیک) یا خیلیا هستن که خیلی تحصیلات آکادمیک دارن اما 100 سال فاستر نمی شن! آقای عزیز خانم گرامی همکار محترم ... غیر از چند مورد بقیه حتی اساتید دانشگاها هم در حد مشاوره ان مخصوصا تو رشته معماری که هر روز که میگزره یه داستان جدید توش ایجاد میشه من 18 ماه خدمت بودم از اون موقع تا حالا 3 دوره داستان معماری عوض شده کلی چیزای جدید اصطلاحات جدید اومده... من نمیتونم بگم چون ارشد دارم یا دکترم یا دانشگاه رفتم معمارم!؟ من شما همه ما معماری خوندیم... شاید یه تعدادیمونم مهندس معماری شیم.... یا باشیم اما معمار....! ازیزم اسم مصدره... اول باید در سایزش باشیم بعد خودمون رو به اون نام بخونیم....

و اما روند...! همون طور که رها گفت و من تایید کردم روند طراحی چند بعدیه ... حتی اگه همه مطالعاتت دقیق باشه و اقلیم و استانداردو فلان و فلان رو بشناسی باز اگه طرح نخواد بیاد نمیاد... من که این طوریم... طرح واسم یه انرژی سیاله.... یه هو میاد میریزه ...باریده میشه...شلیک میشه بهم و میره یه حس عجیبه و قتی اون حالتیم همه چی برام جوابه تو اون حال هر فضایی بخوام اضافه و کم میکنم بدونه این که چیزی عوض شه... بازم میگم روندی به نظر من نمیشه واسه طراحی پیشنهاد کرد ... میشه روند مطالعاتی پیشنهاد کرد اما طراحی سیاله لزج چند بعدیه .... یه نکته ای که تو طراحی خیلی مهمه هارمونی و تناسباته حنری در اطراف طراحه (برای رسیدن به اون حسه که گفتم)... موسیقی(مخصوصا موسیقی در شکل دادن تم کار بسزا تاثیر داره) ... نقاشی... فرش وصنایع دستی... هارمونی های طبیعی: صدای پای آب... آفتاب... سایه ... سکوت پرواز .... اینام تاثیر داره به شرطی که طراح بینشش رو داشته باشیه... ما طراح صنعتی یا چمیدونم ساخت و تولید نیستیم که بگیم خوب اینو بشناس اینم استاندارد ، بگیر اینم اقلیم... بپاشیم درو پنجره و دیوارو کف سازی و فلان توش.....بگیم تموم شد... یه کم حس ... یه فلسفه درست و حسابی./.. هارمونی... چشم نوازی... اخه لامزهب ذوق و هنری چیزی....

بازم عرض می کنم به نظر من روند طراحی نمیتونه اصطلاح درستی باشه حتی من یه کتابم به این نام دارم خوندم اما نشد... روند مطالعه یا مطالعات میتونه درست تر باشه ... تا میتونید بخونید الکیم شده عرفان... فلسفه... هنر... زیست شناسی ... پزشکی ....تاریخ هرچی پاداد ، اصلا هم نترسید هیچ انرژی که شما بزاری حدر نمیره یه جا بکارت میاد.... شیخ بهایی ،تفکراتش و نحوه مطالعتش باشه سر لوحه زندگی و کارتون خدای شیخ هم نگه دارتون

درود بر شما ؛

از شما سپاسگزارم که به بحث علاقه نشان دادید ، اما توصیه ای که به چند تن از دیگر دوستان هم کردم به شما نیز می کنم . اینهمه شتابزده نباشید .

من باشما کاملا موافقم که در طراحی نیاز به بسیاری از فاکتور هایی است که به ظاهر به معماری ربطی ندارند ( مانند موسیقی ، ادبیات ، فلسفه ، نقاشی ، تئاتر و . . . ) . همچنین در طراحی نیاز به فَوَران ایده و خلاقیت و . . . است . و از همه مهم تر اینکه معماری ، گاهی بسیار شبیه به یک بداهه نوازی باشکوه است و گاهی مانند یک کنسرت حساب شده فوق العاده .

پرسش می کنم : " اگر در مورد موسیقی ، مطالعه نداشته باشید ، همچنین نحوه نواختن یک ساز را ندانید و همچنین به زیر و بم دستگاهی که می خواهید در آن بنوازید تسلط نداشته باشید ، و همچنین ده ها نمونه از آثار متعلق به آن دستگاه موسیقی را به جان گوش نکرده باشید ، آیا می توانید یک بداهه نوازی باشکوه داشته باشید ؟ " جواب قطعا " نه " است .

به علاوه آیا یک موسیقی دان همیشه در حال خلق آثار متعالی موسیقی است . آیا اگر مجبور باشد در طراحی موسیقی یک فیلم سطح بالا از نظر هنری ، برای بخشی از آن ( به هر دلیلی مثل ایجاد تضاد یا . . . ) یک موسیقی خالتوری بسازد پس او دیگر موسیقی دان نیست ؟

تاکید می کنم واقع بین باشیم . نتیجه ای که می خواهم بگیرم اینستکه پروژه ها همیشه دارای کارفرمای خوب و شرایط ایده آل نیستند پس نباید همه چیز را ایده آل ببینیم . چون اگر با این دید ، وارد بازار کار بشوید قطعا سرخورده خواهید شد.

می دانم که هم اکنون در ذهن خود می گویید پروژه های ایران و پروژه های دم دستی اصلا شایسته نام معماری نیستند . اما متاسفانه باید بگویم همین هم اشتباه است . معماری از کندن غار و برپا کردن یک چادر با سه چوب و یک پارچه شروع می شود.

از این گذشته ، روندی که من درباره آن صحبت می کنم روندی است که تقریبا به هر دانشجوی معماری و مهندس معماری ، برای رسیدن به هدف ( که همانا یک طرح قابل قبول و در مواقعی فوق العاده یا بی نظیر است ) ، کمک می کند. که البته هنوز در میانه راه هستیم و بخش جالب آن باقی است .


در نهایت ، ابتدا به خودم و سپس به شخص شما توصیه ای می کنم . صبر از مهم ترین نشانه های کسی است که قصد دارد یک معمار واقعی بشود ( باقی نشانه ها را خودتان خوب می دانید ) پس صبور باشید و بگذارید بحث به نهایت خود نزدیک بشود . همچنین باید بگویم تعصب و افراط در بیان عقیده و همچنین خط بطلان کشیدن به افکار دیگران ، به شما برای رسیدن به هدف تان لطمه می زند.
 

ASDNA

عضو جدید
دوست ندارم به کسی ایراد بگیرم ... اما توجه شما رو به این سخن جلب میکنم که "معمار باید به اندازه اقیانوس به عمق یه بند انگشت اطلاعات داشته باشه" هرکی معماری خونده حداقل 10 بار این جمله رو شنیده...! کی گفته مطالعات آزاد و به قول شما بی سر و ته بده ؟ بعد ازاونجایی که معماری یکم حنریه بایستی خیلی از مسائل رو درش با آزمایش و خطا به دست آورد... یه کی از دوستان یه حرف جالبی زد.... 100 درصد پشت یه خط زیبا فلسفه قوی و زیباییه! من به این مورد هم اعتقاد دارم هم برام عین روز روشنه.... بعد دوستان می فرماین معمار...! کی میگه معماره ؟ معمار شخصیه که طی یه فرایند تجربی طولانی به اون درجه میرسه ... مگه شوخیه... معمار میدونی یعنی چی؟ اسمش با اسم خدا یکیه... یعنی طراح ، خلاق ، همه چی دون.... کم اسمی نیست ... اسم بزرگ ، جایگاه بزرگ ، شخصیت بزرگ، انسانیت بزرگ ، ظرف بزرگ می خواد ... هر کی بره یه دکتری چیزی بگیره نمیتونه خط کش ،کاغذ و کلاه بگیره بگه من معمارم... همه میدونیم فاستر یه کلاس معماریم سواد نداره ! (یعنی تحصیلات آکادمیک) یا خیلیا هستن که خیلی تحصیلات آکادمیک دارن اما 100 سال فاستر نمی شن! آقای عزیز خانم گرامی همکار محترم ... غیر از چند مورد بقیه حتی اساتید دانشگاها هم در حد مشاوره ان مخصوصا تو رشته معماری که هر روز که میگزره یه داستان جدید توش ایجاد میشه من 18 ماه خدمت بودم از اون موقع تا حالا 3 دوره داستان معماری عوض شده کلی چیزای جدید اصطلاحات جدید اومده... من نمیتونم بگم چون ارشد دارم یا دکترم یا دانشگاه رفتم معمارم!؟ من شما همه ما معماری خوندیم... شاید یه تعدادیمونم مهندس معماری شیم.... یا باشیم اما معمار....! ازیزم اسم مصدره... اول باید در سایزش باشیم بعد خودمون رو به اون نام بخونیم....

و اما روند...! همون طور که رها گفت و من تایید کردم روند طراحی چند بعدیه ... حتی اگه همه مطالعاتت دقیق باشه و اقلیم و استانداردو فلان و فلان رو بشناسی باز اگه طرح نخواد بیاد نمیاد... من که این طوریم... طرح واسم یه انرژی سیاله.... یه هو میاد میریزه ...باریده میشه...شلیک میشه بهم و میره یه حس عجیبه و قتی اون حالتیم همه چی برام جوابه تو اون حال هر فضایی بخوام اضافه و کم میکنم بدونه این که چیزی عوض شه... بازم میگم روندی به نظر من نمیشه واسه طراحی پیشنهاد کرد ... میشه روند مطالعاتی پیشنهاد کرد اما طراحی سیاله لزج چند بعدیه .... یه نکته ای که تو طراحی خیلی مهمه هارمونی و تناسباته حنری در اطراف طراحه (برای رسیدن به اون حسه که گفتم)... موسیقی(مخصوصا موسیقی در شکل دادن تم کار بسزا تاثیر داره) ... نقاشی... فرش وصنایع دستی... هارمونی های طبیعی: صدای پای آب... آفتاب... سایه ... سکوت پرواز .... اینام تاثیر داره به شرطی که طراح بینشش رو داشته باشیه... ما طراح صنعتی یا چمیدونم ساخت و تولید نیستیم که بگیم خوب اینو بشناس اینم استاندارد ، بگیر اینم اقلیم... بپاشیم درو پنجره و دیوارو کف سازی و فلان توش.....بگیم تموم شد... یه کم حس ... یه فلسفه درست و حسابی./.. هارمونی... چشم نوازی... اخه لامزهب ذوق و هنری چیزی....

بازم عرض می کنم به نظر من روند طراحی نمیتونه اصطلاح درستی باشه حتی من یه کتابم به این نام دارم خوندم اما نشد... روند مطالعه یا مطالعات میتونه درست تر باشه ... تا میتونید بخونید الکیم شده عرفان... فلسفه... هنر... زیست شناسی ... پزشکی ....تاریخ هرچی پاداد ، اصلا هم نترسید هیچ انرژی که شما بزاری حدر نمیره یه جا بکارت میاد.... شیخ بهایی ،تفکراتش و نحوه مطالعتش باشه سر لوحه زندگی و کارتون خدای شیخ هم نگه دارتون

یک نکته باقی ماند ، اینکه شاید از روی نطراتی که می دهم احساس کنید من صرفا به یک روند منطقی برای حل مسائل معماری تکیه می کنم اما لازم می دانم جوابی را در سوال یکی از کاربران که از عدم درک کانسپت و عدم توان در تولید کانسپت و عدم کمک کردن استادان و ... شِکوِه و شکایت می نمود در اینجا با همه دوستان در میان بگذارم .

"
سلام بر شما

یک نکته جالب به شما بگویم تا کمی از استرس تان کم شود . " اغلب معماران معنای کانسپت را درست نمی دانند " به همین خاطر است که از هر معمار بپرسید کانسپت چیست ؟ جواب شما را با تعدادی جمله پیچیده و عجیب می دهد . طوری که نه خود متوجه منظور خود می شود و نه شما .

اما چرا اینگونه است ؟

چون کانسپت از مفاهیمی است که باید آنرا شهود کرد و نه اینکه با تعدادی تعریف و قانون و ... یاد گرفت

مثال می زنم اگر کسی از شما بپرسد که عشق را تعریف کنید ، شما هیچ وقت نمی توانید آنرا تعریف کنید . نهایت کاری که می توانید انجام دهید اینستکه علایم و نشانه های آنرا بگویید که آن هم هیچ ربطی به اصل موضوع ندارد.

کانسپت هم همینگونه است شما باید به روش خودتان یک راه بین مفهوم و کالبد معماری بیابید که این جز از راه تمرین زیاد میسر نیست. آنگاه که روش خود را یافتید می توانید ادعا کنید که در ابتدای راه یک معمار حرفه ای قدم گذاشته اید .

اما آنچه هم اکنون به درد شما می خورد اینست که کانسپت از نظر لغوی به معنای مفهوم و تصور کلی و فکر است.

باید بگویم تولید کانسپت کار سختی نیست . شما به راحتی می توانید از محیط اطراف خود کانسپت های زیادی به دست بیاورید . شما می توانید از ماکارونی داخل بشقاب خود کانسپت بسازید ، یا از یک فواره ، یا از نحوی ایستادن آدمی که با یک فرم خاص ایستاده است و . . .

اما آنچه مهمتر است ، سواد بصری و توان طراحی شماست که پلی است بین کانسپت و اثر معماری .

سواد بصری از دیدن ، شنیدن و پرداختن به آثار مختلف هنری و همچنین تحلیل کردن آنها بدست می آید. منظورم از اثر هنری همه آثار هنری است موسیقی ، تئاتر ، مجسمه سازی ، نقاشی ، ادبیات و . . .

افزایش توان طراحی هم با تمرین مداوم و به کار بستن تجربیاتی که از روند کسب سواد بصری بدست می آید ، میسر می گردد. البته در این میان نقش استاد معماری هم بسیار پر اهمیت است .

در پایان به شما توصیه می کنم آثار معماری ، زیاد ببینید . حتما اینترنت پرسرعت تهیه کنید و به سایت های معتبر معماری سر بزنید و مطالب مربوط به هر اثر معماری را بخوانید

www.arcspace.com

http://www.architectureasia.com/

http://www.greatbuildings.com/
 

ASDNA

عضو جدید
درود بر همه دوستان ،

در این بخش وارد طرح پروژه می شویم

یکی از ارکان هر پروژه ، برنامه فیزیکی آن است که یا توسط کارفرما به شما ارائه می گردد ، یا توسط شرکت هایی که بطور تخصصی این کار را انجام می دهند ، در اختیار شما قرار می گیرد و یا خود شما با توجه به مطالعات انجام شده و نیاز های کارفرما آنرا تولید می کنید ( البته باید بگویم که تولید برنامه فیزیکی بسیار سخت و پر مسئولیت است )

شاید بپرسید که چرا در شروع طراحی که باید با حال و هوای معماری و هنری باشد به موضوع خشکی مثل برنامه فیزیکی اشاره کردم ؟ به این دلیل که طراح با مطالعه برنامه فیزیکی و بررسی آن ، باید اثراتی ملایم از برنامه فیزیکی بگیرد به نحوی که باعث محدودیت او نشود. که البته این کار نیاز به تمرین دارد.

مثالی می زنم تا بحث روشن تر شود فرض کنید می خواهید برای وزارت راه و شهرسازی یک ساختمان طراحی کنید . شما با مطالعه برنامه فیزیکی در می یابید که ساختمان وزارت خانه دارای دو حیطه مختلف کاری است یکی مربوط به راه و ... و دیگری مربوط به شهرسازی و ... همچنین در می یابید که سطح کاربری های بخش راه به اندازه 70 درصد سطح کار برای های بخش شهر سازی است پس اگر یکی از کانسپت های شما ، طراحی ساختمانی با دو بال است می دانید که در توسعه ایده چگونه باید عمل کنید که در نهایت به مشکل نخورید

همچنین مطالعه برنامه فیزیکی به شما در حکم دادن و هدف گذاری نیز کمک می کند

البته همینجا بگویم که نظر عده ای دیگر بر این است که هیچ عاملی نباید سد راه ایده پردازی معمار شود که به نظر می رسد بسته به موضوع پروژه می توان یکی از دو راه مطرح شده ار انتخاب نمود.

پس از این مرحله معمار باید احکام طراحی را مطرح نماید اما سوال اینستکه احکام طراحی چه هستند ؟

بطور خلاصه باید بگویم احکام طراحی ، برآیند خواست استفاده کنندگان از بنا ، طراح معمار و کارفرما هستند. نکته مهم اینکه این احکام در دو حیطه موضوع طرح و بستر طرح صادر می شوند .

بطور مثال در طراحی یک مدرسه مخصوص کودکان معلول و کودکان عادی (بطور مشترک ) می توانیم به موارد زیر اشاره کنیم :

احکام طراحی مربوط به موضوع طرح : 1- تساوی همه کودکان چه معلول و چه عادی 2- ایجاد احترام نسبت به مقوله معلولیت 3- ایجاد یک محیط محرک برای رشد و یادگیری و . . .

احکام طراحی مربوط به بستر طرح : 1- توجه به منظر 2- احترام به معماری اقلیمی و بومی 3- در نظر گرفتن مقیاس کودکان و . . .

در مرحله بعد باید استراتژی های طراحی را مشخص کنیم. یعنی بگویم که راهکارمان برای رسیدن به احکام طراحی که در مرحله قبل گفته شد چیست ؟

در ادامه مثال بالا می توانیم به این استراتژی ها اشاره کنیم : 1- استفاده از رنگ های شاد 2- مناسب سازی معابر برای استفاده همه کودکان و . . .

در مرحله بعد که از همه جالب تر است به طراحی مفهومی می رسیم که همان Conceptual Design است . که در پست بعدی به آن خواهیم پرداخت.
 

ye marde

عضو جدید
درود بر شما ؛

از شما سپاسگزارم که به بحث علاقه نشان دادید ، اما توصیه ای که به چند تن از دیگر دوستان هم کردم به شما نیز می کنم . اینهمه شتابزده نباشید .

من باشما کاملا موافقم که در طراحی نیاز به بسیاری از فاکتور هایی است که به ظاهر به معماری ربطی ندارند ( مانند موسیقی ، ادبیات ، فلسفه ، نقاشی ، تئاتر و . . . ) . همچنین در طراحی نیاز به فَوَران ایده ....

قطعا... سو تعبییر نشه من خودم تاکید بر دونستن دارم ببینین موسیقی یا هر رشته دیگه رو نمیشه با معماری مقایسه کرد ...چرا چون من اگه با اهنگی که تو ماشین پلی میشه حال نکنم دکمه قوروارد رو میزنم میره بعدی یا اگه با تصویر دسکتاپم حال نکنم عوضش میکنم... اما میتونم ساختمان دانشگامو نبینم یا ازش استفاده نکنم؟

ببین من متوجه ام شما چی میگی... همینطور که خودمم تاکید به دونستن کردم باید دونست ... اما یه سوال موسیقی دانیم که همه چی میدونم... نت، سلفژ، نواختن همه آهنگام بلدم اما تا موقعی که خودم یه موسیقی یا آهنگ اراده ندم میشه اسم منو گزاشت موسیقی دان ؟ منم میگم دونستن خوبه ژرنال دیدن خوبه ... اما الان همه چی کپی پیسته 10 تیکه از ده جا رو جمع میکنیم تو یه کار ... پس جایگاه ذوق و سلیقه کجاست، معمار با مهندس معمار فرق میکنه.... فرق بین نوازندست با آهنگ ساز ... اونطوری که میشه "خانه ماشینی برای زندگی" مرد مومن! هر طراحی هم بش اطلاعات بدی طراحی میکنه! خیالت راحت کارفرمام اگه قر قر نکنه که کارفرما نیست ... اما حرف اول و آخر رو طراح میزنه ... اما آنچنان باید با علم و اعتماد به نفس حرفش رو بزنه که اما اگر توش نباشه ....
 

ASDNA

عضو جدید
قطعا... سو تعبییر نشه من خودم تاکید بر دونستن دارم ببینین موسیقی یا هر رشته دیگه رو نمیشه با معماری مقایسه کرد ...چرا چون من اگه با اهنگی که تو ماشین پلی میشه حال نکنم دکمه قوروارد رو میزنم میره بعدی یا اگه با تصویر دسکتاپم حال نکنم عوضش میکنم... اما میتونم ساختمان دانشگامو نبینم یا ازش استفاده نکنم؟

ببین من متوجه ام شما چی میگی... همینطور که خودمم تاکید به دونستن کردم باید دونست ... اما یه سوال موسیقی دانیم که همه چی میدونم... نت، سلفژ، نواختن همه آهنگام بلدم اما تا موقعی که خودم یه موسیقی یا آهنگ اراده ندم میشه اسم منو گزاشت موسیقی دان ؟ منم میگم دونستن خوبه ژرنال دیدن خوبه ... اما الان همه چی کپی پیسته 10 تیکه از ده جا رو جمع میکنیم تو یه کار ... پس جایگاه ذوق و سلیقه کجاست، معمار با مهندس معمار فرق میکنه.... فرق بین نوازندست با آهنگ ساز ... اونطوری که میشه "خانه ماشینی برای زندگی" مرد مومن! هر طراحی هم بش اطلاعات بدی طراحی میکنه! خیالت راحت کارفرمام اگه قر قر نکنه که کارفرما نیست ... اما حرف اول و آخر رو طراح میزنه ... اما آنچنان باید با علم و اعتماد به نفس حرفش رو بزنه که اما اگر توش نباشه ....

درود بر شما دوست عزیز

چند پرسش دارم :

1- شما چند سال سابقه کار دارید ؟

2- موضوع تز لیسانس یا فوق لیسانس شما چه بوده است ؟

3- موضوع دو عدد از بهترین پروژه های حرفه ای که کار کردید را بگویید ؟

4- تا به حال در هیچ مسابقه معماری شرکت کرده اید ؟

5- تا به حال در حضور نمایندگانی از یک نهاد یا سازمان یا کارفرمای خصوصی از طرح خود دفاع کرده اید ؟

6- تا به حال مسئول هماهنگی (Co Ordinator) یک پروژه حرفه ای بوده اید ؟ ( این سمت به نوعی یکی از دشوار ترین و پرمسئولیت ترین سمت ها در یک پروژه است)

و ...

منظورم این نیست که به این پرسش ها جواب بدهید . چون رشته شما غیر مهندسی است.

متاسفانه شما در مقوله معماری درگیر تعدادی موضوعات مربوط به فلسفه و زیباشناسی و مبانی نظری ( و نه عمق آن به ادعای خودتان در چند پست قبل تر ) شده اید و باز هم متاسفانه از این درگیری لذت می برید. شاید یک فلسفه دان خوب باشید شاید یک تئوریسین قابل باشید اما ... . منظورم این نیست که ذهن یک معمار نباید درگیر مبانی نظری و زیباشناسی و فلسفه باشد قطعا باید ذهن معمار درگیر این مقولات باشد اما هدفم اینستکه پرداختن به عمق این موضوعات باید منجر به تولید یک کالبد معماری با توجه به همه شرایط (تاکید می کنم همه شرایط ) یعنی استفاده کنندگان از بنا ، شرایط فرهنگی جامعه ، شرایط مالی و فرهنگی کارفرما ، گذشته و تاریخ موضوع پروژه و ده ها عامل دیگر که برخی مربوط و برخی به ظاهر نامربوط به معماری هستند ، شود.

در ضمن به گواه صحبت های بسیاری از معماران مثل رنزو پیانو از غرب و حسام الدین سراج ( بله همان که خواننده است و البته معمار ) از ایران و تادائو آندو از شرق یکی از اصلی ترین هنر هایی که بسیار با معماری قابل مقایسه است ، موسیقی است. کمی در جزئیات موسیقی و جزئیات مبانی و کالبد معماری فکر کنید ، قطعا شما هم تایید می کنید. یک کار راحت تر هم می توانم پیشنهاد بدهم آن هم جستجوی عباراتی چون " Relationship between music and architecture " و "موسیقی و معماری " در google است .
 
آخرین ویرایش:

ye marde

عضو جدید
درود بر شما دوست عزیز

چند پرسش دارم :

1- شما چند سال سابقه کار دارید ؟

2- موضوع تز لیسانس یا فوق لیسانس شما چه بوده است ؟

3- موضوع دو عدد از بهترین پروژه های حرفه ای که کار کردید را بگویید ؟

4- تا به حال در هیچ مسابقه معماری شرکت کرده اید ؟
.

ممنون

در درجه اول کار نکردم در درجه دوم نمیدونم در مورد چه مواردی صحبت میکنی... در درجه سوم قانعم کن لازم نیست کسی برای معمار بودن تحصیلات آکادمیک داشته باشه... مثال عرض میکنم یکی از خدایان دنیای شما معمار ها....! نورمن فاستر تحصیلات آکادمیک داره ؟ همه هم میشناسنش... خانم/آقای مهندس که خیلی کار کردی فوق لیسانسم داری من امی، من عوام رو متقاعد کن! اگه غیر اینکه من میگم بگو نیست دلیل درست حسابی بیار...

درگیری مبحث فلسفه و معماری فقط در مباحث زیبایی شناسی نیست... در برخورد و موع کاربری فضا با کاربر که با معماری در گیره هم تاثیر داره....

من خودم عرض نکردم که معمار هم موقعی معمار میشه که از خودش خط داشته باشه و غیر اینصورت مهندس معماریه یا تکنسین... و موسیقی دان ، آهنگساز موقعی آهنگ سازه که از خودش آهنگی داشته باشه در غیر اینصورت نوازندست.... شما هر چقدر هم نت بلد باشی... اگه نتونی اون حس نوستالژیک رو ایجاد کنی بازم نمی تونی آهنگ ساز باشی .... فقط یه نوازنده ای، نوازنده
 

ASDNA

عضو جدید
ممنون

در درجه اول کار نکردم در درجه دوم نمیدونم در مورد چه مواردی صحبت میکنی... در درجه سوم قانعم کن لازم نیست کسی برای معمار بودن تحصیلات آکادمیک داشته باشه... مثال عرض میکنم یکی از خدایان دنیای شما معمار ها....! نورمن فاستر تحصیلات آکادمیک داره ؟ همه هم میشناسنش... خانم/آقای مهندس که خیلی کار کردی فوق لیسانسم داری من امی، من عوام رو متقاعد کن! اگه غیر اینکه من میگم بگو نیست دلیل درست حسابی بیار...

درگیری مبحث فلسفه و معماری فقط در مباحث زیبایی شناسی نیست... در برخورد و موع کاربری فضا با کاربر که با معماری در گیره هم تاثیر داره....

من خودم عرض نکردم که معمار هم موقعی معمار میشه که از خودش خط داشته باشه و غیر اینصورت مهندس معماریه یا تکنسین... و موسیقی دان ، آهنگساز موقعی آهنگ سازه که از خودش آهنگی داشته باشه در غیر اینصورت نوازندست.... شما هر چقدر هم نت بلد باشی... اگه نتونی اون حس نوستالژیک رو ایجاد کنی بازم نمی تونی آهنگ ساز باشی .... فقط یه نوازنده ای، نوازنده

دوست عزیز اولین توصیه ای که به خودم و شما و همه دوستان می کنم اینستکه وقتی عصبی هستید به مباحثه علمی نپردازید ، چون نتیجه آن جز جملات طعنه آمیز مثل آنچه در بالا آمد نیست.

من در هیچ جای این تاپیک نگفتم که یک معمار بزرگ حتما باید تحصیلات آکادمیک داشته باشد . روند طراحی که در حال مطرح کردن آن هستم ارتباطی به تحصیلات آکادمیک ندارد. من نمی دانم شما چگونه این نتیجه را گرفتید. پس در این موضوع با شما موافقم که تبدیل شدن به یک معمار بزرگ نیاز به تحصیلات آکادمیک ندارد.

در ضمن من ادعا نکردم که این روند طراحی که در اینجا مطرح می شود تنها راه رسیدن به طرح نهایی است . بلکه گفتم این روند می تواند کمک کند تا یک مهندس معمار یا دانشجوی معماری راحت تر و البته بصورت اصولی به طرح نهایی برسد.

در مورد موسیقی هم نظرم همان است که گفتم

در خصوص فلسفه و زیبا شناسی ، شما از کجای صحبت های من به این نکته رسیدید : "درگیری مبحث فلسفه و معماری فقط در مباحث زیبایی شناسی نیست " . عین صحبت من عبارت است از " منظورم این نیست که ذهن یک معمار نباید درگیر مبانی نظری و زیباشناسی و فلسفه باشد قطعا باید ذهن معمار درگیر این مقولات باشد اما هدفم اینستکه پرداختن به عمق این موضوعات باید منجر به تولید یک کالبد معماری با توجه به همه شرایط (تاکید می کنم همه شرایط ) یعنی استفاده کنندگان از بنا ، شرایط فرهنگی جامعه ، شرایط مالی و فرهنگی کارفرما ، گذشته و تاریخ موضوع پروژه و ده ها عامل دیگر که برخی مربوط و برخی به ظاهر نامربوط به معماری هستند ، شود. " قطعا شما بهتر می دانید که وقتی حرف " و " بین دو کلمه می آید به معنای این نیست که یکی از کلمات مجاور این حرف زیر مجموعه آن دیگری است.

البته چون در اینجا بحث بصورت تئوری است به موضوعاتی چون فن ، تکنیک ، عناصر و جزئیات ساختمانی و . . . اشاره نکردم وگرنه ذهن یک معمار باید همزمان درگیر این مقولات هم باشد.

در آخر باید بگویم این تاپیک در مورد روند طراحی است و از این پس پاسخ شما را بصورت پیام خصوصی می دهم و اگر مایلید تا همه دوستان شاهد این بحث باشند می توانید یک تاپیک جدید در خصوص چالش بوجود آمده باز کنید تا در آنجا بحث را ادامه دهیم.
 

ASDNA

عضو جدید
ممنون

در درجه اول کار نکردم در درجه دوم نمیدونم در مورد چه مواردی صحبت میکنی... در درجه سوم قانعم کن لازم نیست کسی برای معمار بودن
...
من خودم عرض نکردم که معمار هم موقعی معمار میشه که از خودش خط داشته باشه و غیر اینصورت مهندس معماریه یا تکنسین... و موسیقی دان ، آهنگساز موقعی آهنگ سازه که از خودش آهنگی داشته باشه در غیر اینصورت نوازندست.... شما هر چقدر هم نت بلد باشی... اگه نتونی اون حس نوستالژیک رو ایجاد کنی بازم نمی تونی آهنگ ساز باشی .... فقط یه نوازنده ای، نوازنده

دوست عزیز ، هدفم از مطرح کردن آنچه در بالا گفته شد این نیست که دیگر در بحث شرکت نکنید . چون چالش هایی که وارد می کنید و جواب این چالش ها ، برای این تاپیک و کسانی که به این تاپیک سر می زنند مفید است.
 

هدیه م

عضو جدید
سلام استاد گرامی
میخواستم ازتون که راجع به برنامه فیزیکی و ایتم هایی که باید در آن مورد بررسی قرار دهیم توضیح بدید.
و همچنین مشخص کردن مسئله ( بیان مسئله)
از مبحث خوبتون کمال تشکر را دارم
 

ASDNA

عضو جدید
سلام استاد گرامی
میخواستم ازتون که راجع به برنامه فیزیکی و ایتم هایی که باید در آن مورد بررسی قرار دهیم توضیح بدید.
و همچنین مشخص کردن مسئله ( بیان مسئله)
از مبحث خوبتون کمال تشکر را دارم

درود بر هدیه

پرسش خوبی است ، اما بسیار گسترده و خارج از موضوع این بحث.

امیدوارم در فرصتی دیگر ، در یک تاپیک مجزا به آن بپردازم

فقط به صورت اجمالی باید بگویم که برنامه فیزیکی برآیند موارد زیر است :

- نیاز های کارفرما

- پیشنهاد های طراح معمار

- مبلمان مورد استفاده در هر یک از فضا ها

- ماهیت فرهنگی و اجتماعی استفاده کنندگان از بنای مورد نظر

- تعداد استفاده کنندگان ثابت و متغیر بنا به همراه نمودار بیشینه و کمینه اسفاده کنندگان از بنا در زمان های مختلف شبانه روز

- مقیاس عملکردی بنا ( خصوصی ، محله ای ، منطقه ای ، شهری ، استانی ، کشوری ، بین المللی )

- پیش بینی تغییرات عملکردی بنا در بستر زمان

- تجربیات بدست آمده از بنا های مشابه

- ضوابط ایمنی و امنیتی

- و ...
 
آخرین ویرایش:

ASDNA

عضو جدید
درود بر همه دوستان

در این مرحله به یکی از پر اهمیت ترین بخش های روند طراحی که همانا طراحی مفهومی (Conceptual Design) است می پردازیم.

نکته مهم اینکه از همه دوستان انتظار دارم در این بخش همراهی کنند ، چون در غیر اینصورت بحث قابل ادامه نخواهد بود.

در طراحی مفهومی قرار بر این است که مراحل زایر را طی کنیم :

1-یک مفهوم و تصور کلی ( کانسپت ) را برای رسیدن به کالبد طرح انتخاب کنیم ( اینکه مفهوم انتخاب شده به موضوع طرح ربط دارد یا خیر اهمیت دارد اما مهمتر از آن نحوه توسعه کانسپت و تبدیل آن به کالبد معماری است )

2- کانسپت مورد نظر را با هر روشی که می توانیم روی کاغذ می آوریم یا از آن ماکت می سازیم و این مرحله را حد اقل 5 بار انجام می دهیم.

3- ؟

تا همین بخش از طراحی مفهومی از دوستان انتظار دارم که دو مرحاله بالا را در خصوص موضوع طرح معماری همین ترم خود انجام داده ، حاصل آنرا به صورت تصویری به همراه توضیحات به این تاپیک ارسال نمایند. انتظار دارم حد اقل 5 نفر پیش قدم شده کانسپت خود را ارائه دهند تا بتوانم تاپیک را ادامه دهم .

همچنین اگر می خواهید روی موضوعی جدید کار کنید می توانم 2 موضوع را پیشنهاد دهم :

1- امید گاه کودکان سرطانی

2- مرکز تخصصی باز توانی نابینایان

نکته مهم اینکه فقط در بخش کانسپت و حجم به این دو موضوع می پردازیم و در خصوص این موضوعات وارد برنامه فیزیکی و درگیری های عملکردی آن نخواهیم شد.
 
آخرین ویرایش:

هدیه م

عضو جدید
سلام استاد
من مقدمات طراحی دارم باید سوئیت دانشجویی 2 نفره طراحی کنیم . من میخوام کانسپتم یینگ و یانگ باشه .
خب این کانسپت خوب هستش؟ من هنوز کاملا متوجه نشدم چه طوری باید از این کانسپت به طور مفهومی استفاده کرد؟
نمیخوام سطحی کار کنم و فقط از شکل یینگ و یانگ استفاده کنم ولی نمیدونم چطوری میشه این نماد را توسعه داد و خیلی مفهومی کار کرد.
 
آخرین ویرایش:

ASDNA

عضو جدید
سلام استاد
من مقدمات طراحی دارم باید سوئیت دانشجویی 2 نفره طراحی کنیم . من میخوام کانسپتم یینگ و یانگ باشه .
خب این کانسپت خوب هستش؟ من هنوز کاملا متوجه نشدم چه طوری باید از این کانسپت به طور مفهومی استفاده کرد؟
نمیخوام سطحی کار کنم و فقط از شکل یینگ و یانگ استفاده کنم ولی نمیدونم چطوری میشه این نماد را توسعه داد و خیلی مفهومی کار کرد.

درود ؛

سمبل YIN و YANG بطور کلی درباره یک کشش درونی بین عناصر به ظاهر متضاد است . اینکه این مفهوم چه ارتباطی با سوییت دانشجویی دارد می تواند مورد توجه شما قرار گیرد. در ضمن کانسپت یا همان مفهوم و تصور کلی شما برای یک طرح باید حتی الامکان یک ارتباط مفهومی با موضوع طرح یا بستر طرح و یا هردو داشته باشد. ( البته در برخی موارد به دلایلی این ارتباط در این سطح در نظر گرفته نمی شود )

آیا این ارتباط بین کانسپت و موضوع و ... وجود دارد . آنرا پیش خود مرور کنید.

در ضمن در این مرحله برای توسعه دادن کانسپت دست به مداد و کاغذ و مقوای ماکت و پلکسی گلاس و گِل و ... ببرید و ابتدا از تجلی ظاهری خود کانسپت استفاده کنید ( البته اگر کانسپت شما دارای تجلی ظاهری هست ) و اگر کانسپت دارای تجلی ظاهری نیست آنوقت کار سخت تر است و باید با تفکر ، به تجلی ظاهری تبعات بصری آن کانسپت بپردازید و کار را ادامه دهید
 

arashitect

عضو جدید
با عرض معذرت.به نظرم قبل از رسیدن به مرحله کانسپت مرحله مهمی بنام ایده بایستی وجود داشته باشه.ایده جوهر منحصر به فرد هر پروژه ای هستش. وبهش هویت میده.بدون داشتن ایده کانسپ(راه کار-عقیده-مفهوم) استواری پدید نخواهد امد.
 

ASDNA

عضو جدید
با عرض معذرت.به نظرم قبل از رسیدن به مرحله کانسپت مرحله مهمی بنام ایده بایستی وجود داشته باشه.ایده جوهر منحصر به فرد هر پروژه ای هستش. وبهش هویت میده.بدون داشتن ایده کانسپ(راه کار-عقیده-مفهوم) استواری پدید نخواهد امد.

درود ؛

با نظر شما موافقم ، و دلیل اینکه ایده را قبل از کانسپت نیاوردم این است که ایده را در قلب کانسپت می بینم وقتی شما برای بدنه یک فنجان از پره های دفع حرارت سی پی یو یک کامپیوتر (Heat Sink) ایده می گیرید ( کاری که یکی از شرکت کنندگان مسابقه طراحی فنجان خلاقانه کرده بود ) در واقع مفهوم و تصور کلی ( کانسپت ) شما نیز برای طراحی آن فنجان نیز بر ایده منطبق است.
به نظرم ، کانسپت از نظر گستردگی از ایده فراتر است و به همین دلیل کانسپت شامل ایده می شود. در واقغ ایده ، در گیر و دار طوفان مغزی معمار در مقوله مفاهیم و تصورات شکل می گیرد.
یکی از بد ترین تصمیم هایی که یک معمار یا دانشجوی معماری می تواند در روند طراحی بگیرد اینستکه پرداختن به کانسپت را در ایده متوقف کند. و خود بهتر می دانید که نتیجه آن در اغلب موارد آثار فرمالیستی محض است.

از تذکر به حایی که دادید تا بحث روشن تر شود بسیار سپاسگزارم.
 

Similar threads

بالا