درود بر همه دوستان
در این بخش می خواهیم وارد مطالعات بستر طرح بشویم ( بخش های قبلی مربوط به مطالعات موضوع طرح بودند )
در این بخش با یک حرکت کل به جزء ، به بستر طرح می نگریم و آنرا مورد مطالعه و تحلیل قرار می دهیم :
1- انجام مطالعات کلی در خصوص استان و شهرستانی که پروژه در آن اجرا می شود ( موقعیت جغرافیایی استان ، موقعیت جغرافیایی شهر ، موقعیت شهر در شبکه ارتباطی ، وضعیت توپوگرافی و شیب های موثر ، سطح آب زیر زمینی و آب های جاری ، زمین ساخت و زلزله خیزی )
2- خصوصیات شهر مورد نظر برای اجرای پروژه ( سیر تاریخی ، بافت شهری ، سیمای شهر ، تاسیسات زیر بنایی )
3- بررسی معماری بومی - اقلیمی ، در صورت وجود
4- بررسی شهر از نظر چیدمان کاربری های مختلف در شهر
پس از این مرحله مستقیما به خود زمین طرح می پردازیم :
1- محل قرارگیری زمین طرح
2- جانمایی پروژه و تهیه نقشه دقیق و فنی سایت
3- تحلیل سایت ( از نظر دید از بیرون به داخل ، دید از داخل به بیرون ، ارتباطات و دسترسی ها ، شیب ها ، همسایگی ها ، اقلیم و ... )
4- تهیه نقشه توان سایت با توجه به تحلیل های بالا
در مرحله بعدی ، به مرور وارد جذاب ترین بخش طراحی خواهیم شد که همانا طرح پروژه است .
ممنونم. اجمالی بود اما پیشنهاد خوبی برای روند طراحیه. متاسفانه خیلی از اساتید به این مقوله توجهی نمی کنند. و این دانشجو رو سر در گم می کنه.
سلام
به منم كمك ميكنيد؟
اين تايپيكتونو خيلي دوست دارم
طرح رو از كجا شروع كنم هميشه اين سوال تو ذهنمون هست واقعا طرح رو از كجا شروع كنم
من الان بايد پرسپكتيو داخلي بكشم اما نميدونم چي بكشم![]()
با اجازه همه بزرگان تاپیک.
این تجربه ای که من بعد از 5ترم یادگرفتم.البته هرکس یه روش داره واسه ایده گرفتن.
بعد از مطالبی که مدیرارشد فرمودن و تحلیل سایت انجام شد و بهترین جایگذاری مشخص شد نوبت به طراحی میرسه.
به نظرمن جوجه معمار بهترین کار برای گرفتن ایده اینه که بدونی مفهوم چیزی که میخوای طراحی کنی چیه.اینجوری خیلی راحت میتونی ایده بگیری.از برداشتی که از مفهوم میکنی میتونی ایده بگیری.وقتی موضوع مشخص میشه یه خورده در رابطه با خود موضوع مطالعه کنیم معنی کلمه و...
متاسفانه الان اینجوری شده که چندتا حجم کنارهم میذارن و مفهوم حجمشونم خودشونم نمیدونن...هرخطی که میکشیم باید واسش دلیل داشته باشیم.چه تو پلان وچه تو حجم.
در حال اتود زدن میتونی چندتا کارخوب ببینی و ایده ای که خودت داری و با ایده هایی که از اون کار میگیری تلفیق کنی.محیط و فرهنگ و..باید درنظربگیریم.
بهتر پلان وحجم باهم پیش بره.
درضمن قبل از طراحی حجم خیلی بهتر که ریز فضاها مشخص بشه ودیاگرام کار زده بشه.
ببخشید اگه عامیانه گفتم.
دوسی چندتا کارپرسپکتیو داخلی در مورد موضوعت ببینو خودت شروع کن اتود زدن.![]()
خوش اومدی دوسیببخشيد دوست عزيز من ترم يكم با اين چيزا آشنايي ندارم
اتود زدن يعني چي؟؟
سلام
به منم كمك ميكنيد؟
اين تايپيكتونو خيلي دوست دارم
طرح رو از كجا شروع كنم هميشه اين سوال تو ذهنمون هست واقعا طرح رو از كجا شروع كنم
من الان بايد پرسپكتيو داخلي بكشم اما نميدونم چي بكشم![]()
دوست ندارم به کسی ایراد بگیرم ... اما توجه شما رو به این سخن جلب میکنم که "معمار باید به اندازه اقیانوس به عمق یه بند انگشت اطلاعات داشته باشه" هرکی معماری خونده حداقل 10 بار این جمله رو شنیده...! کی گفته مطالعات آزاد و به قول شما بی سر و ته بده ؟ بعد ازاونجایی که معماری یکم حنریه بایستی خیلی از مسائل رو درش با آزمایش و خطا به دست آورد... یه کی از دوستان یه حرف جالبی زد.... 100 درصد پشت یه خط زیبا فلسفه قوی و زیباییه! من به این مورد هم اعتقاد دارم هم برام عین روز روشنه.... بعد دوستان می فرماین معمار...! کی میگه معماره ؟ معمار شخصیه که طی یه فرایند تجربی طولانی به اون درجه میرسه ... مگه شوخیه... معمار میدونی یعنی چی؟ اسمش با اسم خدا یکیه... یعنی طراح ، خلاق ، همه چی دون.... کم اسمی نیست ... اسم بزرگ ، جایگاه بزرگ ، شخصیت بزرگ، انسانیت بزرگ ، ظرف بزرگ می خواد ... هر کی بره یه دکتری چیزی بگیره نمیتونه خط کش ،کاغذ و کلاه بگیره بگه من معمارم... همه میدونیم فاستر یه کلاس معماریم سواد نداره ! (یعنی تحصیلات آکادمیک) یا خیلیا هستن که خیلی تحصیلات آکادمیک دارن اما 100 سال فاستر نمی شن! آقای عزیز خانم گرامی همکار محترم ... غیر از چند مورد بقیه حتی اساتید دانشگاها هم در حد مشاوره ان مخصوصا تو رشته معماری که هر روز که میگزره یه داستان جدید توش ایجاد میشه من 18 ماه خدمت بودم از اون موقع تا حالا 3 دوره داستان معماری عوض شده کلی چیزای جدید اصطلاحات جدید اومده... من نمیتونم بگم چون ارشد دارم یا دکترم یا دانشگاه رفتم معمارم!؟ من شما همه ما معماری خوندیم... شاید یه تعدادیمونم مهندس معماری شیم.... یا باشیم اما معمار....! ازیزم اسم مصدره... اول باید در سایزش باشیم بعد خودمون رو به اون نام بخونیم....
و اما روند...! همون طور که رها گفت و من تایید کردم روند طراحی چند بعدیه ... حتی اگه همه مطالعاتت دقیق باشه و اقلیم و استانداردو فلان و فلان رو بشناسی باز اگه طرح نخواد بیاد نمیاد... من که این طوریم... طرح واسم یه انرژی سیاله.... یه هو میاد میریزه ...باریده میشه...شلیک میشه بهم و میره یه حس عجیبه و قتی اون حالتیم همه چی برام جوابه تو اون حال هر فضایی بخوام اضافه و کم میکنم بدونه این که چیزی عوض شه... بازم میگم روندی به نظر من نمیشه واسه طراحی پیشنهاد کرد ... میشه روند مطالعاتی پیشنهاد کرد اما طراحی سیاله لزج چند بعدیه .... یه نکته ای که تو طراحی خیلی مهمه هارمونی و تناسباته حنری در اطراف طراحه (برای رسیدن به اون حسه که گفتم)... موسیقی(مخصوصا موسیقی در شکل دادن تم کار بسزا تاثیر داره) ... نقاشی... فرش وصنایع دستی... هارمونی های طبیعی: صدای پای آب... آفتاب... سایه ... سکوت پرواز .... اینام تاثیر داره به شرطی که طراح بینشش رو داشته باشیه... ما طراح صنعتی یا چمیدونم ساخت و تولید نیستیم که بگیم خوب اینو بشناس اینم استاندارد ، بگیر اینم اقلیم... بپاشیم درو پنجره و دیوارو کف سازی و فلان توش.....بگیم تموم شد... یه کم حس ... یه فلسفه درست و حسابی./.. هارمونی... چشم نوازی... اخه لامزهب ذوق و هنری چیزی....
بازم عرض می کنم به نظر من روند طراحی نمیتونه اصطلاح درستی باشه حتی من یه کتابم به این نام دارم خوندم اما نشد... روند مطالعه یا مطالعات میتونه درست تر باشه ... تا میتونید بخونید الکیم شده عرفان... فلسفه... هنر... زیست شناسی ... پزشکی ....تاریخ هرچی پاداد ، اصلا هم نترسید هیچ انرژی که شما بزاری حدر نمیره یه جا بکارت میاد.... شیخ بهایی ،تفکراتش و نحوه مطالعتش باشه سر لوحه زندگی و کارتون خدای شیخ هم نگه دارتون
دوست ندارم به کسی ایراد بگیرم ... اما توجه شما رو به این سخن جلب میکنم که "معمار باید به اندازه اقیانوس به عمق یه بند انگشت اطلاعات داشته باشه" هرکی معماری خونده حداقل 10 بار این جمله رو شنیده...! کی گفته مطالعات آزاد و به قول شما بی سر و ته بده ؟ بعد ازاونجایی که معماری یکم حنریه بایستی خیلی از مسائل رو درش با آزمایش و خطا به دست آورد... یه کی از دوستان یه حرف جالبی زد.... 100 درصد پشت یه خط زیبا فلسفه قوی و زیباییه! من به این مورد هم اعتقاد دارم هم برام عین روز روشنه.... بعد دوستان می فرماین معمار...! کی میگه معماره ؟ معمار شخصیه که طی یه فرایند تجربی طولانی به اون درجه میرسه ... مگه شوخیه... معمار میدونی یعنی چی؟ اسمش با اسم خدا یکیه... یعنی طراح ، خلاق ، همه چی دون.... کم اسمی نیست ... اسم بزرگ ، جایگاه بزرگ ، شخصیت بزرگ، انسانیت بزرگ ، ظرف بزرگ می خواد ... هر کی بره یه دکتری چیزی بگیره نمیتونه خط کش ،کاغذ و کلاه بگیره بگه من معمارم... همه میدونیم فاستر یه کلاس معماریم سواد نداره ! (یعنی تحصیلات آکادمیک) یا خیلیا هستن که خیلی تحصیلات آکادمیک دارن اما 100 سال فاستر نمی شن! آقای عزیز خانم گرامی همکار محترم ... غیر از چند مورد بقیه حتی اساتید دانشگاها هم در حد مشاوره ان مخصوصا تو رشته معماری که هر روز که میگزره یه داستان جدید توش ایجاد میشه من 18 ماه خدمت بودم از اون موقع تا حالا 3 دوره داستان معماری عوض شده کلی چیزای جدید اصطلاحات جدید اومده... من نمیتونم بگم چون ارشد دارم یا دکترم یا دانشگاه رفتم معمارم!؟ من شما همه ما معماری خوندیم... شاید یه تعدادیمونم مهندس معماری شیم.... یا باشیم اما معمار....! ازیزم اسم مصدره... اول باید در سایزش باشیم بعد خودمون رو به اون نام بخونیم....
و اما روند...! همون طور که رها گفت و من تایید کردم روند طراحی چند بعدیه ... حتی اگه همه مطالعاتت دقیق باشه و اقلیم و استانداردو فلان و فلان رو بشناسی باز اگه طرح نخواد بیاد نمیاد... من که این طوریم... طرح واسم یه انرژی سیاله.... یه هو میاد میریزه ...باریده میشه...شلیک میشه بهم و میره یه حس عجیبه و قتی اون حالتیم همه چی برام جوابه تو اون حال هر فضایی بخوام اضافه و کم میکنم بدونه این که چیزی عوض شه... بازم میگم روندی به نظر من نمیشه واسه طراحی پیشنهاد کرد ... میشه روند مطالعاتی پیشنهاد کرد اما طراحی سیاله لزج چند بعدیه .... یه نکته ای که تو طراحی خیلی مهمه هارمونی و تناسباته حنری در اطراف طراحه (برای رسیدن به اون حسه که گفتم)... موسیقی(مخصوصا موسیقی در شکل دادن تم کار بسزا تاثیر داره) ... نقاشی... فرش وصنایع دستی... هارمونی های طبیعی: صدای پای آب... آفتاب... سایه ... سکوت پرواز .... اینام تاثیر داره به شرطی که طراح بینشش رو داشته باشیه... ما طراح صنعتی یا چمیدونم ساخت و تولید نیستیم که بگیم خوب اینو بشناس اینم استاندارد ، بگیر اینم اقلیم... بپاشیم درو پنجره و دیوارو کف سازی و فلان توش.....بگیم تموم شد... یه کم حس ... یه فلسفه درست و حسابی./.. هارمونی... چشم نوازی... اخه لامزهب ذوق و هنری چیزی....
بازم عرض می کنم به نظر من روند طراحی نمیتونه اصطلاح درستی باشه حتی من یه کتابم به این نام دارم خوندم اما نشد... روند مطالعه یا مطالعات میتونه درست تر باشه ... تا میتونید بخونید الکیم شده عرفان... فلسفه... هنر... زیست شناسی ... پزشکی ....تاریخ هرچی پاداد ، اصلا هم نترسید هیچ انرژی که شما بزاری حدر نمیره یه جا بکارت میاد.... شیخ بهایی ،تفکراتش و نحوه مطالعتش باشه سر لوحه زندگی و کارتون خدای شیخ هم نگه دارتون
درود بر شما ؛
از شما سپاسگزارم که به بحث علاقه نشان دادید ، اما توصیه ای که به چند تن از دیگر دوستان هم کردم به شما نیز می کنم . اینهمه شتابزده نباشید .
من باشما کاملا موافقم که در طراحی نیاز به بسیاری از فاکتور هایی است که به ظاهر به معماری ربطی ندارند ( مانند موسیقی ، ادبیات ، فلسفه ، نقاشی ، تئاتر و . . . ) . همچنین در طراحی نیاز به فَوَران ایده ....
قطعا... سو تعبییر نشه من خودم تاکید بر دونستن دارم ببینین موسیقی یا هر رشته دیگه رو نمیشه با معماری مقایسه کرد ...چرا چون من اگه با اهنگی که تو ماشین پلی میشه حال نکنم دکمه قوروارد رو میزنم میره بعدی یا اگه با تصویر دسکتاپم حال نکنم عوضش میکنم... اما میتونم ساختمان دانشگامو نبینم یا ازش استفاده نکنم؟
ببین من متوجه ام شما چی میگی... همینطور که خودمم تاکید به دونستن کردم باید دونست ... اما یه سوال موسیقی دانیم که همه چی میدونم... نت، سلفژ، نواختن همه آهنگام بلدم اما تا موقعی که خودم یه موسیقی یا آهنگ اراده ندم میشه اسم منو گزاشت موسیقی دان ؟ منم میگم دونستن خوبه ژرنال دیدن خوبه ... اما الان همه چی کپی پیسته 10 تیکه از ده جا رو جمع میکنیم تو یه کار ... پس جایگاه ذوق و سلیقه کجاست، معمار با مهندس معمار فرق میکنه.... فرق بین نوازندست با آهنگ ساز ... اونطوری که میشه "خانه ماشینی برای زندگی" مرد مومن! هر طراحی هم بش اطلاعات بدی طراحی میکنه! خیالت راحت کارفرمام اگه قر قر نکنه که کارفرما نیست ... اما حرف اول و آخر رو طراح میزنه ... اما آنچنان باید با علم و اعتماد به نفس حرفش رو بزنه که اما اگر توش نباشه ....
درود بر شما دوست عزیز
چند پرسش دارم :
1- شما چند سال سابقه کار دارید ؟
2- موضوع تز لیسانس یا فوق لیسانس شما چه بوده است ؟
3- موضوع دو عدد از بهترین پروژه های حرفه ای که کار کردید را بگویید ؟
4- تا به حال در هیچ مسابقه معماری شرکت کرده اید ؟
.
ممنون
در درجه اول کار نکردم در درجه دوم نمیدونم در مورد چه مواردی صحبت میکنی... در درجه سوم قانعم کن لازم نیست کسی برای معمار بودن تحصیلات آکادمیک داشته باشه... مثال عرض میکنم یکی از خدایان دنیای شما معمار ها....! نورمن فاستر تحصیلات آکادمیک داره ؟ همه هم میشناسنش... خانم/آقای مهندس که خیلی کار کردی فوق لیسانسم داری من امی، من عوام رو متقاعد کن! اگه غیر اینکه من میگم بگو نیست دلیل درست حسابی بیار...
درگیری مبحث فلسفه و معماری فقط در مباحث زیبایی شناسی نیست... در برخورد و موع کاربری فضا با کاربر که با معماری در گیره هم تاثیر داره....
من خودم عرض نکردم که معمار هم موقعی معمار میشه که از خودش خط داشته باشه و غیر اینصورت مهندس معماریه یا تکنسین... و موسیقی دان ، آهنگساز موقعی آهنگ سازه که از خودش آهنگی داشته باشه در غیر اینصورت نوازندست.... شما هر چقدر هم نت بلد باشی... اگه نتونی اون حس نوستالژیک رو ایجاد کنی بازم نمی تونی آهنگ ساز باشی .... فقط یه نوازنده ای، نوازنده
ممنون
در درجه اول کار نکردم در درجه دوم نمیدونم در مورد چه مواردی صحبت میکنی... در درجه سوم قانعم کن لازم نیست کسی برای معمار بودن
...
من خودم عرض نکردم که معمار هم موقعی معمار میشه که از خودش خط داشته باشه و غیر اینصورت مهندس معماریه یا تکنسین... و موسیقی دان ، آهنگساز موقعی آهنگ سازه که از خودش آهنگی داشته باشه در غیر اینصورت نوازندست.... شما هر چقدر هم نت بلد باشی... اگه نتونی اون حس نوستالژیک رو ایجاد کنی بازم نمی تونی آهنگ ساز باشی .... فقط یه نوازنده ای، نوازنده
سلام استاد گرامی
میخواستم ازتون که راجع به برنامه فیزیکی و ایتم هایی که باید در آن مورد بررسی قرار دهیم توضیح بدید.
و همچنین مشخص کردن مسئله ( بیان مسئله)
از مبحث خوبتون کمال تشکر را دارم
سلام استاد
من مقدمات طراحی دارم باید سوئیت دانشجویی 2 نفره طراحی کنیم . من میخوام کانسپتم یینگ و یانگ باشه .
خب این کانسپت خوب هستش؟ من هنوز کاملا متوجه نشدم چه طوری باید از این کانسپت به طور مفهومی استفاده کرد؟
نمیخوام سطحی کار کنم و فقط از شکل یینگ و یانگ استفاده کنم ولی نمیدونم چطوری میشه این نماد را توسعه داد و خیلی مفهومی کار کرد.
با عرض معذرت.به نظرم قبل از رسیدن به مرحله کانسپت مرحله مهمی بنام ایده بایستی وجود داشته باشه.ایده جوهر منحصر به فرد هر پروژه ای هستش. وبهش هویت میده.بدون داشتن ایده کانسپ(راه کار-عقیده-مفهوم) استواری پدید نخواهد امد.
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
S | کتاب فرم ، فضا و نظم در معماری [ pdf ] | مهندسی معماری | 2 | |
![]() |
عکاسی معماری | مهندسی معماری | 305 | |
![]() |
یاد خاطرات : چرا معماری رو انتخاب کردین ؟ | مهندسی معماری | 66 | |
![]() |
جایزه معماری آقا خان Aga Khan Award for Architecture | مهندسی معماری | 43 | |
![]() |
تصویر شناسی معماری | مهندسی معماری | 651 |