با سلام
با اجازه از مدير گل اين تالار(هديه ) گفتگوي چهارم رو من مينويسم
همينطور كه از عنوان پيداست ميخوايم در مورد انسان و محيط مصنوع و بافت هاي شهري صحبت كنيم
منون ميشم از مشاركت شما در اين بحث
تاثير محيط( به طور عام) بر انسان و شكل گيري شخصيت و رفتارهاي وي از گذشته هاي دور مورد توجه نظريه پردازان و انديشمندان علوم مختلف ( روان شناسي-جامعه شناسي-فلسفه –زيبايي شناسي )بوده است
قصد بر آن است تا در اين تاپيك تاثير قلمرو محدودي از محيط (محيط مصنوع : شهر و معماري) بر روابط اجتماعي،انسان ها و رابطه اين مهم بر ساير رفتارهاي انساني مورد مطالعه قرار گيرد.
در واقع ميخوايم دور از تعارفات معمول و به زبان محاوره در مورد بافت شهري و شهرك هاي امروزي و اثار خوب يا ناخوشايند اون بر رفتار ها و زندگي نسل امروز و مخصوصا نسل فردا صحبت كنيم
ميخايم نظرات هم رو بشنويم و نظراتمون رو بي تعارف بگيم
در پايان نتيجه گيري كنيم و براي مطالعه ي جدي تر منابع مشخص كنيم و تاپيكو هدفدار جلو ببريم(مثل ساير همكاري هامون در تاپيك هاي گذشته) و اميدوارم اين موضوع شروعي باشه براي بحث هاي جدي تر و مهم تر.
ميدونيم در گذشته شهر و فضاهاي شهري محلي بوده براي گفتگو و ملاقات شهروندان. افراد در اين اماكن جمع ميشدن و معاشرت و ارتباط داشتن. محيط هاي شهري جايي بود كه نيازهاي اجتماعي انسان در اون پاسخ داده ميشد. در واقع محيط شهري بر طبق خواسته انسان شكل ميگرفت. با گذشت زمان و در زمان معاصر با رشد جمعيت و پيشرفت تكنولوژي و روي كار اومدن ماشين و سخت شدن زندگي(در واقع پيشرفته شدن ) فضاهاي باز شهري براي اتومبيل طراحي شدن و اينجا شروعي بود براي فراموشي نيازهاي اجتماعي انسان.
در ادامه با انبوه سازي مسكن(به علت رشد جمعيت) بدنه هاي ساختماني نيز هويت خودشونو از دست دادن و به اين ترتيب فضاها يك حس ناخوانايي و تعريف نشده پيدا كردن
نظير آپارتمانهاي پروت ايگو كه در دوران مدن توسط ياماساكي براي سياه پوستان كم در آمد ساخته شد و در انتها چون نتونست نقشش رو به عنوان خانه ايفا كنه با ديناميت منهدم شد.
و اين ادامه داشت تا اينكه خانه ادم در بلوك هاي مسكوني پشت پنجره هاي يكنواخت و هم شكل قرار گرفت كه تشخيصش نه تنها براي مهمان بلكه براي ساكنين هم از بيرون مشكل شد!
رفته رفته خانه ها تبديل شد به انبوهي از ادم در كنار هم بدون شناخت هم و بدون تعاملات اجتماعي كه در نهايت اين عامل زمينه اي شد براي بروز تخلفات و جرائم توسط افراد سودجو
به اين ترتيب كه چون كسي كسي رو نميشناخت هر ادم تازه واردي تونست به يكي از اپارتمان ها ي خالي در شب يا حتي روز هجوم بياره و نيل پيدا كنه به اهداف غير انسانيش و هيچكس اون مجرم رو نشناخت تا جلوشو بگيره چون تو محل اصلا كسي كسي رو نميشناخت و اين شروعي بود براي نا امني در خانه ها و به مرور تخليه خانه ها و در نهايت تبديل شدن اون مساكن انبوه به قوطي هايي بدون سرنشين!
ميخايم يكم بحث رو گسترده تر كنيم و ضمن مشاركت سوالهايي بپرسيم
چرا بافت هاي شهري در گذشته جواب گوي نياز ها بودن اما امروزه اينطور نيست؟
چه عاملي باعث شد در انبوه سازي به نيازهاي انساني توجه نشه؟
چرا در اين مساكن انبوه همسايه ها همديگه رو نميشناسن؟
دليل اتفاق جرائم تو اين مناطق چيه؟
چطوري ميشه جلوي اين مشكلات رو گرفت؟
ايا اگه وضع اقتصادي خانوارها بهشون اجازه بده در اين مساكن ميمونن يا ميرن؟
اگر ميرن چرا ميرن مگه چه مشكلي وجود داره ؟ و اگه ميمونن دليلشون چيه؟
آيا ميتونيم از طرح مساكن مهر به عنوان پروت ايگوي دوم نام ببريم؟(سياسي نشد؟)
چرا و چرا و چرا
منتظر حضور گرم و نظرات ارزشمند شما هستیم
با اجازه از مدير گل اين تالار(هديه ) گفتگوي چهارم رو من مينويسم
همينطور كه از عنوان پيداست ميخوايم در مورد انسان و محيط مصنوع و بافت هاي شهري صحبت كنيم
منون ميشم از مشاركت شما در اين بحث
تاثير محيط( به طور عام) بر انسان و شكل گيري شخصيت و رفتارهاي وي از گذشته هاي دور مورد توجه نظريه پردازان و انديشمندان علوم مختلف ( روان شناسي-جامعه شناسي-فلسفه –زيبايي شناسي )بوده است
قصد بر آن است تا در اين تاپيك تاثير قلمرو محدودي از محيط (محيط مصنوع : شهر و معماري) بر روابط اجتماعي،انسان ها و رابطه اين مهم بر ساير رفتارهاي انساني مورد مطالعه قرار گيرد.
در واقع ميخوايم دور از تعارفات معمول و به زبان محاوره در مورد بافت شهري و شهرك هاي امروزي و اثار خوب يا ناخوشايند اون بر رفتار ها و زندگي نسل امروز و مخصوصا نسل فردا صحبت كنيم
ميخايم نظرات هم رو بشنويم و نظراتمون رو بي تعارف بگيم
در پايان نتيجه گيري كنيم و براي مطالعه ي جدي تر منابع مشخص كنيم و تاپيكو هدفدار جلو ببريم(مثل ساير همكاري هامون در تاپيك هاي گذشته) و اميدوارم اين موضوع شروعي باشه براي بحث هاي جدي تر و مهم تر.
ميدونيم در گذشته شهر و فضاهاي شهري محلي بوده براي گفتگو و ملاقات شهروندان. افراد در اين اماكن جمع ميشدن و معاشرت و ارتباط داشتن. محيط هاي شهري جايي بود كه نيازهاي اجتماعي انسان در اون پاسخ داده ميشد. در واقع محيط شهري بر طبق خواسته انسان شكل ميگرفت. با گذشت زمان و در زمان معاصر با رشد جمعيت و پيشرفت تكنولوژي و روي كار اومدن ماشين و سخت شدن زندگي(در واقع پيشرفته شدن ) فضاهاي باز شهري براي اتومبيل طراحي شدن و اينجا شروعي بود براي فراموشي نيازهاي اجتماعي انسان.
در ادامه با انبوه سازي مسكن(به علت رشد جمعيت) بدنه هاي ساختماني نيز هويت خودشونو از دست دادن و به اين ترتيب فضاها يك حس ناخوانايي و تعريف نشده پيدا كردن
نظير آپارتمانهاي پروت ايگو كه در دوران مدن توسط ياماساكي براي سياه پوستان كم در آمد ساخته شد و در انتها چون نتونست نقشش رو به عنوان خانه ايفا كنه با ديناميت منهدم شد.
و اين ادامه داشت تا اينكه خانه ادم در بلوك هاي مسكوني پشت پنجره هاي يكنواخت و هم شكل قرار گرفت كه تشخيصش نه تنها براي مهمان بلكه براي ساكنين هم از بيرون مشكل شد!
رفته رفته خانه ها تبديل شد به انبوهي از ادم در كنار هم بدون شناخت هم و بدون تعاملات اجتماعي كه در نهايت اين عامل زمينه اي شد براي بروز تخلفات و جرائم توسط افراد سودجو
به اين ترتيب كه چون كسي كسي رو نميشناخت هر ادم تازه واردي تونست به يكي از اپارتمان ها ي خالي در شب يا حتي روز هجوم بياره و نيل پيدا كنه به اهداف غير انسانيش و هيچكس اون مجرم رو نشناخت تا جلوشو بگيره چون تو محل اصلا كسي كسي رو نميشناخت و اين شروعي بود براي نا امني در خانه ها و به مرور تخليه خانه ها و در نهايت تبديل شدن اون مساكن انبوه به قوطي هايي بدون سرنشين!
ميخايم يكم بحث رو گسترده تر كنيم و ضمن مشاركت سوالهايي بپرسيم
چرا بافت هاي شهري در گذشته جواب گوي نياز ها بودن اما امروزه اينطور نيست؟
چه عاملي باعث شد در انبوه سازي به نيازهاي انساني توجه نشه؟
چرا در اين مساكن انبوه همسايه ها همديگه رو نميشناسن؟
دليل اتفاق جرائم تو اين مناطق چيه؟
چطوري ميشه جلوي اين مشكلات رو گرفت؟
ايا اگه وضع اقتصادي خانوارها بهشون اجازه بده در اين مساكن ميمونن يا ميرن؟
اگر ميرن چرا ميرن مگه چه مشكلي وجود داره ؟ و اگه ميمونن دليلشون چيه؟
آيا ميتونيم از طرح مساكن مهر به عنوان پروت ايگوي دوم نام ببريم؟(سياسي نشد؟)
چرا و چرا و چرا
منتظر حضور گرم و نظرات ارزشمند شما هستیم