گشودن اسرار فنی آلمان نازی

mehdix622

عضو جدید
کاربر ممتاز
گشودن اسرار فنی آلمان نازی
راکت های مافوق صوت، گاز عصبی، هواپيمای مجهز به موتور جت، موشک های هدايتشونده، فناوری تجسسی و آلات پيشرفته زرهی تنها برخی از فناوری های بديعی بود که درآزمايشگاه ها، کارگاه ها و کارخانه های نازی، حتی در زمانی که در آستانه شکستبودند، توسعه می يافت.
آمريکا و اتحاد جماهير شوروی در نخستين روزهای جنگ سرددرگير مسابقه ای عليه زمان برای شکستن اسرار علمی هيتلر شدند.
در ماه مه 1945،قشون تحت فرمان استالين آزمايشگاه های اتمی در موسسه معتبر کايزر ويلهلم در حومهبرلين را تحت کنترل درآوردند و بذر آنچه را بعدا به زرادخانه وسيع اتمی شوروی بدلشد تقديم پيشوای خود کردند.
آمريکايی ها درست پيش از آنکه نيروهای شوروی مجتمعوسيع نوردهازن را که در دل رشته کوه های هارتز در صفحات مرکزی آلمان ساخته شده بودتصرف کنند، موشک های وی-2 را از آن خارج کردند.
به علاوه تيمی به سرپرستی ورنروان بران که وی-2 را ساخته بود نيز به دست آمريکايی ها افتاد.

وان بران: چهره متشخص ناسا و افسر سابق اساس

جنايات
هيو نِر،معاون فرمانده نيروی هوايی آمريکا در اروپا، کوتاه زمانی پس از به چنگ آوردن اينغنائم نوشت: "اشغال تشکيلات علمی و صنعتی آلمان اين موضوع را که ما در بسياری اززمينه های پژوهشی به گونه تکان دهنده ای عقب مانده ايم آشکار کرد."
"
اگر از اينفرصت برای به چنگ آوردن تشکيلات و مغزهايی که آن را توسعه داده اند استفاده نکنيم وآن دو را فورا به کار نگيريم، بايد برای کشف عرصه ای که قبلا کاوش شده تلاش کنيم کهما را چندين سال عقب خواهد انداخت."
به اين ترتيب پروژه موسوم به "گيرهکاغذ" آغاز شد که طی آن وان بران و بيش از 700 نفر ديگر از دانشمندانآلمانی را به طور مخفيانه بدون آگاهی متحدان آمريکا به آن کشور منتقل شدند. اينپروژه هدف پيچيده ای نداشت: "بهره برداری از دانشمندان آلمانی برای پروژه هایپژوهشی آمريکا و جلوگيری از دسترسی اتحاد جماهير شوروی به اين معدن غنیفکری."
پس از آن تحولات سريعی روی داد: پرزيدنت ترومن پروژه "گيره کاغذ" را درماه اوت 1945 تصويب کرد و سه ماه بعد در روز 19 نوامبر نخستين گروه از دانشمندانآلمانی وارد خاک آمريکا شدند.
با اين حال يک مشکل عمده وجود داشت. ترومن به وضوحدستور داده بود که هرکسی که "عضويت او در حزب نازی ثابت می شود و در فعاليت های آنشرکت داشته يا از حاميان فعال حکومت نظامی نازی ها بوده است" از اين پروژه حذفشود.
براساس اين معيار، حتی شخص وان بران، برای خدمت در آمريکا واجد شرايط نبود. او علاوه بر عضويت در سازمان های مختلف نازی از اعضای بلندپايه "اس اس" (از سازمانهای موازی گشتاپو) بود. در پرونده امنيتی او درج شده بود که وی يک "خطر امنيتی" بهحساب می آيد.
افراد ذيل از جمله همکاران وان بران بودند:
*
آرتوررودلف، مدير کل عملياتینوردهازن، جايی که 20 هزار بردهکه به کار اجباری واداشته شده بودند در جريان توليد موشکهای وی-2 جان باختند. اوتيم سازنده راکت "Saturn V" را که "صد در صد نازی، از نوع خطرناک" وصف می شد سرپرستی می کرد.

آرتور رودلف: یک فرد 100 درصد نازی در استخدامناسا

کرت ديبوس، متخصص پرتاب موشک و از افسران اس اس. در پروندهاو آمده بود: "او بايد به عنوان تهديدی برای امنيت نيروهای متفقين تحت نظر و کنترلباشد."
*
هوبرتوس استراگهولد، که بعدا "پدر پزشکی فضايی" لقبگرفت سيستم های "زيست ياری" تعبيه شده در فضاپيماهای ناسا را طراحی کرد. برخی اززيردستان او در اردوگاه های داکائو و آشويتس، آزمايش های انسانی انجام می دادند،جايی که اسرای (کشورهای شرق اروپا) منجمد شده و در اتاقکهای کم فشار قرار داده میشدند که معمولن به مرگ آنها منجر می شد.
تمامی اين افراد از صافی اخلاقی گذراندهشدند تا به آمريکا خدمت کنند: ارتش آمريکا که پيروزی در جنگ سرد، نه برقراری عدالترا، نخستين اولويت خود می دانست، بر جناياتی که ادعا می شود اين افراد مرتکب آن شدهبودند سرپوش گذاشت و لکه های سياه را از پيشينه آنها زدود.
و گيره ای که اطلاعاتتازه آنها را در پرونده های شخصی محکم می کرد وجه تسميه کل اين عمليات شد. با گذشتشصت سال، ذره ای از اهميت ميراث آن پروژه کاسته نشده است.
می توان استدلال کردکه هواپيمای موسوم به "هورتن هو 229" با روکشی از تخته سه لایباردار کربنی با بال های رو به عقب که از چشم رادار مخفی می مانند و در سال 1944ساخته شد نخستين هواپيمای تجسسی جهان بود.
ارتش آمريکا يکی از اين مدل ها را دراختيار شرکت هواپيماسازی "نورثروپ" گذاشت. اين شرکت بعدن بمب افکن های تجسسیبی-2را که از کليه جهات کاربردی نمونه مدرن هورتون بود ساخت.


Horten GO 229 که بمب افکن آمريکایی B-2 با الهاماز این طرح سال 1944 هواپيمای آلمانی ساخته شده
This image has been resized. Click this bar to view the full image. The original image is sized 795x513.


This image has been resized. Click this bar to view the full image. The original image is sized 805x576.
موشک های کروز هنوز بر طرح موشک وی-1 استواراست و موتور جتی که نيروی محرکه هواپيمای "هايپرسونيک" پيشرفته ناسا موسوم به ایکس-43 (با سرعتی پنج برابر صوت) را فراهم می کند تا حدود زيادی مديون پيشگامان صنعت جت آلمان است.
همچنین آلمان، تاسیسات بسیار عظیمی را در تلمارک واقع در نروژ برای تولید آب سنیگن و غنی سازی اورانیوم ایجاد کرده بود که اگر بمب افکن های انگلیسی آنجا را بمباران نمی کردند در همان سال 1944 اولین سلاح هسته ای آلمان، آمادهء استفاده شده بود.
علاوه بر اينها، شمار بزرگ اسناد پروژه گيره کاغذ که هنوز محرمانه است باعث شده بسياری از کارشناسان، از جمله نيک کوک، مشاور هوافضای "هفته نامه دفاعی جينز" مظنون باشندکه آمريکا ممکن است به توسعه فناوری های حتی پيشرفته تر نازی پرداخته باشد که ازجمله آنها دستگاه های ضدجاذبه است که منبع بالقوه ای برای مقادير وسيعی انرژی خواهد بود.
کوک می گويد که اين فناوری "می تواند چنان ويرانگر باشد که صلح جهان را به خطر خواهد انداخت و آمريکا تصميم گرفته است آن را برای مدت های مديد مخفی نگاه دارد."
اما خيلی ها ضمن کف زدن برای موفقيت غيرقابل انکار پروژه گيره کاغذ، ترجيح می دهند هزاران نفری را که جان باختند تا نوع بشر به فضا برود به ياد بياورند
 

زيگفريد

عضو جدید
کاربر ممتاز
ممنون اقا مهدي عزيز . جالب بود :gol:

بد نيست بدونيد كه به عقيده برخي از مورخين و محققين اگر شكست المان نازي فقط يكسال به عقب ميافتاد يعني المانها يك سال بيشتر فرصت داشتند با ساخت و تكميل سلاحهائي كه روي انها در حال كار بودند و ورود اين سلاحهاي پيشرفته به عرصه جنگ ديگه شكست المان در جنگ امكانپذير نبود .
 

arman23

عضو جدید
اشتباه هیتلر تمامیت خواهی بود

یعنی اگر به اتریش و لهستان راضی میشد هیچ کس یارای مقابله با اونو نداشت

من از علاقمندان اروین رومل هستم

میگم بیایم یه تاپیک بزنیم واسه علاقمندان افسران (ناز) نازی
 

someone-x

عضو جدید
کاربر ممتاز
اشتباه هیتلر تمامیت خواهی بود

یعنی اگر به اتریش و لهستان راضی میشد هیچ کس یارای مقابله با اونو نداشت

من از علاقمندان اروین رومل هستم

میگم بیایم یه تاپیک بزنیم واسه علاقمندان افسران (ناز) نازی

خوب اون موقع بازم چیزی نبود که کسی بخواد باهاش مقابله کنه!!!!!
دوتا کشور کوچیک که البته اتریش مال المان بود از همون ابتدا
تازه من فکر میکنم بیشتر پیروزی ها و شکستها سر مکاتب و ایده ها بود
طوری که با انقلاب بلشویکی ورق برگشت.
 

mehdix622

عضو جدید
کاربر ممتاز
اشتباه هیتلر تمامیت خواهی بود

یعنی اگر به اتریش و لهستان راضی میشد هیچ کس یارای مقابله با اونو نداشت

من از علاقمندان اروین رومل هستم

میگم بیایم یه تاپیک بزنیم واسه علاقمندان افسران (ناز) نازی

اه روباه صحرا
منم دوسش دارم



خوب اون موقع بازم چیزی نبود که کسی بخواد باهاش مقابله کنه!!!!!
دوتا کشور کوچیک که البته اتریش مال المان بود از همون ابتدا
تازه من فکر میکنم بیشتر پیروزی ها و شکستها سر مکاتب و ایده ها بود
طوری که با انقلاب بلشویکی ورق برگشت.
اشتباه هيتلر حمله به روسيه بود
بخش زير رو ميتونيد نطالعه بفرمائيد دوستان
 

mehdix622

عضو جدید
کاربر ممتاز
هیتلر در اطاق جنگ (1941)

هیتلر برغم داشتن پیمان عدم تجاوز با مسكو، و مخالفت برخی از ژنرال هایش، 21 ژوئن سال 1941 دستور داد كه عملیات «بارباروسا» و حمله نظامی غافلگیرانه به شوروی در جبهه ای به طول دو هزار و نهصد كیلومتر از بالتیك تا دریای سیاه آغاز شود و چند ساعت بعد، ساعت 3 بامداد 22 ژوئن (به وقت برلین)، 150 لشكر آلمانی مركب از سه میلیون و پانصد هزار سرباز، 3 هزار و 580 تانك، هفت هزار و 189 توپ و حمایت 1830 هواپیما در سه ستون (شمالی، مركزی و جنوبی) وارد قلمرو شوروی شدند. فرماندهی ستون شمالی را «فون لیب»، ستون مركزی را «فون بك»، و ستون جنوبی را «فون روندشتد» برعهده داشتند و این ستون ها 3 میلیون و پانصد هزار تن نیروی ذخیره نیز پشت سر داشتتند. ژنرالهای هیتلر نگران وسعت زیاد خاک شوروی بودند و به علاوه، عقیده داشتند که پیش از یکسره کردن کار انگلستان که می تواند آمریکا را به کمک خود آورد نباید سراغ حمله نظامی به کشوری دیگر رفت. هیتلر که با دولت واشنگتن مناسبات حسنه داشت باور نمی کرد آمریکا وارد جنگ با آلمان شود. بالاخره مشاوران هیتلر گفته بودند که اگر حمله به شوروی قطعی است بهتر است که بهار 1942 آغاز شود تا فرصت بیشتری برای به زانو درآوردن دولت استالین ـ قبل از فرارسیدن فصل سرما باشد. هیتلر به این توصیه هم توجه نکرد و شکست خورد زیرا پیش از رسیدن به مسکو ریزش برف آغاز شده بود.
همزمان با آغاز عملیات «بارباروسا»، ایتالیا و رومانی نیز به شوروی اعلان جنگ داده بودند.
استالین برغم هشدارهای محرمانه لندن باور نمی کرد که هیتلر در تابستان 1941 به شوروی تعرض کند . وی به مشاورانش گفته بود که اگر هیتلر قصد حمله به شوروی را داشته باشد نقشه خود را در تابستان 1942 و پس از به زانو درآوردن انگلستان آغاز خواهد کرد، و با این تصور ارتش سرخ مرکب از 9 میلیون نظامی به غرب کشور نفرستاده بود تا هیتلر تحریک و نسبت به او بدبین نشود.
دولت لندن با حمله نظامی آلمان به شوروی نفس راحتی كشید. چرچیل همان روز آغاز حمله، به روزولت پیام فرستاد كه هیتلر با دست خود گورش را حفر كرد، و ما باید با تمام امکانات خود به شوروی کمک برسانیم. هیتلر قصد جنگ با آمریکا را نداشت، ولی روزولت ورود به جنگ در زمان مناسب را کلید حل مسائل اقتصادی آمریکا و ابرقدرت شدن این کشور که مرز زمینی با دول متحارب نداشت می دانست.
هدف فوری هیتلر از حمله به شوروی دستیابی به نفت قفقاز و نیز قطع دست انگلستان از خاورمیانه به ویژه نفت آن با كمك گرفتن احتمالی از ایران بود كه رضا شاه به طور محرمانه چنین قولی را به هیتلر داده بود. هیتلر روی چهارصد و پنجاه هزار نیروی آماده، احتیاط و ذخیره ارتش ایران حساب می کرد.
در آغاز حمله، پیشروی آلمانی ها چشمگیر بود به گونه ای در 17 روز اول، سیصد هزار نظامی شوروی را اسیر کرده بودند. آلمانی ها بر اوکراین و بلاروس مسلط شدند، لنینگراد (سن پترزبورگ) را محاصره کردند، ولی پیشروی آنان از ششم دسامبر 1941 با ضد حمله ارتش سرخ متوقف شد. این ضدحمله مانع رسیدن ارتش هیتلر به حومه مسكو شد، بعدا(در سال 1342) نیروهای خسته و فرسوده آلمان مخصوصا از برف و سرما در جبهه جنوب، در 1943 در داخل شهر استالینگراد (ولگوگراد امروز) و در 1944 در اطراف شهر لنینگراد (سن پترزبورگ فعلی که 900 روز در محاصره بود و مقاومت می کرد) مورد حمله متقابل میلیونها سرباز شوروی قرار گرفتند و تا شهر برلن عقب زده شدند.
حمله نظامی هیتلر به شوروی در حالی که هنوز انگلستان در برابر او مقاومت می کرد پایان كار او را نزدیك كرد. مورخّان تعرض ارتشهای هیتلر به شوروی را بزرگترین اشتباه نظامی یك رئیس دولت در طول تاریخ خوانده اند. هیتلر معلومات و تجربه نظامی كافی نداشت و به علاوه حاضر نبود كه به اندرز آگاهان و اهل تجربه گوش دهد و یا دست کم تاریخ را مطالعه کند و از اشتباه ناپلئون که همین راه را رفته و منهدم شده بود پند بگیرد. حمله هیتلر به شوروی اشتباهی بود كه به خودكشی اش انجامید، آلمان به ویرانه ای تبدیل شد و ...، ولی آمریكا كه به موقع و با محاسبه دقیق گام به جنگ نهاده بود از میان خرابه های جنگ دوم به صورت یك ابر قدرت قد علم كرد. روسها تا لحظه پیروز شدن بر آلمان (خودكشی هیتلر) و تصرف برلن حدود 27 میلیون تن كشته، تلفات داده بودند. حال آنکه تلفات آمریکا به پانصد هزار کشته هم نرسید.
نظامیان تسلیم شده شوروی در نخستین روزهای جنگ، درسمت چپ عکس
 

arman23

عضو جدید
مونتي هم ژنرال بزرگي بود ولي اروين رومل چيزي شبيه خود افسانه است

البته نخواهيم اجنبي پرست باشيم نابغه ايراني هم كم نداشتيم
 

arman23

عضو جدید
نه

ولي يه استاد داشتيم هميشه از رويارويي رومل با اون ياد ميكرد بهش ميگفت مونتي:w12::w12::w02:
 

mehdix622

عضو جدید
کاربر ممتاز

برادرزاده هيتلر بنام Heinz . او مورد علاقه هيتلر بود و درارتش خدمت كرد و درعمليات بارباروسا ( حمله آلمان به شوروي ) نيز شركت داشت. او در سال 1941 باسارت روسها درآمد و سرانجام درسال 1942در زندان مسكو پس از ماهها بازجوئي درگذشت.
 

mehdix622

عضو جدید
کاربر ممتاز
اقدامات احمقانه ايتاليا در اوج جنگ جهانى دوم مكرراً سبب مى شد هيتلر مجبور به دخالت در جبهه هايى شود كه اصلاً مايل به ورود به آن نبود. موسولينى ديكتاتور ايتاليا به اشتباه گمان مى برد مى تواند با هجوم برق آسا مانند ارتش آلمان كشورها را تصرف كند. حمله اكتبر ۱۹۴۰ او به يونان از جمله اشتباهات احمقانه موسولينى بود. قدرت دفاعى يونان ايتاليا را به زحمت انداخت تا آنكه هيتلر مجبور شد آوريل ۱۹۴۱ با ورود به جبهه نبرد يونان، كار را يكسره كند.
اما موسولينى دسته گل ديگرى نيز به آب داده بود! «ورود به قلمرو بريتانيا در شمال آفريقا.» ايتاليا كه ليبى را در دست داشت دسامبر ۱۹۴۰ تصميم گرفت خود را به اسكندريه و قاهره برساند تا با تسلط به كانال سوئز ناوگان دريايى انگليس را با مشكل مواجه كند.
غافل از آنكه ارتش ايتاليا تنها به درد نبرد با كشورهاى جهان سومى و يا ارتشهاى درجه دوم اروپا مى خورد. در شرق ليبى نيروهاى انگليسى به فرماندهى ژنرال ويول و اوكانر نيروهاى ايتاليا را محاصره كرده و وادار به تسليم مى كنند. سقوط دژ طبروق (توبروك) در ۲۲ ژانويه ۱۹۴۱ سبب فروپاشى دفاع ايتاليا در جبهه ليبى شد اكنون قواى فرانسه آزاد به رهبرى ژنرال شارل دوگل نيز وارد صحنه شمال آفريقا شده بودند و ديگر براى ايتاليا مجالى باقى نمانده بود. لازم به ذكر است ارتش فرانسه آزاد براى از پاى درآوردن ايتاليا بيابانهاى بى آب و علف چاد و جنوب ليبى را پشت سر گذاشتند.

سقوط بنادر بنغازى و طبروق سبب شد، هيتلر تصميم بگيرد با قدرت مانع پيشروى انگليسى ها و فرانسوى ها در شمال آفريقا شود. به همين دليل در فوريه ۱۹۴۱ رومل فرمانده لايق و موفق آلمانى (كه پيش از اين در نبردهاى جبهه غرب قدرت خود را نشان داده بود) را به همراه ۲ لشكر زرهى و موتوريزه به طرابلس (پايتخت ليبى) واقع در غرب ليبى اعزام كرد.
رومل به محض ورود به منطقه متوجه شد قواى ايتاليا به شدت روحيه خود را از دست داده اند به طورى كه مارشال گرادزيانى، فرمانده كل قواى ايتاليا در شمال آفريقا و فاتح ليبى در ۱۵ سال قبل (كسى كه موفق شد عمر مختار مبارز بزرگ ليبى را شكست دهد) چند روز قبل استعفاى خود را تقديم موسولينى كرده است.
وى تصميم گرفت شيوه جنگهاى نوين در غرب را در آفريقا دنبال كند و بلافاصله ستاد خود را تجهيز كرد.

شكست هاى متعدد ايتاليا سبب شد، در خطوط دفاعى قواى محور شكاف بزرگى ايجاد شود كه در ابتدا حتى خود طرابلس را در خطر انداخته بود. اما چنان كه ذكر شد، آنان در نوامبر ۱۹۴۱ براى اولين بار با مقاومت هاى جدى روبرو شدند و در شرق طرابلس در نبردى سنگين در اين منطقه ضربه نابودكننده اى را از قواى زرهى رومل تحمل كردند. گفته مى شود ؛ آنان در عمليات ماه هاى اكتبر و نوامبر، ۷۵درصد از قواى زرهى خود را از دست داده بودند.
از اين زمان به بعد اين آلمانها بودند كه تحت فرمان رومل شروع به پيشروى كردند. رومل از ژانويه تا ژوئن ۱۹۴۲ در چندين جنگ پياپى، انگليسى ها و فرانسوى ها را از خاك ليبى بيرون كرد و در نبرد بئرالحكيم اگر دلاورى ۵۵۰۰ سرباز فرانسوى نبود ستون هاى انگليسى قتل عام مى شدند.

رومل ۲۴ ژوئن با اجازه پيشوا آماده ورود به مصر شد. قواى آلمان به سرعت در محور سيدى برانى _ العلمين شروع به پيشروى كرد و در همه جا قواى انگليس به همراه سربازان استراليايى و نيوزيلندى را عقب زد. در ۲۸ ژوئن با عقب كشيدن سپاه هاى هشتم و دهم انگليس رومل به ۲۰۱ كيلومترى اسكندريه رسيد.

طولانى شدن خطوط تداركاتى رومل از يك سو و ورود نيروهاى تازه نفس انگليسى از شرق مصر، سبب شد وضعيت مدافعان تقويت شود. در جولاى ۱۹۴۲ نبرد سرنوشت ساز العلمين نشان داد دستيابى به كانال سوئز تقريباً غيرممكن است. مدافعان اين شهر كوچك كه در ۸۸كيلومترى قاهره قرار دارد، دو حمله پياپى ايتاليايى ها و رومل را بدون فايده گذاشتند. رسيدن دهها هزار سرباز كمكى انگليسى در ماه اوت سبب شده، رومل نتواند از حملات پى در پى خود نتيجه بگيرد.

هيتلر كه سخت درگير نبرد سرنوشت ساز و بى رحمانه با شوروى بود، به درخواست هاى مكرر رومل براى قواى كمكى جوابى نداد حال آنكه اين سردار شجاع آلمانى با كمتر از ۱۰۰ تانك در ۳۰۰ كيلومترى كانال سوئز بود و در آن شرايط مى توانست با كمك يك سپاه كمكى خاورميانه را به خطر بيندازد و در كشورهايى نظير سوريه، عراق و ايران جنبش هاى ضدانگليسى را تقويت كند. علاوه بر آنكه مناطق نفت خيز مورد علاقه انگليس در خليج فارس را به خطر اندازد.
اما قبل از هيتلر اين چرچيل بود كه از وضعيت حساس جبهه مصر باخبر شده و به سرعت يك ژنرال با روحيه و معروف به نام مونتگومرى را به همراه واحدهاى جديد كمكى به جنگ رومل فرستاده بود.


مونتگومرى كه بعدها به موش صحرا معروف شد، از همان ابتدا تاكتيك خود را بر «حمله و باز هم حمله» متمركز و رومل روباه صحرا را عاصى كرد. در ماه نوامبر حملات مكرر انگليسى ها، رومل را مجبور به عقب نشينى از مصر كرد.
دستورات اشتباه هيتلر سبب شد ، سپاه آلمان و ايتاليا نامنظم عقب نشينى كند و در نتيجه ۳۰هزار سرباز دول محور اسير انگليس ها شوند و به اين ترتيب نبرد ۶ماهه العلمين با شكست آلمان پايان يافت.




دولت آمريكا با وجود ورود به جنگ دوم جهانى در ماه دسامبر ،۱۹۴۱ با گذشت يك سال هنوز هيچ اقدامى براى اعزام نيروى جنگى براى كمك به متفقين خود نكرده بود و بنابراين تصميم گرفت در نوامبر ۱۹۴۲ در كنار انگليس ها ۷۵هزار نيرو در الجزاير كه در آن زمان تحت فرمان دولت فرانسه (دست نشانده آلمانها) بود، پياده كند.
اكنون رومل از شرق و غرب تحت فشار بود چرا كه نيروهاى پياده شده در مراكش و الجزاير بلافاصله به تونس حمله كردند. رومل براى آنكه محاصره نشود، به سرعت خود را به تونس رساند تا با قواى تازه نفس متفقين بجنگد. وى موفق شد در منطقه اى به نام «كاسرين» متفقين را شكست دهد اما نيروهاى متفقين با بهره گيرى از صدها توپ ، هواپيما و تانك حمله اى سنگين عليه اين قريه آغاز كردند كه با وجود دفاع جانانه آلمانها، در نهايت با تحمل ۱۰هزار كشته رومل را عقب راندند. تلفات رومل در اين نبرد تنها ۲هزار نفر بود اما اين عقب نشينى نشان داد، آلمانها ديگر «دست بالا» را ندارند. پيشروى مجدد مونتگومرى در مارس ۱۹۴۳ به سمت طرابلس رومل را مطمئن مى كند شمال آفريقا ديگر جاى ماندن نيست و از هيتلر درخواست موافقت با عقب نشينى مى كند اما هيتلر به جاى اين كار او را از فرماندهى كنار گذاشته و ژنرال فن آرنيم را مسؤول عمليات كرد.
آمريكايى ها با اعزام صدها هزار سرباز جديد و اسكادرانهاى متعدد هوايى به منطقه، نشان دادند عزمشان براى شكست دادن آلمانها جزم است.
در مه ۱۹۴۳ قواى آلمان و ايتاليا كه در گاز انبر بزرگ متفقين (مونتگومرى از شرق و آمريكاييها در غرب) گرفتار شده اند، تن به تسليم مى دهند.

شاه بيت نبرد صحرا كه حدود ۳ سال به طول انجاميد، نبردالعلمين بود . اگر آلمانها دراين نبرد به پيروزى مى رسيدند، موفق مى شدند به سرعت در شبه جزيره عربستان، مصر، سوريه، عراق و حتى ايران پيشروى كنند چرا كه قواى امپراتورى تضعيف شده بريتانيا در اين منطقه كم و غيرقابل توجه بود. حتى اگر بخواهيم تنها به مصر بپردازيم، بايد بگوييم : تسلط به آبراه سوئز سبب مى شد كشتى هاى انگليسى مجبور شوند راه خود را دهها هزار كيلومتر دور كنند و به جاى طى كردن مسير كوتاه درياى سرخ - مديترانه - انگليس خود را از اقيانوس هند به دماغه اميد نيك در جنوب آفريقا رسانده و سپس با پيمودن چندين هزار كيلومتر از اقيانوس اطلس جنوبى به اطلس شمالى بروند. اين مسأله مى توانست عملاً ارتباط انگليس ها را با امپراتورى عظيمشان در شرق (بويژه شبه قاره هند) از بين ببرد.

منبع هوانورد



هیتلر و موسولینی



یک افسانه در قرن بیستم اروین رومل

یکی دیگر از افسانه های قرن بیستم ژنرال مونتگمری
 

mehdix622

عضو جدید
کاربر ممتاز
FILD MARSHAL Ervin Rommel
فیلد مارشال رومل - روباه صحرا


اروین یوهانس اوگن رومل پسر یک مدیر مدرسه بود که در تاریخ 15 نوامبر 1891 در شهر هایدن هیم از ایالت ورتنبرگ متولد شد . در سال 1910 وارد دانشگاه افسری و در سال 1912 با درجه ستوان دومی فارغ التحصیل شد . در جنگ جهانی اول و در جبهه فرانسه موفق به دریافت مدال صلیب آهنین شد . رومل در جنگ جهانی اول سابقه نبرد در ایتالیا و رومانی را نیز دارد . در فاصله بین دو جنگ جهانی او دسته های نظامی متعددی را فرماندهی کرد و در معروف ترین مدارس نظامی آلمان تدریس کرد . او به حرکت های سیاسی علاقه چندانی نداشت ، اگر چه تا پایان عمر پیشوا را تحسین میکرد ولی هرگز به عضویت حزب نازی در نیامد .
کتابی که رومل در زمینه تاکتیک های پیاده نظام نوشته بود ، باعث شد تا وی مورد توجه هیتلر قرار گیرد و چیزی نگذشت که در مقیاس وسیع مورد توجه پیشوا قرار گرفت . در سال 1938 با درجه سرهنگی بعنوان فرمانده گارد محافظ هیتلر منصوب شد . در این منصب او هیتلر را در حرکت به سوی سودت لند ، پراگ و لهستان شمالی همراهی کرد .
رومل درست پیش از آغاز جنگ به در جه مارشالی ارتقا یافت و در فوریه 1940 فرماندهی یک لشکر زرهی کلیدی به او واگزار گردید . او هیچ تجربه یا آموزشی در مورد عملیات جنگی زرهی نداشت ، با این حال سه ماه بعد عملیات خارق العاده زرهی وی در تسخیر فرانسه ، به یک باره اورا به شهرت رساند . عملیات او در تسخیر فرانسه از لحاظ سرعت و غافلگیری خارق العاده و بینظیر بود .
در حالیکه ارتش موسولینی در شمال آفریقا در حال متلاشی شدن بود ، آلمان برای جبران خسارت وارده ، نیرویی را تدارک دید و در فوریه 1941 رومل را به عنوان فرمانده این نیرو موسوم به آفریکا کورپس ( سپاه آفريقایی ) به آفریقا اعزام کرد . به او دستور داده شده بود که تا بیستم آوریل طرحی را برای تصرف مجدد سرینائیک و لیبی که قبلا انگلیسیها از ایتالیا گرفته بودند ارائه نماید ، به جای اینکار وی بدون انتظار برای کسب اجازه ، در 24 مارس به نیروهای انگلیسی حمله کرد و قبل از سررسید موعد مقرر ، ماموریتش را به اتمام رساند . چهارده ماه جنگ که متعاقب این امر برایش پیش آمد برای او لقب روباه صحرا را به ارمغان آورد .
علیرغم عقب نشینی های تاکتیکی که او گاها انجام میداد ، او ارتش هشتم متفقین را مداوم به سوی شرق عقب میراند . شهرت او چنان به اوج رسید که یک فرمانده انگلیسی لازم دید به تا به سربازانش گوشزد نماید که : " رومل نه جادوگر است و نه یک سوپر من " . در نبوغ نظامی و استثنایی بودن رومل همین بس که ژنرال مونتگومری فرمانده ارتش هشتم متفقین در مورد او گفته بود : " بزرگترین افتخار دوران نظامی بودنم این است که ، هم رزم من مارشال رومل بود ."
در 21 ژوئن آفریکا کورپس به مرزهای مصر رسید . هیتلر برای قدر دانی از او به وی درجه فیلد مارشالی داد . تا آخر همین ماه رومل تا اعماق مصر پیش رفته بود . پس از شکست نیروهای انگلیسی در مرسی المطروح ، او خط العلمین را برای حمله نهایی به اسکندریه در پیش گرفت . پس از گذراندن مسافتی به طول 60 مایل و رسیدن به اسکندریه ، او سپس به سوی کانال سوئز ، فلسطین و میادین نفتی خاورمیانه پیش تاخت که اوج پیشرفت و همچنین پایان کار او بود .
وقتیکه مونتگومری در 22 اکتبر 1942 حمله خود را شروع کرد ، رومل از لحاظ نفرات و تسلیحات در وضع وخیمی قرار داشت . او برای نجات نیروهای اندکش سریعا تصمیم به عدم درگیری گرفت ، ولی هیتلر دستور داد که آنقدر مقاومت کنید که یا پیروز شوید و یا بمیرید . رومل در چهارم نوامبر تصمیم به عقب نشینی گرفت . ظرف مدت 14 روز او 700 مایل عقب نشینی کرد . در همین حال نیروهای متفقین به فرماندهی آیزنهاور آمریکایی در شمال آفریقا پیاده شدند و در بزرگترین حمله گازانبری تاریخ از رود نیل تا اقیانوس اطلس رومل را به دام انداختند . رومل در حالیکه در کمال نا امیدی مشغول جنگ با انگلیسی ها بود ، در همین زمان با نیروهای تازه نفس آیزنهاور در تونس مواجه گردید . در ماه مارس 1943 درحالیکه سخت بیمار بود به آلمان مراجعت نمود . رومل تا فرا رسیدن ماه ژوئیه به اندازه کافی بهبود یافته و به عنوان فرمانده گروه اول ارتش در شمال ایتالیا منصوب شد و سپس در ژانویه 1944 به سرفرماندهی نیروهای آلمان از هلند تا لوار ارتقا یافت .
بر اساس نظریه اغلب تاریخ نگاران نظامی ، استراتژی رومل در مقابله با تهاجم ، مورد توافق فرماندهی عالی آلمان قرار نگرفته بود که این یکی از اشتباهات بزرگ نازی ها بود .
از یادداشتهای به جا مانده از رومل کاملا آشکار است که رومل از همان زمانی که در آفریقا بوده است به تدریج و به طور روزافزونی از شیفتگیش نسبت به پیشوا کاسته میشده است . همینکه پیشرفت متفقین در اروپا بیشتر شد ، رومل تشخیص داد که جنگ را باخته اند ، لذا نتیجه گیری خود را پنهان نکرده و بیهوده هیتلر را ترغیب مینمود که تا دیر نشده است راه مذاکره را در پیش بگیرد .
اگر چه رومل از توطئه ژنرال ها بر علیه هیتلر آگاه بود ولی هیچگاه در این توطئه شریک نشد ولی آنها را دلسرد نیز ننمود . او ترجیح میداد به جای کشتن هیتلر او را دستگیر و محاکمه کنند .
در روز 15 ژوئیه 1944 برای هیتلر نامه ای نوشت و از او خواست که آلمان سریعا تقاضای متارکه جنگ نماید . دو روز بعد در فرانسه مورد هجوم هواپیمایی که در ارتفاع پایین پرواز میکرد قرار گرفت واز همان روز این شبهه ایجاد شد که هواپیمای مهاجم یک هواپیمای آلمانی بوده که دستور قتل رومل را داشته است . در این حادثه رومل به شدت آسیب دید و برای همیشه از جنگ کنار گذاشته شد .
اگر تلاش برای قتل هیتلر با موفقیت همراه میشد ، بدون شک رومل به مقام ریاست کشور میرسید ولی این حادثه اتفاق نیافتاد و توطئه مزبور با شکست مواجه شد . برای ادامه مداوا او از بیمارستان مرخص و در خانه اش در هرونگن مستقر شد . در 14 اکتبر 1944 دو ژنرال آلمانی به ملاقات او در خانه اش رفتند . در آنجا آنها دو راه به وی پیشنهاد کردند : خودکشی و یا دستگیری و محاکمه که در صورت دوم احتمال نابودی خانواده اش وجود داشت . رومل راه دوم را برگزید و با زهر به زندگی خویش پایان داد ،هیتلر ضمن اعلام عزای عمومی برای وی تشییع جنازه با شکوهی ترتيب داد.
هرگز نمیتوان نقش موثر او در اشغال فرانسه و بخصوص نبرد های آفریقا را نادیده گرفت
 

زيگفريد

عضو جدید
کاربر ممتاز


برادرزاده هيتلر بنام Heinz . او مورد علاقه هيتلر بود و درارتش خدمت كرد و درعمليات بارباروسا ( حمله آلمان به شوروي ) نيز شركت داشت. او در سال 1941 باسارت روسها درآمد و سرانجام درسال 1942در زندان مسكو پس از ماهها بازجوئي درگذشت.​

مثل اينكه اون زمانها بازجوئي روسها شبيه بازجوئي بعضي از جاهاي امروزي http://www.www.iran-eng.ir/images/icons/wink.gif بوده كه به مرگ زنداني بينوا منجر ميشده !! :eek: :surprised:
 

mehdix622

عضو جدید
کاربر ممتاز
مثل اينكه اون زمانها بازجوئي روسها شبيه بازجوئي بعضي از جاهاي امروزي http://www.www.iran-eng.ir/images/icons/wink.gif بوده كه به مرگ زنداني بينوا منجر ميشده !! :eek: :surprised:
نه بابا اون موقع اونها استالين حكومت ميكرده برا اون
 

Similar threads

بالا