کوچه های تنهایی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
اي جــاري هــنوز..
در رگــــهاي تـــنم..
هـــنوز بــــودن..
هـــنوز خــواســتن..
هــــنوز. . .
اميــــد منــي..
...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
بچـه ام ، عاشـق ِ چشـم ِ شـکـلاتـي شــده ام
پـا زمـيـن کـوب ِ لـب ِ آب نـبـاتي شــده ام
.
بـس کـه ايـن عـشـق درآورده بـه زانـو مـن را
چنـد وقتـي سـت که دلبـستـه ي ِ تـاتي شــده ام
.
زيـر ِ بازارچه چـون قيـصر ِ چاقـو در دسـت
خسـته از اينـهـمه دلتنگي ِ لاتـي شــده ام
.
حالـي ام نيـسـت فقـط دســت ِ تـو را ميـخــاهم
گم در ايـن شهر ِ شـلـوغ ِ قـر و قاطـي شــده ام ...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
ارام بنشین
کودک دیگر گریه نمیکند
دیگر کسی فریاد نمیزند
همین کافیست مگر نه
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام روزگار

سلام روزگار

سلام روزگار ...
چه میکنی با نامردی مردمان
...
من هم ... اگر بگذارند ...
دارم خرده های دلم را ... چسب میزنم ...
راستی این دل ... دل می شود ؟
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
از چوپان پیری که دیگر توان چوپانی نداشت سوال کردند: چه خبر ...گفت گرگ شد آن بره ای که نوازشش می کردم .
 

A1300

عضو جدید
کاربر ممتاز
گاهی مجبورم بغض هایم را
با خنده های بلند خفه کنم
که دیگران نگویند دیدی ؟ بالاخره شکستی
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز



دیدمت
یک شب
به دریا زل زدی
کاش دریای تو بودم
دل به دریا میزدی .
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
چرا زهم بگريزيم،راهمان که يکي است
سکوتمان،غممان،اشک وآهمان که یکی است
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز


ای کاش گذر زمان در دستم بود ،
تا لحظه های با تــو بودن را آنقدر طولانـــی میکردم که
برای بـی تو بودن وقتی نمی ماند . . . !
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در سکوت دادگاه سرنوشت ،
عشق بر ما حکم سنگینی نوشت ،
گفته شد دلداده ها زهم جدا ، وای بر این دادگاه وحکم زشت !
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
داشتن تو کوتاه بود .. اما همونم کم نبود

گذشته بودم از همه .. هیچ کس به غیر تو نبود

حقیقت‌ و میدونی و ازم دفاع نمی‌ کنی

کنار تو می‌ میرم و تو اعتنا نمی‌ کنی

مردم تو رو از چشم من امشب تماشا می‌ کنن

فردا غریبه‌ها من‌و پیش تو پیدا می‌ کنن
 

mar.1980

عضو جدید
وصیت نامه ی وحشی بافقی:
روز مرگم، هر که شيون کند از دور و برم دور کنيد
همه را مســــت و خراب از مــــي انــــگور کنيـــــد
... مزد غـسـال مرا سيــــر شــــرابــــــش بدهيد
مست مست از همه جا حـــال خرابش بدهيد
بر مزارم مــگــذاريــد بـيـــايد واعــــــظ
پـيــر ميخانه بخواند غــزلــي از حــــافـــظ
جاي تلقــيـن به بالاي سرم دف بـــزنيـــد
شاهدي رقص کند جمله شما کـــف بزنيد
روز مرگــم وسط سينه من چـــاک زنيـد
اندرون دل مــن يک قـلمه تـاک زنـيـــــــد
روي قــبـــرم بنويـسيــد وفــــادار برفـــت
آن جگر سوخته خسته از اين دار برفــــت
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
... دارم
بجای نقطه چین هرچه می خواهی بگذار
درد
بغض
نیاز
نفرت
اما دوستت را نگذار...!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
خسته ام از جامعه ایی که با کلاسیش اینه که انگلیسی حرف بزنی و
اصطلاح انگلیسی به کار ببری.
دختراش با هرزگی، سیگار ، مواد با کلاس میشن
پسراشم با پول بابا آدم میشن،
هرچقدرم بی ناموس بازی در بیارن با دخترای مردم ،
خفن ترن ، زرنگ ترن !
جامعه ایی که اگه اس ام اس فارسی بدی به کسی، بهت میگن امل ،
اما همون مردم دم از ایرانی بودن و آریایی بودن می زنن !
جامعه ایی که معیاره بعضی آدم هاش
پول و محل زندگیه طرفه نه ادب و شعور طرف !
کلا اینه مملکته ما
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
یک وقت هایی فکر میکنم
مرد بودن چقدر میتواند غمگین باشد
هیچ کس از دنیای مردانه نمیگوید
هیچ کس از حقوق مردان دفاع نمیکند
هیچ انجمنی با پسوند"...مردان"خاص نمیشود
مردها نمادی مثل رنگ صورتی ندارند
این روزها همه یک بلندگو دست گرفته اند و
از حقوق و دردها و دنیای زنان میگویند
در حالی که حق و درد و دنیای هر زنی
یکی از همین مردهاست!
یکی از همین مردها که دوستمان دارند
وقتی میخواهند حرف خاصی بزنند هول میشوند
حتی همان مردهایی که دوستمان داشتند ولی رفتند...
 

saba27

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
یادش بخیر زمانی که عشق بود و عاشقی
مجنون جان میداد برای لیلی.
یادش بخیر زمانی که وفا بود و صداقت
دلتنگی و انتظار نیز که جای خودش بود ، بماند…
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
.
گاهی به قدری دلم برایت تنگ میشود که حاضرم حتی با دیگری ببینمت !
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هزاران دستـــــــ هم به سویم دراز شود !!!
پــــــــس خواهم زد…
تنــــــــــها …
تمنای دستان تـــــــــــو را دارم …
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
پشت تمام این
شهر
کوچهای میشناسم
که در ان نام کسی نوشته نشده
ولی نام تو
تمام کوچه را گرفته
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[h=2][/h]
مــَـرا ڪُــجــا صـَـבَقــﮧ ڪــرבﮮ ؟؟؟

ڪـــﮧ مُــבامــ بَــلاﮮ

بــﮯ تـــو بــوבטּ سـَــرَمـــ مــﮯآیَــב ...​
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
پشت تمام خنده ایم
اشکیست که
نه کسی میبیند
و نه کسی میفهمد
تنها کمی خسته ام
از کسانی که ادعا میکردند
میمانند
ولی زمینم زدند خیلی ساده پشتم را
حال دیگر نمیتوانم به انانی که میگویند
میمانم
به راحتی اعتماد کنم
همیشه ته دلم
دلهره
رفتنشان موج میزند
وقتی سراغم را نمیگیرند تنها
لبخند میزنم
اخر میدانم
مرا از یاد برده اند مثل
همان قبلیها که ساده رفتند
حال دیگر نه برای امدن کسی ذوق زده میشوم
و نه از رفتن کسی دلگیر
فقط گاهی چقدر دلم میخواست
یک نفر فقط یک نفر
جای ادعا ماندن
بی حرف کنارم میماند
بی انکه بخواهد منتی سرم بگذارد
یا این نداشته هایم را به رخم بکشد
کاش اینگونه ادمها ادعا نمیکرند میمانند و بعد بخاطر خیلی چیزها یا کسی دیگر
رهایم کردندو رفتند
اب ار اب انان تکان نخورد
ولی در من خیلی چیزها شکست و مرد
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سنگینی شب
و تنهایی غربت را
به حس زیبای خیالی با تو بودن
خریدارم
حتی
اگر قیمتش ذره ذرهء خونم باشد..
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا