کوچه های تنهایی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز

وقتـــی مــــــرا "
شمــــا " خطابــ میکنی!

یا اقای .......

منــــی که تـا دیــــروز عـــــــــــزیز
دلـتــــــــ . بودم

درد دارد ،

درد . .

 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو به رویاهای من خندیدی

لطف کردی مهربان لااقل با آن همه پیمان که بامن بسته ای

صادقی!

صادقانه باورم کردی که من دیوانه ام...

 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
ميــ بيني؟

هـَواي دِلــ تنگي امــ ..

نِسبتي عَجيبـــ دارد با زاويه ي نگاهَــم ..

در دَسترس چِشمانَــم که باشي هوا خوبـــــ ـــ استـــ ..

دور از دسترس نَــشو که باران مي گيـــرد ..
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز

تقديم به تمام کساني که با چشماني پر از اشک و درد،
با چشماني پر از خواهش و التماس براي ماندن ،
با چشماني پر از حسرت يک لحظه زندگي عاشقانه ،
شاهد رفتن عزيزترين کسشان بودند .

و برای تو ماندن... به پای تو بودن... و به عشق تو سوختن !
و چه تلخ و غم انگیز است دور از تو بودن و برای تو گریستن ... !
ای کاش می دانستی بدون تو مرگ گواراترین زندگیست ... !
بدون تو و به دور از دستهای مهربانت زندگی چه تلخ و ناشکیباست ... !
چه زیباست بخاطر تو زیستن ...
ثانیه ها را با تو نفس کشیدن ... زندگی را برای تو خواستن ... !
چه زیباست عاشقانه ها را برای تو سرودن ... !
بدون تو چه محال و نا ممکن است زندگی... !
چه زیباست بیقراری برای لحظه ی آمدن و بوئیدنت ... !
برای با تو بودن و با تو ماندن ... برای با هم یکی شدن ... !
کاش به باور این همه صداقت و یکرنگی می رسیدی !
ای کاش می دانستی مرز خواستن کجاست ...!!!!
و ای کاش می دیدی قلبی را که فقط برای تو می تپد ... !
 

ناشناس آشنا

عضو جدید
ببین
که چگونه اندوهگنانه از برابرت می گذرم
ببین
که چگونه بی دوست وتنها می گذرم
تنها مثل پرنده ای بی بال
درآسمان غروب
آری
من وتو پایان قصه های تلخ تاریخیم
من وتو انسان همه ی طوفان هاییم
مرا ببین
که بی دوست وتنها می گذرم
تنها مثل باداز کرانه گیسوانت
ببین
که حقیقت درد مرگ را چگونه می گریم
مراببین
که تنها وبی دوست می گذرم
تنها وبی دوست برابرت

 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
تــــو
تمــام گذشـتهِ منی
و مـــن
...
میدانم که گاهی بایـ ـد
از گذشــته هم گُذشت...!
.
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
چگونه بی تو سر كنم
چگونه شب سحر كنم
بدون تو چه آسمان حرام گشته بر دلم
بدون تو چه آسمان خراب گشته بر سرم
بدون تو یه ماهی بدون تنگ
بدون تو سكوت مرده ای خموش
بدون تو ستاره ای بی فروغ
بدون تو پرنده ای شكسته بال
بدون تو شبم - شبی كه ندارد او سحر
بدون تو غروب غم گرفته ام
بدون تو یه ابر تكه پاره ام
بدون تو...
نمی كنم بدون تو زندگی
بدون هیچ معطلی
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز

گاهی دوست داشتن پنهان بماند قشنگ تر است

دوست داشتن را

باید
...
کشف کرد..

باید

فهمید ...
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
همـ ـه قراردادهـ ـا را روي كـ ـاغذهـ ـاي بـ ـي جـ ـان نمـ ـي نويـ ـسـنـ ـد!

بعـ ـضـ ـي از عهـ ـد هـ ـا را...

روي قلـ ـب هـ ـاي هم مي نويـ ـسـ ـيم!

حواسـ ـت ب ايـ ـن عهـ ـد هـ ـاي غـ ـير كاغــ ـذي باشـ ـد!

شكـ ـستـ ـنشـ ـان...

يك آدم را مي شكـ ـند!
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
اینطور نمیشود


باید یک غریق نجات همیشه همراهم باشد


غــرق در فـکرت شدن اصلا دست خودمــ نیست.....
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
با تو بودنم نفس هايم را غزل باران كرد

حاشيه لحظه هايم پر شد از شكسته نستعليق هاي مداد خورده ...


زندگي ام نواي سنتور گرفت


و مدادرنگي ها همدم تنهاييم شدند...


بي احساس!


احساسم را زنده كردي


.

.
.
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
ساعتهــــا را جلـــو می کشند


وقت ِ شـرعی ِ چشمــــــانت زودتـــر از راه خواهد رسید


رکعتـــی بــر بـــوسه نگــــاهت خواهـــم گذاشتــ


ربّنـــــا آتنــــا...!
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
ظهر تا دم غروب طول کشید

دشتی را شخم زدم تا دفنش کنم

بد عادت شده بود

جلوتر از من راه می رفت تا زودتر به تو برسد

سایه ام را می گویم

که خواب دیده بود تو به دیدارش آمده ای ....
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
هیچ چیز لذت بخش تر از این نیست
که یک نفر احساست رو بفهمه
بدون اینکه بخوای
به زور بهش حالی کنی !!!
 

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز
تنهاامید
حیف که تشکر نداشتم اگه داشتم همه رو تشکر می زدم
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
یا رسمــــــــــــــــــ عاشقی یاد بگیر

یا که هیچ وقتـــــــــــــــ عاشق نباش...




 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
تـــو بــــه افــتـــادن مـــن
در خـــیــابـــان خـــنـــدیـــدی
و مـــن هـــمــه حـــواســــم
به چـــشـــمـــان مـــردم شـــهــــر بــــود
که عـــاشـــق خـــنـــده ات نـــشـــونـــد



 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز

امشــــــــــــــــــب

از آن شبـ هایی استـ

که دلم هوای آغـــوشـــــــــــت را کرده

افسوس

که جز پاهای بغل کرده ام

مهمان دیگری ندارم
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
وقت خریدن لباسهای پاییزی دقت کنید،


لباسهایی بخرید با جیب های بزرگ

به اندازه ی دو دست،


شاید همین پاییز عاشق شدید...
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
دنبال کسی نیستم که وقتی میگم میرم ؛
بگه : نرو !
کسی رو میخوام که وقتی گفتم میرم ؛
بگه : "صبر کن منم باهات بیام،
تنها نرو ... !!


 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
شخصی به همسرش میگوید :
من عاشق تو هستم و بدون تو نمی توانم زندگی کنم.
اما این عشق نیست ، گرسنی است.
شما نمی توانید در آن واحد هم کسی را دوست بداریدو هم بی تابانه نیازمندش باشید.
عاشق واقعی کسی است که معشوق خود را آزاد می گذارد تا خودش باشد.
در عشق اجباری نیست.
عشق یعنی امکان انتخاب به معشوق دادن.
برای آنکه کسی یا چیزی را به دست آوری رهایش کن!
 

ناشناس آشنا

عضو جدید
من به چه میمانم؟؟
تکه سنگی برسرراه کسی
آنکس از هرچه فراموشی سرد
اومرا می بیند؟
فکراو مشغول است
ومن اما آنجا.... تنها موجودی
که همه تلخی آن رهگذر بیچاره
بر سرم میاید
ومرا باز به جلوی قدم رهگذرخسته تری
میراند
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
به نیمکتش نگاه میکنم ، پنج ردیف از من جلوتر ، چقدر موهای طلاییشو دوست دارم ، برمیگرده و نمره ی صدشو نشونم میده و

میخنده ، چقد دوست دارم مال من باشه ، میخواستم همونجا بهش بگم دوستش دارم ولی ...روم نشد !



جشن فارغ التحصیلیه ،


میاد طرفم و مدرکشو جلو چشام تکون تکون میده ، بهم میگه : تو بهترین دوست منی . سرش رو میاره بالا و گونه ام رو میبوسه ،

میخواستم همونجا بهش بگم دوستش دارم ولی...روم نشد !



پدرشو از دست داده ، دیگه تنهای تنهاست ، تو کلیسا بغلم میکنه ، میگه : حالا دیگه فقط تو رو دارم . گونه ام رو میبوسه ، اشک هاش

صورتمو خیس میکنه ، میخواستم همونجا بهش بگم دوستش دارم ولی... روم نشد...



نصفه شبه ، بهم زنگ میزنه ، داره گریه میکنه ... میگه پسره تنهاش گذاشته ، میخواد برم پیشش ، میرم خونه اش ، سرشو میذاره رو

شونه ام و گریه میکنه ، میخواستم همونجا بهش بگم دوستش دارم ولی ... روم نشد .



رو صندلی کلیسا خشک شدم ، دارم یخ میزنم ، من دوستش داشتم و اون حالا داره ازدواج میکنه ، دلم میخواست همونجا داد بزنم که

دوستش دارم ولی... روم نشد ...




امشب هوا بارونیه ، بازم تو کلیسام... ولی اینبار همه ساکتن ، به تابوتش خیره شدم ، هیچی نمیگفتم ، دفتر خاطراتش هنوز تو

دستمه ، دفتر خاطراتی که از توی اتاقش پیدا کرده بودم ، توش نوشته بود : بارها خواستم بهش بگم دوستش دارم ولی... روم

نمیشه ، کاش اون یه روز بهم بگه دوستم داره...
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو بارانی و من بارانپرستم،تو دریایی و من موج تو هستم،اگر روزی بپرسی باز گویم تو من هستی و من نقش توهستم.
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
شبیه قطره باران که آهن را نمی فهمد
دلم فرق رفیق و فرق دشمن را نمی فهمد

نگاهی شیشه ای دارم به سنگ مردمک هایت
الفبای دلت معنای نشکن را نمی فهمد

هزاران بار دیگر هم بگویی دوستت دارم
کسی معنای این حرف مبرهن را نمی فهمد

من ابراهیم عشقم ، مردم اسماعیل دلهاشان
محبت مانده شمشیری که گردن را نمی فهمد

چراغ چشمهایت را برایم پست کن دیگر
نگاهم فرق شب با روز روشن را نمی فهمد

دلم خون است ، تا حدّی که وقتی از تو می گویم
فقط یک روح سرشارم که این تن را نمی فهمد

برای خویشتن دنیایی شبیه آرزو دارم
کسی من را نمی فهمد . . . کسی من را نمی فهم
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدا کند که غزلهای آخرم باشد



خدا کند که شوم در غمت خراب،خراب



چه روزگار غریبی ست نازنین، آری



نه حرف مانده برایم ، نه عشق های مجاب



بیا... تمام کن این انتظار را در من



بدون شرح و سه نقطه ... پر از حکایت ناب

...

یکی نبود و یکی بود و او نبود ... و من



هنوز در تب یک نقطه از لبت بی تاب
 

*heaven*

عضو جدید
من از طعم تصنیف در متن ادراک یک کوچه تنهاترم.
بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است
و تنهایی من شبیخون حجم تو را پیش بینی نمی‌کرد.
بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است
...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خسته ام
تنهام
نه به تنهایی تو
نه به تنهایی عشق
نه به تنهایی فردای غم انگیز دلم
که به تنهایی این رنگ غروب پاپیز
که در ان دل شده از غصه ی عشقت لبریز

و به تنهایی ابر تیره
که از این خلوت ما میگذرد
سایه ای بر دل ما می افتد
دل رنجیده ز غم میگیرد
و در این تنهایی
عاشقی می میرد
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مانده ام سر در گریبان

بی تو در شب های غمگین

بی تو باشد همدم من

یاد پیمان های دیرین

آن گل سرخی که دادی

در سکوت خانه پژمرد

آتش عشق و محبت

در خزان سینه افسرد

کنون نشسته در نگاهم

تصویر پر غرور چشمت

یک دم نمی رود از یادم

چشمه های پر نور چشمت

آن گل سرخی که دادی

در سکوت خانه پژمرد
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا