با نام ایزد
دوستان عزیز توجهتون رو به داستان آموزنده زیر جلب میکنم و خوشحال میشم نظرتونو را بیان کنین.
ماهی مون هی می خواست یه چیزی بهم بگه .
تا دهنشو باز می کرد آب می رفت توی دهنش نمی تونست بگه .
دست کردم تو آکواریوم درش آوردم .شروع کرد از خوشحالی بالا پایین پریدن.
دلم نیومد دوباره بندازمش اون تو .
اینقده بالا پایین پرید خسته شد و خوابیـــد .
دیدم بهترین موقع است تا خوابه دوباره بندازمش تو آب.
الان چند ساعته بیدار نشده یعنی فکرکنم بیدار شده
دیده انداختمش اون تو قهر کرده و خودشو زده به خواب… .
این داستان رفتار بعضی از آدم هایی است که کنارمونند.... شاید دوستمون دارند ولی ما رو نمی فهمند و فقط تو دنیای خودشون دارند ،بهترین رفتار رو با ما می کنند...
راســــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــتی
ما چطور با اطرافیانمان رفتار میکنیم؟
دوستان عزیز توجهتون رو به داستان آموزنده زیر جلب میکنم و خوشحال میشم نظرتونو را بیان کنین.
ماهی مون هی می خواست یه چیزی بهم بگه .
تا دهنشو باز می کرد آب می رفت توی دهنش نمی تونست بگه .
دست کردم تو آکواریوم درش آوردم .شروع کرد از خوشحالی بالا پایین پریدن.
دلم نیومد دوباره بندازمش اون تو .
اینقده بالا پایین پرید خسته شد و خوابیـــد .
دیدم بهترین موقع است تا خوابه دوباره بندازمش تو آب.
الان چند ساعته بیدار نشده یعنی فکرکنم بیدار شده
دیده انداختمش اون تو قهر کرده و خودشو زده به خواب… .
این داستان رفتار بعضی از آدم هایی است که کنارمونند.... شاید دوستمون دارند ولی ما رو نمی فهمند و فقط تو دنیای خودشون دارند ،بهترین رفتار رو با ما می کنند...
راســــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــتی
ما چطور با اطرافیانمان رفتار میکنیم؟