چه زمانی آماده شروع رابطه جدید هستید؟

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]چه زمانی آماده شروع رابطه جدید هستید؟[/h]
هر آدمی در هر سنی امکان دارد دچار شکست عشقی شود اما معمولا در شکست عاطفی اول، زمان سوگ طولانی‌تر است. بهم خوردن یک نامزدی می تواند تا مدت ها شما را درگیر تبعات آن کند اما اگر آشنایی ها و نامزدی های دیگری هم داشته اید که بهم خورده، باید کمی بیشتر به شکل روابط تان فکر کنید. چون یا الگوی انتخاب شما ایراد دارد یا ناخودآگاه جذب آدم‌هایی می‌شوید که توانایی ادامه رابطه‌های طولانی را ندارند یا خودشان دچار مشکلات شخصیتی‌ای هستند که به روابط بین فردی‌شان آسیب می‌زند.


حتما دیده اید کسانی را که بعد از پایان یک رابطه به سرعت وارد رابطه دیگری می شوند تا به تسکین برسند. باید بدانید که شکست عاطفی به هر شکلی که باشد، مراحل مشخصی را در زندگی شما ایجاد می کند.
مراحلی که باید اجازه دهید یکی یکی طی شوند تا در نهایت آماده شروع یک رابطه جدید شوید.
انكار: اولین عكس‌العمل پس از شكست‌های عشقی، انكار است. یعنی فرد نمی‌تواند باور كند چنین اتفاقی برایش افتاده و آن را انكار می‌كند. در چنین حالتی اطرافیان نباید خیلی با او بحث كنند؛ مثلا مدام بگویند: «دیدی ولت كرد؟»، «چشم‌هایت را باز كن! ببین، گذاشته رفته» و... این مرحله معمولا یكی، دو روز طول می‌كشد و دوران آن محدود است و وظیفه اطرافیان فقط حمایت است و اینكه مراقب باشند فرد دست به كارهای غیرمنطقی مثل خودكشی نزند.
خشم: در مرحله بعد، فرد دچار شكست عاطفی، خشم را تجربه می‌كند. امكان دارد داد و بیداد راه بیندازد و مدام بپرسد چرا این‌طور شد؟ بیشترین درگیری‌ها هم معمولا با خانواده است چون معمولا در جریان اتفاقی كه افتاده نیستند و از اینكه ناگهان فرزندشان پرخاشگر شده و بلافاصله با كوچك‌ترین تحریكی عصبانی می‌شود، بهت زده‌اند. حتی گاهی پدر و مادرها شك می‌كنند مبادا دختر یا پسرشان درگیر اعتیاد به موادمخدر شده باشد. در این مرحله هم والدین با وجود اینكه نگران هستند، تا جای ممكن نباید خیلی پاپی جوانشان شوند و مدام بپرسند چه شده است. آنها فقط باید بگویند: «عزیزم! ما می‌دانیم تو ناراحتی ولی نمی‌دانیم چرا. اگر مشكلی هست كه فكر می‌كنی می‌توانیم در حل آن كمكت كنیم، می‌‌توانی روی ما حساب كنی.» اگر مدام بپرسند چه شده، ممكن است فرزندشان كه مرحله خشم را می‌گذراند و دنبال بهانه‌ای می‌گردد تا خشمش را تخلیه كند، این كار را در مورد پدر یا مادر انجام دهد كه باعث بروز بحث و ناراحتی‌های بیشتر و مخدوش شدن روابط فرزند و والدین خواهد شد. معمولا دوستان در چنین زمانی بهتر می‌توانند كمك كنند.
چانه‌زنی: این مرحله در تمام شكست‌خورده‌های رابطه‌های عشقی دیده نمی‌شود ولی خیلی‌ها آن را تجربه می‌كنند. آنها مدام برای برگشت فرد مقابل و از سرگرفته شدن رابطه نذر و نیاز و دعا می‌كنند و چون این حالت بیشتر درونی است، كسی متوجه آن نمی‌شود.
افسردگی: افسردگی، شروع روند بهبود است چون دیگر فرد پذیرفته رابطه تمام شده و در غم آن به سر می‌برد. در این مرحله، معمولا افراد گوشه‌گیر می‌شوند، گریه می‌كنند و... اگر والدین در مرحله خشم متوجه مشكل فرزندشان نشده باشند، حالا دیگر متوجه می‌شوند و خیلی وقت‌ها برای كمك گرفتن به روان‌پزشك مراجعه می‌كنند و معمولا می‌گویند نمی‌دانیم چرا مدتی دختر یا پسرمان عصبی بود و حالا گوشه‌گیر و غمگین شده است!
وقتی كسی كه در فكر دیگری و آرام‌آرام در حال پذیرش از دست دادن او است، ارتباط جدیدی را شروع می‌كند، مدام در حال مقایسه فرد جدید با قبلی خواهد بود و حتی امكان دارد معیارش انتخاب كسی باشد كه خصوصیات نفر قبل را نداشته باشد. از سوی دیگر، از آنجا كه نیاز شدیدی به حمایت و محبت دارد، ممكن است اولین كسی كه سرراهش قرار می‌گیرد، به‌عنوان حامی بپذیرد​

اشتباه بزرگی كه معمولا اطرافیانی كه می‌‌دانند چه اتفاقی برای فرد افتاده (غیر از والدین) مرتكب می‌شوند، این است كه به او توصیه می‌كنند برای فراموش‌كردن طرف مقابلش و درآمدن از این حالت افسردگی، رابطه جدیدی را آغاز كند در حالی كه هرگز تا وقتی مراحل سوگ كاملا طی نشده است، نباید وارد رابطه دیگری شد. وقتی كسی كه در فكر دیگری و آرام‌آرام در حال پذیرش از دست دادن او است، ارتباط جدیدی را شروع می‌كند، مدام در حال مقایسه فرد جدید با قبلی خواهد بود و حتی امكان دارد معیارش انتخاب كسی باشد كه خصوصیات نفر قبل را نداشته باشد. از سوی دیگر، از آنجا كه نیاز شدیدی به حمایت و محبت دارد، ممكن است اولین كسی كه سرراهش قرار می‌گیرد، به‌عنوان حامی بپذیرد ولی بعد از اینكه دوره افسردگی‌اش تمام شد، تازه بفهمد انتخاب مناسبی نداشته است و مقایسه‌ها خیلی شدیدتر از قبل شروع می‌شود. یكی از اشتباه‌های رایج والدینی كه رابطه عاطفی، نامزدی یا عقد فرزندشان به هم می‌خورد، این است كه فكر می‌كنند اگر به سرعت شخص دیگری جایگزین شود، بهتر است و اقدام به پذیرفتن خواستگار یا خواستگاری رفتن می‌كنند. دوستان هم مدام در این میان كسانی را پیشنهاد می‌دهند ولی معمولا چون او چیزی نیست كه می‌خواسته، نمی‌تواند نیازهایش را برطرف كند و رابطه سازنده و عاطفی‌ای بین آنها برقرار نخواهد شد.
پذیرش: در این مرحله، فرد واقعیت را می‌پذیرد و می‌تواند اگر خودش تمایل داشت، رابطه جدیدی را شروع كند و اگر نخواست، نه.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]پیوند دوباره بعد از شکست عاطفی[/h]
اگر جزو کسانی باشید که تجربه یک ازدواج یا نامزدی به هم خورده را دارند، حتما احساس دو گانه ای را نسبت به شریک سابق خود تجربه کرده اید. گاهی او را غیرقابل تحمل دانسته اید و گاهی هم به دلیل احساس گناه فکر کرده اید به اندازه کافی برای سازگاری با هم تلاش نکرده اید.


گاهی هم فشار اطرافیان مزید بر علت می شود که تصمیم بگیرید دوباره با نامزد یا همسر سابقتان ارتباط برقرار کنید و به زندگی مشترک برگردید. اگر در دوره نامزدی جدا شده باشید، برگشت کار سختی است. چون معمولا اختلافات آن قدر جدی بوده که باعث شده شما دوست داشتن و آینده مشترک را ندید بگیرید و به جدایی و پایان نامزدی تان فکر کنید. بنابراین برگشتن، تنها باید مشروط به تایید مشاور خانواده باشد. باید علت عدم سازش و جدایی مشخص شود و راهکارهای حل مشکل به کار گرفته شود. معمولا مهم ترین دلایل عدم سازش این مواردی هستند که در ادامه برایتان خواهیم گفت. آنها را در رابطه تان شناسایی کنید و هر گاه راه حلی برایشان یافتید، به پیوند دوباره فکر کنید.
[h=2]خواسته های متفاوت
[/h]
ویلیام گلاسر روانشناس مشهور آمریکایی، معتقد است انسان ها برای ارضا پنج نیاز اساسی که ریشه در ژن ها دارد، تلاش می کنند. نیاز به بقا، نیاز به عشق و محبت، نیاز به قدرت، نیاز به آزادی و نیاز به تفریح.در زندگی مشترک افراد، این نیازها نقش مهمی را ایفا می کند که به شکل ژنتیک به انسان منتقل می شود و الویت نیازها برای هرکسی متفاوت است. اما اگر بخواهیم با تعبیر گلاسر جلو برویم، 5پایه اصلی یک زندگی مشترک، فرزندآوری(بقا)، عشق ورزی (جسمی و روحی)، پیشرفت در زندگی فردی و زندگی مشترک، آزادی و استقلال شخصی و تفریح، کامجویی و لذت بردن از زندگی با همسر است. تناسب نداشتن این اولویت ها و در واقع کوتاه و بلند بودن این 5پایه در زن و مرد باعث می شود آنها ایده آل ها و خواسته های متفاوتی از زندگی داشته باشند. بنابراین سازگاری بین آنها کار سختی می شود.
اگر می خواهید شروعی دوباره را تجربه کنید، مطمئن شوید که مهارت های ارتباطی و مهارت های لازم برای زندگی مشترک را فراگرفته اید​


[h=2]مهارت ها را بازیابید[/h]متاسفانه بسیاری از افراد مهارت های زندگی را نمی آموزند و نمی توانند از عهده حل مسئله برآیند به همین در برخورد با مشکل، جدایی را انتخاب می کنند. در گذشته ازدواج ضرورت بیشتری داشت و طلاق نیز آنقدر قبیح بود که همه معتقد بودند باید با لباس سفید به خانه بخت رفت و با کفن سفید از خانه بیرون آمد اما امروزه نه ضرورت ازدواج آنقدر برای افراد قابل لمس است و نه طلاق آنقدر قبیح شمرده می شود.
وقتی طرفین مهارت حل مساله و مهارت روابط موثر را نداشته باشند و به بن بست بخورند به راحتی طلاق می گیرند. اگر می خواهید شروعی دوباره را تجربه کنید، مطمئن شوید که مهارت های ارتباطی و مهارت های لازم برای زندگی مشترک را فراگرفته اید. بی گدار به آب نزنید و تا زمانی که عامل اختلافات حل نشده، به پیوند دوباره فکر نکنید.مهم تر از همه این که گاهی لازم است برای یادگیری برخی مهارت ها با هم مطالعه کنید، با هم نزد مشاور بروید و با هم در دوره های آموزشی زندگی مشترک شرکت کنید. شاید هر دو یا یکی از شما کمی به مداخله روانپزشکی نیاز داشته باشد. اگر واقعا تصمیم به زندگی مشترک گرفته اید، این مداخلات را پذیرا باشید و بعد از طی دوره درمانی مجددا بررسی کنید که آیا امکان زندگی مشترک برای شما دو نفر وجود دارد یا نه.

[h=2]برای چی برمی گردید؟[/h]شاید باید این فکر را پیش از همه در ذهن تان مرور می کردید. اما ما می گوییم باید همواره به این سوال فکر کنید و پاسخی قاطع و محکم برای آن بیاورید. برای چی تصمیم دارید به زندگی ای که یک بار از هم پاشیده برگردید؟ اگر پاسختان فرار از تنهایی، عذاب وجدان و ترس از انگ اجتماع یا فشار اطرافیان است، بدانید که به احتمال زیاد، این تصمیم باز هم با شکست مواجه می شود. دلیل برگشتن شما باید بیش از هر چیز مربوط به اراده درونی هر دو نفرتان برای دادن یک شانس دوباره به خود و امتحان کردن مسیرهای جدید و نتیجه بخش تر باشد. در این بین معمولا دوست داشتن هم چاشنی کار است که اگر نباشد، باز هم زندگی شما می تواند با کشمکش و شکست همراه شود.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]چگونه از شکست عاطفی جان سالم به در ببریم؟[/h]
«شکست عاطفی»، «شکست عشقی» یا هر نام دیگری که روی «نه شنیدن از کسی که دوستش داریم» یا «به هم خوردن یک رابطه عاطفی» بگذاریم، این پدیده یکی از رایج ترین اتفاق های دوران آشنایی یا نامزدی است.


واقعیت این است که ما همانقدر که شیوه درست ارتباط برقرار کردن رابطه عاطفی را بلد نیستیم، همانقدر هم بلد نیستیم با تمام شدن یک رابطه کنار بیاییم. از افسردگی های کوتاه مدت گرفته تا خودکشی های موفق، واکنش هایی هستند که ما به تمام شدن رابطه عاطفی نشان می دهیم. اما آیا غیر از این واکنش های هیجانی راه دیگری هم برای کنار آمدن با این درد وجود دارد؟ روانشناسان می گویند می شود از همین اتفاق ناخوشایند حتی به عنوان یک فرصت برای شناختن خودمان و شیوه ارتباط برقرار کردنمان استفاده کرد.

یک شکست، چند واکنش
هر کسی یک جور به تمام شدن رابطه عاطفی واکنش نشان می دهد. خانم ها معمولا واکنش عاطفی تری نشان می دهند.
درست یا غلط، آنها فکر می کنند چیز بیشتری از اقای طرف مقابلشان از دست داده اند. معمولا هم به «جوانی» یا «فرصت» از دست رفته برای برقراری یک رابطه طولانی مدت عاطفی دیگر اشاره می کنند.
چیزی که لااقل خانم ها مدعی اند در آقایان موضوعیتی ندارد اما در واقع اینگونه نیست. همه ما آدم ها وقتی با رابطه ای تمام شده روبرو می شویم حس می کنیم بخشی از وجودمان را در طرف مقابل جا گذاشته ایم. مرد و زن هم ندارد اما نوع واکنشی که در برابر این جا ماندن بخشی از وجود، نشان می دهیم به گذشته ما ربط دارد.
معمولا آقایانی که یک بار مادرشان را از دست داده اند، شدیدتر به تمام شدن رابطه عاطفی واکنش نشان می دهند. این «از دست دادن مادر» البته فقط به معنای از دست دادن فیزیکی مادر نیست. اگر مردی مادر نامهربان یا مستبدی داشته است در واقع انگار یک بار عاطفه مادری را از دست داده است.
حالا اگر او یک بار دیگر یک رابطه عاطفی دیگر (این بار معشوق) را از دست بدهد واکنش شدیدی نشان می دهد. آقایانی که به شدت به مادرشان وابسته بودند هم چندان تحمل شکست عاطفی را ندارند چون برای آنها همیشه محبت مادری بیش از اندازه لازم فراهم بوده و آنها هیچ گاه شکست های کوچک عاطفی را تمرین نکرده اند.
در مورد خانم ها قضیه برعکس است. برای خانم ها بن مایه رابطه عاطفی با جنس مخالفشان، در رابطه ای که با پدرشان داشته اند شکل گرفته است. برای همین خانم هایی که در کودکی پدری به شدت مستبد داشته اند یا برعکس به شدت به پدرشان وابسته بودند، چندان نمی توانند تمام شدن یک رابطه عاطفی را تاب بیاورند.
البته همه چیز هم به گذشته برنمی گردد. معمولا آن کسی که برای تمام کردن رابطه پا پیش گذاشته بیشتر احساس گناه را تجربه می کند و آن کسی که رابطه اش تمام شده، احساس قربانی بودن می کند.
اگر رابطه طولانی مدت تر باشد هر دو طرف حس می کنند هزینه بیشتری کرده اند و عمر بیشتری تلف کرده اند. اگر رابطه از مرز عاطفی گذشته باشد و جنسی شده باشد، خانم ها بیشتر از آقایان احساس زیان و ضرر می کنند.
دیگران و اطلاع داشتن دیگران هم بی تاثیر نیست. آنهایی که رابطه شان را در هاله ای از راز گذاشته اند و خیلی دوست داشتنشان را بروز نداده اند راحت تر با از دست دادن رابطه روبرو می شوند.

با تمام شدن رابطه عاطفی چه جور کنار بیاییم؟
راستش را بخواهید خیلی از مراجعان جوانی که این روزها به مراکز مشاوره مراجعه می کنند اولین مشکلشان تمام شدن یا به قول خودشان «کات شدن» یک رابطه عاطفی است. احساس عمیق «از دست دادن» است که آنها را راهی مراکز مشاوره کرده است. روانشناسان مختلف رویکردهای مختلفی برای درمان این حس منفی ناخوشایند دارند. اما به هر حال توصیه های زیر برای بیشتر این آدم ها کارساز است.

واکنش به تمام شدن رابطه عاطفی می تواند بنا به شخصیت، جنسیت و نوع رابطه متفاوت باشد. جایگزین پیدا کردن تا 6 ماه و پناه بردن به مواد وابستگی آور از قدغن های بعد از این اتفاق است. حرف زدن و نگاه کردن به شکست به عنوان یک فرصت خودشناسی هم از راهکارهای کنار آمدن با این شکست عاطفی است​



قدغن های بعد از کات شدن یک رابطه خیلی ها بعد از تمام شدن یک رابطه عاطفی کارهای عجیب و غریبی انجام می دهند تا جایی که می توانید این کارها را انجام ندهید:
- تا 6 ماه جایگزین قدغن! شاید عمومی ترین واکنشی که به عنوان یک راه حل به ذهن کسی که رابطه عاطفی تمام شده ای در ذهنش وول می خورد، می رسد این است که با یک آدم دیگر رابطه عاطفی برقرار کند. او می خواهد به خودش یا به معشوق سابقش ثابت کند که مشکلی نداشته است و به راحتی می تواند با یک نفر دیگر به نتیجه برسد اما راستش را بخواهید این تصور کاملا غلط است.
تا وقتی که نفر جدید فقط یک واکنش به نفر قبلی باشد، هیچ وقت ما رابطه خوبی برقرار نخواهیم کرد. نفر جدید را ما معمولا یا دقیقا شبیه به آدم قبلی انتخاب می کنیم، یا دقیقا برعکسش و یا هر آدم جدیدی را با او مقایسه می کنیم.
یادتان باشد تا موقعی که خاطره معشوق قبلی در ذهن شما پررنگ است این کار در بهترین حالت یک نفر دیگر را بدبخت می کند و در بدترین حالت کلکسیون شکست های عشقی تان را کامل تر می کند. پس لطفا مدتی که سوگوار عشق قبلی تان هستید به دنبال جایگزین نگردید. متوسط این مدت 6 ماه است اما شما خودتان دماسنج خودتان باشید. تا وقتی که حرارت رابطه قبلی به رفتار شما جهت می دهد، لطفا رابطه جدیدی برقرار نکنید.

- پناه بردن به «مواد وابستگی آور» قدغن! تمام شدن رابطه عاطفی می تواند یک نفر را به دام استفاده از مواد وابستگی آور (از مخدر بگیر تا الکل) بکشاند. خیلی ها اولین سیگارشان را بعد از تمام شدن یک رابطه عاطفی کشیده اند اما لطفا به خاطر خودتان هم که شده گریه ها و افسردگی های بعد از تمام شدن را به گیجی بعد از سیگار و الگل ترجیح دهید.

- به شکست به عنوان یک فرصت خودشناسی نگاه کنید. خیلی ها بعد از تمام شدن یک رابطه عاطفی، آدم مثبت تری می شوند. برای این آدم ها دیگر نظر طرف مقابل مهم نیست. آنها به خودشان برگشته اند و جدا از رویدادهای رابطه عاطفی شروع کرده اند به اصلاح خودشان. تمام شدن یک رابطه عاطفی آدم را تمام عیار با خودش، عواطفش و فکرهایش روبرو می کند.
تمام شدن رابطه عاطفی می تواند یک بار دیگر تمام شکست های عاطفی زندگی را بیاورد جلو چشم آدم.
این هم می تواند افسرده کننده باشد و هم سازنده. یعنی اینکه آدم می تواند این مشکل های وجودی را لااقل با خودش حل کند و خودخواهی همیشگی اش را کنار بگذارد.
یادتان باشد که شیوه های تکراری ارتباط برقرار کردن ما با دیگران ریشه در رابطه ای دارد که ما در کودکی با پدر یا مادرمان داشته ایم. می توانید از بالا به این شیوه های ارتباطی نگاه کنید و ببینید چرا دارید یک راه غلط ارتباط برقرار کردن را امتحان می کنید.

- از زاویه دید طرف مقابل هم به رابطه نگاه کنید. خیلی از ما بعد از تمام شدن یک رابطه عاطفی به شدت خودخواه می شویم. حس می کنیم قربانی شده ایم و همه چیزمان را از دست داده ایم. نگاه کردن از زاویه دید کسی که با ما بوده است و چیزهایی که او از دست داده، می تواند این خودخواهی ویرانگر ما را تعدیل کند.

- حرف بزنید. سه راه قبلی راه حل هایی بود که می شد به تنهایی هم انجامش داد اما آدمیزاد بعد از تمام شدن رابطه عاطفی، از گیر کردن کلمه و بغض توی گلویش دارد خفه می شود. مشاور و روانشناس را برای همین موقع ها گذاشته اند. اگر پیش این متخصص ها رفتید که بهتر، وگرنه خودتان را پیش یک دوستِ صمیمی رازدارِ ترجیحا گرم و سرد چشیده روزگار، خالی کنید.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]10 روش برای ترمیم شکست عشقی[/h]
عاشق شدن ساده ولی رهایی از شكست عشقی دردآور است. ترمیم قلب شكسته اصلا آسان نیست و هیچ راهی وجود ندارد تا بتوانید خیلی‌سریع جراحت‌های قلبتان را بهبود ببخشید و از خاطرات نامزدی بهم خورده تان خلاص شوید. 10 نكته زیر برداشت‌هایی كارشناسی شده از تجربه‌های اشخاصی است كه این مسیر را با موفقیت طی كرده‌اند.


1) دور زدن ممنوع: ایستادن بعد از شكستن بسیار سخت است ولی این دقیقا كاری است كه باید انجام دهید و با تمام درد و رنجی كه دارید به زندگی ادامه دهید. هیچ راه میانبری وجود ندارد كه قسمتی از مانع را در خود نداشته باشد، پس دنبال راه فرار از شكستتان نباشید. اگر بخواهیم مسایلی كه از درون ما را تكه‌تكه می‌كنند دور بزنیم در مسیری دایره‌وار گرفتار خواهیم شد كه راه به جایی نمی‌برد. با تمام درد و غمی كه داریم باید از وسط راه پر مانع و تیغ بگذریم. یك واقعیت ساده وجود دارد؛ برای گذر كردن باید ناراحتی و سختی كشید. در این صورت بعد از گذشتن از این مسیر به فردی قوی‌تر تبدیل خواهیم شد و سختی‌هایی كه كشیده‌ایم ما را آبدیده خواهند كرد.

2) جدا شوید و از آزادی‌تان لذت ببرید: همه می‌خواهند از غم قلبی جدا شوند، اما چگونه؟ تلاش برای پر كردن خلاء درون خود بدون وارد شدن عجولانه به یك رابطه دیگر یا بیهوده تلاش كردن یك طرفه برای برگرداندن عشق از دست رفته، ‌تنها راه است. وابستگی باعث درد و رنج می‌شود و بهترین راه برای رسیدن به آرامش و شادی، رهایی از وابستگی‌هاست. یكی از افكاری كه با آن می‌توانید خود را از غم و اندوه نجات دهید این است كه با خود تكرار كنید: من برای شاد بودن به هیچ‌كس و هیچ‌چیز نیاز ندارم. بعد از یك شكست قلبی خیلی سخت است اعتماد‌كردن به اینكه می‌توان بدون آن شخص زندگی كرد و راه را ادامه داد و شاد بود ولی زندگی بارها به ما ثابت كرده كه ما می‌توانیم! باید خلاقانه و با قدرتی كه داریم خلاءهایمان را پر كنیم.

3) نقاط قوت خود را بنویسید: یكی از تكنیك‌‌های خارج‌شدن از احساس شكست، لیست‌كردن نقاط قوت است. اینكه با سختی‌ها كنار آمده‌اید و هنوز ایستادگی می‌كنید، اینكه با وجود افسردگی شدید و افكار منفی تا حد خودكشی كه گاهی ذهنتان را پر می‌كند هنوز زنده هستید از نقاط قوت شماست. اینكه حتی باوجود درد و رنج لب به سیگار نزده‌اید، به دیگران ضربه نزده‌اید، به سمت دروغ و دغل نرفته‌اید از قدرت شماست. پس این موارد را بنویسید و به خودتان گوشزد كنید.

4) خرس سفید: اگر تلاش می‌كنید به خاطراتتان فكر نكنید و می‌خواهید دور خود حصار بكشید تا مانع ورود آنها شوید و با خودتان مدام تكرار می‌كنید: نباید به او فكر كنم، نباید درباره او خیالبافی كنم، نباید لحظه‌های با هم بودنمان را به یاد بیاورم مطمئن باشید اوضاع را بد و بدتر خواهید كرد. در یك مطالعه مشهور و روان‌شناسی كه در سال 1980 صورت گرفت از افراد خواسته شد در مورد همه‌چیز فكر كنند ولی حق ندارند درباره خرس سفید فكر كنند. حدس می‌زنید همه آنها درباره چه چیزی فكر كردند؟ خرس سفید! پس نجنگید و نه خود را به سمت خاطرات هل بدهید و نه به زور بخواهید یك شبه یا یك ماهه همه‌چیز را فراموش كنید.
احساساتتان را جمع‌آوری، بسته‌بندی و سعی كنید برای استفاده از آنها راهی پیدا كنید، اما بهترین راه، كمك كردن به یك شخص دیگر است، به‌خصوص اگر آن شخص دچار دردی شبیه شما باشد. این كار شما را از دردها و رنج‌هایتان دور خواهد كرد​


5) كمك كنید: احساساتتان را جمع‌آوری، بسته‌بندی و سعی كنید برای استفاده از آنها راهی پیدا كنید، اما بهترین راه، كمك كردن به یك شخص دیگر است، به‌خصوص اگر آن شخص دچار دردی شبیه شما باشد. این كار شما را از دردها و رنج‌هایتان دور خواهد كرد و برای لحظاتی خود را فراموش خواهید كرد و این یعنی معجزه! حتی می‌توانید جذب بنگاه‌های خیریه شوید به‌خصوص جاهایی كه از بچه‌ها حمایت می‌كنند.
6) خنده و گریه: همان‌طور كه خنده در خیلی از مراحل بهبودبخش است، گریه هم می‌تواند شفادهنده باشد. آیا فكر می‌كنید بعد از یك گریه خوب، اتفاقی حالتان بهتر می‌شود؟ نخیر، كلی دلایل فیزیولوژیك وجود دارد كه قدرت شفابخش بودن اشك را ثابت می‌كند. برخی از آنها توسط ویلیام فری، كسی كه برای 15 سال رییس تیم تحقیقاتی مطالعه روی اشك بوده، به ثبت رسیده است. در میان یافته‌های آنها به اشك‌های عاطفی [در مقابل اشك‌هایی كه برای جراحت‌های فیزیكی ریخته می‌شود] اشاره می‌شود كه با خود مواد سمی خاصی را دفع می‌كنند و استرس غم و اندوه را كاهش می‌دهند پس جلوی اشك خود را نگیرید.

7) لیست خوب‌ها و بدها: باید مشخص كنید كدام فعالیت‌ها حال شما را خوب می‌كنند و كدامشان باعث طغیان احساسات بد می‌شوند و برای اینكه دقیقا بفهمید باید آنها را امتحان كنید و بعد در لیست فعالیت‌هایی كه باید انجام دهید یا فعالیت‌هایی كه نباید انجام دهید، قرار دهید ولی كارهایی مثل چك كردن صفحه شخصی در اینترنت، سایت و دیدن روابط جدید یا كارهایی كه قرار است انجام دهید قطعا جزو فعالیت‌هایی نیست كه شما را خوشحال كند. پس از همین لحظه و بدون آنكه تجربه كنید آن را در لیست كارهای ممنوعه قرار دهید و اما در لیست خوب‌ها احتمالا می‌توانید حذف كردن تمام پیامك‌ها، ایمیل‌ها و پیام‌های صوتی او را قرار دهید. فروختن هدیه‌های گران‌قیمتی كه او برایتان خریده است مثل جواهرات را هم در لیستتان بگنجانید. پولش را صرف یك سفر عالی كنید!


8) ورزش كنید:
با دویدن، شنا، نرمش، پیاده‌روی یا كیك‌بوكسینگ غم و اندوه را به معنای واقعی از خود بیرون بریزید. ورزش فعالیت سروتونین را افزایش می‌دهد و مغز را مجبور می‌كند برای رشد و بازسازی سلول‌های عصبی، موادشیمیایی ترشح كند. به علاوه شما با هماهنگ‌كردن ذهن و بدنتان كنترل اوضاع را به دست می‌گیرید. هنوز كم است؟ او را در صورت حریفتان تصور كنید و حسابی با مشت و لگد از خجالتش دربیایید. حال بهتر نشد؟

9) دنیای جدیدی بسازید: دوستان مشترك و فعالیت‌های مشترك نمی‌گذارد به طول كامل از او جدا شوید پس دنیایی از دوستان جدید و فعالیت‌های جدید برای خود بسازید.

10) امید داشته باشید: می‌گویند: «حسی قوی‌تر از ترس وجود دارد و آن بخشش است.» اما برای اینكه بتوان بخشید باید از گذشته گذر كرد و برای گذر كردن از گذشته، باید امید داشت به روزهای بهتری كه در راه است و به وجود داشتن جاها و موقعیت‌های بهتر. امید به اینكه این درد و پوچ بودن كه در میان فعالیت‌هایتان گردنتان را می‌گیرد، همیشه با شما نخواهد ماند. امید، یعنی ایمان داشتن به اینكه روزی غم‌هایتان بخار می‌شوند و تا همیشه لبخندهایتان زوركی و بی‌رنگ نخواهد بود.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]نبایدهای پس از شکست عشقی[/h]
ممکن است برای هر دختر و پسری اتفاق بیفتد که در دوران آشنایی یا نامزدی با شکست عاطفی مواجه شود. اتفاقی که می تواند پیش زمینه یک ازدواج موفق یا ناموفق در آینده شود. اگر در چنین شرایطی قرار گرفته اید، ممکن است بازخوردهای متفاوتی از اطرافیان تان ببینید. با پرهیز از موارد زیر سعی کنید به خودتان کمک کنید.


نصیحت و سرزنش: به طور كلی، اطرافیان در تمام این مراحل كه نباید از 6 ماه بیشتر طول بكشد، تنها كاری كه باید انجام دهند، «حمایت» است ولی خیلی‌‌ها آن را با «نصیحت» اشتباه می‌گیرند یا با بیان جمله‌هایی مثل «تقصیر خودت بوده»، «چرا این كار را كردی؟» فرد را سرزنش می‌كنند اما كسی كه دچار شكست عشقی شده، مخصوصا در دوران افسردگی و خشم، به كسی نیاز دارد كه بتواند با او صحبت كند و خیالش راحت باشد در موردش قضاوت نمی‌كند، تقصیرها را گردنش نمی‌اندازد یا حرف‌هایش را علیه خودش به كار نمی‌برد. حتی بیان جمله‌هایی مانند تو حیف بودی و او لیاقت تو را نداشت، باعث آزردگی‌اش می‌شود چون می‌فهمد اغراق است و دیگران برای اینكه دل او را خوش كنند، این حرف‌ها را می‌زنند. در این شرایط، فقط یك شنونده خوب نیاز است، كسی كه نخواهد راه‌حل بدهد؛ وقتی رابطه‌ای تمام شده، اصولا راه‌حلی وجود ندارد كه بخواهد ارائه شود.
توصیه به ترک رابطه: متاسفانه گاهی به شخصی كه شكست عشقی داشته توصیه می‌شود دیگر هرگز رابطه‌ای را شروع نكند و حتی قید ازدواج را هم بزند در حالی كه درست این است كه فرد دوره سوگواری را با حمایت اطرافیان بگذراند و بعد خود در مورد اینكه می‌خواهد رابطه‌ای را شروع كند یا نه، تصمیم بگیرد و هیچ‌كس، حتی مشاور، نباید و نمی‌تواند به او بگوید چه كند یا نكند. البته اگر شدت اختلال در فرد به حدی باشد كه دچار پرخاشگری، اضطراب یا افسردگی شدید شود، گاهی به درمان‌های دارویی، حمایتی و مشاوره هم نیاز است تا فرد صحبت كند، تخلیه شود، خودش به اشتباه‌هایش اعتراف كند و بدون قضاوت، حرف‌هایش شنیده شود.
امر و نهی: هركس براساس تجربه‌های خود، دیگران را راهنمایی می‌كند. گاهی رابطه تمام‌شده ولی فرد اصلا علت آن را نمی‌داند بنابراین اشكالی ندارد اگر برای برقراری دوباره آن تلاش كند یا اگر اشتباهی مرتكب‌شده، برای عذرخواهی پا پیش بگذارد و اطرافیان نباید مانع او شوند. در این موارد معمولا خواهش‌های بیش از حد فایده‌ای ندارد و اگر هم داشته باشد، موقتی است و دوباره امكان گسستن روابط وجود دارد ولی خواهش و تمنا در صورتی كه آگاهی كامل در مورد رابطه باشد، فرد را كوچك نمی‌كند. در غیر این صورت، علاوه بر فشار ناشی از قطع رابطه، این ناراحتی كه چرا خودش را كوچك كرده، به مشكلاتش افزوده می‌شود. در چنین شرایطی توصیه‌هایی مثل خودت را كنترل كن و پیامك نده، تماس نگیر و حتی توصیه برای رفتن به مسافرت برای دور شدن از محیط و فراموش‌كردن اتفاق‌ها نیز تاثیر چندانی ندارد چون شخص آنقدر به هم ریخته است كه نمی‌تواند به آنها عمل كند. فقط حضور یك دوست در كنارش می‌‌تواند تاثیر مثبتی داشته باشد تا هر وقت احساس كرد می‌خواهد با طرف مقابلش تماس بگیرد، اول با او صحبت كند؛ به شرط اینكه این دوست دخالت نكند یا پیشنهادهای نادرست مثل شروع رابطه با دیگری ندهد. حتی اگر شخص با طرف مقابل تماس گرفت، اطرافیان نباید او را سرزنش كنند چون كاری است كه انجام شده و در شرایطی قرارداشته كه این كار را انجام داده است. فقط می‌توان گفت اگر این كار را انجام دهی، ممكن است طرف برخورد درستی نداشته باشد و نباید ناراحت شوی و احساس كوچك شدن كنی.
متاسفانه گاهی به شخصی كه شكست عشقی داشته توصیه می‌شود دیگر هرگز رابطه‌ای را شروع نكند و حتی قید ازدواج را هم بزند در حالی كه درست این است كه فرد دوره سوگواری را با حمایت اطرافیان بگذراند و بعد خود در مورد اینكه می‌خواهد رابطه‌ای را شروع كند یا نه، تصمیم بگیرد​


واسطه شدن: اینكه اطرافیان بپذیرند به‌عنوان واسطه عمل كنند، غیر از موارد خاص كه سوءتفاهم ایجاد شده‌باشد، اصلا توصیه نمی‌شود بنابراین نه خود آنها باید چنین پیشنهادی را مطرح كنند و نه بپذیرند چنین كاری را انجام دهند. توصیه بدتر از بد: بدتر از همه اینها، توصیه برخی افراد است كه به شخص دچار شكست عشقی می‌گویند اگر می‌خواهی رابطه‌ات را قطع كنی و آسیب نبینی، اول یك نفر دیگر را پیدا كن و بعد رابطه‌ات را قطع كن. این بدتر از آن است كه در دوره سوگ كسی را برای فرد پیدا می‌كنند. متاسفانه خیلی وقت‌ها فرد با پشت‌گرمی كسی كه پیدا كرده، رابطه‌ قبلی‌اش را تمام می‌كند و طرف مقابل هم به هر دلیلی رابطه را به هم می‌زند و اینجاست كه دوطرفه احساس شكست خواهد كرد و بیشتر صدمه می‌بیند.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]پایان یک نامزدی تلخ

[/h]

آیا شما رابطه عاطفى داشته اید كه به دلایلى خاتمه یافته و قصد ارتباطى جدید دارید؟ در این صورت فکر می کنید که چه زمانى مى توانید وارد رابطه عاطفى جدید شوید؟ چه خطرهایى در پیش راه تان قرار دارد؟ و چطور می توانید خاطرات نامزدی قبلی تان را از ذهن پاک کنید؟


اولین توصیه ما این است که مراقب باشید به دام نیفتید! فرض كنید در یك مسابقه كشتى، یك بار از نقطه ضعف حریف استفاده كردید و با زیرگیرى از سمت چپ او، وى را خاك كردید و امتیاز گرفتید. حریفتان احتمالاً بسیار مراقب پاى چپش مى شود كه دوباره به شما امتیاز ندهد؛ همین توجه بیش از حد به پاى چپ باعث غفلت او از سایر نقاط (مثلاً زیرگیرى پاى راستش) مى شود و شما به راحتى مى توانید امتیازى از او بگیرید!
حكایت ارتباط هاى جدید پس از جدایى شبیه همین است. افراد دنبال ویژگى برعكس ارتباط قبلیشان مى گردند و چنان جلب آن مى شوند و از فرد جدید تصویرى رؤیایى مى سازند كه اصلاً از بسیارى از نكات مهم قابل بررسى غافل مى شوند. بنابراین بعد از بهم خوردن نامزدی تان به دو نكته توجه كنید:

- كدام ویژگى درونى من باعث جدایى و شكست عاطفیم شد؟سهم من در این اتفاق چه بوده است؟ جواب به این سؤال مستلزم صداقتى بی رحمانه با خود است.هر كسى جرأت مواجهه با این موضوع را ندارد. راحت تر اینست كه همه تقصیرات را گردن بقیه (خدا و نامزد یا خواستگار سابق و جامعه و خانواده ها بیندازیم !)

- كدام ویژگى طرف مقابلم باعث شكست ارتباط ما شد؟ وقتى كه متوجه موارد خطای فرد مقابل شدیم، دیگر در تله آنها نخواهیم افتاد و مراقب خواهیم بود كه اگر كسى را یافتیم كه این ویژگیهاى همسرمان را نداشت، ذوق زده نشویم و به بررسى مسائل دیگر نیز بپردازیم.

سوال بعدی این است که چه زمانى وارد ارتباط عاطفى جدید شویم؟ پاسخ این است که زمانی كه دو سؤال بالا را جواب دادید و به موارد زیر پرداختید:

شكست عاطفى شما، پایان زندگى نیست. بخش مقدس درونمان مى تواند بهترین پرستار ما باشد. این بخش است كه برایمان هدف پاك خلقتمان را یاد آورى مى كند و كمكمان مى كند كه خرد نهفته تجربه هایمان را در بیابیم​


ترك اعتیاد عاطفى كنید. اگر فكر كردن به ارتباط قبلیتان، شما را آزار مى دهد (دلتنگى، خشم، نیاز و...) هنوز در فاز احساسى قوى به سر مى برید و وارد هر ارتباطى شوید، شریكتان را به شدت آزار خواهید داد و با مقایسه هایتان، ارتباط عاطفی را به نابودى خواهید كشاند.


براى ترك اعتیاد عاطفى هرگز جایگزینى نكنید. با فرار به ارتباط هاى جدید و آزمودن آدم هاى جدید، مواجهه با تنهایى خود را به تعویق نیندازید. انسان هاى جدید درد شما را مثل شما نمى فهمند و كسى بیكار نیست كه پرستارى روح لطمه خورده شما را به عهده بگیرد. نیاز شدید شما به عشقى تازه ممكن است موجب استثمار و نهایتاً سرخوردگى شما شود.

مراقب بخش معصوم درونتان باشید. تعهد درونى شما به بخش مقدس درونتان در عبور از بحران بسیار كمك کننده خواهد بود. بخش مقدسی درون هر انسان به ودیعت نهاده شده است. به تعبیر قران كریم،خدا بخشى از شرافت خودش را در انسان دمیده است: و نفخت فیه من روحى.
پس اولاً شكست عاطفى شما، پایان زندگى نیست چونكه بر خلاف جمله غلطى كه بعضیها مى گویند واقعاً عشق زن و مرد تمام زندگى نیست. عشق زمینى براى بعضى چیزها لازم است ولى ما فقط كه براى جنس مخالفمان آفریده نشدیم. دیگران هم وظیفه ندارند كه زخم هاى ما را ترمیم كنند. پس چه كسى به داد ما برسد؟
جواب این است که بخش مقدس درونمان مى تواند بهترین پرستار ما باشد. این بخش است كه برایمان هدف پاك خلقتمان را یاد آورى مى كند و كمكمان مى كند كه خرد نهفته تجربه هایمان را در بیابیم.

تمام كسانى كه براى رهایى شما از افسردگى به شما پیشنهاد شادیهاى زودگذر مى دهند یا دشمن پنهان شما هستند یا دوست نادانتان. شما باید دوباره برخیزید و به خود و خدایتان نشان دهید كه لیاقت نام شریف انسان را دارید​

افسردگى پس از شكستهاى عاطفى، مى تواند بسیار سازنده باشد و شما را به تفكر و حتى تغییر جدى در روش زندگیتان وا دارد. براى بعضی ها هم افسردگى بهانه ایست كه هر لجنى را به روح و جسم خود وارد كنند. انتخاب شما چیست؟ انسان را انتخابهایش مى سازد و هر انتخابى هزینه هاى خودش را در بر دارد.
به سیم آخر زدن و دست زدن به هر کاری که قبلا در شأن خود نمی دانستید (مثل سیگار کشیدن، رفت و آمد با برخی دوستان و...) فقط آخرین سرمایه هاى وجود شما را به باد مى دهد.
تمام كسانى كه براى رهایى شما از افسردگى به شما پیشنهاد شادیهاى زودگذر مى دهند یا دشمن پنهان شما هستند یا دوست نادانتان. شما باید دوباره برخیزید و به خود و خدایتان نشان دهید كه لیاقت نام شریف انسان را دارید. البته به بعضیها هم نشان خواهید داد كه چه گوهرى را از دست داده اند!


از لج دیگران خودسازى كنید نه ازدواج! انتقام كار ابلهان است. خودتان را رشد دهید آن وقت بقیه حساب كار خود را مى كنند. بعضیها حاضرند دوباره بدبخت شوند تا چشم شوهر یا زن سابقشان از حدقه بیرون بیاید! واقعاً این كینه چقدر انسانها را به باد مى دهد.
متأسفانه كم نیستند خانواده هایى كه به این تفكر انتقام دامن مى زنند و فرزندشان را به سمت ازدواجهایى بى ریشه سوق مى دهند. حضرت امیر جمله عجیبى دارند كه العقل حفظ التجارب .یعنى: خردمندى اینست كه انسان تجربه هاى سابق خود را به یاد داشته باشد.

تمام خاطرات خوب سابقتان را انكار نكنید، نامزد سابق شما در مجموع انسانى بوده مثل شما یعنى هم خوى فرشته داشته است هم خوى شیطان. شما هم فرشته تمام نبوده اید. نه؟!
انكار خاطرات خوب باعث مى شود كه بخش های خوبی از درون خود شما براى همیشه تعطیل شود و پرداختن به آنها به طور ناخودآگاه شما را در آینده دچار اضطراب كند. البته این به معنی آن نیست که خاطرات سابق را مرتب دوره و یادآورى و نقل قول كنید. همه چیز در حد تعادل و واقع بینی و انصاف.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]روزهای بعد از شکست عاطفی[/h]
در هر جدایی شما از مراحل متفاوتی می گذرید، وضعیت های روحی مختلفی را تجربه می کنید که هر کدام برای مدتی شما را درگیر خود می کنند. اگر بخواهیم این مراحل را دسته بندی کنیم، باید از سه فرآیند روانی کندن و جدا شدن، انطباق و در نهایت التیام نام ببریم.


هر جدایی ای مانند از دست دادن یک عزیر دردناک و سخت است؛ به خصوص اگر این جدایی از کسی باشد که شما با اشتیاق و علاقه، آینده ایده آل خود را با او ترسیم کرده بودید. بنابراین عجیب نیست اگر بعد از بهم خوردن یک نامزدی، ببینیم که فرد برای کاهش درد و رنجش، رفتارهای خاصی را انجام می دهد. رفتارهایی که طبیعی هستند اما در دراز مدت می توانند خطرآفرین شوند.
به این رفتارها که برای کاهش درد هر فردی به آنها روی می آورد، مکانیزم دفاعی گفته می شود. مکانیزم های دفاعی اگر از شش ماه بیشتر استفاده شوند ممکن از مشکلات فراوانی را برای فرد ایجاد کند. این مکانیزم ها عبارتند از:
1) انکار:
در این مکانیزم، فرد سعی می کند وجود مشکلات پیش از جدایی را انکار کند. خاطره های مبهمی از زندگی مشترکش به یاد می آورد، سعی می کند روابطش را محدود کند و اجازه ندهد دیگران از وضعیت فعلی او با خبر شوند. اگر این مکانیزم به طول بینجامد فرد تعامل های عاطفی اجتماعی اش را نسبت به دوستانش از دست خواهد داد.
2) دست کم گیری:
این که افراد مطلقه می گویند که طلاق آن طور که می گویند چیز بدی نیست. این افراد از درون در حال متلاشی شدن هستند. در برخی موارد دچار بیماری های جسمی و روحی شدیدی می شوند.
3) خردگرایی:
در یک عبارت اگر بخواهیم خردگرایی را تعریف کنیم، باید بگوییم: حذف کردن جنبه های عاطفی یک ماجرای دردناک و نگاه کردن به آن با منطق و استدلال. کسی که از این مکانیزم استفاده می کند، جنبه احساسی مشکل جدایی اش را نادیده می گیرد و فقط به تجزیه و تحلیل آن می پردازد. او سعی می کند حرف های فلسفی و منطقی در باره طلاقش بگوید. مثل این که: با این تصمیم هردویمان راحت هستیم. در کوتاه مدت این خردگرایی خوب است اما نباید از التیام زخم های احساسی غافل شد.
4) خشم:
فرد در همه جا و در همه حال و شرایط همه خشمش از همسرش را به زبان می آورد. از او بدگویی می کند، سعی در انتقام جویی دارد و می گوید من نمی گذارم فراموش کند که با من چه کرده است، نمی گذارم آب خوش از گلویش پایین برود. اما غافل از اینکه خشم خشم می آفریند و با این کار در یک دور باطل خصومت گرفتار می شود.
در یک عبارت اگر بخواهیم خردگرایی را تعریف کنیم، باید بگوییم: حذف کردن جنبه های عاطفی یک ماجرای دردناک و نگاه کردن به آن با منطق و استدلال​


5) جابجایی: فرد بجای تمرکز بر همسر سابقش اشخاص دیگری را مانند دوستان، خانواده، شغل، تحصیل و... جایگزین او می کند. به کارهایی روی می آورد که وقتش را می گیرند و خود را وقف فرد، جمعیت، گروه یا کار خاصی می کند.
6) برخورد کردن:
در چنین مکانیزمی فرد بیش از قبل به سر و وضع ظاهری اش می رسد. او وارونه سازی می کند. سعی می کند نشان دهد خیلی سرحال است، هیچ مشکلی ندارد و از همیشه خوشحال تر است. اگر این مکانیزم ادامه پیدا کند خانواده و اطرافیانش از او دور می شوند.
وقتی همه چیز را می پذیرید...
یکی دیگر از فرایند های روانی طلاق انطباق است. در این مرحله فرد دیگر طلاق را پذیرفته و در پی کشف اشتباهاتش است. او می گوید که از این پس باید چه کارهاییی را انجام دهد تا در زندگی مشترک بعدی اش اشتباهاتش را تکرار نکند. او دیگر از بیان اینکه شکست خورده واهمه ندارد.
در مرحله آخر به التیام می رسد. در این مرحله فرد واقعیت را می پذیرد و برای آغاز یک زندگی جدید آماده می شود. او می کوشد تا در این زندگی مشترک کمترین اشتباه را انجام دهد.
چقدر درگیر خواهید بود؟
مرحله اول شش تا یکسال به طول می انجامد و مراحل دوم و سوم هر یک سه تا شش ماه به طول می انجامند. در مجموع پس از هر جدایی باید یک تا 2سال زمان سپری شود تا فرد بتواند به ازدواج مجدد برسد. البته این زمان ها قطعی نیست و در برخی از افراد می تواند بیشتر و کمتر باشد. یعنی به کوتاهی و بلندی زمان با هم بودن زوج ها، نوع جدایی نیز در این میان نقش مهمی دارد.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]فراموش کردن نامزدی بهم خورده[/h]
به هم خوردن نامزدی یا طلاق گرفتن در دوران عقد، یکی از تلخ‌ترین تجربیاتی است که ممکن است کسب کنید اما این بدان معنا نیست که شما تمام شده اید و آینده ای ندارید. ضربه هیجانی‌ای که بعد از این ماجراها می خورید بسیار سهمناک است اما شما هنوز در ابتدای راهید و می توانید از این تجربه تلخ در انتخاب بعدی تان استفاده کنید.


1- حرکت عاقلانه به جلو: به خودتان زمان بدهید تا ماجرایی را که از سر گذرانده اید درک و هضم کنید. اشتباهات خود و نامزدتان را بشناسید و سعی کنید تغییراتی در خود به وجود آورید که دیگر در این دام نیفتید.

2- فوری ازدواج نکنید: خیلی ها فکر می کنند چاره فراموشی این شکست، رو آوردن به یک ازدواج دیگر است. تا وقتی ذهنتان درگیر نامزدی بهم خورده تان است، ازدواج نکنید اما این به معنای آن نیست که هر قدر بخواهید می توانید غصه بخورید و عزادار زندگی پا نگرفته تان باشید. خیلی زود خود را جمع و جور کنید و به زندگی تان ادامه دهید.
خوشتان می آید دیگران وقتی شما را می بینند بگویند: «آخ طفلک حرام شد؟» پس انزوا را کنار بگذارید، در جمع ها شاداب و با طراوت حاضر شوید و از صحبت کردن درباره مساله نهراسید​

3- زانوی غم بغل نکنید: خوشتان می آید دیگران وقتی شما را می بینند بگویند: «آخ طفلک حرام شد؟» پس انزوا را کنار بگذارید، در جمع ها شاداب و با طراوت حاضر شوید و از صحبت کردن درباره مساله نهراسید. خیلی ها می خواهند بدانند چه اتفاقی افتاده. در حدی که لازم می دانید کنجکاوی آنها را برطرف کنید و این جدایی را عاقلانه ترین راه ممکن معرفی کنید.

4- نگذارید شما را با برچسب «طلاق گرفته/ طلاق داده» بشناسند: شما هنوز آمادگی یک زندگی جدید را دارید و می توانید از نو شروع کنید. بنابراین در مقابل سوال و جواب ها و بحث های بیهوده بایستید و بگویید ماجرا تمام شده است. لطفا دوباره بحث را داغ نکنید. بگویید به قدر کافی از ماجرا درس گرفته اید و حالا فقط به آینده فکر می کنید.

5- این ماجرا چیزی از ارزش های شما کم نکرده است: حتی اگر بهم خوردن نامزدی یا ازدواج شما با بدترین برخوردها اتفاق افتاده باشد و بدترین حرف ها را شنیده اید، باید آنها را فراموش کنید و به این فکر کنید که هیچ کدام از این مسائل از ارزش های وجودی شما کم نمی کند.
تا مدتی سعی کنید خاطرات مشترک تان را مرور نکنید و عکس هایتان را نبینید. دور موسیقی ها و اشعار غمگینی که شما را یاد جدایی تان می اندازند و حس بدبخت بودن به شما می دهند خط بکشید​


6- با خاطراتتان کنار بیایید: قطعا خاطرات گذشته و روزهایی که با هم داشته اید، جاهایی که رفته اید و هدایایی که رد و بدل کرده اید آزارتان می دهد. تا مدتی سعی کنید به این مکان ها نروید، خاطرات را مرور نکنید و عکس هایتان را نبینید. دور موسیقی ها و اشعار غمگینی که شما را یاد جدایی تان می اندازند و حس بدبخت بودن به شما می دهند خط بکشید.
7- تنها نباشید: در شرایط شما، افسردگی خیلی رایج است. سعی کنید تنها نمانید و تا حد ممکن در جمع ظاهر شوید، فعالیت های مورد علاقه تان را انجام دهید و به خودتان کمک کنید که به زندگی برگردید. شما که نمی خواهید مغلوب یک اشتباه مشترک شوید؟
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]5 راه برای موفقیت در ازدواج دوم[/h]
«دیگر ازدواج نمی کنم...»، «همان یک بار برای همه عمرم بس بود»، «دیگر از من گذشته»... این جمله ها را شاید تا به حال از زبان کسانی که سابقه یک ازدواج یا نامزدی شکست خورده داشته اند، شنیده باشید. کسانی که معتقدند ازدواج به آنها نیامده و همان بهتر که دوبار از یک سوراخ گزیده نشوند.


بگذارید همین ابتدای کار خیالتان را راحت کنیم. ما هم موافقیم که همان بهتر که دوبار از یک سوراخ گزیده نشوند! اما این معنی آن نیست که باید دور ازدواج را خط بکشند و به خاطر شکستی که داشته اند برای همه عمر مجرد بمانند. حتی اگر ازدواج با طلاق به پایان رسیده باشد، باز هم دلیل نمی شود که فکر کنید همه ازدواج ها پردردسر هستند و تلخی مشکلات را به شما تحمیل می کنند. اگر شما جزو این جماعت هستید، ما برایتان توصیه هایی داریم که کمک می کند از یک سوراخ دوبار گزیده نشوید و طعم خوشبختی را با ازدواج بچشید.
1.دوباره در چاه نیفتید
قطعا نمی خواهید زندگی دوم تان شبیه زندگی قبلی باشد؛ قبول! اما این بار مراقب باشید از آن طرف بام نیفتید! بزرگترین خطری که در ازدواج های دوم وجود دارد این است که شما به دنبال کسی بگردید که نقطه مقابل همسر قبلی تان باشد. یعنی هر ایرادی او داشت، این بار در این فرد وجود نداشته باشد و در عوض به بهترین شکل، کمبودهای او را برایتان جبران کند. مثلا اگر همسر قبلی تان آدم پرخاشگر و عصبی مزاجی بود، این بار سراغ یک فرد بسیار آرام و خنثی می روید. این به خودی خود ایرادی ندارد. مشکل از آنجایی شروع می شود که همین آرام و خنثی بودن فرد دوم آنقدر برایتان اهمیت پیدا می کند که ویژگی های دیگرش را تحت الشعاع قرار می دهد و ممکن است شما فاکتورهای دیگر را در روحیات او نسنجید. در واقع با همین یک ویژگی که همیشه آرزویش را داشته اید، جذب او می شوید و یادتان می رود که برای زندگی کردن باید به همه خصوصیات یک فرد گرایش داشته باشید نه یک مورد.

2.مفتش نباشید
ازدواج یا نامزدی اول قطعا برای شما درس هایی به همراه داشته است. این درس ها را با خود مرور کنید اما نگذارید به شکلی وسواس گونه ذهنتان را اشغال کنند. شما باید مراقب باشید تا ایرادهای زندگی اولتان در زندگی دوم تکرار نشود اما لازم نیست ذره بین دست بگیرید و همسر دوم تان را وارسی کنید تا مبادا ایرادهای همسر اول را داشته باشد. باز هم تاکید می کنیم دقت کنید اما مراقب باشید این دقت وسواس گونه نباشد و همسر دوم تان را آزار ندهد.
بیشتر افراد بعد از ازدواج مجدد به دنبال عیب و ایرادهای طرف مقابل هستند و به نقش و سهم خود و کم و کاستی هایی که در انتخاب همسر و زندگی مشترک داشته اند، توجه زیادی نمی کنند. رفتار و رویه زندگی گذشته هم به طور معمول در زندگی مشترک آینده تکرار می شود. این ها مصداق مار گزیده هایی هستند که بالاخره یک جا طرف مقابل شان را کلافه می کنند.
اگر خواهان خوشبختی تان هستید، به خودتان زمان دهید تا تمدد اعصاب داشته باشید و با چشم باز پا به زندگی بعدی بگذارید نه به خاطر فرار از فشارهایی که الان درگیر آن هستید. در این مدت فرصت دارید زندگی تان را مرور کنید، ایرادهای آن را بشناسید، نقش خود و نامزد یا همسر سابقتان را در بروز مشکلات بررسی کنید​


3.مشکلات را حل کنید طلاق یا بهم خوردن نامزدی یعنی یک فصل در زندگی شما به پایان رسیده و یک برگ ورق خورده. اگر قرار باشد ذهن تان مدام درگیر این فصل پایان یافته باشد، هیچ وقت نمی توانید فصل جدیدی را شروع کنید. بنابراین قبل از ازدواج دوم همه مسائل را با همسر اول تان حل و فصل کنید و مشکلی را باقی نگذارید تا دوباره گذارتان بهم نیفتد یا باعث آزار همدیگر نشوید. علاوه بر این، درگیری ذهنی تان با ازدواج قبلی باید کامل از بین برود. بپذیرید که آن زندگی تمام شده و حالا شما در زندگی جدید، شرایط جدید و با آدم جدیدی هستید که می توانید خوشبختی را به گونه ای دیگر تجربه کنید.

4.عجله نکنید
بعد از جدایی یا بهم خوردن نامزدی شما لااقل شش ماه تا یک سال زمان نیاز دارید تا از گره های زندگی قبلی و دغدغه های ذهنی آن خلاص شوید و آمادگی ورود به یک زندگی تازه را پیدا کنید. متاسفانه ازدواج های دوم بیشتر به دلیل فشارهای خانوادگی و اجتماعی، فرار از تنهایی یا رفع نیازهای عاطفی جنسی و مالی و بدون در نظر گرفتن معیار مناسب انجام می شود.

می دانیم که این فشارها تا چه حد شما را آزار می دهند اما اگر خواهان خوشبختی تان هستید، به خودتان زمان دهید تا تمدد اعصاب داشته باشید و با چشم باز پا به زندگی بعدی بگذارید نه به خاطر فرار از فشارهایی که الان درگیر آن هستید. در این مدت فرصت دارید زندگی تان را مرور کنید، ایرادهای آن را بشناسید، نقش خود و نامزد یا همسر سابقتان را در بروز مشکلات بررسی کنید و در صورت نیاز از مشاور کمک بگیرید تا اشکالات رفتاری تان را برطرف کرده و برای شروع یک زندگی بهتر آماده شوید.

5.آماده باشید
تجربه ارتباط یا ازدواج قبلی به شما این را نشان داده که هیچ آدم بی عیبی وجود ندارد. بنابراین به احتمال زیاد با گذشت، پذیرش و سازگاری بیشتری وارد ازدواج دوم تان می شوید. یادتان باشد که شما هم آدم صد در صد کاملی نیستید و نواقصی دارید. پس به طرف مقابل فرصت دهید تا با زندگی مشترک جدیدی که ساخته اید هماهنگ شود و خودش را نشان دهد.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]ازدواج دوباره با همسر سابق[/h]
زن و مردی که روزی با عشق و علاقه پای سفره عقد نشسته اند، حالا با اصرار بر جدایی در جلسات دادگاه بی محابا همدیگر را به همه بدی ها متهم می کنند و از این که طرف مقابل را تسلیم کرده اند، احساس غرور و پیروزی می کنند. اما این احساس عمر زیادی ندارد. همین که جوهر مهر طلاق خشک شد، تمام حجم مغز زن و مرد پر می شود از افکار پریشان و قلبی که بلاتکلیف است. دنیای بیشتر افراد مطلقه، دنیایی پر از تضادها و دوگانگی ها و افسردگی هاست.


فرصت های از دست رفته
آنها یک حس عجیب هم دارند یعنی در همان حالی که از همسر سابقشان دلخوشی ندارند، همزمان نسبت به او احساس مثبتی هم دارند و پیش وجدان خود اعتراف می کنند که جنبه هایی از وجود او را که در گذشته دوست داشته اند، هنوز هم می پسندند. اما این احساسات راه به جایی نمی برد، چون میان آن ها و همسرانشان فاصله ای افتاده که به این راحتی ها مرمت نمی شود. برای همین، بیشتر این آدم ها حسرت گذشته را می خورند، چون فکر می کنند می توانسته اند بهتر رفتار کنند اما نکرده اند.
برای همین زیادند کسانی که پس از طلاق در محکمه وجدان خود به قضاوت می نشینند و چنین نتیجه می گیرند که شریک سابق زندگی شان آن قدرها هم غیرقابل تحمل نبوده است. آن ها تصمیم می گیرند برای یک بار هم که شده به اشتباهشان اعتراف کنند و همسر سابق شان را رو در رو بنشانند و سوگند بخورند که روزهای جدایی از او به آنان ثابت کرده که طلاق بدترین راهی بوده است که برای حل مشکلاتشان انتخاب کرده اند.

انگیزه هایی برای شروع دوباره
عوامل مختلفی وجود دارد که می تواند جوشش و میل دوباره برای بازگشت به زندگی مشترک به وجود آورد؛ عواملی مثل وجود دلبستگی و مهر میان زوجین و وجود خاطرات گذشته، یا وجود افراد دیگری که با دخالت های شان باعث جدایی این افراد شده اند و زوجین پس از جدایی متوجه این موضوع می شوند و گاهی هم وجود رابطه ای خارج از چارچوب خانواده است که فرد پس از فروپاشی زندگی مشترک به تاثیر منفی آن پی می برد.
گاهی نقش مشاور و کمک او در ارزیابی علل جدایی و کمک به افراد برای بازسازی شخصیت شان به شکل گیری دوباره زندگی کمک می کند. آموختن مهارت های حل مسئله و مهارت های ارتباطی عامل دیگری برای پیوند دوباره زوج ها است. گاهی زوجین به دلیل مستقل نبودن در زندگی و این که به اطرافیان اجازه می دهند در زندگی شان دخالت کنند، زمینه طلاق خود را فراهم می سازند.
وجود فرزند یا فرزندانی که محصول ازدواج دو نفر بوده اند هم به عنوان عامل مهمی در بازگشت به زندگی با همسر سابق است. تجربه تلخ زندگی پس از طلاق فرصت ارزشمندی را ایجاد می کند تا افراد به مرور زندگی قبلی خود بپردازند و علل جدایی و اختلافاتشان را کشف کنند.
بازگشت به زندگی با همسر سابق امری کاملا ممکن است و تنها در موارد معدودی که پس از تلاش های لازم و بررسی های حرفه ای و کارشناسانه لازم، مشخص می شود دو نفر واقعا برای زندگی مشترک با یکدیگر مناسب نیستند و از ابتدا انتخاب نادرستی انجام داده اند، بهتر است افراد، به زندگی مشترکشان بازنگردند.
قبل از بازگشت به زندگی با همسر سابقتان باید از عجله بپرهیزید و فقط به خاطر فرار از تنهایی، پناه بردن به یک موضع نسبتا امن، دلسوزی و عذاب وجدان این کار را نکنید. همه چیز را نرم نرم جلو ببرید و حتماً به مشاور خانواده مراجعه کنید و در دوره های آموزش خانواده شرکت کنید​


زوج ها در بیشتر موارد با کسب ویژگی هایی می توانند دوباره خیمه زندگی مشترکشان را برپا کنند، استقلال خود را دوباره به دست بیاورند، در دوره پس از جدایی به نقش خود در رابطه با همسر سابق شان فکر کنند و سهم تقصیر و مشکلات خود را پیدا کرده و بدانند همه عوامل و تقصیرها مربوط به همسرشان نبوده است بلکه خود آنان نیز سهم قابل تأملی در این ماجرا داشته اند و در ازدواج دوباره با همسر سابق مشکلات رفتاری خود را حل کنند. به همین دلیل گفته می شود زوج ها پس از جدایی خیلی سریع به ازدواج مجدد روی نیاورند و به خود فرصت بررسی و ارزیابی بدهند. زوج ها گاهی اوقات گمان می کنند و اصرار دارند که به درد هم نمی خورند و باید جدا بشوند، اما در بسیاری موارد آن ها می توانند کنار هم زندگی کنند فقط راه درست را بلد نیستند، پس آن ها را به آموختن راه درست زندگی کردن و مهارت های مورد نیاز دعوت می کنیم.

راهی برای اصلاح اشتباهات
آغاز زندگی دوباره راهی برای شروع خوشبختی است. زن و مردی که پس از طلاق تصمیم می گیرند دوباره با هم زندگی کنند، در صورتی کامیاب خواهند شد که به اشتباهات گذشته خود پی برده و به قصد جبران آمده باشند. البته این روحیه باید در دو طرف وجود داشته باشد، چرا که اگر فقط یک نفر قصد جبران اشتباهات را داشته باشد، دوباره وضع به همان شکل قبلی ادامه خواهد یافت.
اگر زن و مردی واقعا از پدیده طلاق لطمه دیده اند و مطمئن هستند که می خواهند زندگی گذشته خود را بازسازی کنند باید با جدیت برای اصلاح رفتار خود تلاش کنند و بدانند که بیان جملاتی مانند «می دانستم بدون من نمی توانی زندگی کنی، دیدی جز من کسی تو را تحویل نمی گیرد، می دانستم که می روی و خودت برمی گردی و...» شرایطی را به وجود می آورد که در آن، فقط دوباره باید سوخت و ساخت.
قبل از بازگشت به زندگی با همسر سابقتان باید از عجله بپرهیزید و فقط به خاطر فرار از تنهایی، پناه بردن به یک موضع نسبتا امن، دلسوزی و عذاب وجدان این کار را نکنید. همه چیز را نرم نرم جلو ببرید و حتماً به مشاور خانواده مراجعه کنید و در دوره های آموزش خانواده شرکت کنید.


این نکات را به خاطر بسپارید
* دوباره برگشتن به سمت همسر سابق به خاطر فرزندانتان اصلاً ایده خوبی نیست. باید به خاطر اینکه همدیگر را دوست دارید و واقعاً می خواهید که باز با هم باشید، به سمت هم برگردید.
* اگر بچه دارید، به هیچ وجه تا مدتی اجازه ندهید که آنها متوجه شوند که شما دو نفر با هم رابطه برقرار کردید. چون امیدوار می شوند که با هم آشتی کنید و این فشار بیشتری روی شما دو نفر برای آشتی کردن وارد می کند.
* نزد یک مشاور خانواده بروید. از اشتباهات زندگی قبل درس بگیرید واگرنه با تکرار آنها دوباره رابطه تان خراب خواهد شد.
* دلیل طلاق سابقتان را پیدا کنید. اگر طلاقتان به خاطر مسائل مالی بوده این بار حتماً درمورد مسائل مالی با هم به نتیجه برسید. اگر درمورد تربیت فرزندان بوده، این مشکل را هم با هم حل کنید. اگر به خاطر عدم وفاداری و خیانت بوده، هر دو شما باید امتحان خود را پس بدهد.
* اشتباه خود را در طلاق اول به گردن بگیرید.
* با هم در دوره های آموزش خانواده شرکت کنید.
* در تمام مسائل با هم صادق باشید. برای هم بازی درنیاورید. سعی نکنید فکر همدیگر را بخوانید. انتظارات بیجا نداشته باشید. انتظارات، امیدها و آروزهای خود را با هم مطرح کنید.
* خیلی مهم است که بفهمید ازدواج اولتان تمام شده است. اجازه ندهید کابوس آن زندگی جدیدتان را خراب کند.
* از روبه رو شدن با مشکلاتی که موجب بر هم خوردن ازدواج اولتان شدن، نترسید.
* اشتباهاتتان را تکرار نکنید. به آینده تان به هم بیندیشید.
* یادتان باشد، ساختن اعتماد دوباره زمان می برد.
ایجاد اعتماد و موفق شدن یک ازدواج بعد از طلاق نیاز به تعهد قوی به رابطه دارد. باز هم می گوییم، ازدواج دوباره با همسر سابقتان را سریع جلو نبرید. برای شناخت همدیگر وقت بگذارید.
* قطعا دلایلی وجود دارد که شما به ازدواج دوباره با همسر سابقتان می کشاند. یکی از این دلایل، خوبی ذاتی و خصوصیاتی در همسرتان است که باعث شده عاشقش شوید. مطمئناً شما به این دلیل عاشق این فرد شدید که بخشی از آن می تواند اخلاقیات، مهربانی، و طرز رفتار او با دیگران باشد. چیزی در او هست که شما را جذب می کند.
* اما چه پنج سال با او زندگی کرده باشید، چه پنجاه سال، هیچکدام شما دیگر آن مرد یا زن سابق نیستید. شخصیت شما رشد کرده است. ایده ها و افکارتان دستخوش تغییر شده است و سطح علمتان بالا رفته است. و آن چیز ناملموسی که شما دو نفر را به سمت هم جذب کرده بود، با بلوغ و حکمتی که به دست آورده اید تقویت شده است.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]جدایی در دوران نامزدی[/h]
جدایی همیشه غم انگیز و دردنـاك اسـت به خصوص اگر در دوران نامزدی اتفاق بیفتد. دورانی که همه از آن به عنوان دورانی زیبا و به یاد ماندنی كه غرق شادی و خنده و لذت است یاد می كنند اما برای برخی با كابوس تلخی چون جدایی عجین می شود.


معمولا علت اصلی طلاق در این دوران اشتباهات بزرگی است كه افراد در مراحل مختلف ازدواجشان از آشنایی گرفته تا عقد و حتی در دوران عقد مرتكب می شوند. امـا متاسفانه این اشتباه تازه اولین اشتباه اغلب افراد محسوب شده و پس از جدایی روز به روز بر تعداد این اشتباهاتشان افزوده می شود. اشتباهاتی نظیر
- ملامت های بیش از حد: اغلب افراد پس از جدایی مدام خود، فرد مقابل و اطرافیان را به خاطر ایجاد این بحران ملامت و سرزنش می كند.
- افسردگی: افراد به خصوص خانم ها پس از بحران هایی چنینی دچار افسردگی ها حاد می شوند.
-نفرت از جنس مخالف: برخی چون فرد مقابل را عامل اصلی طلاقشان می دانند برای همیشه از جنس مخالف متنفر شده و هرگز نمی توانند به آنها اعتماد نمایند.
-عصبی شدن
-فرار از ازدواج مجدد
- فرار از جامعه به دلیل سرزنش
- اقدام به برخی رفتارهای جنون آمیز چون خودكشی
- و...
فرد باید بپذیرد كه از سویی یكی از مقصرین این اتفاق بوده است و از سوی دیگر جدایی میان او و نامزد سابقش اتفاق افتاده و حقیقت دارد. پذیرش این حقایق باعث می شود كه فرد نه تنها از واقعیت فرار نكند بلكه تمام تلاش خود را برای بهبود شرایط موجود انجام دهد​


باید توجه داشت تنها كسی كه می تواند به فرد در راستای رهایی از این مشكلات یاری رساند «خود» اوست. اگر كسی نخواهد، حتی بهترین و برترین روانشناسان و متخصصین هم نمی توانند او را از این غار تاریك و وحشتناك خارج كنند. در ذیل به برخی از راههای فرار از این غار اشاره می شود. 1. پذیرش حقیقت
این مرحله یكی از سخترین و در عین حال موثرترین مراحل است. فرد باید بپذیرد كه از سویی یكی از مقصرین این اتفاق بوده است و از سوی دیگر جدایی میان او و نامزد سابقش اتفاق افتاده و حقیقت دارد. پذیرش این حقایق باعث می شود كه فرد نه تنها از واقعیت فرار نكند بلكه تمام تلاش خود را برای بهبود شرایط موجود انجام دهد.

یكی از بدترین افكاری كه پس از این بحران به دلیل رفتارهای اشتباه برخی از اطرافیان به سراغ افراد می رود فكر بی ارزش شدن است. بدانید که نه طلاق و نه رفتار اشتباه دیگران هیچ کدام از ارزش های وجودی شما کم نمی کنند​

2.تغییر افكار نادرست
برخی از افراد پس از جدایی دچار افكار نادرست و ناپخته ای چون تنفر از جنس مخالف،‌ فرار از ازدواج، بی ارزش شدن و... می شوند. رهایی از این افكار نیز در رسیدن به آرامش لازم و ضروری است. اگر فرد قادر نباشد افكار نادرست خود را تغییر دهد یقیناً دچار افسردگی حاد شده،‌ از زندگی دست می شوید و هرگز نمی تواند به فرد دیگری اعتماد كرده و دوباره ازدواج نماید.
نكته: یكی از بدترین افكاری كه پس از این بحران به دلیل رفتارهای اشتباه برخی از اطرافیان به سراغ افراد می رود فكر بی ارزش شدن است. بدانید که نه طلاق و نه رفتار اشتباه دیگران هیچ کدام از ارزش های وجودی شما کم نمی کنند.


3.فراموش كردن فرد مقابل
فرد مقابل باید برای همیشه از ذهن شما پاك شود به همین دلیل تمام عكس ها، نامه ها،‌ هدیه ها و چیزهایی كه شما را به یاد او می اندازد از خود دور كنید. حتی تا مدت ها از رفتن به مكان هایی كه مدام با هم به آنجا می رفتید چون پاركی خاص، سینما و ... خودداری كنید.

4.عبرت از اشتباهات
بعد از اینكه فرد توانست از دست افكار و احساسات منفی خود رهایی یابد،‌زمان آن فرا می رسد كه به رابطه گذشته خود به عنوان یك تجربه آموزنده بنگرید و بیاندیشد. در مورد علت انتخاب همسر، معیارهایی كه در نظر داشت،‌ علت جدایی و ناسازگاریشان و...
این مرحله به فرد كمك می كند از اشتباهات گذشته خود درس گرفته و دیگر آنها را تكرار ننماید.
توجه: مرور گذشته تنها و تنها برای عبرت گرفتن است نه برای آزار دادن خود.

5.ازدواج به موقع
برخی پس از جدایی از جنس مخالف و ازدواج بیزار می شوند ولی بالعكس برخی دیگر تنها راه فراموشی این شکست را رو آوردن به یک ازدواج مجدد و سریع می دانند. هر دو گروه بالا در اشتباه بوده و تصمیم شان نادرست است.
فرد باید پس از جدایی مدتی به خود زمان بدهد تا به آرامش برسد. وقتی ذهنتان درگیر نامزدی بهم خورده تان است، ازدواج نکنید اما این به معنای آن نیست که هر قدر بخواهید می توانید غصه بخورید و عزادار زندگی پا نگرفته تان باشید. خیلی زود خود را جمع و جور کنید و به زندگی تان ادامه دهید.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]امان از دردسرهای نامزد سابق![/h]
کسانی که یک بار تجربه بهم خوردن یک نامزدی را داشته اند، می دانند که گاهی پایان رسمی یک نامزدی به معنی جدایی قطعی نیست و هر از گاهی ممکن است سر و کله نامزد سابق با خانواده او پیدا شوند و بخواهند یادآور حوادث گذشته باشند یا حتی رابطه بهم خورده را دوباره تا پای ازدواج پیش ببرند. در این مواقع، رو در رو شدن با نامزد سابق تان می تواند همه مقاومتی را که در خود به وجود آورده بودید تا از یک ماجرای تمام شده دل بکنید، از بین ببرد.




شما شاید این بار در جریان جدی یک ازدواج با فردی دیگر باشید اما پیدا شدن سر و کله نامزد سابقتان همه چیز را بهم می ریزد و مهم تر از همه، فکر و ذهن و احساس شماست که از حالت تعادل خارج خواهد شد. اگر در چنین موقعیتی گرفتار شده اید، خواندن این راهکارها می تواند کمک کننده باشد.
اگر نامزد سابقتان از دست شما خشمگین است و به همین دلیل رفتارهای نامناسبی را نسبت به شما بروز می دهد و مزاحم شان می شود، توجه به چند نکته ضروری است.

[h=2][/h][h=2]ریشه خشم را بیابید[/h]چرا نامزد سابقتان نسبت به شما این قدر عصبانیت و تنفر دارد؟ خشم، هیجانی است که اغلب با فقدان، رابطه دارد. موقعی که فرد محبوبی می میرد، خشم یکی از گام هایی است که ما در فرآیند سوگ طی می کنیم. بنابراین تعجب آور نیست که بعد از به هم خوردن نامزدی این هیجان نقشی را ایفا کند.
به هم خوردن برنامه هایی که برای ازدواج با یک نفر چیده اید، فضایی قدرتمند و تأثیرگذار را به وجود می آورد تا افراد دچار خشم و حس انتقام شوند. مردان اغلب هیجاناتشان را پنهان می کنند و بعدها این هیجانات به صورت خشم و پرخاشگری منفجر می شود. ممکن است علت خشم نامزد سابقتان، عصبانیت نسبت به خود باشد که فرافکنی کرده و آن را متوجه شما می کند. ممکن است او به این دلیل خشمگین باشد که نمی خواسته ماجرای ازدواجش با شما به هم بخورد. یا این که خشم او به دلیل ترس از تنهایی باشد. وقتی شما متوجه ریشه این خشم شوید، بهتر می توانید با او در این زمینه صحبت کنید و دوستان و خانواده او را راهنمایی کنید که او را برای مهار احساساتش کمک کنند.


[h=2]سعی نکنید او را تغییر دهید[/h]شما احتمالا به این دلیل از ازدواج با نامزد سابقتان منصرف شده اید که یکی از شما یا هر دویتان قادر نبوده اید تغییر کنید. بنابراین هر رفتار با نگرشی که برای شما یا نامزد سابقتان قبل از این جدایی ناراحت کننده بوده است، احتمالا الان تغییر نمی کند. این رفتارها و نگرش ها را بپذیرید و خودتان را برای مواجهه با آنها آماده کنید تا گرفتار نشوید. ضمن این که شما الان باید به آینده فکر کنید. عقب گرد کردن به چیزی که از سر گذرانده اید و امتحانش را پس داده وقت تلف کردن است.

[h=2]صریح بگویید[/h]اگز نامزد سابقتان تماس گرفت یا سر راهتان سبز شد، قاطع باشید، اما بی ادبی نکنید. او را برای گذشته سرزنش نکنید. به جای بحث کردن، فقط او را متوجه کنید همه چیز بین تان تمام شده و اگر قرار باشد مزاحمت ها ادامه پیدا کند، مجبور می شوید اقدام قانونی انجام دهید.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]چطور پایان یک عشق را باور کنید؟[/h]
گاهی در صفحه حوادث روزنامه می خوانیم که پسری به صورت دختر مورد علاقه اش اسید پاشیده یا او را به قتل رسانده زیرا از او جواب رد شنیده است... گاهی هم افرادی به بهانه دوست داشتن کسی تا مدت ها برایش مزاحمت ایجاد می کند اما چرا فردی که ادعا می کند عاشق یک نفر است و تا پای جان او را دوست دارد، حاضر می شود به او صدمه وارد کند، مزاحمش شود یا حتی جان او را بگیرد؟



تصور ما از عشق و انتخاب همسر آینده، تصوری است که از خانه در ذهن ما شکل گرفته است؛ برای مثال اگر در خانه «طردشدن و عدم پذیرش» حاکم بوده، عشق را این گونه می فهمیم. گاهی در عشق، از فضای آشنای کودکی مان می گریزیم. برخی افراد خانواده خود را نپذیرفته اند و همواره مایل به فرار از خانه بوده اند. آنها در تجربه عشق دقیقا افرادی را متضاد با ویژگی های اعضای خانواده انتخاب می کنند. چنانچه فردی در دوران کودکی خود ناکامی زیادی را تحمل کرده باشد یا مطلقا تجربه ناکامی نداشته باشد، شکست عشقی موجب افت اعتماد به نفس در او شده و احساس خشم می کند که ممکن است با انتقام همراه شود.

کاهش آسیب های شکست عاطفی
·باور کنیم که عشق، پدیده ای هیجانی قابل مدیریت و کنترل است.
·هویت عاشق نباید از بین برود و هویت فردی در کنار هویت ارتباطی باید حفظ شود.
. چنانچه باور کنیم هیجان عشق با گذشت زمان، فروکش خواهد کرد، از هرگونه ایده آل سازی دست برمی داریم.
·اولین ارزیابی ما در ارتباط عاشقانه هرگز واقع بینانه نیست و بعد از مدیریت هیجانی، باید بار دیگر فرد موردنظر را مورد ارزیابی قرار دهیم و چنانچه به تنهایی قادر نیستیم، از دیگران کمک بگیریم.
·هنگامی که به فرد به خصوصی توجه می کنیم، عواطف ما بر او متمرکز می شود. بهتر است، توجه خود را به امور دیگری مانند کار، مطالعه و ورزش متمرکز کنیم.

جلوگیری از قربانی شدن در ارتباط عاطفی
برای این که قربانی یک عشق نافرجام نشوید، باید به پیام های نگران کننده در ارتباط عاطفی توجه کنید. این پیام ها عبارتند از
·مالکیت: «با دیگران صحبت نکن، این جوری بپوش. اونجا نرو.»
·نباید از این پیام چنین برداشت هایی داشته باشید: «چقدر من رو دوست داره. بهم تعصب داره. دوریم رو نمی تونه تحمل کند.»
.واکنش صحیح به این پیام، قاطعیت است. روابط عاطفی، به معنای از دست دادن، هویت و استقلال فردی نیست. باید بی درنگ و قاطعانه، مرزها و نیازهای خود را اعلام کنید، چنانچه تغییر قابل توجهی در رفتارهای او ایجاد نشد، توصیه می شود، رابطه، تعدیل و قطع شود.
·ایده آل جلوه کردن: «تو فوق العاده ای، عین تو پیدا نمی شه، بدون تو نمی تونم زندگی کنم».
· چنین برداشتی از این پیام صحیح نیست؛ «عاشقمه». در ابتدای تمامی روابط عاطفی، چنین پیام هایی متداول است اما چنانچه این پیام ماندگاری داشته و با این پیام همراه شود که «هرطور رفتار کنی، دوستت دارم»، جای تامل دارد. واکنش صحیح، مواجه ساختن طرف مقابل با ویژگی های واقعی شماست. او را یاری کنید تا ناکامی های کوچک ارتباطی را تجربه و باور کند که شما نقاط ضعفی دارید که شاید باب میل او نباشد.
·خشم های شدید و ناگهانی: هرگز بروز چنین حملاتی را شوخی نگرفته، موقتی قلمداد نکنید. بلافاصله از متخصصان بهداشت روان برای بررسی رابطه یاری بگیرید.

توصیه هایی برای عشاق ناکام
·اگر پس از تجربه ناکامی در عشق، خشم زیادی را تجربه کرده و با افکار انتقامجویانه اجباری و تکرار شونده مواجهید، از متخصصان بهداشت روان و نزدیکان، درخواست کمک کنید.
·درمورد اینکه چه کارهایی را می توان برای حل مشکل انجام داد، بیندیشید و با دیگران، ترجیحا افراد بالغ مطرح کنید.
·با دیگران درددل کنید و خود را تسکین دهید.
·باور کنید که خشمگین هستید و خشم، اجازه هر نوع رفتار مناسبی را از شما سلب کرده است.
·افکار خود را وارسی کنید؛ چنانچه به تنهایی قادر نیستید از دیگران کمک بگیرید، ردپای خطاهای شناختی را در پیدایش خشم شدید خود جست و جو و اصلاح کنید.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]باید شکست عشقی را تجربه کنید![/h]
عشق‌هایی که بالغانه شروع می‌شوند، حتی اگر خوب ادامه پیدا کنند، می‌توانند بالغانه تمام شوند و این از نظر من شکست تلقی نمی‌شود. بیشتر شکست‌های عشقی در روابطی رخ می‌دهد که از نوع اول هستند؛ یعنی عشق آتشین دوران نوجوانی که طرفین شکل آرمانی طرف مقابل را دوست دارند و وقتی با شکل واقعی او مواجه می‌شوند، رابطه را قطع می‌کنند و دوره سوگواری شروع می‌شود که نام آن شکست عشقی است.

البته گاهی این اتفاق در روابط بالغانه هم می‌افتد، یعنی آدمی دیگری را واقعا بالغانه دوست دارد ولی طرف مقابل دیگر او را دوست ندارد یا دلش جای دیگری است. قطع چنین رابطه‌ای هم به طور طبیعی احساس شکست را در فرد ایجاد می‌کند. از نظر روان‌پزشکان اگر کسی بخواهد ازدواج کند، باید 3 مرحله بلوغ را طی کرده باشد؛ بلوغ جنسی، بلوغ فکری (که معمولا در 23-22 سالگی رخ می‌دهد) و بلوغ عاطفی (که در دنیای جدید در دختران در 27 سالگی و در پسران بین 3?-?0 سالگی شکل می‌گیرد).

برای اینکه آدم‌ها به بلوغ عاطفی برسند، باید حتما شکست عشقی را تجربه کنند. کسانی که این تجربه را نداشته‌اند، ممکن است به بلوغ لازم برای زندگی نرسیده باشند. در قدیم سیستم سنتی چارچوبی را فراهم می‌کرد که تکلیف زن و شوهرها در آن معلوم بود و بر مبنای این چارچوب و نظام سنتی حرکت می‌کردند و خیلی در تکالیفشان ابهام وجود نداشت اما در سال‌های اخیر، ما از چارچوب‌های سنتی فاصله گرفته‌ایم و دیگر تعریف واحدی وجود ندارد.
خیلی از کسانی که با این تجربه به روان‌پزشکان مراجعه می‌کنند، دنبال راه درمان می‌گردند ولی متاسفانه یا خوشبختانه هیچ راه‌حل و درمانی غیر از گذشت زمان ندارد چون واکنش کاملا طبیعی انسانی است در مقابل چیزی که از دست داده است. من این دوره را به پوست انداختن تعبیر می‌کنم زیرا در آن هم درد وجود دارد و هم بزرگ شدن؛ دردی است توام با بلوغ.
در اولین شکست عاطفی معمولا دوره سوگ حتی تا 6 ماه هم ادامه پیدا می‌کند ولی به‌طور معمول 3-2ماهه به پایان می‌رسد. نکته بسیار مهم این است که تا به حال هیچ‌کس از این شکست عاطفی و سوگ پس از آن نمرده است اما خیلی از افرادی که می‌ترسند وارد این دوره سوگ شوند و هرگونه رابطه‌ای را تحمل می‌کنند، این نکته را نمی‌دانند. حتی متوجه نیستند ورود به چنین دوره‌ای، فقط تخریب روان را در پی ندارد و منافع زیادی برای بلوغشان در آینده خواهدداشت.

ممنوعیت‌های سوگ عاطفی
اینکه در این دوره چه کارهایی انجام نشود خیلی مهم است. خیلی اعتیادها ممکن است در دوره سوگ شروع شود یا فرد نخواهد با درد آن مواجه شود و پناه ببرد به قرص‌های مخدر و آرام‌بخش‌ها. پیامد چنین رفتارهایی این است؛ آدمی که باید صبر می‌کرد تا دوره طبیعی سوگ سپری شود، معتاد شده است!
این آدم‌ها فکر می‌کنند عاشق هستند ولی وادار کردن طرف مقابل به چیزی که دلش نمی‌خواهد، فرسنگ‌ها با عشق فاصله دارد. واکنش دیگری که در این سال‌ها می‌بینیم و نوعی ناهنجاری محسوب می‌شود، پدیده‌هایی مثل برخورد خشونت‌آمیز بعد از شکست عاطفی یا حتی اسیدپاشی است.
کسانی که حتی چنین چیزی از ذهنشان می‌گذرد، یقینا باید بدانند فقط عاشق خودشان هستند و هیچ عشقی به طرف مقابل ندارند. در هیچ عشقی، هیچ عاشقی حتی یک ثانیه به این فکر نمی‌کند که می‌تواند به معشوقش صدمه بزند؛ چه برسد به اینکه با اقدامی سال‌‌ها او را از زندگی عادی محروم کند.
خیلی اعتیادها ممکن است در دوره سوگ شروع شود یا فرد نخواهد با درد ن مواجه شود و پناه ببرد به قرص‌های مخدر و رام‌بخش‌ها. پیامد چنین رفتارهایی این است؛ دمی که باید صبر می‌کرد تا دوره طبیعی سوگ سپری شود، معتاد شده است!​

تولد دوباره
فردی که سوگ را می‌پذیرد، دردش را تحمل می‌کند و به صورت طبیعی دوره شکست عاطفی را طی می‌کند، با آنچه قبلا بوده خیلی تفاوت دارد، در اغلب موارد انگار موجود جدیدی متولد شده؛ انسانی با بینش و تفکر جدید و بلوغ بسیار زیادی که طی این چند ماه، هم از درد کشیدن کسب کرده و هم از فکر کردن درباره رفتارهای خودش و چیزهایی که دوست داشته در رابطه‌اش باشد و نبوده و چیزهایی که دوست نداشته. پس لزوما شکست عشقی چیز بدی نیست و در بسیاری موارد باعث بزرگ‌تر شدن آدم‌ها می‌شود. مهم این است که چه رفتاری بعد از شکست عشقی و دوره سوگ پس از آن داشته باشیم.


سوگ طولانی اگر کسی نتوانست به صورت طبیعی این دوره را بگذراند و دوره سوگش بیش از 6 ماه طول کشید، باید حتما به روانکاو مراجعه کند چون این نوع سوگ‌های طول کشیده خیلی وقت‌ها فقط سوگ نیستند و حس‌های دیگری هم وجود دارند که یا باعث می‌شوند این سوگ طولانی شود یا ناخودآگاه فرد ناکامی‌ها و سختی‌های دیگر زندگی را به این سوگ چسبانده است. گاهی هم اشتغال‌ ذهنی طولانی مدت با یک فرد یا رابطه از دست رفته، یک واکنش دفاعی است و فرد از آن استفاده می‌کند تا به چیزهای دردناک مهم‌تر زندگی‌اش مثل شکست تحصیلی فکر نکند. چنین افرادی ناخودآگاه ذهن خود را با این سوگ مشغول می‌کنند چون دردش کمتر از چیزهای دیگر مثل مسوولیت نپذیرفتن در زندگی، کار نکردن، تحصیل نکردن و زیر بار تعهدات نرفتن است. آنها ناخودآگاه ترجیح می‌دهند ذهنشان را مدت طولانی درگیر دختر یا پسری کنند تا به موضوعات مهم و اساسی بپردازند و چنین اشخاصی حتما باید به روان‌پزشک مراجعه کنند تا ریشه‌های مشکلشان پیدا شود.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]بعد از یک شکست عشقی[/h]
می‌گویند علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد‌، اما این ایده‌آل همیشه اتفاق نمی‌افتد و گاهی با تمام هشدارها، آژیرها و تابلوهای خطر، بازهم کاری که نباید، می‌شود.


با همه‌ی ورودممنوع‌هایی که در رابطه با جنس مخالف وجود دارد‌، این همه سریال، میزگرد، داستان و نصیحت بزرگترها که عشق آسان نمود اول ولی ‌افتاد مشکل‌ها اما بازهم برخی از شما، گرفتار می‌شوید و وقتی روزهای اول دلدادگی به پایان می‌رسد و به دست‌اندازهایش می‌رسید، تازه می‌فهمید تمام این نصیحت‌ها برای این نبوده که شما را از لذت زیبای عاشق شدن محروم کنند بلکه علتش این است که چیزی که شما در آینه می‌بینید، بزرگترها در خشت خام می‌بینند. اگر عاشق شدید و بعد از مدتی بخاطر مخالفت خانواده‌ها، مشکلات موجود و یا پشیمان شدن یکی از طرفین مجبور شدید که روی دیگر سکه‌ی دلدادگی را هم ببینید، آنوقت چه باید بکنید؟ روزهای سختی را پیش رو خواهید داشت و برای بازگشت به زندگی نیاز به تصمیمات درست و منطقی دارید.
یکی از عمیق‌ترین تجربه‌های فقدان، ناکامی ناشی از فروپاشی روابط رمانتیک است. ناکامی در عشق به هر دلیلی که باشد، شما باید دوباره برای ادامه‌ی زندگی خودتان را بازیابی کنید و با اشتباه‌های بزرگ‌تر، خطای اول‌تان را پر رنگ‌تر نکنید.
در قدم اول بپذیرید که آن عشق آتشین دیگر وجود ندارد. با واقعیت رو‌به‌رو شوید. خودتان را گول نزنید. ممکن است طرف مقابل خواسته که این رابطه را تمام کنید. در این شرایط حتما حس و حال بدتری دارید‌. ممکن است به‌خاطر تفاوت‌ها و مخالفت‌ها، هر دو به چنین نتیجه‌ای برسید که در این شرایط پذیرشش برای‌تان آسان‌تر است. اما در هر دو صورت شما می‌مانید و یک احساس آتشین که باید آرام‌اش کنید.
برای فراموش کردن این رابطه به خودتان فرصت دهید‌، شما مدتی را صرف دلدادگی کردید و در یک شب نمی‌توانید او را فراموش کنید. هیجانات و احساساتی که ماه‌ها در شما وجود داشته‌، ریشه دوانده است و باید زمان کافی طی شود تا این ریشه‌ها خشک شوند.
سعدی به روزگاران مهری نشسته بر دل بیرون نمی توان کرد الا به روزگاران
پایان یک رابطه بر خلاف آغاز آن‌، توام با احساس طرد شدن‌، فقدان و هیجان‌هایی از قبیل اضطراب‌، خشم‌، حسادت، ناامیدی و تنهایی است. بهتر است بدانید که در حال گذر از روزهای سختی هستید. به قول معروف: درد عشقی کشیده‌ام که مپرس! پس ما هم نمی‌پرسیم اما تنها خودت می‌توانی مرهمی بر روی این درد بگذاری.
برای آسان فراموش کردن‌، نشانه‌های آن رابطه را از بین ببرید. عکس، نامه، پیامک، ایمیل و هدیه. هر چیز که می‌تواند دوباره شما را به یاد آن رابطه بیاندازد را از خودتان دور کنید.
برای خودتان دل مشغولی جدید درست کنید، یک هنر، یک کار. هر چیزی که بتواند پرنده‌ی ذهن شما را از پرواز به سمت خیالات دیروز دور کند​


وقتی کمی زمان گذشت و کمی آرام شدید به اشتباهات خود فکر کنید. نتیجه‌ی رابطه‌ی عاطفی با کسی که معلوم نیست حضورش در زندگی‌تان چقدر قطعی باشد، همین حال و روزی می‌شود که تجربه کردید پس از اشتباهتان درس بگیرید. فراموش نکنید هیجانات روزگار جوانی برای یک عمر زندگی کافی نیست. زندگی مثل رمان‌های بازاری پسندی که آخرش دو دلداده به هم می‌رسند و یک عمر به خوبی و خوشی زندگی می‌کنند‌، نخواهد بود. برای زندگی زناشویی سعادتمند‌، عشق هرگز کافی نیست.
برای خودتان دل مشغولی جدید درست کنید، یک هنر، یک کار. هر چیزی که بتواند پرنده‌ی ذهن شما را از پرواز به سمت خیالات دیروز دور کند.
گاهی کمی جدی مقابل قلبتان بایستید و اگر خواست به سمت کوچه‌ی دیگری برود به او هشدار بدهید که سر می‌شکند دیوارش و قاطعانه تابلوی ایست را بالا بگیر.

این روزها می‌گذرد‌، باور کنید دنیا به آخر نرسیده.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]چطور نامزدی را بهم بزنیم؟!

[/h]مدتی از نامزدی تان می گذرد و شما فکر می‌کنید که دچار اشتباه شده‌اید؟ همه جوره با خودتان فکر کرده اید و به این نتیجه رسیده اید که ادامه این رابطه ممکن نیست؟ این را بدانید كه همیشه قطع رابطه پس از ازدواج به‌مراتب دشوارتر از دوران نامزدی است. چه این نامزدی رسمی باشد و چه غیر رسمی، به هر حال باید همانقدر که درباره انتخاب نامزدتان وقت صرف کرده اید، به درستی یا نادرستی برهم زدن آن هم فکر کنید. ما به شما کمک می‌کنیم که بدانید در چه صورتی این تصمیم را بگیرید و چه کاری باید انجام دهید. پس این چند نکته را خوب به خاطر بسپارید و به آن عمل کنید:
1- از كنار نشانه‌ها به‌راحتی نگذرید: باید به این نشانه ها توجه ویژه داشته باشید: در مورد رابطه‌تان پی‌در‌پی دچار شك و تردید می‌شوید. هر دوی شما خشك و بدعنق شده‌اید. در مورد جزئیات مراسم ازدواجتان به تفاهم نمی‌رسید و یا به‌طوركلی، دلبستگی‌تان به هم كمتر شده است.

2- دلواپسی‌های خود را بررسی كنید: به مواردی که شما را دچار استرس می‌کنند عمیق‌تر بنگرید. آیا قادرید اختلاف‌هایتان را حل کنید؟ در صورتی که پاسخ شما به این سؤال منفی است،‌ بهتر است به‌جای نگرانی در مورد نحوه‌ برگزاری مراسم، به ازدواج خود بیشتر فکر کنید. معیار رابطه خوب صرفاً میزان اختلافات نیست، بلكه توانایی طرفین در حل این اختلافات است.

3- از مشورت كارشناسان استفاده كنید: بهتر است در مراحل اولیه آماده شدن برای ازدواج، از مشورت مشاور خانواده بهره‌مند شوید.


4- اگر تمام راه‌ها با شکست مواجه شد: رابطه را با رعایت ادب و آرامش قطع كنید. دقت كنید كه در تصمیم خود تمام جوانب را در نظر گرفته باشید و خود را به‌خاطر این تصمیم سرزنش نكنید.

5- تصمیم خود را سریعاً علنی نكنید: زمانی که در مورد تصمیم خود به قطعیت رسیدید، به پدر و مادر خود اطلاع دهید. ممكن است آنها این تصمیم شما را بر پایه نگرانی طبیعی همسران قبل از ازدواج بدانند و سعی كنند نظر شما را در این مورد تغییر دهند.

6- نگران قضاوت دیگران در این باره نباشید: نیازی نیست انتظارات دیگران را برآورده كنید، بلكه تلاش كنید به زندگی خود سر و سامانی دهید.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]خسارات ناشی از برهم زدن نامزدی
پس گرفتن هدایای نامزدی (1)

[/h]انصراف از یک تصمیم نسنجیده و خلف وعده ی زناشویی، هرچند که از نظر اخلاق مذموم باشد، بهتر از آن است که زن و مرد خانواده ای متزلزل و ناهماهنگ تشکیل دهند و یک عمر در رنج و سختی زندگی کنند. بنابراین هیچ یک از نامزدها نمی تواند از طریق قضایی نامزد دیگر را مجبور به ازدواج نماید و صرف خودداری از ازدواج ، مجوز مطالبه ی خسارت نیست.
اما به راستی اگر بر اثر به هم خوردن نامزدی بدون علت موجه به حیثیت و آبروی نامزد دیگر و یا عواطف و احساسات او لطمه وارد شود و یا اینکه خسارتی را از این تعهد متحمل شوند آیا زیان دیده حق مطالبه ی خسارت را دارد؟

همان طور که قبلاً به آن پرداختیم ، وعده ی ازدواج الزام آور نیست و به موجب ماده ی 1305 قانون مدنی که حتی اگر تمام یا قسمتی از مهریه بین طرفین در دوران نامزدی پرداخت شده باشد.

اما این مطلب بدین معنا نیست که قانون فرد زیان دیده را که در اثر تقصیر طرف مقابل خود متحمل خساراتی شده به حال خود رها کند. بلکه مطابق قواعد عمومی هر کس در اثر تقصیر خود سبب ورود زیان به دیگری شود ، باید آن را جبران کند.

نامزدی هم که طرف خود را فریب داده یا در فسخ پیمان مرتکب تقصیر شده ، مسئول جبران خسارات کار خویش است.

مطابق اصل 40 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران «هیچ کس نمی تواند اعمال حق خویش را وسیله ی اضرار به غیر یا تجاوز به منافع عمومی قرار دهد. »

بنابراین بر هم زدن نامزدی اگرچه جایز است اما اگر موجب سوء استفاده و ضرر به نامزد شود موجب مسئولیت مدنی قرار می گیرد ونامزد مقصر، ملزم به جبران خسارت است . چرا که از حقی که قانون نسبت به برهم زدن نامزدی به او داده سوء استفاده کرده است.

ماده 1036 قانون مدنی بیان می کند : «اگر یکی از نامزدها وصلت را بدون علت موجهی به هم بزند در حالی که طرف مقابل یا ابوین (پدرها) او یا اشخاص دیگر به اعتماد وقوع ازدواج مغرور شده و مخارجی کرده باشند طرفی که وصلت را به هم زده است ، باید از عهده ی خسارات وارده برآید ولی خسارات مزبور فقط مربوط به مخارج متعارفه خواهد بود».

[h=2]این ماده به سه نکته ی مهم اشاره می کند:[/h]1- برخلاف ماده 1305قید بدون علت موجه وجود دارد ، بنابراین اگر نامزد با علت موجه نامزدی را بر هم زند طرف مقابل حق مطالبه ی خسارت را ندارد.

2- این خسارت فقط محدود به خسارات متعارف است.
بنابراین «هزینه هایی را که عرف لازم نمی داند و هوس نامزدها یا خانواده ایشان به بار می آورد در زمره ی خسارات نخواهد آمد».

3- خسارات قابل مطالبه محدود به خسارات مادی نیست و این معنی که صدمه به احساسات و عواطف ، شاید بزرگترین شکست روحی و عاطفی را برای فرد به همراه دارد و این مطلب چیزی نیست که عدالت از آن چشم پوشی کند.

اگرچه قانون در این باره ساکت است ، اما« با توجه به ملاک اصل 171 قانون اساسی و مسئولیت مدنی مصوب 1339 (مواد 1، 2، 8، 9، 10) که جبران خسارت معنوی را به صراحت شناخته است می توان به نامزد زیان دیده حق داد که علاوه بر مطالبه ی خسارات مادی جبران زیان های معنوی را نیز بخواهد.

همان طور که قبلاً به آن اشاره شد با انحلال نامزدی وضعیت هدایایی که عادتاً نگهداری از آنان ممکن است ، مانند لباس، طلا در صورتی که بدون تقصیر تلف شده باشد ، قابل مطالبه نیست چرا که گیرنده ی هدیه در آن زمان (زمانی که نامزد یکدیگر بودند) مالک هدیه به شمار می آمده و تصرفات او تا قبل از به هم خوزدن نامزدی مالکانه بوده است. (فرض آن است که کاری بر خلاف قرارداد انجام نشده است و مالک (گیرنده ی هدیه) مسئول تلف شدن مال خود در برابر کسی نیست).

همچنین اثبات و احراز تقصیر او در تلف مال نیز دشوار است، اثبات تقصیر بر عهده ی هدیه دهنده است زیرا اصل عدم تقصیر است اما در هر صورت تقصیر از جهت حقوقی شامل تعدی و تفریط است که برای تشخیص آن باید به عرف رجوع کرد.

حال اگر این هدایا که عادتاً نگهداری از آنها امکان پذیر است ، بر اثر تقصیر تلف شود وهدیه دهنده می تواند مثل یا قیمت آن را مطالبه کند. چرا که این هدایا معمولاً گران بها است و عرف به شرط وقوع عقد آن را هدیه می داند و مقصود این نیست که این هدایا بدون قید و شرط تملیک شود، در واقع انحلال نامزدی خود به خود گیرنده ی مال را موظف به پس دادن هدیه می کند و مقصود نامزد از هدیه آن بوده که در آینده همسر او خواهد شد.

«بدین ترتیب دادن هدیه به این صورت از ابتدا به نحو معلق و مشروط بوده و در نتیجه تملیک قطعی صورت نگرفته است».
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]تو، آنی نبودی که من فکر می کردم![/h][h=2](دلواپسی های دوران نامزدی(2))[/h]



در مقاله ی پیش خواندیم که ...
این درگیری ها، اثر مستقیم خود را بر روابط همسران جوان بر جا می گذارد. فخاری ، روان شناس ، می گوید: «وقتی یکی از دو طرف نمی تواند پاسخ توقعات طرف مقابل را بدهد، درگیری ایجاد می شود. در روابط پیش از ازدواج، حساسیت ها معمولاً بیشتر است. چون همسران جوان تازه به شکل عملی وارد ارتباط با هم شده اند . کوچک ترین خلاها بیشتر به چشم می آید.» در روابط پیش از ازدواج، اثر اطرافیان بیشتر از هر زمان دیگری به نظر می رسد. وابستگان و دوستان زوج جوان، برای سنجش و ارزیابی طرفین فرصت بیشتری دارند و در نتیجه، قضاوت ها به نحو شدیدتر و مؤثری صورت می گیرد. زوج های جوان از این حالت «زیر ذره بینی» شکایت دارند. آنها معتقدند که خانواده تمام عقاید و نظرات خود را درباره همسر آنها به طور صریح بیان می کند و انتظار دارند این اظهار نظرها، به همسر آنها منتقل شود. در عین حال، خود خانواده ها، بخشی از مسئولیت خود را در شکل دهی صحیح روابط فرزنداشان نادیده می گیرند.
فخاری می گوید: «با ازدواج، هر فرد نقش جدیدی می پذیرد. در قبل از شروع زندگی مشترک، این نقش به طور ناگهانی، دو برابر می شود. در واقع فرد هم نقش فرزند خانواده را بازی می کند و هم نقش همسر را، هر دو طرف هم توقع دارند که فرد نقش خود را در مقابل آنها به بهترین نحو انجام دهد». این حالت، می تواند باعث ایجاد حالت ناخوشایندی در طرفین شود که آنها را نسبت به زندگی مشترک و یکدیگر بدبین کند فرد ممکن است دچار حالتی شود که براساس آن هویت فردی خود را از دست رفته تلقی کند. این احساس گمشدگی، فرد را دچار این تردید می کند که ازدواج، هویت فردی و شخصیت انسانی او را از بین برده است و طرف مقابل خود را بیش از هر کسی در ایجاد چنین حالتی مسئول می داند.

اگر نقش عوامل متفاوت چندان عمیق نیست، بهترین راه این است که افراد، بدون در نظر گرفتن خانوادها، خودشان تصمیم گیری کنند



[h=2]شروع درگیری ها[/h]

یکی دیگر از حالت هایی که در زندگی زوج های جوان، پیش از شروع زندگی مشترک پیش می آید، مواجه شدن آنها با واقعیت وجودی فرهنگ، زندگی، عادت ها و خلق و خوی همسر و خانواده همسر است. پیش از رسمی شدن ازدواج، روابط همسران و خانواده های آنها شکلی رسمی و حساب شده دارد که بسیاری از تفاوت ها را در میان آنها می پوشاند. با گسترده شدن روابط و نزدیکی بیشتر آنها، بسیاری از جنبه های پنهان، رخ می نمایند.
فخاری می گوید، «ازدواج، بسیاری از امور پنهان را به خانواده ها نشان می دهد. زوج های جوان، به شکل واقعی و عملی با عقاید و فرهنگ خانواده طرف مقابل آشنا می شوند و چه بسا درمی یابند که این فرهنگ و عقیده تا چه حد با عقیده و فرهنگ خانواده خودشان متفاوت است.» در این حالت، هرکدام از زوجین، فشار خاصی را تحمل می کنند. از آنجا که رفتارها و روش ها در شرایط قبل از ازدواج مشخص است بعد از شروع زندگی مشترک، روابط شکل جدیدی پیدا می کنند و در واقع ارتباط خانواده ها با هم کمتر می شود . در پیش گرفتن روش و استراتژی خاص در برخورد با این موارد، می تواند به کمرنگ شدن وجوه افتراق و حل مسائل کمک کند. فخاری می گوید: «ممکن است فرد، ناگهان احساس کند که نمی تواند شیوه رفتار و غذا خوردن همسرش را تحمل کند. بعضی از سنت ها و عادت هایی که در فرهنگ خانواده های طرف مقابل وجود دارد، برای فرد قابل پذیرش نیست؛ خصوصاً، مرتب بر روی این مسائل دست می گذارند و بزرگنمایی می کنند.»

[h=2]پدر و مادرها کمک کنند[/h]تجربه روزهای پیش از شروع زندگی مشترک، در عین حال می تواند بسیار خوشایند باشد. فرصتی برای درک و شناخت بیشتر از کسی که بناست سال های متماددر کنار او باشد . هرچه این دوران آرام تر و با فشار کمتری بگذرد، افراد روحیه بهتری برای شناختن یک زندگی تازه خواهند داشت و در این بین نقش خانواده ها، در ایجاد فضایی امن و مؤثر در زندگی فرزندانشان بسیار برجسته است. در واقع، خانواده ها تنها کسانی هستند که می توانند در ساختن نگرشی مثبت و کارساز نسبت به زندگی مشترک و همسر آینده فرزندشان تأثیر داشته باشند و برای رسیدن به این هدف، دور انداختن برخی عقاید و عادت های عرفی و از پیش تعیین شده، چندان دشوار نیست.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]ازدواج با یک فرد شکست خورده[/h]
ازدواج به خودی خود فرایند دلهره آوری است اما وقتی قرار باشد با کسی که یک تجربه شکست داشته و نامزدی یا ازدواج ناموفقی را پشت سر گذاشته ازدواج کنید خود به خود مشکلات و مسائل خاصی پیش روی شما قرار می گیرد که تا قبل از این فکرش را نکرده بودید.


اگر در چنین موقعیتی قرار گرفته اید، خواندن این راه حل ها می تواند برایتان مفید باشد:

1. گذشته را هضم کنید. نادیده گرفتن غم و ترسی که از فکر ازدواج در دل همسر آینده شما به جا مانده، می تواند زندگی تان را سرد و محافظه کارانه کند. به او اجازه دهید شما را بسنجد، با شما درد دل کند و حتی گاهی به اشتباه قضاوت کند. این صبوری بهترین هدیه ای است که می توانید به او بدهید تا به زندگی برگردد. انکار کردن گذشته فقط باعث می شود او تا آخر عمر در سوگ باقی بماند.

2. فکرهای بیمار را از سرتان بیرون کنید. این که آیا همسر یا نامزد سابق طرف مقابلتان بهتر و دوست داشتنی تر از شما بوده، شما را به جایی نمی رساند. به جای آن سعی کنید در نوع خود بهترین باشید و به این فکر کنید که اگر همسر قبلی فرد مورد نظرتان از شما بهتر بود، تا به حال این ازدواج یا نامزدی به سرانجام رسیده بود!
از همان شروع کار حد و مرزهای زندگی مشترکتان را معین کنید اما کاملامهربان، ملایم و با ملاحظه. برای احساساتتان ارزش قائل باشید و وقتی یکی از رفتارهای او که به زندگی گذشته اش مربوط می شود شما را ناراحت می کند، با او درمیان بگذارید​


3. زمان بدهید. این که شما به همدیگر علاقمند هستید یا همدیگر را برای زندگی انتخاب کرده اید، باعث نمی شود که همسر آینده تان شکست های زندگی قبلی اش را فراموش کند. کمی به او زمان بدهید تا با تغییرات جدید زندگی اش کنار بیاید. مطمئن باشید به مرور زمان، گذشته او محو می شود و زندگی خوب شما همه کاستی ها را جبران می کند. سخت و ناراحت کننده است اما به درد دل های او گوش دهید تا تخلیه شود. او حالا فقط شما را دارد و از نظر عاطفی به شما تکیه کرده است. بنابراین شنونده خوبی برای دردهای او باشید اما اجازه ندهید این دردها در زندگی تان ماندگار شوند.


4. سعی نکنید تمام یادگارهای به جا مانده از ازدواج قبلی را نیست و نابود کنید. به هر حال همسرتان الان شما را انتخاب کرده و بدون شک زندگی عاطفی گذشته دیگر برای او معنایی ندارد. پس به جای حسادت نشان دادن به یادگارهای زندگی قبلی، تلاش برای حذف هر نوع نام و نشان از همسر قبلی او و کارهایی از این دست، خونسرد باشید و اگر چیزی ناراحتتان می کند، با هم درباره آن صحبت کرده و تصمیم بگیرید که چطور از شر این ناراحتی خلاص شوید.

5. این همه از شما خواستیم کوتاه بیایید، این بار یک برگ هم به نفع شما رو می کنیم! از همان شروع کار حد و مرزهای زندگی مشترکتان را معین کنید اما کاملامهربان، ملایم و با ملاحظه. برای احساساتتان ارزش قائل باشید و وقتی یکی از رفتارهای او که به زندگی گذشته اش مربوط می شود شما را ناراحت می کند، به او توضیح دهید، با شفافیت احساستان را بگویید و چیزی را که از او می خواهید بیان کنید.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]بهترین زمان ازدواج مجدد[/h]
گروهی از زنان در زندگی خود به بن‌بست می‌رسند و طلاق را تنها راه چاره خود می‌دانند. در این میان اما گروهی از آنها به دلیل فرار از بحران و مسائل ناشی از طلاق (مثل مشکلات مالی، روانی، اجتماعی، عاطفی) و حتی فرار از حرف‌ها و طعنه‌های اقوام و آشنایان خیلی سریع و ساده به دلیل نیازهای عاطفی و جسمی می‌خواهند تشکیل زندگی مجدد دهند.

اما شاید اكثریت آنها این نكته را در نظر نمی‌گیرند که انتخاب در ازدواج مجدد به مراتب سخت تر از ازدواج اول است چرا که اگر این‌بار هم با شکست مواجه شود، آثار زیانبار اجتماعی و روانی مخرب تری را به جای می‌گذارد.

خنثی شوید، سپس ازدواج کنید
نخستین عاملی که تعیین‌کننده آمادگی فرد متاركه كرده برای تشکیل زندگی مجدد است، این است که حساب و کتاب‌های عاطفی افراد در زندگی اولشان برای همیشه بسته شده باشد؛ زیرا برخی از افراد همچنان بعد از اتمام طلاق، درگیر ازدواج اول خود هستند. برای مثال هنوز در حال فکر کردن به شوهر سابق خود هستند یا اینکه شب‌ها مدام خوابش را می‌بینند و... تمام این علائم نشان دهنده آن است که رابطه هنوز حل و فصل نشده و فرد خود را از عواطف ازدواج اولش بیرون نکشیده است.
این دسته از افراد برای وارد شدن به یک رابطه عاطفی جدید نباید عجله داشته باشند، فرد فکر می‌کند که ازدواجش تمام شده اما همچنان برای برگشت به رابطه تلاش می‌كند. در این صورت گاهی اوقات بهترین کار چه برای تداوم و چه پایان ازدواج نخستین آن است که دوباره به سمت همسر قبلی‌شان برگردند چراکه این کار برای فرد 2 حسن دارد :
1-یا به فرد کمک می‌کند که رابطه به سمت بهبود برود و از نو شکل بگیرد.
2- یا اینکه رابطه سریع به سمت اتمام پیش برود.
فرد بعد از پایان رابطه باید سعی کند پرونده ازدواجش را ببندد. مرگ یک طلاق، بی‌تفاوتی و خنثی بودن فرد نسبت به همسر گذشته‌اش است. یعنی شما با دیدن همسر گذشته‌تان دیگر عصبانی نمی‌شوید، تپش قلب نمی‌گیرید و هیچ حس منفی و مثبتی نسبت به او ندارید، تمام ‌این موارد علائم پایان رابطه است و فرد می‌تواند با آزادی افکار خود به ازدواج مجدد فکر کند. البته اینجا سۆالی پیش می‌آید و آن اینکه وقتی چنین فردی در حال درمان و بازیابی روانی است، ناگهان فرد مناسبی برای ازدواج پیش روی او قرار می‌گیرد. اگر در این مقطع برای فرد مطلقه ، هیجان و احساسات عاطفی پیش آید می‌توان بدون عجله وارد فاز آشنایی، بررسی و گفت‌وگو شد و در عین حال درمان و كنار گذاشتن مورد قبلی هم به موازاتش انجام داده شود.

از شكست قبلی درس بگیرید
هر فرد بعد از وقوع طلاق ابتدا باید دلیل جدایی خود را مورد تحلیل و بررسی قرار دهد، اینکه چرا طلاق رخ داد و چرا چنین تصمیمی‌گرفته شد، صفات منفی همسر سابق و صفات کلیدی که زندگی مشترک تخریب کرد، یادداشت کند و تنها به خصوصیات همسر سابقش توجه نکند بلکه ویژگی‌های خودش را بنویسد، اینکه در رابطه من و او چگونه بودیم که این صفات به طلاق منجر شد. این مسائل به فرد کمک می‌کند تا معیار‌هایش برای زندگی مجدد مشخص شود.
گاهی اوقات دیده شده که افراد به‌طور ناخودآگاه سعی دارند صفاتی را در همسر آینده‌شان جستجو کنند که در تضاد با شریک سابقشان بوده است. مثلا اگر همسر سابق، خسیس بود، حتما همسر آینده دست و دلباز باشد ولی در این میان اکثریت از آن سوی پشت بام می‌افتند. در زندگی مجدد، خیلی مهم است که صفات منفی فرد سابق در فرد جدید نباشد اما زمانی که وارد یک آشنایی می‌شویم، به طور طبیعی اول رابطه خوب پیش می‌رود اما از آنجا که شکل رابطه جدید با شکل رابطه گذشته، متفاوت است، بنابراین پیش خود فکر می‌کند این فرد، همان فردی که می‌خواستم با او زندگی کنم، نیست. چیزی که در این موارد بسیار تعیین‌کننده است، مدت زمان آشنایی، نداشتن عجله در تصمیم گرفتن و همچنین طولانی نکردن مدت آشنایی است. فرد در ازدواج مجدد نباید صفات اصلی همسر آینده‌اش را رها کرده و به صفات ظاهری بسنده كند. آنچه باید مهم باشد این است که چه خصوصیاتی در همسر سابق بوده که فرد را اذیت می‌کرده و او نمی‌خواهد در همسر جدیدش این خصوصیات را ببیند.
زمانی که طلاق ناگهانی پیش می‌آید و فرد به لحاظ روانی همچنان درگیر این مسئله باشد از لحاظ روانشناسی بین 6 ماه تا یک سال نیاز دارد که وارد فاز جدیدی آشنایی نشود​


كی دوباره ازدواج كنیم؟ زمانی که طلاق رخ می‌دهد بعد از اتمام عده، یک زن به لحاظ شرعی می‌تواند ازدواج کند اما از لحاظ روانشناسی شرط این است که قبل از طلاق رسمی ‌و قانونی، مدت‌ها زن و مرد در جدایی عاطفی به سر برده باشند. اما زمانی که طلاق ناگهانی پیش می‌آید و فرد به لحاظ روانی همچنان درگیر این مسئله باشد از لحاظ روانشناسی بین 6 ماه تا یک سال نیاز دارد که وارد فاز جدیدی آشنایی نشود. این موضوع را نمی‌توان به همه بسط داد بلکه مورد به مورد و فرد به فرد فرق دارد و نمی‌توان نسخه واحدی برای همه پیچید.

دوستت دارم اما من به ازدواج نیاز دارم
فرزندان و به خصوص فرزندان پسر در مورد ازدواج مجدد مادران و فرزندان دختر در مورد ازدواج مجدد پدرانشان بسیار حساس هستند که می‌توان گفت عمده این مشکلات روی جنسیت می‌چرخد. مردی که می‌خواهد تشکیل زندگی مجدد بدهد باید با دخترش به گونه‌ای مدارا کند تا وی فکر نکند که نادیده گرفته و طرد می‌شود و حس حسادتش را برافروزد بلكه باید او را مجاب کند که دوستش دارد اما از نیاز به ازدواج هم صحبت کند و نوع این دوست‌داشتن‌ها را از هم تفکیک كند. رابطه مادران و پسران نیز به همین شکل است و بیشتر اوقات فرزند ذکور نسبت به ازدواج مجدد مادرش غیرتی می‌شود و احساس بدی پیدا می‌کند.

مادر باید در این زمینه صبوری به خرج دهد و در عین ابراز توجه و علاقه به فرزند، از نیاز به تشکیل زندگی مستقل برای خود صحبت کند. چه زن و چه مرد هرگز نباید به فرزندانشان بگویند که من آنقدر تو را دوست دارم که هیچ وقت ازدواج نمی‌کنم. اما در مورد زن و مردی که هر 2 دارای فرزند هستند و می‌خواهند زیر یک سقف بروند، اوضاع قدری پیچیده می‌شود. فکر نمی‌کنم کسی سریال دردسر والدین را فراموش کرده باشد. این فیلم بهترین مصداق در این مورد است. والدین باید روی رابطه بین فرزندانشان با یکدیگر کار کنند تا تنش کمتری به وجود آید البته به شرط آنکه هیچ درگیری ای بین زن و مرد نباشد. نکته مهمی‌که باید به آن اشاره کرد، این است كه تا زمانی که رابطه رسمی‌و جدی نشده، فرزندان را نباید از ازدواج مجدد آگاه کرد اما وقتی مسئله جدی شد و به سرانجام رسید، باید به فرزندان در مورد تشکیل زندگی مشترک توضیح داد.

سایه ترس روی ازدواج
از موضوعات آزاردهنده در ازدواج مجدد این است که افراد مدام در حالت ترس به سر می‌برند، از اینکه دوباره حوادث ازدواج اول در این ازدواج فعلی‌شان رخ دهد. این نوع نگرانی را حداقل تا دو سال اول زندگی مشترک‌ هر دو طرف با خود دارند و دائم این افکار در ذهن آنها تداعی می‌شود که نکند همسر جدیدم مانند شوهر سابقم باشد و اگر کوچک‌ترین مشکلی هم پیش آید، بلافاصله شروع به مقایسه کردن آنها می‌کنند. زمانی که هر دو طرف ازدواج مجددشان باشد نیز این نگرانی و تنش برای آنها دوبرابر می‌شود. برای از بین بردن این نگرانی‌ها هم زن و هم شوهر باید بدانند که مقایسه بین همسر فعلی و قبلی به طور ناخودآگاه، منشا بسیاری از مشکلات و جنجال‌ها خواهد بود.

مردان در ازدواج مجدد موفق‌ترند یا زنان؟
موفقیت ازدواج ربطی به جنسیت ندارد. در واقع زن یا مرد بودن پارامتر تعیین‌کننده در موفق بودن یك ازدواج نیست. در ازدواج‌های مجدد موفق، آنهایی درست عمل کرده‌اند که صبوری به خرج داده‌اند، دارای آرامش بوده و مسیر آشنایی را به خوبی طی کرده‌اند. هرقدر افراد هیجانی و سرعتی تصمیم بگیرند، میزان ریسک ازدواج مجدد ناموفق بالاتر می‌رود.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]من همسر دوم هستم


[/h]ازدواج با کسی که تجربه یک زندگی مشترک دیگر را داشته است، به خودی خود نمی تواند اشتباه تلقی شود. اشتباه وقتی پیش می آید که بی محابا وارد چنین زندگی ای شوید و بخواهید آزادانه بتازید، بدون آنکه به فکر بازمانده های زندگی پیشین همسرتان باشید. حقیقت این است که این نوع ازدواج ها ظرافت های خاص خودشان را دارند که در نظر گرفتن آنها می تواند سختی ها را برایتان ساده کند و تجربه ای استثنایی از زندگی مشترک به شما بدهد.


[h=2]پذیرفتن گذشته
[/h]
نباید آن را پنهان کنید و یا از آن فرار کنید. بهر حال این موضوع به سراغ شما خواهد آمد پس آن را تسویه کنید بی توجهی به غم و غصه های همسرتان هیچ چیز را تغییر نخواهد داد. اگر به احساسات او بی توجهی کنید، شاید غم از دست دادن رابطه یا همسر اولش تا ابد همراهش باقی بماند. بی توجهی و سرسری گرفتن مسائل فقط بهبود طرف مقابل را به تعویق می اندازد. بهتر است به او اجازه دهید تا با شما صحبت کند و بگوید که در کجای سفر غم انگیز خود قرار دارد. به هیچ عنوان گذشته ای که شما در آن وجود نداشتید را به عنوان یک ابزار برای فرار از ناکامی ها و نقاط ضعف خود به این رابطه راه ندهید. گذشته همسرتان را به دید منفی نگاه نکنید و سر کوفت نزنید. یک رابطه زمانی موفق است که هر دو طرف به راحتی بتوانند حرف های دلشان را به یکدیگر بزنند و به سادگی با هم ارتباط برقرار کنند. بدون ترس و مزاحمت به همین سادگی!

زندگی با 3 قلب
پذیرفتن این مطلب که نیمی از قلب همسرتان متعلق به گذشته است، کمی دشوار است. اما در زندگی با فردی که همسر خود را از دست داده، یا رابطه ای را نا تمام رها کرده، این دقیقا هنری است که شما حتما باید آن را بلد باشید. در عین حال باید بدانید که دوست داشتن او نسبت به رابطه اول جای خود را دارد و این امر به نوبه خود قابل احترام است و ربطی به رابطه دو نفره شما ندارد.زمان آن را به شما هدیه خواهد داد و نگران این نیمه نباشید.
یادگارهای همسر سابق
اگر احساس می کنید که همسرتان شما را به اندازه همسر اولش دوست ندارد، بنابراین باید سعی کنید که وسایل شخصی همسر اول از قبیل قاب عکس و... را از درون خانه جمع آوری کنید. بسیاری از مشکلات با رسیدگی به وسایل خانگی حل خواهند شد و مطمئن باشید که با انجام این کار حیرت زده خواهید شد. در نظر داشته باشید که همه انسان ها خاطراتی در گذشته دارند که برایشان از ارزش و اهمیت بسیار بالایی برخوردار بوده و دوست دارند که آنها را تا آخر عمر خود زنده نگه دارند. به احساسات طرف مقابل احترام بگذارید و از طریق بحث متقابل، بر سر نگه داشتن وسایل شخصی همسر اولش به نتیجه برسید.
زندگی در امروز

آیا فرد قبلی از شما زیباتر، جذاب تر، و بامزه تر بوده؟ آیا او آشپز، عاشق، دوست و شریک بهتری بوده؟ مقایسه خوب است و کاملاً طبیعی قلمداد می شود، اما اگر این کار به درستی انجام نشود، آن وقت مانند یک سد محکم جلوی رشد رابطه شما را می گیرد.
همسرتان به این دلیل با شما ازدواج نکرده که شما نسخه دوم همسر اولش بوده اید. او به خوبی می داند که شما منحصر به فرد هستید و همین عامل نیز باعث شده که به شما علاقمند شود و پیشنهاد ازدواجش را با شما در میان بگذارد. او اصلاً به این قضیه که شما تا چه حد به همسر اولش شباهت دارید و یا تفاوت دارید فکر نمی کند. باید قبول کنید که شما و همسر اول او دو انسان کاملا مجزا هستید با خصوصیات منحصر به فرد. شاید تمام مقایسه های اشتباهی که شما در ذهن دارید، دقیقا همان ها دلیل اصلی جذب همسرتان به شما بوده باشند!
به او بگویید که از ارزش این خاطرات آگاه هستید و تمایل دارید که او احساساتش را با شما در میان بگذارد. حتی می توانید پیشنهاد کنید که اگر او بخواهد می توانید او را همراهی کنید.

خاطرات عشق اول شما هر چقدر که به همسرتان عشق بدهید، باز هم این مسئله باعث نمی شود که او خاطرات روابط اول را فراموش کند. البته به مرور زمان همه چیز حالت عادی پیدا میکند و همسرتان به جایی خواهد رسید که ناراحتی هایش به شادی تبدیل شود؛ اما هیچ گاه نباید تصور کنید که خاطرات و... بدون غم و اندوه خواهد بود.
شاید همسرتان دوست نداشته باشد که در مورد غم و اندوهی که در این روزها احساس می کند، چیزی به شما بگوید. تحت این شرایط او احساس می کند که اگر با شما در مورد این مسائل صحبت کند، شما ناراحت می شوید و احساساتتان آسیب می بینند.
در این مواقع باید اختیار بیشتری به او بدهید و به او بقبولانید که می توانید به درستی درکش کنید. به او بگویید که از ارزش این خاطرات آگاه هستید و تمایل دارید که او احساساتش را با شما در میان بگذارد. حتی می توانید پیشنهاد کنید که اگر او بخواهد می توانید او را همراهی کنید.
از نظر روان شناسی این کار کمک بزرگی به بهبود و ارتقای رابطه می کند چراکه به هر دوی شما اجازه می دهد تا درونی ترین احساسات خود را با هم در میان بگذارید. او را تحت فشار قرار ندهید و از او باز جوئی نکنید برای باز گو کردن این خاطرات فهرست وار بشنوید و با او هم دلی کنید

حد و مرزهای جدید

ازدواج با فردی که همسر خود را از دست داده نباید تماماً حول محور روابط او بچرخد. در این میان احساسات شما نیز مهم هستند، شما استحقاق این را دارید که مورد احترام قرار بگیرید.
بسیاری از افراد زمانی که همسرانشان می گویند: «همسر اولم» ناراحت می شوند. اگر این مسئله باعث ایجاد ناراحتی در شما می شود، باید به آرامی در مورد آن با همسر خود صحبت کنید و او را متوجه کنید که همسر دومش نیر نیازها و احتیاجاتی دارد که باید مرتفع گردند.

غم های ماندگار
تا زمانی که شما بخواهید با همسر خود ازدواج رسمی کنید، به طور حتم بخش وسیعی از غم و اندوه او به پایان رسیده است. البته باید توجه داشت که بخشی از غم و اندوه در وجود افراد باقی می ماند که با کمی صبر و حوصله و همچنین به مرور زمان از بین می رود. اگر شما با همسرتان «یکی» باشید آن وقت باید هر چیزی که می توانید در مورد غم و غصه او یاد بگیرید و به تدریج آن را حل کنید.
کمک دیگران
از کمک گرفتن از دیگران ترسی به خود راه ندهید چرا که با این کار متوجه می شوید بسیاری از ناامیدی هایتان بی پایه و اساس هستند. شاید همسایه، دوستی در کلاس زبان، و یا مادر دوست تان را برای درددل انتخاب کنید. ما معمولا اینگونه حرف ها را با اقوام و فامیل مطرح نمی کنیم و ترجیح می دهیم با یک دوست پیرامون مشکلات خانوادگی خود صحبت کنیم. بسیاری از این افرادی که شما با آنها احساس راحتی می کنید و حرف دلتان را به آنها می زنید کسانی هستند که احساساتی مشابه شما دارند و در دنیا احساس تنهایی می کنند. به این طریق هم شما می توانید هم صحبت خوبی برای او باشید و هم او می تواند با همفکری و همدلی شما را در مسیر درست قرار دهد.
بگو فردا مال ماست!

هر روزی که زندگی می کنید نعمتی است که خداوند به شما هدیه داده است. با همسر خود خاطره های جدید خلق کنید که منحصر به خودتان باشند و هیچ ارتباطی به زندگی گذشته همسرتان نداشته باشند.
برنامه سفر به جاهای دیدنی را بریزید و به مناطقی بروید که هیچ یک از شما قبلا از آنجا دیدن نکرده باشد. روزهای خاصی را برای خود معین کنید و جشن بگیرید. دکوراسیون داخلی خانه را تغییر دهید، و یا حتی خانه را عوض کرده و به یک خانه جدید نقل مکان کنید و با هم آن را از نو آماده کنید.
یادتان باشد که هیچ گاه نمی توانید اتفاقی را که در گذشته افتاده است تغییر دهید، اما می توانید خود را با یاد آن سازگار کنید و به رشد و تعالی دست پیدا کنید.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]چگونه ازدواج مجدد موفق داشته باشید ؟[/h]
وقتی بعد از یک نامزدی یا ازدواج شکست خورده تصمیم به ازدواج دوباره می گیرید، چه باید بکنید تا این بار ازدواجتان به سرنوشت قبلی دچار نشود؟ مسلما شرایط ساده ای نیست. ازدواج یا رابطه اول شما به هر ترتیب روی زندگی تان سایه می اندازد و همه ذره بین ها را روی شما قرار می دهد.


انگیزه‌هایتان را اصلاح کنید
بسیاری از افراد در ازدواج دوم برای فرار از تنهایی، فشار‌های خانوادگی و اجتماعی یا برای رو كم كنی همسر سابق و خانواده‌اش یا رفع نیاز‌های عاطفی، جنسی، مالی و.. بدون درنظر گرفتن معیارهای مناسب فقط برای فرار از شرایط موجود تن به ازدواج مجدد می‌دهند.
بسیاری افراد بعد از طلاق بیشتر به‌دنبال بیان عیب و ایراد‌های طرف مقابل هستند و به نقش و سهم خود و كم و كاستی‌هایی كه در انتخاب همسر و در زندگی مشترك داشته‌اند توجه چندانی نمی‌كنند.
به اصطلاح بیشتر نقش قربانی و كسی كه مظلوم واقع شده به‌خود می‌گیرند و همین موضوع باعث می‌شود، دوباره در انتخاب خود دچار اشتباه شوند.

ازدواج‌های پرخطر را بشناسید
ازدواج‌هایی كه مبنای احساسی دارند ازدواج‌های پرخطری هستند؛ فردی كه برای فرار از شرایط موجود ازدواج می‌كند، برای نجات دادن طرف مقابل از مشكلاتی كه دارد، کسی که فکر می کند دیر شده و سنش بالا رفته، كسانی كه به لحاظ احساسی هنوز درگیر رابطه قبلی هستند و کسانی که معیارهای تناسب سنی، ظاهری، تحصیلی، اقتصادی، فرهنگی، اعتقادی، جایگاه اجتماعی، شغلی و حتی سلامت جسمی، روانی، اعتیاد طرف مقابل را نادیده می‌گیرند.

از خرابکارها دور شوید!
چه کسانی برای ازدواج دوم شما خطرناک به حساب می آیند؟ کسانی که سعی دارند اشتباهات شما در ازدواج یا نامزدی سابق را مدام به رختان بکشند و دقت و تلاش شما را برای ازدواج سالم دوباره تان زیر سوال ببرند. افراد سرزنشگر، افراد مداخله جو، خانواده‌های كنترل‌كننده می‌توانند اثرات مخربی در زندگی دوباره شما داشته باشند. سعی کنید در مواجهه با آنها تسلیم نشوید. لازم نیست بجنگید، فقط حرف های سرزنشگرانه یا دخالت های بی موردشان را نادیده بگیرید.
با تجربه های خود و توصیه های مشاور ازدواجتان، سعی کنید زندگی متفاوتی را برای خود فراهم آورید.
وقتی این رابطه طولانی می‌شود، 2 طرف تصور می‌كنند كه یكدیگر را كاملا شناخته‌اند درصورتی كه وقتی دونفر به‌طور رسمی یا به قول معروف زیر یك سقف می‌روند با وجوه دیگر و واقعی‌تری از شخصیت یكدیگر آشنا می‌شوند كه برای‌شان ناآشنا و گاه عجیب است​


ملاقات، چگونه، چه زمانی، چه مدت؟ حداقل زمان آشنایی یك ماه است. البته خیلی‌ها می‌گویند 3 تا 6 ماه اما برای شناخت بیشتر و كامل‌تر بهتر است یكدیگر را در موقعیت‌های مختلف اجتماعی و خانوادگی ببینند. آشنایی‌های و نامزدی‌های طولانی‌مدت باعث به‌وجود‌آمدن توقعات زیاد و سردی در رابطه می‌شود. به این دلیل كه شكل رابطه در دوران آشنایی و نامزدی با بعد از ازدواج بسیار متفاوت است.
وقتی این رابطه طولانی می‌شود، 2 طرف تصور می‌كنند كه یكدیگر را كاملا شناخته‌اند درصورتی كه وقتی دونفر به‌طور رسمی یا به قول معروف زیر یك سقف می‌روند با وجوه دیگر و واقعی‌تری از شخصیت یكدیگر آشنا می‌شوند كه برای‌شان ناآشنا و گاه عجیب است.
خیلی ها بعد از ازدواج می‌گویند: «من اونو خوب می‌شناختم قبلا اصلا اینطوری نبود.» به این علت كه شكل رابطه تغییر كرده و نقش‌ها و مسئولیت‌ها پررنگ‌تر شده اما طرفین هنوز انتظار رفتار‌ها و واكنش‌های قبل از ازدواج را از هم دارند و پذیرش تصویر جدید و هماهنگ‌شدن با آن برای‌شان مشكل می‌شود. درصورتی‌كه در روابط زیر یك سال 2 نفر به یك شناخت كلی از هم می‌رسند كه بعد از ازدواج تكمیل می‌شود.
در موقعیت‌های اجتماعی 2نفر ضمن گفت‌وگو برای شناخت بیشتر از هم، یكدیگر را از لحاظ نحوه برخورد و رفتار و طرز پوشش و... ارزیابی كنند.
در موقعیت‌های خانوادگی خوب است كه دختر و پسر به همراه خانواده و به تنهایی چند جلسه‌ای در خانواده طرف مقابل دیدارهایی داشته باشند تا نسبت به مسائل فرهنگی، اعتقادی، آداب و رسوم، مناسبات خانوادگی یكدیگر شناخت بهتری به‌دست آورند.

سراغ این‌ها نروید
افرادی‌كه از سلامت روان برخوردار نیستند افراد مناسبی برای ازدواج نیستند. داشتن یك وجهه اجتماعی یا شغل مناسب، نشان‌دهنده سلامت روان افراد نیست. رفتارهایی مثل بدبینی شدید، خساست‌های بیش از حد، تندخویی و پرخاشگری، نا‌توانایی در ابراز احساسات، اعتماد‌به‌نفس پایین، رفیق‌بازی، وابستگی بیش از حد به مادر، می‌تواند نشان‌دهنده شخصیت‌های آسیب‌دیده باشد.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]نامزدی بدون دلخوری[/h]
ازدواج یك مرحله گذر است. یك فرد مجرد پس از ازدواج دیگر تنها نیست و امیدوار است در كنار همسر خود سالها زندگی لذتبخش را سپری كند.


كسانی كه به تازگی ازدواج كرده اند خود را در میانه راه احساس می كنند و تا زمانی كه واقعیت روی خود را نشان نداده دوران شیرین ماه عسل را می گذرانند. تازه عروس و دامادها با به كاربستن توصیه های زیر راحت تر می توانند مرحله گذر را پشت سربگذارند.
¤ گذر از استقلال: باید با دیدگاهی واحد به مسائل مختلف نگاه كنید. دیگر از این جا به بعد زندگی شما دو نفرید و باید دست از خودخواهی بردارید و همه چیز را با شریك شان تقسیم كنید.

¤خلاق باشید: بسیاری از تازه عروس و دامادها در زمان نامزدی از خود خلاقیت نشان می دهند ولی نه پس از ازدواج! این مسئله یكنواختی و ملال را به همراه دارد كه دشمن سرسخت ارتباط موثر است. هر از گاهی دست از كارهای خسته كننده روزمره بردارید و با همسرتان بیرون بروید، به او به شکلی جدید ابراز علاقه کنید، در روابطتان تنوع ایجاد کنید و سعی کنید تجربه های جدیدی بیافرینید.

¤ در مقابل مشاجرات برخورد موثری داشته باشید: خشم فزاینده و ناامیدی ممكن است منجر به بروز مشكلاتی شود و آزار جسمی و روحی طرف مقابل را به همراه داشته باشد. با همسر خود ارتباط موثر و صریحی برقرار كنید. برای این كار لازم است گوش دادن را فرابگیرید. از هم اكنون تصمیم بگیرید با كمك هم روزی یك مشكل را حل كنید. درغیر این صورت مشكلات گذشته بر روی هم انباشته می شود. بسیاری از مشكلات فعلی ریشه در مشكلات حل نشده گذشته دارد و به همین ترتیب، مشکلات آینده شما ریشه در امروز پردردسرتان خواهند داشت!

¤ مذاكره كردن را یاد بگیرید: زوجین در یك ارتباط به تمام اهداف خود دست نمی یابند بنابراین باید یاد بگیرید كه پای میز مذاكره بنشینید. دراین صورت از میزان استرس و مشاجرات كاسته می شود. در صحبت کردن، تمام تلاشتان بر درک طرف مقابل باشد و به جای آنکه مدام سعی در به کرسی نشاندن حرف خود داشته باشید کمی سعی کنید دنیا را از چشم او ببینید.

 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]چطور یک رابطه نافرجام را تمام کنیم؟[/h]
خیلی وقت ها اتفاق می افتد که دو نفر به قصد ازدواج با هم آشنا می شوند، مدتی صحبت می کنند اما در نهایت یکی از طرفین به این نتیجه می رسد که سرانجام این ازدواج خوش نخواهد بود. و این تازه شروع مشکلات است! چون یک نفر باید با زحمت زیاد طرف مقابل را قانع کند که رابطه به بن بست رسیده و طرف مقابل با همه وجود تلاش می کند رابطه را از نو جوش دهد و ازدواج را به سرانجام برساند.


این اصرارها و تماس های پی در پی گاهی موجب ایجاد ارتباط دوباره می‌شود و این اصلا به صلاح نیست. اگر شما هم جزو کسانی هستید که در این شرایط گرفتار آمده اید، این راهکارها را بخوانید:

[h=2][/h][h=2]صراحت[/h]باید واضح و روشن به او بگویید که همه چیز میان شما تمام شده است. به هیچ وجه نباید به او امید واهی بدهید و در برابر اصرارهای او کوتاه بیایید. این به معنای بی رحم و سنگدل بودن نیست بلکه به معنای صادق بودن است.

[h=2]قاطعیت[/h] وقتی نامزد سابقتان با شما تماس می‌گیرد، با قاطعیت با او صحبت کنید.
مثلاً بگویید: «دیگه به من زنگ نزن. » اگر باز هم اصرار کرد و دلیل شما را برای این کار جویا شد یا درخواست کرد که شما حرف‌ها و دلایلش برای ادامه دوستی را بشنوید، همین آن قدر تکرار کنید تا متوجه منظورتان شود. گول نخورید و به سؤال‌هایش که هزاران بار تا حالا جواب داده‌اید، پاسخ ندهید.

[h=2]تجسم ذهنی[/h]تکنیک‌های تجسم فکری می‌تواند به شما برای برخورد با این تماس‌ها کمک کند. وقتی نامزد سابقتان تماس می‌گیرد و شروع به صحبت کردن در مورد مسائل مختلف می‌کند، تخیلتان را به کار بیندازید. یک حباب پلاستیکی را تجسم کنید که به شما نزدیک می‌شود تا حصاری برای مراقبت از شما بسازد. کمی صدای تخیلی هم به آن اضافه کنید. حالا با این حباب که دورتان قرار گرفته از نامزد سابقتان در امان هستید. هر حرف، هر تماس و هر آزار و اذیت دیگری از جانب او دیگر به شما برخورد نخواهد کرد.

[h=2]پاسخ ندادن[/h]اگر او همچنان به تماس‌های خود ادامه داد، جواب تلفن او را ندهید. شما صحبتتان را کرده‌اید و دلیلی وجود ندارد که حرف‌هایتان را تکرار کنید. مطمئن باشید که وقتی چند روز پاسخ تماس‌های او را ندهید، به تدریج از تعداد تماس‌های او کاسته شده و در نهایت قطع خواهد شد. می توانید از خانواده تان بخواهید که مودبانه موضوع را با خانواده او در میان بگذارند و از آنها بخواهند مانع از تماس های فرزندشان شوند.


[h=2]مطلع کردن دیگران[/h] برخی اوقات نامزد سابقتان ممکن است شما را به فاش کردن اسرار رابطه تان، حرف های خصوصی ای که زده اید یا عکس‌ها و فیلم‌هایی که از شما در اختیار دارد، تهدید کند. در این صورت تردید نکنید و موضوع را به خانواده‌تان اطلاع دهید و در صورت جدی‌تر شدن تهدیدات، پلیس را در جریان بگذارید. یادتان باشد که ترس از واکنش خانواده عواقب جبران ناپذیری برایتان به همراه خواهد داشت. پس بر ترستان غلبه کنید و خانواده‌تان را با صداقت مطلع کنید.

[h=2]نکته مهمی که باید بدانید[/h]آشنایی های پیش از ازدواج نقش موثری در شناخت دارند به شرطی که این آشنایی ها در بستر خانواده شکل بگیرد و از سوی دیگر، اصرار و فشاری برای سرانجام گرفتن آنها در مدت زمان کوتاه نباشد. اما در نقطه مقابل، روابطی که طولانی می شود یا خانواد ها از آن بی اطلاع هستند، در بیشتر موارد نتیجه ای جز شکست ندارند. نتایج تحقیقی انجام شده از سوی انجمن مددکاری علمی ایران، نشان می‌دهد که تنها 10 درصد از ارتباطاتی که پیش از ازدواج در میان دختران و پسران وجود دارد، به ازدواج منجرمی شود و در 90 درصد باقی این ارتباطات قطع خواهد شد.
در این تحقیق که در 5 استان بزرگ کشور و از بین 30 هزار نفر نمونه انجام گرفته است نتایج نشان می‌دهد که از میان همه این افراد تنها 10 درصد از دختران و پسرانی که آشنایی های طولانی مدت و بدون اطلاع والدین داشته اند، با هم ازدواج کرده‌اند و بقیه ارتباط‌ها با گذشت زمان به جدایی ختم شده است. بنابراین از ابتدا روابطتان را از نظر کیفیت و شدت طوری تنظیم کنید که ضرر نکنید.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]راه چاره‌ای برای عشق‌های تمام‌ شده[/h]
وقتی شما در نامزدی تان شکست می خورید، یعنی سرمایه گذاری عاطفی روی فرد دیگر و انتظار آینده ای روشن در کنار او از بین رفته و بنابراین احساس فقدان حاصل از این قطع رابطه ها، شما را تا مرز افسردگی می برد. در این هنگام ممکن است احساس گناه کنید، تقصیر خود را بسیار بزرگتر از آنچه واقعا بوده ببینید، پر از خشم و نفرت شوید یا احساس بی ارزشی کنید.


کنار آمدن با این احساسات منفی کار ساده ای نیست و پشت سر گذاشتن آن تنها با تلاش مستمر به دست می آید. اینکه چگونه می توانید با چنین فقدان هایی کنار بیایید یا چگونه موضوع یا فرد مورد علاقه تان را فراموش کنید، به دیدگاه و نگرش خود شما بستگی دارد. در هر حال، اگر ناچار به کنار گذاشتن رابطه شده اید، پس چاره ای جز فراموش کردن ندارید، در غیر این صورت فقط خود را عذاب خواهید داد شاید بهترین باور شما در این مورد بعد از خداوند، گذر زمان باشد.

·قبول کنید که موضوع را تمام شده بدانید. هر زمان به یاد نامزد سابق یا خاطراتی که با او داشته اید می افتید، در یک لحظه فکر خود را منحرف کنید و به خود فرمان «فکر بس» بدهید.

. از اعضای خانواده تان کمک بگیرید و از آنها بخواهید بدگویی کردن از طرف مقابل را خاتمه دهند چون این بدگویی ها به هر حال شما را به یاد بدشانسی که داشته اید و اتفاق بدی که برایتان افتاده می اندازند.

·اگر احساساتتان شما را از زندگی انداخته، می توانید موضوع را با روان شناس یا مشاور مطرح کنید.

·گاهی با خودتان خلوت کنید و اگر مایل بودید وضعیت خود را بنویسید. نوشتن در چنین شرایطی برای عده ای بسیار کمک کننده است و در تخلیه عاطفی موثر است.

·می توانید یک وبلاگ بسازید و عواطف منفی خود را در آن بنویسید. از این طریق به طور ناشناس عواطف خود را بروز داده اید و در عین حال فرصت دارید تا از نظرات کسانی که در موقعیت مشابه شما قرار داشته اند استفاده کنید. این وضعیت به تسکین شما کمک زیادی خواهد کرد.
ورزش را فراموش نکنید. در جمع دوستان بودن و روابط سالم دوستانه داشتن، چیزی است که شما را سرپا می کند. شنا، ورزش های جمعی و کوهنوردی بهترین گزینه هایی هستند که حتی اگر شده اجباری هم باید به آنها بپردازید​


·خود را شکست خورده تصور نکنید این تجربه پلی برای موفقیت های بعدی شما است که می تواند برای ساختن زندگی بعدی به شما کمک کند. آن هایی که در زندگی چیزی را از دست داده اند، ارزش زندگی را بهتر و بیشتر از دیگران می دانند.
·در شرایط شما، افسردگی خیلی رایج است. سعی کنید تنها نمانید و تا حد ممکن در جمع ظاهر شوید، فعالیت های مورد علاقه تان را انجام دهید و به خودتان کمک کنید که به زندگی برگردید.

·از گوش دادن به موسیقی های غمگین، شنیدن اشعار عاشقانه، خواندن داستان شکست خوردگان عاشق برای مدتی هم که شده دست بردارید. با نمک پاشیدن به زخم خود، مدام خودتان را ضعیف تر می کنید و قدرت بلند شدن را از خود می گیرید.

·ورزش را فراموش نکنید. در جمع دوستان بودن و روابط سالم دوستانه داشتن، چیزی است که شما را سرپا می کند. شنا، ورزش های جمعی و کوهنوردی بهترین گزینه هایی هستند که حتی اگر شده اجباری هم باید به آنها بپردازید.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]10کلید برای داشتن رابطه سالم
[/h]
بسیاری از افراد در دوران نامزدی و حتی پس از آن در زندگی مشترکشان دچار برخی مشکلات می شوند که ریشه بیشتر آنها نداشتن زبان مشترک و ندانستن راه و رسم گفتگو است. چیزی که نتیجه ای جز یک زندگی ناآرام و سخت برای آنها ندارد و خیلی وقت ها این علت ریشه ای و اصلی با مشکلات دیگری مثل حسادت دیگران، بدشانسی خود و... اشتباه گرفته می شوند. ده اصلی که در زیر می آیند، قواعد طلایی ارتباط شما با نامزد و همسر آینده تان هستند که اگر آنها را رعایت کنید می توانید به اصلاح روابطتان امیدوار باشید.


[h=2]
1. توهین نکنید
[/h]همیشه سعی کنید فرد مقابل را با کلمات و نامهای زیبا صدا کنید. تحقیر و شرمنده کردن، مسخره و توهین کردن اموری هستند که همه روابط زناشویی تحت تاثیر قرار میدهند.
[h=2]

2. صادق و روراست باشید
[/h] اگر چیزی از همسرتان می خواهید به طور مشخص و واضح و بدون حاشیه رفتن و در لفافه سخن گفتن، آنچه را میخواهید بیان کنید.
[h=2]
3. مالک افکار و احساسهای خود شوید
[/h]نقطه نظرهای خود را به طوری که مشخص است نظریات شماست بیان کنید نه به صورتی که واقعیت مطلق است. در این صورت مالکیت شما بر فکر و احساساتتان اعلام میشود. مثلاً: «به نظر من این طور می آید که شما احساس من نسبت به مادرم را نادیده میگیرید.»
[h=2]
4. احساسهای خود را بیان کنید
[/h]همیشه سعی کنید احساساتتان را بسیار ساده و بدون توجه به این که آنها از نظر دیگران چقدر ابلهانه یا غیر منطقی بیاید، بیان کنید. اگر فکر میکنید همسرتان از بیان رک احساساتتان ناراحت میشود، حتماً ابتدا بگویید: «امیدوام از صداقت من نرنجی ولی هر چی باشه شما همسر منی و من با شما صادق نباشم با کی صادق باشم؟». البته در نظر داشته باشیدکه در این قاعده بیان خودخواهانه احساس مدنظر نیست مثل این جمله: «حالمو به هم میزنی». این حرف یک پرخاشگری آشکار و یک توهین به همسر است نه بیان همدلانه احساسها.
[h=2]
5. به جای داد و بیاد در مورد حس عصبانیت خود و دلیل آن حرف بزنید
[/h] اگر عصبانی هستید بگویید که چنین احساسی دارید. داد و فریاد نکنید، صدای خود را بلند نکنید و از حرفهای توهین آمیز یا متلک استفاده نکنید. دراین صورت شریک زندگی شما گمان میکند که شما ضعف یا حقارت خود را در پشت این امور پنهان کردهاید. به همین دلیل پس از عصبانیت اندکی تامل کنید تا آرامتر شوید بعد در کمال آرامش و خیلی روشن به نامزدتان بگویید که از چه چیزی ناراحتید.
[h=2]
6. مقدمه چینی را فراموش نکنید
[/h]اگر قصد دارید از فرد مقابل انتقاد کنید یا مشکلی را بیان نمایید سعی کنید سخنتان را با یک مقدمه چینی مثبت شروع کنید یا حداقل نشان دهید که نقطهنظرهای فرد مقابل را درک میکنید. مثلاً من میدانم که قصد شما از این کار کاملاً خیر و مثبت بود... ولی...

[h=2]7. او را سرزنش نکنید[/h] سعی کنید در مورد کسی که قرار است به زودی به شما زیر یک سقف زندگی کند، زود و بی مبنا قضاوت نکنید، در مواجه با او منصف باشید و مسائل را بیش از اندازه به او تعمیم ندهید. زیرا این امر سرزنش محسوب میشود. مثلاً: شما همیشه نسبت به کارتان بیحوصله هستید. شما همیشه دعوا را شروع میکنید.

[h=2]8. تهدید نکنید و اولتیماتوم ندهید[/h]«این آخرین باری است که میگم... دفعهی بعد من میدانم و تو ... حالا ببین چی کار میکنم ... » گفتن این جملهها فقط نشان دهنده ضعف درونی افراد و خارج شدن سررشتهی رابطه از دست آنهاست.

[h=2]9. به حرف های همسرتان گوش کنید و حرف او را قطع نکنید[/h] سعی نکنید که فکر او را بخوانید. مدام نگویید که «میدانم چه میخواهی بگویی». به طور کلی در این قاعده باید از مهارتهای گوش دادن درست استفاده کنید.

[h=2]10. بدون حاشیه بروید سر اصل مطلب[/h] روی نکتهای که قصد بحث در مورد آن را دارید متمرکز شوید و از موضوع اصلی منحرف نشوید. حتی اگر برای تاکید بیشتر به صحبتهای حاشیهای نیاز باشد، از آن دوری کنید.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]اشتباهات نامزدهاي صفرکيلومتر
[/h]
شايد يکي از بدترين و تلخ‌ترين تجربياتي که افراد در دوران نامزدي با آن رو به رو مي‌شوند، زمان‌هايي است که با هم در مورد مسائل مشاجره مي‌کنند. اين مشاجرات صرف نظر از دلايل مختلفي که دارند، گاهي ممکن است به ناکافي بودن توانايي افراد در برقرار کردن ارتباط مربوط باشند. چيزي که به آن عدم تفاهم، نداشتن زبان مشترک و حرف هم را نفهميدن گفته مي شود.

يکي از مهم‌ترين اين علل رعايت نکردن اصول و قواعد گوش کردن است. ما آدم‌ها اغلب مواقع به طور کامل و دقيق به حرف‌هاي فرد مقابل‌مان گوش نمي‌دهيم و به همين علت مدام دچار سوء تفاهم و سوء برداشت مي‌شويم و نامزدها نه تنها از اين امر مستثني نيستند بلکه به علت اينکه تازه با هم آشنا شده‌اند بيشتر مرتکب اين اشتباه و در نهايت دلخوري و دل‌شکستگي فرد مقابل مي‌شوند. براي جلوگيري از اين اشتباه کافي ست ياد بگيريم درست گوش کنيم تا بتوانيم درست پاسخ داده يا عمل کنيم.


[h=2]قواعد گوش دادن
[/h]
توجه: يکي از مهم‌ترين پيش نيازهاي گوش دادن درست، توجه به حرف‌هاي فرد مقابل (گوينده) است. افراد براي اين کار بايد تمام حواس خود را روي گوش دادن متمرکز سازند و از تمام چيزهايي که ممکن است موجب پرت شدن حواسشان شود، اجتناب کنند.
استفاده از علائم کلامي و غيرکلامي: گاهي افراد براي اينکه به گوينده ثابت کنند که کاملاً به صحبت‌هايش توجه دارند و او را به ادامه صحبت تشويق نمايند، مي‌توانند از روش‌هاي مختلفي که در زير به برخي از آن‌ها اشاره مي‌شود، استفاده کنند.

[h=2]علائم کلامي
[/h]
تصديق
اين نوع از علايم کلامي شامل کلمات و عباراتي است که نشانه تاييد يا موافقت با اعمال و گفتار طرف مقابل است. از تصديق براي تقويت قسمت‌هاي مهم گفتار طرف تعامل و جهت دادن به آن استفاده مي‌نماييم. نمونه‌هاي آن عبارتند از «بله»، «درسته»، «همين‌طور است که شما مي‌گوييد» و... تحسين
تحسين هم مانند تصديق نوعي تقويت مثبت است ولي فراتر از يک تاييد ساده يا توافق با گفتار و اعمال فرد مقابل مي‌باشد. از انواع تحسين کلامي مي‌توان به عباراتي مانند «آفرين!»، «چه جالب!»، «ادامه بده»، «عاليه» اشاره نمود که متناسب با وضعيت به کار مي‌روند.
حالات چهره بيانگر هيجانات دروني افراد است که نسبت به صحبت‌هاي شخص مقابل ابراز مي‌کنند. مانند «بالا انداختن ابروها» که نشانه تعجب شنونده است​

انعکاس احساسات
انعکاس احساسات نوعي همدردي به حساب مي‌آيد و کاربرد آن زماني است که شخص مقابل نياز به يک همدرد براي کسب آرامش دارد. مثلاً وقتي کسي ناراحت، عصباني و آشفته حال است بايد از اين فن استفاده نمود. براي بازگرداندن احساسات بايد به دقت به صحبت‌هاي فرد مقابل گوش فرا داد تا از نيازها و مسائل اصلي او باخبر شد و گفتار را بر اساس آن نيازها تنظيم نمود.تعبير و تفسير کردن
در اين روش افراد با استفاده از گنجينه لغات شخصي خود، مطالبي را که شنيده‌اند براي گوينده تفسير مي‌کنند. با اين کار هم مطمئن مي‌شوند که سخنان گوينده را درست فهميده‌اند و هم نشان مي‌دهند که در طول تعامل با دقت به سخنانش توجه مي‌کرده اند.
[h=2]علايم غير کلامي
[/h]
پاسخ‌هاي غير کلامي نيز نقش مهمي در گوش دادن ايفا مي‌کنند. برخي از اين رفتارها نشانه توجه به گوينده و برخي هم نشانه بي‌توجه اي به اوست که بايد به آن‌ها اهميت داد.

تکان دادن سر
سر تکان دادن در مذاکره، علامت توجه به صحبت‌هاي فرد مقابل است. اين مسئله باعث تشويق گوينده به ادامه تعامل مي‌شود.
حالت چهره
حالات چهره بيانگر هيجانات دروني افراد است که نسبت به صحبت‌هاي شخص مقابل ابراز مي‌کنند. مانند «بالا انداختن ابروها» که نشانه تعجب شنونده است.
وضعيت بدن: وضعيت بدن نيز مي‌تواند معرف نگرش‌هاي مثبت، منفي و سطح هيجانات و تمنيات باشد؛ لذا بايد به نحوه نشستن يا ايستادن بسيار توجه نمود. معمولاً گوينده با توجه به وضعيت بدني فرد مقابل خود تصميم به ادامه يا قطع مذاکره مي‌نمايد.
تماس چشمي مستقيم: تماس چشمي نشانه گوش دادن به صحبت‌هاي فرد مقابل است. معمولاً در زمان تعامل افرادي که شنونده‌اند بيشتر از گويندگان از نگاه ـ به ويژه نگاه‌هاي طولاني ـ استفاده مي‌نمايند.
استفاده از سؤال: شنونده خوب کسي نيست که در تمام زمان صحبت سکوت کند. شنونده خوب فردي است که اگر در ميان سخن، به موضوعي برخورد که برايش ابهام داشت يا در مورد آن اطلاعاتي نداشت، از فرد مقابل (گوينده) سؤال بپرسد. اگر اين امر در جاي مناسب خود و براي روشن شدن نکات مهم صورت پذيرد، نه تنها زشت نيست بلکه کاملاً مفيد هم هست و از بروز بسياري از سوءتفاهم جلوگيري مي‌کند. علاوه بر اين سؤال کردن به گوينده نشان مي‌دهد که به صحبت‌هايش توجه شده است.
بازگو کردن صحبت‌ها: بازگو کردن صحبت‌هاي فرد مقابل باعث مي‌شود که تعامل ميان دو نفر از تکراري شدن، پراکندگي، غيرمتمرکز بودن، بي هدفي و... خارج شده و بر يک موضوع تمرکز يابد. علاوه بر اين از بروز سوء تفاهم نيز جلوگيري مي‌کند.
خلاصه کردن: اين روش زماني که افراد در مورد موضوع بسيار مهمي سخن مي‌گويند يا مي‌خواهند در مورد آن (موضوع مهم) تصميم بگيرند يا قصد حل مشکلي را دارند، به کار گرفته مي‌شود. خلاصه کردن صحبت‌هاي فرد مقابل نه تنها باعث مي‌شود که شنونده همان پيامي را که قصد گوينده بوده دريافت نمايد بلکه از بروز سوء تفاهم نيز جلوگيري مي‌کند.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
6توصیه برای عاشقان شکست خورده
شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که با کسی آشنا شده اید، به خواستگاری رفته اید یا به خواستگاری تان آمده اند، برای ازدواجتان برنامه ریخته اید اما به هر دلیلی ماجرا فیصله پیدا کرده و ازدواج سر نگرفته است.


این طور وقت ها، صرف نظر از تمام مصلحت هایی که در میان است، ممکن است ردپای علاقه و عاطفه ای به جا بماند که دل کندن، دور شدن و پذیرفتن واقعیت را برایتان مشکل کند. راه چاره چیست؟ تسلیم این عاطفه ناکام و نابجا می شوید و باور می کنید که شکست عاطفی خورده اید یا دنبال راهی برای جبران و شروع تازه می گردید؟ این طور وقت ها، روانشناسان از عبارت «نه مقدس» استفاده می کنند. یعنی نه گفتن به حس یا رفتاری که احساس می کنید دوست دارید تابع آن باشید یا آن را انجام دهید اما می دانید که عملا عاقبت خوشی ندارد.

ادامه پیدا کردن این عواطف نابجا و نه نگفتن به آنها، گاهی وقت ها آنقدر خطرناک است که می تواند روی آینده زندگی شما، انتخاب های بعدی تان و حتی زندگی مشترک آینده شما تاثیر بگذارد. ممکن است به خاطر این وابستگی ناکام و خاطرات به جا مانده از آن، تا مدت ها تصمیم به ازدواج نداشته باشید و نتوانید انتخاب کنید. ممکن است ناخواسته به دنبال کسی بگردید که ویژگی های فرد قبلی را دارد و در واقع به دنبال جایگزین برای او باشید یا از همه بدتر، بعد از ازدواج با فردی دیگر، مرتب به یاد خواستگاری سرنگرفته تان بیفتید...
آشنایی و خواستگاری ناکام قبلی تان را ناتمام نگذارید اما اگر به هر دلیلی مجبور به این کار شدید و فاصله زمانی ای را پشت سر گذاشتید، دیگر به گذشته برنگردید و سعی در برقراری رابطه برای خاتمه دادن آن و گفتن ناگفته ها و شنیدن ناشنیده ها نکنید. بگذارید چیزی که تمام شده، فراموش شود​


1- گفتن نه مقدس به تمام این افکار و احساسات، می تواند شما را ذره ذره از این ناکامی جدا کند. یعنی تمام ذهن خود را که برای رابطه قبلی خود اشغال کرده است، تخلیه کرده و روی آینده متمرکز شوید.


2- برخی افراد می‌گویند: «ما می‌خواهیم با فردی که قبلا می شناختیم، دوباره رابطه برقرار کنیم که فقط از احوالش باخبر باشیم». اگر این فکر به ذهن شما خطور کرد، چه ازدواج کرده بودید و چه نه، چه طرف مقابل ازدواج کرده بود و چه نه، در هر حالت خود را از وسوسه این کار دور کنید. شما یک بار در مرحله انتخاب و آشنایی بوده اید و با دلایل منطقی از ازدواج انصراف داده اید. بنابراین با این حرکت احساسی خود را در دام یک رابطه اشتباه و ادامه دادن روش نادرست نیندازید. به جای آن سعی کنید برنامه جدیدی برای زندگی تان بگذارید، هدف تازه ای تعریف کنید و سرتان را آنقدر شلوغ کنید تا فرصت فکر کردن به گذشته را نداشته باشید.


3-آشنایی و خواستگاری ناکام قبلی تان را ناتمام نگذارید اما اگر به هر دلیلی مجبور به این کار شدید و فاصله زمانی ای را پشت سر گذاشتید، دیگر به گذشته برنگردید و سعی در برقراری رابطه برای خاتمه دادن آن و گفتن ناگفته ها و شنیدن ناشنیده ها نکنید. بگذارید چیزی که تمام شده، فراموش شود.

به شدت توصیه می کنیم که در این مدت دور و بر رمان های عاشقانه، موسیقی های غمناک، اشعاری که از جدایی و فراق می گویند، عکس ها و یادگاری های به جا مانده از طرف مقابل و... نگردید! با این کار کمکی که به خودتان نمی کنید هیچ، خود را در سراشیبی ای قرار می دهید که هر چه بروید به جایی نمی رسد​


4- عوامل جدایی و بهم خوردن رابطه را در ذهن خود یادآوری کنید و سعی کنید از آن درس بگیرید نه این که بر آن حسرت بخورید.


5- به شدت توصیه می کنیم که در این مدت دور و بر رمان های عاشقانه، موسیقی های غمناک، اشعاری که از جدایی و فراق می گویند، عکس ها و یادگاری های به جا مانده از طرف مقابل و... نگردید! با این کار کمکی که به خودتان نمی کنید هیچ، خود را در سراشیبی ای قرار می دهید که هر چه بروید به جایی نمی رسد. با این کار فقط فراموش کردن را برای خود سخت تر می کنید و احساس قربانی شدن را در خود افزایش می دهید.

6- بعضی از افراد، برای فراموش کردن احساس ناکامی و غم ناشی از خاتمه یک رابطه، شروع به تخریب چهره طرف مقابل در ذهنشان می کنند. از طرف مقابل یک چهره کاملا سیاه می سازند و همه تقصیرها را به گردن او می اندازند تا از او متنفر شوند و بتوانند راحت تر او را فراموش کنند. این کار شاید نتیجه بخش باشد اما تاوان آن کینه توزی، سختی انتخاب در آینده، اشتباه در انتخاب های بعدی به دلیل فرار از همه خصوصیات مشابه فرد اول و احساس قربانی داشتن است. احساس قربانی داشتن شما را افسرده می کند و افسردگی هم که مادر همه بدبیاری ها و ناکامی های بعدی است.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]پیش بینی یک جدایی زودرس (تست)

[/h]شاید پذیرفتنش سخت باشد اما خیلی وقت ها شما در شرایطی قرار می گیرید که چاره ای جز پایان دادن به نامزدی تان ندارید. وقتی متوجه می شوید مناسب همدیگر نیستید، یا آنطور که فکر می کردید نمی توانید با هم کنار بیایید و به عبارتی دارید همه چیز را تحمل می کنید. در این شرایط، شاید مهم ترین قدم روراست بودن با خودتان است تا بتوانید ایرادهای کار را پیدا کنید و پیش از آنکه زندگی مشترک تان را زیر یک سقف شروع کنید، به نامزدی خاتمه دهید.


توصیه می کنیم کمی با خود خلوت کنید و با نهایت صداقتی که در خود سراغ دارید، به سوالات این پرسش نامه پاسخ دهید. این پرسشنامه نشانه های هشداردهنده ای را می سنجد که در آینده زندگی شما را تهدید کرده و باعث جدایی شما می شوند. در پاسخ به سؤالات زیر، یکی از گزینه های «همیشه، اغلب، به ندرت، هرگز» را انتخاب کنید.

1- همیشه چه در حضور دیگران یا پیش خود با صدای بلند از نامزد/همسرتان انتقاد می کنید.
2- همیشه دوست دارید کارها را بدون حضور او انجام داده و آزادی و خلوت شخصی خود را حفظ کنید.
3- نسبت به او احساس سردی و بی تفاوتی می کنید.
4- حس می کنید توان بخشش اشتباهات و خطاهای او را ندارید و به همین دلیل، هر بار که این اشتباهات را به خاطر می آورید، از دست او عصبانی شده و یا نسبت به او احساس انزجار می کنید.
5- از زمانی که عقد کرده اید، بیشتر دیدارهای شما به خانه محدود شده و هیچ تمایلی برای فعالیت های اجتماعی یا بیرون رفتن با هم ندارید.
6- ترجیح می دهید بیش تر اوقات فراغت خود را همراه با دوستان باشید تا با نامزد/همسرتان.
7- اغلب، مشاهدات و احساسات خود را با نامزد/همسرتان در میان نمی گذارید چون احساس می کنید او افکار و احساسات شما را درک نمی کند و یا احترامی برای آن ها قائل نیست.
8- یک دوست خوب دارید که اغلب افکار و احساسات تان را به جای آن که به نامزد/همسرتان بگویید، با او در میان می گذارید و احساس نزدیکی بیش تری به او می کنید تا به نامزد/همسرتان چرا که او، شما را درک می کند، در حالی که چنین درکی از نامزد/همسرتان بر نمی آید.
9- هنگامی که نامزد/همسرتان حرف می زند، خوب به حرف هایش گوش نمی دهید و تنها نیمی از حرف های او را می شنوید.
10- خود را در کار و درس غرق کرده اید و از بودن با او سرباز می زنید. انگار که هیچ گاه فرصتی برای با هم بودن ندارید.
11- از ظاهر و قیافه خود نزد نامزد/همسرتان غافل می شوید. به لباس پوشیدن خود اهمیتی نمی دهید و برایتان مهم نیست که او درباره ظاهر شما چه قضاوتی دارد.
12- پیش دوستان خود، از نامزد/همسر و خانواده او شکایت می کنید.
13- به شدت او را با دیگران مقایسه می کنید و دیگران در نظرتان بهتر از او می آیند.
14- هیچ وقت از او تعریف و تمجید نمی کنید چون اساسا چیزی برای تمجید کردن نمی بینید.

[h=2]کلید آزمون:
[/h]پاسخ امتیاز
همیشه: 5
اغلب: 3
به ندرت: 1
هرگز: 0
حال امتیازهای خود را جمع ببندید.

[h=2]نتیجه گیری آزمون:
[/h]امتیاز بین 0 تا 21:
رابطه شما خوب است. برای جلوگیری از مشکلات بعدی در مسائلی که امتیازات بالاتری گرفته اید، بیش تر کار کنید.
امتیاز بین 22 تا 35:
مشکلات رابطه شما به تازگی شروع شده و ممکن است هنوز متوجه آن ها نشده باشید اما به مرور زمان، مشکلات بزرگ تر، خود را نشان خواهند داد. با او در مورد مسائلی که نشانه های خطر و هشدار را مشاهده کرده اید، صحبت کنید. در بررسی مشکلات تان سعی کنید تا آن ها را حل و فصل کرده و با یکدیگر صمیمی تر و نزدیک تر شوید.
امتیاز بین 36 تا 50:
رابطه شما دچار مشکلات جدی است و به نظر می رسد که شما در یک قدمی جدایی قرار دارید. اگر می خواهید رابطه تان را نجات دهید، به همسرتان بگویید که نیاز به کمک دارید و به یک مشاور یا روان شناس مراجعه کنید. سعی کنید این کار را با هم انجام دهید. یک تنه نمی توان چنین رابطه ای را اصلاح کرد.
امتیاز بین 51 تا 70:
رابطه تان دچار بحران جدی است و توجه بیش تر شما را می طلبد. ممکن است که بتوانید آن را نجات دهید، البته زمانی که تمام توجه مادی و معنوی خود را به کار ببندید. راهنمایی های ارائه شده برای گروه قبلی را هرچه زودتر به کار بندید چرا که زمان، از دست رفته و باید هرچه سریع تر بر کرختی این رابطه غلبه کنید.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
9نکته‌ای که درباره ازدواج نمی‌دانید
کوتاه و خلاصه از مهم‌ترین مواردی که هیچ‌وقت درباره ازدواج به شما نگفته‌اند.


1- وقتی بلد نیستیم ارتباط برقرار کنیم، بعید است ازدواج خوبی داشته باشیم زیرا ازدواج به مهارت‌های ارتباطی بالایی احتیاج دارد. مهارت‌های ارتباطی موضوع پیچیده‌ای نیست. در درجه اول ارتباط با خودمان باید درست باشد. کسی که خودکم‌بین است ارتباط‌هایی دارد نه به خاطر عشق و تعهد بلکه به خاطر این‌که ضعف‌های درونی‌اش را پر کند. همسر چنین آدمی همیشه باید طوری عالی باشد که این آدم، اعتمادبه‌نفس نداشته‌اش را از او دریافت کند، این می‌شود یک رابطه انگلی عاطفی.

2- وقتی خودشیفته هستی، ازدواج نکن زیرا همیشه احساس می‌کنی حرف‌های تو، سلیقه تو، طرز حرف زدن تو، مطالعات تو، دین‌داری تو، اخلاقیات تو و سکوت‌های تو خیلی خاص‌اند و همسرت باید فعلا تو و رازهای نبوغت را کشف کند.
آدم‌های خودشیفته به راحتی توانایی نادیده گرفتن احساسات و شعور دیگران را دارند و ممکن است به خودشان حق بدهند به راحتی خیانت کنند

3- مراقب آدم‌هایی باش که ظاهر اجتماعی موفقی دارند و خیلی حواسشان به همه جزییات زندگی تو هست! گاهی این افراد زمینه اختلال شخصیتی پارانویا دارند یعنی شک و بدبینی. بدبین‌ها زندگی خود و شما را پس از ازدواج جهنم می‌کنند. ایشان استعدادی عجیب و هوشی سرشار و عقلی ناقص دارند! تمام هم و غمشان این است که تو در نامزدی قبلی خود چه تجربیاتی داشته‌ای، کدام رستوران‌ها رفته‌ای. همه ساعاتی که باید صرف رشد تو در ارتباط عاطفی‌ات شود، حرام قانع کردن یک آدم مریض می‌شود. در دوره نامزدی می‌شود رفتارهای افراد شکاک را شناخت. یادت نرود شکاک ویروسی به تو می‌زند که بعدا توجه نرمال یک آدم نرمال را خیلی کم و ناکافی ببینی.

4- مراقب باش خیلی کمال‌طلب نباشی زیرا کمال‌طلب چنان همه چیز را سخت می‌گیرد (نامزدی،مراسم عروسی، تشریفات بعد از ازدواج) که زندگی جهنم می‌شود. کمال‌طلب‌ها فقط وارد بخش‌هایی از زندگی می‌شوند که برنده بشوند و لذت بسیاری از فرصت‌های ناب زیستن را از دست می‌دهند.

5- این روزها مراقب "چسبندگی عاطفی" هم باید بود. دختران و پسرانی هستند که به شدت احتیاج دارند که شما حالشان را خوب کنید در حالی‌که ما در زندگی خودمان بیشتر موظفیم حال خود را ردیابی کنیم. مردانی این چنین توقع دارند که شما همیشه خوشگل و مرتب و خوش‌اخلاق باشید. این مردان درکی از همسرشان دارند شبیه مادر. مادر، زنی است که همیشه در دسترس، مهربان و حامی است. همسر اگر این چنین باشد اول از همه خودش در هم می‌شکند زیرا ما بناست فقط با فرزندانمان تا این حد در دسترس باشیم. برای شوهر باید همسری کرد.

6- هر چقدر نگران اعتیاد به مواد مخدر در نامزدتان هستید، بترسید از این‌که طرف اعتیاد هیجانی داشته باشد یعنی همیشه باید چیزی جدید در زندگی‌اش باشد تا او احساس رضایت کند. حالا این ممکن است با تغییر زودبه‌زود شغل و رشته تحصیلی و مطالعات آزاد او باشد یا ممکن است وارد ارتباط‌های او بشود و هر از گاهی باید ارتباطی موازی را تجربه کند تا شما را دوست داشته باشد. چنین ازدواج‌هایی خطرناکند زیرا دایم باید همسرتان را بپایید تا دمی به خمره نزند.


7- شاید از فلسفه ازدواج شنیده باشید. ازدواجی موفق است که همه چیز شما نباشد. ما حال خوبمان را از چند منبع می‌گیریم: خانواده خود، کار خوب، تحصیلات، تاثیرگذاری اجتماعی، دوستان خودمان و ازدواج. وقتی همه حال خوب خود را به عهده همسر بگذاریم یا نامزدتان به عهده شما ‌بگذارد، بازی بسیار خطرناکی آغاز شده است زیرا هیچ انسانی چنین قابلیتی ندارد که در درازمدت شما را خوشحال نگه دارد.

8- نیم‌نگاهی به روابط نامزدتان با خانواده‌اش بیندازید زیرا الگوی رابطه او با مادر و پدرش کلیدهای زیادی در اختیار شما قرار می‌دهد. مثلا در دوره نامزدی هر بار که با نامزدتان بیرون رفته‌ای مادرش 10 بار تماس گرفته است یا مادر خانم شما دایم ساعت ورود و خروج این دختر 25 ساله را چک می‌کند. معنی‌اش این است که در این خانه فضای کنترل زیادی حاکم است و خانواده برای حریم شخصی خیلی اهمیت قایل نیستند. بنابراین اگر روزی دیدید همسرتان (دختر این خانواده) دارد پیامک‌های تلفن همراه تو را بدون اجازه شما می‌خواند، نباید شاخ دربیاورید زیرا به حریم شخصی او احترامی نگذاشته بودند که الان او این کار را بلد باشد.

9- در حال حاضر مهم‌ترین دلیل طلاق در ایران مسایل جنسی است. بدون رودربایستی باید هشدار داد که دانش جنسی خود را با کلاس‌ها و کتاب‌های خوب و سوال کردن از متخصصان بالا ببرید، به شدت تاکید دارم به سلیقه جنسی خود احترام بگذارید؛ مثلا اگر خواستگار شما بسیار لاغر است و شما از فردی توپرتر خوشتان می‌آید، اگر چیزهای خوب دیگرش را پذیرفته اید، خوب است به او نیز این سلیقه خود را اطلاع دهید تا کمی تغییرش دهد. اصلا خوب نیست که بعدا حسرت چهره و تیپ یکی دیگر را بخورید. خیلی ظریف باید از شباهت نیازهایی از این دست در خود و نامزد مطلع بود تا بعدا گرفتاری ایجاد نشود.
 

Similar threads

بالا