خدای متعال همه ما رو از جهالتی ک درش گیر کردیم ب راه حق و روشنایی و معرفت و منطق هدایت کنه!
خدای متعال همه ما رو از جهالتی ک درش گیر کردیم ب راه حق و روشنایی و معرفت و منطق هدایت کنه!
سلام
من تمام تجربیات نزدیک به مرگ این سایت رو خوندم
باید بگم که دیدگاه من نسبت به خدا و مرگ و خیلی از موضوعات مهم زندگی بکلی تغییر کرد. و خوندن این تجربیات رو به همه توصیه میکنم!
تو خیلی چیزا باعث آرامش هستش مخصوصا مواجهه با مشکلات زندگی
مورد دیگه اینکه: جواب خیلی سوالاتم رو گرفتم. خیلی سوالات ... و خیلی چیزا برام روشن شد
این برای من هدیه ی خیلی بزرگی بود و من همیشه سپاسگذار خدا هستم بخاطر این هدیه
...اوخواهد گفت: وقتی بچه بودم یا وقتی پیر شوم یا در تمام عمرم . . . این جملاتعذابم می دهد، چیزی هست که ما نمیفهمیم" شاید همان هوس ناپایداری یا درک میرایی باشد و شاید غمِ شیرینِ به دستآوردن چیزی که قادر به نگه داشتنش نیستیم . نمایشنامه ژان ژیرودو
مرسی از استارتر عزیز این تاپیک که باعث شد با این سایت آشنا بشم و خوندن این تجربیات به من و آیندم و زندگیم خیلی کمک کرد و میکنه. بخاطر اینکه دید من نسبت به خیلی چیزا باز شد. و یه چیز دیگه اینکه ، باعث شده که من زندگیو سخت نگیرم ، نه به خودم و نه به دیگران .
باعث شده که کاملا خودم باشم، شوخ دیوونه و هرجور که دوست دارم، و از متفاوت بودن خجالت نکشم!
باعث شد که شجاع تر بشم، شجاعت زیادی بهم تزریق شد. فهمیدم توی زندگی هیچ چیزی برای ترسیدن واقعی وجود نداره.
باعث شد که بیشتر حواسم به حرفام و کارام باشه و کمتر به دیگران انرژی منفی بدم
باعث شد بفهمم که وجودم چقدر برای خدا ارزشمنده و بودنم تو این زندگی چقدر مهمه
باعث شد خدا رو بیشتر و بهتر بشناسم و همون خدای واقعی و راستین نه چیزی که دیگران تعریفش میکنن. و بفهمم که چقدررر خدا فوق العاده و مهربانترین مهرباناست
سلام. خیلی تاپیک جالبی هست و خیلی سایت جالبی بود. از خوندن داستان ماریون واقعا لذت بردم و برای مادرم تعریف کردم. چقدر خوبه که تونسته انچنان عمیق مطلب رو به قلم بیاره که شاید هرکسی یادش نمونه تو کما چی شده![]()
بنظرم تجربه ملیندا لاینز هم خیلی خوب بود![]()
بله خوندم عالی بود
قابل توجه اینکه من هرچی میخونم با آیات قرآن تطبیق میدهم. هرچی منطبق بودم میپذیرم و هرچی منطبق نبود نمیپذیرم. تا الان بیشتر آنچه بوده حقیقت داشته. و مو به تنم سیخ میشد. و بسیار زیبا بود. فقط آنجایی که میگه جهنمی وجود نداره با آیات قرآن منطبق نیست. چون نه تنها ما بلکه همه دانایان و محققین این رو میگن قرآن تنها کتاب دینی هست که تحریف نشده و معجزات قرآن بی حد و نهایته. قرآن برای ما حجت هست و هیچ داستانی نمیتونه جاشو بگیره و بر اون ارجح باشه. این داستان ها احتمال این درش هست که غیر واقعیاتی درش دخیل شده باشه. و به هر حال این مسئله برای آن محال نیست...
تجربۀ نزدیک به مرگ هوارد استرم (Howard Storm)، رئیس سابق دانشکدۀ هنر دانشگاه کنتاکی آمریکا، یکی از مشهورترین تجربه ها است. او شخصی کاملاً علم گرا بود و هرگونه اعتقاد دینی و معنوی را زاییدۀ تخیل و حماقت می دانست. او که در سال 1985 در سن 38 سالگی با تعدادی از دانشجویان خود از آمریکا برای سفری علمی-تحقیقی به فرانسه رفته بود، در آنجا دچار خونریزی شدید داخلی شده و در بیمارستان بستری گردید. بعلت در دسترس نبودن پزشک متخصص در آن شب، عمل جراحی او به روز بعد موکول گشت و او در آن شب در حالی که همسرش در بیمارستان بر بالین او بود جان داد. او خاطرۀ خود را اینگونه بازگو میکند [7]:
http://neardeath.org/negativende/nde_7/
این هم بخش اتفاقات آینده؛
http://neardeath.org/future_events/
.........آمریکا در اینکه این هدایای خود را به دیگران بدهد و به مسئولیت خود عمل کند شکست خورده است. اگر آمریکا به بهرهبری بیش از حد از منابع طبیعی و حرص خود ادامه دهد رحمت خدا از آن برداشته خواهد شد و از نظر اقتصادی از هم فرو خواهد پاشید و در نتیجۀ آن جنگهای داخلی شروع خواهد شد..........
سلام. درسته اما خود مترجم یه جا توی پرانتز یه توضیح اضافه کرده...
بنظر من اینکه میگه جهنم وجود نداره پر بیراه نگفته!. خداوند جهنم رو خلق نکرده ولی این جهنم توسط اعمال خود انسان ایجاد میشه.
یادمه یه مطلبی توی همین باشگاه مهندسان هم یک نفر از بچه ها فرستاده بود که الان یادم نیست کدوم تاپیک و کجاست دقیقاً... ولی همچین چیزی رو قشنگ توضیح داده از جنبه های علمی و معنوی...
درکل میگه که اگر ما توی این دنیا کارهای منفی بکنیم، افکار منفی داشته باشیم، تو همین دنیا یه حالات بدی برای خودمون درست کردیم که بصورت مادی نمیتونیم ببینیمش، ولی اون دنیا به صورت مرئی ایجاد میشه و ما رو گرفتار میکنه (هرچند همین جا هم باز به نوعی گرفتارشیم).
حالا به صورت آتش- تاریکی- غم و افسردگی یا خشکی روح- سرگردانی- و... نمود پیدا میکنه.
تو این داستان هم تلویحاً اشاره کرده؛ میگه توسط کارهایی که کردن، توی یه موقعیت هایی قرار میگیرن تا بالاخره به اصل کاری یعنی خدا و عشق اون میرسن.
"در یک لحظه من یک منکر و کافر به تمام عیار و لحظهای بعد با تمام وجود عاشق خداوند بودم.
تمامی آن غرور و تکبر و منیت و تکیه بر خود و هوش خود که همۀ عمر با آن زندگی کرده بودم در من کاملاً از بین رفت.
آنها نه تنها خدمتی به من نکرده بودند، بلکه من را شکست دادند. تنها چیزی که آخرین دست آویز و نجات من در آن عمق تاریکی بود کورسوئی از امید بود که از سالیانی بسیار قبل در دوران کودکی در قلب من کاشته شده بود."
بسیارجالب بود و تلنگر خوبی هستن این داستان ها...ممنون mihua ی عزیز.
بنظرم تجربه ملیندا لاینز هم خیلی خوب بود![]()
این الهی قمشه ای جوری این چرت و پرت ها رو بهم بافته ،انگار که رفته و دیده. اینا همش خرافاته. کسی از اون دنیا برنمیگرده که روایت کنه. هر کس دو کلمه خواندن نوشتن یاد میگیره ،از این چرت و پرتها میبافه.یه جا مطلبی در مورد فشار قبر از حسین الهی قمشه ای خوندم برام جالب بنظر اومد. دیدم به این تاپیک هم بی ربط نیست اینجا میذارم:
مرگ واقعی چگونه است؟ / آیا فشار قبر واقعیت دارد؟
جدا شدن روح از بدن هنگام مرگ قطعی، در کسری از ثانیه انجام میشود. این لحظه چنان سریع اتفاق میافتد که حتی کسی که چشمانش لحظه مرگ باز است فرصت بستن آن را پیدا نمیکند. یکی از شیرینترین تجربیات انسان دقیقا لحظه جدا شدن روح از جسم میباشد، یک حس سبک شدن و معلق بودن.
بعد از مرگ اولین اتفاقی که میافتد این است که روح ما که بخشی از آن هاله ذهن است و در واقع آرشیو اطلاعات زندگی دنیوی اوست شروع به مرور زندگی از بدو تولد تا لحظه مرگ میکند و تصاویر بصورت یک فیلم برای روح بازخوانی میشود. شاید گمان کنیم که این اتفاق بسیار زمان بر است، زمان در واقع قرارداد ما انسانهاست؛ این ما هستیم که هر دقیقه را 60 ثانیه قرارداد میکنیم اما زمان در واقع فراتر این تعاریف است.
با مرور زندگی، روح اولین چیزی که نظرش به آن جلب میشود، وابستگیهای انسان در طول زندگی میباشد. برخی از این وابستگیها در زمان حیات حتی فراموش شده بود ولی در این مرحله دوباره خودنمایی میکند. میزان وابستگی دنیوی برای هرکس متغیر است. روح از بین خاطراتش وابستگیهای خود را جدا میکند. این وابستگیها هم مثبت است هم منفی مثلا وابستگی به مال دنیا یک وابستگی منفی و وابستگی مادر به فرزندش هم نوعی دلبستگی و وابستگی مثبت محسوب میشود ولی به هرحال وابستگی است.
این وابستگیها کششی به سمت پایین برای روح ایجاد میکند که او را از رفتن به سمت هادی یا راهنما جهت خروج از مرحله دنیا باز میدارد. یعنی روح بعد از مرگ تحت تاثیر دو کشش قرار میگیرد. یکی نیروی وابستگی از پایین و دیگری نیروی بشارت دهنده به سمت مرحله بعد اگر نیروی وابستگیها غلبه داشته باشد باعث میشود روح تمایل پیدا کند که دوباره وارد جسم گردد. چون توان دل کندن از وابستگی را ندارد و دوست دارد دوباره آن را تجربه کند.
به همین جهت روح به سمت جسم رفته و تلاش میکند جسم مرده را متقاعد کند که دوباره روح را بپذیرد. فشاری که به "روح" وارد میشود جهت متقاعد کردن جسم خود در واقع همان فشار قبر است. این فشار به هیچ وجه به جسم وارد نمیشود. چون جسم دچار مرگ شده و دردی را احساس نمیکند. پس فشار قبر در واقع فشار وابستگیهاست و هیچ ربطی ندارد که شخص قبر دارد یا ندارد. این فشار هیچ ربطی به شب زمینی ندارد و میتواند از لحظه مرگ شروع شود.
یکی از دلایل تلقین دادن به فرد فوت شده در واقع این است که به باور مرگ برسد و سعی در برگشت نداشته باشد.
بعد از مدتی روح متقاعد میشود که تلاش او بیهوده است و فشار قبر از بین میرود.
وابستگیها باعث میشود که روح، شاید سالها نتواند از این مرحله بگذرد. بحث روحهای سرگردان و سنگین بودن قبرستانها بدلیل همین وابستگیهاست. گاهی تا سالها فرد فوت شده نمیتواند وابستگی به قبر خود و جسمی که دیگر اثری از آن نیست را رها کند.
به امید اینکه بتوانیم به درک این شعر برسیم: دنیا همه هیچ و کار دنیا همه هیچ / ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ ...
بگذار و بگذر / ببین و دل مبند
چشم بینداز و دل مباز / که دیر یا زود باید گذاشت و گذشت ...
نگذارید گوشهایتان گواه چیزی باشد که چشمهایتان ندیده / نگذارید زبانتان چیزی را بگوید که قلبتان باور نکرده
"صادقانه زندگی کنید" ما موجودات خاکی نیستیم که به بهشت میرویم. ما موجودات بهشتی هستیم که از خاک سر برآوردهایم.
درسته ک ایشون نرفتند و ندیدن ولی ما نمیتونیم همینجوری نظر کسی که علم بالاتری نسبت ب ما داره رو رد کنیم. مگر اینکه علم ما هم ب همون اندازه باشه. این نظر منه.این الهی قمشه ای جوری این چرت و پرت ها رو بهم بافته ،انگار که رفته و دیده. اینا همش خرافاته. کسی از اون دنیا برنمیگرده که روایت کنه. هر کس دو کلمه خواندن نوشتن یاد میگیره ،از این چرت و پرتها میبافه.
نظر شما محترمه. من اگه نظر کسی رو نقد کنم , از عقلم کمک میگیرم. این حرفای که اینا میزنن , با عقل سلیم نمیخونه و هیچ منطقی پشتش نیست. اکثر خرافات به همین شکلی در جوامع ریشه دوانیده و جای حقیقت رو اشغال گرده. در ضمن ایشون هوش سرشاری داره و به همین دلیل چن تا شعر و کلام رو ازبر کرده و از اونا کمک میگیره که انشاء بگه. علم یعنی همونی که استاد محمد تقی جعفری (ع) داشتند. اینا متکلمان زبردستی هستند که میتونن سخنرانی های شیرینی داشته باشن ولی این , اسمش علم نیست .درسته ک ایشون نرفتند و ندیدن ولی ما نمیتونیم همینجوری نظر کسی که علم بالاتری نسبت ب ما داره رو رد کنیم. مگر اینکه علم ما هم ب همون اندازه باشه. این نظر منه.