چرا ما همیشه زود قضاوت می کنیم؟!

وضعیت
موضوع بسته شده است.

software_eng

عضو جدید
کاربر ممتاز
زن جوانی در سالن فرودگاه منتظر پروازش بود. چون هنوز چند ساعت به پروازش باقی مانده بود، تصمیم گرفت برای گذراندن وقت کتابی خریداری کند. او یک بسته بیسکوئیت نیز خرید و بر روی یک صندلی نشست و در آرامش شروع به خواندن کتاب کرد. مردی در کنارش نشسته بود و داشت روزنامه می‌خواند. وقتی که او نخستین بیسکوئیت را به دهان گذاشت، متوجه شد که مرد هم یک بیسکوئیت برداشت و خورد. او خیلی عصبانی شد ولی چیزی نگفت. پیش خود فکر کرد : بهتر است ناراحت نشوم. شاید اشتباه کرده باشد. ولی این ماجرا تکرار شد. هر بار که او یک بیسکوئیت برمی‌داشت، آن مرد هم همین کار را می‌کرد. اینکار او را حسابی عصبانی کرده بود ولی نمی‌خواست واکنشی نشان دهد. وقتی که تنها یک بیسکوئیت باقی مانده بود، پیش خود فکر کرد : حالا ببینم این مرد بی‌ادب چکار خواهد کرد؟ مرد آخرین بیسکوئیت را نصف کرد و نصفش دیگرش را خورد. این دیگه خیلی پرروئی می‌خواست! زن جوان حسابی عصبانی شده بود. در این هنگام بلندگوی فرودگاه اعلام کرد که زمان که زمان سوار شدن به هواپیماست. آن زن کتابش را بست، چیزهایش را جمع و جور کرد و با نگاه تندی که به مرد انداخت از آنجا دور شد و به سمت دروازه اعلام شده رفت. وقتی داخل هواپیما روی صندلی‌اش نشست، دستش را داخل ساکش کرد تا عینکش را داخل ساک قرار دهد و ناگهان با کمال تعجب دید که جعبه بیسکوئیتش آنجاست، باز نشده و دست نخورده! خیلی شرمنده شد!! از خودش بدش آمد … یادش رفته بود که بیسکوئیتی که خریده بود را داخل ساکش گذاشته بود. آن مرد بیسکوئیت‌هایش را با او تقسیم کرده بود، بدون آن که عصبانی و برآشفته شده باشد… در صورتی که خودش آن موقع که فکر می‌کرد آن مرد دارد از بیسکوئیت‌هایش می‌خورد خیلی عصبانی شده بود. و متاسفانه دیگر زمانی برای توضیح رفتارش و یا معذرت‌خواهی نبود…

چرا همیشه ما زود قضاوت میکنیم؟!
 

spow

اخراجی موقت
زن جوانی در سالن فرودگاه منتظر پروازش بود. چون هنوز چند ساعت به پروازش باقی مانده بود، تصمیم گرفت برای گذراندن وقت کتابی خریداری کند. او یک بسته بیسکوئیت نیز خرید و بر روی یک صندلی نشست و در آرامش شروع به خواندن کتاب کرد. مردی در کنارش نشسته بود و داشت روزنامه می‌خواند. وقتی که او نخستین بیسکوئیت را به دهان گذاشت، متوجه شد که مرد هم یک بیسکوئیت برداشت و خورد. او خیلی عصبانی شد ولی چیزی نگفت. پیش خود فکر کرد : بهتر است ناراحت نشوم. شاید اشتباه کرده باشد. ولی این ماجرا تکرار شد. هر بار که او یک بیسکوئیت برمی‌داشت، آن مرد هم همین کار را می‌کرد. اینکار او را حسابی عصبانی کرده بود ولی نمی‌خواست واکنشی نشان دهد. وقتی که تنها یک بیسکوئیت باقی مانده بود، پیش خود فکر کرد : حالا ببینم این مرد بی‌ادب چکار خواهد کرد؟ مرد آخرین بیسکوئیت را نصف کرد و نصفش دیگرش را خورد. این دیگه خیلی پرروئی می‌خواست! زن جوان حسابی عصبانی شده بود. در این هنگام بلندگوی فرودگاه اعلام کرد که زمان که زمان سوار شدن به هواپیماست. آن زن کتابش را بست، چیزهایش را جمع و جور کرد و با نگاه تندی که به مرد انداخت از آنجا دور شد و به سمت دروازه اعلام شده رفت. وقتی داخل هواپیما روی صندلی‌اش نشست، دستش را داخل ساکش کرد تا عینکش را داخل ساک قرار دهد و ناگهان با کمال تعجب دید که جعبه بیسکوئیتش آنجاست، باز نشده و دست نخورده! خیلی شرمنده شد!! از خودش بدش آمد … یادش رفته بود که بیسکوئیتی که خریده بود را داخل ساکش گذاشته بود. آن مرد بیسکوئیت‌هایش را با او تقسیم کرده بود، بدون آن که عصبانی و برآشفته شده باشد… در صورتی که خودش آن موقع که فکر می‌کرد آن مرد دارد از بیسکوئیت‌هایش می‌خورد خیلی عصبانی شده بود. و متاسفانه دیگر زمانی برای توضیح رفتارش و یا معذرت‌خواهی نبود…

چرا همیشه ما زود قضاوت میکنیم؟!

ممنون رفیق:gol:
خیلی جالبه دستت درد نکنه
پاورپوینت اینو تو تاپیکش گذاشتم هرکی علاقه داشته باشه دانلود کنه
ممنون;):gol::gol:
 

eng_hamid

عضو جدید
وقتی هم که میگیم خانوما ناقص العقلن به تریج قباشون بر میخوره !:razz::biggrin:
 

valkano سبز

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اين يه نمونش بود
هر روز ميتونيم نمونه هاي زيادي رو از قضاوت عجولانه ببينيم
 

software_eng

عضو جدید
کاربر ممتاز
نظر

نظر

با سلام

قرار بود زود قضاوت نکنیم!!!!!!!!!!!!!!!! :whistle:
لطفا زود قضاوت نکنید و عمیق به این داستان فکر کنید :book:
 

eng_hamid

عضو جدید
با سلام

قرار بود زود قضاوت نکنیم!!!!!!!!!!!!!!!! :whistle:
لطفا زود قضاوت نکنید و عمیق به این داستان فکر کنید :book:

متاسفانه ما فقط بلدیم شعار بدیم!!!
همین الان ایشون---->>hasta به قول خودشون خیلی عمیق به این موضوع نگریدند !
ولی چند ثانیه بعدش چه زود در مورد پست من قضاوت شد!!!
به قولی سگ بگیره ولی جو نگیره;)
 

"hasta"

عضو جدید
متاسفانه ما فقط بلدیم شعار بدیم!!!
همین الان ایشون---->>hasta به قول خودشون خیلی عمیق به این موضوع نگریدند !
ولی چند ثانیه بعدش چه زود در مورد پست من قضاوت شد!!!
به قولی سگ بگیره ولی جو نگیره;)
شما اگر شوخی هم می خوای بکنی باید ادبیاتت رو درست کنی...
من کاری به قصدو نیتت ندارم کلا" انگار عادت ندارین احترام طرف مقابلتون رو نگهدارین...
 

software_eng

عضو جدید
کاربر ممتاز
پاسخ

پاسخ

متاسفانه ما فقط بلدیم شعار بدیم!!!
همین الان ایشون---->>hasta به قول خودشون خیلی عمیق به این موضوع نگریدند !
ولی چند ثانیه بعدش چه زود در مورد پست من قضاوت شد!!!
به قولی سگ بگیره ولی جو نگیره;)

به نظر من ایراد کار اینجاست که از دید جنسیتی به این داستان نگاه می کنیم. اگه از دید وسیع تری نگاه کنیم خیلی جالب تر به نظر میرسه.
 

eterno

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
چه مرده خوبی!!!!!!!!!!
ازین مردها کم پیدا میشه تو این دوره و زمونه...
 

star_silver2050

عضو فعال
احتمالا مرده بیسکوییت دوست نداشته :w15:شایدم اون فکر کرده داره بیسکوییت خانومه رو میخوره :w15:بیسکوییت خودش باز نشده و سالمه:w11:
 

venous_20

عضو جدید
کاربر ممتاز
زوقضاوت کردن خصیصیه بدیه واکثرما ادمها دچارش هستیم
علتش میتونه نداشتن صبر ونشناختن کامل طرف مقابل باشه
 

software_eng

عضو جدید
کاربر ممتاز
نظر

نظر

با سلام

خیلی موقع ها زود قضاوت کردن باعث از بین رفتن یه محبت و دوستی چندین ساله میشه. من خودم برام اتفاق افتاده که با کسی که خیلی صمیمی بودم سر همین قضیه نسبت به هم دلسرد شدیم.
 

mahdis.

عضو جدید
کاربر ممتاز
به نظر من مشکل اینجاست :
انسانها نه بدان گونه که هستند احساس میشوند،بدانگونه که احساس میشوند هستند.
هرکس دوست داره همه چیز حتی اگه به اشتباه باشه باب دل خودش باشه.
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا