هست عزیزم؛ از این خبرها هست...حتی اگر محدود به جاهای کوچیک باشه چرا باید نادیده گرفته بشه و کم شمرده بشه؟؟ هرچند من به شخصه محدودترین دوستی که داشتم یکی از هم خوابگاهی هام بود؛ متولد و ساکن پایتـخت :|
در مورد خود خانوم ها هم عایا کسی که طعم آزادی و حق و حقوق خودش رو نچشیده میتونه از اون دفاع کنه؟؟
وقتی مرد خونه زنش رو تهدید میکنه که دختردار بشی ال میکنم انتظار داری زن از به دنیا آوردن دختر خوشحال باشه؟؟ یا به خودش افتخار کنه؟؟؟
به نظر من اگر در شرایط ایده آل یک زن همچین رفتاری داشته باشه میشه بهش خرده گرفت و نه الان.
اگه جامعه ایده آلی داشتیم میتونستم هم صدا با شما به این قضیه اعتراض کنم، ولی در حال حاضر دفاع میکنم
و ترجیح میدم به جای اون به فرهنگی اعتراض کنم که زن رو به نادرستی محدود می کنه و برای مثال زنی که به هر دلیل بیوه شده باشه رو چقد آزار میده :|
ولی نسبت به گذشته کم شده .. شاید چون از نزدیک ندیدم ،آمار درستی ندارم ... متأسفم که الانم اینارو میبینیم :|
ببین همیشه هم تهدید نیست ... یکی از اقوام که البته الان فوت کرده ! میشه مادربزرگ مادرم ... پسرشو خیلی بیشتر از دختراش دوست داشت ... مادربزرگام هم همینن پسر اولشونو از بقیه ی بچه هاشون بیشتر دوست دارن :|||... درصورتی که بابابزرگام این حسو ندارن ... حالا مشکل از چیه ؟ و اینکه اصلا دختر و پسر داشتن تو خانواده های ما مطرح نیست :|||... حتی من میبینم که مادربزرگم نوه های پسر رو بیشتر از نوه های دختر دوست داره

در مورد کار هم ! حداقل با ی مورد از نزدیک مواجه ام که کاری رو حداقل با یک پنجم قیمت گرفته ... که صاب کار کف کرده بود از قیمت پایین .. جوابشم این بود که میخواستم به هر قیمتی کارو بگیرم ... در صورتی که این خانوم نه وضع مالی بدی داره که نیاز داشته باشه نه سطح کارش پایینه :|||