چرا خدا اجازه می دهد رنج ببریم؟

Pari-2719

عضو جدید
کاربر ممتاز
در کتب آسمانی آمده، "خداوند سرچشمه عشق است."
اما اگر واقعاً خدا سرچشمه عشق است، چرا اینقدر رنج و بدبختی وجود دارد؟

چرا با عمل وحشیانه طبیعت اینهمه آدم در سال می میرند و چرا برای سیر کردن شکم صدها هزار انسان که از گرسنگی رنج می برند، غذای کافی وجود ندارد و چرا اینقدر ظلم و ستم بر مردم اعمال می شود؟ چرا اتفاقاتی مثل تراژدی که در شهر اوکلاهاما شاهد بودیم روی میدهد که دیوانه هایی به جان مردان، زنان و کودکان بی گناه بیفتند؟

در یکی از رمان های هیو والپول، یک مرد جوان می گوید، "میدانی وانسا، خدا نمی تواند وجود داشته باشد. باید به این مسئله ایمان پیدا کنی...از خودت بپرس، چطور می تواند خدا وجود داشته باشد و زندگی اینطور باشد؟ اگر خدایی بود باید از خودش دلگیر می شد."

یک نفر که موضوع سخنرانی این هفته ام را دیده بود می گفت، "اینم عجب سوالیه." و واقعاً هم همینطور است. چند شب پیش همسرم سوال کرد که موضوع سخنرانی این هفته ام چیست و وقتی به او گفتم که موضوع "چرا خدا اجازه می دهد رنج ببریم؟" است، گفت، "آره واقعاً چرا؟"

حتی وقتی نگاهی به این "چرا؟" می اندازم، صداهایی را می شنوم که در گوشم زنگ می زنند، "مال ما این نیستیم که متعجب باشید چرا، مال ما این است که فقط انجام دهید یا ........."

اولین مشکل در مواجهه با مشکل رنج کشیدن، نظریه قدیمی متداول بین خیلی از مسیحی هاست که اشتباه است بپرسیم، "چرا؟" نباید در مورد وجود انسان و مشکلات او از خدا گله کنیم.

اما پیشنهاد من برعکس این است. پرسیدن "چرا" نه تنها اشکالی ندارد بلکه اولین قدم به سمت آشتی با پروردگار درخلال درد و رنج است و کاملاً با سنت کتب آسمانی هماهنگ است:

حضرت موسی با قوم خود در بیابان به جانب خدا فریاد می زند، "خدایا چرا در حق این مردم بدی می کنی؟"
جدعون در زمان غم و ناراحتی می گوید، "اگر خدا با ماست، پس چرا این اتفاقات برای ما می افتد؟"
حضرت ایوب که نماد مواجهه با مشکلات و رنج هاست می گوید، "من زندگی خودم را دارم، آزادانه گله وشکایتم را ابراز می کنم و به تلخی روحم سخن می گویم. به خدا می گوید، آیا ستم دادن به من به نظرت درست است؟"

و اگر هنوز هم متقاعد نشده اید، سخنان خود حضرت عیسی را بشنوید: "خدای من، خدای من، چرا من را به خودم واگذاشته ای؟"

پس حالا که اینطور است، اجازه بدهید ما هم پیش برویم و بپرسیم، "چرا؟" "چرا خدا اجازه می دهد رنج ببریم؟"

پرسش "چرا" به چهار نوع مشکل و سختی نمود دارد که منجر به رنج و بدبختی می شود. اجازه بدهید نگاهی اجمالی به آنها بیندازیم:

1. بلایای طبیعی
گردبادی به یک شهر حمله ور می شود، سیل جامعه ای را نابود می کند، آتش قومی را در هم می کشد، و تصادفات که ھر سال جان تعداد بیشماری از مردم را می گیرد. مثلاً خدا نمی توانست وقتی یک هواپیما درحال سقوط کردن است، نیرو جاذبه را نگه دارد؟
ایده خیلی خوبی به نظر می رسد اما اگر نیروی جاذبه ناگهان قطع شود، همه جهان بر هم می ریزد.
شاید بتوان با مشکلات و سختی های ناشی از بلایای طبیعی کنار بیاییم اما درمورد این چطور:

2. بیماری ها
چرا خدا زندگی را طوری خلق کرده که بعضی از سلولهای بدن تخریب می شوند؟ آیا نمی توانست زندگی انسانها را طوری خلق کند که هیچوقت به بیماری و مریضی گرفتار نمی شدند؟
این هم در نظر اول ایده خوبی به نظر می رسد مخصوصاً وقتی صحبت از بیماری جوانها و کودکان باشد. اما وقتی زندگی واقعیت می شود همه انواع و اشکال زندگی نیز ممکن می شود، حتی سلولهای بیمار. خیلی از بیماریها متعلق به گذشته است و با پیشرفت علم پزشکی درمان آن پیدا شده است. به نظر می رسد که انسان باید همراه با خدا برای از بین بردن مشکلات و دشواری های انسان تلاش کند. بااینکه دردآور است اما گاهی اوقات فشار و چالش و درد زندگی است که باعث می شود بیشترین تلاش خود را به کار گیریم.
بیماری و مریضی با همه بدی که دارند اما بخشی از انسانیت و مرگ و میر انسان هستند. خداوند قصد نداشته است که در این جهان به انسان عمر جاودانه بدهد.

3. درد روحی و احساسی
چرا باید متحمل دردها و ناراحتی های روحی شدید بشویم؟ چه از دست دادن عزیزی باشد یا شاهد درد کشیدن یکی از عزیزان بودن، گاهی اوقات دردهای احساسی است که باعث می شود آن "چرا"ها به زبانمان بیاید.

خیلی خوب یادم می آید شبی را که با چشمهای گریان رو به آسمان نگاه می کردم و از خدا می پرسیدم، "چرا؟ چرا بایداینطوری شود؟" و خوب یادم می آید که همان موقع سوال دیگری به ذهنم آمد که "آیا برای فرار از این فقدان، دست از تجربه عشق می کشی؟"

4. بدی های انسانی
یک آهنگ معروف بود که می گفت، "چطور آدما میتونن اینقدر بی احساس باشن، چطور میتونن اینقدر سنگدل باشن؟"

نامهایی مثل جان واینه و جفری داهمر بعنوان نمونه هایی از بدترین نوع شر در زمین در ذهن همه ما حک شده اند. تیم مک ویگ هم به آن لیست اضافه شده است.

خوب گوش کنید. من کاملاً متقاعد شده ام که در صورت شر انسانی است که می توان شیطان واقعی را دید.
و هنوز هم... حتی در صورت شر انسانی مثل آنچه که شهر اوکلاهما دیدیم دقیقا آنچه سنت پاول نوشته را می بینیم: "همه چیز برای آنها که خداوند را دوست دارند، خوب پیش می رود." که می تواند تصویر آن مرد آتش نشانی را در شهر اوکلاهما فراموش کند که کودک یک ساله ای را از لاشه هواپیما بیرون می کشید. آن کودک به طرز تاسف برانگیزی جان سپرد. اما تصویر مرد آتش نشان و مادر آن کودک که شریک در غم از دست رفتن کودک همدیگر را در آغوش گرفته بودند به یاد ماندنی است. یعنی غریبه ها درمیان رنج و بدبختی با هم همدردی می کنند.

اینجا نکته مهمی است که درمواجهه با درد روحی و احساسی باید به یاد داشته باشید. وقتی آسیب روحی دیده ایم، به دنبال پاسخ های عقلانی و منطقی نیستیم. تصور کنید که به حادثه اوکلاهما نگاه می کردید و می پرسیدید، "خدایا چرا؟" و بعد یک فرمول علمی جادویی در آسمان با پاسخ ظاهر می شد... "به خاطر این است که x+y بر جذر y و...." آیا این راضیتان می کند؟ نه. راه حل اینجاست:

ما دنبال پاسخ برای مغزمان نیستیم بلکه به دنبال مرحمی برای زخممانیم.

وقتی آسیب روحی دیده ام، آسیب با مغزمان در ارتباط نبوده و روحمان را خدشه دار کرده است. بیشتر از اینکه به دنبال پاسخ چراهای خود باشیم، زجه می زنیم و از دردمان می گوییم. از این گذشته، آخرین باری که اتفاق فوق العاده ای برایتان افتاد و از خدا پرسیدید، "چرا من" کی بود؟

اجازه بدهید درسهایی برایتان عنوان کنم که شما را در دردها و ناراحتی ها به خدا نزدیکتر می کند.

1. پرسیدن "چرا" از خدا اشتباه نیست.
به آخرین قسمت انجیل نگاه کنید....حتی پیامبر خدا نیز در رنج و بدبختی از خدا می پرسد، "چرا؟" و احساس تنهایی می کند.

2. خدا برای تنبیه ما رنج و ناراحتی نمی فرستد.
انجیل متی مسیحی به ما نشان می دهد که روح او بر غم و اندوه غالب شده بود. "روح من تا حد مرگ انباشته از درد است." تابه حال آنرا حس کرده ای؟ مسیح هیچ کار اشتباهی انجام نداده بود. درواقع، او کسی است که در هماهنگی کامل در بهشت با خدای خود زندگی می کند. اگر کسی در دنیا باشد که به هیچ وجه شایسته تحقیر، طرد شدگی و درد نباشد، اوست. پس خدا برای تنبیهمان درد و ناراحتی نمی فرستد.

3. خدا در رنج و تنهایی ما را تنها نمی گذارد، او هم کنار ما رنج می کشد.
کمی به آن فکر کنید. وقتی زجه می زنید که "چرا؟" برای کسی زجه می زنید که می داند این چرا چرا کردن ها، احساس تنهایی و طردشدگی و احساس درد فیزیکی و احساسی یعنی چه.

نه، خدا وقتی ما درد می کشیم غایب نیست و درست کنار ماست. یکی از دوستانم می گفت که در بدترین و دردآورترین تجربه زندگیش به سمت خدا زجه زده است که "وقتی پسرم مرد کجا بودی؟" بعد صدایی نرم و آرام را شنیده که می گوید، "من همانجا بودم که تو بودی وقتی پسرم مرد."

چرا درد و رنج و بدبختی زندگی ما را نابود می کند؟ چرا خدا اجازه همچنین چیزی را می دهد؟ هر پاسخ عقلانی به این سوال قاصر خواهد بود. فقط پذیرفتن اینکه خدا در همه دردها کنار ماست باعث می شود که از تاریکی بیرون بیاییم.

و آخر اینکه انجیل به ما یاد می دهد که خدا هر اشتباهی را درست می کند، هر قلب شکسته ای را ترمیم می کند و هر دل خالی که به سمت او آمده را پر می کند. "...خدا خودش با آنها خواهد بود. هر اشکی را از صورت ها می زداید. مرگ دیگر وجود نخواهد داشت. درد و زجه و ناراحتی دیگر وجود نخواهد داشت."
آنکه گفت، "به خاطر همه آن چیزهایی که دیده ام، برای چیزهایی که ندیده ام به خدا اعتماد میکنم" حقیقتاً راست گفته است.
 

يلدا

عضو جدید
مامان بزرگم هميشه ميگه خدا بنده هاشو كه خيلي دوست داره تحت فشار قرار ميده به قوله بچه ها امتحانه
 

xphoenix

عضو جدید
خداوند در قران می فرماید:اگر شما را زخمی رسد ان گروه را نیز زخمی مانند ان رسید....و این روزها را میان مردم میگردانیم تا خدا بشناسد کسانی را که ایمان اوردند.(139-ال عمران)
 

gordafarin

عضو جدید
کاربر ممتاز
درود
هایدگر :
((زمانی که مرگ فرا میرسد همه چیز اهمیت خود را از دست میدهند و برابر میشوند))
رنج اصلا زائیده چیه ایا این رنج ها به واقع هستند اصلا واقعیت چیست و مرز بین واقعیات و موهومات رو تنها باید در این جهان جست ؟میشه هزاران سوال دیگه هم از خودمون بپرسیم اما برای هرکدوم هم نیاز داریم بیشتر فکر کنیم و شاید بیشتر مطالعه بعضی جاهام ولی باید اموخته های قبلی رو بریزیم دور !
انسان دارای روح هست این روح خام و اومده به این دنیا تا کامل شه من تا دیروز این جهان رو پست میدونستم اما بهتر هست که دیگه بهش لقب پست رو ندم چون تنها درجه اش از سطوح دیگر عالم پایین تر هست درست شبیه پلکانی که با بدست اوردن هر اگاهی روشنی مسیر بیشتر میشه و ما میتونیم بوسیله این پلکان به طبقات بالاتر بریم در عرفان بسیار ساده این طبقات طی میشن که البته جوهره اصلیش داشتن خلوص نیت و خواستن روح پاک هست
حالا این روح ما اومده به این جهان که گاهی از زیباییش به وجد میاییم و گاهی هم از پلیدیش به ستوه در میایم .
وقتی که شما میخوابید ممکنه بدترین کابوس هارو ببینید و کلا شب بدی رو در رویا بگذرونید اما وقتی بیدار میشید میبینید سر چه چیزی اون همه در خواب دست و پا زدید به جرات میشه گفت سر هیچ اما همون رویا ها و...در زندگی شما تاثیر میگذاره مثلا اگر خواب بدی ببینید با توجه به این تعابیر خواب و ...ممکنه تا چند روز بهش فکر کنید و بخواین بدونید که معنیش چی بوده (لازم به ذکر که هر خوابی تعبیر نداره و تا زمانی که به صحت رویاتون پی نبردید یعنی اینکه مطمئن نشدید که اون رویا واقعی بوده یا مثلا تنها اشفتگی روزمرگی یا زیاد خوردن که در خواب تجلی کرده در قالب تصاویری که ذهنتون میسازه و...پی تعبیر نرید حتی این کتب تعبیر خواب و یا معبرها هم همگی قابل اطمینان نیستند )ولی میدونیم که اون اتفاق ها در شب گذشته برامون نیفتاده وقتی هم که از این دنیا میریم تمامی این اتفاقات رو رویا میبینیم زجرشون رو کشیدیم باهاشون ساختیم چرا؟چون تجربه بدست بیاریم سطح درک و اگاهیمون بالا بره برای امادگی در زندگی های بعدی ... رنج لازم هست به نحوی اصطکاکی هست که تا نباشه شما حتی نمیتونید یک قدم هم بردارید
این بحث و یک جای دیگه ام عنوان کرده بودم مفصل تر البته امیدوارم اگر جاییش اشتباه هست بفرمائید.
 

rooye khat

عضو جدید
تا حد زيادي با شما موافقم زجر كشيدن تو اين دنيا رو نبايد از اين زاويه نگاه كرد بلكه بايد اينطور زاويه ديد رو تغيير داد كه هر كسي ليلقت داره كه روحش رو صيقل بده وزودتر به تكامل برسه تحت اين شرايط قرار ميگيره پس نبايد شاكي بشيم ;)
 

suro0sh

عضو جدید
سرگذشت منصور حلاج رو یادتون بیارین......... بهترین جوابه ;)
 

R@mtin.eng

عضو جدید
کاربر ممتاز
امتحان است امتحان است امتحان............

مامان بزرگم هميشه ميگه خدا بنده هاشو كه خيلي دوست داره تحت فشار قرار ميده به قوله بچه ها امتحانه

خداوند در قران می فرماید:اگر شما را زخمی رسد ان گروه را نیز زخمی مانند ان رسید....و این روزها را میان مردم میگردانیم تا خدا بشناسد کسانی را که ایمان اوردند.(139-ال عمران)

شاید برای اینکه بهمون حالی کنه چند مرده حلاجیم!;)
من نمیفهمم ,این چه جوابیه آخه؟ وقتی زلزله میاد 4هزار نفر میرن زیر آوار خدا میخواد بنده ش رو امتحان کنه؟,وقتی یک جوون 20 ساله یهو سرطان میگیره و میمیره خدا میخواد چی رو امتحان کنه؟ میدونم الان خیلی هاتون میگین خدا میخواد ببینه علم پزشکیمون انقدر پیشرفت کرده که جلوی سرطان رو بگیریم؟ میخواد ببینه علم مهندسیمون پیشرفت کرده که جلوی بلایای طبیعی رو بگیریم , ولی بیاین یه کم اون دید خودمونو باز کنیم یه لحظه بهش فکر کنید ..... واقعا که چی؟ مگه ما اسباب بازی هستیم؟ حالا گیریم که همه عالم شدن و آدم بد وجود نداشت ,خدا چی رو میخواد به کی صابت کنه ؟؟:confused:
 

sayyah archi

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدایا خوب میدانم که مرا در میان رنج هدایت می کنی نه به گرداگرد ان حتی اگر از دل تاریکی بگذرم و دستت را نیابم نمیترسم زیرا تو با منی
 

elma

عضو جدید
سلام
بهتره قبل از اينكه اين سوال رو مطرح كنيد از خودتون بپرسيد كه چرا به اين دنيا اومديم و هدف از آفرينش ما چه بوده اگر هدف از اومدن ما رسيدن به خوشي ها و لذت هاي دنيا باشد بله اين انتقاد شما از خدا و آفرينش جاي تامل دارد اما خداوند در جاهاي مختلف و به تكرار فرموده است كه هدف از خلق انسان شناخت معبود و رسيدن به حقيقت محض است و در واقع وظيفه ي ما تلاش در راه شناخت خالق است و البته اين شناخت هم در ناز و نعمت و خوشي هميشگي ميسر نيست و البته خوشي ها و زيباي ها هم اگر در كنار رنج ها و ناراحتي هاي دنيا نباشند هيچ ارزشي ندارند و به نظر من اگر بشريت در دنيا هيچ رنج و ناراحتي نداشت مطمئنا دنيا و آفرينش آدمي هيچ معني پيدا نمي كرد و اگر خوشي ها دائمي بودند باز انسان ناراضي بود چون از ويژگي هاي آدمي تغيير پذيري و تنوع طلبي اوست كه همان مصداق جمله ي امام علي ست كه مي فرمايد " براي دل بهاري ست و فراقي ست " .
 

elma

عضو جدید
من نمیفهمم ,این چه جوابیه آخه؟ وقتی زلزله میاد 4هزار نفر میرن زیر آوار خدا میخواد بنده ش رو امتحان کنه؟,وقتی یک جوون 20 ساله یهو سرطان میگیره و میمیره خدا میخواد چی رو امتحان کنه؟ میدونم الان خیلی هاتون میگین خدا میخواد ببینه علم پزشکیمون انقدر پیشرفت کرده که جلوی سرطان رو بگیریم؟ میخواد ببینه علم مهندسیمون پیشرفت کرده که جلوی بلایای طبیعی رو بگیریم , ولی بیاین یه کم اون دید خودمونو باز کنیم یه لحظه بهش فکر کنید ..... واقعا که چی؟ مگه ما اسباب بازی هستیم؟ حالا گیریم که همه عالم شدن و آدم بد وجود نداشت ,خدا چی رو میخواد به کی صابت کنه ؟؟:confused:
اولا اينكه " صابت " نه " ثابت " دوما كه اگر ما ايمان قوي داشته باشيم و باور داشته باشيم كه خداوند قدرت و حكمت مطلق است خود را در مقابل خواست او تسليم مي دانيم و البته اين كه به ياد داشته باشيم كه خدا گوش به فرمان ما نيست هدف خدا از خلق بشريت اين نبوده كه وظيفه داشته باشد هميشه اسباب خوشي مخلاقاتش را در همه حال فراهم كند كه اگر اين كار را نكرد ما از او گله كنيم و وظيفه اش را به او ياد آور شويم ما وظيفه داريم در برابر اين همه لطف نعمت بي دريغش شكر گزار و گوش به فرمان او باشيم .
 

rozan

عضو جدید
بچه ها من دلم حسابی پره میترسم لب باز کنم اشکم سرازیر بشه تو این تاپیک
پس بیخیالش میشمو فقط میگم:
من تشنه ی ان دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر ومن نتوانم
شدیدا التماس دارم
 

Sarp

مدیر بازنشسته
باید به نوعی قدر عافیت رو بدونیم یا نه ؟
 

a30r

عضو جدید
کاربر ممتاز
چون خدا میخواد ما یادش باشیم دوسمون داره میخواد دوسش داشته باشیم و به یادش باشیم دلیلش اینه
 

شقایق21

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من به عدل خدا شک دارم یه سریا تو ناز و نعمت یه سریا در حسرت یه لقمه نون
 

terajedi21

عضو جدید
وقتی یک جوون 20 ساله یهو سرطان میگیره و میمیره خدا میخواد چی رو امتحان کنه؟ میدونم الان خیلی هاتون میگین خدا میخواد ببینه علم پزشکیمون انقدر پیشرفت کرده که جلوی سرطان رو بگیریم؟ میخواد ببینه علم مهندسیمون پیشرفت کرده که جلوی بلایای طبیعی رو بگیریم , ولی بیاین یه کم اون دید خودمونو باز کنیم یه لحظه بهش فکر کنید ..... واقعا که چی؟ مگه ما اسباب بازی هستیم؟ حالا گیریم که همه عالم شدن و آدم بد وجود نداشت ,خدا چی رو میخواد به کی صابت کنه ؟؟:confused:
دنیا خیمه شبازی که نیست.
بینهایت اسرار الهی هست که ظرفیت درکشون رو نداریم به نظرم واقعا اجحاف هست یعنی هر مشکلی پیش بیاد از جانب خداست!مارو امتحان کنه؟!اینم مرحمی هست برای خود کرده ها!
 

elhamanwar

عضو جدید
خداوند به هر بنده ای در حد توانش رنج میده و در همون حد ازش بازخواست میکنه اگر خدا به کسی سختی میده حتما قبل از اون سختی قدرت مقابله با اون سختی رو هم میده و بعد از اینکه بنده با تلاش از اون سختی بیرون میاد شیرینی آرامش رو بهش میده درضمن خیلی از بلاها هم بر میگرده به کارهای خود انسان به خودتون یه نگاه کنید میفهمید
 

*Essi*

اخراجی موقت
من بر عکس اونهایی که رنج را یک امتحان از سوی خدا میدانند باید بگم رنج قسمتی از زندگی است.

همانطور که تولد و مرگ هم قسمتی از زندگی هستند.

اما چون انسانها اکثریت ضعیف هستند،نمیخواهند رنج را تحمل کنند.

و برای تحمل رنج به خود دلداری میدهند که داریم تقاص پس میدهیم و آینده روشنی در انتظار ماست.

تا حالا شنیدید کسیکه بی هیچ دلیلی بمیرد،بگویند،معجزه شد مرد.

اما کسیکه بی هیچ دلیلی خوب شود،میگویند معجزه شد خوب شد.
 

tatu_lover1366

عضو جدید
رنج و بدبختی انسان محصول مستقیم اعمال و کارهای انسان در زندگیش هست و در این مورد اراده خداوند در طول اراده بشر قرار داره (چقدر شیخی صحبت کردم :ی) البته نظر بندس
 

fayazbahram

عضو جدید
کاربر ممتاز
درود
هایدگر :
((زمانی که مرگ فرا میرسد همه چیز اهمیت خود را از دست میدهند و برابر میشوند))
رنج اصلا زائیده چیه ایا این رنج ها به واقع هستند اصلا واقعیت چیست و مرز بین واقعیات و موهومات رو تنها باید در این جهان جست ؟میشه هزاران سوال دیگه هم از خودمون بپرسیم اما برای هرکدوم هم نیاز داریم بیشتر فکر کنیم و شاید بیشتر مطالعه بعضی جاهام ولی باید اموخته های قبلی رو بریزیم دور !
انسان دارای روح هست این روح خام و اومده به این دنیا تا کامل شه من تا دیروز این جهان رو پست میدونستم اما بهتر هست که دیگه بهش لقب پست رو ندم چون تنها درجه اش از سطوح دیگر عالم پایین تر هست درست شبیه پلکانی که با بدست اوردن هر اگاهی روشنی مسیر بیشتر میشه و ما میتونیم بوسیله این پلکان به طبقات بالاتر بریم در عرفان بسیار ساده این طبقات طی میشن که البته جوهره اصلیش داشتن خلوص نیت و خواستن روح پاک هست
حالا این روح ما اومده به این جهان که گاهی از زیباییش به وجد میاییم و گاهی هم از پلیدیش به ستوه در میایم .
وقتی که شما میخوابید ممکنه بدترین کابوس هارو ببینید و کلا شب بدی رو در رویا بگذرونید اما وقتی بیدار میشید میبینید سر چه چیزی اون همه در خواب دست و پا زدید به جرات میشه گفت سر هیچ اما همون رویا ها و...در زندگی شما تاثیر میگذاره مثلا اگر خواب بدی ببینید با توجه به این تعابیر خواب و ...ممکنه تا چند روز بهش فکر کنید و بخواین بدونید که معنیش چی بوده (لازم به ذکر که هر خوابی تعبیر نداره و تا زمانی که به صحت رویاتون پی نبردید یعنی اینکه مطمئن نشدید که اون رویا واقعی بوده یا مثلا تنها اشفتگی روزمرگی یا زیاد خوردن که در خواب تجلی کرده در قالب تصاویری که ذهنتون میسازه و...پی تعبیر نرید حتی این کتب تعبیر خواب و یا معبرها هم همگی قابل اطمینان نیستند )ولی میدونیم که اون اتفاق ها در شب گذشته برامون نیفتاده وقتی هم که از این دنیا میریم تمامی این اتفاقات رو رویا میبینیم زجرشون رو کشیدیم باهاشون ساختیم چرا؟چون تجربه بدست بیاریم سطح درک و اگاهیمون بالا بره برای امادگی در زندگی های بعدی ... رنج لازم هست به نحوی اصطکاکی هست که تا نباشه شما حتی نمیتونید یک قدم هم بردارید
این بحث و یک جای دیگه ام عنوان کرده بودم مفصل تر البته امیدوارم اگر جاییش اشتباه هست بفرمائید.

روزگار نه به نفع ماست و نه بر ضد ما (نیچه)
 
بالا