پارسال یک هفته ای به تایلند و شهر زیبای پاتایا رفته بودم اونجا برای اولین بار خیلی چیز ها دیدم که برام جالب بود و البته برای یه جوان هم سن سال من از کشور های دیگه خیلی عادی ...اما خاطره جالب من وقتی بود که یه زن و شوهر جوان رو لبه استخر هتل در حالی که داشتند توی دهن همدیگه انگور میگذاشتند دیدم شنا زنان جلو رفتم و نه از روی کنجکاوی بلکه از روی عادت از اونها پرسیدم که اهل کجا هستند موقعی که گفتند اسرائیل انگار شک وارد کرده باشند یک لحظه میخکوب شدم وبعد خودم رو اروم به لبه استخر رسوندم ...بعدازاون در مورد دین وموقعیت جغرافیایی کشورمون ایران پرسیدند و اتفاقا تو ی مدت مکالمه مون خیلی صمیمی وگرم به نظر میرسیدند
تا اون موقعه فکر می کردم همه اسرائیلی ها قاتل مادر زاد هست اند ....اما
حالا هم نمی خوام بگم با همون برخورد اول تمام شخصیت وزندگیشون شناختم اما اونها هم مثل ما ادم بودند میخندیدند و به هم نوعشون با هر رنگ نژاد احترام میگذاشتند .
شما در اولی برخورد با یه اسرائیلی یا امریکایی یا انگلیسی یا فلسطینی چه تصوری دارید ...
تا اون موقعه فکر می کردم همه اسرائیلی ها قاتل مادر زاد هست اند ....اما
حالا هم نمی خوام بگم با همون برخورد اول تمام شخصیت وزندگیشون شناختم اما اونها هم مثل ما ادم بودند میخندیدند و به هم نوعشون با هر رنگ نژاد احترام میگذاشتند .
شما در اولی برخورد با یه اسرائیلی یا امریکایی یا انگلیسی یا فلسطینی چه تصوری دارید ...
آخرین ویرایش: