ایران به عربستان باخت؛
برای اولین بار در تهران و در حضور رییس جمهوری که خیلی دلش می خواهد یک بار دیگر رأی بیاورد.
خیلی وقت است که هیچ شکست هیچ تیمی ایرانی در هیچ ورزشی آزارم نمی دهد؛ نمی دانم دقیقا از کی ولی می دانم این بی خیالی آرام آرام دامنم را گرفت؛
شروع اش شاید از همان شبی بود که وقتی تیم ملی فوتبال ایران، تیم آمریکا را شکست داد،
تلویزوین سرود " آمریکا! آمریکا! ننگ به نیرنگ تو را پخش کرد "،
یا شاید از همان روزی که بازیکن تیم ملی برای پنالتی از دست داده اش، به جای ناراحتی و عذرخواهی گفت: " خب! اتفاق می افتد دیگر ".
سرخ؛ آبی شد، آبی؛ سرخ و چیزی به اسم تعصب قربانی رقم درشت تر قرادادها.
غم ریال و دلار و یورو حالا سال هاست که غصه آبروی میهن را خریده.
غزال تیزپای تیم ملی، خبرنگار کتک می زند،
جوانکی به اعتبار خط و ربط سیاسی اش می شود سخنگوی سازمان ورزش و عضو هیأت مدیره تیمی با تاریخ و ریشه به اسم پرسپولیس.
قطبی را زجر فراری می دهند ...
این بی خیالی ها وقتی جان تازه گرفت که " یا ابالفضل " گفتن کسی وقتِ وزنه زدن، او را به نور چشم مردان سیاست تبدیل کرد.
وقتی مدیر تیم ابومسلم خراسان گفت اسم تیم را تبدیل می کنیم به ابومسلم ثامن تا بیمه امام رضا شود،
دانستم که بی خیالی من برای چنین ورزشی فضایی، کاری است که اشتباه نیست.
چند هفته پیش یک مقام عالیرتبه ورزشی، جایی که ما بودیم،
گفت: " دوربین ها را خاموش کنید تا چیزهایی بگویم ".
گفت: " وضعیت فوتبال ما این طوری است که برای بازیکنی که شصت میلیون بیشتر نمی ارزد، به راحتی چهارصد میلیون تومان پول می دهند ... برخی روزنامه های ورزشی رسما پورسانت می گیرند تا بازیکنی را بالا ببرند ... ".
همه اندوخته تیم میهن در المیپک می شود یک مدال طلا که اگر همین یک مدال طلا نبود، افغانستان بالاتر از ما ایستاده بود ...
امشب چقدر این شعر محسن نامجو به دلم می چسبه که گفته:
کوکوي دو شب مانده از آنِ ما
کپي پدر خوانده از آنِ ما
کپي پدر خوانده از آنِ ما
خلقت ناخوانده از آنِ ما
دولت شرمنده از آنِ ما
کلفتي پرونده از آنِ ما
ملي پوش بازنده از آنِ ما
انتقاد سازنده از آنِ ما
شـــــــــــــــــايد که آينده از آنِ ما
دولت شرمنده از آنِ ما
کلفتي پرونده از آنِ ما
ملي پوش بازنده از آنِ ما
انتقاد سازنده از آنِ ما
شـــــــــــــــــايد که آينده از آنِ ما
هموطن! شکست در برابر عربستان، غصه ندارد که؛ دارد انصافا؟

