همین الان چکار میکنید ؟!

[eterno]

اومدم خونه، منتظرم چایی دم بکشه تا عصرونه بخوریم

 

[حميدرن]

دارم می روم نماز بخونم

 

[!austenite]

تو رختخوابمم

 

[آیدا..]

از مهمونی اومدیم

 

[eterno]

دراز کشیدم، منتظرم پسرم هم فاز خواب بگیره

 

[plant_biology]

در حال خوردن یه لیوان داغ هات چاکلت

 

[!austenite]

لم دادم روی مبل

 

[eterno]

نشستیم،نون خ میبینیم،بابا و مامانم هم هستن

 

[!austenite]

نشستیم،نون خ میبینیم،بابا و مامانم هم هستن

چشمتون روشن
مامان بابا اومدن خونتون

 

[eterno]

چشمتون روشن
مامان بابا اومدن خونتون

ممنونم، پنجشنبه اومدن،امروز میخواستن برن به زور نگهشون داشتم، فردا صبح میرن.

 

[!austenite]

از ثانیه ثانیه بودن کنارشون لذت ببر
من لم دادم گوشی نگاه میکنیم

 

[eterno]

با مامانم و پسرم توی هال رختخواب انداختیم و دراز کشیدیم، روزهایی که بابا و مامانم اینجان، پسرم اجازه نمیده کسی سرجاش بخوابه، حتما باید توی هال روی زمین بخوابیم

 

[!austenite]

نشستم صبحونه میخورم

 

[plant_biology]

در حال خوردن نوشیدنی داغ

 

[آیدا..]

می‌خوام بخوابم

 

[eterno]

دراز کشیدم تا بخوابم

 

[!austenite]

پای سیستمم

 

[eterno]

چایی میخورم

 

[Aghrab Khatoon]

به افق خیره شدم

 

[ALIREZA.F.1988]

دارم گرگان و بچه ها را تصور میکنم

 

[eterno]

دارم نقشه میکشم

 

[plant_biology]

دارم گرگان و بچه ها را تصور میکنم

روتون میشه به ما فکر کنید

میگم حیفه انرژی نسوزونید

فعلا روی مبل نشستم

 

[naghmeirani]

روی مبل در حال استراحتم

 

[!austenite]

منم کولرو راه انداختم نشستم استراحت کنم

 

[آیدا..]

از مهمونی برگشتم کار خاصی نمیکنم

 

[آیدا..]

برنامه اکنون و میبینم

 

[!austenite]

من منتظر دوستان بودم جمعمون جمع شه که نشد

 

[eterno]

مسواک میزنم

 

[!austenite]

قصه برا بچه پلی کردم

 

[eterno]

نشستم کنار تخت پسرم تا بخوابه ولی دریغ از یه ذره خواب
داره غصه میخوره که کاش پیش دبستان میموندم، کلاس اول خیلی سخته