همین الان چکار میکنید ؟!

[plant_biology]

دارم سریال شبکه ی ۳ می بینم

 

[eterno]

امروز غروبی شوهر دخترداییم برای کاری اومده بود شهرمون و ما برای شام دعوتش کردیم خونه مون، تا الان مشغول پذیرایی بودم، الان آقایون خودشون مشغولن و من و پسرم اومدیم اتاقش تا پسرم بخوابه.

 

[plant_biology]

میخوام کم کم آمادشم برم بیرون قدم بزنم.

 

[eterno]

بابا و مامان و برادرم اومدن خونه مون، پدر و مادر همسرم هم سر زده اومدن، دیگه همه نشستیم، شام آماده ست، احتمالا برای شام بابا و مامان همسرم رو هم نگه میدارم.

 

[ALIREZA.F.1988]

بابا و مامان و برادرم اومدن خونه مون، پدر و مادر همسرم هم سر زده اومدن، دیگه همه نشستیم، شام آماده ست، احتمالا برای شام بابا و مامان همسرم رو هم نگه میدارم.

کی بچه های باشگاه را دعوت میکنید؟

دارم اماده میشم برم برای تشیع جنازه رئیسی

 

[naghmeirani]

تی وی می بینم و پست ها رو چک می کنم

 

[آیدا..]

پفک میخورم

 

[eterno]

منتظرم پسرم بخوابه

 

[yas87]

اگهی برای فروش ماشینم گذاشتم اصلا آدم جدی و واقعی پیدا نمیشه ؟

 

[eterno]

فعلا دارم از دست پسرم حرص میخورم و عصبانیم

 

[yas87]

کاری نمیکنم

 

[آیدا..]

آهنگ گوش میدم و همزمان دنبال فیلتر شکن خوبم
هیچ کدوم جواب نمیده

 

[eterno]

پیک نیک بودیم، داریم برمیگردیم خونه

 

[naghmeirani]

دارم یه فنجون قهوه تلخ می خورم +تی وی گوش میدم +پست ها رو نگاه می کنم +پست ارسال می کنم

 

[ALIREZA.F.1988]

توی هواپیمام ، دارم میرم چین یه آب و هوایی عوض کنم

 

[nakhasteh]

خوابم ولی بیدارم

 

[eterno]

دارم سیب میخورم

 

[ALIREZA.F.1988]

دارم یه آلبوم از سفرهای خارجیم تهیه میکنم

 

[plant_biology]

به دستور ریئس دارم ناهار درست می کنم!

 

[ALIREZA.F.1988]

به دستور ریئس دارم ناهار درست می کنم!

یه قسمتشو یا همشو؟

دارم از کوه فانجیگ چین بالا میرم (خیلی قشنگه جاتون خالی)

 

[plant_biology]

به دید مادر قسمتیشو در واقعیت همشو
احتمالا الان تصویر این کوه روبروتونه به دلیل قدرت تخیل بالا ازش بالا هم میرین!
به اینکه انشالله غذاهه خوشمزه بشه ابروم روبه روی خانم داداشم حفظ بشه

در حال شبكه ي پويا ديدن!

 

[آیدا..]

رعد و برق شده قراره بارون بیاد پنجره و باز کردم یه چایی ریختم تا صدای بارون و بشنوم

 

[yas87]

نشستم .
آه آه
اصلا نمی‌خوام چیزی و صدایی بشنوم !

 

[nakhasteh]

در حال نتگردی

 

[yas87]

درازیدم

 

[eterno]

یه سری اسباب بازی های پسرم رو دارم عکس میگیرم و میزارم دیوار، خونه مون رو اسباب بازی گرفته

 

[plant_biology]

در حال خوردن یه هات چاکلت داغ

 

[آیدا..]

دراز کشیدم بعد از پیاده‌روی میچسبه

 

[eterno]

توی تخت پسرم نشستم

 

[آیدا..]

توی تخت پسرم نشستم

دلم بچه کوچیک خواست