به اینکه یکی دو ساعت قبل یه صحبتی داشتیم که از اون صحبت متوجه شدم که حدس من کنسلهانشالله اول سلامتی و بعد شادی در تمام لحظاتتون جاری باشه
به اینکه رئیس ما هم پولاشو جمع کرده و دستور فرمودن کلاس کنسل کنم که بعد از ظهر بریم براشون طلا بگیریمکاش ریئس همه پولاشو برای خودش خرج نکنه
![]()
به اینکه احتمالا میخواهند سورپرایز کنند امیدوار باشینبه اینکه یکی دو ساعت قبل یه صحبتی داشتیم که از اون صحبت متوجه شدم که حدس من کنسله
منکه سرم بی کلاه موند ولی ایشالله که تو امروز بی نصیب نمونی![]()
به اینکه واقعا هم سورپرایزم کرد، جوری که تا چند ثانیه با تعجب داشتم نگاه میکردم و دهنم باز مونده بودبه اینکه احتمالا میخواهند سورپرایز کنند امیدوار باشین
بله ما برای رئیس طلا خریدیمفعلا ریئس تا دو روز خوشحاله کاری با من نداره
![]()
به اینکه خوشحالم که خوشحالینبه اینکه واقعا هم سورپرایزم کرد، جوری که تا چند ثانیه با تعجب داشتم نگاه میکردم و دهنم باز مونده بود
ما دو روز زودتر رفتیم پیشواز و امشب شام بخاطر سالگرد ازدواجون رفتیم بیرون. توی رستوران که نشسته بودیم مادرشوهرم زنگ زد برای احوالپرسی و پرسید کجایین که گفتم بیرونیم.
بعد از شام و یه گشت و گذار توی شهر، اومدیم خونه، من زودتر اومدم داخل خونه که دیدم توی ضلع بالایی خونه مون یه چیزی مثل یه تابلوی بزرگ که روش هم پوشیده شده به مبلمون تکیه داده شده، اولش فکر کردم مربوط به بازی پسرم و شوهرمه و بهش توجه نکردم، بعد گفتم خوب ببینم چیه که من یادم نمیاد.
وقتی پارچه رو زدم بالا، از چیزی که دیدم دقیقا اینجوری شده بودم
همینجوری زل زده بودم بهش و دهنم باز مونده بود
من عاشق تابلوهای قلمزنی هستم، همیشه آرزوم بود که یه تابلوی بزرگ قلمزنی داشته باشم و به دیوار خونه مون وصل کنم.
کادوی منم یه تابلوی 50 در 100 قلمزنی بود
همسرم طرحش رو انتخاب کرد و داده بود براش همون طرح رو ساخته بود که مثل اینکه اینکار چند ماهی طول کشیده و از قبل از عید همسرم مشغول این تابلو بود.
زنگ مادرشوهرم هم برای این بود که ببینه ما خونه نباشیم تا این تابلو رو که شوهرم برای ندیدن من برده بود خونه ی اونا، رو بیارن بزارن توی خونه مون تا من سورپرایز بشم
تقریبا نیم ساعت جلوی تابلو نشستم و فقط بهش زل زده بودم
هرکسی ممکنه این تابلوها رو دوست نداشته باشه ولی من عاشق صنایع دستی هستم، مخصوصا چیزهایی که قراره به دیوار خونه وصل بشه، حتما باید برام معنایی داشته باشه.
یکی از علایق همیشگی من برای نصب روی دیوار هم تابلوی قلمزنی بود![]()
به اینکه دو هفته ی قبل مچ پام رو یه حشره ای نیش زده، حالا نمیدونم همین پشه ی معروف بود یا نه، ولی دور تا دور مچ پام ورم کرد و کبود شد، تا چند روز درگیرش بودم که کم کم خوب شد، خیلی عجیب بودبه اینکه چند سال با ماسک زندگی کردیم بعد از این باید پشه بند بپوشیم بریم بیرون![]()
احتمالا نبوده چون اون پشه با تب شدید همراهه خدارو شکر که خوب شدیبه اینکه دو هفته ی قبل مچ پام رو یه حشره ای نیش زده، حالا نمیدونم همین پشه ی معروف بود یا نه، ولی دور تا دور مچ پام ورم کرد و کبود شد، تا چند روز درگیرش بودم که کم کم خوب شد، خیلی عجیب بود![]()
سلامبه اینکه چجوری برم کاشان؟ هوا خیلی گرمه ، تازه کاشان حداقل 3 درجه گرمتر از اینجاست
یه مقدار دیگه صبر کنید تا برشته بشینسلام
برای دیدن شهر سهراب سپهری باید گرمارو هم به جون بخرید
به اینکه چقدر هوا گرمه واقعا من قشنگ پختم![]()
به اینکه نمیشه به من هم همین رو هدیه بده؟یه مقدار دیگه صبر کنید تا برشته بشین
خیلی گرمه اما فکر کنم ارزششو داشته باشه ، آخه کسی که قراره ببینم گفته یه گوشی s23 بهت هدیه میدم
جدی ؟ شما هم کاشونی هستینبه اینکه نمیشه به من هم همین رو هدیه بده؟آخه من که کاشانی هستم به من رواتر هست
![]()
یعنی نمیدونستین من کاشانی هستم! مونده شما هم سربه سر ما بزارینجدی ؟ شما هم کاشونی هستین
چه عالی شد ، اینطوری دو تا هدیه میگیرم
به اینکه وقتی رفتم کاشون ، ناهار دعوتم میکنن یا شام؟
از کجا بدونم؟؟؟ مگه علم غیب دارمیعنی نمیدونستین من کاشانی هستم! مونده شما هم سربه سر ما بزارین
به اینکه شما مارو شام میدین نه برعکس![]()
نرو اینقدر گرم و شلوغه آدم پشیمون میشهبرم بیرون یا نه؟![]()
به اینکه رفتم بیرون و با یه خرید درمانی، حال روحیم رو سر و سامون دادم و برگشتم خونهنرو اینقدر گرم و شلوغه آدم پشیمون میشه
به اینکه چقدر گرمه
به اینکه چه خوب که اینقدر هنرمندین،من خیاطی خیلی دوست دارم کلاس هم فکر کنم چند سال پیش رفتم ولی استعداد ندارم فقط مانتو ساده می تونم بدوزم،چه خوبه یک خانم این هنرها رو داشته باشهبه اینکه دراز کشیدم و خوابم نبرده هنوز، پنجشنبه مراسم چهلم یکی از اقوام دور دعوتیم، دارم لباس هایی که میخوام بپوشم رو توی ذهنم مرور میکنم، لباس ها یکمی دستکاری هم میخواد که دارم به اصلاحاتش فکر میکنم که فردا برم پای چرخ و انجامشون بدم.
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
:•:•:•: فکر کن همین الان زنگ در خونتون رو بزنن ... :•:•:•: | زنگ تفريح | 129 | |
![]() |
همین الان دلتون چی میخواد ؟ | زنگ تفريح | 1451 | |
![]() |
همین الان چکار میکنید ؟! | زنگ تفريح | 2467 | |
P | همین الان دلتون واسه کدوم دوست هم باشگاهی تنگ شده؟؟ | زنگ تفريح | 233 | |
![]() |
همین الان دوست داشتی کنار چه کسی بودی؟ | زنگ تفريح | 259 |