هر کی سوتی داده تعریف کنه!

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
چشم به روی چشم دوستان



گوشیم دو روز پیش زنگ خورد

دوستم بود منم تا گوشی رو جواب دادم نذاشتم طرفم صحبت کنه گفتم:

به به سلام عزیز دلم صبحت بخیر نفس خوبی دل انگیز سحر خیز شدی از این طرفا خرس قطبی من؟؟؟؟؟

جواب داد: سلام محمد آقا من مامان خرس قطبی ام
من:redface:

بعدش صدای خنده هر دوشون اومد

چه مامانه روشنفکری...اونوقت چیکارت داشت سر صبحی؟
 

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
:biggrin::biggrin::biggrin:...خیلی با حال بود;)

خواهش می کنم

چه مامانه روشنفکری...اونوقت چیکارت داشت سر صبحی؟

--------------------------------------
راست میگه چیکارت داشت؟؟؟!!!!!!


اگه پست هامو دنیبال .رده باشین گفته بودم که موتورمو خونشون نگه داشت

زنگ زده بود هم کار جدیدمو بهم تبریک بگن هم اینه که گفتند بیا موتورتو ببر


فدای جفتشون بشم من
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
خواهش می کنم






اگه پست هامو دنیبال .رده باشین گفته بودم که موتورمو خونشون نگه داشت

زنگ زده بود هم کار جدیدمو بهم تبریک بگن هم اینه که گفتند بیا موتورتو ببر


فدای جفتشون بشم من

تو مگه گفتی رفت یخونه دوستت بلوار خیام منظورت خرس قطبیت بود؟ خونشون چه خبر بود؟ خدا مرگم
 

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو مگه گفتی رفت یخونه دوستت بلوار خیام منظورت خرس قطبیت بود؟ خونشون چه خبر بود؟ خدا مرگم

رفتم دیگه هنوزم میریم چه اشکالی داره؟؟؟

مامانش خونشون بود تازه دختر خالش و دختر عموشم اومدن

خیلی منحرف نباش:D
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
رفتم دیگه هنوزم میریم چه اشکالی داره؟؟؟

مامانش خونشون بود تازه دختر خالش و دختر عموشم اومدن

خیلی منحرف نباش:D

نه بابا..من یکی حوصله خودمم ندارم...اینو واسه شوخی گفتم...وگرنه به من چه...
 

b_xxxxxxeman

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
با عرض معذرت و شرمندگي .....
چند روز پيش
رفتم دستشويي...همين كه تازه رسيده بودم گوشيم زنگ خورد
از يه طرف ديدم حال ندارم پاشم برم بيرون ج بدم بعد دوباره بيام...از طرفه ديگه هم ديدم اگه ج ندم خودم باس زنگ بزنم به يارو .. يارو هم تهه پرحرفي تا شارژمو تموم نميكرد ول كن نبود...پس به ناچار گوشي را برداشتم
همين كه الو سلام گفتم ..با توجه به كاشي و سراميكه دستشويي ..صدا پيچيد....يارو هم درجا فهميد و خنديد و گفت:تو دستشويي هستي يا حموم؟؟
حالا من روم نشد بگم كجام..گفتم تو حموم بابا
از اون اصرار كه راستشو بگو كجايي(دنباله سوژه بود كه بخنده)...از منم انكار كه الا و بلا تو حمومم
خلاصه راضيش كردمو حرفامونو زديمو از دستشويي در اومدم...رفتم پذيرايي...ديدم داييم بعده مدت ها از تهران اومده خونه ما و با مامان نشستن و حرف ميزنن همچين يه نمه لبخندي هم به لباشون هم هست
با ديدنش خوشحال شدمو با ذوق شوق رفتم سمتش...
سلام دايي..خوبي..خوش اومدي..
داييم:سلام بهنام جان...مرسي تو خوبي؟؟
ممنون دايي
داييم:عافيت باشه بهنام جان...ميگفتي ميومدم كيسه ميكشيدم
منو ميگي....:surprised:....بعدشم كه ديگه افتادم از خنده...

بله ديگه...دايي جان وقتي وارد خونه شده...موقع رد شدن از جلو دره دستشويي صدامو شنيده كه داشتم ميگفتم تو حموم...و رد شده رفته پذيرايي...و اينجوري بهم تيكه انداخت و الان هم كه الانه بهم ميخندن
 

Body Guard

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
بچه که بودم،چشمام به گل و گیاه حساسیت داشتند و سوزش چشمم از ساعت 6 صبح شروع می شد و تا حول حوش 12 ظهر ادامه داشت. به حصوص توی اردیبهشت ماه که خیلی شدید می شد.
یه روز یکی از دوستام گفت بیا یریم دوچرخه سواری ،بهش گفتم بیخیال چشم و چالم نمی بینه میام کار دست خودم می دم.
خلاصه با اصرار و زور دوستم رفتم بیرون،یه کلاه آفتاب گیر گذاشتمو سوار دوچرخه شدم، یه خورده که گذشت دیدم دیگه نمی تونم و دارم کور می شم.پس روی همون دوچرخه سرمو انداختم پایین و در حالی که فقط لاستیک جلوی چرخمو می دیدم شروع کردم به رکاب زدن که دیدم بیا دوتا پا گیر کردم!!!!
با هزار مصیبت یه خورده سرمو بالا گرفتم تا ببینم این غول بیابونیه کیه که من و دوچرخم رو گیر داده،که چشم افتاد به معلممون که مثل میر غضب شده بود، از بس عصبانی بود خون از سیبیلش می چکید ...
اونم تکه کلامش حیوان بود (بلا نسبت جمع و روم به دیوار) :
بهم گفت حیوان مگه کوری!!!!
.
.
.
احتمالا می دونید که در خلال این سه نقطه چی شده دیگه؟؟!!
سرتونو درد نیارم ،با هزار مصیبت از دستش در رفتم ،اما بعدا کلی بهش خندیدم...
یاد باد آن روزگاران یاد باد
 

BeasT93

عضو جدید
یه بار دوستم زنگ زد خونه
گوشیو برداشتم گفتم کیه
دوستم گفت منم درو باز کن
من:redface:
دوستم:biggrin:
 

دکترتپل

عضو جدید
مام یه بار کلاس انگل شناسی داشتیم شب بود خسته شده بودیم گفتیم استاد بسه کافیه (کل روزشو کلاس داشتیم)بعد استاد گفت نه نمیشه باید امشب تمومش کنم بعد من برداشتم گفتم استاد بقیشو تو خونه ادامه بدیم
اول استاد::surprised:
دوستان:biggrin:
من :redface:
 

baran270

عضو جدید
کاربر ممتاز
مام یه بار کلاس انگل شناسی داشتیم شب بود خسته شده بودیم گفتیم استاد بسه کافیه (کل روزشو کلاس داشتیم)بعد استاد گفت نه نمیشه باید امشب تمومش کنم بعد من برداشتم گفتم استاد بقیشو تو خونه ادامه بدیم
اول استاد::surprised:
دوستان:biggrin:
من :redface:

وااای خدایا
کلی خندیدم
:biggrin:
 

baran270

عضو جدید
کاربر ممتاز
من یه بار با خواهرام رفتیم پیتزا بخوریم خیلی هم شلوغ بود آخرای تابستون بود همین امسال
رفتیم طبقه بالا یه جا گیر اوردیم نشستیم بعد منو دختر عمه ام نشسته بودیم خواهرام رفتن سفارش بدن
میزمون یکم کثیف بود یه آقا پسری دیدم همش دور میخوره یه منویی هم دستشه گفتمش ببخشید آقا میشه میزو تمیزکنید
وای بیچاره پسره هم آب شد نگو مشتری بوده اونم دنباله میزه خالی میگشت برای خانواده اش گفت خانم من مشتریم
فکر نکنم این سوتی باشه اما گفتم بگم
کلی خندیدیم
 

some1

عضو جدید
کاربر ممتاز
ترم 3 با کلی از دوستام رفتیم یه مغازه ی فوق العاده با کلاس ایس پک بخوریم یه نیم ساعت نشستیم تا فکر کنیم کی بره سفارش بده یکی از بچه ها ترم 1 بود اونو فرستادیم بره
رفت سفارش داد اومد نشست
صاحب اونجا ام یه اقای خوش تیپو از اینا که هی قیافه بیاد
به این ترم یکیه گفتیم بگو اون شاتوتیه رو سسشو زیاد بریزه اینم کلی قیافه گرفتو داد زد ...
مغازه رفت رو هوا:biggrin::biggrin::biggrin:
نگو این بیچاره فکر میکنه قراره ساندویچ بخوریم
از اون به بعد دیگه باهامون هیچ جا نیومد
 

medi2536

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ترم 3 با کلی از دوستام رفتیم یه مغازه ی فوق العاده با کلاس ایس پک بخوریم یه نیم ساعت نشستیم تا فکر کنیم کی بره سفارش بده یکی از بچه ها ترم 1 بود اونو فرستادیم بره
رفت سفارش داد اومد نشست
صاحب اونجا ام یه اقای خوش تیپو از اینا که هی قیافه بیاد
به این ترم یکیه گفتیم بگو اون شاتوتیه رو سسشو زیاد بریزه اینم کلی قیافه گرفتو داد زد ...
مغازه رفت رو هوا:biggrin::biggrin::biggrin:
نگو این بیچاره فکر میکنه قراره ساندویچ بخوریم
از اون به بعد دیگه باهامون هیچ جا نیومد
گناه داشت خوب
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
خودمو چشم نزنم غیر از سوتی های لپی و کلامی مثله (کنادی قندو = قنادی کند) خیلی کمتر سوتی میدم..اما چند شب پیش خونه خواهرم کل خانواده مادریم دعوت بودیم و سر سفره شام بودیم و صحبت آیه الکرسی شد و اینکه ماها اول از هر چیزی بهمون آیه الکرسیو یاد دادن شدو ادختر خالم گفت: من قبل از اینکه سوره حمدو یاد بگیرم ایه الکرسی یاد گرفتم....
که من یهو گتم اتفاقا منم مادربزرگم(پدری) که اون شب نبوده بهم یاد داده و هر وقت هم که میخوام از در خونش راه بیفتم و بیام بیرون بهم میگه آیه الکرسی بخون خودتو توف کن( بعد داداشم گفت منظورت اینه که بهت میگه خودتو فوت کن دیگه):redface:
 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
با برادر و مادرم رفته بودم خرید داشتیم قدم میزدیم که یکهو یه بچه با سرعت تمام دوید و پرید بغلم و بهم گفت مامانی منو تنها نزار :eek: منو میگی:surprised: داداشم و مامانم:biggrin: گفتم گلم اشتباه گرفتی و بعد دیدم مامانش اومد وقتی حرفی رو که زده بود بهش گفتم کلی خندید گفتم دعواش کردی؟گفت نه؟ بابا به زور ازم جدا شد مثل کنه چسبیده بود بهم
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
با برادر و مادرم رفته بودم خرید داشتیم قدم میزدیم که یکهو یه بچه با سرعت تمام دوید و پرید بغلم و بهم گفت مامانی منو تنها نزار منو میگی داداشم و مامانم:biggrin: گفتم گلم اشتباه گرفتی و بعد دیدم مامانش اومد وقتی حرفی رو که زده بود بهش گفتم کلی خندید گفتم دعواش کردی؟گفت نه؟ بابا به زور ازم جدا شد مثل کنه چسبیده بود بهم

ای جااااااان کاش یکی اینجوری بیاد بپره تو بخله من..بهم بگه مامانی...
:surprised: :eek:
 

sahar.adidas

عضو جدید
کاربر ممتاز
امروز بعده امتحان توسالن بودیم بلند داد زدم استاد توروخدا با تصحیح......
بعد گرفتم اشتباه کردم!! گفتم استاد با ارفاق تصحیح کنید...:D
حالا بچه ها هی میگفتنش!!.....:razz:
 

Moein.B

دستیار مدیر تالار مهندسی عمران متخصص مباحث اجرایی
امروز بعده امتحان توسالن بودیم بلند داد زدم استاد توروخدا با تصحیح......
بعد گرفتم اشتباه کردم!! گفتم استاد با ارفاق تصحیح کنید...:D
حالا بچه ها هی میگفتنش!!.....:razz:
------------------------------------
توروخدا با تصحیح ارفاق کنید :biggrin:
 

itorict

عضو جدید
آقایون خانوما میخوام یه چی بگم هم درد هست هم خنده.
امروز تو بیمارستان بالا سر مامانم بودم بیچاره هی سرمش قطع میشد بعد از نیم ساعت یه کمی شروع به کار میکرد رفتم به پرستار میگم بیا ببین چه اوضاعی هست که ما داریم این سرم چرا این جوری میشه. بنده خدا با شرمندگی میگه خوب چیکار کنیم سرمش چینی هست واسه همین مشکل داره.
یعنی منو مامانم داشتیم میمردیم از خنده بنده خدا خجالت کشید رفت.
خدا نبخشه این چینو که به مریضای ما هم رحم نمیکنه.
آخه سرم چینی شنیده بودید شما آخه.خدااااااااااااااااااااااااااکجای دلم بزارم اینو دیگه.
 

Similar threads

بالا