هدیه غیبت

mehrrokh

عضو جدید
در روایات امده است که هر کس غیبت دیگری بکند گناهان غیبت شده را برای خود بر می دارد ونیکی های خویش را به او می دهد.کسی را گفتند:((فلانی غیبت تو را کرد)).او ظرفی خرمای تازه برای غیبت کننده فرستاد و گفت:((شنیده ام که کارهای نیکت را به من هدیه کرده ای .خواستم تشکر کنم)).
 

nmd

عضو جدید
خداوند می فرمایند: «ولایغتب بعضکم بعضا أیحب أحدکم ان یاکل لحم أخیه میتا فکرهتموه و اتقوا الله ان الله تواب رحیم» (حجرات: 12)

و یکی از دیگری غیبت ننماید، آیا هیچ یک از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ به یقین همه شما از مرده خواری بدتان می آید، از خداوند پروا کنید بی گمان ایزد منان بس توبه پذیر و مهربان است.



زهرا مصطفوی (دختر حضرت امام(ره)):
یک‌بار آقا همه اهل خانه را صدا کردند و گفتند: من بنا داشتم یک دفعه که همه با هم جمع هستید چیزی برای شما بگویم. بعد گفتند: شما می­دانید غیبت چقدر حرام است؟ گفتیم: بله. بعد گفتند: شما می­دانید آدم کشتن عمدی چقدر گناه دارد؟ گفتیم: بله. فرمودند: غیبت بیشتر! بعد گفتند: شما می­دانید فعل نامشروع و عمل خلاف عفت چقدر حرام است؟ گفتیم: بله. فرمودند: غیبت بیشتر

علی ثقفی می­گوید:
یک‌بار همسر امام می­گفتند یک شب بعد از نماز، آقا نشسته بودند و من هم در خدمتشان بودم. خدمتکارمان فاطمه خانم یک چای آورد و جلوی ما گذاشت. یک خدمتکار دیگر هم در گوشه اتاق مشغول جمع­آوری بود. من عرض کردم به آقا که این فاطمه خانم خیلی خدمتکار خوبی است. امام فرمودند: «غیبت نکنید.» من عرض کردم: آقا! من که غیبت نکردم. گفتم ایشان خوب هستند. فرمودند: «همین که شما می­گویید این خوب است، به نظر می­آید که شما میخواهید بگویید خدمتکار دیگر خوب نیست و این غیبت است»

در مجلس میرزا جواد آقا ملکی، یکی از حضار غیبتی کرده بود. آن بزرگوار بسیار ناراحت شد و خطاب به غیبت‌کننده فرمود: «چهل روز مرا به زحمت انداختی.»[13] ]یعنی باید تلاش کنم و آثار مذموم شنیدن این غیبت را از بین ببرم


فاصله غیبت با تهمت؟!
«روزی عده­ای کنار پیامبر نشسته بودند و صحبت می­کردند. در میان سخنانشان، از شخصی نام بردند و گفتند: فلانی چه‌قدر ناتوان است. حضرت با شنیدن این سخن به آنها فرمود: هم اکنون از برادر خود غیبت کردید. گفتند: یا رسول الله! آنچه گفتیم، حقیقت است و در او هست. حضرت فرمود: اگر آنچه در او نیست می­گفتید، به او تهمت زده بودید



«روزی رسول اکرم(ص)دستور داد همه مسلمانان یک روز روزه بگیرند و تا وقتی حضرت اجازه نداده است، کسی افطار نکند. آن روز همه مسلمانان روزه گرفتند. زمان افطار، مسلمانان یک به یک نزد پیامبر اکرم(ص)می­آمدند. اجازه افطار می­گرفتند و حضرت نیز اجازه می­داد. نوبت به مردی رسید، وی به حضرت گفت: ای رسول خدا! دو تن از دخترانم امروز روزه گرفته­اند، ولی خجالت می­کشند خدمت شما بیایند و اجازه افطار بگیرند. آیا اجازه می­فرمایید آنها افطار کنند؟ رسول اکرم(ص)صورت خود را از آن مرد برگرداند و پاسخی نداد. بار دیگر آن مرد سخن خود را تکرار کرد، ولی باز حضرت به او توجهی نکرد و پاسخی نداد. آن مرد برای بار سوم خواسته خود را تکرار کرد. این‌بار حضرت فرمود: چگونه از من اجازه افطار می­خواهی، در حالی‌که امروز دخترانت روزه­دار نبوده­اند؛ زیرا از صبح در خانه گوشت مردم را می­خوردند. حال نزد دخترانت برو و به آنها بگو غذای خود را برگردانند.
آن مرد به خانه بازگشت و پیغام رسول خدا(ص)را به دخترانش رساند و آنها نیز آن کار را انجام دادند. ناگهان از دهان هر کدام، لخته خونی خارج شد. آن مرد با دیدن این صحنه، وحشت­زده نزد پیامبر اکرم(ص)رفت و ماجرا را تعریف کرد. حضرت پس از شنیدن سخنان او فرمود: سوگند به آن خدایی که جانم در دست اوست، این دو دختر امروز روزه گرفته بودند و از آنچه خداوند برایشان حلال کرده بود، پرهیز کردند، ولی با چیزی که خداوند حرام کرده بود روزه خود را شکستند؛ زیرا با دهان روزه کنار یکدیگر نشستند و با غیبت کردن مشغول خوردن گوشت مردم شدند. در نتیجه، با این‌کار زشت، پاداش روزه خود را تباه ساختند».


به حضرت حسن بصری خبر دادند که فلانی تو را غیبت کرده است. ایشان طبقی از خرما به ان مرد فرستاد و پیغام فرستاد که به من خبر رسیده است که تو حسنات و نیکی خود را برای من هدیه فرستاده ای، خواستم تلافی آن بجا آورم و توقع دارم که غذرم را پذیرفته و مرا ببخشایی از این که نتوانستم به نحو کامل هدیه و محبت تو را جبران کنم. (برگرفته از رساله قشیریه ص 236)



* جایگاه غیبت‌کنندگان در معراج

در شب معراج که رسول خدا(ص)همراه جبرئیل(ع)به آسمان­ها عروج کرد، صحنه­های بسیار دردناکی از عذاب را دید. آن حضرت درباره یکی از آن صحنه­ها چنین می­فرماید:
در شب معراج از کنار عده­ای از مردم می­گذشتم که دیدم با ناخن­های خود، پوست و گوشت صورت خویش را چنگ می­زدند و می­خراشیدند. از جبرئیل پرسیدم: این نگون­بختان که هستند؟ گفت: اینها غیبت‌کنندگانند که در دنیا با آبروی مردم بازی می­کردند
در روایت دیگر نیز آمده است که حضرت فرمود:
در شب معراج به آتش دوزخ نگاه کردم. مردمی را دیدم که از لاشه گندیده مرداری می­خوردند. از جبرئیل پرسیدم اینها که هستند؟ گفت: اینها کسانی­اند که با غیبت کردن، گوشت بدن مردم را می­خوردند



http://www.hawzah.net/fa/MagArt.html?MagazineID=5764&MagazineNumberID=6522&MagazineArticleID=75086

http://masoudhosiny.blogfa.com/post-372.aspx
 

pesareiran

عضو جدید
در روایات امده است که هر کس غیبت دیگری بکند گناهان غیبت شده را برای خود بر می دارد ونیکی های خویش را به او می دهد.کسی را گفتند:((فلانی غیبت تو را کرد)).او ظرفی خرمای تازه برای غیبت کننده فرستاد و گفت:((شنیده ام که کارهای نیکت را به من هدیه کرده ای .خواستم تشکر کنم)).

این با "ذره خیراً یره" تناقض دارد. چون اجر نیکی انجام داده را باید دید.
 

Similar threads

بالا