خیلی وقت ها با یکدیگر درباره ی بچه هایمان به گفتگو و بحث می کردیم، من از دیدن بچه ها خوشحال شده بودم، با آن ها حرف زده بودم، حتی آنها را در آغوش گرفته بودم، زرده ی تخم مرغ در شیر ریخته بودم، تنها چیزی که موجبات پریشانی مرا فراهم می ساخت محل زندگی بچه ها بود، این واقعیت که ما باید در هتل ها زندگی می کردیم و در آنجا هم اکثرا فقط با بچه های میلیونرها یا پادشاهان به خوبی رفتار می شد فکرم را مشغول کرده بود.
اما بر سر بچه هایی که پدرشان میلیونر یا شاه نیست یا در هر حال به ویژه جوان ها، قبل از هر چیز نعره می زنند که: "هی! اینجا خانه ی خودت نیست که هر کار خواستی بکنی"، اتهامی که سه معنی دارد، نخست این که فرض بر این گذاشته می شود که انسان در خانه ی خودش رفتارش مثل خوک است، دوم اینکه آدم فقط زمانی احساس خوشایند و خوبی دارد که رفتارش درست مثل یک خوک باشد و سوم اینکه هیچ بچه ای مجاز نیست به هیچ قیمتی به عنوان یک کودک از زندگی لذت ببرد و خود را خوش و شاد احساس کند.
دختر بچه ها این شانس را دارند که همیشه شیرین نامیده می شوند و با آنها به خوبی رفتار می شود، اما به پسربچه ها ابتدا تشر می زنند و می توپند، به خصوص وقتی که پدر و مادرهایشان در کنار آنها نیستند.
برای آلمانی ها همه ی پسربچه ها بی تربیت هستند، صفت بی تربیت همیشه با اسم پسر ادغام شده است. اگر کسی به این فکر بیفتد که واژه هایی را که والدین در ارتباط با فرزندانشان استفاده می کنند یک بار کنترل کند، آن وقت متوجه خواهد شد که لغتنامه ی روزنامه ی بیلد در مقایسه با آن، چیزی شبیه به واژه نامه های برادران گریم است. چندان دور نخواهد بود زمانی که والدین آلمانی با فرزندانشان تنها به زبان کالیگ گونه صحبت کنند: اوه، چه خوب و اوه، چه نفرت انگیز؛ چند وقت یک بار هم برای بیان خواسته هایشان از جملات متفاوتی چون "مخالفت نباشد" یا "تو از این مسائل سر در نمی آوری" استفاده خواهند کرد.
عقاید یک دلقک | هانریش بل
اما بر سر بچه هایی که پدرشان میلیونر یا شاه نیست یا در هر حال به ویژه جوان ها، قبل از هر چیز نعره می زنند که: "هی! اینجا خانه ی خودت نیست که هر کار خواستی بکنی"، اتهامی که سه معنی دارد، نخست این که فرض بر این گذاشته می شود که انسان در خانه ی خودش رفتارش مثل خوک است، دوم اینکه آدم فقط زمانی احساس خوشایند و خوبی دارد که رفتارش درست مثل یک خوک باشد و سوم اینکه هیچ بچه ای مجاز نیست به هیچ قیمتی به عنوان یک کودک از زندگی لذت ببرد و خود را خوش و شاد احساس کند.
دختر بچه ها این شانس را دارند که همیشه شیرین نامیده می شوند و با آنها به خوبی رفتار می شود، اما به پسربچه ها ابتدا تشر می زنند و می توپند، به خصوص وقتی که پدر و مادرهایشان در کنار آنها نیستند.
برای آلمانی ها همه ی پسربچه ها بی تربیت هستند، صفت بی تربیت همیشه با اسم پسر ادغام شده است. اگر کسی به این فکر بیفتد که واژه هایی را که والدین در ارتباط با فرزندانشان استفاده می کنند یک بار کنترل کند، آن وقت متوجه خواهد شد که لغتنامه ی روزنامه ی بیلد در مقایسه با آن، چیزی شبیه به واژه نامه های برادران گریم است. چندان دور نخواهد بود زمانی که والدین آلمانی با فرزندانشان تنها به زبان کالیگ گونه صحبت کنند: اوه، چه خوب و اوه، چه نفرت انگیز؛ چند وقت یک بار هم برای بیان خواسته هایشان از جملات متفاوتی چون "مخالفت نباشد" یا "تو از این مسائل سر در نمی آوری" استفاده خواهند کرد.
عقاید یک دلقک | هانریش بل