نوشته های ماندگار

hanane1

عضو جدید
کاربر ممتاز
جودی / بابا لنگ دراز

جودی / بابا لنگ دراز

جودی:

بابا لنگ دراز عزیزم

تمام دلخوشی دنیای من به این است که ندانی و دوستت بدارم!

وقتی میفهمی و میرانی ام چیزی درون دلم فرو میریزد ... چیزی شبیه غرور!
...
بابا لنگ دراز عزیزم لطفا گاهی خودت را به نفهمیدن بزن و بگذار دوستت بدارم ...

بعد از تو هیچکس الفبای روح و خطوط قلبم را نخواهد خواند ... نمیگذارم ... نمیخواهم ...!

بابا لنگ درازِ من همین که هستی دوستت دارم ... حتی سایه ات را که هرگز به آن نمیرسم ...!
 

♥milad♥

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیالوگ زیبای پسر خاله ..


آدما نباس دوست پیدا کنن

چون وقتی میرن

وقتی دیگه نمیشه بهشون زنگ بزنی

وقتی نمیتونی درد و دل کنی

یا حتی باهاشون شوخی کنی و بخندی

و همه دوستی خلاصه میشه تو عکسهات و خاطراتت

هی بغض تو گلوت گیر میکنه

خفه ات میکنه

آدما باس همیشه تنها بمونن
 

♥milad♥

عضو جدید
کاربر ممتاز
حروم اون آمپولیه که دونه ای ۲۲۰ هزار تومن پولشه و تو باید ماهی سه تاشو بزنی.

حروم زندگی این بدبخته که حسرت یه عروسی به دلش مونده..
زده بالا، متوسل شده به تابلوی کائنات.

حروم اون نزول*خوره که اگه سر ماه پول با اسکونتش حاضر نباشه،
اسباب و اثاثیه پدر و مادر من رو بعد از ۳۰ سال کار تو آموزش و پرورش
این مملکت میزیزه سر کوچه.

حروم اون ماشینی که آیینه بغلش، دیه ما سه نفره!

 

hanane1

عضو جدید
کاربر ممتاز
دامـبـلــدور: دلــت بــه حـال مـرده هــا نـسـوزه نـگــرانِ زنـده هـا بــاش مـخـصـوصـن اونـایی کـه بــی عـشـق زنـدگــی
مـی کـنـن

 

mehrdad2012

عضو جدید
کاربر ممتاز
به نظر من يه خونه هرجايي ميتونه باشه. ميتونه بالاي يه ساختمون بلند باشه. ميتونه توي يه کوچه قديمي‌که زير يه بازارچه‌ست باشه. ميتونه بزرگ يا ميتونه کوچيک باشه. ميتونه براي هرکس مفهومي‌داشته باشه يا هر رنگي داشته باشه. ميتونه به رنگ آجر يا به رنگ شيشه و سنگ باشه. ميتونه رنگ قرمز يا به رنگ...

ولي من... يعني بهتره بگم ما، معتقديم خونه هرچي که باشه، بايد سبز باشه. بله، سبز و هميشه سبز(زنده ياد خسرو شکيبايي- خانه سبز )
 

S O R M E

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو مدرسه سر ما رو کلاه گذاشتن و وقت و جوونی مون رو از مون گرفتن.
هم کلاسی سابقم می گفت:
اگه آدم خودش تو خونه برای خودش کار نمی کرد و از تو خونه پدری درست و حسابی تربیت نمی شد... ! - مث خود من که توی خونه درست و حسابی تربیت نشدم! -
خیلی بهش غبطه خوردم.
می گفت:
من هر چی رو که درباره تاریخ هنر ... تاریخ اقوام یا جغرافیای اروپا بلدم خودم تنهایی خوندم و یاد گرفتم .
وگرنه از کجا می خواست یاد بگیره ؟ از مدرسه؟



فرار راه چیره شدن به واقعیت ها نیست. شمع روشن کردن که کار نشد.
ساختن یه کارخونه ی برق بدون بردگی کشیدن از کارگرای معدن: به این میگن پیروزی.



تو زندگیم فقط یه آرزوی کوچولو دارم و اون اینه که یه بار چشامو باز کنم، ببینم زندونیای سیاسی آلمان و قاضیای اونا جاهاشون با هم عوض شده.



"بعضی ها هیچ وقت نمیفهمن"
کورت توخولسکی
ترجمه محمد حسین عضدانلو
نشر افراز
 

S O R M E

عضو جدید
کاربر ممتاز
ترس خیلی چیز بدیه! دردی که توی فکرمه خیلی بدتر از درد واقعیه. منظورمو می فهمی؟


اسپاگتی را تنهایی می پختم و می خوردم. این یک قانون بود. خودم را مجاب کرده بودم اسپاگتی غذایی ست که به تنهایی مزه میدهد،
پوسته های سبوس گندم های طلایی در کشتزار های ایتالیا در باد شناورند. می توانید فکرش را بکنید که ایتالیایی ها چقدر متحیر می شوند اگر بدانند چیزی که در سال 1971 صادر می کرده اند، تنهایی محض بوده است؟



در صبح زیبای ماه آوریل در یکی از خیابان های فرعی محله ی معروف هارویوکوی توکیو دختر صد در صد دلخواهم را دیدم. راستش را بخواهید آن قدر ها هم زیبا نیست. آدم خیلی مهمی هم نیست. لباس پوشیدنش هم چیز خاصی ندارد. پشت موهایش در خواب شکسته و بی ریخت شده. جوان نیست. باید سی سالی داشته باشد. درست ترش این است که بگویم اصلا شبیه دختر ها نیست. اما هنوز هم از پنجاه قدمی می توانم بفهمم او دختر صد در صد دلخواه من است...




" دیدن دختر صد در صد دلخواه در صبح زیبای ماه آوریل "
هاروکی موراکامی
ترجمه محمود مرادی
نشر ثالث
 

Setayesh

مدیر تالار کتابخانه الکترونیکی
مدیر تالار

توماس: «توی این چهار سال هر بار که رقص تو رو دیدم، انگار داری زور میزنی که تمام حرکاتو کامل و درست انجام بدی. امّا تا حالا هیچوقت ندیدم که خودتو رها کنی. این همه انضباط واسه چیه؟»
نینا: «من فقط می‏خوام بی عیب و کامل باشم.»
توماس: «کمال این نیست که همش خودتو کنترل کنی. یه وقتایی لازمه که خودتو رها کنی. خودتو غافلگیر کن تا بتونی بقیه رو غافلگیر کنی.»

Film title: Black Swan | 2010
Director: Darren Aronofsky

 

Setayesh

مدیر تالار کتابخانه الکترونیکی
مدیر تالار
سونیا: «ناتاشا... عشق ورزیدن یعنی رنج کشیدن. اگه کسی نمی‏خواد رنج بکشه نباید عاشق بشه. اما بعدش از عاشق نبودن رنج می‏کشه. بنابراین، عشق ورزیدن یعنی رنج کشیدن؛ عشق نورزیدن یعنی رنج کشیدن؛ رنج کشیدن یعنی رنج کشیدن؛ شاد بودن یعنی عشق ورزیدن. پس شاد بودن یعنی رنج کشیدن، اما رنج کشیدن باعث میشه آدم شاد نباشه. بنابراین، برای اینکه یک نفر شاد نباشه باید عشق بورزه یا عشق بورزه که شاد نباشه یا از شادی زیاد رنج بکشه. امیدوارم بیخیال بحث بشی.»

Film Title:Love And Death | 1975
Director: Woody Allen
 

Setayesh

مدیر تالار کتابخانه الکترونیکی
مدیر تالار

اندی: «می‏دونی مکزیکی‌ها در مورد اقیانوس آرام چی میگن؟»
رِد: «نه.»
اندی: «میگن هیچ خاطره‏ ای نداره. این دقیقاً همون جاییه که من می‏خوام بقیهٔ عمرمو اونجا زندگی کنم. یه جای گرم که هیچ خاطره‌ای نداره.»

Film Title: The Shawshank Redemption | 1994
Director: Frank Darabont
Writer: Stephen King
 
آخرین ویرایش:

tools

عضو جدید
کاربر ممتاز
سورمه گفت : : به او گفتم که عشق را باید با تمام گستردگی اش پذیرفت !
تنها در جسم نمی توان پیداش کرد ،
بلکه در جسم و روح و هوا ، در آینه ، در خواب ، در نفس کشیدن ها ...
انگار به ریه می رود و آدم مدام احساس می کند که دارد بزرگ می شود!

سمفونی مردگان | عباس معروفی
 

tools

عضو جدید
کاربر ممتاز

روزم چون روز دیگران می گذرد. اما شب که در می رسد یادها پریشانم می کنند، با چه اضطرابی روز را به سر می برم اما شبانگاه من و غم یکجا می شویم. همانا عشق در قلب ما جا یافته و ثابت است. چنان چون پیوست انگشتان با دست.

محمود دولت آبادی | سلوک
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
-خانم جون همیشه می گفت"سهمِ هر کس از قبل مشخصه، براش کنار می ذارن ، اگه آسمون هم به زمین بیاد عوض نمیشه."

اغلب فکر می کنم واقعا سهم من از زندگی چی بوده؟

آیا اصلا سهم مشخص و مستقلی داشتم ؟

یا جزیی بودم از مردان زندگیم که برای باورها ، ایده آل ها ، یا هدف ها شون ،

هر کدام به نوعی مرابه قربانگاه بردند، برای حفظ آبروی پدر و برادرانم من باید قربانی می شدم.

چند بار منو در زندگی به اوج بردند و بعد با سر به زمین زدند در صورتی که هیچ کدوم حق من نبود.

منو نه به دلیل شایستگی ها و توانایی های خودم بالا بردند و نه سقوط هام محصول اشتباهات خودم بوده.

حق نداشتم ، کی برای خودم زندگی کردم ؟

کی برای خودم کار کردم ؟

.
.
.
.

سهم من " پری نوش صنیعی"






 

M@TI$A

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
آدم‌بزرگ‌ها عاشق عدد و رقم اند. وقتی با اونا از یک دوست تازه حرف بزنی، هیچوقت ازتون در مورد چیزهای اساسی سوال نمی‌کنن، هیچوقت نمی‌پرسن آهنگ صداش چطوره؟ چه بازی‌هایی رو دوست داره؟ پروانه جمع می‌کنه یا نه؟ می‌پرسن چندسالشه؟ چندتا برادر داره؟ وزنش چقدره؟ پدرش چقدر حقوق می‌گیره؟ و تازه بعد از این سوالاس که خیال می‌کنن طرف رو شناختن! اگه به آدم بزرگا بگی که یک خونه قشنگ دیدم از آجر قرمز که جلو پنجره‌هاش غرق گل شمعدونی و بومش پر از کبوتر بود، محاله بتونن مجسمش کنن. باید حتما بهشون گفت یک خونه چندمیلیون‌تومنی دیدم تا صداشون بلند بشه که وای چه قشنگ! نباید ازشون دلخور شد.بچه ها باید نسبت به آدم بزرگها گذشت داشته باشند. شازده کوچولو / آنتوان دو سنت اگزوپري
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ﺩﺳﺖ ﻫﺎﯼ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ، ﮐﺘﮏ ﺯﺩﻥ ، ﻃﺒﯿﻌﺘﺎ ﺗﯿﺮ ﺍﻧﺪﺍﺯﯼ ﻭ ﭼﮑﺎﻧﺪﻥ ﻣﺎﺷﻪ ﯼ ﺗﻔﻨﮓ ﻭ ﺍﻣﻀﺎ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﺩ ! ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺎﻥ ﺯﻧﺎﻥ ﺩﺭﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﻫﺎﯼ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪ ﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ .
ﭼﻪ ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﻪ ﮐﺮﻩ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﻧﺎﻥ ﻣﯽ ﻣﺎﻟﺪ ﻭ ﭼﻪ ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﻪ ﻣﻮﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﯿﺸﺎﻧﯽ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﯽ ﺯﻧﻨﺪ ... !


ﻋﻘﺎﻳﺪ ﻳﻚ ﺩﻟﻘﻚ - ﻫﺎﻳﻨﺮﻳﺶ ﺑﻞ
 

S O R M E

عضو جدید
کاربر ممتاز
اصلاح :
اولین بار که پدرم مرا با موی آلمانی دید، به جای هر عکس العملی زیر لب چیزی گفت که سال ها بعد فهمیدم واکنشی طبیعی به دیدن یک خروس در هیات انسان ، بوده است.

عید دیدنی:
آزیتا هم لباس سفید قشنگی پوشیده بود و خیلی مودبانه از ما پذیرایی می کرد. در حالی که برای حمله به آن همه خوراکی له له می زدیم ، طبق توصیه های پدرم با " نه " های ریاکارانه ، خودمان را از تعارف های پی گیرانه آزیتا خلاص می کردیم.

عیدی:
دقیق ترین کاری که در زندگی انجام داده ام درآوردن پول از قلک ، بدون آسیب رساندن به آن بوده است.
پول عیدی همیشه با شور می آمد و با حسرت می رفت و هیچ وقت نمی شد با آن چیزی خرید.


سیزده به در:
عکاس گفته بود همه بگوییم هلو و ما محض خنده گفتیم آلبالو. از همه ی آن سال ها همین عکس های آلبالویی باقی مانده اند.




داستان همشهری ، ویژه نوروز 93
روایت 3: عکس های آلبالویی
علیرضا محمودی
 

mahsa jo0on

عضو جدید
کاربر ممتاز
رضـا کـیـانـیـان :

حـرف حـق مـی زنـی عـزیـزم

ولـی بـایـد یـاد بـگـیـری

هـر حـقـیـقـتـی رو تـو صـورت طـرف مـقـابـل تـُف نـکـنـی

روح و روان آدمـا از هـر حـقـیـقـتـی عـزیـزتـره

فـیـلـم چـتـری بـرای دونـفـر
 

NEW MOHAMMAD

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
اِریادنی : چرا خواب دیدن اینقدر برات مهمه؟

کاب (لئوناردو دی کاپریو) : آخه هنوزم توی خواب من و اون با هم هستیم…


فیلم اینسپشن
 

hanane1

عضو جدید
کاربر ممتاز
زندگی تو این دنیا وحشتناکه و وحشتناک تر از اون اینه که کسی رو به وجود بیاریم و فکر کنیم که اون خوشبخت تر از ما میشه.

توت فرنگی های وحشی Smultronst채llet (1957)
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز


چیزی ازعشق های ناب می دانی؟
بدون بوسه
و نه هیچ چیز اضافه دیگری
خیلی ناب و خالص
به همین خاطره که خیلی بزرگن
احساسات بیان نشده
هیچ وقت فراموش نمی شن.



ازفیلم نوستالژی / تارکوفسکی
 
آخرین ویرایش:

Similar threads

بالا