mario22
عضو جدید
یادتونه یه تاپیک داشتیم در رابطه با روزه خوری اینم لینکش که بحث خیلی داغ شد . خیلی ها دم از قانون زدن. سراغ یه استاد حقوق رفتیم و نظر اونو در رابطه با این همه حقوق و آزادی که بچه ها ازش دم می زدن پرسیدیم و یه چخی هم بین روایات و و احادیث و آیات زدیم.
مجید زبدژ کارشناس حقوق بین الملل درباره ی آزادی های جامعه اینگونه توضیح داد:
«درست است که هر کس در جامعه آزادی دارد، ولی این آزادی، مطلق نیست و برخی محدودیت ها بر سر راه آن وجود دارد و این محدودیت ها را نه فقط ایران بلکه در جهان به رسمیت می شناسند.
نگاه کنید! بند 2 ماده 29 اعلاميه جهاني حقوق بشر را برایتان می خوانم:
«...هرکس در اجراي حقوق و استفاده از آزاديهاي خود فقط، تابع محدوديتهايي است که به وسيله قانون منحصراً به منظور تامين شناسايي و مراعات حقوق و آزاديهاي ديگران و براي رعايت مقتضيات صحيح اخلاقي و نظم عمومي و رفاه همگاني در شرايط يک جامعه دموکراتيک وضع گرديده است.» این یعنی در یک جامعه ی دموکراتیک، آزادی افراد در چارچوبی است که قانون مشخص می کند.
بنابر این توافقنامه ی بین المللی، آزادی در ایران در چارچوب 3 چیز است: اول احترام به احکام اسلامی، دوم قانون و سوم حقوق دیگران. چون در قانون اساسی رعایت این سه مورد مقدّم بر حقوق فردی است.
قانون ایران، برگرفته از مبانی اسلامی است و اصول و قواعد آن از فقه شیعه ی 14 امامی برداشت شده است. یکی از اصولی که بر پایه ی آن بسیاری از قوانین مدنی وضع شده است – نه فقط در کشورهای اسلامی بلکه در همه ی کشورها- این است که هر کس تا جایی آزادی عمل دارد که به حقوق دیگران لطمه وارد نکند.
این مفهوم در اصل 40 قانون اساسی آورده شده است: «هيچ كس نمي تواند اعمال حق خويش را وسيله ي اضرار به غير يا تجاوز به منافع عمومي قرار دهد.» حالا این اصل یعنی چه؟ یعنی اینکه اگر کسی در یک آپارتمان زندگی می کند، تا جایی می تواند ترشی سیر بیندازد که بویش به خانه ی همسایه نرود؛ اگر رفت، حقوق او را ضایع کرده. اگر هر کس دایره ی آزادی اش را محدود به نفع و ضرر خودش کند، آزادی دیگران از بین می رود. اگر هر کس بخواهد تصمیم خودش را بگیرد که نظم اجتماعی می شود کشک!
نه تنها آدمها باید مراعات حقوق دیگران را بکنند، بلکه هر کسی به لحاظ اجتماعی، اخلاقی، قانونی و شرعی مسئول است که قوانین را رعایت بکند. به همین خاطر هیچ کس نمی تواند بگوید: «چاردیواری اختیاری! پس من می خواهم خانه ام را خانه ی فساد کنم!» چرا؟ چون قانون اجازه نمی دهد و قانون بر کل جامعه حکومت می کند، منافع جامعه را در نظر می گیرد و وقتی حرف از جامعه می شود، فرد، باید مطیع باشد.
اصلاً یکی از اصول حاکم بر آزادی و دموکراسی، رعایت قوانین هر کشور است. ما نمی توانیم ادعای احترام به دموکراسی کنیم وقتی خودمان قانون شکنیم. در هر جامعه ای قوانین مربوط به خودش وجود دارد و به قول استادم در دانشگاه حتی اگر یک قانون، بد باشد، بهتر از بی قانون بودن است. مثلاً آیا کسی می آید بپرسد به چه مجوزی در فرانسه ازدواج با مرده آزاد است؟ یا چرا در اقصا نقاط جهان ازدواج با همجنس قانونی است؟ شاید بشود از منظر اسلامی و اخلاقی این قوانین را مورد انتقاد قرار داد ولی در نهایت به لحاظ حقوقی قابل نقد نیستند چرا که هر کشوری قوانین اش را بر اساس یک مبانی می نویسد. قوانین امریکا، فرانسه و انگلیس برگرفته از تفکرات امانیسم و لیبرالیسم و قوانین ایران براساس مبانی اسلامی است.»
از آقای زبدژ پرسیدیم که مجازات روزه خواری در کشور به چه جهت است و او پاسخ داد:
«روزه خواری در واقع حفظ نکردن حدود الهی است؛ گوش ندادن به امر خداست. به همین خاطر مجازات دارد. مثل خوردن شراب و یا زنا که انجامشان پا فراتر گذاشتن از حدود الهی است، روزه خوری هم همین است. مجازات روزه خوری، جلد یا همان شلاق و حبس است.»
تر و خشک در آتش قهر خدا
راستش زیر پا گذاشتن حدود الهی آنقدر ترسناک است که وقتی برمی گشتم نام اقوامی که به خاطر ستم شان، بر سرشان سنگ بارید یا گرفتار صاعقه شدند یا آتش بر سرشان ریخت در سرم چرخ می خورد. و این آیه در سرم تکرار می شد که «و من يتعد حدود الله فاولئك هم الظالمون» (1) (کسی که به حدود خدا تجاوز کند ظالم است.)
اینکه نه تنها، از کنار روزه بی تفاوت رد شدیم بلکه روزه داران را هم به باد تمسخر گرفتیم، و از طرف دیگر هیچ کدام مان با تشر به یک روزه خوار نگاه نکردیم، برای ما بس است که خدا تر و خشکمان را با هم بسوزاند.
نمی دانم چرا این روزها، که باید بیش از همیشه به یاد خدا باشیم، یادمان می رود که زمین محضر خدا و اولیای خداست. نمی دانم چرا فراموش می کنیم که هر روز، هزاران هزار ملک بین زمین و آسمان در حرکت اند؛ ما حتی فرشته های سر شانه مان را هم فراموش کرده ایم...
پیامبر اکرم(ص) فرمود: «یک گنهکار در میان مردم همانند کسى است که با جمعى سوار کشتى شود و به هنگامى که در وسط دریا قرار مى گیرد، تبرى برداشته و به سوراخ کردن موضعى که در آن نشسته است بپردازد و هرگاه به او اعتراض کنند، در جواب گوید من در سهم خود تصرّف مى کنم. اگر دیگران او را از این عمل خطرناک باز ندارند، طولى نمى کشد که آب دریا به داخل کشتى نفوذ کرده، یکبارگى همگى در دریا غرق مى شوند.» (2)
«...تلك حدود الله فلا تقربوها...» (3) (این مرزهای خداست، به آن نزدیک نشوید.)
مجید زبدژ کارشناس حقوق بین الملل درباره ی آزادی های جامعه اینگونه توضیح داد:
«درست است که هر کس در جامعه آزادی دارد، ولی این آزادی، مطلق نیست و برخی محدودیت ها بر سر راه آن وجود دارد و این محدودیت ها را نه فقط ایران بلکه در جهان به رسمیت می شناسند.
نگاه کنید! بند 2 ماده 29 اعلاميه جهاني حقوق بشر را برایتان می خوانم:
«...هرکس در اجراي حقوق و استفاده از آزاديهاي خود فقط، تابع محدوديتهايي است که به وسيله قانون منحصراً به منظور تامين شناسايي و مراعات حقوق و آزاديهاي ديگران و براي رعايت مقتضيات صحيح اخلاقي و نظم عمومي و رفاه همگاني در شرايط يک جامعه دموکراتيک وضع گرديده است.» این یعنی در یک جامعه ی دموکراتیک، آزادی افراد در چارچوبی است که قانون مشخص می کند.
بنابر این توافقنامه ی بین المللی، آزادی در ایران در چارچوب 3 چیز است: اول احترام به احکام اسلامی، دوم قانون و سوم حقوق دیگران. چون در قانون اساسی رعایت این سه مورد مقدّم بر حقوق فردی است.
قانون ایران، برگرفته از مبانی اسلامی است و اصول و قواعد آن از فقه شیعه ی 14 امامی برداشت شده است. یکی از اصولی که بر پایه ی آن بسیاری از قوانین مدنی وضع شده است – نه فقط در کشورهای اسلامی بلکه در همه ی کشورها- این است که هر کس تا جایی آزادی عمل دارد که به حقوق دیگران لطمه وارد نکند.
این مفهوم در اصل 40 قانون اساسی آورده شده است: «هيچ كس نمي تواند اعمال حق خويش را وسيله ي اضرار به غير يا تجاوز به منافع عمومي قرار دهد.» حالا این اصل یعنی چه؟ یعنی اینکه اگر کسی در یک آپارتمان زندگی می کند، تا جایی می تواند ترشی سیر بیندازد که بویش به خانه ی همسایه نرود؛ اگر رفت، حقوق او را ضایع کرده. اگر هر کس دایره ی آزادی اش را محدود به نفع و ضرر خودش کند، آزادی دیگران از بین می رود. اگر هر کس بخواهد تصمیم خودش را بگیرد که نظم اجتماعی می شود کشک!
نه تنها آدمها باید مراعات حقوق دیگران را بکنند، بلکه هر کسی به لحاظ اجتماعی، اخلاقی، قانونی و شرعی مسئول است که قوانین را رعایت بکند. به همین خاطر هیچ کس نمی تواند بگوید: «چاردیواری اختیاری! پس من می خواهم خانه ام را خانه ی فساد کنم!» چرا؟ چون قانون اجازه نمی دهد و قانون بر کل جامعه حکومت می کند، منافع جامعه را در نظر می گیرد و وقتی حرف از جامعه می شود، فرد، باید مطیع باشد.
اصلاً یکی از اصول حاکم بر آزادی و دموکراسی، رعایت قوانین هر کشور است. ما نمی توانیم ادعای احترام به دموکراسی کنیم وقتی خودمان قانون شکنیم. در هر جامعه ای قوانین مربوط به خودش وجود دارد و به قول استادم در دانشگاه حتی اگر یک قانون، بد باشد، بهتر از بی قانون بودن است. مثلاً آیا کسی می آید بپرسد به چه مجوزی در فرانسه ازدواج با مرده آزاد است؟ یا چرا در اقصا نقاط جهان ازدواج با همجنس قانونی است؟ شاید بشود از منظر اسلامی و اخلاقی این قوانین را مورد انتقاد قرار داد ولی در نهایت به لحاظ حقوقی قابل نقد نیستند چرا که هر کشوری قوانین اش را بر اساس یک مبانی می نویسد. قوانین امریکا، فرانسه و انگلیس برگرفته از تفکرات امانیسم و لیبرالیسم و قوانین ایران براساس مبانی اسلامی است.»
از آقای زبدژ پرسیدیم که مجازات روزه خواری در کشور به چه جهت است و او پاسخ داد:
«روزه خواری در واقع حفظ نکردن حدود الهی است؛ گوش ندادن به امر خداست. به همین خاطر مجازات دارد. مثل خوردن شراب و یا زنا که انجامشان پا فراتر گذاشتن از حدود الهی است، روزه خوری هم همین است. مجازات روزه خوری، جلد یا همان شلاق و حبس است.»
تر و خشک در آتش قهر خدا
راستش زیر پا گذاشتن حدود الهی آنقدر ترسناک است که وقتی برمی گشتم نام اقوامی که به خاطر ستم شان، بر سرشان سنگ بارید یا گرفتار صاعقه شدند یا آتش بر سرشان ریخت در سرم چرخ می خورد. و این آیه در سرم تکرار می شد که «و من يتعد حدود الله فاولئك هم الظالمون» (1) (کسی که به حدود خدا تجاوز کند ظالم است.)
اینکه نه تنها، از کنار روزه بی تفاوت رد شدیم بلکه روزه داران را هم به باد تمسخر گرفتیم، و از طرف دیگر هیچ کدام مان با تشر به یک روزه خوار نگاه نکردیم، برای ما بس است که خدا تر و خشکمان را با هم بسوزاند.
نمی دانم چرا این روزها، که باید بیش از همیشه به یاد خدا باشیم، یادمان می رود که زمین محضر خدا و اولیای خداست. نمی دانم چرا فراموش می کنیم که هر روز، هزاران هزار ملک بین زمین و آسمان در حرکت اند؛ ما حتی فرشته های سر شانه مان را هم فراموش کرده ایم...
پیامبر اکرم(ص) فرمود: «یک گنهکار در میان مردم همانند کسى است که با جمعى سوار کشتى شود و به هنگامى که در وسط دریا قرار مى گیرد، تبرى برداشته و به سوراخ کردن موضعى که در آن نشسته است بپردازد و هرگاه به او اعتراض کنند، در جواب گوید من در سهم خود تصرّف مى کنم. اگر دیگران او را از این عمل خطرناک باز ندارند، طولى نمى کشد که آب دریا به داخل کشتى نفوذ کرده، یکبارگى همگى در دریا غرق مى شوند.» (2)
«...تلك حدود الله فلا تقربوها...» (3) (این مرزهای خداست، به آن نزدیک نشوید.)