با درود وسپاسِ فراوان خدمتِ دوستانی که در مسابقه شرکت کردند و همراهانِ خوبِ تالارِ ادبیات!
نوبت به نظر سنجیِ مسابقۀ ادبیِ 8 رسید.
:: دوستانِ عزیز! قبل از شرکت در نظرسنجی به نکاتِ زیر توجه کنید ::
1-فقط عزیزانِ دعوت شده می تونن در نظر سنجی شرکت کنن، رایِ بقیۀ دوستان حذف خواهد شد.
2-دوستانِ شرکت کننده در مسابقه به متنِ خودشون نمی تونن رای بدن.
3- از شرکت کننده هایِ مسابقه انتظار دارم برایِ متنشون تبلیغ نکنن ، اجازه بدین در شرایطِ مساوی برنده ها انتخاب بشن.
دوستانِ گلم! از بینِ 4 متنِ زیر لطفا به 2 متن (با نوشتن شمارۀ متن ها) رای بدین.
مهلتِ نظر سنجی تا شنبه 21 تیر ماه 1393
دوستان بعد از رای دادن لطفا پستتونو ویرایش نکنین.
جوایزِ مسابقه:
نفرِ اوّل 150 امتیاز
نفرِ دوّم100 امتیاز
نفرِ سوم50 امتیاز
موضوعِ مسابقه:ارسالِ شعر یا متنِ ادبی دربارۀ فصلِ "تابستان"
شمارۀ 1
شمارۀ 2
...
پیش رویم:
چهرۀ تلخ زمستان جوانی
پشت سر:
آشوب تابستان عشقی ناگهانی
سینه ام:
منزلگۀ اندوه و درد و بد گمانی
کاش چون پاییز بودم
شمارۀ 3
شعر تابستان ملک الشعرای بهار :
ای آفتاب مشکو زی باغ کن شتاب
کز پشت شیر تافت دگرباره آفتاب
مرداد ماه باغ به بار است گونه گون
از بسد و زبرجد و لولوی دیریاب
هم شاخ راز میوه دگرگونه گشت چهر
هم باغ را به جلوه دگرگونه شد ثئیاب
بنگر بدان گلابی آویخته ز شاخ
چون بیضههای زرین پر شکر و گلاب
سیب سپید و سرخ به شاخ درخت بر
گویی ز چلچراغ فروزان بود حباب
یا کاویان درفش است از باد مضطرب
وان گونه گون گهرها تابان از اضطراب
انگور لعل بینی از تاک سرنگون
وانغژمهاش یکبهدگر فربی و خوشاب
پستان مادریست فراوان سر اندرو
و انباشته همه سرپستان به شهد ناب
یک خوشه زردگونه به رنگ پر تذرو
دیگر سیاه گونه بهسان پرغراب
یک رز چو اژدهایی پیچیده بر درخت
یک رز چو پارسایی خمیده بر تراب
یکرزکشیده همچو طنابی و دست طبع
دیبای رنگ رنگ فروهشته برطناب
یک رز نشسته همچو یکی زاهدی که دست
برداردی ز بهر دعاهای مستجاب
وانک ز دست و گردنش آویخته بسی
سبحهٔ رخام ودانه بههر سبحه بیحساب
باغست نار نمرود آنگه کجا رسید
از بهر پور آزرش آن ایزدی خطاب
آن شعلهها بمرد و بیفسرد لیک نور
اخگر بسی به شاخ درختان بود بتاب
روی شلیل شد به مثل چون رخ خلیل
نیمی ز هول زرد و دگر سرخ از التهاب
آلوی زرد چون رخ در باخته قمار
شفرنگ سرخ چون رخ دریافته شراب
شفتالوی رسیده بناگوش کود کیست
وان زردمو یکانش به صندل شده خضاب
ملک الشعرای بهار
شمارۀ 4
"باوجود اغوش تو همه فصل های زندگیم تابستان است"
نوبت به نظر سنجیِ مسابقۀ ادبیِ 8 رسید.
:: دوستانِ عزیز! قبل از شرکت در نظرسنجی به نکاتِ زیر توجه کنید ::
1-فقط عزیزانِ دعوت شده می تونن در نظر سنجی شرکت کنن، رایِ بقیۀ دوستان حذف خواهد شد.
2-دوستانِ شرکت کننده در مسابقه به متنِ خودشون نمی تونن رای بدن.
3- از شرکت کننده هایِ مسابقه انتظار دارم برایِ متنشون تبلیغ نکنن ، اجازه بدین در شرایطِ مساوی برنده ها انتخاب بشن.
دوستانِ گلم! از بینِ 4 متنِ زیر لطفا به 2 متن (با نوشتن شمارۀ متن ها) رای بدین.
مهلتِ نظر سنجی تا شنبه 21 تیر ماه 1393
دوستان بعد از رای دادن لطفا پستتونو ویرایش نکنین.
جوایزِ مسابقه:
نفرِ اوّل 150 امتیاز
نفرِ دوّم100 امتیاز
نفرِ سوم50 امتیاز
موضوعِ مسابقه:ارسالِ شعر یا متنِ ادبی دربارۀ فصلِ "تابستان"
شمارۀ 1
کودکی با شادی
روی خاک نمناک
کلبه ای می سازد
کلبه ای بی سرما
روی خاک نمناک
کلبه ای می سازد
کلبه ای بی سرما
شمارۀ 2
...
پیش رویم:
چهرۀ تلخ زمستان جوانی
پشت سر:
آشوب تابستان عشقی ناگهانی
سینه ام:
منزلگۀ اندوه و درد و بد گمانی
کاش چون پاییز بودم
شمارۀ 3
شعر تابستان ملک الشعرای بهار :
ای آفتاب مشکو زی باغ کن شتاب
کز پشت شیر تافت دگرباره آفتاب
مرداد ماه باغ به بار است گونه گون
از بسد و زبرجد و لولوی دیریاب
هم شاخ راز میوه دگرگونه گشت چهر
هم باغ را به جلوه دگرگونه شد ثئیاب
بنگر بدان گلابی آویخته ز شاخ
چون بیضههای زرین پر شکر و گلاب
سیب سپید و سرخ به شاخ درخت بر
گویی ز چلچراغ فروزان بود حباب
یا کاویان درفش است از باد مضطرب
وان گونه گون گهرها تابان از اضطراب
انگور لعل بینی از تاک سرنگون
وانغژمهاش یکبهدگر فربی و خوشاب
پستان مادریست فراوان سر اندرو
و انباشته همه سرپستان به شهد ناب
یک خوشه زردگونه به رنگ پر تذرو
دیگر سیاه گونه بهسان پرغراب
یک رز چو اژدهایی پیچیده بر درخت
یک رز چو پارسایی خمیده بر تراب
یکرزکشیده همچو طنابی و دست طبع
دیبای رنگ رنگ فروهشته برطناب
یک رز نشسته همچو یکی زاهدی که دست
برداردی ز بهر دعاهای مستجاب
وانک ز دست و گردنش آویخته بسی
سبحهٔ رخام ودانه بههر سبحه بیحساب
باغست نار نمرود آنگه کجا رسید
از بهر پور آزرش آن ایزدی خطاب
آن شعلهها بمرد و بیفسرد لیک نور
اخگر بسی به شاخ درختان بود بتاب
روی شلیل شد به مثل چون رخ خلیل
نیمی ز هول زرد و دگر سرخ از التهاب
آلوی زرد چون رخ در باخته قمار
شفرنگ سرخ چون رخ دریافته شراب
شفتالوی رسیده بناگوش کود کیست
وان زردمو یکانش به صندل شده خضاب
ملک الشعرای بهار
"باوجود اغوش تو همه فصل های زندگیم تابستان است"
آخرین ویرایش: