درون بحث مجازات،بله.درسته.هیتلر (که توی دوران بچگیش معلم یهودیش بهش تجاوز میکنه و حالت روانی میگیره تا موقع مرگش که خودکشی میکنه) جزو اون دسته از آدماست که بخاطر تمامی کارهایی که کرده مجازات نمیشه.چون اون کارها رو در حالت روانی صحیح انجام نداده .
جهنم این آدم یک افسردگی عظیمی هست که درونش گرفتار میشه تا وقتی که به نتیجه برسه که متوجه بشه چه کارهاییش صحیح بوده و چه کارهاییش غلط.اونوقت،دوباره بر اساس ذهنش کارهایی که غلط بوده رو همونطور پس میده،دوباره که عقل و ذهنش به این نتیجه رسید که عدالت در موردش اجرا شده و گناهان رو متوجه شده،وارد بهشتی میشه که ذهنش بهش نیاز داره.
عقل،بستگی داره چجور عقلی رو در نظر بگیرید.تک بعدی،دو بعدی،سه بعدی،یا حاکم بر عقل؟
عقل انسان توی هیچ مکان و زمانی محدود نیست.پیشنهاد میکنم سری به تاپیک های فیزیکی که من توش بحث میکردم بزنید،قطعا به جواب میرسید.
یه خواب که کاملا عقلی هست و در ذهن انسان رُخ میده،از بُعد زمان و مکان خارجه.چطور میتونید عقل رو در بعد زمان و مکان محدود کنید؟
اگر عقل انسان در بعد زمان و مکان محدود بود،هیچ موقع،توجه کنید که هیییییییچ موقع انسان پیشرفت نمیکرد و در جای خودش مثل یک حیوان ثابت ثابت بود.
در ضمن،با توجه به آزمایشات انجام شده،اگر زمان رو یک خط افقی در نظر بگیرید،مغز انسان بصورت هاله ای در خط زمان حرکت میکنه و مقداری از آینده و مقداری از گذشته رو میتونه ببینه و شاید کنترل کنه.این آزمایش رو روی 100 نفر انجام دادن.گذاشتنشون جلوی مانیتور و تصاویر "مرگ" و "خوشحالی" و "ترس" و "هیجان" و ... رو بصورت RANDOM بهشون نشون میدادن.متوجه شدن که فرکانس هایی که نمایش ترس و هیجان و شادی و ... در مغز هستند،
زودتر از نمایش عکس خودشون رو بروز میدادن که این یعنی انسان بطور کامل در ظرف زمان نیست!
از دانشمندان علوم نجوم بپرسید،همه چیز رو با شک و شبهه قبول میکنن.انتهای جهان،پدیداری جهان،ثابت موندن وضعیت زندگی در کره ی زمین و یا قوانین خاص فیزیک،همگی در هاله ای از ابهام قرار دارند.
من باز هم میگم،هر انسانی که اشتباه کنه،متوجه اشتباهش میشه،هر انسانی.و هر وقت متوجه اشتباهش شد،گناه کرده و تقاصش رو خودش تصمیم میگیره چطور پس بده.هر انسانی هم که اشتباه کنه و متوجه نشه اشتباه کرده،مورد مجازات قرار نمیگیره که اگر مورد مجازات قرار بگیره،عدالت خداوند در این مبحث به طرز بدی زیر سوال قرار میگیره.ولی بجای اون،یه جور عدالت دیگه روی این انسان ها اجرا میشه.عدالتی که خود به خود اعمال میشه و اینجاست که من به خدا اعتقاد پیدا میکنم.صدردصد هرکسی متوجه حرف من نمیشه چون من دارم برای آدمایی شبیه به خودم (خُل و چل هایی مث خودم

) حرف میزنم.دلیل نداره حرفم برای شما سند یا صحیح باشه.
فقط برای اینکه عدالت خدا زیر سوال نره،این مباحث باید وجود داشته باشن و من از این حربه استفاده میکنم که روند زندگی رو بفهمم.جاهایی که خدا نباید اشتباه کنه،مرز هایی هستند که انسان میتونه بفهمه عنصر صحیح و غلط چه بوده که خدا سعی کرده بر اساس اون نظر بده،و وقتی تعدادی از عناصر اصلی رو کنار هم قرار بدید،درک زندگی بسیار ساده تر خواهد بود.
اینکه در جایی مثل سوال بالا،باید عدالت رو طوری قرار داد که انسان سالم العقل از انسان غیر عاقل جدا بشن،پس میشه نتیجه گیری کرد که عنصر
"عقل" در گناه و ثواب نقش اساسی داره نه
"نفس خود عمل" !
این یدونه از عناصر هست که میشه با فکر کردن بهش رسید.هر چیزی رو خدا جلوی روی ادم نمیزاره و آدم بایستی فکر کنه در موردشون.خداوند هم در قرآن به این نکته اشاره کرده بودند که "هر کسی بر اساس عقل و شعور خودش مجازات میشه".
امیدوارم متوجه منظورم بشید.ببخشید که خیلی حرف میزنم،بایستی کامل بگم تا اشتباه برداشت نشه