میتینگ بچه های گل حسابداری
- شروع کننده موضوع bahareh s
- تاریخ شروع
ahmadabdemoazam
عضو جدید
سلام بچه ها از اینکه به جمع شما دوستان پیوستم خوشحالم همه جوره در خدمتیم تا اینج رونق بگیره برقرار باشید دوستون دارم
marof
عضو جدید
من نیز امدم...
واقعا اگه ما حسابدارها نبودیم دنیا بی ما چطور پیش میرفت
من میگم اگه ما نبودیم یه سری افراد به یک اسم دیگه میومدند و همون کار مارو می کردند. همون طور از صدها سال پیش کار کردند.
سسسسسسسسسلام
شب بتون به خیر
من تازه عضو این انجمن شدم اونم به خاطر خواهر م
مقاله ای درباره صنعت نساجی می خواستم این انجمن پیدا کردم منم حس کنجکاویم زیاده یه گشتی زدم خوشم اومد
دوس دارم باهاتون باشم
میشه یکی بهم بگه چه جوری عکس بزارم برای خودم امضا درست کنم منم می خوام
شب بتون به خیر
من تازه عضو این انجمن شدم اونم به خاطر خواهر م
مقاله ای درباره صنعت نساجی می خواستم این انجمن پیدا کردم منم حس کنجکاویم زیاده یه گشتی زدم خوشم اومد
دوس دارم باهاتون باشم
میشه یکی بهم بگه چه جوری عکس بزارم برای خودم امضا درست کنم منم می خوام
آخرین ویرایش:
marof
عضو جدید
سسسسسسسسسلام
شب بتون به خیر
من تازه عضو این انجمن شدم اونم به خاطر خواهر م
مقاله ای درباره صنعت نساجی می خواستم این انجمن پیدا کردم منم حس کنجکاویم زیاده یه گشتی زدم خوشم اومد
دوس دارم باهاتون باشم
میشه یکی بهم بگه چه جوری عکس بزارم برای خودم امضا درست کنم منم می خوام
خیلی خوش اومدی ب جمع دوستان اینجا سوالی هم داشته باشی می تونی مطرح کنی بچه ها باحالن جواب میدن
داخل کنترل پنل اعضا که بری(بالای صفه کنار دگمه خروج) همه ویرایش ها و تنظیمات رو می تونی انجام بدی
marof
عضو جدید
چقد تعصبی - خب چه فرقی میکنه کجایی باشه اینجا حسابداریه خانو محترم - تو بایستی می رفتی تالار همدانی ها
فعلاً باش حالا خیلی مونده آشنا پیدا کنی - این واحد ها رو بعدا پاس می کنی - اینها جزء چرخه حسابداری است
جمع آوری - شناسایی - طبقه بندی - تلخیص و گزارش اطلاعات
شما هنوز تو مرحله جمع آوری هستین
سلاااام ما اینجاییم
hoseinmaleki
عضو جدید
salam
salam
salam
خداوندا اگر روزی بشر گردی زحال ما خبر گردی...پشیمان میشوی ازاین قصه خلقت از این بودن ازاین بدعت....خداوندا تو میدانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است چه رنجی میکشد انکس که انسان است و از احساس سرشار است......
مشاهده پیوست 65337
سلام به همه دوستان خوب هم رشته ایم امروز تاپیکی زدم تا دوستان گل حسابداری بتونن از هر چیزی که دوست دارن صحبت کنن به جز تخصص و مشکل و درس خلاصه سر به سر هم بذارن بخندن و شاد باشن
امیدوارم خوشتون بیاد و تاپیک ماندگاری باشه
مشاهده پیوست 65338
[/QUOTE]مشاهده پیوست 65337
سلام به همه دوستان خوب هم رشته ایم امروز تاپیکی زدم تا دوستان گل حسابداری بتونن از هر چیزی که دوست دارن صحبت کنن به جز تخصص و مشکل و درس خلاصه سر به سر هم بذارن بخندن و شاد باشن
امیدوارم خوشتون بیاد و تاپیک ماندگاری باشه
مشاهده پیوست 65338
مفقودالاثر
عضو جدید
سحر پشت کنکوری
عضو جدید
سلام
خسته نباشید
حتما شما تهران هستید که به راحتی درباره کار و مخصوصا کار شیرین حسابرسی صحبت می کنید.
این رشته توی شهرستان ها به درد نمی خوره.
یعنی کاری واسش نیست.
خسته نباشید
حتما شما تهران هستید که به راحتی درباره کار و مخصوصا کار شیرین حسابرسی صحبت می کنید.
این رشته توی شهرستان ها به درد نمی خوره.
یعنی کاری واسش نیست.
محترم پناه
عضو جدید
سلام منم رشته ام حسابداريه
خيلي وقته دنبال يه جايي ميگشتم كه سوالامو بپرسم
خوشحالم كه توي جمع شما هستم
خيلي وقته دنبال يه جايي ميگشتم كه سوالامو بپرسم
خوشحالم كه توي جمع شما هستم
اگه ممکنه نحوه درآوردن صورت مالی را برام بگین . ممنونممشاهده پیوست 65337سلام به همه دوستان خوب هم رشته ایم امروز تاپیکی زدم تا دوستان گل حسابداری بتونن از هر چیزی که دوست دارن صحبت کنن به جز تخصص و مشکل و درس خلاصه سر به سر هم بذارن بخندن و شاد باشن
امیدوارم خوشتون بیاد و تاپیک ماندگاری باشه
مشاهده پیوست 65338
[/QUOTE]
امیدوارم خوشتون بیاد و تاپیک ماندگاری باشه
مشاهده پیوست 65338
قمار باز حرفه ای
مامور اداره مالیات تصمیم میگیرد تا پدربزرگ پیری را حسابرسی کند و او را
با فرستادن احضاریه فرا میخواند،وقتی پدربزرگ وارد اداره میشود حسابرس از
اینکه او با وکیلش آمده شگفت زده میشود و میگوید:
خوب آقا شما زندگی لوکس و فوق العاده ای دارید ولی یا این وجود هیچ شغلی
هم ندارید و میگویید که از راه قمار این پول و زندگی را به دست آورده
ام،باور کردن این مسئله برای اداره مالیات سخت است.
پدر بزرگ میگوید من یک قمارباز بزرگ و حرفه ای هستم،آیا حاضرید با یک
نمایش نشان دهم ؟
حسابرس با خود فکری می کند و میگوید اشکالی ندارد،پدر بزرگ می گوید من با
شما هزار دلار شرط میبندم که چشم خود را دندون بگیرم.
حسابرس فکری میکند و چون معقولانه نبود قبول میکند.
پدر بزرگ چشم شیشه ای خود را در می آورد و آن را گاز میگیرد...حسابرس
چانه اش از شگفتی می افتد
پدربزرگ می گوید حالا با شما شرط دو هزار دلار میبندم که چشم دیگر خود را
نیز دندان بگیرم.
حالا که حسابرس میداند پدربزرگ نمیتواند از دو چشم نابینا باشد فورا شرط
را قبول میکند،در این هنگام پدربزرگ دندان مصنوعی خود را در می آورد و
چشم بینایش را گاز میگیرد...
حسابرس شگفت زده بود و از طرفی بسیار ناراحت که سه هزار دلار به پدربزرگ
باخته و وکیلش نیز شاهد ماجرا بوده...در همین حال پدربزرگ می گوید می
خواهی دو برابر کنی تا بی حساب شویم،شش هزار دلار با شما شرط میبندم که
این طرف میز شما بایستم و از اینجا به آن سبد آشغال که آن طرف میزتان
قرار دارد ادرار کنم بدون اینکه قطره ای بین ایندو به زمین بریزد.
حسابرس فکر میکند که امکان پذیر نیست که پیرمرد بتواند همچین کاری را
انجام دهد و از طرفی هم دو بار باخته است ولی قبول میکند ، پدربزرگ در
کنار میز می ایستد و با فشار فراوان این کار را انجام می دهد ولی موفق
نمی شود و کل میز حسابرس را خیس و کثیف می کند....
حسابرس از خوشحالی در پوست خود نمی گنجد و با خود می گوید پیروووز
شدم...ولی وکیل پدربزرگ را میبیند که سرش را میان دستانش گرفته است ،می
پرسد شما حالتون خوبه؟
وکیل پاسخ داد : نه واقعا نه....امروز صبح که به من گفت به منظور حسابرسی
احضاریه دریافت کرده،با من 25 هزار دلار شرط بست که به سرتاسر میز شما
ادرار کند در حالی که شما بسیار خوشحال هستید!!!
مامور اداره مالیات تصمیم میگیرد تا پدربزرگ پیری را حسابرسی کند و او را
با فرستادن احضاریه فرا میخواند،وقتی پدربزرگ وارد اداره میشود حسابرس از
اینکه او با وکیلش آمده شگفت زده میشود و میگوید:
خوب آقا شما زندگی لوکس و فوق العاده ای دارید ولی یا این وجود هیچ شغلی
هم ندارید و میگویید که از راه قمار این پول و زندگی را به دست آورده
ام،باور کردن این مسئله برای اداره مالیات سخت است.
پدر بزرگ میگوید من یک قمارباز بزرگ و حرفه ای هستم،آیا حاضرید با یک
نمایش نشان دهم ؟
حسابرس با خود فکری می کند و میگوید اشکالی ندارد،پدر بزرگ می گوید من با
شما هزار دلار شرط میبندم که چشم خود را دندون بگیرم.
حسابرس فکری میکند و چون معقولانه نبود قبول میکند.
پدر بزرگ چشم شیشه ای خود را در می آورد و آن را گاز میگیرد...حسابرس
چانه اش از شگفتی می افتد
پدربزرگ می گوید حالا با شما شرط دو هزار دلار میبندم که چشم دیگر خود را
نیز دندان بگیرم.
حالا که حسابرس میداند پدربزرگ نمیتواند از دو چشم نابینا باشد فورا شرط
را قبول میکند،در این هنگام پدربزرگ دندان مصنوعی خود را در می آورد و
چشم بینایش را گاز میگیرد...
حسابرس شگفت زده بود و از طرفی بسیار ناراحت که سه هزار دلار به پدربزرگ
باخته و وکیلش نیز شاهد ماجرا بوده...در همین حال پدربزرگ می گوید می
خواهی دو برابر کنی تا بی حساب شویم،شش هزار دلار با شما شرط میبندم که
این طرف میز شما بایستم و از اینجا به آن سبد آشغال که آن طرف میزتان
قرار دارد ادرار کنم بدون اینکه قطره ای بین ایندو به زمین بریزد.
حسابرس فکر میکند که امکان پذیر نیست که پیرمرد بتواند همچین کاری را
انجام دهد و از طرفی هم دو بار باخته است ولی قبول میکند ، پدربزرگ در
کنار میز می ایستد و با فشار فراوان این کار را انجام می دهد ولی موفق
نمی شود و کل میز حسابرس را خیس و کثیف می کند....
حسابرس از خوشحالی در پوست خود نمی گنجد و با خود می گوید پیروووز
شدم...ولی وکیل پدربزرگ را میبیند که سرش را میان دستانش گرفته است ،می
پرسد شما حالتون خوبه؟
وکیل پاسخ داد : نه واقعا نه....امروز صبح که به من گفت به منظور حسابرسی
احضاریه دریافت کرده،با من 25 هزار دلار شرط بست که به سرتاسر میز شما
ادرار کند در حالی که شما بسیار خوشحال هستید!!!
Similar threads
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
|
تالاار معرفي بچه هاي حسابداري | حسابداری | 309 |