مهر مادر

حميد عسكري

عضو جدید
داستان کوتاه مهر مادر

يه فرشته ي زيبا که اومده بود زمين ميخواست برگرده پيش خدا خواست از زمين يه چيزي به يادگار با خودش ببره کمي رفت تا رسيد به يه گل زيبا گفت اينو با خودم مي برم چند قدم که رفت رسيد به کودکي که داشت مي خنديد فرشته گفت لبخند زيباي کودک را هم با خود مي برم به راهش ادامه تا رسيد به مادري که کنار گهواره ي کودکش نشته و با مهر و محبت مادرانه او را مي خواباند تصميم گرفت آن را هم با خود ببرد پس به سوي بهشت روانه شد به در بهشت که رسيد نگاهي به چيز هايي که با خود آورده بود کرد ديد آن گل زيبا پزمرده شده بود خنده ي آن کودک تبديل به گريه شده بود تنها چيزي که تغيير نکرده بود ، مهر آن مادر بود.
 

spow

اخراجی موقت
جالب بود دوست عزیز
خداوند همه مادران عزیز را سلامت دارد
 

hammerzan

عضو جدید
کاربر ممتاز
 

hmdjml

مدیر تالار مهندسی نفت
مدیر تالار
بنام نامی مادر که زیباترین و بهترین نعمت خداست.
مادرم دوستت دارم اگر فرزند خوبی برایت نبودم اگر روم نمیشه حتی توی روی زیبایت این را بگویم. دوستت دارم به اندازه ی مادر بودنت که اندازه ندارد.
 

Similar threads

بالا