این را "سیاسی مالی" نکنید
آنقدر مشغول سیاست و سیاست زدگی شده ایم که پیرامونمان را نمی بینیم ، متکی بر کنار شد ، نه ، تغییر کرد ، برکناریش را تائید کرد ، نه تکذیب کرد ، دکتر ترکستانی چه کرد ، بذرپاش چه نکرد ...صدها کرد و نکرد ما را به خودمان مشغول کرده است و متاسفانه دوروبرمان را نمی بینیم ، عدالت چه کلمه غریبی است در جامعه ای که نزدیک دو سال از انتخابات گذشته باشد و عده ای حریصانه دنبال آن که اثبات کنند در انتخابات تقلب شده و یا نه !
خودم را می گویم ، با دیگران کاری ندارم ...
مشغول گشت و گذار در فضای مجازی بودم که به تصویر زیر برخورد کردم ...
من كسي را ميشناسم
در اين زمانهي غربت
در اين دوران بيخويشي
دراين عصر پر از بيخدائي
من كسي را ميشناسم
كه اينجاست
ولي اينجايي نيست
"كسي كه مثل هيچكس نيست"
عالم است
اما نه مثل عالمان اين روزگار، بيعمل
مدافع آزادي است
رهبر اصلاحات است
نه از تبار چپ است و نه از قماش راست
و بعيد ميدانم
اگر كانديداي جايي شود
راي بياورد
او حاضر نيست
به اسم اداي تكليف و انجام وظيفه
بيتقوايي كند
او ذوب در ولايت نيست
و هيچگاه حرف ولي امرش را مولوي وارشادي نميكند
او سوار بنز نميشود
و شيشهي دودي ماشينش را بالا نميبرد
كه مردم را نبيند
او هيچگاه با ديوار ضخيم اسكورت
خود را از مردم جدا نميكند
او ويلاي زعفرانيه و برج جردن ندارد
و اگر تمام شركتها را بگرديد
نامش جزو سهامداران هيچ شركتي نيست
او اهل تجمل نيست
از كاخ بدش ميآيد
و خوب ميداند كه سعد آباد نشيني
روحيهي شاهي ميآورد
چه ساكنش شاه باشد
چه كس ديگر
و نامش چه كاخ باشد
چه مجموعه
او ريش بيريشه نميگذارد
ودر بين مردم يقهي تقوايش را كيپ نميبندد
و جلوي خلق علم تزوير به دست نميگيرد
او حقيقت اسلام را ميشناسد
ومثل ديگران
به محض ديدن چند تار مو
فرياد وااسلاما سر نميدهد
نامش براي صفا ومروه و عرفات و منا آشناست
ولي بازار مكه
او راتا به حال حتي يك بار هم نديده است
چرا كه ترجيح ميدهد
به جاي تلويزيونهاي سامسونگ
ملائكه الله به او بگويند:»حجكم مقبول«
و وقتي بر ميگردد
نه طاق نصرت ميزند
نه به در و ديوار كوچه فرش آويزان ميكند
نه سور مفصل ترتيب ميدهد
و نه حتي براي كسي سوغات ميآورد
مسجدمحلهي ما مسجد باشكوه و زيبايي است
و دور تا دور آن را كاشيهاي رنگارنگ منقش به آيات قرآن پركرده است.
و منارههاي بلندش حتي از آن سوي شهر هم پيداست
امّا. . .
من نديدم كه حتي يك بار او به مسجد محلهي ما بيايد
و سراغ ندارم كه پاي منبر حاج آقاي مسجد نشسته باشد
يا يك ركعت به او اقتدا كرده باشد
او حتي براي دعاي ندبه هم به مسجد محلهي ما نميآيد
او خبر دارد كه حاج آقاي مسجد
ـ كه اتفاقاً مسئول فلان بنياد هم هست ـ
پولش از پارو بالا ميرود
او از علماي پاترول سواري
كه بالاي منبر تفسيرهاي آنچناني نهج البلاغه ميگويند
و از آب بيني بز ومردار سگ دم ميزنند
اما پايين منبر از ريالي نميگذرند
متنفر است
آنها هم از او بدشان ميآيد
سايهاش را با تير ميزنند
و بارها تكفيرش كردهاند
او به مجلس اهل البيت بسيار ميرود
اما هيچ گاه پاكت قبول نميكند
او موبايل ندارد
ولي هميشه در دسترس است
ودر دفتر تلفنش
نام همهي فقراي محلهي ما به چشم ميخورد
ونام همهي مظلومان
و آنها كه دادشان به هيچ كجا نميرسد
ولي دريغ از شمارهي يكي
ـ حتي يكي ـ
از اين حاج آقاها و آقا زادههاشان
به شهادت همهي ضعفا
او مرد باصفا ومهرباني است
او عادل است
او از آنها نيست
كه از عدل علوي دم ميزنند
و در عمل ظلم اموي دارند
خانوادهي او بزرگترين و سرشناسترين خاندان شهر است
امّا او هيچ وقت از رانت خانوادهاش استفاده نميكند
او فرزندبسيار دارد
ولي فرزندانش آقازاده نيستند
خونشان هم رنگ خون جوانان مردم است
فرزندان او هم مثل خودش از مردم هستند و با مردم
همه جا
چه در سخن
چه در خوشي
در زمان جنگ
فرزندان او هم مثل خودش
در صف مقدم جبهه بودند
او پسرانش را به سوئد و فرانسه فراري نداد
كه درسشان را تكميل كنند
او هم پدر شهيد است، هم پسر شهيد
اما هيچگاه از سهميهي شاهد استفاده نكرده است.
و نامش در هيچ كجاي ليست بنياد شهيد نيست
او جانباز هم هست
ولي از بنياد جانبازان هيچ گواهياي ندارد
او اهل قناعت است
سفر خارجه نميرود
و بابازارهاي كيش و قشم بيگانه است
و اهل تكاثر نيست
در هيچ بانگي حساب جاري ندارد
او اهل خريد و فروش نيست
و به غير از خدا با هيچكس معامله نكرده است
پيش او
بين تراول چك و فيش عمره تفاوتي نيست
او معتقد است
لباس پيغمبر،
بايد محمّدي باشد
نه انگليسي
و حجاب زنان،
زينبي پسنديده است
نه دو گوزنهي made in japan
او تسبيح شاه مقصود ندارد
و قرآنش،
علوي است، نه فهدي
او سنگ به شكمش ميبندد
ولي به خودش اجازه نميدهد
تا وقتي حتي يكي از همسايههايش گرسنهاند
سفارش پيتزا بدهد
يا عقد پسرش را در هتل استقلال برگزار كند
او هيچ گاه نميگذارد
كولرهاي گازي ارجينال
سردش كنند
و تا وقتي مردم خون دل ميخورند
لب به پپسي كولا نميزند
او فقط به اسلام ناب محمّدي(ص) معتقد است
. از اسلام طالباني
و از اسلام آمريكايي
به يك اندازه تنفر دارد
سلامهاي او
بوي طمع نميدهد
او خود آفتاب است
و نيازي ندارد
در مقابل خورشيد
عينك دودي بزند
او هيچگاه مسيرش به خيابان وليعصر نميخورد
و زرق و برق پاساژهاي شهرك غرب
چشمش را نميگيرد
او ترجيح ميدهد
صداي اذان را
از مأذنههاي مسجد النبي بشنود
نه از استريوهاي سوني
او هنرمند توانايي است
ورزشكار قابلي است
او از ماهواره نميترسد
و ميداند
مادام كه رنگ خدايي بيرنگ نشده
تايتانيكها به گل خواهند نشست
او زيباست، خيلي زيبا
و زيبايي را به باطن زيبا ميداند
نه به ماتيك و رژ و خط اَبرو
اوميگويد:
»هيچ كوهي از ثروت درست نميشود
جز آنكه گودالي از فقر در كنارش بوجود آيد.«
من كسي را ميشناسم
كه غريب است
واين روزها غريبتر از هميشه
امّا. . .
خواهد آمد
به زودي اگر
خدا بخواهد
آنقدر مشغول سیاست و سیاست زدگی شده ایم که پیرامونمان را نمی بینیم ، متکی بر کنار شد ، نه ، تغییر کرد ، برکناریش را تائید کرد ، نه تکذیب کرد ، دکتر ترکستانی چه کرد ، بذرپاش چه نکرد ...صدها کرد و نکرد ما را به خودمان مشغول کرده است و متاسفانه دوروبرمان را نمی بینیم ، عدالت چه کلمه غریبی است در جامعه ای که نزدیک دو سال از انتخابات گذشته باشد و عده ای حریصانه دنبال آن که اثبات کنند در انتخابات تقلب شده و یا نه !
خودم را می گویم ، با دیگران کاری ندارم ...
مشغول گشت و گذار در فضای مجازی بودم که به تصویر زیر برخورد کردم ...

من كسي را ميشناسم
در اين زمانهي غربت
در اين دوران بيخويشي
دراين عصر پر از بيخدائي
من كسي را ميشناسم
كه اينجاست
ولي اينجايي نيست
"كسي كه مثل هيچكس نيست"
عالم است
اما نه مثل عالمان اين روزگار، بيعمل
مدافع آزادي است
رهبر اصلاحات است
نه از تبار چپ است و نه از قماش راست
و بعيد ميدانم
اگر كانديداي جايي شود
راي بياورد
او حاضر نيست
به اسم اداي تكليف و انجام وظيفه
بيتقوايي كند
او ذوب در ولايت نيست
و هيچگاه حرف ولي امرش را مولوي وارشادي نميكند
او سوار بنز نميشود
و شيشهي دودي ماشينش را بالا نميبرد
كه مردم را نبيند
او هيچگاه با ديوار ضخيم اسكورت
خود را از مردم جدا نميكند
او ويلاي زعفرانيه و برج جردن ندارد
و اگر تمام شركتها را بگرديد
نامش جزو سهامداران هيچ شركتي نيست
او اهل تجمل نيست
از كاخ بدش ميآيد
و خوب ميداند كه سعد آباد نشيني
روحيهي شاهي ميآورد
چه ساكنش شاه باشد
چه كس ديگر
و نامش چه كاخ باشد
چه مجموعه
او ريش بيريشه نميگذارد
ودر بين مردم يقهي تقوايش را كيپ نميبندد
و جلوي خلق علم تزوير به دست نميگيرد
او حقيقت اسلام را ميشناسد
ومثل ديگران
به محض ديدن چند تار مو
فرياد وااسلاما سر نميدهد
نامش براي صفا ومروه و عرفات و منا آشناست
ولي بازار مكه
او راتا به حال حتي يك بار هم نديده است
چرا كه ترجيح ميدهد
به جاي تلويزيونهاي سامسونگ
ملائكه الله به او بگويند:»حجكم مقبول«
و وقتي بر ميگردد
نه طاق نصرت ميزند
نه به در و ديوار كوچه فرش آويزان ميكند
نه سور مفصل ترتيب ميدهد
و نه حتي براي كسي سوغات ميآورد
مسجدمحلهي ما مسجد باشكوه و زيبايي است
و دور تا دور آن را كاشيهاي رنگارنگ منقش به آيات قرآن پركرده است.
و منارههاي بلندش حتي از آن سوي شهر هم پيداست
امّا. . .
من نديدم كه حتي يك بار او به مسجد محلهي ما بيايد
و سراغ ندارم كه پاي منبر حاج آقاي مسجد نشسته باشد
يا يك ركعت به او اقتدا كرده باشد
او حتي براي دعاي ندبه هم به مسجد محلهي ما نميآيد
او خبر دارد كه حاج آقاي مسجد
ـ كه اتفاقاً مسئول فلان بنياد هم هست ـ
پولش از پارو بالا ميرود
او از علماي پاترول سواري
كه بالاي منبر تفسيرهاي آنچناني نهج البلاغه ميگويند
و از آب بيني بز ومردار سگ دم ميزنند
اما پايين منبر از ريالي نميگذرند
متنفر است
آنها هم از او بدشان ميآيد
سايهاش را با تير ميزنند
و بارها تكفيرش كردهاند
او به مجلس اهل البيت بسيار ميرود
اما هيچ گاه پاكت قبول نميكند
او موبايل ندارد
ولي هميشه در دسترس است
ودر دفتر تلفنش
نام همهي فقراي محلهي ما به چشم ميخورد
ونام همهي مظلومان
و آنها كه دادشان به هيچ كجا نميرسد
ولي دريغ از شمارهي يكي
ـ حتي يكي ـ
از اين حاج آقاها و آقا زادههاشان
به شهادت همهي ضعفا
او مرد باصفا ومهرباني است
او عادل است
او از آنها نيست
كه از عدل علوي دم ميزنند
و در عمل ظلم اموي دارند
خانوادهي او بزرگترين و سرشناسترين خاندان شهر است
امّا او هيچ وقت از رانت خانوادهاش استفاده نميكند
او فرزندبسيار دارد
ولي فرزندانش آقازاده نيستند
خونشان هم رنگ خون جوانان مردم است
فرزندان او هم مثل خودش از مردم هستند و با مردم
همه جا
چه در سخن
چه در خوشي
در زمان جنگ
فرزندان او هم مثل خودش
در صف مقدم جبهه بودند
او پسرانش را به سوئد و فرانسه فراري نداد
كه درسشان را تكميل كنند
او هم پدر شهيد است، هم پسر شهيد
اما هيچگاه از سهميهي شاهد استفاده نكرده است.
و نامش در هيچ كجاي ليست بنياد شهيد نيست
او جانباز هم هست
ولي از بنياد جانبازان هيچ گواهياي ندارد
او اهل قناعت است
سفر خارجه نميرود
و بابازارهاي كيش و قشم بيگانه است
و اهل تكاثر نيست
در هيچ بانگي حساب جاري ندارد
او اهل خريد و فروش نيست
و به غير از خدا با هيچكس معامله نكرده است
پيش او
بين تراول چك و فيش عمره تفاوتي نيست
او معتقد است
لباس پيغمبر،
بايد محمّدي باشد
نه انگليسي
و حجاب زنان،
زينبي پسنديده است
نه دو گوزنهي made in japan
او تسبيح شاه مقصود ندارد
و قرآنش،
علوي است، نه فهدي
او سنگ به شكمش ميبندد
ولي به خودش اجازه نميدهد
تا وقتي حتي يكي از همسايههايش گرسنهاند
سفارش پيتزا بدهد
يا عقد پسرش را در هتل استقلال برگزار كند
او هيچ گاه نميگذارد
كولرهاي گازي ارجينال
سردش كنند
و تا وقتي مردم خون دل ميخورند
لب به پپسي كولا نميزند
او فقط به اسلام ناب محمّدي(ص) معتقد است
. از اسلام طالباني
و از اسلام آمريكايي
به يك اندازه تنفر دارد
سلامهاي او
بوي طمع نميدهد
او خود آفتاب است
و نيازي ندارد
در مقابل خورشيد
عينك دودي بزند
او هيچگاه مسيرش به خيابان وليعصر نميخورد
و زرق و برق پاساژهاي شهرك غرب
چشمش را نميگيرد
او ترجيح ميدهد
صداي اذان را
از مأذنههاي مسجد النبي بشنود
نه از استريوهاي سوني
او هنرمند توانايي است
ورزشكار قابلي است
او از ماهواره نميترسد
و ميداند
مادام كه رنگ خدايي بيرنگ نشده
تايتانيكها به گل خواهند نشست
او زيباست، خيلي زيبا
و زيبايي را به باطن زيبا ميداند
نه به ماتيك و رژ و خط اَبرو
اوميگويد:
»هيچ كوهي از ثروت درست نميشود
جز آنكه گودالي از فقر در كنارش بوجود آيد.«
من كسي را ميشناسم
كه غريب است
واين روزها غريبتر از هميشه
امّا. . .
خواهد آمد
به زودي اگر
خدا بخواهد
آخرین ویرایش: