عشق یا دوست داشتن...
عشق یا دوست داشتن...
عشق یا دوست داشتن...
عشق یا دوست داشتن؟
عشق: یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی
دوست داشتن: پیوندی خودآگاه واز روی بصیرت روشن و زلال.
عشق: بیشتر از غریزه آب می خورد و هرچه از غریزه سر زند بی ارزش است،
دوست داشتن: از روح طلوع می کند و تا هرجا که روح ارتفاع دارد همگام با آن اوج میگیرد.
عشق: با شناسنامه بی ارتباط نیست، و گذر فصل ها و عبور سال ها بر آن اثر میگذارد
دوست داشتن: در ورای سن و زمان و مزاج زندگی میکند.
عشق: طوفانی ومتلاطم است،
دوست داشتن: آرام و استوار و پروقار وسرشاراز نجابت.
عشق: جنون است و جنون چیزی جز خرابی و پریشانی “فهمیدن و اندیشیدن “نیست،
دوست داشتن:دراوج،از سر حد عقل فراتر میرود و فهمیدن و اندیشیدن رااززمین میکند و باخود به قله ی بلند اشراق میبرد.
عشق: زیبایی های دلخواه را در معشوق می آفریند،
دوست داشتن: زیبایی های دلخواه را در دوست می بیند و می یابد.
عشق: یک فریب بزرگ و قوی است ،
دوست داشتن: یک صداقت راستین و صمیمی، بی انتها و مطلق.
عشق: در دریا غرق شدن است،
دوست داشتن: در دریا شنا کردن.
عشق: بینایی را میگیرد،
دوست داشتن: بینایی میدهد.
عشق:خشن است و شدید و ناپایدار،
دوست داشتن: لطیف است و نرم و پایدار.
عشق:همواره با شک آلوده است،
دوست داشتن:سرا پا یقین است و شک ناپذیر.
ازعشق: هرچه بیشتر نوشیم سیراب تر میشویم،
از دوست داشتن: هرچه بیشتر ،تشنه تر.
عشق: نیرویی است در عاشق ،که او را به معشوق میکشاند،
دوست داشتن: جاذبه ای در دوست ، که دوست را به دوست می برد.
عشق: تملک معشوق است،
دوست داشتن: تشنگی محو شدن در دوست.
عشق: معشوق را مجهول و گمنام می خواهد تا در انحصار او بماند،
دوست داشتن: دوست را محبوب و عزیز میخواهد ومیخواهد که همه ی دل ها آنچه را او از دوست در خود دارد ،داشته باشند.
در عشق: رقیب منفور است،
در دوست داشتن است که: “هواداران کویش را چو جان خویشتن دارند” که حس شاخصه عشق است.
دوست داشتن ایمان است و ایمان یک روح مطلق است ،
یک ابدیت بی مرز است و از جنس این عالم نیست.”
عشق: یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی
دوست داشتن: پیوندی خودآگاه واز روی بصیرت روشن و زلال.
عشق: بیشتر از غریزه آب می خورد و هرچه از غریزه سر زند بی ارزش است،
دوست داشتن: از روح طلوع می کند و تا هرجا که روح ارتفاع دارد همگام با آن اوج میگیرد.
عشق: با شناسنامه بی ارتباط نیست، و گذر فصل ها و عبور سال ها بر آن اثر میگذارد
دوست داشتن: در ورای سن و زمان و مزاج زندگی میکند.
عشق: طوفانی ومتلاطم است،
دوست داشتن: آرام و استوار و پروقار وسرشاراز نجابت.
عشق: جنون است و جنون چیزی جز خرابی و پریشانی “فهمیدن و اندیشیدن “نیست،
دوست داشتن:دراوج،از سر حد عقل فراتر میرود و فهمیدن و اندیشیدن رااززمین میکند و باخود به قله ی بلند اشراق میبرد.
عشق: زیبایی های دلخواه را در معشوق می آفریند،
دوست داشتن: زیبایی های دلخواه را در دوست می بیند و می یابد.
عشق: یک فریب بزرگ و قوی است ،
دوست داشتن: یک صداقت راستین و صمیمی، بی انتها و مطلق.
عشق: در دریا غرق شدن است،
دوست داشتن: در دریا شنا کردن.
عشق: بینایی را میگیرد،
دوست داشتن: بینایی میدهد.
عشق:خشن است و شدید و ناپایدار،
دوست داشتن: لطیف است و نرم و پایدار.
عشق:همواره با شک آلوده است،
دوست داشتن:سرا پا یقین است و شک ناپذیر.
ازعشق: هرچه بیشتر نوشیم سیراب تر میشویم،
از دوست داشتن: هرچه بیشتر ،تشنه تر.
عشق: نیرویی است در عاشق ،که او را به معشوق میکشاند،
دوست داشتن: جاذبه ای در دوست ، که دوست را به دوست می برد.
عشق: تملک معشوق است،
دوست داشتن: تشنگی محو شدن در دوست.
عشق: معشوق را مجهول و گمنام می خواهد تا در انحصار او بماند،
دوست داشتن: دوست را محبوب و عزیز میخواهد ومیخواهد که همه ی دل ها آنچه را او از دوست در خود دارد ،داشته باشند.
در عشق: رقیب منفور است،
در دوست داشتن است که: “هواداران کویش را چو جان خویشتن دارند” که حس شاخصه عشق است.
دوست داشتن ایمان است و ایمان یک روح مطلق است ،
یک ابدیت بی مرز است و از جنس این عالم نیست.”