خسته
 شکسته و
 دلبسته
 من هستم
 من هستم
 من هستم
 ***
 از این فریاد
 تا آن فریاد
 سکوتی نشسته است.
 لب بسته
 در دره های سکوت
 سرگردانم.
 من میدانم
 من میدانم
 من میدانم
 ***
 جنبش شاخه ئی از جنگلی خبر می دهد
 و رقص لرزان شمعی ناتوان
 از سنگینی پا بر جای هزاران جار خاموش.
 در خاموشی نشسته ام
 خسته ام
 درهم شکسته ام
 من دلبسته ام.