حنا جون
عضو جدید
ساکن کوی تو می خواهم شوم؛ هرچه گشتم جز تو لایق تر ندیدم همدمی
گفته بودی که طبیب دل بیمار منی پس طبیب دل من باش که بیمار توام................
ساکن کوی تو می خواهم شوم؛ هرچه گشتم جز تو لایق تر ندیدم همدمی
دلتنگم...............قرارمان فصل انگور..................شراب که شدم باز گرد......................تو جام بیاور .............حنا جان.......
گفته بودی که طبیب دل بیمار منی پس طبیب دل من باش که بیمار توام................
بردم به می پناه که دور از تو
خود رامگر هلاک توانم کرد
در هر پیاله عکس تورا دیدم
دگر بر سر چه خاک توانم کرد
عشق کردم افرین محمد.........................
برای محمد...............لب بر لب کوزه بردم از غایت آز.............تا زو پرسم واسطه................عمر دراز..............لب بر لب نهاد و می گفت این راز......می خور که بدین جهان نمی ایی باز
هواي حوصله ام ابريست...