پشت هر مرد موفقی، یك زن موفق است. اگر مردی در جامعه موفق میشود، به طور حتم یك زن دانا و باسواد را به عنوان انگیزه در كنار خود دارد؛ زنی كه اعتمادبهنفس به او میدهد و سعی میكند با راهنماییهای خود، در موفقیت او سهیم باشد. این نمونهای است از زندگی یك زوج هنری موفق؛ امین حیایی و نیلوفر خوشخلق.امین حیایی سرانجام به حقش رسید و پس از سالها بازیگری، توانست سیمرغ بلورین جشنواره بیست و ششم فجر را از آن خود كند. وای خدایا زمان چقدر زود میگذرد، انگار همین دیروز بود كه به خانه این زوج جوان در منطقه فرمانیه تهران رفتیم، تابستان سال 1384. امین حیایی و نیلوفر خوشخلق، ما را مهمان خانهشان كردند و یك گفتگوی اختصاصی با آنها انجام دادیم. آن روز برای ما روزی به یاد ماندنی بود چرا كه در منزل شخصی این زوج هنری، مهمان خانهشان شدیم و الحق والانصاف هم كه امین با آغوشی باز ما را پذیرفت. حتی ژست مقابل دوربین برای تصویر روی جلد هم فكر امین بود... و حالا سه سال از آن زمان میگذرد. به تجربه امین و همسرش افزوده شده، همینطور به تجربه ما كه باعث شده در كارمان كوشاتر باشیم. امین حیایی میتواند الگوی خوبی برای جوان ایرانی باشد. پسر محجوب سینمای ایران كه فعالیت خود را از تلویزیون آغاز كرد و پس از آن به سینما راه یافت. در سینما آنقدر بازی كرد و بازی كرد تا سرانجام برای بازی در فیلم «شب» در نقش یك سرباز نیروی انتظامی از اهالی شهر بابل توانست سیمرغ بلورین را از آن خود كند.زمانی به این كار مهم حیایی پی میبریم كه بدانیم او در این فیلم همبازی استاد عزتا... انتظامی و خسرو شكیبایی بوده. به طور حتم با او آشنا هستید اما یك بار دیگر یك بیوگرافی كامل را از او بخوانید و پس از آن گفتگوی خانوادهسبز با امین حیایی...
كشف حیایی
او در نقش یك سرباز نیروی انتظامی در فیلم «شب» جایزه سیمرغ بلورین را كسب كرد. جالب اینكه وی فعالیت هنریاش را هم در زمان سربازی آغاز كرده بود. «در دوران تحصیل به فعالیت در تئاتر میپرداختم، پس از گرفتن دیپلم ضمن خدمت سربازی در مركز هنرهای نمایشی عقیدتی – سیاسی نیروی هوایی فعالیتم را آغاز كردم.»اما او از كجا كشف شد؟ «در سال 1370 بازیگر یك تئاتر كودكان به كارگردانی ثریا قاسمی بودم» و از همان جا بود كه تصمیم گرفت بازیگری را به شكل جدی ادامه بدهد. خیلی زمان گذشت تا بتواند به عنوان بازیگر نقش اول در فیلمهای سینمایی بازی كند. سال 1381 اوج شكوفایی حیایی بود؛ سالی كه یك ركورد در سینمای ایران به دست آورد. او در شش فیلم بازی كرد؛ «مزاحم»، «مانی و ندا»، «مونس»، «اثیری»، «رز زرد» و «بوی بهشت». در سال 82 در نقشهای متفاوتی ظاهر شد. «عروس خوشقدم» و «دختر ایرونی» و در سال 1383 با فیلمهای «كما» و «مهمان مامان» نامش به عنوان یك بازیگر توانا سر زبانها افتاد. گرچه پیش از آن، همیشه نام امین حیایی مطرح بود اما از آن سال به یك سوپراستار تبدیل شد ضمن اینكه بازی كمنقص و روان و تحسینبرانگیزش در فیلم «زن زیادی» در جشنواره بیست و سوم فجر، نشان از سیر صعودیاش در زمینه بازیگری داشت.از مجموعههای تلویزیونی مطرحی كه او در آنها به ایفای نقش پرداخت، میتوان به «آپارتمان» كاری از اصغر هاشمی، «روزگار جوانی» و البته «همسایهها» كاری از محمدحسین لطیفی اشاره داشت.
«شب» امین حیایی
یكی از مشخصات بارز امین حیایی این است كه بازی در هر نقشی را به خوبی ایفا میكند. نقش جدی، طنز، خاكستری و... و این یكی از نشانههای بارز بازیگری اوست كه البته پیش از وی، پرویز پرستویی میتوانست به راحتی در چنین نقشهایی بازی كند.
اما او برای بازی در چه فیلمی و چه نقشی جایزه را از آن خود كرد؟ «نقش یك جوان مازندرانی به نام محسن گرائیلی را بازی كردم. این نام را «محمد قومی» گریمورمان انتخاب كرد. گویا نام یكی از دوستانش بود. این جوان، سرباز میباشد و چند روز دیگر جشن عروسیاش است. او حتی كارتهای عروسیاش را هم پخش كرده و برای مخارج عروسی زحمت زیادی كشیده است. پدرش چند درخت را فروخته تا مخارج عروسیاش جور شود. چند روز پیش از عروسیاش، به او مجرمی میدهند كه او را به مشهد ببرد. او باید حواسش را جمع كند كه مجرم فرار نكند وگرنه همهچیز به خصوص عروسیاش به هم میریزد. در این فیلم 97 دقیقهای كه كارگردانی آن برعهده رسول صدرعاملی است، با استاد انتظامی و خسرو شكیبایی همبازی هستم، ضمن اینكه تهیهكننده آن سیدكمال طباطبایی میباشد.»
در لواسان زندگی میكنیم
امین حیایی و همسرش تصمیم گرفتند كه در اطراف تهران زندگی كنند و به همین خاطر لواسان را انتخاب كردهاند؛ منطقهای خوش آبوهوا در شمال شرق تهران و زندگی آرام و بدون دغدغه.
از حیایی میپرسیم طی این سالها در فیلمهای مختلفی بازی كردی. آیا حقت نبود كه زودتر جایزه میگرفتی؟ میگوید: «شاید اگر زودتر سیمرغ میگرفتم، روی نقشهای بعدیام تاثیر منفی میگذاشت. بهتر بگویم؛ شاید ظرفیت این جایزه را پیش از جشنواره بیست و ششم نداشتم. به هر حال میخواهم بگویم كه به نظر خودم سیمرغ را بهموقع گرفتم اما جا دارد بگویم این سیمرغی را كه من گرفتم، تنها محصول تلاش من نبود، بلكه یك كار گروهی بود كه تمامی عوامل در آن دست داشتند، ضمن اینكه برای اولین بار با اساتیدی چون انتظامی و شكیبایی همبازی شدم.»
از او میپرسیم از گرفتن سیمرغ چه احساسی داری؟ «تنها اتفاقی كه برایم افتاده، این است كه مسئولیتم سنگینتر شده و حالا باید حواسم به كارهای بعدیام باشد به طوری كه بعد نگویند امین مغرور شده است.»
همسر امین حیایی میگوید: «امین میخواست سیمرغ را به مادرش هدیه بدهد اما او قبول نكرد و گفت خانه خودتان باشد، بهتر است. حالا هم گذاشتیم روی میز پذیرایی خانه و نگاهش میكنیم.»
حیایی میگوید: «البته هدفم این بود كه اگر سیمرغ را گرفتم، در سالن به استاد انتظامی بدهم و همچنین سكههای طلا را هم بین عوامل تقسیم كنم، اما از آنجا كه استاد انتظامی در مراسم حاضر نبود و بهجای سكهها هم قرار شد به حساب پول واریز نمایند، این برنامهام عملی نشد.»
آخرین فعالیتها
در حال حاضر مشغول ایفای نقش در مجموعه «كلاه پهلوی» هستم، یك كار تاریخی سنگین كه فكر كنم یكی از بهترین سریالهای تاریخی تلویزیون شود، در این مجموعه من نقش مردی به نام «كریم» را بازی میكنم كه در جوانی «درشكهچی» بود و هر چه با زمان جلوتر برویم، او هم رشد میكند، حدود دو سال است كه در این مجموعه بازی میكنم، البته بگویم فكر نكنید كه هر روز من به لوكیشن میروم، از آنجا كه یك كار تاریخی سنگین است، به مدت دو سال است كه درگیر بازی هستم. ضمن اینكه آخرین فیلمی كه در آن ایفای نقش كردم و تصویربرداری آن تمام شد، «زنها فرشتهاند» كاری از شهرام شاهحسینی است كه در آن فیلم در كنار بازیگرانی چون محمدرضا شریفینیا، مهتاب كرامتی، نیكی كریمی، لیلا اوتادی و لادن طباطبایی بازی میكنم. همچنین در فیلم «با من ازدواج كنید لطفا» هم بازی كردهام.از طرفی باید اشاره كنم كه قرار بود در سریال نوروزی مهران مدیری نام «مرد هزار چهره» هم بازی كنم، با هم صحبت كردیم، ابتدا فكر كردم كه یك پروژه سینمایی است، ولی از آنجا كه سریال بود نتوانستم با مهران مدیری همكاری داشته باشم. گرچه چند ماه پیش در پروژه «دایره زنگی» با وی همبازی بودم.
17 سال بازیگرم
سابقه بازیگری من 17 سال است و در این مدت نقشهای متفاوتی بازی كردم، پلههای ترقی را كمكم طی كردم، اگر حالا به چنین جایگاهی رسیدم ابتدا لطف خداوند، و سپس كمك خانوادهام بود به ویژه همسرم؛ در سالهایی كه امیدم را از دست داده بودم و در فیلم «قرمز» از ادامه بازی كردن، بازماندم، یك آن تصمیم گرفتم كه بازیگری را برای همیشه كنار بگذارم، اما وقتی كه نیلوفر به زندگیام آمد، نگاه من به دنیا تغییر پیدا كرد و یك بار دیگر امید و انگیزه به زندگی من تزریق شد... من هم سعی كردم به نیلوفر كمك كنم تا او هم در بازیگری بتواند، استعدادهای خود را به رخ بكشد... همسر خوب نعمتی است كه من از آن برخوردارم و به همین خاطر، خداوند را شاكرم... اینكه همدمی به من بخشید تا با او به سقف آروزهایم برسم، نیلوفر چه در زندگی شخصی و چه در زندگی كاری همیشه به من مشاورههای درست میدهد و من قدردان او هستم.
پیوندمان عاطفی بود
اما گفتههای نیلوفر خوشخلق هم در مورد امین بخوانیم: «خیلیها تصور میكنند كه پیوند من و امین به خاطر سینما بود، اما معرفت و منش و اخلاق امین مرا جذب كرد. امین انسان بسیار باگذشتی است و طی این سالها، بارها این ویژگیاش را به من ثابت كرد. ما سالها روزگار خوشی را كنار هم میگذرانیم و امیدواریم كه این روند ادامه داشته باشد، چرا كه اصولا من و امین چه در زندگی شخصی و چه در زندگی كاری به آینده خوشبین هستیم و دلمان میخواهد زندگی با آرامش را تجربه كنیم... زندگی كه یاد خدا محور اصلی آن باشد، من و امین همیشه به یاد خدا هستیم و میدانیم اگر موفقیتی تاكنون نصیب ما شده بهخاطر لطف خداوند و پس از آن مردم بوده است...
موسیقی
موسیقی را كماكان ادامه میدهد، سالها پیش نواختن گیتار را آموختم و حالا همچنان آن را ادامه میدهم، دنبال یك فرصت هستم تا كاری خوب در زمینه موسیقی انجام دهم. به این شرط كه وقت كنم تا بتوانم كاری خوب، نو و جدید به موسیقی كشور ارائه بدهم.
استرس نداشتم
وقتی از او میپرسیم، آیا فكر میكردی سیمرغ را ببری و شب قبل از مراسم استرس داشتی، میگوید: به هیچ عنوان، شب قبل از مراسم به راحتی خوابیدم و هیچگونه استرسی هم نداشتم، البته در اواسط مراسم افتتاحیه متوجه شدم كه برنده سیمرغ هستم، نیلوفر هم كنارم نشسته بود. وقتی سیمرغ را بردم، او اولین نفری بود كه به من تبریك گفت، چرا كه او هم به خاطر سالها زندگی كردن كنار من و با من بودن، در این سیمرغ شریك است. ضمن اینكه باباعلی هم نقش مثمرثمری داشت، او باغبان منزل ما در لواسان و از اهالی بابل است، دیالوگهایی كه در زمان فیلم از زبان من شنیده شد، ترجمهاش را باباعلی انجام داد، من صدای او را روی تلفن همراهم ضبط و سپس با خودم تكرار میكردم، گرچه باید اشاره داشته باشم، ابتدا قرار بود درفیلم لهجه كردی داشته باشم، اما چون كمی برایم مشكل بود، گروه تصمیم گرفت كه لهجه مازندرانی را اجرا كنم.
ستاره عشق من
سه سال پیش كه با شما گفتگو داشتیم، عنوان كرده بودید كه نیلوفر ستاره عشق من است و حال امروز؟ «تمام زندگی من است، به بودن در كنار او افتخار میكنم، بارها گفتم كه اگر او نبود، این موفقیتها هم نبود، برای نیلوفر هم آرزو میكنم كه در سینما به موفقیت برسد. گرچه او طی سالهای اخیر در تئاتر رشد خوبی داشت و من از این بابت خرسندم، اگر من در زمینه سینمای گیشه فعالیت میكنم. نیلوفر هم سعی میكند در زمینه هنر كلاسیك و تخصصی رشد بیشتری داشته باشد.
نوروز
اسفندماه، ماه خوبیها است، بچه كه بودیم، هرگاه به این ماه میرسیدیم، دلمان میخواست زودتر عید بیاید و از تعطیلات آن استفاده كنیم. نوروز برای من، بوی خانه پدری را میدهد، نوروز مرا به یاد بابابزرگ و مامان بزرگهایم میاندازد، امیدوارم سال 87 هم سال خوبی برای ایران و ایرانی باشد و در تمام عرصهها موفق شویم، همانطور كه در سال 86 اینگونه بود... سال 86 كه برای من سال خوبی بود، ببینیم سال موش، چگونه است؟
و نیلوفر خوشخلق هم در پایان میگوید: «من هم نظر امین را دارم، امین در این گفتگو مرا خیلی شرمنده كرد، امیدوارم لیاقت تعریفهای او را داشته باشم، برای من هم امین تمام زندگیام است، نوروز را به هموطنانم تبریك میگویم». در پایان جا دارد از بهرام گوهری مشاورهنری امین حیایی كه در تهیه این گفتگو ما را یاری داد تشكر به عمل آوریم. ایمان برومند
منبع : خانواده سبز
منبع : ایران - تهران