یارب تو چنان کن که پریشان نشوم ............محتاج به بیگانه و خویشان نشوم
من می ربودم از لب او بوسهای گرم
او می کشید در رخ من آههای سرد
میر فت و همچو مینا مستانه می گریست
چون جام باده با دل یرخون ز روی درد
یارب تو چنان کن که پریشان نشوم ............محتاج به بیگانه و خویشان نشوم
من می ربودم از لب او بوسهای گرم
او می کشید در رخ من آههای سرد
میر فت و همچو مینا مستانه می گریست
چون جام باده با دل یرخون ز روی درد
دانیم رفته ناید وز سادگی هنوزدلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای.......... فرشته ات به دو دست دعا نگهدارد
دانیم رفته ناید وز سادگی هنوز
هرچیز می رود غمش از پی خوریم ما
در پای خم بیا بنشانیم گلرخی
کاو هی پیاله پر کند و هی خوریم ما
بوسیم پستهٔ لب و بادام چشم او
تا نقل و می زچشم و لب وی خوریم ما
ای که از کوچه ی معشوقه ی ما میگذری .............. باخبر باش که سر میشکند دیوارش
شاه را در خانهٔ بیذق نهد
این چنین باشد عطا که احمق دهد
حکم چون در دست گمراهی فتاد
جاه پندارید در چاهی فتاد
دیوانه میان خلق پیدا باشد ............زیرا که سوار اسب سودا باشد
دنيا به روي سينه ي من دست رد گذاشت
بر هر چه آرزو به دلم بود سد گذاشت
ترس جای عشق جولان داد و شک جای یقین ............... آبروداری کن ای زاهد! مسلمانی بس است
تبه کردم جوانی تا کنم خوش زندگانی را
چه سود از زندگانی چون تبه کردم جوانی را
ای نسيم سحر آرامگه يار كجاست
منزل آن مه عاشق كش عيار كجاست
یک شبی مجنون نمازش را شکستتوکز محنت دیگران بی غمی ............. نشاید که نامت نهند آدمی
یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه لیلا نشست
عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود
دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای ............. فرشته ات به دو دست دعا نگه دارد
ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون// نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا
آنجا که، سراپای تو، در روشنی صبح
رویای شرابی ست که در جام بلور است
تو را می سپارم به دلهای خسته
تور ا می سپارم به مینای مهتاب
تو را می سپارم به دامان دریا
اگر شب نشینم آگر شب شکسته
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]همه شب، گفت دريا قصه با ماه[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] دريغا حرف من، حرف نگفته ! [/FONT]
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی ............. چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]یک شب ستاره های تو را دانه چین کنم [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] با اشکِ شرمِ خویش بریزم به پای تو [/FONT]
وفا نکردی و کردم، جفا ندیدی و دیدم .............. شکستی و نشکستم، بریدی و نبریدم
مرا درمنزل جانان چه امن عیش چون هردم .... جرس فریاد میدارد که بربندید محمل ها
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است............با دوستان مروت با دشمنان مدارا
ای گل خوش نسیم من بلبل خویش را مسوز ... کز سر صدق میکند شب همه شب دعای تو
وقت است کز فراق تو وز سوز اندرون .............. آتش افکنم به همه رخت و بخت خویش
شاهنشین چشم من تکیه گه خیال توست ... جای دعاست شاه من بی تو مباد جای تو
واعظ ما بوی حق نشنید بشنو این سخن .............در حضورش نیز می گویم نه غیبت میکنم
من نه آنم که زبونی کشم ز چرخ فلک ... چرخ برهم زنم ار جز به مرادم گردد
دل داه ام به یاری شوخی کشی نگاری..............مرضیه السجایا محموده الخصاپل
لب لعل و خط مشکین چو آنش هست و اینش هست ... بنازم دلبر خود را که حسنش آن و این دارد
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |