مشاعرۀ سنّتی

[2sadaf2]

يارب اين نوگل خندان كه سپردي به منش
مي سپارم به تو از چشم حسود چمنش

 

[hami_life]

یاری که مرا کرده فراموش تویی تو
با مدعیان گشته هم اغوش تویی تو

 

[2sadaf2]

وآنكه گيسوي ترا رسم تطاول آموخت
هم تواند كرمش داد من غمگين داد

 

[الهه_م]

و من در مدرن ترین لحظه های اکشن
من دیدم
من واضح دیدم
که روی صفحه مانیتور قلبی
با خط نستعلیق نوشته شده بود:
((ساقیا لطف نمودی قدحت پر می باد))

 

[atish_baran]

دود در مزرعه سبز فلک جاری است

تیغه نقره((داس مه نو))زنگاری است

و ان چه هنگام درو حاصل ماست
​

لعنت و نفرین و بیزاری است

 

[الهه_م]

تو کجایی در گستره بی مرز این جهان
تو کجایی
من در دوردست ترین جای جهان ایستاده ام
کنار تو

 

[hami_life]

و عشق
صدای فاصله هاست
صدای فاصله هایی که غرق ابهامند

 

[2sadaf2]

دلم خزانه اسرار بود و دست قضا
درش ببست و كليدش به دلستاني داد

 

[الهه_م]

دستهایت را بسپار به کار
کوه را چون پر کاه از سر راهت بردار
وه چه نیروی شگفت انگیزیست
دستهایی که بهم پیوسته ست

 

[atish_baran]

دریغ مدت عمرم که به امید وصال

به سر رسید و نیامد به سر زمان فراق​

 

[2sadaf2]

قد همه دلبران عالم
پيش الف قدت چو نون باد

 

[hami_life]

قد برافراز که فارغ کنی از برگ گلم
روخ برافروز که از سرو کنی ازادم

 

[2sadaf2]

ميگريم و مرادم از اين چشم اشكبار
تخم محبت است كه در دل بكارمت

 

[الهه_م]

تمام روز نگاه من
به چشم های زندگیم خیره گشته بود
به ان دو چشم مضطرب ترسان
که از نگاه ثابت من می گریختند

 

[gh_engineer]

دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

 

[ie student]

دردم از یار است و درمان نیز هم

دل فدای او شد و جان نیز هم

 

[mim-shimi]

من که امروزم بهشت نقد حاصل می شود
وعده فردای زاهد را چرا باور کنم؟

 

[کالیگولا]

من با تاب,من باتب
خانه ای در طرف دیگر شهر ساخته ام.
هرکجا هستم باشم.
آسمان مال من است.
پنجره,فکر,هوا,عشق,زمین مال من است.

 

[Aseman Etemaad]

من با تاب,من باتب
خانه ای در طرف دیگر شهر ساخته ام.
هرکجا هستم باشم.
آسمان مال من است.
پنجره,فکر,هوا,عشق,زمین مال من است.

خانه ای در طرف دیگر شب ساخته ام.......
تمام راه به یک چیز فکر می کردم
و رنگ دامنه ها هوش از سرم می برد...
سهراب

 

[mim-shimi]

دلا رفیق سفر بخت نیکخواهت بس
نسیم روضه شیراز پیک راهت بس

 

[يامين]

سرو بلند من که به دادم نمی‌رسی
دستم اگر رسد به خدا می‌رسانمت






​

 

[melika62]

ترک افسانه بگو حافظ و مي نوش دمي
که نخفتيم شب و شمع به افسانه بسوخت

 

[2sadaf2]

تنت به ناز طبيبان نيازمند مباد
وجود نازكت آزرده گزند مباد

 

[يامين]

در این بن بست کج و پیچ سرما

آتش را به سوخت بار ِ سرود و شعر فروزان می دارند

به اندیشیدن خطر مکن

روزگار غریبی است نازنین






(استاد شاملو)

 

[atish_baran]

نشسته رنگ جدایی به صفحه ی دل من

شکسته شاخه امید و خانه خاموش است

تنیده تار سیه عنکبوت نومیدی

فشرده پنجه و با روح من در اغوش است​

 

[2sadaf2]

تو طوبي و من و قامت يار
فكر هر كس به قدر همت اوست

 

[hami_life]

تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شب
بدینسان خوا ب ها را با تو زیبا می کنم هر شب

ببخشید منظور امضاتون رو نفهمیدم

 

[atish_baran]

بیش از هزار بار

بانگ در ای قافله افتاب را

مشت درشت راهزن شب

شکسته است​

 

[hami_life]

الا یا ایهاالساقی ادر کاسا وناولها
که عشق اسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها

 

[atish_baran]

ای عشق،شکسته ایم ،مشکن مارا

این گونه به خاک ره میفکن مارا

ما در تو به چشم دوستی می بینیم

ای دوست مبین به چشم دشمن مارا​