مائیم ونوای بی نوائی
بسم الله اگر حریف مایی
یاد باد آنکه نهانت نظری با ما بود
رقم مهر تو بر چهره ی ما پیدا بود
مائیم ونوای بی نوائی
بسم الله اگر حریف مایی
ماییم که در پای تو چون خاک رهیم
مدهوش و ز دست رفته از یک نگهیم
نگاه همیشه منتظرم را بی پاسخ نگذار
که حق دل عاشقم نیست
ماییم که در پای تو چون خاک رهیم
مدهوش و ز دست رفته از یک نگهیم
تو همای سعادتی ز چه روی
صید غم گشته ای چو بوتیمار؟
در نگاهت چیست
که اینگونه مرا مجذوب میکند
نمیدانم
اما میدانم خیلی دوستت دارم
لحظه ای که نبینمت لحظه مرگم هست
کاش همیشه کنارم بودی
یک دم غریق بحر خدا شو گمان مبر
کز آب هفت بحر به یک موی تر شوی
یکی مشتی از این بی دست وبی پا
حدیث رستم دستان چه دانند؟
یکی مشتی از این بی دست وبی پا
حدیث رستم دستان چه دانند؟
دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد
به زیر ان درختی رو که او گلهای تر دارد
در کف توست ناوک خونریز
قسمت ماست دیده ی خونبار
دوستی شد دشمن جان و تنم
خوی گرمم گشت برق خرمنم
روح ریحی میستاند راح روحی میدهد
باز جان را میرهاند جغد غم را میکشد
روح ریحی میستاند راح روحی میدهد
باز جان را میرهاند جغد غم را میکشد
دل زود باورم را به کرشمه ای ربودی
چو نیاز ما فزون شد تو به ناز خود فزودی
در هوای کوی تو مشهور جانانم چو شمع
شب نشین کوی رندان و خرابانم چو شمع
در هوای کوی تو مشهور جانانم چو شمع
شب نشین کوی رندان و خرابانم چو شمع
یارب این نوگل خندان که سپردی به منش
می سپارم به تو از چشم حسود چمنش
عماری دار دلیلی را که مهده ما در حکم است
خدا در دل اندازش که بر مجنون گذار آرد
عماری دار دلیلی را که مهده ما در حکم است
خدا در دل اندازش که بر مجنون گذار آرد
عقل را تا پیروی کردم ندیدم جز زیان
عشق می ورزم کنون زین شیوه بینم تا چه سود؟
عقل را تا پیروی کردم ندیدم جز زیان
عشق می ورزم کنون زین شیوه بینم تا چه سود؟
شکر ایزد که به اقبال کله گوشه ی گل
نخوت باد دی و شوکت خار آخر شد
دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد
چوت بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد
دلم گرفته برایم بهار بفرستید
ز شهر کودکی ام یادگار بفرستید
دلم گرفته برایم بهار بفرستید
ز شهر کودکی ام یادگار بفرستید
دریا دلان ز فتنه ی ایام فارغ اند
دریای بی کران غم طوفان نداشته است
درد عشقی کشیده ام که مپرس
زهر هجری چشیده ام که مپرس
دریا دلان ز فتنه ی ایام فارغ اند
دریای بی کران غم طوفان نداشته است
تاب بنفشه می دهد طره مشکسای تو
پرده غنچه می درد خنده دلگشای تو
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |