مشاعرۀ سنّتی

tracer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نمیدونم ولی این شعر رو خیلی دوست دارم
از بابام این شعر یاد گرفتم

صحیحش اینطور است!
ياري اندر کس نمي‌بينيم ياران را چه شد//دوستي کي آخر آمد دوستداران را چه شد//(حضرت حافظ)
 

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز

صحیحش اینطور است!
ياري اندر کس نمي‌بينيم ياران را چه شد//دوستي کي آخر آمد دوستداران را چه شد//(حضرت حافظ)
پس اول از شما و حضرت حافظ معذرت
من اشتباه یاد گرفته بودم
دوش رفتم به در میکده خواب آلوده
خرقه تر دامن و سجاده شراب آلوده
 

tracer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پس اول از شما و حضرت حافظ معذرت
من اشتباه یاد گرفته بودم
دوش رفتم به در میکده خواب آلوده
خرقه تر دامن و سجاده شراب آلوده

هر کجا پا بنهی حسن وی آنجا پیداست//هرکجا سر بنهی سجده‏گه آن زیباست
 

yield

عضو جدید
حافظ

حافظ

آنانکه خاک را به نظر کیمیا کنند:
آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند؟
صحیحش اینطور است!
ياري اندر کس نمي‌بينيم ياران را چه شد//دوستي کي آخر آمد دوستداران را چه شد//(حضرت حافظ)
[/QUOTE
 

yield

عضو جدید
ز کوی یار می آید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل بر افروزی
 

tracer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

yield

عضو جدید
آسوده خاطرم که تو در خاطر مني چون مرغ شب که هيچ نبيند به روشني اي چشم عقل خيره در اوصاف روي تو مجروح مي‌کني و نمک مي‌پراکني شهري به تيغ غمزه خون خوار و لعل لب باري نگه کن اي که خداوند خرمني ما خوشه چين خرمن اصحاب دولتيم حکم آن توست اگر بکشي بي‌گنه وليک ما پاک ديده‌ايم و تو پاکيزه دامني اين عشق را زوال نباشد به حکم آنک ور متفق شوند جهاني به دشمني از من گمان مبر که بيايد خلاف دوست پيکان چرخ را سپري باشد آهني خواهي که دل به کس ندهي ديده‌ها بدوز محتاج نيست پنجه که با ما درافکني سعدي چو سروري نتوان کرد لازمست
 

tracer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
می خواه و گل افشان از و هر چه میجویی
این گفت سحر گه گل بلبل تو چه میگویی

صحیح کتابت کنید که حضرت حافظ را گوئیم چوب در آستینت کند!
می خواه و گل افشان کن از دهر چه می‌جویی//این گفت سحرگه گل بلبل تو چه می‌گویی

یاد باد آن که سر کوی توام منزل بود//دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود
 

tracer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آسوده خاطرم که تو در خاطر مني چون مرغ شب که هيچ نبيند به روشني اي چشم عقل خيره در اوصاف روي تو مجروح مي‌کني و نمک مي‌پراکني شهري به تيغ غمزه خون خوار و لعل لب باري نگه کن اي که خداوند خرمني ما خوشه چين خرمن اصحاب دولتيم حکم آن توست اگر بکشي بي‌گنه وليک ما پاک ديده‌ايم و تو پاکيزه دامني اين عشق را زوال نباشد به حکم آنک ور متفق شوند جهاني به دشمني از من گمان مبر که بيايد خلاف دوست پيکان چرخ را سپري باشد آهني خواهي که دل به کس ندهي ديده‌ها بدوز محتاج نيست پنجه که با ما درافکني سعدي چو سروري نتوان کرد لازمست

عزیز جان اشتباه آمده ای!
اینجا تاپیک مشاعره است و قواعد و اصول خود را دارد!
لطفا رعایت کنید!
با سپاس از شما:gol:
 

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز
صحیح کتابت کنید که حضرت حافظ را گوئیم چوب در آستینت کند!
می خواه و گل افشان کن از دهر چه می‌جویی//این گفت سحرگه گل بلبل تو چه می‌گویی

یاد باد آن که سر کوی توام منزل بود//دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود
:biggrin:
بازم سوتی دادم
دیدم بخواب دوش که ماهی برآمدی
کز عکس روی او شب هجران سر آمدی
 

yield

عضو جدید
اگر تسلط شمشیر بر جهانم نیست همین بس است که آزار خستگانم نیستآقای با ادب .چوبو هم از سر جاش تکون نده که اذیت میشی..........
 

fatima0

عضو جدید
آن دل که به یـاد تو نبــاشد دل نیـست

قلبی که به عشقت نطپد جز گِل نیست
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تاابد بوی محبت به مشامش نرسد
هرکه خاک درمیخانه به رخساره نرفت


سلااااااااااااااام خوفیییییییین ؟؟؟


تبدیل به غوغای حسادت شده باشد
دل در تب و طوفان تنوع طلبی چیست؟
باغی ست که آلوده به آفت شده باشد
خودبینی و خودخواهی اگر معنی عشق است،
بگذار که آیینه نفرت شده باشد!
از وهن خیانت به امانت چه بگویم
آنجا که خیانت به خیانت شده باشد!
شرمنده عشقیم و دل منجمد ما
جا دارد اگر غرق خجالت شده باشد
مقصود من از عشق نه این حس مجازی ست
ای عشق مبادا که جسارت شده باشد

 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا