مشاعرۀ سنّتی

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست

تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست:gol:
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
آه از شوخی چشم تو که خون ریز فلک
دید این شیوه مردم کشی و یاد گرفت
جواب سمیرا

ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود
نغمه جان باید ویرایش می کردی ولی من جواب هر دو شعر را دادم
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
با پوزش محسن عزیز.....:gol:

در آسمان نه عجب گر به گفته حافظ


سرود زهره به رقص آورد مسیحا را
 

sisah

عضو جدید
از چاشنی قند مگو هیچ و ز شکر
زان رو که مرا از لب شیرین تو کام است

تا گنج غمت در دل ویرانه مقیم است
همواره مرا کوی خرابات مقام است
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تا کلبه شکسته دلان شد سرای عشق
روشن چو مهر گشت به لطف ضیایی عشق
 

sisah

عضو جدید
قصر فردوس که رضوانش به دربانی رفت
منظری از چمن نزهت درویشان است

آن چه زر می‌شود از پرتو آن قلب سیاه
کیمیاییست که در صحبت درویشان است
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهیم راند

عرصه شطرنج رندان را مجال شاه نیست
 

*زهره*

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تیر عاشق کش ندانم بر دل حافظ که زد

این قدر دانم که از شعر ترش خون می‌چکید
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دستم نداد قوت رفتن به پیش یار
چندی به پای گشتم و چندی به سر شدم
 

sisah

عضو جدید
مگر تو شانه زدی زلف عنبرافشان را
که باد غالیه سا گشت و خاک عنبربوست

نثار روی تو هر برگ گل که در چمن است
فدای قد تو هر سروبن که بر لب جوست
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تا ابد بوی محبت به مشامش نرسد

هر که خاک در میخانه به رخساره نرفت
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تاکی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود ار هر مژه چون سیل روانه
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
نوای عشق می خوانددرآن شام طرب افزا
دهد جولان به هر بزمی ولی تنگست میدانش
 

godmaycry

عضو جدید
کاربر ممتاز
دردا ز جمع یاران آن یار آشنا رفت
از گلشن حسینی آن مرغ خوش نوا رفت

مداح عالم عصمت عمری زجان و دل بود
هر دم که نوجه سر داد اشک از دو دیده ها رفت

آه گله دار زده آن مرد با صداقت
از این جهان فانی در پرتو خدا رفت

نزدیک محرم هستیم.شادی روح یه نوحه خوان شهر ما که به خاطر اعتراضات سیاسی بعد از انتخابات مجلس دور قبل اون رو کشتن و یه صانحه نشون دادن.مرحوم گله دار زاده.:gol:
 

sisah

عضو جدید
تا دم از شام سر زلف تو هر جا نزنند
با صبا گفت و شنیدم سحری نیست که نیست

من از این طالع شوریده برنجم ور نی
بهره مند از سر کویت دگری نیست که نیست

خدا رحمتشون کنه.
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تنهانه من زشوق نهم سر به پای صلح
ای صد هزار جان گرامی فدای صلح
آئین جنگ شیوه نا مردمان بود
آزاده مرد جان بفشاند به پای صلح
یادش گرامی
 

sisah

عضو جدید
حسب حالی ننوشتی و شد ایامی چند
محرمی کو که فرستم به تو پیغامی چند

ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید
هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند

شب همگی خوش:gol:
 

noosh_l

عضو جدید
حسب حالی ننوشتی و شد ایامی چند
محرمی کو که فرستم به تو پیغامی چند

ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید
هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند

شب همگی خوش:gol:

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
و اندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند
 
  • Like
واکنش ها: sh85

barg

عضو جدید
کاربر ممتاز
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می رود:cry:
 
  • Like
واکنش ها: sh85

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
یک دست جامِ باده و یک دست زلفِ یار

رقصی چنین میانۀ میدانم آرزوست
 

م.سنام

عضو جدید
تودرخت جان من بین که بسان چوب خشکی
نه بری نه رنگ وبویی ثمردلم فغان شد
 
آخرین ویرایش:

oneunited

عضو جدید
کاربر ممتاز
دل خراب من دگر خراب تر نمی شود
که خنجر غمت از این خراب تر نمی زند
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا