مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست
تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست
تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست
دستم نداد قوت رفتن به پیش یار
چندی به پای گشتم و چندی به سر شدم
شکر خدا که از مدد بخت کارساز
بر حسب آرزوست همه کار و بار دوست
حسب حالی ننوشتی و شد ایامی چند
محرمی کو که فرستم به تو پیغامی چند
ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید
هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند
شب همگی خوش
دوشم خبری ز دل برآمددوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
و اندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند
دوشم خبری ز دل برآمد
رو مژده بده که دلبر آمد
جانم چو شنید نام دلبر
فریاد و فغان زدل برآمد
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می رود
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |