هر که اين عشرت نخواهد خوشدلی بر وی تباه
وان که اين مجلس نجويد زندگی بر وی حرام
مژده ای دل که مسیحا نفسی می آیددلم صد بار میگوید که چشم از فتنه بر هم نه
دگر ره دیده میافتد بر آن بالای فتانم
.
مژدع ای دل که مسیحا نفسی می آید
که ز انفاس خوشش بوی کسی می آید![]()
مژدع ای دل که مسیحا نفسی می آید
که ز انفاس خوشش بوی کسی می آید![]()
تا چند اسیر عقل هر روزه شویم
در دهر چه صد ساله چه یکروزه شویم
در ده تو بکاسه می از آن پیش که ما
در کارگه کوزهگران کوزه شویم
تا چند اسیر عقل هر روزه شویم
در دهر چه صد ساله چه یکروزه شویم
در ده تو بکاسه می از آن پیش که ما
در کارگه کوزهگران کوزه شویم
مردم دبده ما جز به رخ ات ناظر نیستمن آن مرغ سخندانم که در خاکم رود صورت
هنوز آواز میآید به معنی از گلستانم
دوش که آن مهلقا، باوفا، خوش ادا، باصفا
از برم آمد و بنشست، برده دین و دلم از دست
.
دامنم پاک است چون صبح از غبار آرزو
میدهد خورشيد تابان بوسه بر پيشانيم
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |